eitaa logo
الهه سلطانی
370 دنبال‌کننده
188 عکس
112 ویدیو
0 فایل
﷽ ★◄کانال اشعار الهه سلطانی 🍃✿ شاعر ✑ نویسنده ✎ ترانه سرا ♫♪♬♭ ارتباط با من ☜ @elahesoltani61
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ ❧❃ چنان پیداشدی در من، که من در خاطرم گم شد غمم با دیدنِ لبخندِ زیبایت تبسّم شد قرارم را نسیمی از نگاهت سخت برهم زد دلِ دریایی‌ام با ماهِ رویت پُرتلاطم شد اگرچه از تبارِ باد بودم تا تو را دیدم خیالم، خاطرم، خاکم اسیرِ بوی گندم شد تمامِ عُمر در چشمِ سیاهت زُل زدم امّا سیاهی قسمتِ من شد، نگاهت سهمِ مردم شد قرار این بود: یک لحظه بمانم پیشِ تو، امّا زمان در بینِ موهای تو مثلِ کودکی گم شد | | ↪️ @elahesoltani🍃
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️ ❧❃ دیر می‌آیی ولی من راضی‌ام حتی به دیر بر نمی‌آید بغیر از صبر کاری از اسیر جانِ من با مهر تو پیوند خورده‌است از ازل پس بخواهم یا نخواهم، ناگزیرم ناگزیر زخم اگر از سوی تو باشد برایم مرهم‌است با توام ای عشق! ای رنجِ همیشه دلپذیر! در هوایت پرزنان می‌آیم اما ناامید باز می‌گردم چنان فواره‌های سربه‌زیر دیدنِ روی تو سهم من نخواهد شد، ولی کاش گاهی رد شوی مانندِ باد از این مسیر دلبری آری، ولی دلدادگی رسم تو نیست لااقل برگرد و جانِ خسته ام را هم بگیر دل به دریاها بزن از تر شدن هرگز نترس عاشقانه زندگی کن، عاشقانه‌تر بمیر | | ↪️ @elahesoltani🍃
✨ ◀️ ❧❃ قصد سفر کرده‌ای، دستِ من و دامنت کاسه‌ی خون می‌شود چشمِ من از رفتنت بندِ دلم پاره شد تا تو صدایم زدی بوی سفر می‌دهد لحنِ صدا کردنت می‌روی و می‌رود از گل سرخ آبرو می‌رسی و می‌رسد بوی گلاب از تنت لحظه‌ای آرام شو، سر بگذارم به پات تا که بگیرد سرم بوی گل از دامنت مسخ ‌شدن سخت نیست در اثرِ اشتیاق چشمِ من از شوق شد دکمه ‌ی پیراهنت من که گرفتم فقط تیغِ تو را گردنم کاش بگیری تو هم خونِ مرا گردنت | | ↪️ @elahesoltani🍃
✨ ◀️ ❧❃ غنچه از بوی خوشِ پیرُهَنت می‌گوید باد زیرِ لبش از عطرِ تنت می‌گوید خانه انگار که آماده‌ی مهمان شده‌است خنده‌ی پنجره از آمدنت می‌گوید پچ‌پچ افتاده میانِ همه‌ی عالمِ حُسن گل از آغوش و گلاب از دهنت می‌گوید می‌شود ماهِ شبِ چارده هم روشن‌تر شب که از زلفِ شکن در شکنت می‌گوید # باز پیچیده صدایی وسطِ کوچه‌ی شب باد انگار که از عطر تنت می‌گوید ... | | ↪️ @elahesoltani🍃
◀️ ❧❃ تو رفته‌ای و مانده در این خانه سیاهی برگرد که سخت‌است چنین چشم‌به‌راهی هر روز در آیینه به تکرار شکستم از خود خبری دِه به من و آینه گاهی سرتاسرِ این خانه پُر از بال و پرِ توست برگرد به آغوشِ من ای کفترِ چاهی یادت به دل و جان و تنم ریشه دوانده تو جوهری و خاطرِ من کاغذِ کاهی آشفته‌ام از قحطیِ بارانِ نگاهت آشفته‌تر از مزرعه‌ی رو به تباهی با عکسِ تو آرام گرفته دلِ تَنگم تُنگ از سرِ اجبار شده چاره‌ی ماهی دلگیرتر از پنجره‌ها چشم‌به‌راهم لعنت به خیابان و شبِ نامتناهی | | ↪️ @elahesoltani🍃
🔻 ◀️ ❧❃ لحنِ آرامِ سلامِ تو مرا شاعر کرد نام زیبای تو، نامِ تو مرا شاعر کرد عشقِ تو بال و پرم داد و به دامم انداخت رد شدن از سرِ بامِ تو مرا شاعر کرد چشمِ تو جامِ شرابی‌است پُر از گیرایی بوسه‌ای از لبِ جامِ تو مرا شاعر کرد بی جهت نیست که دریای دلم طوفانی‌است صورتِ ماهِ تمامِ تو مرا شاعر کرد "من به خالِ لبت ای دوست گرفتار شدم"* باز هم دانه و دامِ تو مرا شاعر کرد آخرین بار نگاهت به نگاهم افتاد و همین حُسنِ خِتامِ تو مرا شاعر کرد | | * مصرعی از (ره) ↪️ @elahesoltani🍃
