eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. برای عمـّه یِ شما جشن گرفتیم بیا بیا عزیزِ ما قدمْ گـُذار روی چشم ما حال و هوای سینه را مثل مدینه شاد کن بیا خودت نشان بده به عاشقان دمشق را به جز شما نمی شناسد این ملیکه را کسی بیا بخوان مدیحه یِ زینتِ بیتِ مرتضیٰ مدد بگیر از عقـیلةُ الحـرم بگو حسین جشن دمشق می بَرد دل مرا به کـربلا به عشق خاک کربلا به عشق بانوی دمشق حک شده روی سینه اَم حسینْ پادشاه عشق تو آمـدی که واٰکنی سفره یِ عشق شاه را نشان دَهی به ما مسـیر آفتاب و ماه را تو آمدی که طی کنی پشت سرِ شاه کرم قدمْ قدمْ    پایِ عَلَـم   تمامِ طول راه را تو آمدی آینِـه یِ کـمال مادرت شَوی علی به سوی صورت تو دوخـته نگاه را تو آمدی که سینه زن درک کند روز جزا به زیر چـتر چـادر فاطمی اَت پناه را پناه روز محـشری وارث حُجب کوثری تو مادری...تو حیدری...تو لشکر برادری به روی دست فاطمه خیره به یار می شوی تو با نگاه اوّلت مـَست نگار می شوی حجاب تو نَمایی از حجب و حیای فاطمه به وقت خطبه رعد و برق ذوالفقار می شوی تو حامی ولایتی  مطـیعِ اَمر دلبری پس از ولیِ امر خود طلایه دار می شوی اگر چه دور از حسینْ بی قرار و مضطری به او که می رسی تجـلِّیِ قرار می شوی تو بی قـرار یاری و قـرار قلب عاشقمان سلام ما به صبر تو عمّه یِ صاحب الزّمان سلام بر صبر و نجابت و شکیبایی تو سلام بر زمزمه و خطبه یِ مولایی تو سلام بر مدافـعان حرم مقدّست سلام بر هر که شده عاشق و شیدایی تو سلام بر قافـله و سلام بر نافـله و... سلام بر مَحـاٰرم و غروب تنهایی تو سلام بر روضه یِ تو سلام بر گریه یِ تو سلام بر خرابه و هِق هقُ و لالایی تو صدای هق هقِ دمشق می رسد به گوش ما ندبه بخوان عمـّه بگو أیـْنَ مُعِـزُّالاولیا _ایمانی ✍ ‌.
2. گفتم از کوه بگویم.mp3
2.54M
|⇦•گفتم از کوه... سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج عباس حیدرزاده
. (س) مداح توصیف مقامش جبرئیل است علمِ تمام عالم و آدم قلیل است از نسل حیدر، جلوه ی انوارِ خالق زینب که باشد؟اسوه ی صبر جمیل است کاخ ستم از منبرش گردیده لرزان بعد از علی در خطبه خوانی بی بدیل است نام و مرامش در تضادی آشکارند شرح دلاورمردیِ بانو طویل است دین خدا شد زنده با خون ِ حسینش رمز بقای کربلا را او دلیل است اوعصمت الله باشد و سرِّ ابیها آیینه دار عفت مادر،اصیل است عزت گره خورده به زینب در دو دنیا هرکس ندارد رشته ی مهرش،ذلیل است ✍ .
. |⇦•به نام آنکه... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── به نام آنکه به ما داد درس ایمان را همان که زندگی اش زنده کرد انسان را همان که بر همگان درس عاشقی آموخت ز دستِ لیلی و مجنون گرفت میدان را به نام نامی آن بانویی که با زحمت نشاند بر لبِ عالَم دمِ حسین جان را اگر نبود،نبودیم نوکران حسین میانِ سفره ی ما او گذاشت این نان را همان کسی که همیشه حکایت صبرش صبور کرد دلِ مادر شهیدان را به نام آن زنِ مرد آفرینِ کرب و بلا همان که از دل ما بُرد ترسِ طوفان را کجاست دشمنِ شیعه؟حریف می طلبیم مُریدِ حضرتِ زینب عقیلةُ الْعَربیم دوباره در دلم آشوب محشر کبراست چگونه من بنویسم از آن که بی همتاست گرفته ام به روی دست کاسه ی چه کنم ؟ و مانده ام که بگویم خدیجه یا زهراست ؟ خدا کند که بفهمیم کیست این بانو ؟ شناخت هر که مقامش از اولیاءِ خداست نوشته اند که خیلی به مادرش رفته نوشته اند که خیلی فداییِ مولاست نوشته اند که یک عمر اهل نافله بود مُراد و پیرِ تمامِ نماز شب خوان هاست *حتی شام عاشورا با آن همه داغ سنگین، نماز شبش ترک نشد ، نشسته نماز شب خوند، همان نماز شبی که ابی عبدالله علیه السلام، به ایشان فرمود : خواهرم، منو توی نماز شبت یادت نره ...* نوشته اند از آن دَمْ که چشمِ خود وا کرد اسیر و عاشق و حیرانِ سید الشهداست نوشته اند کِراماتِ کوثری دارد ببین مقام علی را چه دختری دارد رسیده شیعه به اینجا به همّتِ زینب زمین، حسینیه شدبا عنایت زینب چه با شُکوه سپاهی چه لشکری دارد حسینیان جهانند اُمَّت زینب بزرگ و کوچکِ عالَم مُحرمِ هر سال شوند راهی روضه به دعوتِ زینب هزار طایفه در روز اربعین، جا شد میان کرب و بلا با کرامتِ زینب هزار شکر، خدا را که خانواده ی ما شدند نوکرِ دربار و رعیتِ زینب برای دیدن آن جمعه یِ فرج باید قسم دهیم خدا را به حُرمتِ زینب :محمدحسین رحیمیان✍ ــــــــــــــــــ سلام_الله_علیها ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
51957امشب-خدا-به-کوثر-خود-داد-کوثری.mp3
35.03M
|⇦•امشب خدا به کوثر.... سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید مهدی
. سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر من درود باد به ابنا و جدّ اطهر من منم پیمبر خون خدای عزوجلّ که وحی می دمد از نطق روح پرور من مرا به تربیت حیدری کنار حسن برای کرب و بلا پرورید مادر من تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من هماره بر گل روی عزیز زهرا بود نگاه اول من تا نگاه آخر من ز آفتاب قیامت اثر نمی ماند اگر به حشر فتد سایه ای ز معجر من منم پیمبر ثارالله و چهل معراج به پیشباز بلا ثبت شد به دفتر من کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا نهاد بوسه به پیشانی منوّر من نگاه نافذ بابا به صورتم میگفت به حق که فاطمه دوم است دختر من شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا رسد به گوش همه نسل ها ز حنجر من حسین داشت بسی پاس احترام مرا نمی نشست علمدار او به محضر من جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا کنند خم سر تعظیم در برابر من اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام شد این سفر عرفات و منا و مشعر من ز دست رفتم و یکدم ز پای ننشستم هماره محمل من گشته بود سنگر من زمام ناقه من بود اگر به دست عدو سر حسین، سر نیزه گشت رهبر من سرم شکست ولی سرفراز برگشتم اگرچه ریخت ز هر بام، سنگ بر سر من خدا گواست ندیدم به غیر زیبایی زهی عقیده و ایمان و عشق و باور من می بهشت شد، از جام دیده ام جوشید هر آنچه ریخت عدو خون دل به ساغر من قدم قدم همه آب حیات جاری بود به کام خشک شهیدان ز دیدة تر من سخن ز فاطمه گوید به موج حادثه ها نماز و چادر خاکی و ماه منظر من چنان به خطبه گشودم زبان به بزم یزید که لال شد ز سخن، دشمن ستمگر من نمود کاخ ستم را خطابه ام ویران اگر چه دامن ویرانه گشت بستر من عجیب نیست اگر رأس یوسف زهرا ز نوک نیزه بیاید چو روح در بر من رواست مهر بسوزد ز آتش نفسم که داغ ها همه در دل شدند آذر من اگر چه آتش داغ حسین آبم کرد به دادگاه قیامت خداست داور من به جای چادر خاکی، ز طیّ ره گردید غبار، مقنعة گیسوی معطر من جمیل بود به حق خدا جمیل جمیل بلا و داغ دل و غصّة مکرر من نه شام و کوفه و کرب و بلا، قسم به خدا زمانه تا گذرد عالم است محشر من پس از شهادت عباس و اکبر و قاسم: همین زنان اسیرند خیل لشکر من به بیت بیت بلند قصیده ات "میثم" بگیر حاجت خود را هماره از درِ من ✍ .
. گوش کن از دل افلاک خبر می آید به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید سوره صبر در آغوش سحر می آید شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر فاطمه دختری آورده برای حیدر دختری آمده تا همدم مادر باشد دختری آمده تا حیدر حیدر باشد خواهری آمده عشق دو برادر باشد گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد عصمت و عفت و تقواش همه مادری است به خداوند قسم لایق پیغمبری است فاطمه محو گل روی درخشانش بود مرتضی زمزمه میکرد و غزلخوانت بود گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود احمد آنروز چه می دید که گریانت بود احمد آنروز تجلی رسالت را دید یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟ قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را یا که تشریح کند قلهء اهداف تو را عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات به گل روی بهشتی تو بانو  صلوات بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد دست در دست شدی گریه ات آرام نشد دیدی از دور و برت عطر کسی می آید مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید چشم بر  هم زدی و عشق مجسم آمد بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد اشک از گوشهء چشم همه آن دم آمد کودکی سوی تو با دیدهء پر نَم آمد گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب کمی آرام عزیزم که حسینم زینب بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است پیش تو عشق حسین ،اصل سلوک و سِیر است سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی کعبهء عشق برادر شدی و محترمی مریم از جام حیای تو چشیده است نمی نائب فاطمه، صدیقهء ثابت قدمی کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست جای امثال شما در کُره خاکی نیست چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست داغها دیده ای اما لب تو شاکی نیست چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود در دل جهل زمان شمسهء تابنده شود با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود روی نی گفت برادر همه جا در هر راه طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله ای تمنای دل خون خدا یا زینب در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر ✍ .
. فاطمه ترین سلام چشمه ي بقا ، سلام فخر اوليا سلام نجمة السما ، سلام مرد كربلا سلام فاطمه ترين ، مليكه عرش برين دست خدادرآستين،سلام اُخت ُ الشهدا سلام بي بيِ گلم ، بهانه ی توسلم مهرتودرآب وگلم سجده به خاك تو روا بنام نامي ولي ، به ذوالفقارسيقلي قسم به حضرت علي تويي قدرتويي قضا كفيله اي كامله اي ، وجيهه اي فاضله اي تودرد راحوصله اي به غصه داده اي شفا سيدة الـعقائلي ، رفيعة المـنازلي مُحلِل المسائلي ، دقيق مثل مرتضي شجاع وبي واهمه‌اي تو عرش را قائمه‌اي ادامه ی فاطمه اي ، شفيعه روز جزا رَضيعة ُ الولايتي ، مليكه ی قيامتي چوكوه پرصلابتي وصف تو كار انبيا بليغه ای،فصيحه ای، عليمه ای، فهيمه ای حكيمه ای ،كريمه ای ، اَجَلّ ِ نعمت خدا وقار در كمال تو ، جلال در جمال تو شكوه بي زوال تو ، نميرسي به انتها نائبةُ الامامي و ، واجب الاحترامي و تيغه ي در نيامي و ، صِـدرنشين انّما وَليدَة الفِـصاحتي ، اصیل و با درایتی چه ساحتي مساحتي ، شبيه ام النجبا شريكة الشَهيدي و...درعشق روسفيدي و... جميل ، هرچه ديدي و ... و البلا ُٕ لِلوَلا چه كوثري چه دختري چه خواهري چه ياوري چه مادر ِ برادري ، تويي عزيز مجتبي توفاتح الفتوحي و پير و مرادنوحي و برتن خسته روحي و عصاره آل عبا به فاطمه سليله اي ، سَيدةُ الجَليله اي تومريم قبيله اي ، دراوج عفت وحيا به سينه رمزورازي و... غرورجانمازي و... فراز در فرازي و... شأن نزول هل اتي معني خيرالعملي ، فاطمه در تو منجلي عابده ي آل علي ، تويي تو قبله ی دعا تومنحصر به فردي و اميردرنبري و ... تو مرد مرد مردي و شكوه قدرت خدا اسوه شده زندگي ات عبادت و بندگي ات شيوه رزمندگي ات ، مشق شب فرشته ها محورعالميني و ... فروغ مشرقيني و... توبعثة الحسيني و... بطلة ارض كربلا غصه وغم مجانبت مرثيه قوت غالبت سلام برمصائبت سلام دائم البكا ... ✍ .
. دلا مژده که امشب جشن یــار است شب میــلاد زینب آن نگــــار است جهان خُـــــرم زِ یُمــــن مقـــدم او دل اهــــل ولا فصــــل بهــار است منـــــور گشتــــه بیت شیـــر خیبـر دل زهــــرا و حیــدر بی قرار است ملائک صف به صف با شاخه ای گل برای دیدنــــش  بی اختیــــار است چه زیبا دختری مـَـه رو و خوش خو به حیدر هــــدیه از پروردگار است مدینه شــــد چراغــــــان نور باران خلایق بهــر زینب ریزه خوار است خدا نــــوری زایمـــــان آفـــریده درون خلقتش این شاهکــار است علــــی بابا و زهـــــرا مـــــادر او برای تــــازه مولـــود افتخار است چه زینب صاحب فضل و کرامت چه زینب کوه و دریای وقار است چه زینب صــــــولت او مرتضایی چه زینب خصلتش زهرا تبار است چه زینب در بلاغت چـــــون پیمبر چه زینب نطق او چون ذوالفقار است چه زینب خواهـــــــر شاه شهیدان به دشت کــربلا غمخوار یار است نگهبان حــــــــریم آل عصـــمت قوی دل شیر زن بـــــا اقتدار است بگـو ای (پوریا ) دخـــــت ولایت سراپا عشق و غیرت حق شعار است .
. آمده زینب شود زهرا شود کوثر شود بین فرزندان عصمت بهترین دختر شود دختر انسیه الحورا چه می دانی که چیست آمده مریم شود حوا شود هاجر شود آمده تا پله ای از هر چه مریم ، بیشتر آمده تا پله ای از فاطمه کمتر شود آمده تا در بلاغت مثل زهرا گل کند آمده تا در فصاحت حیدری دیگر شود وارث نهج البلاغات و فصاحات خداست مثل جدش می تواند صاحب منبر شود خاندان وحی دارد معجزاتی این چنین زن ندیدم در ابهت مثل پیغمبر شود آمده تا کوه ها مغرور تر گردن کشند سرو را قامت شود، در استقامت سر شود آمده در روشنای چشم های اهلبیت چشم را روشن کند یک جا چهل اختر شود بس که عمری با برادرهای خوش منظر نشست می تواند سال ها این گونه خوش محضر شود دختر است و در سجایا پا به پای مادر است می تواند پس خطاب سوره ی کوثر شود این چنین با آیه های نور بخش کوثرش می رود در کربلا تا شاهد وانحر شود فصلی از نیلی کبودی های مادر سهم اوست در مدینه یاس بوده شام نیلوفر شود اذن اگر باشد که شمشیری به دستانش دهند می تواند در رشادت صد علی اکبر شود دو پسر نذر برادر کرده تا ظهر عطش دست های حضرت عباس را خواهر شود روی تلّ زینبه ایستاده مثل کوه تا اگر لازم شود خواهر شود مادر شود نیم روزی بیشتر در کربلا فرصت نداشت جلوه اش خواهی ببینی باش تا محشر شود زن ندیدم با اشاره کوفه را سازد خموش جای آن دارد که او فرمانده ی لشکر شود تا بماند کربلا در ذهن مغشوش زمین مثل زینب یک نفر باید روایت گر شود مهر زینب نور قلب و نام زینب نور چشم ذکر یا زینب از این پس نقش انگشتر شود جای آن دارد تمام کهکشان های خدا بر زمین آید فدای دختر حیدر شود .
. گمان کن که با کعبه همسایه ای پی حفظ چندین هزار آیه ای و حتی اگر غرق سرمایه ای بدان بی علی پست و بی مایه ای خود کعبه هم می رود صبح و شام به دیدار حیدر علیه السلام علی نزد حق است و حق با علیست مسیر الی الله تنها علیست مپرس از چه ذکر لب ما علیست عبادت همین گفتن یا علیست اگر که خدا خواندن او بد است بشر خواندنش کفر صد در صد است همیشه خدا بود هم صحبتش به محراب خم شد فقط قامتش خدا نیز در پاسخ طاعتش به او دختری داد شد زینتش ندیده فلک اینچنین دختری که بر خلق عالم کند سروری از افلاک تا خاک پرواز کرد برای برادر کمی ناز کرد در آغوش او چشم را باز کرد سپس پرده برداری از راز کرد چنین گفت چشمش به ماه منیر امیری حسینٌ و نعم الامیر نگاهش دوای تب پنج تن حضورش چراغ شب پنج تن چه بنویسم از کوکب پنج تن شده قبله ام زینب پنج تن به طغیان کشانده جنون مرا به پایش بریزید خون مرا چه خوب است امشب خدا خواستن طلا نه دل مبتلا خواستن هر آنچه که خوب است را خواستن خلاصه فقط کربلا خواستن تمام سحر ذکر یا رب بگو همه حاجتت را به زینب بگو چنان مادرش عالمه زینب است به بیت علی قائمه زینب است به غم های او خاتمه زینب است پس از فاطمه، فاطمه زینب است زمان دعا نوحه دم داده ام خدا را به زینب قسم داده ام چو با او کسی همنشین می شود یکی از بزرگان دین می شود یکی مثل ام البنین می شود که روزی قمر آفرین می شود به ام البنین مرحمت کرده است ابالفضل را تربیت کرده است اباالفضل حالا هوادار اوست اباالفضل ماه شب تار اوست ابالفضل امروز علمدار اوست و  کار دفاع از حرم کار اوست خوشا آنکه او انتخابش کند فدایی زینب خطابش کند ۱۴۰۲ ✍ .
. از گوشه ی چشمی که بزرگی بنماید ذهنم به نظر گوهر مضمون بسراید اشک قلم از گوشهء چشمان ورق ریخت تا جوهر این شعر ز خون جگر آید نه مریم و نه آسیه،نه هاجر و حوا در آنچه که زینب محکش خورد نپاید مثل حسنین و علی و خویش و خدیجه است جز فاطمه کس دختر اینگونه نزاید جوشانده و می نیست که مستش شدم، این ظرف آشی است که با دست خودش هم زده شاید   کی کار کویر است که از آب بگوید زینب فقط آن است که ارباب بگوید   یک پارچه اشک است و مطّهرتر از این نیست دیپاچه ی نور است و منوّرتر از این نیست گفتند که دختر شده اما همه دیدند شش سال دگر بانویِ مادرتر از این نیست در کوفه همینکه به روی ناقه سخن گفت دیدند در این معرکه حیدرتر از این نیست دین را گره بر معجر خود زد همه جا برد جز احمد مختار پیمبرتر از این نیست در گوشه ی اقلیم قدمهای تو هستیم جنت به خداوند قسم سرتر از این نیست   ما را ببر از ما که فقط مست تو باشیم چون جام بلا منتظر دست تو باشیم   نامش سر هر میکده هر باده نشسته مهرش به دلِ هرکسی افتاده نشسته او آیت عظمایِ خدا روی زمین است از اوج کمال است چنین ساده نشسته ارباب شده ملتمس دست قنوتش هر وقت که زینب سر سجاده نشسته در گوشهء ویران نه که از پای فتاده جان را وسط دشت بلا داده نشسته در خمیه دعا کرده حسینش زده شمشیر پشت سرِ هر شیر نری ماده نشسته   عالم شده زیر و زبر از سوزِ صدایش لاحول ولا قوة الا به خدایش   با غصه کنار آمد و با درد مدارا پرورده به چشمان خودش اشک و بکا را چون عالمه ی غیر معلم شده باید بنشیند و تفسیر کند حرف خدا را بیدار شد از خواب خبر داد که دیشب با دست خودش پس زده طوفان بلا را خورشید عقب رفت و سحر ماند که زینب با روسری اش وفق دهد شمس و ضحی را ای حضرت مجذوب خدا جاذبهء رب با یک نظرت بنده کن این سر به هوا را   سرباز سپاه تو شدم از کرم تو هیهات کسی کج برود در حرم تو   لب باز کن از دل ولی از رنج خزان نه فریاد کن از ظلم ولی از آه و فغان نه ناله بزن ای شمر رها کن سر او را اَخنس بزن اما نوک نی را به دهان نه وقتی که نگهبان تو سرهای بریده است رفتن وسط جمعیت خیره سران نه با کعب نی افتاد به جان بدنت آه خم کن کمرت را ولی از بار گران نه گفتی بنویسند به پیشانی آفاق سر تشنه بریدن بغل آب روان نه   ای آنکه رسیدی همه گفتند حسینی چون پنج تن آل عبا نور دو عینی ۱۴۰۲ .
Veladat_Hazrzat_Zeinab_Karimi_1402_a.mp3
10.55M
زینب رسید و خاک جهان عطر و بو گرفت دنیای شیعه از نفس‌اش آبرو گرفت 🌺 کبری سلام الله علیها 🎤حاج
. گلستان امامت را گلی یکدانه پیدا شد یَمِ مواج رحمت را یکی دُردانه پیدا شد به گِرد شمع عشق و معرفت پروانه پیدا شد برای جان عالم جان و هم جانانه پیدا شد که از بیت علی امشب نوای شوق می آید که طبع من ز شادی بر سریر ذوق می آید علی امشب ز خوشحالی تبسم بر لب آورده غم هجران زهرا را به پایان زینب آورده به دنیا فاطمه نوزاد خود را امشب آورده علی گردیده شادان ، فاطمه زِینِ اَب آورده همه خوشحال و خندانند از میلاد نور امشب شده چشم نبی روشن ازین جشن و سرور امشب به دنیا کوثر پیغمبرِ حق کوثر آورده برای مرتضی زهرای اطهر دختر آورده ز دریاب ولایت شیر حق را گوهر آورده حسین بن علی را اُمِّ اَب یک خواهر آورده قدم زد در جهان زینب که الگوی زنان گردد که روشن از وجود او زمین و آسمان گردد به دنیا آمده تا رهبر خیل زنان گردد چراغ روشنی در ظلمت مُلک جهان گردد که استاد وفاداری به هر پیر و جوان گردد که عشق آموز خیل کاروان عاشقان گردد علی را مونس و بر فاطمه جان است این دختر حسین بن علی را جان و جانان است این دختر امیر کاروان عشق و ایمان است این دختر به مُلکِ معرفت سرخیل و سلطان است این دختر سفیر عاشقان و محو جانان است این دختر زبانش بهر دشمن تیغ برّان است این دختر علی را وارث نطق و بیان و علم و دین باشد چو زهرا مادرش حُورایِ در روی زمین باشد کجا وصفش توان کردن که حُورائیست چون زهرا کجا مدحش توان گفتن که زهرائیست چون زهرا به علم و معرفت دردانه ی یکتائیست چون زهرا به گلزار ولایت گلشن آرائیست چون زهرا بُوَد زَینِ اَب این دختر که مادر بر جهان باشد که دین از نطق شیرینش همیشه جاودان باشد مبارک باد یا زهرا که نورِ بحر و بر زادی تو هستی کوثر و کوثر بر ابناءِ بشر زادی تو زهرا هستی و زهرا و مانندی دگر زادی حسین بن علی را یاور و نور بصر زادی خدا از بهر قرآن یاور و یار آفرید امشب برای قهرمان کربلا دلدار و غمخوار آفرید امشب به روی دوش زهرا یاور دین خدا را بین فراز عرش حق محبوبه ی عرش خدا را بین به روی دست زهرا مصدر مهر و وفا را بین به گلزار ولایت غنچه ی سرخ ولا را بین که نخل عصمت پیغمبری امشب ثمر داده خدا بر آسمانِ غیرتِ هستی قمر زاده چه شور محشری در خانه ات برپاست یا زهرا که بر بال ملائک پای انسان هاست یا زهرا ز تبریک ملائک خانه پر آواست زهرا مبارک بادشان تا عرصه ی اعلاست یازهرا مبارک باد یا زهرا تو را میلاد فرزندت هزاران آفرین بر جان این محبوب دلبندت علی جان زینبت آمد مبارک باد مولا جان که جان در این تنت آمد مبادک باد مولا جان صفای گلشنت آمد مبارک باد مولا جان صفای دامنت آمد مبارک باد مولا جان برای جسم عشق و معرفت او جان جانان است برای حفظ ارزش های عاشورا نگهبان است سلام الله علیها . https://eitaa.com/emame3vom/86297 . آسمون امشب ستاره بارونه ستاره بارونه ، ستاره بارونه داره زیر لب ، یا زهرا میخونه یازهرا میخونه ، یازهرا میخونه اومده از راه یه کوثر دیگه ، یه حیدر دیگه ، زینب رسیده طرح چشمای ، پر آیه ی زینب ، خیلی به چشمای مادر کشیده قدر و کوثر اومده وصف حیدر اومده زینب زینب شأن چشماش عادیات روی لبهاش بینات زینب زینب یازینب یازینب بند دوم هرکسی قلبش اهل یجاییه ، اهل یجاییه ، اهل یجاییه دل من امشب کرببلاییه ، کرببلاییه ، کرببلاییه نره سوریه هرکی هواییه ، هرکی هواییه ، هرکی هواییه خود زینب امشب کربلاییه ، کرببلاییه کرببلاییه هرکسی عیدی میخواد باید همراهم بیاد تا شش گوشه داده حاجاتو خدا دست شاه کربلا و شش گوشه بند سوم جبل الصبره و عصمة الصغری ، صدیقه ی کبری و روح ایمان رو لبش از وقتی دنیا اومد دم شد یا حسین جان حرمش حالا شد پادگان واسه اون عاشقایی که از سر گذشتن مردایی که عشق زینبو با خونه توی رگهاشون اینجور نوشتن که دنیا میخوره نمک از زیر پاش جانم زینب که دنیا اومده آره صبر از نگاش جانم زینب ✍ اجرا و 🎤 .
. بانوی برتر با چادرش قیامت عظما رقم زده بانویِ برتری که جهان را بهم زده در علقمه علم به زمین زَد برادرش در شام و کوفه اوست که حالا علم زده با«یاحسین»گفتن خود عشق می کند او که فقط زِ عشق حسین آه.. دم زده غم های او چو کوه بلند است و اُستوار با صبر خود چه طعنه بر این کوهِ غم زده از کودکی به غصّه و غم مبتلا شده لطمه به صورتش زِ همان سنّ کم زده زینب عفیفه ایست که در راه عفتش معجر نداده، بوسه به دست قلم زده از آسمان بپرس چه شد عاقبت، که او.. در کربلای خونِ خدایش قدم زده! ای«ملتمس»قیام خدا زنده شد از او، او زیرِ تازیانه دَم از این ستم زده.. ....................... سحر است و دمیده دولت عشق نوبتی باشد است نوبت عشق کوه می لرزد از اُبُهَت عشق می نویسم به نام حضرت عشق” ما همه عاشقیم و شیداییم همه مجنون عشق لیلاییم عرش خوشبو شده است با کرمت می چکد عطر مریم از قدمت قُدسیان مات ذات محترمت عرشیانند خادم و حشمت ظلمت شب نخی ز معجر توست شاه کرببلا برادر توست ما همه نوکر حسین تواییم تا قیامت به زیر دِین تواییم نوکری تو کار نوکرها ای همه اعتبار نوکرها مایه ی افتخار نوکرها حرمِ تو قرارِ نوکرها شرزه شیرانِ دشت ایرانیم دشمنت را ز شام می رانیم ما همه ریزخوار خوانِ حرم لاله ی سرخ بوستان حرم تنمان فرشِ آستان حرم لقبِ ما:”مدافعان حرم” از عدوی تو کشته می سازیم و از این کشته پُشته می سازیم مقتدای نماز من زینب خواهر شاه بی کفن زینب فاطمه،حیدر و حسن..،زینب یک تنه کلِّ پنج تن زینب” تو صدای رسای قرآنی تو تجلّی روحِ ایمانی ای کران تا کرانه ی کوثر آیه ی دخترانه ی کوثر غزل عاشقانه ی کوثر روشنی بخش خانه ی کوثر پای مادر چقدر غم خوردی مثل یاس مدینه پژمردی نقشه ای شوم،روزگار،کشید ناگهان ابر تیره گون بارید باد پائیزی مدینه وزید دست ظلمت ستاره ای را چید کاش می شد همیشه مدح سرود ختم شعرم شروع روضه نبود رُخ آئینه تا مُکَدَّر شد روزگارِ خوش علی سر شد حرف مسمار و آتش و در شد پیش چشم تو یاس پرپر شد کهکشان سوخت تا دمِ خانه آتش افتاد روی پروانه تا در افتاد پیکرش افتاد وسط خانه حیدرش افتاد رد مسمار بر پرش افتاد صدف افتاد،گوهرش افتاد آه!اهل سقیفه بد کردند چادرش را چرا لگد کردند ✍ ......... همیشه زنده از آن است نامِ عاشورا همیشه هست کنارِ امام عاشورا شهید عصر دهم زنده ماند با زینب قیام اوست ترازِ قیام عاشورا بجز حسین مگر چیز دیگری دیده؟ که زینب است پیامش ، پیام عاشورا به پیش آنکه گرفت از برادرش جان را گرفت کاخ ستم انتقام عاشورا دمی به یاد غلام و دمی به یاد علی هماره بود حزین تمام عاشورا حسین ، علت اصلی اشک مومن گشت عقیله اشک فشان مدام عاشورا ✍ .
. اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنـا وَبَيْنَكُمْ فِى الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنـا في زُمْرَتِكُمْ، وَاَوْرَدَنـا حَوْضَ نَبيِّكُمْ، وَسَقـانـا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ ید عَلِيِّ بْنِ اَبي طـالِب، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ می آید از پس پرده دوباره دلبری اکنون می آید دلبر اما در لباس خواهری اکنون می آید خواهری که می برد دل از برادرها اسیر طرز لبخندش نگاه مادری اکنون شمیم کوثری دارد به مریم برتری دارد خدا ارزانی اش کرده مقام سروری اکنون دوباره پشت مرحب مثل درب قلعه می لرزد که دارد می رسد از نسل حیدر حیدری اکنون هوادار علی امد پرستار علی امد و حق مادری دارد به بابا دختری اکنون یقینا جعفر از خوشحالی امشب پر در اورده که از لطف خدا دارد عروس محشری اکنون یکی از آیه های سجده دار خانه ی زهراست که از رحمت نگاهش می کند روشنگری اکنون دوباره با نگاه نافذ و گیرای خود ما را مسلمان می کند با شیوه ی پیغمبری اکنون دهم مژده تمامی گنهکاران عالم را که از باغ بهشت آید شفیع دیگری اکنون شبیه مادرش او هم شفیع روز وانفساست تمام عمر ذکرم "اشفعی لی زینب کبری" ست می آید فاطمه قنداقه ای را در بغل دارد چنان خورشید تابانی که در دامن زحل دارد بپرس از لذت مادر شدن از حضرت زهرا ببین ام ابیها ذکر احلی من عسل دارد نباشد دختری همواره بابایی تر از زینب عجب مصداق پر اوازه ای ضرب المثل دارد مبادا خواهری آشفته باشد تا برادر هست برای گریه ی زینب حسینش راه حل دارد سواران نه گلوبند شترها محو فریادش جگر دارد همان اندازه که شیر جمل دارد زمین از عطر او خوشبوست زمان مخلوق این بانوست ابد از اوست این بانو که دستی در ازل دارد بگیرد آه زینب روز محشر دامن او را هر ان کس دشمنی با بیرق و سنج و کتل دارد جهانی بر سلیم و او به زینب زینبش نازد هر ان کس زینبی شد شهره در بین الملل دارد برای مدح او گفتن قلم گنگ و زبان الکن در این وادی چه بیت جالبی شیخ اجل دارد به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی کمک می خواستم از غیب دستان فواد آمد گرفت از لطف دستم را و این مصرع به یاد آمد "شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیت " نویدش تا زمین بر شانه های ابر و باد آمد هزاران فرسخ از مشی و مرام زینبی دور است بر این ابیات رخت شعر آئینی گشاد آمد کمی سردرگمم اما همین اندازه می گویم که بر زهرا مرید آمد که بر مریم مراد آمد میان سینه اش دارد نهان علم لدنّی را معلمه نمی خواهد عقیله با سواد آمد مدال سبز کوثر زادگی دارد به گردن او الا یااهل العالم زینب زهرا نژاد امد به امضای علی با دست خط حضرت زهرا برای عمه ی سادات حکم اجتهاد امد حیاتش اوج سربازی مرامش مغنیه سازی ست بسیجی وار پس باید نوشت اُمُّ الجهاد امد گدایی کردم و دیدم به کم دستش نمی گیرد چنان بخشید از  لطفش که در آخر زیاد آمد زیارت میکنم در رحلت زینب ؛ حسینش را  نپرس از علتش از من که در زادالمعاد آمد کسی جز او حریف سیلی و شلاق و زندان نیست برای شرح کاف و ها و یا و عین و صاد آمد بدوزم بر کراماتش دو چشمی را که تر کردم شب جشن است و من از روضه اش صرف نظر کردم مصابیح الدجی زینب و اعلام التقی زینب تویی حصن حصین زینب تویی کهف الوری زینب نبی سیرت نبی صولت نبی طینت نبی شوکت سلام ما به تو ذریه ی بدرالدجی زینب نبودی در کنار پنج تن زیر عبا اما یقینا ذکر خیرت بود در زیر کسا زینب علی را می شناسد شیعه با زِین اَب اش حالا علی را بعد از این باید صدایش زد ابازینب به یحیی مازنی همسایه ات هم نیز ثابت شد خداوند عفافی و خداوند حیا زینب به وقت نافله هر شب دعاگوی حسینش هست چه غم دارد حسین بن علی در فتنه با زینب غروب روز عاشورا ز خیمه تا لب گودال علی الظاهر خودت بودی امام کربلا زینب دو تا از دستبوسانت علی اکبر و قاسم برادرزاده هایت را تو هستی مقتدا زینب خداقوت بگو امشب فدایی های راهت را به جان مادرت امشب بیا در جشن ما زینب وصیت می کنم در بین روضه بچه هایم را که بردارند تابوت مرا با ذکر یا زینب به لطف زینب کبری همه با آبرو هستیم حسینی بودن خود را همه مدیون او هستیم .
. |⇦•شوکت به سیادت.... ولادت حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج احمد نیکبختیان ●━━━━━━─────── شوکت به سیادت تو باشد، زینب جود و کَرَم عادت تو باشد، زینب ای‌ کاش که روز فرج آل الله در روز ولادتِ تو باشد زینب نماز عشق به پا می‌کنم به نام حسیـــــن ز نای سینه نوا می‌کنم به نام حسیــــــن تو زینبی و همه قاصرند از وصفت کتابِ عشق تو وا می‌کنم به نام حسیــــــن به نام دلبرت، اذن دخول می‌گیرم طواف کوی تو را می‌کنم به نــــامِ حسیــــــن به نام نامی معشوق، شُهره‌اند عشاق تو را همیشه صدا می‌کنم به نام حسیــــن من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را میان سجده دعا می‌کنم به نام حسیـــــــن قسم به سجده‌ی تو اعتقاد من این است نماز سوی خدا می‌کنم به نام حسیــــــن تو آمدی که بگویی برای قرب خدا وجود خویش، فدا می‌کنم به نام حسیـــــــن دمشق و کرب و بلا هر دو تربت عشق است شب ولادت تو وقت صحبت عشق است خدا عنان دل ما به دست تو داده اسیر دام تو اما ز غیــــــر آزاده اگر پیاله‌ی ما بوی چشم تو گیرد شود برای همیشه لبالب از باده نوای زینِ اَبی را به هرکسی ندهند که این مدال فقط گردن تو افتاده اگر که باز شود دیده‌ها ز نور اشک اگر قدم بگذاریم بین این جاده کسی که دست توسل بر این سرا بزند قدم به وادی ممنوعه‌ی خدا بزند حرام باد به هر عاشقی که بی‌اذنت قدم برای زیارت به کربلا بزند شناختی که من از دست‌هایتان دارم بعید باشد اگر دست رد به ما بزند همین کرامتتان شد سبب هر شب و روز که حلقه دور نگین کَرَم گــــــدا بزند تو قرص نان خودت را به سائلی دادی که حق به خانه‌ی‌تان مُهر هَل اَتی بزند تَهَجُّد سحرت بس که غرق ذات خداست حسین، تکیه‌ی آخر بر این دعا بزند از آن دمی که شده احترامتان واجب به دست‌های شما بوسه مصطفی بزند ز محضر همه سادات عذر می‌خواهم اگر که گفته‌ام آتش به قلب‌ها بزند خدا نیاورد آن روز را که در شهری کسی به بی‌ادبی نامتان صدا بزند به غیر، حضرت زهـــــرا کسی اجازه نداشت که دست بر گرهِ معجر شما بزند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. روی حسین، مهر دل‌آرای زینب است  مـوی حسین، لیلۀ اسـرای زینب است  زیباتریــن مطـاع بــه بـازار روز حشر  در نـزد اهـل‌بیت، تـولای زینب است  دارالزیــاره و حــرم قـدس کبریاست  هر سینه‌ای که طور تجلای زینب است  هر لحظه‌ای که بگذرد از گردش زمان  در چشم ما قیامت کبرای زینب است  فریـاد خــون پـاک شهیـدان کـربلا  تا روز حشر، خطبۀ غرای