eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی) ....................................... یا وجیها عندالله،اشفع لنا عندالله(2) ................................. نماز ستون دینه،حسین حبل المتینه ستون عرش خدا،رو کربلا می شینه حسین نور مبینه،حسین شاه زمینه کعبۂ قلب شیعه،تو کربلاست همینه ............... خانۂ حق سیه پوش،اندر غم حسینه بر سر و سینه زنان،ملیکۂ زمینه فطروس پر سوخته،مبشر حسینه هر کس سلامی بده،واسطه رو زمینه .................... گریه برای حسین،رحمت العالمینه خنده روی لبای،گریه کن حسینه هر چشمی گریان بشه،برای شاه بی سر وقت ورود به محشر،خنده روی لباشه ..................... لحظۂ جان سپردن،نگاش سوی حسینه شفیع روز محشر،مادر تو حسینه تو شب اول قبر،امید ما حسینه بنده نوازی کنه،مجیر عالمینه ......................... یارب به حق احمد،نبی خاتمینه یارب به حق زهرا،که مادر حسینه یارب به حق زینب،به ناله شبانه یارب به حق حسن،کریم اهل بیته ...................... یارب به حق حسین،که کاشف الکروبه روزی ما کربلا،بنما که آرزومه اون آمر به معروف،قتیل عالمینه سلالۂ فاطمه،از عرش تا زمینه ...................... نهی ز منکر می کرد،بهر بقای اسلام جونش رو کرد فدایی،بدعت تو دین نمونه شعار شاه بی سر،تو کربلا همینه نهی ز منکر کنید،تا ظلمی پا نگیره ........................ از لقمه های حرام ،تو شکم کوفیان حرف حساب مولا،به گوششان نمی ره ساقی ام و امیدم،به کرم حسینه خامس آل کسا،گل سرخ زمینه ..................................... یا وجیها عندالله،اشفع لنا عندالله(2) ................ّّّّّّّّّ.......ّّّّّ..... .👇
یاوجیهاعنداللهاشفعلناعنداللهشاعرومداحکربلاییرسولچهارمحالیساقیعطشان.mp3
4.63M
یا وجیها عند الله ،شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در کرب و بلا فاطمه آید شب جمعه با گریه و با زمزمه آید شب جمعه مظلوم حسینم(۳) او ناله زند در حرم نور دو عینش بر گوش دل ما برسد وای حسینش مظلوم حسینم با شوق شود زائر او کرب وبلایش او گریه کند در حرم و پایین پایش مظلوم حسینم در پایین پا گریه کند بر علی اکبر بر نور دو چشمان حسین شبه پیمبر مظلوم حسینم اوگریه کند بهر رباب و علی اصغر برحنجر خونین و گلوی علی اصغر مظلوم حسینم با سوز و غم و گریه سوی علقمه آید با گریه به عباس و با زمزمه آید مظلوم حسینم گریه کند او یاد غم آتش خیمه سوزد همه دم یاد سران روی نیزه مظلوم حسینم اشکش به کنار بدنی می شود افزون او ناله زند بهر حسین با دل پر خون مظلوم حسینم گوید پسرم پاره تنی پس کفنت کو؟ ای نور دو چشم و دل من پیرهنت کو؟ مظلوم حسینم .
. هر شب جمعه بیاید فاطمه در کربلا زائر کوی حسین گردد به اشک و گریه ها واحسینا واحسین(۲) هر شب جمعه بیاید با دوصد شور و نوا یاد اکبر گریه دارد در حرم پایین پا واحسینا واحسین سوزد و ناله زند یاد رباب و اصغرش یادآن لحظه که تیر کین خوردبرحنجرش واحسینا واحسین هر شب جمعه بیاید درکنارعلقمه گریه دارد بهر عباس علی با زمزمه واحسینا واحسین هر شب جمعه بیاید فاطمه در قتلگه سوزد و ناله زند اندر کنار خیمه گه وا حسینا وا حسین هرشب جمعه به یاد سوز اشک زینب است یاد اشک زینبش درقتلگه جان برلب است واحسیناواحسین هر شب جمعه بگرید یاد شاه سر جدا یاد جسم غرق خون وسر بروی نیزه ها واحسینا واحسین .
. زهرا شب هر جمعه (در کرببلا آید)۲ با گریه و اشک و آه( در شور و نوا آید)۲ می آید کنار نور دو عینش برجان رسد نوای یا حسینش یا زهرا یا زهرا آجرک الله(۲) زهرا شب هر جمعه (باحال بکاء آید)۲ با گریه ی بر اکبر (در پایین پا آید)۲ پیکر اکبر گشته اربا اربا ذکر لب هایشان آه و واویلا یا زهرا یا زهرا آجرک الله زهرا شب هر جمعه( از بهررباب گرید)۲ از بهر علی اصغر(لب تشنه ی آب گرید)۲ درد عطش اوگردیده چاره گلوی اصغرش شد پاره پاره یا زهرا یا زهرا آجرک الله زهرا شب هر جمعه (در علقمه می آید)۲ با گریه ی بر عباس (با زمزمه می آید)۲ گوید عباس من جانت فدا شد در راه حسینم دستت جدا شد یا زهرا یا زهرا آجرک الله زهرا شب هر جمعه(درخیمه گهش گرید)۲ با قامت خم گشته (در قتلگهش گرید)۲ گوید حسین من پیراهنت کو ای غرق به خون من کفنت کو یا زهرا یا زهرا آجرک الله زهرا شب هر جمعه( گوید که بیا مهدی)۲ بنگر به حسین من (برگرد و بیا مهدی)۲ ای که هستی مادر نور دو عینم بیا منتقمِ خون حسینم یا زهرا یا زهرا آجرک الله .