✨ ◀️ ❧❃ گُل صدایت می‌زنم گلزار می‌ریزد به‌هم بر تنت پیراهنِ گل‌دار می‌ریزد به‌هم چشم برهم‌می‌زنی درجا پریشان می‌شوم ساختارِخلقتم انگار می‌ریزد به‌هم آه ای چشمانِ زیبای تو سَهلِ مُمتنع! ماه هم در لحظه‌ی دیدار می‌ریزد به‌هم بر درِ چاقوفروشی‌ها که ابرو کج‌ کنی مطمئنأ قیمتِ بازار می‌ریزد به‌هم آن‌قَدَر خوبی که در هنگامِ اجرای قِصاص اقتدارِ چوبه‌های دار می‌ریزد به‌هم "بوی زُلفِ یار آمد، یارم اینک می‌رسد"* زیرِ خاک از بوی تو عطار می‌ریزد به‌هم # وقتِ رفتن پشتِ سر آهسته‌تر در را ببند از غمت تنها نه من، دیوار می‌ریزد به‌هم | | *: مصرعی از ↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
◀️ ❧❃ هیچ‌کس دل زیرِ خاکستر نکرده مثلِ من در کنارِ دشمنِ خود سر نکرده مثلِ من هیچ‌کس اندازه‌ی یک قهوه مهمانم نشد استکان هم بعدِ تو لب تر نکرده مثلِ من با تمامِ زُل‌زدن‌هایش هنوز آیینه هم شعرِ چشمانِ تو را از بَر نکرده مثلِ من اینکه پایت می‌نشینم آخرِ دیوانگی‌است عُمرِ خود را هیچ‌کس پرپر نکرده مثلِ من من خودم دیدم تمامِ شب چراغش روشن‌‌است رفتنت را کوچه هم باور نکرده مثلِ من | | ↪️ @elahesoltani🍃
✨ ◀️ ❧❃ اگرچه دوست ولی مثلِ دشمنم هستی قمار می‌کنی و فکرِ بُردنم هستی چگونه بگذرم از تو؟ تصورش سخت‌است تویی که معتقدم پاره‌ی تنم هستی من آن‌چنان که تویی، تو چنان منی که منم همیشه هر طرفم فکر می‌کنم هستی اگرچه می‌روی اما نمی‌روی از یاد همیشه مثلِ گلی روی دامنم هستی # غزل بدونِ تو کامل نمی‌شود اما چگونه از تو بگویم؟! نگفتنی هستی... | | ↪️ @elahesoltani🍃
✨ ◀️ ❧❃ سری بزن به من و سرسری ادامه بده نرو... بمان و به افسونگری ادامه بده اگرچه دل نَسِپُردی، دلِ مرا بُردی تمامِ عُمر به این دلبری ادامه بده خیالت از سرِ من لحظه‌ای نمی‌اُفتد به این رقابتِ با روسری ادامه بده تبسّمِ تو پیام‌آوری غزل‌خوان است کمی بخند، به پیغمبری ادامه بده همین که می‌گُذَری از مقابلم خوب‌است چه خوب جان مرا میبَری! ادامه بده... | | ↪️ @elahesoltani🍃
✨ ◀️ ❧❃ آمدی و عشقِ تـღـو خطّی به‌روی غم کشید خنـده‌هـایت روی زخمِ زندگی مرهم کشید تاری از موی تو را دیدم، جهانم تار شد یک نفر در گردنم این حلقه را محکم کشید گونه‌هایت تر شدند از نم‌نمِ باران عشق روی برگِ گل خدا با دستِ خود شبنم کشید هر کسی روی تو را دید اختیار از دست داد تا بگیری دستِ او را، دست از عالم کشید مطمئنم می‌رساند عاقبت ما را به هم آن‌کسی که نخ‌به‌نخ موی تو را درهم کشید فتح کرد آهسته چشمانت دلِ دیوانه را حسِ خوبِ عاشقی آخر در آغوشم کشید | | ↪️ @elahesoltani🍃
◀️ تا نامِ تو را رویِ جگر داشته‌باشم چون آه، بعیداست اثر داشته‌باشم باید که تو را در چَمَدانم بُگذارم یک روز اگر قصدِ سَفر داشته‌باشم درمانِ مَنی گفته پزشکم که همیشه در خانه‌ی خود قُرصِ قَمَر داشته‌باشم هر ثانیه بنشینم و با دقّتِ کامِل چشمانِ تو را زیرِ نظر داشته‌باشم تنظیم‌کنم هر نفسم را به نفس‌هات تا هر نفسی از تو خبر داشته‌باشم یک‌بار تو را دیدم و در سینه‌ی من دل صدبار فدای تو، اگر داشته‌باشم... | | ↪️ @elahesoltani🍃