.
#شهادت_امام_حسن_عسکری
عزیز فاطمه ای مهربان بی همتا
دوباره سائلی آمد،درِ حرم بگشا
نشان خانه تان را ز هرکه پرسیدم
- نشان سیدی از خانواده ی زهرا-
به گریه مردم عابر جواب می دادند
برو به کوچه ی رحمت،محله ی طاها
کسی به داد دل من نمی رسد جز تو
بگیر دست مرا خورده ام زمین آقا
اگر اجازه دهی داخل حرم بشوم
کنار سفره ی فضلت نشینم ای مولا
بزرگ زاده چه مهمان نواز و خونگرمی
گذاشتی دهنم زود لقمه ی خود را
مگر سرای تو دارالنعیم عشاق است؟
هزار لیلی و مجنون نشسته اند اینجا
امام عسگری ای تکیه گاه امروزم
رها نمی کنمت تا قیامت فردا
دعا کنید که همسایه ی شما باشم
جوار چشمه ی تسنیم جنت الاعلی
اگر بهشت بیایم،بدان که بنشینم
به زیر سایه ی مهرت،نه سایه ی طوبی
هوای سامره دارد دل هوایی من
بده برات سفر-جان مادرت زهرا-
برای کرببلا خرجی سفر بدهید
به حق چادر خاکی زینب کبری
مدینه گر بروم تا سحر دعا خوانم
برای مهدی تان زیر گنبد خضرا
یگانه غایت خلقت وجود مادر توست
کجاست مرقد او؟خاک بر سردنیا
شنیده ام که غروب مدینه دلگیر است
شبیه حال و هوای غروب عاشورا
شنیده ام که نباید ز مشک حرفی زد
به خاطر دل پر درد مادر سقا
👇
@Maddahionlinهوای سامره دارد دل هوایی من.mp3
زمان:
حجم:
7.71M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)
🌴هوای سامره دارد دل هوایی من
🌴بده برات سفر جان مادرت زهرا
🎤 #میثم_مطیعی
⏯ #روضه
.
#روضه_متنی #امام_حسن_عسکری علیه السلام
┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄
عزیزِ فاطمه ای مهربانِ بی همتا
دوباره سائلی آمد درِ حرم بگشا
نشانِ خانه تان را ز هرکه پرسیدم
نشانِ سیدی از خانوادۀ زهرا
به گریه مردم عابر جواب میدادن
برو به کوچۀ رحمت ، محلۀ طاها
*حسن جان .... حسن جان ... قربونِ غریبیت برم آقا ... زائر کم داره ، امشب درسته شبِ تاج گذاری امامِ زمانِ ، ولی از ادب دورِ وقتی حجت ابن الحسن امشب چشمانش اشک باره ما شادی کنیم ، ما خوشحالیم ولی شادیمون رو فردا بروز میدیم " امشب خدا یه فرصتی داده برا بابات گریه کنیم ... بهت تسلیت بگیم آقا ... مجلسِ ختم منعقد است به نامِ نامیِ امامِ عسکری ... آقا ، بینِ ما اینطور رسمِ مجلسِ ختمِ پدر ، اگه پسر زنده باشه دمِ در می ایسته ... همه بهش سر سلامتی میگن ، تسلیت میگن ... خدا بهتون صبر بده ، غم نبینید ... صاحب عزا هم تشکر میکنه میگه خوش اومدی زحمت کشیدید ... آقا ما انتظارِ تشکر نداریم اما اومدیم امشب بهت تسلیت بگیم ...
اونایی که اربعین امسال روزیتون نشد برید حرمش ... این آقا موسس و بنیانگذارِ سفرِ اربعینِ ...*
عزیزِ فاطمه ای مهربانِ بی همتا
دوباره سائلی آمد درِ حرم بگشا
نشانِ خانه تان را ز هرکه پرسیدم
نشانِ سیدی از خانوادۀ زهرا
به گریه مردم عابر جواب میدادن
برو به کوچۀ رحمت ، محلۀ طاها
کسی به دادِ دلِ من نمی رسد جز تو
بگیر دست مرا خورده ام زمین آقا ...
اگر اجازه دهی داخلِ حرم بشوم
*امشب ما رو زائرِ خودت حساب کن ... دلم برایِ سامرا تنگ شده ... آقا حرمت داره آباد میشه الحمدالله ... اون روزی که گنبدت رو خراب کردن با خودم گفتم ای کاش خونۀ ما خراب میشد ... به به چه گنبدِ زیبایی رونمایی شده ... اما حرمِ حسنِ فاطمه هنوز ساخته نشده ...*
حسن جان ...
اگر اجازه دهی داخلِ حرم بشوم
کنار سفرۀ فضلت نشینم ای مولا
بزرگ زاده چه مهمان نواز و خون گرمی
گذاشتی دهنم زود لقمۀ خود را
مگر سرای تو دارالنَعیم عشاق است؟
هزار لیلی و مجنون نشسته اند این جا
امام عسگری ای تکیه گاه امروزم
رها نمی کنمت تا قیامت فردا
دعا کنید که همسایۀ شما باشم
جوار چشمۀ تسنیم جنتُ الاعلی
اگر بهشت بیایم ، بدان که بنشینم
به زیر سایۀ مهرت ، نه سایۀ طوبی
هوای سامره دارد دلِ هوایی من
بده برات سفر ،جانِ مادرت زهرا ...
برایِ کربُبَلا خرجی سفر بدهید
به حقِ چادر خاکیِ زینب کبری
مدینه گر بروم تا سحر دعا خوانم
برایِ مهدی تان زیر گنبدِ خضرا
یگانه غایت خلقت وجودِ مادر توست
کجاست مرقد او؟ خاک بر سر دنیا
شنیده ام که غروب مدینه دلگیر است
شبیه حال و هوایِ غروب عاشورا
شنیده ام که نباید ز مَشک حرفی زد
به خاطرِ دل پر درد مادرِ سقا ...
*روضه بخونم برا امامِ عسکری بلند گریه کنیم ... شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده ، چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد 28 بهار فقط از عمرش گذشته بود ... براش ظرفِ آب آوردن ، آقایِ ما تشنه شد ، ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقه دستاش میلرزید ... این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد ... ظرف رو رویِ زمین گذاشت ، خادم رو صدا زد درون حجره بیا ، مهدیِ من مشغولِ نمازِ ، سر به سجده گذاشته صداش بزن ...
میگه وارد حجره شدم ، آقا پدرتون حالشون خوب نیست ، مهدیِ فاطمه آمد ... امامِ عسکری فرمود ای آقای خاندانِ من به پدرت آب بده ... ظرف رو بلند کرد به لب هایِ بابا آب گذاشت ... من بمیرم امام عسکری موسسِ زیارتِ اربعین ... من یه آقایی رو کوفه می شناسم ، مسلم ابن عقیل ... قبل از شهادتش آب طلب کرد ، آب رو به سمتِ دهانش برد ، دندانش داخلِ ظرفِ آب افتاد ظرفِ آب خونی شد ، آب رو نخورد ... یه آقایِ دیگه هم می شناسم به لبهایِ مبارکش آب نرسید ... ظرفِ آب به دندان هایِ مبارکش نخورد ... اما اون نامرد چوبِ خیزران رو بلند کرد ... به لبُ دندانِ پسرِ زهرا میزد .. یه وقت زینب صدا زد : .... یا یَزید لا تَشَل ، مُنتَحیاً علی ثَنایا ابی عَبدالله علیه السّلام ....*
ای حسین .....
.
|⇦•صبا اگر گذری اُفتدت...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
"بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم"
"اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً"
یا صاحب الزمان...
صبا اگر گذری اُفتدت به کشور دوست
بیار نفحه ای از گیسوی مُعَنبَرِ دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از برِ دوست
*یابن الحسن!...*
وَ گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از دَرِ دوست
مَنِ گدا و تمنایِ وصلِ او هیهات
مگر به خواب ببینم خیالِ منظر دوست
دلِ صنوبری ام همچو بید لرزان است
ز حسرتِ قد و بالایِ چون صنوبرِ دوست
*امشب شبِ شهادتِ پدرت اومدیم یه حرفی بزنیم بهت آقا...*
اگرچه دوست به چیزی نمی خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سَرِ دوست
*صدا بزن: یابن الحسن...*
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_عسکری
#شهادت_امام_حسن_عسکری
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
.👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهBanifateme_shahadat_Askari_1.mp3
زمان:
حجم:
2.92M
|⇦•صبا اگر گذری اُفتدت...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه
.
|⇦•ای باغ حُسن دست...
