eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. دل‌خسته‌ام، دل‌خسته از تکرار بی‌تو این زندگی یعنی؛ "غم بسیار"، بی‌تو... تو هستی و چشمان من محروم هستند از دیدنت! کی می‌شوم سرشار بی‌تو؟ دنیای من تاریک و سرد و روسیاه است خورشید من دنیاست شام تار بی‌تو من بی‌تو از هفت آسمان سهمی ندارم دنیا شده روی سرم آوار بی‌تو هرگوشه‌ی شش‌گوشه را بستم دخیلی پایین پا...، بالای سر...، انگار بی‌تو... در زیر قبّه عطر تو پیچید و دیدم گل می‌کند مضمون این اشعار بی‌تو از تو نگفتن ضعف‌ِتالیف است در شعر اشکال مضمون دارد این اشعار بی‌تو می‌گفت زینب موقع دفن سه‌ساله من ماندم و یک شهر پرآزار بی‌تو! 🎤 👇
1402050502.mp3
14.79M
مناجات با (عج) روز محرم ۱۴۴۵ پنجشنبه ۵ مرداد۱۴۰۲ | ۹ محرم ۱۴۴۵ مداح : حاج محمدرضا طاهری🎤 ✍ خود را مقیم وادی احساس می کنم دل را خمار بوی گل یاس می کنم تا نام پاک ساقی لب تشنه می برم بوی تو را به میکده احساس می کنم تا وا کنی دگر گرهِ کورِ کارِ من... خود را دخیل حضرت عباس می کنم اشكي كه داده اي به دو دنيا نمي دهم کی اعتنا به گوهر و الماس مي كنم؟ تا که بیایی از سفر ای باغبان عشق یاد گل شکسته قد از داس می کنم امشب برای خواندنِ این روضه های سخت آقا ببخش این همه وسواس می کنم! دست بریده بود و علم بود و مشک بود قد خمیده بود و حرم بود و اشک بود .
. ‍. مناجات و توسل زیبا_ امامِ زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف _ سید رضا نریمانی •┈┈••✾••✾••┈┈• گره افتادهِ به کارم نگرانم ، آقا ... ذکر استغفار دارم بر زبانم ، آقا خورده‌ام من به در بسته به هرجا رفتم تو بیا و بده یک راه نشانم آقا ... خاطر آزرده شدی از بدیِ اعمالم با گناه اُنس گرفته تنُ و جانم آقا غافل از لطفُ عطایت شده‌ام شرمندَ‌م همۀ عمر تو دادی آب و نانم آقا دل بریدم ز همه آمده‌ام با گریه تا همیشه در کنار تو بمانم آقا گرد و خاکی زِمعاصی به تن من مانده لطفِ خود شامل من کن بتکانم آقا *آی پسرِ فاطمه ... نمی خوای دستِ یه زمین خورده رو بگیری ...؟؟ ببخشید منو یه وقتی یه زن زمین میوفته سریع همه روشونه اونطرف می کنن یعنی اصلا ما ندیدیم ... قربونِ مادرِت برم آقاجونم .... * خوشبحال همۀ سینه‌زنان ارباب خاکِ پایِ همۀ سینه‌زنانم آقا *همچین که میگی حسین ، روایت میگه فرمود همچین که یه نفری میگه حسین ، خانمی تو عرش میگه جانم ..... زیرِ لب آه میکِشه ... ادامۀ روایت میگه اگه فرزندِ خودت اسمش حسینِ خدا حفظش کنه" اما اگه حسینِ منو میگی" کربلا بینِ دو نهرِ آب ......* خبر از حال و هوایِ دل زارم داری ؟؟ ببرم کرببلا تا که جوانم آقا ...... *شاعر : روح الله پیدایی✍ ••• ┄┅════✼═══┅┄ ••• .