‌. به دنیا دل نمی بندم که دنیا را وفایی نیست که دنیا مثل زندان است و زندان نیز جایی نیست خدایا مهر دنیا را نمی خواهم نمی خواهم هر آنجایی که فانی هست آنجا را صفایی نیست اگر ملک سلیمان، گنج قارون، عمر نوح یابم برایم این جهان فی نفسه دارای بهایی نیست گنهکارم، خطاکارم ولی آنقدر می دانم که دل بستن به این دنیا از آن افزون خطایی نیست حسین بن علی ( ع ) را دوست دارم برتر از مهرش نه در دنیا نه در عقبی برای ما عطایی نیست من آن خارم که در بادم که حیران در بیابانم و هر جایی نگه کردم بدیدم ردپایی نیست من آن خارم که بی وزنم، من آن چاهم که بی آبم ولی با این همه گویم از این حالات ابایی نیست که در ویرانه قلبم مرا مهر علی ( ع ) باشد و‌ غیر از بیرق مولا حسین ( ع ) آنجا لوایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم نه از باب بهشت رفتن که او خود صد بهشت است و بهشتش را فنایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم چو او شایسته این است که از هجران او بدتر در این عالم بلایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم که او تجمیع خوبی هاست هر آنجایی که او‌ باشد از آن بهتر سرایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم اگرچه بدترین هستم که از نامش سخن گفتن مقدس تر نوایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم که دل ها دست او باشد که از او مهربان تر دستگیر و مقتدایی نیست حسین ( ع ) را دوست می دارم و او را از خودش خواهم که نومید از درش برگشته در عالم گدایی نیست 📝 علی شیرازی . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. یک شکار و آنهمه صیاد فکرش را بکن یک نفر غمگین، بقیه شاد فکرش را بکن دست و پاهایی کبود و گیسوانی سوخته این وسط هم در بیاید باد فکرش را بکن عین آن تیری که سقا را زمین گیرش نمود خورد زیر حلق یک نوزاد فکرش را بکن تازه بعد از اینکه لشکر از از دل گودال رفت ریش و قیچی دست شمر افتاد فکرش را بکن با چه اوضاعی به استقبال زینب آمدند سنگ میزد کور مادرزاد فکرش را بکن یک طرف آیینه‌های حضرت زهرا اسیر یک طرف اما یزید آزاد فکرش را بکن آه میزد پیش چشم بچه ها با خیزران تازه بعدش فحش هم میداد فکرش را بکن روضه یعنی چشم در چشمان زین العابدین می کشد میخواره ای فریاد فکرش را بکن شاعر: .
. خاکستری شده ست سرت یا اخا الغریب از چه تنور شد به تو مأوا اخا الغريب از بس منقش است سرت از عصا و سنگ زخمی تر است از همه سرها اخا الغریب با روضه ی مجسم شیب الخضیب تو شد چشم اهل بیت تو دریا اخا الغریب تا نشنوی اهانت و زخم زبانشان قرآن بخوان به وقت تماشا اخا الغریب چشمان خود ببند نبین با غلاف تیغ پاسخ دهند ناله ی ما را اخا الغریب چشمان خود ببند که در کوچه های شام شد سنگ بام جای تسلّی' اخا الغریب اما ببین که سرو قد همسرت رباب شد زیر بار داغ علی تا اخا الغریب هم بازی رقیه که پنهان ز دیده بود رأسش به روی نی شده پیدا اخا الغریب ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب .
گریز به روضه ی صبح یازدهم السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله۰ تعالی فرجه الشریف آمدی در بین ما ، امّا تو را نشناختم هی زدی من را صدا امّا تو را نشناختم ای غریب فاطمه دائم کنارم بوده ای موقع درد و بلا امّا تو را نشناختم گر سراغم آمده ،بیماری صعب العلاج داده ای من را شفا امّا تو را نشناختم آمدم با صد امید و آرزوی وصل تو زیر خیمه ی عزا اما تو را نشناختم گاه بین گریه کن ها گاه با هر سینه زن خواندمت با هر نوا اما تو را نشناختم در شب جمعه برای دیدنت یابن الحسن آمدم کرب وبلا اما تو را نشناختم تا بیایی بزم ما خواندم کنار علقمه روضه ی دست جدا اما تو را نشناختم ..... گفت زینب: ای حسینم، آمدم در قتلگاه در میان‌ کشته ها امّا تو را نشناختم آمدم با آه بین لاله های پرپرت پرپر از دست جفا ،امّا تو را نشناختم دفن بودی زیر سنگ و خنجر و سرنیزه ها بود جسمت آشنا اما تو را نشناختم رأس تو بر نیزه ها رفت و تن صد چاک تو بین مقتل شد رها اما تو را نشناختم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .