.
🔴 #حوزه_تهران_باید_مستقل_شود (۲)
... امروز نیز #حوزه_تهران با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن، نیازمند #تکون_هویتی_جدید است؛ هویتی #مستقل، متناسب و متناظر با #هویت_شهر_تهران.
#تهران پایتخت #جمهوری_اسلامی ایران است؛ بافت جمعیتی خاصی دارد و فرهنگها و قومیتهای سراسر کشور در این شهر کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، همین امر باعث شده است بهطور خودآگاه و ناخودآگاه؛ رفتار شهروندان تهرانی، رفتار و سبک زندگی شهروندان دیگر نقاط کشور را تحت تأثیر خود قرار دهد. هر آنچه در این شهر روی میدهد، به دیگر شهرها و روستاها نیز منتقل میشود.
نقش سیاسی شهر #تهران و تمرکز نهادهای حاکمیتی کلان نیز موجب شده #مسائل_کلان_جامعه پیش از همه جا در این شهر تبلور پیدا کند.
#تهران، عاصمهی #أمالقراء_أمت_اسلامی است و #قلب_نهضت و نظام، در بطن آن میتپد.
بر اساس آنچه گفته شد؛ #حوزه_تهران، میبایست #سامانهی_دوسویهی_ارتباط_حوزههای_علمیه شیعه خصوصاً حوزه_مقدس_قم با #حاکمیت_و_نظام_اسلامی باشد.
چشم بینا و رصدگر نهاد حوزه در ساخت نظام، #انعکاسدهندهی_واقعیتها، مسائل و نیازها به حوزه قم به زبان حوزوی و علوم اسلامی باشد.
بهعلاوه؛ با شناسایی و جذب نیروهای زبده و کارآمد از دیگر حوزهها، امکان بهرهبرداری از استعدادهای حاضر در نقاط مختلف کشور را فراهم آورد.
#حوزه_تهران بهخاطر تماس مستقیم با مسائل_عینی، باید #مولد_سویهها_و_لایههای_رو_به_عینیت و #تمدنساز دانشهای اسلامی باشد و امکان به کارگیری تولیدات دانشی دیگر حوزهها در #میدان_تمدنسازی_اسلامی را فراهم آورد.
به نظر میرسد بخشی از #ناکارآمدی_نسبی_امروز_حوزه در پاسخگویی به مسائل و #نیازهای_انقلاب و نظام اسلامی، معلول #دوگانگی_ظرف_تولید_و_تحقق است؛ مسائل در تهران تولید میشود و در قم، با مختصات ویژهی خودش، فهم میشود و جواب میگیرد.
بهعلاوه؛ باید از حضور برخی دانشگاههای مهمّ و تاثیرگذار کشور در تهران نیز یاد کرد.
#حوزه_تهران میتواند #حلقهی_واسطی میان #حوزه_قم و #دانشگاه باشد که البته تا حدودی نیز اکنون از چنین حیثیتی برخوردار است.
#حوزه_تهران نیازمند #تکون_هویتی_مستقل و متمایز است. چه استقلال سازمانی آن از حوزهی قم محقق شود یا نه، و چه امروز زمان آن فرا رسیده باشد یا نه، باید تمایز هویتی و کارکردی #حوزه_تهران فهم شود و بر این اساس، حوزه تهران، کارویژهی خود را بیابد.
بیشک در این رهگذار؛ #حوزه_تهران نمیتواند منفصل از قم، به این مستوا برسد.
#محمدعبدالصلاح_شاهنوش
#ششم_شهریور_نود_و_شش
@khanehtollabtehran
هدایت شده از دغدغههای حوزوی
💠دینپژوهان؛ نسل جدید سخنرانان مجالس مذهبی
🖋محسن حسام مظاهری
♦️وعظ و سخنرانی در محافل مذهبی، بهطور تاریخی و سنتی یکی از شئون روحانیت بوده است. اما در دورهی معاصر، بهویژه از دههی 20 به بعد، در روندی تدریجی و به دلایل مختلف (که در کتاب بعدیام به آنها خواهم پرداخت) پای سخنرانان غیرروحانی و «مکلا» هم به مجالس مذهبی گشوده شده است. در یک دستهبندی کلی، این سخنرانان غیرروحانی را به چند دسته میتوان تقسیم کرد:
🔺دستهی اول: نویسندگان و محققان دینی
افرادی صاحبنظر در مباحث دینی که بعضاً سابقهی تحصیلات حوزوی هم داشتهاند، اما پس از تضییقات دورهی رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشتند. مانند: محمدتقی شریعتی و محمد محیط طباطبایی.
🔺دستهی دوم: روشنفکران دینی
افرادی عمدتاً با عقبهی دانشگاهی و غیرحوزوی که گسترهی فعالیت و مأموریتشان فراتر از تبلیغ دین، بازسازی اندیشهی دینی را شامل میشود. کسانیکه منتقدان قرائت رسمی از دین بوده و رقیب مهمی برای روحانیت بهشمار میروند. مانند علی شریعتی، عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان.
🔺دستهی سوم: نخبگان اجتماعی دغدغهمند
افرادی که نوعاً تحصیلات و شغلشان ربطی به دین نداشته و فاقد سوابق حوزوی و مطالعات رسمی علوم دینی هستند، اما دغدغهی تبلیغ دینی و باور به ناکارآمدی روحانیت در این حوزه آنها را به مطالعات و سخنرانی مذهبی کشانده است. مانند: مهدی بازرگان، فخرالدین حجازی و علیاکبر پرورش.
🔺دستهی چهارم: وعاظ مکلا
افرادی که مشخصاً و بهطور حرفهای به وعظ اشتغال دارند و بعضاً عقبه و تحصیلات حوزوی دارند اما به هردلیل لباس روحانیت بر تن نکردهاند و روش و رویکرد تبلیغیشان چندان تفاوتی با وعاظ روحانی ندارد. مانند: محمد اسدی گرمارودی، سیدمرتضی خاتمی، محمدعلی انصاری، محمد دولتی، مهدی توکلی و مهدی قاسمی.
🔺دستهی پنجم: سیاستمداران مذهبی
شخصیتهای سیاسی و «انقلابی» که در مجالس مذهبی سیاسی سخنرانی میکنند و نوعاً تمرکزشان بر تحلیل مسایل سیاست روز کشور است. مانند علیاکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، حسن عباسی و علی اکبر رائفی پور.
🔺دستهی ششم: دانشگاهیان متدین
اساتید و چهرههای دانشگاهی در علوم مختلف (از علوم انسانی گرفته تا حتی علوم فنی و مهندسی و پایه) که علاقمند به مباحث دینی بوده و وجههی مذهبی دارند. مانند: محمود گلزاری و غلامعلی افروز.
🔺دستهی هفتم: محققان تاریخ اسلام
ارتباط مستقیم تقویم مناسکی با وقایع تاریخی اسلام و شیعه، مباحث تاریخی را به یکی از محورهای اصلی مجالس مذهبی تبدیل کرده و همین زمینهساز حضور محققان تاریخ اسلام در این مجالس شده است. محققانی که نوعاً روششان در بررسی و تحلیل تاریخ، متفاوت از مباحث تاریخی روحانیان و وعاظ است و بههمیندلیل برای گروهی از مخاطبان غیرسنتی جذابیت بیشتری دارد. مانند سیدجعفر شهیدی و صادق آیینهوند.
♦️در سالهای اخیر و بهموازات افول برخی از دستههای مذکور، شاهد شکلگیری تدریجی جریان تازهای از سخنرانان غیررروحانی هستیم:
🔺دستهی هشتم: دینپژوهان
اقبال به مباحث حوزههای فلسفهی دین و جامعهشناسی دین (که خود موضوعی قابل تأمل و نیازمند بررسی مستقل است) سبب شده بانیان برخی مجالس مذهبی سراغ محققان و نویسندگان دینپژوه بروند و نام جامعهشناسان و اهالی فلسفه بر تابلوی مراسمات مذهبی نقش بندد. اما یک تفاوت مهم این دسته را از همهی دستههای قبلی (علیرغم اختلافات چشمگیری که باهم داشتند) متمایز میکند:
♦️همهی هفت دستهی قبلی، حتی روشنفکران، «از دین» سخن میگفتند و سخنرانیِ دینی داشتند. و این درست همان کارکردی بود که از مناسک دینی و مراسم مذهبی انتظار میرود. یعنی حفظ، تثبیت و تقویت باور دینی. اما دینپژوهان نه «از دین»، بلکه «دربارهی دین» سخن میگویند. دین برای آنها بهتبع حوزهی فعالیت علمیشان یک ابژه است. هفت دستهی قبلی از زبان دین و بهعنوان نمایندهی دین با مخاطب سخن میگفتند و برای پرسشهایش پاسخ دینی میجستند. اما دینپژوهان نماینده و زبان دین نیستند و نمیتوانند باشند. بلکه دین، طرف خطابشان است. لذا آنها بیشتر پرسش از دین دارند تا پاسخ دینی.
♦️توجه داشته باشید که داریم دربارهی سخنرانی در یک مراسم مذهبی به مناسبتی مذهبی (رمضان، محرم و...) در مکانی مذهبی (مسجد، حسینیه، هیئت) برای مخاطبان مذهبی سخن میگوییم؛ و نه ارایهی بحث و کنفرانس علمی در یک انجمن دانشگاهی یا همایش علمی تخصصی.
♦️خوب یا بد، این تمایزی است که درصورت استمرار و توسعهی فعالیت دینپژوهان در مقام سخنرانان مجالس دینی، پیامدهای مهمی به دنبال خواهد داشت و منشأ تغییراتی در فرم و درونمایهی مجالس مذهبی خواهد شد.
-به نقل از کانال نویسنده
#سخنرانی
#منبر
#روحانیت
#دانشگاه
#دین
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0