#واحد_تک_حضرت_زینب_مدافعانی
#سبک_بر_مشام
#زندگی_ما_شده_وقف_عزای_زینب
🌹🌹🌹
زندگیه ما شده وقف عزای زینب(س)
شوره روضه ها مونه فقط برای زینب (س)
هر کی سنگری داره بهش پناهنده بشه
ما محبین همگی تحت لوای زینب(س)
جای دیگه نمی ریم به زیر دینیم به خدا
کجای دنیا داره مثل صفای زینب (س)
یازینب یازینب (س)
ما که هیچی همیشه ورد زبونه شهدا
این بوده شهید بشن فقط برای زینب (س)
میون سینه زنا وقتی که لطمه میزنیم
می خونیم با هروله جان به فدای زینب (س)
خوش به حاله اونی که شده مدافعه حرم
جونشو گذاشت برا صحن وسرای زینب(س)
برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
بردلم ترسم بماند ارزوی کربلا
تشنه ی اب فراتم ای اجل مهلت بده
تابگیرم دربغل قبرشهید کربلا
یازینب یازینب (س)
💠💠💠💠🅰 162 💢💠💠💠
#شاعر_سبک_ساز_ڪربلایے_مجید_مراد_زاده
•┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈•
نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
#محرم
#عاشوراییان
#سال_1397
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_علیه_السلام
#روضه
__________________________
بسم الله الرحمن الرحیم
روضه
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آن که خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس
باید کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشان شان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه میشوم
هیهات اگر به نیزه و شمشیر هاشان امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازه ی زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو و عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم به پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
....
لشگریان خیره سر چند نفر به یک نفر
فاطمه گشته خون جگر چند نفر به یک نفر
حسین غریب مانده و همه هجوم میبرید
مرد نبردید اگر چند نفر به یک نفر
محرم1397
عاشوراییان
_______________
حاج محمد یزدخواستی:
.
#مثنوی
💢 داغ عباس تازه شد انگار .... 💢
دست در دستِ عمه اش بود و
دلش اما ميانه ى گودال
ديد با چشم خود كه افتاده
تن ارباب تا شود پا مال
حرمله از همه جلو تر رفت
سر آن سر چقدر دعوا بود
شمر و خولى حريص تر بودند
حرف آنها به هم بفرما بود
ديد كودك تمام واقعه را
خواست تا پر كشد به سوى عمو
عمه اش گفت:نه!عزيز دلم
جان تو هست آبروى عمو....
گفت:عمه!بدان كه مى ميرم
من بدون عمو نمى مانم
دست من را رها كن و بگذار
تا كنم جان فداى جانانم
آن تنى كه به روى خاك افتاد
همه ى عشق و اعتبار من است
بعد بابا مرا پدر بوده
صاحب و صاحب اختيار من است
ناگهان دست عمه را وا كرد
پا برهنه...دوان دوان آمد
مات و مبهوت حال بد حالش
ضربه اى سوى او نشان آمد
دست او شد به پوست آويزان
داغ عباس تازه شد انگار
خون او بست چشم مولا را
و جراحات قلب شد بسيار...
تن او بر تن حسين افتاد
جان تازه گرفت لشكر باز
همه ى أسب ها مهيا شد
تا كند روى پيكرش پرواز...
✅آرمان صائمى
#حضرت_عبدالله_شعرروضه
#شب_پنجم_محرم
.
♻️درد دل حضرت عبدالله بن حسن با حضرت سیدالشهدا♻️
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷
💢دیدم که نیزه ها نفست را بریده اند 💢
میخواستم به جای پدر یاورت شوم
جای عمو به اشک غم اب اورت شوم
احلی من العسل نه فقط سهم قاسم است
بگذار تا عمو غزل دیگرت شوم
با بغض کوچه ها به هواخواهی امدم
میخواهم از خدا سپر حنجرت شوم
گودال مثل کوچه و شمشیر اتش است
وقتش شده فدای تو و مادرت شوم
دیدم که نیزه ها نفست را بریده اند
دیگر نشد به خیمه تماشاگرت شوم
هرگز مخواه بعد تو با چشم های خیس
من شاهد اسارت این خواهرت شوم
اغوش وا کن ای گل صد چاک زیر تیغ
تا زایر ضریح تن اطهرت شوم
دستم شکست و حرمله چشم انتظار من
بگذار تا شبیه علی اصغرت شوم
✅حسن کردی
#حضرت_عبدالله_شعرروضه
#شب_پنجم_محرم
🔶
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#علی_سپهری
▶️
یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری
سینه زنی و شور و ماتم را نگیری
خیلی میان روضه هایت سود کردیم
یک موقع از ما روضه و غم را نگیری
سینه زدم تا که گناهم را بریزی
این کمترین چیزی که دارم را نگیری
حال بد ما با وجود روضه خوب است
از دست نوکرهات مرهم را نگیری
آقا برای ما محرم خیرها داشت
از ما گنهکاران محرم را نگیری
با هم خریدی خوب و بد را بین روضه
این گریه کردن های با هم را نگیری
در بین روضه التماست می کنم من
جانم بگیری،گریه هایم را نگیری
در بین هیأت کار من پرچم زدن شد
دستان من خالیست...پرچم را نگیری!
