🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت325 #نویسنده_سیین_باقری
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت)
#پارت326
#نویسنده_سیین_باقری
با همکاری پرستارا و کادر درمانی بیمارستانی که خیِّر اصلیش بابابزرگ بود و به احترام بابامحسن که رییس بیمارستان بود کارهای انتقال پیکر پدربزرگ با شکوه انجام شد و با دلی شکسته و غرق غصه خواهان شدم تا مامان مهری رو خودم برسونم خونه و قرار شد جنازه در سرد خونه بمونه تا تصمیم نهایی برای خاکسپاری گرفته بشه
دستام میلرزید و رانندگی برام سخت شده بود
با دیدن اشکهای مامان مهری قلبم تکون میخورد و ناخوداگاه اشک از گونه هام میغلطید
_با بی پناهی بعد از صادق چه کنم
تند تند بغضمو قورت میدادم تا مبادا ضعف منو ببینه و احساس ناتوانیش بیشتر بشه
_بی پناه نیستی عزیزدلم
خودمم حرفمو باورم نمیشد چه برسه به مامان مهری که تاب و توانش بابابزرگ بود و جونش بسته به جون اون بود
_با تنهایی بعد از صادق چه کنم
اشک صورتشو گرفت
_با بی کسیم بعد از صادق چه کنم مادر
سرعتمو زیاد کردم
_بی کس نیستی دورت بگردم
صدام بغض داشت صدام میلرزید
_پس چرا بغض داری؟
دل زدم به دریا
_چون منم نمیدونم با بی پناهیم بعد از صادق خان چیکار کنم
همین جمله براش کافی بود تا عین ابر بهار بباره و من هم بی ترس از مرد بودنم اشک بریزم به حال خودم و مادربزرگ مهربونم که حالا دومین داغ رو دیده بود و از این به بعد باید میشد ستون خانواده
ماشین بابا زودتر از بقیه رسیده بود به باغستون نفر بعدی من بودم که از ماشین پیاده شدم و در رو برای مامان مهری باز کردم
از همونجا که اولین نگاهش افتاد به باغستون پشت سرهم تکرار کرد
_با بی کسیم بعد از صادق چیکار کنم
و با این جمله قلب بقیه رو از جا کند و دوباره شیون و زاری عمه ها شروع شد
عمه ملیحه از ماشین احسان پیاده شد بیحال و کلافه دور تر از همه راه افتاد سمت عمارت
خودمو بهش رسوندم دست انداختم دورش بغلش کردم
_دورتون بگردم
زیرلب آروم گفت
_خدانکنه
نگاهی به اطراف کرد تا مطمین بشه کسی صداش رو نمیشنوه
_چجوری به الهه بگم؟
عمه از کجا میدونست من خبر دارم که انقدر راحت از من میپرسید
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
#کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد⛔️⛔️⛔️
کانال رمــان دوم مـــــا👇
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
هم تو ناراحتیات همراهت بوده هم خوشحالیات؛ هیچوقت هم تنهات نذاشته و نمیذاره !
فراموشش نکنى یوقت !❤️
کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇
🍂 @elahestory 🍂
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
#بیو
𝙇𝙞𝙫𝙚 𝙄𝙩 𝙇𝙤𝙫𝙚 𝙄𝙩 𝙏𝙝𝙚 𝘿𝙖𝙮 𝙄𝙨 𝙔𝙤𝙪𝙧𝙖
زندگی کن عشق بورز امروز روز توعه
کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇
🍂 @elahestory 🍂
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت326 #نویسنده_سیین_باقری
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت)
#پارت327
#نویسنده_سیین_باقری
تعجب نگاهم رو که دید با زهرخند گفت
_تو اگه از جای الهه مطمین نبودی آرامش الان رو نداشتی میدونم که بی خبر نیستی
جوابی نداشتم که بدم
_مسئولیتش با خودته عمه من تاب و توانشو ندارم
با تعجب نگاهش کردم
_عمه من نمیتونم با الهه صحبت کنم
دستمالی به بینیش کشید
_چطور؟
جیغ عمه سهیلا باعث شد پا تند کنیم سمت عمارت
_چون الهه محرم کس دیگه است من اگه باهاش حرف بزنم هوایی میشه نباید بدونه من ازش اطلاع دارم یا پیگیرشم
عصبانی شد
_چرا الهه رو سهم خودت نمیدونی
چشمامو بستم تا مسلط حرف بزنم
_چون محرم یه مرد دیگه است
با لجبازی گفت
_محرمیت به قول و قرار نیست
رو به روش ایستادم
_عمه جون محرمیت به هرچی که باشه تو شرایط الان فکر کردن به الهه برای من حرامه حرام
قبل از اینکه بتونه بهم جوابی بده تنهاش گذاشتم مستقیم رفتم سمت اتاق الهه
گوشیمو در اوردم تند تند شماره دایی عامر رو گرفتم
_جان دایی
نفس عمیقی کشیدم
_خبر دارین؟
_چیو؟
چشمامو بستم
_پس خبر ندارین
_میگم چیشده مهدی
با بغض جواب دادم
_پدربزرگ خان دیگه نیست
یا امام رضا گفتن عامر خان رو گذاشتم برای خودش گوشی رو قطع کردم و یک دل سیر اشک ریختم
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
#کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد⛔️⛔️⛔️
کانال رمــان دوم مـــــا👇
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
•❤️•
خدا گفت ࢪاز ࢪسیدن فقط همین بود؛
ڪافیست، اناࢪ دلـت ترڪ بخـورد!
کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇
🍂 @elahestory 🍂
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
[🤍🌿]
.
.
رحمت به شیـرِ مـادرِ
آن شاعـرے ڪه گفـت:
.
زینـب خودِ علـیست؛
به زیـنب ملقـب اسـت..!
کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇
🍂 @elahestory 🍂
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
اگـهبهشفکرکنی..
برایتوهمپیشاومده:)
عینِیــهجآیزهاس[🍓]
#آیتاللهبهجت+💧
کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇
🍂 @elahestory 🍂
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
موفقیت پایانِ کـآر نیست
شکسـت هم نابودکننده نیست
فقط یك¹ چیز
اهمیت دارد ، و آن شجـاعتِ
ادامـہ دادن است😌✌️🏻
#انگیزشۍ
کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇
🍂 @elahestory 🍂
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
عشق صیدے است
کہ تیرت بہ خطـآ هم برود
لذتش کُنجِ دلت
تا بہ ابد خواهد مـآند🙃♥️
کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇
🍂 @elahestory 🍂
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
لو کُنت غائب
یلدا لَیسَ اَطولُ لیلة السنة
بَل نهایة الاشتیآق
تو کہ نیستے
یلدآ بلندترین شبِ سال نیست
اوجِ دلتنگے ست..🍃☔️
#عربے_طور
کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇
🍂 @elahestory 🍂
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2