4_5841556341792968222.mp3
19M
|⇦•ز غم رها شده ام.. روحی له الفدا اجرا شده ایام فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── ز غم رها شده ام از به غم دچار شدن مرا به هوش بیاور در این خمار شدن ببند پای مرا هر کجا که می خواهی گریز نیست مرا پای تو شکار شدن رعیّتِ درِ این خانه ام خدا را شکر گرفتم آبرویم زِ جیره خوار شدن مرا زِ گریه نگیر، اشک اعتبار من است که شرط نوکری ام هست کهنه کار شدن نشد به پات بیُفتم، نگار خیمه نشین به دامن تو رسیدم از این غبار شدن قرار بود بیایی قرار من باشی گذشت عمر من آقا به بی قرار شدن تَصدُّق سر زهرا دل مرا نشکن بگیر دست مرا وقت بی عیار شدن دعای مادرمان را خدا به خیر کند چه التماس عجیبی است بی مزار شدن ــــــــــــــــــ
. روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•بیا آفتابِ پس ابر.... وتوسل به صاحب الزمان روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سیدحسین موسوی ●━━━━━━─────── بیا آفتابِ پسِ ابر، تا تموم شِه غروبایِ دلواپسی یه حسّی همش داره میگه بهم یكی از همین جمعه ها میرسی یعنی میشه آقا یه روز بشنوم كه از جمعِ یارات یكی شون منم اگه اونی باشم كه از من میخوای خودِ تو میای واسه ی دیدنم به این حسِ دلتنگیِ جمعه ها به این دلخوشی راضیه عاشقِت دیگه ما كی باشیم تو این معركه اگه بهجت و قاضیِ عاشقِت همین چِشمایِ خیسِ كم طاغتم نشونه ست كه حتماً ندیدم تو رو چقدرا كه چشم انتظار پیر شدن چقدرا كه رفتن ندیدن تو رو * هرکی مثل من تو این شلوغی‌های دنیا آقاشو گم کرده ناله بزنه، هرکی دلش برای مهدی عج تنگ شده ناله بزنه، هر کی از گناه خسته شده ناله بزنه، هرکی دلش تنگه ناله بزنه* خودم میدونم با گناهام چقدر همیشه توی زحمت انداختمِت خدا میدونه تو همین كوچه ها چقدر دیدمِت اما نشناختمِت یه روزایی توی همین آب و خاك شنیدم علی اكبرا دیدنِت میگن كه همین بیست، سی سالِ پیش یه عده توی سنگرا دیدنِت .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•بر نفس خود دچارم... و توسل به صاحب الزمان روحی له الفدا اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی در غفلت از قیامت، با شعله‌ی جهالت آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی تاریک و روسیاهم، افتاده قعر چاهم ای شمس روزگارم، یابن الحسن اغثنی از شرم ناگزیرم، از شرم سر به زیرم از شرم بی‌قرارم، یابن الحسن اغثنی جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت آرامشی ندارم، یابن الحسن اغثنی ای ذوالکرم می‌آیی؟ بالاسرم می‌آیی هنگام احتضارم؟ یابن الحسن اغثنی هستم فقیر خوانت، بر لطف بی‌کرانت خیلی امیدوارم، یابن الحسن اغثنی مانند والدینم، گریه‌کنِ حسینم این است اعتبارم، یابن الحسن اغثنی عقده گشاییم کن، کرب و بلاییم کن دلتنگ آن دیارم، یابن الحسن اغثنی ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•هر چند عاشق نه... وتوسل به صاحب الزمان روحی له الفدا اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── هر چند عاشق نه، ولی عاشق نما باشم بند ادا و بنده‌ی اطوارها باشم یک شب برایت تب نکردم این همه سال ست من گیر یک بام و اسیر صد هوا باشم محض لب و محض دهن اهل فرج هستم اهل عمل کردن نه، اهل ادعا باشم اندازه‌ی لیوانِ آبی نیستم یادت... در واقعیت بیش از این سر به هوا باشم اینجا کسی جز مادرت در انتظارت نیست تعارف ندارم، با جماعت آشنا باشم ای صبح و شب گریان! بَدم اما ببخشیدم گریه‌کن آقای سر از تن جدا باشم سَیِّد سر جَدَّت که دارم راست میگویم خیلی دلم می‌خواست امشب کربلا باشم می‌خواستم« عجل ولیک» را که می‌گویم رو به حسینٌ منی ایوان طلا باشم جای کسی را تنگ می‌کردم مگر امشب؟! در حسرت  نیمه شب صحن شما باشم شعبان نشد؛ شب‌های قدرم را تو امضا کن دلواپسم از بس که در خوف و رجا باشم امشب سرم را می‌زنم بر در ببینیدم من دوره‌گردم که پی آب و غذا باشم شعری اگر خواندم، رضای قلب زهرا بود مدیون شاهم در پِی شال و عبا باشم بین من و تو فاصله انداخت این دنیا ای کاش می‌شد با تو زیر دست و پا باشم زینب به گریه گفت: دست و پا نزن دیگر که دست و پا گم کرده‌ام در هول و ولا باشم یا داعی اللهِ به خاک افتاده کاری کن من در مسیر بزم أشقَى الأشقياءِ باشم : علیرضا وفایی خیال .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Namahang Mahe Nahan Ramazan 1403 Hanif [Mohjat_Net].mp3
