🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت479 #نویسنده_سیین_باقری
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت)
#پارت480
#نویسنده_سیین_باقری
بعد از اون روز مهدی تو عمارت پیداش نشد فقط از مامان شنیده بودم تا وقتی ما اینجاییم نمیاد و مونده خونه ی عقیله خانم
دیگه برام اهمیتی نداشت من از تمام دنیا مونده و رونده بودم با این بیچارگی میساختم فقط ای کاش اون صیغه ی لعنتی رو میبخشید تا با خیالی آسوده تر زندگی کنم و بدون ترس از اینکه نکنه روزی برسه که ایلزاد بیاد سراغم و بخواد دوباره تحت فشار قرارم بده
آهی کشیدم و شاخه درخت بید مجنون رو گرفتم از جایی که خشک شده بود کشیدم از جا کندمش گرفتم تو دستم و برگهای تازه روییده اش رو بو کردم به تلخی میزد فورا از خودم دورش کردم و با خنده گفتم
_نشد یه بار من احساسی عمل کنم نخوره تو ذوقم
حرفم تموم نشده بود که مامان از پشت ستون های ایوون سرک کشید و صدام زد
_الهه بیا تو داخل
_چرا مامان؟
_عامر و دختر عاطفه دارن میان مهدی هم باهاشون هست میگم شاید اذیت بشی باهاشون رو به رو بشی
شونه ای بالا انداختم و در حالیکه میرفتم سمتش از همونجا پرسیدم
_جمشید خان نمیاد؟
مشکوک نگاهم کرد
_چمیدونم .. چرا میپرسی؟
_همینجوری آخه نمیشه که عاطفه بیاد جمشید خان نخواد بدونه سرنوشت مریم چی بوده
_حالا اسمشو اووردی سر و کله اش پیدا میشه شک نکن
خندیدم و پشت سرش رفتم تو هال بوی قرمه سبزی با شنبلیله ی خیلی زیاد داشت هوش از سرم میبرد رفتم آشپزخونه لیوان آبی خوردم و همونجا نشستم تا هم حرفا رو بشنوم هم چشمم بهشون نیوفته
چند دقیقه ای گذشت تا عامرخان یا الله گویان وارد هال شد مامان رفت به استقبالشون علاوه برصدای اشنای مریم و عقیله صدای ضعیف دختری هم میومد که شدت خجالت از کلامش پیدا بود
با تعارف مامان و مامان مهری رفتن نشستن صدای غر غر بچه ی مریم هم میومد که انگار اصلا حوصلشو نداشت
_دایی میشه زودتر جریان رو فاش کنید بخدا خسته ام
_باز غر زد
_مامان شما نمیدونید چقدر حس بدیه وقتی فکر میکنم نکنه نوه جمشید هیولا باشم
هم خندم گرفته بود هم احساس ضعف میکردم از اینکه نوه ی جمشید بودم و هربار یادآوری میشد که چه خون نحسی داره
_بسه مریم این چه طرز صحبت کردنه
_مامان
_کافیه گفتم
_خب دایی نمیخوای برای ما بگی چی از این جریان میدونی؟
صدای ضعیف دختر دوباره باعث سکوت جمع شد
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
⛔️ #کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد ⛔️
رمان دختر شیطون پسر مذهبی_غیرتی
#پیشنهاد_جدید👇
http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