#قسمت_دوم روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
اول به نام عشق به نامت به نام حُسن
ما که تَحَیُّریم همه در مقام حُسن
روی تو حَسن خوی تو حَسن ای تمام حُسن
نامت حَسن شده که باشی امام حُسن
دلدادگان نام توییم از قدیم ها
هم نام مجتباست کریمِ کریم ها
ای ذوالفقار منتظر در نیام تو
ای قبلۀ نرفته به بیت الحرام تو
آیینه ی تمام قدِ ده امام تو
روزِ ظهور آید و رُکنِ قیام تو
آری جهاد معنی ذکر قنوت توست
فریادِ مهدی ات ز حدیثِ سکوت توست
آه ای غریب! از وطنت دور بوده ای
در بندِ حلقه های زر و زور بوده ای
در خانه ات اگر چه که محصور بوده ای
خورشید اسیرِ بند نشد، نور بوده ای
زندانِ تنگ خانه ات آری حرای توست
دیدیم سامرا همه اش کربلای توست
ای دل ز داغ غربت آقا چه می کنی
آتش میانِ سینه ی مولا چه می کنی
دنیای بی امام، تو حالا چه می کنی
ای سَم! به جانِ زاده ی زهرا چه می کنی
آه ای غریب داغِ تو تا بی کرانه رفت
دشمن به زهرِ خود جگرت را نشانه رفت
*همچین که گوشه کنار محفل داری گریه میکنی، زیر لب بگو: یابن الحسن! ماه صفر تموم شد، بعضیا زود لباس سیاه شون رو درآوردن، اما من نگه داشتم، گفتم شب شهادت بابات میام، نکنه غافل باشم، امام زمانم شهادت باباش گریونه، من لبم خندون باشه، آقا جان سرت سلامت...*
ای باغ حُسن دست خزان کرد پرپرت
هر آنچه داشت دشمنت آورد بر سرت
از زهر کینه آب شده جسم اطهرت
گفتند تشنه لب شده ای روز آخرت
گفتی به زیر لب تو در آن لحظه یا حسین
ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین
لب تشنه بود سنگ به لبهای او زدند
دستی به آیه های خدا بی وضو زدند
نیزه به رویِ مخزنِ راز خدا مگو زدند
با خنجری که کُند شده بر گلو زدند
کردند بی ملاحظه با آن بدن چکار
میخواهد این تنِ پُرِ نیزه کفن چکار
*قربون مظلومیت برم آقا، حرمت رو خراب کردند، بازم شیعه ها، ایرانیها، عرب وعجم نداره، همه آمدند براش زود بارگاهش رو درست کردند...
الهی برات بمیرم، ما دوتا حَسن داریم، یکی حرم داره، یکی یه سایه بون هم بالا قبرش نداره...
وقتی امام حسن عسکری رو زهر دادن، تاریخ میگه: رعشه به بدن حضرت انداخت، میلرزید بدن، غلامش رو صدا زد: برو تو حجره جگر گوشه ی من مهدی رو بگو بیاد، میگه: وارد حجره شدم دیدم یه آقازاده صورت رو خاک گذاشته داره مناجات میکنه، برا باباش دعا میکنه، گفتم آقازاده باباتون صداتون میکنه، همچین که صورتش رو از روی خاک برداشت، چهره پر از نور بود...اومد کنار بابا، بله باباجان! صدا زد: پسرم! تشنه ام...
حجت بن الحسن! سرت سلامت آقا، کجا برا بابات مجلس عزا گرفتی؟
اگه ما بشنویم یکی سر قبر بابامون رفته، یه خوره آب ریخته دوتا خرما پخش کرده، هرجا ببینمش احترامش میکنیم، میگیم این کسی که یه کاری برای قبر بابامون کرده...
یابن الحسن! این مَردم برای بابات اومدن زار میزنند، امشب آقا یه نگاهی بکن.
تاریخ میگه امام زمانِ من وشما کاسه ای رو آب کرد جلوی دهان بابا میگرفت، اما اینقد بدن رعشه داشت، نمیتونست آب رو بخوره، هی این لبِ کاسه ی ظرف آب به دندون حضرت میخورد....