یک شب میان روضه ات گفتم خدایا
از نوکران شاه دو عالم را نگیری
⏹
غریب گیر آوردنت
تشنه سر بریدنت
غریب گیر آوردنت
با اسبا رفتن رو تنت
غریب گیر آوردنت
چقدر با نیزه زدنت
غریب گیر آوردنت
با نیزه زد تو دهنت
غریب گیر آوردنت
رو نیزه ها نشوندنت
غریب گیر آوردنت
--
رو خاکها کشوندنت
وای بمیره خواهرت
لشگری ریخت روی سرت
تو رو خیلی بد زدن
با نیزه چقدر زدند
به پهلوت چقدر زدن
یکی بی هوا می زد
یکی با عصا می زد
یه مادری صدا می زد
رو خاک های کربلا
نداری کفن چرا
به غیر از یه بوریا
لشگریان خیره سر
چند نفر به یک نفر
فاطمه می کند نظر
به قتلگاه کشوندنت
جلو چشای خواهرت
جلو چشای مادرت
به پیش دیده خواهرت
به قتلگاه کشوندنت
کو تن و پیرو همنت
.
🌷 یا زینب کبری (سلام الله علیها) ... 🍃
چادرت را میتکانی؛ میشود نوکر درست
میچکد بر خاک، اشکت؛ میشود قنبر درست
عرشیان از عرش میآیند، روی گنبدت
میکنند از ریشههای پرچم تو پَر درست
دکَهی کوزهگرانِ شهر تو پُر رونق است
میکنند از خاکِ گنبد کاسههای زر درست
تا کبوترهای تو سرگرمِ لانهسازیاند
میکنیم از خُرده چوبِ لانهها منبر درست
گر چه سرباریم؛ ما را از حرم بیرون نکن
لااقل با پیکر ما میشود سنگر درست
حُرمت یک کاشیِ صحنت اگر که بشکند
میکنیم از دشمنانت کوهی از پیکر درست
گنبدت شمع است، ما پروانه؛ پرچم شعلهاش
در طوافش میکنیم از خویش، خاکستر درست
...
نامت آمد بر زبانم؛ دَر زدم؛ دَر باز شد
شد براتِ کربلایم لحظهی آخر درست
#یا_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
#یا_عقیلة_العرب_یا_زینب_س
#کلنا_فداک_یا_زینب_س
#رضا_قاسمی
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
@emame3vom
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
📝 #راه_وا_کنید_که_زهرا_با_قامت_خم
🖊 #روضه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_اول_محرم ۱۳۹۸
🖊 #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راه وا کنید که زهرا، با قامت خم اومد
ناله کشید بُنَیَّ، ماه محــرم اومد
شال عزای ماتم، رو شونه هامون افتاد
زهرا خودش دوباره، دنبالمون فرستاد
مادر دوباره امسال، در زده خونمون و
به اسم می شِناسه، دونه به دونمون و
با چشم دل ببینید، کنار در نشسته
هی میزنه به سینه، با بازوی شکسته
بوی حرم گرفتیم از عطر سیب مادر
تا ما میگیم حسین جان میگه غریب مادر
هی زیر لب میخونه، شمشیر و تیر اوردند
بچم رو مثل من هم غریب گیر اوردند
بچم رو مثل من هم، نامرد بی هوا زد
گودال بود و بچم، لب تشنه دست و پا زد
حسین غریب مادر
تیری که خورد و باید، از پشت در بیاره
انگشتر و نشد از انگشت در بیاره
تاج سر ملائک تاراج پای شمره
مویی که شونه کردم، تو پنجه های شمره
بند دلش رو مادر عطشان ببینه سخته
بچش رو بین مقتل عریان ببینه سخته
لعنت به شمر تیغش دریا رو خاک می کرد
با پیرهن حسینم خنجر رو پاک می کرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📁 رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ
حاجمحمودکریمی
.
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_01_MOHARRAM(1).mp3
23.84M
📻 عــــزاداری شب اول محـرم ١٤٤١
☑️ بامداحی: #حاج_محمود_کریمی
🕌 هیئت رایة العباس "علیه السلام"
✅ حاج محمـود کریـمی ↙️
در اشک روضه است تمام خواص ها
راه تعبد است همین التماس ها
از فیض روضه است اگر درمیان عرش
جمع است برزمین تمام حواس ها
در روضه الحسین فقط دیده میشود
باز است در به روی همه ناسپاس ها
اینجا کرامتی است که بر باب رحمتش
حتـی طمـع کنند نمک ناشناس ها
این عفو، رحمو، رحمتو، رحمانی حسین
برهم زده اساس و اصول جناس ها
#نـوكــر_نـوشــت:
عطری که از حوالی پرچم وزیده است
مارا به سمت مجلس آقا کشیده است
از صحن هر حسینیه تا صحـن کــربلا
صد کوچه باز کنید، محرم رسیده است
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #ارباب_بـی_کــفـن
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_حسن_حزباوی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
این شهر را هوای محرم گرفته است
حال و هوای قلب مرا غم گرفته است
قبل از دهه برای عـزای تو مادرم
اسپند و چایی و رطب بم گرفته است
باز این چه شورش است تو را مادرم حسین
در وقت شیر دادن من دم گرفته است
در بین نوکـران تو لات محـل ما
شیون کنان برای تو پرچم گرفته است
وقتی سماورم ز غمت جوش میزند
یعنی که چای روضه ی ما دم گرفته است
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـان
هرچند بدم ولـی تـو راهـم دادی
در سـایه ی هیئتت پناهـم دادی
صد شکر که شبهـای #محـرم آقا
مـاننـد همیشه اشک و آهـم دادی
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_علـی_منیعـات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
گفت سر بالا کن ای مهمان ما+مقتل، شعر و صوت
اولین کسی که در کربلا دل بچهها را لرزاند و راه را بر امام حسین (ع) بست، حر بود. در گفتوگویی که با امام حسین (ع) داشت، حضرت با او گفت ثکلتک امک! اما حر در مقابل حضرت زهرا (س) ادب کرد و همین ادب دستش را گرفت.

خبرگزاری فارس ـ گروه دین و اندیشه ـ مهند حامدی: فرمانده لشکر است. پهلوان جنگ است. کسی حتی جرأت در چشمانش نگاه کند. فرمانده لشکر است! اولین کسی که در کربلا دل بچهها را لرزاند و راه را بر امام حسین (ع) بست حر بود. در گفتوگویی که با امام حسین (ع) داشت، حضرت با او گفت ثکلتک امک! اما حر در مقابل حضرت زهرا ادب کرد و همین ادب دستش را گرفت. «سر بلندی خصم دون پستت گرفت/ خاک پای مادرم دستت گرفت». حر، حر شد. روز چهارم روز حر نیست، روز همه ماست. باید برای خودمان مفصل گریه کنیم.

حضرت حر و حضرت سیدالشهدا (ع)
حر بن یزید ریاحی با هزار نفر، اولین کسی بود که راه را بر امام حسین علیهالسلام بست و اجازه نداد به سمتی حرکت کند. آن گاه که بر امام به دستور ابن زیاد سخت گرفت امام به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند!»
حر سر به زیر افکند و عرض کرد: «اگر غیر از شما در عرب کسی نام مادرم را میبرد پاسخ میدادم اما چه کنم که مادر شما فاطمه علیها سلام است.»
روز عاشورا وقتی امام حسین علیهالسلام فریاد بر آورد: «أما من مغیث یغیثنا لوجه الله؟ أما من ذاب یذب عن حرم رسول الله.» آیا فریادرسی نیست که به فریاد ما برسد؟ آیا کسی نیست که از حریم پیامبر و خاندانش دفاع کند؟
حر سخت بر خود لرزید و به عمر بن سعد گفت: «آیا به راستی با حسین علیهالسلام خواهی جنگید؟» پاسخ داد: «ای والله قتالا ایسره ان تطیر الرؤس و تطیح الایدی.» آری، به خدای سوگند با او خواهم جنگید؛ پیکاری که آسان ترینش، جدا شدن سرها و دستهاست.
حر بازگشت. در حالی که میلرزید، شخصی به او گفت: «اگر از من میپرسیدند شجاعترین مردم کوفه کیست، شما را نشان میدادم. اینک این چه وضعی است که داری؟»
حر گفت: «انی و الله اخیر نفسی بین الجنة و النار، فوالله لا أختار علی الجنة شیئا و لو قطعت و أحرقت.»
خود را میان بهشت و دوزخ مینگرم و به خدا قسم که چیزی را به جای بهشت برنخواهم گزید؛ گرچه قطعه قطعه شده و سوزانده شوم.
آنگاه در حالی که دستهای خود را روی سر نهاده بود، میگفت: «خدایا! من به بارگاه تو روی توبه آوردهام. توبهام را بپذیر؛ چرا که من در دل دوستان تو و فرزندان پیامبرت هراس افکندم.»
هنگامی که به امام نزدیک شد، آن حضرت فرمود: «که هستی؟» پاسخ داد: «جعلت فداک انا صاحبک الذی حبسک عن الرجوع و جعجع بک، والله ما ظننت ان القوم یبلغون بک ما أری، و أنا تائب الی الله فهل تری لی من توبة؟» حسین جان! فدایت شوم! من همان کسی هستم که شما را از بازگشت به سوی مکه و مدینه باز داشت. همان کسی هستم که راه را بر شما بستم؛ اما هرگز گمان نمیکردم که این ستمکاران با شما این گونه رفتار کنند و اینک پشیمانم. به بارگاه خدا توبه کردهام. آیا توبهام پذیرفته است؟»
امام فرمود: «آری، خدا توبهات را میپذیرد و تو را مورد بخشایش قرار میدهد. پیاده شو که میهمانی و مورد احترام. پیاده شو و کمی آرام گیر. «نعم یتوب الله علیک.»
حر گفت: «حسین جان! من سواره کارآمدترم و سرانجام کار فرود خواهم آمد.» آنگاه افزود: «بدان دلیل که من نخستین کسی بودم که راه را بر شما بستم و خاطر شما را آزردم، اینک اجازه دهید نخستین کسی باشم که جان را در راه آرمانهای شما فدا کنم و در برابر دیدگانتان به خون آغشته گردم؛ تا در روز رستاخیز، این شایستگی را بیابم که با جدت پیامبر خدا روبرو شوم و و مورد لطف و عنایت آن حضرت قرار گیرم.»
سپس گفت: «یابن رسول الله! زمانی که از کوفه خارج شدم، صدایی شنیدم که میگفت: بهشت بر تو بشارت باد! گفتم: وای بر حر و بشارت بهشت؛ در حالی که به جنگ پسر رسول خدا میرود.»
امام فرمود: «تو به خیر رسیدی و پاداش تو محفوظ است.»
امام حسین علیهالسلام در برابر اصرار او به وی اجازه فداکاری داد و عازم میدان شد و جمع کثیری را به درک واصل کرد تا با پیکری آغشته به خون سر بر بستر شهادت نهاد.
هنگامی که پیکر به خونخفته او را نزد پیشوای آزادگان آوردند، آن حضرت با دست نازنین خود خاکها و خونها را از چهره او کنار زد و فرمود: «راستی که آزادمرد دنیا و آخرت هستی؛ درست همانسان که مادرت تو را «حر» نام نهاد.»

.
#سخنرانی
#موضوع:صبرو آزمایش اللهی
#آیه
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُون
َ
ﻫﺮ کسی ﭼﺸﻨﺪﻩ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ(ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺍﺳﺖ)ﺑﻪ ﻧﻮعی ﺧﻴﺮ ﻭ ﺷﺮّ(کهﺗﻬﻴﺪستی،ﺛﺮﻭﺕ،ﺳﻠﺎﻣﺖ،ﺑﻴﻤﺎﺭی،ﺍﻣﻨﻴﺖﻭﺑﻠﺎﺳﺖ) #ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ،ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﺎ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰﺷﻮﻳﺪ.
📚سوره مبارکه #انبیاء آیه۳۵
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ
ﻣﮕﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ(ﺩﺭ خوشی ﻫﺎ ﻭ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎ) #ﺷﻜﻴﺒﺎیی ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻧﺪ،ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﭘﺎﺩﺍشی ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.
📚سوره مبارکه #هود آیه ١١
#حدیث
پیامبر #اكرم صلى الله عليه و آله
اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ:صَبرٌ عِندَ المُصيبَةِ،وَ صَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ و َصَبرٌ عَنِ المَعصيَةِ؛ #صبر سه نوع است: #صبر در هنگام مصيبت، #صبر بر طاعت و #صبر بر ترك گناه
📚اصول كافى جلد2 صفحه 91 حدیث15
پیامبر #اكرم صلى الله عليه و آله
ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ الدُّعَاءُ عِنْدَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ.
كسى كه سه خصلت در او باشد خداوند خير دنيا و آخرت را براى او فراهم مى كند: #خشنودى به مقدّرات، #صبر در بلا و #دعا در سختى و راحتى.
📚بحارالأنوار جلد68 صفحه 156 حدیث71
امام #على عليه السلام
الصَّبْرُ فِي الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ.
نقش #صبر در كارها همانند نقش سر در بدن است،همچنان كه اگر سر از بدن جدا شود،بدن از بين مى رود #صبر نيز هرگاه همراه كارها نباشد،كارها تباه مى گردند.
📚اصول كافى جلد 2 صفحه90 حدیث9
امام #صادق علیه السلام
المومِنُ لَا یَمضِی عَلَیهِ اربَعُونَ لَیلَه الَا عَرَضَ لَهُ امرُ یَحزُنُهُ یُذَکَرُ بِهِ
چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او را غمگین سازد و به واسطه آن،متذکر گردد.
📚اصول کافی جلد 2صفحه 254حدیث11
#داستان
حضرت ایوب نبی پیامبری بود که از انواع نعمتهای مادی و معنوی همچون خیل،گوسفندان،مزارع،سرسبز،محصولات،کشاورزی،چشمههای روان،پسران تنومند بهره مند بود و البته زبانی شکرگزار و دستی،گشاده،داشت،شیطان به پروردگار گفت شگرگذاری و سپاس گویی ایوب به دلیل آن است که در عسرت و سختی نیفتاده! اگر او نیز در تنگنای زندگی قرار بگیرد،زبان شکر در کام فرو خواهد بَرَد،خدای متعال برای اینکه به شیطان بفهماند شکر ایوب نه به دلیل مال و ثروت و مکنت بلکه به دلیل بندگی اوست،برهمه آنچه ایوب داشت قلم نیستی کشید،گوسفندانش مردند،خیل گاو و شترانش به گوسفندانش پیوستند،مزارعش را آفت خشکی فرا گرفت و پسران دلبندش زیر آوار،داغی بزرگ بر دل پدر نهادند.از این پس حضرت ایوب ماند و فقری که چون تار عنکبوت به چهاردیوار زندگی او تنید، البته همسری مهربان که آخرین بازمانده همه نعمتها به شمار میآمد و زبان شکر و سپاس که هیچ گاه حضرت ایوب علیه السّلام آن را به لطف و رحمت الهی از دست نداد،حضرت ایوب علیه السّلام در #آزمایش سخت فقر قرار گرفت و آنچه این #آزمایش را تکمیل کرد،بیماری جان کاهی بود که هفت سال و بنا به قول دیگر،هفده سال دامان این پیامبر الهی را فرا گرفت،از آن پس اطرافیان از او دور شدند و همسرش امیدوارانه پرستاری شوهرش را بر عهده گرفت،اما فانوسِ امید او نیز روزبه روز کم فروغ تر میشد(هفت سال،زمان کمی نیست که از یک بیمار پرستاری کنند،یک تنه و بی همراه چه برسد به هفده سال)وقت آن رسید که حضرت ایوب علیه السلام زبان به استغاثه باز کندواز خداوند گشایشی بخواهد(وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين)َو ایوب را به یاد آور(هنگامی که پروردگارش را خواند)وعرضه داشت خدایا بد حالی و مشکلات به من روی آورده و تو مهربانترین مهربانانی.
خداوند دعای مؤدبانة حضرت ایوب علیه السّلام را مستجاب کرد و به او وحی فرمود تا در چشمهای خنک خود را شست وشو بدهد و سپس نعمتهای قبلی افزون بر نعمتهای جدید به ایوب روی آورد.
📚سوره مبارکه #انبیاء آیه۸۳
📚تفسیرنمونه جلد13صفحه477 ذیل آیه مذکور
#آزمایش_الهی_و_صبر
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
#جهت_عضویت_به_روی_آدرس_کلیک_کنید
.
✨﷽✨
◆ متن سخنرانی حاج آقا دانشمند ◆
✍حساسیت خدا به امام حسین (ع)
پروردگار متعال رفاقت کردن با او خیلی آسان است، فقط باید اخلاق خداوند توی دستمان بیاید. اگر که رفاقت های دنیای من و شما خیلی پابرجانیست ؛ یکی ازعوامل آن این است که : مثلا: من وشما می خواهیم باهم رفیق باشیم ، همدیگر راخیلی دوست داریم با این وجود، یک دیگر را آزارمی دهیم. چرا؟ چون شناختی از روحیه ی، یک دیگر نداریم ، هر وقت خواستید با کسی رفاقت کنید؛ اول او را بشناسید. "معرفت " چیز خیلی خوبی است ؛ مثلا: وقتی قصد رفاقت با کسی را دارید به او بگویید: ببخشید من از شوخیِ دستی بدم می آید، ولی از شوخی زبانی بدم نمی آید. ولی در هر صورت ؛شوخی هامون باید حدّ و مرز داشته باشند . بعضی از جوون ها رو دیدم؛ با هم که شوخی می کنند،به مادر یکدیگر نیز توهین می کنند درحالی که خجالت نمی کشند. اما، اگر همین توهین رو به زنش بکنند، چاقو می کشند، یعنی اینقدر بی غیرت اند؛ که فکر می کنند توهین به مادر اشکالی ندارد. بعضی ها می گویند: نه، ما با هم رفیقیم . آن رفاقتی که درآن ادب وحیا نباشد؛ رفاقت شیطانیست نه الهی.
حالا من میخواهم باخدا رفاقت بکنم وخداوند می فرماید: من نسبت به بعضی چیزها مثل : اهل بیت حساس هستم مخصوصا، روی امام حسین علیه السلام. بنا براین باید حواستون رو جمع کنید که کوچک ترین توهینی به دستگاه امام حسین نکنید. درغیر این صورت بیچاره می شوید . لذا وقتی میخواهید درمورد سیدالشهدا و آنچه که مربوط به مجلس امام حسین است صحبت کنید ؛ باید احتیاط کنید ؛ حتی اگر خواستید؛ نقد هم بکنید نقدتان منصفانه و عالمانه باشد. امّا اگر بخواهید شخص مداحی را خرابش بکنید، به تعبیر دیگر آبرویش را ببرید. اینجا دیگر به جنگ با امام حسین آمدید، چون این مداحِ امام حسین است. یا این منبر را که مشاهده می نماید ، از چوب است و تا زمانی که در نجاری بوده قیمت داشت، امّا الان دیگر حرمت دارد ، همچنین اون چوب ها هم که برای حرم امام رضا(ع) ساخته می شوند. همچنین پارچه هایی که در برازی ها قرار دارند ؛تازمانی که در مغازه برازی هستند، فقط قیمت دارند و اگر کسی هم پارچه ها را لگد کند، می گویند پارچه کثیف می شود . ولی همینکه همون پارچه ی مشکی بر رویش نوشته شود السلام علیک یا ابا عبدالله دیگر نباید زیر پای کسی بیاید، چون که اینجا پرچم امام حسین است و لگد کردن آن گناه دارد . بنابر این باید بیشتر دقت کنید....
💥
.
.
#زمینه #حضرت_عبدالله علیه السلام
#سبک_به_مجلس_بى_رياى_حسين
#علی_صالحی
#عبدالله بن حسن ع
〰〰〰〰〰〰
به مجلس بى رياى حسين
خوش اومدين نوكراى حسين
به زودى زود همين دسته جمع
ايشالا كرببلاى حسين
كسى كه دو ماه مشكى مى پوشه/بدونه كه زهرا دعاگوشه
يقين داشته باشين كه اين ارباب/غلاماشو هرگز نمى فروشه
حسین جانم حسين جانم حسين جانم 2
چه جورى آروم بگيرم عمو
توو خيمه باشم مى ميرم عمو
پاشو بريم عمه دلواپسه
تو كه نياى من نِمی رم عمو
چه تصويرى باز توى چشمامه / مِثِ خاطراتى كه باهامه
بى انصافا تير بارونت كردن / تنت مثل تابوت بابامه
(عمو جانم3) 2
〰〰〰〰〰〰
ديدم غريب گير آوردن تو رو
به چنگ گرگا سپردن تو رو
ديدم از اين سمت به اون سمت دشت
با نيزه هاشون مى بُردن تو رو
ميام تا بدونن سپر دارى / توى لشكرت شير نر دارى
اگه اكبر و اصغرت رفتن / نيگا كن هنوز يک نفر دارى
(عمو جانم3) 2
〰〰〰〰〰〰
ديدى چه جورى با دستم عمو
به قاتلت راهو بستم عمو
هر اتفاقى بيُفته بازم
همينجا پيش تو هستم عمو
مى خوام روى خاكا رها باشم / توو آغوش تو سر جدا باشم
سواره كه مياد منم مى خوام / كه زير سُم مركبا باشم
(عمو جانم3) 2
.
|⇦• روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
نرو عمه برگرد اگر میتوانی
توخیلی عزیزی، توهم نوجوانی
ببین حمله ی نیزه وسنگها را
مرا تا کجا باخودت میکشانی؟
ببین عمه تنهاست مَحرم ندارد
تو مَردی و باید کنارم بمانی
بمان تا که از مجتبایم بماند
برای دلم یادگاری نشانی
خدایی نکرده اگر برنگردی
اگر بشکند از تو ابرو کمانی
نرو ت انبینی تو از روی نیزه
که کارم شده با سنان هم زبانی
به قلبم تو خنجر نزن دست بردار
نمانده دگر در گلو استخوانی
*گریه تو ببر حرم حسین،آی ناموس دارها!...برای چی گفت: داری خون دل به من میدی برگرد ...اگر من تنها بشم چی میشه؟...*
منو بزم شامات و دروازه ی ساعات
منو یک یهودی و تکه پرانی
برو بی حیا دست بردار از ما
نگاهه خودت راکجا میکشانی؟
پابرهنه شد و به میدان زد
داد میزد عمو رسیدم من
دست من هست پس نَبُر دیگر
تیغ زیر گلو رسیدم من
تا می آیم غریب لب تشنه
باخدا درد دل مفصل کن
بامناجات گوشه گودال
نیزه ها را کمی معطل کن
چقدر دیر آمدم تیغی
بوسه بر دست مهربانت زد
قاری خوش صدای آل الله
چه کسی نیزه بردهانت زد؟
آه چند خط شکسته ممتد
شکل زخم عمیق پیشانی
بی علمدار بودن خیمه
علت اصلی پریشانی
نیزه های شکسته می بینم
لب گودال و داخل گودال
چادر زینبِ تو خاکی شد
روی تل مقابل گودال
برق یک شیء آهنین دیدم
کاسه ی آب شاید آوردن
نه عموجان خیال خامی بود
تازه یک خنجر بد آوردن....
دشنه ای کُند میرسد از راه
نیت کشتن تو را دارد
چقدر زخم خورده ای ،ای وای؟
خواهرت خیمه بوریا دارد
آقاجان به صبرعمه ات زینب
به دل مضطر عمه ات زینب
سایه ی چکمه ای مرا ترساند
حق بده خصلت یتیم این است
صحنه ی غارت عبای شما
حول وحوش هزار ونهصد بود
زخمهای تو را شمردم من
احتیاجی به تیر حرمله نیست
ای عموی غریب ،مُردم من
عمو رسیدم و دیدم چقدر بلوا بود
سر تصاحب عمامه ی تو دعوا بود
به سختی از وسط میدان گذر کردم
هزارمرتبه شکر خدا کمی جا بود
ثواب نحر گلویت...تعارفی شده بود
سر زبان همه،بفرما بود
عمو چقدر لب خشکتان ترک دارد
چه خوب میشد اگر مشک آب سقا بود
زنی خمیده عمو...رد شد از لب گودال
نگاه کن نکند ،مادر تو زهرا بود
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
┄┅
B A B O L H A R A M-2341564.mp3
3.11M
|⇦• روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب #سرخی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦• روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
« وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»
گرچه از دنیا فقط دوچشم تر دارم حسین
من زِ ثروتمندها هم بیشتر دارم حسین
خانه بودم ! فاطمه آورد تا اینجا مرا
هر کجا مادر بفرماید گذر دارم حسین
روضه را جارو زدم قلب مرا جارو زدی
حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین
هر چه را دارم نگیری ! هر چه که دارم تویی
من به جز عشقِ شما چیزی مگر دارم حسین
بشنود هر کس که می خواهد ز تو دورم کند
مرگ بر من لحظه ای دست از تو بر دارم حسین
تو ته گودال رفتی من شدم بالا نشین
از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین
پیشِ بابایم برایت گریه کردم زود گفت
نذر مویِ اکبرت هر چه پسر دارم حسین
آنقدر پایِ تو می سوزم خودت خاکم کنی
با همین بیچارگی خیلی هنر دارم حسین
کربلایِ تو مگر در هیئت و در روضه نیست؟
پس چرا اینقدر من فکر سفر دارم حسین
چیزی از دستت نمی خواهم خجالت می کشم
آخر از انگشت و انگشتر خبر دارم حسین
*بعضیا میگن تو بغل حسن ابن الحسن بود یعنی حسن مُثنی ، دیگری میگه تو بغلِ قاسم بود بچه رو آورده بود کنارِ بدن باباش ، ابی عبدالله بغلش کرد .. اصلاً از روز اول حضرت رو بابا میدونستُ بس . من بمیزم برات عمو .. تو همه کس و کارِ منی ..
زینب سلام الله یه ریسمان به دست عبدالله بسته بود نمیزارم بری .. گفت عمه ببین نیزه ها بالا میره ... از همون دور لبیکَ یا عما گفت .. هی میگفت : «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي» .. یه مرتبه ابی عبدالله خواستش ...*
ابنُ الحسن، ذُخرالحسین، عبداللَّهم من
یا عَمَّتی! حساس بر ثاراللهم من
انگار بوی خون مولایم میاید!
من زنده باشم صوت آقایم بیاید؟
من زنده باشم غربت او را ببینم!؟
دورِ عمو گرگانِ بَدخو را ببینم!؟
شمشیرها دارند میبارند بر او
از بدر و خیبر کینه ها دارند بر او
دستم رها کن بی سپر مانده عمویم
من زنده ام، کِی بی پسر مانده عمویم
من آمدم، یا عَمِّیَ المظلوم، آقا
ای از تمامِ لشگرت محروم، آقا
ای وایِ من، قربانِ این زخمِ سر تو
دارد چه بَد خون میرود از پیکر تو
ای وای اگر شمشیرها جانت بگیرند
قوّت زِ دست و پا و چشمانت بگیرند
*رسید دید سرِ مبارکِ ابی عبدالله رو گرفته میخواد بزنه ، سر جدا بشه .. دستشُ آورد جلو .. صدا زد یابن الخبیثه اتقتل عمی ..؟ می خوای عموم رو بکشی .. همینطور که داشت میگفت دستشُ آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد .. یا امام حسن .. یهو صدا زد یا اُماه .. مادرش زهرا رو صدا زد .. تا گفت یا اُماه ، ابی عبدالله با همون دستِ بریده بغلش کرد .. یه وقت قاتل سرِ عبدالله رو ... عبدالله بال بال میزد .. حسین ...*
رنگِ خون شده آسمانم
این گودال زد آتش به جانم
قیامت برپاست ، عمویم تنهاست
نباید بمانم ..
رویِ زمین پر از سر نیزه
خورده تنش ، مکرر نیزه
رفته فرو به پیکر نیزه
ثارالله ... ثارالله ...
اذن از تو غم عمه با من
تو رفتی بمانم چرا من
غریب مادر گرفتی آخر
سرم را به دامن ..
کشته مرا لب عطشانت
با لب خشک شدم قربانت
شاهی و من بلا گردانت
ثارالله ... ثارالله ...
____________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
Babolharam Arzi shab5.mp3
6.44M
|⇦• روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور #ارضی •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
ملائکه برات گریۀ مدام می کنند
برایِ روضه خوانیِ تو اهتمام می کنند
چقدر لقمه حلال وقف روضه می شود
چقدر خرج این محرم الحرام می کنند
چه مشکل است روضه ها برایِ یازده امام
چه آه و ناله ها برایِ یک امام می کنند
چه حیف عده ای برایِ جز تو گریه می کنند
چه حیف اشکهایِ خویش را حرام می کنند
*گریه گرچه غم است ، اما گریۀ برا حسین همه غم های عالمُ از دل برمیداره .. *
اساس روضه های تو حسین وحدت آور است
مذاهب جهان همه به تو سلام می کنند
در آن زمان اگر کسی به یاریت به پا نخواست
در این زمان تمام مسلمین قیام می کنند
اگر تو را نداشتم که محترم نمی شدم
به احترام تو به من هم احترام می کنند
حسین جان ، به قدر لحظه ای مرا رها نکن
اگر مرا رها کنی همه رهام می کنند
خوشا به حال عده ای که از دو ماه قبل ازین
برای اربعین حسین ثبت نام می کنند
سخاوتت به گوشِ قاتلان تو رسیده است
که در کنار قتلگاه ازدحام می کنند
هنوز چشم تو به سوی خیمه هاست ای حسین
مقابل تو رو به جانب خیام می کنند
بعضیا شب اولشونه ان شالله پیرمرد بشیم در خونۀ حسین .. الحمدلله دونه دونه موهامون داره در خونۀ تو سفید میشه .. بچه هامون دارن یواش یواش قد می کشن .. الحمدلله در خونه تو بودیم باباها نون حلال دادن برا بساط حسین .. آی جوونا اگه خوب گریه می کنی مرد باش برو خونه دست و پای مادرتُ ببوس .. آخه امام صادق فرمود اگه حسین شنیدی گریه ت گرفت بدون مادرت به اندازۀ یه نگاهم خطا نکرده .. امشب بگو حسین جان به حق مادرت منم راه بده تو این قافله .. منم می خوام فداییت بشم .. منم میخوام شهید راه تو بشم آقا .. اجازه بدین من بی مقدمه روضه بخونم .. آخه روضۀ عبدالله بن الحسن یه جایی میره من همش می ترسم بگم .. اکثرا جوونن حتی بزرگترا که الان در مجلس حضور دارن، بعضی موقعها شاید بگن بابا اینا جوونن اذیت میشن تو روضه .. آی خواهر ، برادر نگاه نکن ببین با چه شکلی داره میاد تو جلسه ، ببین برا کی اومده .. وهب نصرانی بود اما حسین نگاهش کرد وقتی اومد پیش امام حسین دیگه حسینی شد ..
وقتی وداع کرد ابی عبدالله ، تو اون گرما ، در اون اضطراب .. عباسشُ کشتن، علی اکبرشُ جلو چشمش قطعه قطعه کردن .. به شیرخوارشم رحم نکردن .. اومد وداع کنه همه بچه هارو به زینب سپرد گفت زینب تازه کارت شروع می شه .. اما فقط یه نفرو دستشُ گرفت تو دست زینب گذاشت اونم عبدالله بود .. گفت خواهرم این تنها یادگارِ حسنِ منه .. این پسرِ شیر جملِ .. این بچه ، خونِ حسن تو رگاش جریان داره .. این بچه از شمشیر و خنجر باکی نداره .. دستش تو دست زینب بود ، همچین که شنید و از دور می دید عموشُ دوره کردند ..
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
تیر به قلب حسین زدن .. صورتشُ با سنگ متلاشی کردن .. تو گودال داره غلت می خوره .. صدای اهل خیمه بلند شد یه وقت دیدن این بچه نگاه کرد گفت عمه ، عمویِ منه! .. دستشُ از دست عمه جدا کرد .. دوید سمت گودال .. دید عمو رو زمین افتاده .. نانجیب شمشیرُ بلند کرد ، این بچه خودشُ انداخت رو بغلِ عمو .. دستشُ آورد جلو به عمو نخوره .. یه وقت دیدن دست به پوست آویزان شده .. (روضه بگم؟) یه تیراندازِ ماهر اگه صد تا تیر هم داشته باشه، تیرِ آخری رو خوب دقت می کنه .. سه تا تیرِ سه شعبه آورده با خودش کربلا .. یه دونه شُ به چشمایِ عباس زد .. یه دونه شو به گلویِ علی اصغر .. تیر آخرِ .. حسین عبدالله رو تو سینه بغل گرفته .. (ابی عبدالله دو تا بچه تو بغلش بال بال زدند .. یکی علی اصغر بود ..) حرمله نشست .. یه نقطه رو نشونه گرفت. گفتن حتماً میخواد بزنه به حسین .. چنان تیر به سینۀ عبدالله .. این بچه به حسین دوخته شد ..
عمو جونم تویِ گودال
دیدم افتادی جون دادی
میونِ این همه نیزه
منم رو سینه ت افتادم ..
سپر میشم برا جسمت
جدا شد از تنم دستم
حلالم کن اگه راهِ
نفس هایِ تو رو بستم ..
چه گودالی، چه جنجالی، چرا عمامه تو بردن؟
خودت که داری جون میدی، برا چی خنجر آوردن؟
هر کی صدا منو میشنوه بگو : حسین ..
____________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
Babolharam Banifateme shab5_1.mp3
3.82M
|⇦•روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ سید مجید #بنی_فاطمه ✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
|⇦• #قسمت_دوم زمزمه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد طاهری✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
خیلی دیره ..
باید زود بیام تویِ گودال عمو
خیلی دیره ..
داره دورِ تو میشه جنجال عمو
خیلی دیره ..
داره خواهرت میره از حال عمو
می رسونم خودم رو ، من می گیرم علم رو
مثلِ عباس قبول کن ، این بازویِ قلم رو
عمو حسین .. حسین جان ...
____________
موهات تو دست بادِ ، زخمات خیلی زیادِ
لبهات خشکه هنوزم ، هیشکی آبت نداده
عمو حسین .. حسین جان ...
خیلی سخته ..
بسوزه با تیر حنجرِ من عمو
خیلی سخته ..
جدا شه رو دستات سرِ من عمو
خیلی سخته ..
ببینه اینو مادرِ من عمو
از اون سخت تر همینه ، که مادرت ببینه
اسبا دارن میانُ ، گودال میشه مدینه
جای نعلا می مونه ، به رویِ پیرهنِ ما
تا قیامت نمیشه ، از هم جدا تن ما
عمو حسین .. حسین جان ...
↫
____________
#حاج_محمد_طاهری
#شب_پنجم_محرم
#روضه_عبدالله_ابن_حسن
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
۲