4.05M
|⇦•ای کاش ببینم... «نماهنگ» اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی حنیف طاهری ●━━━━━━─────── ای کاش ببینم همه ی ماه نهان را همراه شروع تو طلوع رمضان را با تلخی اشک غمت افطار نمودیم از مسجدمان تا که شنیدیم اذان را چندیست که چشمان زمین بی تو ندیده است از باد صبا آن نفس مُشک فشان را تلخ است زبان ها بگذار از تو بگویم تا نام تو تغییر دهد طعم دهان را قلبی که ز خاک کف پاهای تو دور است صدسال نخواهیم برایش ضربان را هر گاه که با تو به مناجات نشستیم یک بار هم احساس نکردیم زمان را گیریم که از دیدن تو چشم بپوشیم آقای دل ما چه کنیم این دلمان را امسال رسیدیم که از سفره ی زینب بر دست گدایان بدهی لقمه ی نان را خون گریه ی روز و شبت از غصه ی زینب باعث شده در کام بگیریم زبان را برگرد که از کوفه نه از کرب و بلا نه از شام بپرسی سبب قد کمان را .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. گریز دعای جوشن کبیر مناحات آمدم با چشم گریان آمدم                گر گنه کارم پشیمان آمدم یا کریم و یا رحیم و یا رفیع               چهارده معصوم را آرم شفیع با چنین راُفت که می خوانی مرا       کی خداوندا بسوزانی مرا جوانی، هنگام مرگ رو به مادرش کرد و گفت: مادر جان می خواهم وصیتی کنم:وقتی مردم طنابی بیاور و دست و پای مرا محکم ببند. آن وقت مرا با طناب روی زمین بکش و با دلی شکسته به خداوند بگو:خدایا بنده فراری تو را اوردم؛بلکه خداوند به دل شکسته ی تو از من بگذرد. این جوان مُرد و از دنیا رفت .با این که برای مادر، مرگ جوان خیلی سخت است و طاقت و تحمل دیدن جنازه ی عادی به زمین افتاده ی پسر جوان را ندارد،بااین حال ،این مادر بنا به وصیت پسرش این کار را انجام داد.طنابی آورد و دست و پای پسرش را بست .آن وقت جنازه او را بر روی زمین کشید وبا حال رقت باری می گفت: خدایا ! بنده فراریت را اوردم.چیزی نگذشته بود که هاتفی ندا داد که مهمان ما را رها کن! او میهمان ماست.  اری دعای مادر در حق فرزند این چنین اثر گذار است و این چنین سریع به اجابت می رسد.باید دست به دامان مادران شد و از انها التماس دعای خیر داشت؛اما من مادری را سراغ دارم که یک نیم نگاه او عالمی را کن فیکون میکند.یک لحظه توجه او عالمی را زیرو رو میکند . امشب دست توسل مان را به سمت خانه ی مادر سادات دراز کنیم و از او مدد بجوییم. می پرسی کدام خانه؟ خانه ای که بوی اتش میدهد                  داغ مادر را به قلبم مینهد خانه ای که دست مردی بسته است    خانه ای که پهلویش بشکسته است خانه ای که دختری افسرده است             دید مادر را که سیلی خورده است خانه ای که کعبه ی دلها بود                        قتلگاه حضرت زهرا بود  خانه ای که از درش خون میچکد         خصم مولا را به بیرون میکشد خانه ای که مادری را میزند                  پیش چشمش دختری را میزند  اتش بر جان او انداختند                         گرگ ها از چه بر او میتاختند؟     اه خفاشان به قلب شب زدند                           تازیانه از چه بر زینب زدند؟   *پیغمبر به سلمان از فضائل دخترشون زهرای مرضیه بیاناتی رو فرمودند، تا رسیدن به ورود حضرت به صحنه ی محشر . یا سلمان ، دخترم فاطمه سواره وارد محشر میشه ، ندا میاد: "حَبِيبِي سَلِينِي تُعْطَيْ" ای حبیبه ی من هر چی میخوای اینجا درخواست کن به تو عطا میشه ، دخترم فاطمه تقاضاش اینه "یا رب اَسْأَلُكَ اَنْ لا تُعَذِّبَ مُحِبّي وَ مُحِبَّ عِتْرَتي بِالنَّارِ" خدایا محبین منه زهرا و محبین فرزندان منه فاطمه رو اینجا به آتش عذاب نکن ..." دلت با منه یا نه؟ کنار حرم فاطمه معصومه سلام الله گفتم ، همون خانمی که امیرالمومنین فرمود ثواب زیارت حضرت زهرا رو خدا به این بانو و زیارت او داده ، بلافاصله ندا میاد "وعزتی و جلالی" زهرا جان به عزت و جلالم قسم "لقد آلیت علی نفسی ان لا اعذب محبیک ومحبی عترتک بالنار" منه خدا بر خودم سوگند خوردم محبین تو و بچه های تو رو در آتش نسوزونم ..." حالا با محبت فاطمه و بچه های فاطمه پای مناجات شوهر فاطمه ، امیرالمومنین نشستی ...* .
. |⇦•چی میشه از پسِ ابرا... روحی له الفدا اجرا شده ۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── خیلی وقته که شب و روز آرزومند وصالم به امید دیدن تو میگذره هر روزِ سالم چی میشه از پس ِ ابراخورشید نگات بتابه به خدا نفس کشیدن بی حضور تو عذابه توی روزگار غیبت سرم از عشق تو داغه ردِ اشکامو می بینی یادگاریهِ  فراقه طلوع شیرین فردا طعم انتظار تلخه بی تو انگار همه دنیا به دور سرم میچرخه به خدا هر کجا رفتم حضورت رو کرده‌ام حس العجل بقیه الله العجل زاده ی نرگس وقتی که میای میبینم جلوه های بی کرانو میزنم از این جا بوسه خاک پاک جمکرانو کاش میدونستم کجایی کاظمین یا سامرایی یا مدینه یا که مشهد یا نجف یا کربلایی شنیدم وقتی بیایی می زنی صدا خدارو میگیری تو انتقام كوچه و کرب و بلا رو العجل بقیه الله :محمدحسن بیات‌ لو .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
249af9a325b60b50e1f3352800a3bbb357834369-360p_۰۱۰۵۲۰۲۴.mp3
3.93M
|⇦•برنفس خود دچارم.... روحی له الفدا اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── بر نفس خود دچارم؛ یابن الحسن، اغثنی عبدی خراب‌کارم؛ یابن الحسن، اغثنی در غفلت از قیامت با شعله‌ی جهالت آتش گرفته بارم؛ یابن الحسن، اغثنی تاریک و روسیاهم؛ افتاده قعر چاهم ای شمس روزگارم! یابن الحسن، اغثنی جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت آرامشی ندارم؛ یابن الحسن، اغثنی ای ذوالکرم میایی، بالاسرم میایی هنگام احتضارم؛ یابن الحسن، اغثنی مانند والدینم گریه‌کن حسینم این است اعتبارم؛ یابن الحسن، اغثنی عقده‌گشایی‌ام کن؛ کرب‌وبلایی‌ام کن دلتنگ آن دیارم؛ یابن الحسن، اغثنی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
. |⇦•خلاصه عرض کنم... با روحی له الفدا اجرا شده ۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── خلاصه عرض کنم حال گریه‌ دارم را دلا بسوز که گم کرده‌ام‌ نگارم‌ را نشسته‌ام سر راهت بلند می‌گِریَم مگر که گوشهٔ چشمی کنی هَوارم را جناب یوسف اگر شد سری بزن به گدات که من به عشق تو ول کرده‌ام‌ دیارم‌ را هزار بار دعای خودت نجاتم داد ببخش یاد نکردم یک از هزارم را *سیدابن طاووس میگه دیدم تو سرداب مقدس امام زمان نشسته و دست به دعا گرفته داره یکی یکی با اسم شیعیانش رو دعا میکنه..میگه خدا فلانی رو به خاطر منِ مهدی ببخش، فلانی رو به خاطر منِ مهدی کارش رو راه بنداز..امام زمان اینجوری به خدا می فرمود: خدا ! این شیعیان ومحبین ما به واسطه ی اعتمادی که منِ مهدی دارن میرن این گناهها رو انجام میدن...* به کار تو نمیایم، ولی مرا نفروش به هم نریز عزیزم تو روزگارم‌ را بگیر بغض مرا تا کمی سبک بشوم گذاشتم به سوی خیمه‌ی تو بارم را دلی که سوخته را هدیه می‌کنم بَردار بریز دور و بر خیمه‌ات غبارم را بگو به نوکری خیمه‌ات قبول شدم به دست راست بده حکمِ، افتخارم را مرا بخاطر زینب به کربلا بفرست به کربلا ببر این قلب بی‌قرارم را به اقتدای تو هر صبح و شام میسوزم چه بد زدند امام بزرگوارم را : سید پوریا هاشمی بدون آب بریدند حنجر او را کشانده‌اند به گودال مادر او را عصا زدند به او پیرمردها بلکه در آورند نفس‌های آخر او را قرار بود که چیزی نماند از جسمش به دست نعل سپردند پیکر او را .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. . روحی له الفدا و توسل به کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای ای خون جگر ز قامتِ زینب بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود. 《فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ》 سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•آقا قسم به جان شما... روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── آقا قسم به جان شما خوب می شوم باور کن آخرش به خدا خوب می شوم این روزها ز دست دل خویش شاکی ام قدری تحملم بنما خوب می شوم *خجالت می کشم منکه نتونستم آبروداری کنم برای شمافقط آبرو می برم آقا* من ننگ وعارحضرتتان تابه کی شوم کِی ازدعای اهل بُکاء خوب می شوم آقا جانم! من بدترین غلام حقیر ولایتم ای بهترین امام بیا خوب می شوم با یک دعای مادر دلسوز و مهربان ام الائمةُ ام النُجًبا خوب می شوم جمعی کبوترحرم فاطمه شدند من هم شبیه آن شهداء خوب می شوم *گفت: رفیق چقدر عطرت خوبه بوی خوبی داره از کجا می خری؟؟ میگفت من عطر نمی زنم.پرسیدم پس این بوی تنت از کجاست؟ حسادت نکن بگو هر وقت میای تو سنگر ومیری عطر تنت میپیچه همه میفهمن تو‌ اینجا بودی میخوام بدونم ازکجا می خری.. میگفت به خدا من عطر نمی زنم.گذشت ته دلم ازش ناراحت بودم شب عملیات وقتی زمین خورد سرش رو بغل گرفتم یه نگاهی بهم کردگفت دیگه دارم میرم می دونم ازم دلگیری الان بهت می گم.گفت: به خدا من عطر نمی زنم می دونی این بوی خوب از کجا بود؟؟ می گفت به خدا هر روز بعد نماز صبح دست روی سینه ام می ذاشتم و می گفتم "السلام علیک یا اباعبدالله" احساس می کردم آقایه سلامی بهم میده خوشبو می شدم* *حسین جان به منم رنگ و بو بده آقا حسین جان بوی گناه همه وجودمو گرفته آقام آقام آقام.. حسین جان بوی تعفن گناه همه جامو گرفته آقا.. همه ی امیدم امسال به توئه آقا... کجا...؟* یاابن الحسن! با این همه بدی به ظهور شما قسم با یک نسیم کرب و بلا خوب می شوم *همه امیدم به اربعینته همه امیدم به اینه...* قدم قدم پشت قدم برمی دارم سمت حرم قدم قدم پشت قدم خدا رو شکر یه زائرم قدم قدم پشت قدم پرستوی مهاجرم حسین جانم! من مجنون تو لیلا آواره ام تو صحرا وعده امون ای آقا اربعین کربلا میخوام بیام زیارت نگو نمیشه میخوام بشم غلامت برا همیشه برا همیشه .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•تو‌ این شبا... وتوسل به روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── تو این شبا برای حال خستمون دعا کن تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن ببین گناه، بال و پر پروازمون رو بسته آقا بیا، برای بال بستمون دعا کن تو رو به اضطرار زینب، بیا آقا به قلب بی قرار زینب، بیا آقا به غربت مزار زینب، بیا آقا تو رو به غربت رقیه، بیا آقا به زخم صورت رقیه، بیا آقا تو رو به لکنت رقیه، بیا آقا دوباره باز، گدا در انتظار لطف شاهه حاجت من، از تو فقط یه گوشه ی نگاهه امشب فقط، امید من به دستای کریمت دستی بگیر از منی که پرونده ام سیاهِ به مشک پاره ی علمدار، بیا آقا تو رو به اون دو چشم خون بار،بیا آقا به طفل تشنهٔ بین گهوار،بیا آقا تو رو به شاه بین گودال بیا آقا تو رو به اون پیکر پامال بیا آقا به مادری که رفته از حال،بیا آقا من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن تو رو قسم به خجلت سکینه از اباالفضل آقا منو، این اربعین زائر کربلام کن تو رو به قلب زار حیدر،بیا آقا به چهره ی کبود مادر،بیا آقا تو رو به خون میخ رو در،بیا آقا تو رو به پهلوی شکسته بیا آقا به محسن به خون نشسته بیا آقا به حرمت دو دست بسته، بیا آقا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
‍ . |⇦•اللهم انا نشکوا الیک .. و اجرا شده محرم۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا .. غیبت ولینا .. کثرت عدونا .. و قله عددنا؛ آقابیا آقابیا .. به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو این الطالب، بدم المقتول بکربلا .. نور میبینم خیمه ات رو دارم از دور میبینم آه میبینم سر درِ خیمه ت پرچم سیاه میبینم آه میبینم دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم دستمو بگیر بتونم که خودم رو برسونم اللهم عجل لولیک الفرج شاعر: محسن عربخالقی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
AudioCutter_AUD-20210705-WA0006.mp3
5.92M
|⇦•سلام عزیز زهرا.. با امام زمان روحی له الفدا ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── سلام عزیز زهرا روضه کجا گرفتی کجا غریب و تنها بزم عزا گرفتی من بی کس بن بی کس تو حجت خدایی من عاشق بن عاشق تو عشق خوب خوبایی تو ناز و من نیازم تو عرش رو نگینی منو ببر به همرات با پای اربعینی منو ببر به همرات با نای بی نوایی من حتم دارم امشب تو راه کربلایی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
. |⇦•ای وجودت برتن... و توسل به روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا زینب کبرا سر بازار می‌خواند تو را فاطمه بین در و دیوار می‌خواند تو را آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟ ماهتابا جلوه‌ای شبهای هجران تا بکی؟ باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟ یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟ احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟ مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟ از جگرها آه می‌جوشد که یا مهدی بیا خون ثارالله می‌جوشد که یا مهدی بیا گاه دور کعبه با اشک روان می‌جویمت گه چو بلبل نغمه زن در بوستان می‌جویمت گه کنار خانه برگرد جهان می‌جویمت در منی من در زمین و آسمان می‌جویمت که به بزم دوستان با دوستان می‌جویمت گه درون خویشتن مانند جان می‌جویمت هرچه می‌گردم در این گلشن نمی‌بینم تو را تو مرا می‌بینی امّا من نمی‌بینم تو را دیده‌ها اختر شمار صبح دیدار تؤاند اختران آئینه‌دار ماه رخسار تؤاند گلعذاران بی قرار سیر گلزار توأند شهریاران خاکسار پای زوّار توأند سربداران پایدار دار ایثار توأند دوستان چشم انتظار صبح پیکار توأند یا بن مولانا العلی یا بن النبی المصطفی از تو عالم می‌شود چون نظم «میثم» با صفا : ✍ . .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•خوشا آن دل ... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی ●━━━━━━─────── ای جان جهان جان ادرکنی ایوب زمین و آسمان ادرکنی ای زنده کننده ی مسیحا الغوث یا مهدی صاحب الزمان ادرکنی ای شمع جهان افروز بیا و ای شاهد عالم سوز بیا ای مِهر سپهر قلمرو غیب شد روز ظهور و بروز بیا ای طائر اسعد فرخ رخ امروز تویی پیروز بیا ما دیده به راه تو دوخته ایم از ما همه چشم مدوز بیا عمری ست گذشته به ما دانی ای علم و ادب آموز بیا شد گلشن عمر خزان از غم ای باد خوش نوروز بیا من مفتقر رنجور توام تا جان به لب است هنوز بیا «یا صاحب الزمان» اللهمَّ صلِّ علی علی بن موسی الرِّضَا المُرتَضی الاِمامِ التَّقیِ النَّقی و حُجَّتِکَ علی مَن فَوقِ الارض و مَن تَحتَ الثَّری الصِّدّیقِ الشَّهید صَلاةً کثیرَةً تامَّةً زاکِیةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفضَلِ ما صلَّیتَ علی احَد مِن اولیائِک خوشا آن که دل در هوای تو بسته که چشم و دل از ما سوای تو بسته شفاعت بدون تو معنا ندارد رضای خدا بر رضای تو بسته کرم چهره بر آستان تو سوده شفا دل به دارالشفای تو بسته دری هست درگاه رحمت که گردد برای تو باز و برای تو بسته سرِ رشته‌ ی رحمت آسمانی به گلدسته های طلای تو بسته بشر نه، که جبریل دامانِ خدمت به اِیوان و صحن و سرای تو بسته *حیف که قدرتو ندونستن آقا، اباصلت میگه دیدم از خانه ی مأمون خارج شد، عبا به سر کشیده، به سفارش خود آقا حرفی نزدم، اما دیدم هی رو زمین مینشینه برمی خیزه، آقایی که قرار زمین و زمان در دستشه بی قراری میکنه، یه قدم میاد مینشینه، به سختی بلند میشه راه میفته، تا حجره با اینکه راهی نبود قریب به پنجاه مرتبه رو زمین نشست و برخواست، وارد حجره شد با همون حال، تحمل کرد، غلام ها اومدن غذاشونو خوردن و رفتن، دیگه فرشای حجره رو عقب زد، رو زمین افتاد، یابن الحسن، یَتَمَلمَلُ کَتَمَلمُلِ السَّلیم، مثل مارگزیده به خودش میپیچید، از این پهلو به آن پهلو میغلتید، یه وقت دیدم جوانی که شبیه ترینِ مردم به امام رضاست وارد حجره شد، گفتم آقا من که درها رو بسته بودم چگونه وارد شدین؟ فرمودن: همون خدایی که به چشم به هم زدنی منو از مدینه به طوس آورد، از درِ بسته هم وارد کرد، نشست، سرِ بابا رو به دامن گرفت، ودایع امامت رو تحویل گرفت، پدر رو دامن پسر جان داد... ای حسین، به چشم به هم زدنی از مدینه به طوس آمد میوه ی دل امام رضا، اما کربلا چه خبر بود؟ از خيمه تا گودال امام زین العابدین نتونست بیاد...* خواهر اومد دید بالای بلندی ازدحام صد حرامی دور یک بیت الحرام کوفیان مهمان نوازی می‌کنند *بمیرم، یه عده با شمشیر، یه عده با نیزه، یه عده هم با سنگ و چوب..* «صلی الله علیک یااباعبدالله و صلی الله علیک یا اباالحسن یا علی بن موسی ایها الرضا» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
مداحی آنلاین - منو ببخش - نریمانی.mp3
6.09M
. |⇦•منو ببخش... (نماهنگ) وتوسل به روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ ●━━━━━━─────── ذکر غروب جمعه هاست آقام کجاست ؟ آقام کجاست ؟ اونکه امیده قلب ماست ، آقام کجاست ؟ منتقم کرب و بلاست ، آقام کجاست ؟ «آقا بیا آقا بیا ..» شرمنده ام آقا برای اشکایی که دَمِ سحر می ریزی گرچه بدم می دونی آقا خیلی برام عزیزی من بندگی نکردم، رزمندگی نکردم یک روز هم شبیه، تو زندگی نکردم دلِ تو رو شکسته ام، منو ببخش منو ببخش با غیر تو نشسته ام منو ببخش منو ببخش از این زمونه خسته ام منو ببخش منو ببخش .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•دلگرمی این روزهای سرد.. و توسل به روحی له الفدا ویژه ایام فاطمیه اجرا شده به نفس حجت الاسلام علیرضا اشقری ●━━━━━━─────── "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم..السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ.." دلگرمیِ این روزهای سرد برگرد سرسبزیِ این روزگار زرد برگرد آسان نگردد بی تو هرچه سخت، بازآ درمان ندارد بی تو هرچه درد، برگرد اَشکوا اِلَیکَ از جهانِ خالی از مَرد با سیصد و با سیزده تا مَرد برگرد پای تو خواهم ماند و همچون اهل کوفه پشت تو را خالی نخواهم کرد برگرد می آیی آن روزی که شاید خاک باشم تا پر کشم بر دامنت چون گَرد، برگرد *آقاجان این روزا کجا روضه ی مادرت رو می‌خوانی؟ کجا برای مادرت عزاداری میکنی؟..* دنبال تو در کوچه های فاطمیه حیران شدم چون عابری شبگرد برگرد ای دست قهّار خدا تا که بگیری کفّاره ی سیلیِ آن نامرد برگرد زینب فقط می‌داند آن بلوای کوچه شبها چه بر روز حسن آورد برگرد *گریه های امام حسن با همه فرق میکنه، آخه یه صحنه هایی رو دیده که بقیه ندیدن...* من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گه بین خانه میزد یک حرف می‌ماند برایم یابن زهرا برگرد جان مادرت برگرد برگرد «یابن الحسن..» *از مجلس مادرش صدا میزنیم مولامونو، این روزا روزای مظلومیت امیرالمؤمنینه، این روزا روزای غربت امیرالمؤمنینه، این روزا روزای خجلت امیرالمؤمنینه..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦ برات وصل امضا می شد ای کاش و توسل به روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج ●━━━━━━─────── برات وصل امضا میشد ای کاش گره از کار دل وا میشد ای کاش برای دیدنت ای حضرت عشق دو چشمانم چو دریا میشد ای کاش سحرگاهی به یُمن مَقدم تو سرای ما مُصفّا میشد ای کاش دلِ غمدیده و پر درد ما هم به دست تو مداوا میشد ای کاش میان زمره ی چشم انتظاران ز رحمت نام ما جا میشد ای کاش دلِ آواره ام در زیر پایت شبیه خاک صحرا میشد ای کاش مسیر وصل ما همچون شهیدان به سوی آسمان وا میشد ای کاش دلِ نامحرم ما مَحرم آن غریبی های مولا میشد ای کاش دم آخر تنِ صدپاره ی ما غبار راه زهرا میشد ای کاش پس از چندین و چند صد سال گریه دگر دستان او وا میشد ای کاش به برق ذوالفقاری خاک خورده غرور شیعه معنا میشد ای کاش مزار مخفیِ یاس مدینه به دستان تو پیدا میشد ای کاش غرور چادر خاکی کجایی؟ عزیز فاطمه پس کِی میایی؟ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•قسمت نشد .... و توسل به روحی له الفدا اجرا شده به نفس سید مجید ●━━━━━━─────── قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بی قراری این دل چه می‌شود اصلا شما اگر که نخواهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران، سر راهی ببینمت یا فاطمیه ای شود و بین کوچه ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت *چقدر دلتو شکستم، رضایت همه رو در نظر گرفتم الا رضایت تو آقا، چقد اشکتو درآوردم قلبتو شکستم ..یابن الحسن! اما امروز اومدم بگم به جان مادرم دوسِت دارم، من عُرضه ندارم تو این شهر گناه نکنم، تو کمکم کن آقا، من که سر راهتو نگرفتم، من که اومدم میگم هم نوکر توام هم نوکر مادرتم آقا، من که اومدم بگم خدا لعنت کنه اون کسی که سر راه مادرتو گرفت، بشکنه اون دستی که سیلی به مادرت زد آقاجان..* با این دل سیاه و تباهم چه دلخوشم بر این خیال کهنه ی واهی ببینمت *اصلا من کجا تو کجا، تو رو باید بزرگانی مثل مقدس اردبیلی ها ببیننت، نه منِ گنهکار روسیاه، اما از قدیم یادمه همیشه میخوندیم..* به خوبا سر میزنی مگه ما بدا دل نداریم یه سر هم به ما بزن ای خوب خوبا آقاجون *آدم زود زود دلش برا مادر پدرش تنگ میشه، ای مهربان تر از پدر و مادر یابن الحسن، دلم برات تنگ شده آقا، شما خونواده ی کَرَمین به حق مادرت یه نگاه هم به ما کن، بگو آقاجان! بابات علی شبا سری به فقیرا میزد، خودش لقمه می‌گرفت تو دهن بچه یتیما میذاشت..* با این همه میان قنوت نمازها دارم به لب دعا که الهی ببینمت «یابن الحسن..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•زینب چه زینبی.. ولادت عقیلهٔ بنی هاشم سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را در شاه بیت عاطفه انشا کنم تو را پرسند اگر تجلی حُسن تو را ز من با آفتاب و آینه معنا کنم تو را تو راز سر به مهری و در سجده از خدا خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را «یابن الحسن...» *چه رازی ست بین حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه و بین عمه جانشون حضرت زینب سلام الله علیها، که این همه قسم هست در درگاه پروردگار، حضرت می فرماید برا امر فرج ما، خدا رو بحق عمه جان مون زینب قسم بدید...* وقتی اسیر غربت دنیایی خودم در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را شرمنده ام که در اثر روسیاهی ام خیمه نشین خلوت صحرا کنم تو را *تا حالا به این فکر کردی...؟* شرمنده ام که در اثر رو سیاهی ام خیمه نشین خلوت صحرا کنم تو را *آقاجانم...!* این دیده نیست قابل دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف دعوت به جشن زینب کبری کنم تو را روشن ز نور عصمت او عالمین شد تفسیر شادی و غم زینب حسین شد *یکی از تولد هایی که اشک و خنده، گریه و خنده، اشک و شادی توأمان بوده، تولد حضرت زینبه اصن هرکاری کردن این بچه آروم نشد. رسول خدا اومد فرمود: زهرا جان! بذار من آرومش کنم. رسول خدا هرکاری کرد آروم نشد. امیرالمومنین اومد فاطمه جان! بذا من امتحان کنم. هرکاری کرد آروم نشد. داداش حسن اومد آروم‌ نشد همچنین که قنداقه رو دست ابی عبدالله دادن نمیدونم چی درِ گوش زینب گفت آرام گرفت. شاید آروم درِ گوشش گفت خواهرم زوده برا گریه کردن. خیلی راه باهم داریم باید بریم...* حیدر که بوده زینت هستی عبادتش زینب ز عرش آمده گردیده زینتش زینب، چه زینبی که شده در طفولیت آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش *زینب چه زینبی... خواهش میکنم این چند بیت رو دلتو با من همراه کن ها. میخوایم بگیریم رزق فاطمیه رو...* زینب، چه زینبی ز همان خردسالگی خواندند صابرین، جبل استقامتش جبریل خاکبوس اتاق جلالتش روح القدس ملازم روح قداستش جایی برای عالم دیگر نمانده است آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم آید کلام زینب و عشق و محبتش چَشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است سوگند میخورم به حیا و نجابتش زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت: زینب عفیفه ای است که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت تفصیل شأن زینب کبری نگفتنی است چون عارفی که قصه رازِ مگو نگفت از چهار سالگی غم زینب شروع شد دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت می خواست از حکایت محسن کند سؤال آمد میان حنجره بغض گلو نگفت فاطمیه نزدیکه.. هی می اومد مقابل بستر مادر می نشست. می گفت مادر! ...* مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟ هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت: می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند مادر کسی مقابل دختر نمی زند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