آقا میدونم نتوستی درست آب بخوری، اما هرجوری بود آقازاده ات آب رو جلو دهانت گرفت، من بمیرم برا جَدِّ غریبت، گفت: آب دارن میبرن برا حسین تو گودال، بدن زخمی، لبا مثل دوتا چوب خشک بهم میخوره، گفتن: الان به حسین آب میدن، اما دیدن نامرد آب رو میریخت رو زمین، میگفت حسین من این آب رو میریزم اما نمیزارم قطره ای به لبهات برسه...*
هرچه ميگفت كه من تشنه لبم، سنگ زدند
ناله اش در دل كوفي اثري داشت نداشت
#امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
.👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهBanifateme_shahadat_Askari_2.mp3
زمان:
حجم:
4.3M
|⇦•ای باغ حُسن دست...
#قسمت_دوم روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه
.
|⇦•زهر افتاده به جانِ جگرم...
#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
زهر افتاده به جانِ جگرم ، مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر جرعه ی آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان
قدح آب همینکه به لبم شد نزدیک
غم لبهای حسین زد شررم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان
لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود
واقعه ی کرب و بلا در نظرم مهدی جان
زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب ؟
خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان
میدرخشید رخ ماه تو به یاد آوردم
سر نورانی هجده قمرم مهدی جان
*یابن الحسن! آقاجانم ..میخوام عرض کنم برا شما سخت بود تو سن خردسالی باباتون رو از دست دادید ..اما آقاجان باباتون رو کفن کردید ..شما سن وسالی نداشتید براشما سخت گذشت ..اما برا باباتون راحتر بود موقع جوندادن سرش روپاهای شما بود ..دستِ کوچیکتون رو صورت بابا بود، چون برا همه باباها سخته یه وقت زمین خوردن یا جوندادن بچه هاشون رو ببینن ..بابا برات دعا کرد یابن الحسن ..شما اومدی بالاسر بابا، اما کربلا به حسین چی گذشت ..گاهی اومد کنار بدن علی اکبر صورت روی صورت علی گذاشت "ولدی.." یه جایی هم قنداق بچه اش رویِ دستش بود، یه وقت دید بچه اش داره رو دستش بال بال میزنه... یابن الحسن! سر بابات روی زانوهات بود دست میکشیدی بابات آروم آروم باهات حرف میزد دلت رو آروم میکرد.. میگفت:عزیزم غصه نخور.. من دارم میرم، بابا تو هم باید از چشمای نامحرمای زمانه دور بشی، یه روزی میاد تو میای اولین کاری میکنی بابا انتقام سیلی مادرم رو بگیر پسرم ..توکسی هستی که مادرم بین در ودیوار صدات زد .. میرسه روزی که تکیه به کعبه میدی صدا میزنی: من پسر حسینم .."انا بقیة الله" عزیزم انتقامحلقوم بریده جدت رو بگیر بابا...
سر بابا تو بغلت بود آروم آروم باهات حرف میزد تا اینکه از دنیا رفت ....من یه دختری سراغ دارم هرچی سر بریده رو بغل گرفت هی سر رو میگردوند میگفت: بابا! تابه حال نشده باهات حرف بزنمجوابمو ندی ...*
با لبت بازی کنم اما نه بازی چون یزید
او به چوب خیزران و من با دست کوچکم
حسین...
ــــــــــــــــــ
#امام_عسکری
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
۳👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهBanifateme_shahadat_Askari_3.mp3
زمان:
حجم:
3.01M
|⇦•زهر افتاده به جانِ جگرم...
#قسمت_پایانی روضه و توسل شهادت اباالمهدی #امام_حسن_عسکری علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه
هدایتگری های امام حسن عسکری.pdf
حجم:
306.3K
🔖فیش منبر متنی pdf🔖
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
🖇متن منبر امام حسن عسکری علیه السلام
💠هدایتگری های امام حسن عسکری علیه السلام 💠
❇️ #امام_عسکری علیه السلام
سفارش وحدت آفرین امام عسکری (ع).pdf
حجم:
582.4K
🔖فیش منبر 🔖
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
🖇متن منبر امام حسن عسکری علیه السلام
💠سفارش راهبردی امام حسن عسکری علیه السلام 💠
❇️ #امام_عسکری علیه السلام
استاد میرزامحمدی روضه امام عسکری میرزامحمدی.mp3
زمان:
حجم:
5.02M
🔳 مرثیه و روضه صوتی 🏴
🚩 امام حسن عسکری علیها السلام
#استاد_میرزا_محمدی
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#امام_عسکری علیها السلام
♦️مرثیه امام حسن عسکری سلام الله علیه