زینب است  مکتب نرفتــه عالمــۀ عالــم وجـود  ایثار و صبر، درس الفبای زینب است  دوزخ تنـم بسـوزد اگـر غیـر از ایـن بوَد  نـقش بهشت، جای کف پای زینب است  مگـذار تـا بـه خاک فتـد اشـک دیده‌ات  این اشک نیست، گوهر دریای زینب است  نامـی کـه مـی‌برد همـه‌جا دل ز پنج‌تن  بـاور کنیـد، نــام دل‌آرای زینـب است  در روز حشــر، آینــۀ نـــور مــی‌شود  پرونده‌ای که پای وی امضای زینب است  گـر در خرابــه خُفـت، نکاهـد مقـام او  چون سینۀرسولِ خدا جای زینب است  جبـرانِ جـای خــالی، زهرا کنـد علی  او را نظاره تا که به سیمای زینب است  بگشـوده دست، بهـر قنـوت نمـاز شب  نام حسین بـر روی لب‌های زینب است  خــون حسیــن یافــت بقـا از خطابـه‌اش  دیــن سرفــرازِ همـت والای زینـب است  سیــل بــلا جمیــل بــوَد در نگــاه او  دریای خون، بهشت تماشای زینب است  !شب‌های بی‌حسین که ذکرش بوَد حسین  شب‌هـای قـدر و لیلۀ احیـای زینب است  رأس حسین: طــور تجـلا بـه نــوک نی  بــازار کوفـه: سینـۀ سینـای زینب است  افتاده‌انــد زنـگ شترهــا هــم از صـدا  ایــن معجــز اشاره و ایمای زینب است  $بالله بقــا دهنــدۀ قـرآن و اهــل‌بیت  خون حسین و منطقِ گویای زینب است  "یک بوسه مثـل بوسۀ پرمهـر فاطمه  بــر حنجــر بریـده، تمنـای زینب است  چــون جــای تازیانــه بــر انــدام مــادرش  آثــار کعــب نیــزه بــه اعضـای زینب است  وقتــی کنــار طشـت طــلا ایستــاده است  چشـم حسیـن بــر قــد و بالای زینب است  دشنام و خنده و کف و خاشاک و خاک و سنگ  در شــام و کوفــه بهــر تســلای زینب است  «میثـم» بــرای دخــت علــی اشک چشم تو  دُرّی گــران بــوَد کــه ز دریـای زینب است  استادسازگار✍ .
. |⇦•حیدر که بوده .. سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید محمود علوی ●━━━━━━─────── حیدر که بوده زینت هستی عبادتش زینب ز عرش آمده گردیده زینتش زینب چه زینبی که شده در طفولیت آغوش پنج حجتِ حق ،مهدِ عصمتش زینــــــــــب چه زینبــــــی ز همان خرد سالگی خواندند صابرین، جبــــــل استقامتـــــــش هر جا سخن به یاد حسین است لا جـــــرم آید کلام زینب و عشـــــق و محبتش چشمی به سمت سایه او هم نـــــــرفته است سوگند میخورم به حیـــــــا و نجابـــــتش زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت زینــــب عفیفه ایست که در راه عفتــــــش عبــــــاس می دهد نخ معجر نمی دهد یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. هزار حمد و دوصد تسبیح ، جمال حقّ تعالی را تبارک است خدایی که سرشته زینب کبری را اگر که چلوه ی ربانی است ، جمال بی مَثَل حیدر  چه در شکوه شما گویم ، که هست، زینت ، مولا را اگر که زینت و زیبایی است، نهاد اسم و مُسمّایت غزل چگونه بگویم من، جمال چهره ی آقا را برای گفتن تعریفت صفت مشبهه می‌گردد که عقل از تو بیاموزد اصول و درس و الفبا را عقیله آمد و  از کوثر، دوباره خیر کثیر آمد دوباره غنچه ی گل آمد، بهار شاخه ی طوبی را فدای مقدمتان بانو، قدومتان چه فروزان کرد چراغ عقل و تفقه را،  فروغ عالم معنا را تویی که عالمةٌ غیر ، معلٌمَة شده تعريفت چه انتظار دگر می رفت، مقام دختر زهرا را؟ به وصف منزلتت باید، ز روز اول الی آخر خطیب ها و  سخندانان، به سر دهند سخنها را تمام جام شهادت را حسین خط به خطش نوشید تو سر کشیده ای از اول تمام جام بلایا را هرآنچه بوده به گودالی، که قتلگاه حسینت بود بگو ز شرح غمت بانو ، بگو تو راز خفایا را بگو ز آنچه که در آن روز، ز تل خاک نظر کردی ز منظری که روایاتش، به غم کشیده تماشا را بگو که بر کف آن گودال، عزیز فاطمه عطشان بود خسان مضایقه می کردند،  ز دوست آب گوارا را به خاک کرببلا با خون، نوشته بود انا المظلوم بگو ز معنی و تفسیرش، تمام این خط خوانا را روایت است فناداه، فغان بصوتِ حزین زینب چو دید پیکر خونین را، چو دید نای منادا را فدای بی کسی ات زینب ، ولی به مقتل اربابم مرملُ بدماء بس بود، نگو مقطع الاعضاء را نشسته خواندی اگر آن شب، نماز نیمه شبت چون بود نماز، منتظر زینب ، مثال و اسوه ی تقوا را کجا حسین و کجا یحیی، اسارت است مصاب ما خبر دهید ز کبرای، مصیبتت زکریا را اگرچه داغ علی اکبر، عظیم بوده و خواهد بود ولی اسارت زینب بود، مراد لفظ فدینا را به صبر هم نشود باور، به تاب هم نرسد طاقت به روی نی سر دلبر را ، وقار یار شکیبا را سری به نیزه نشست اما سر برادر زینب بود که بود هرکه نظر می کرد، اسیر، این سر زیبا را کجا شنیده کسی هرگز، که از جلال و کراماتش به عطر زلف، مسلمان کرد، سری کشیش کلیسا را حسین من عجب از این کار، که کردگار به تقدیرش سر تو را به سر نیزه، به عرش برده مسیحا را به لطف خطبه ات ای بانو،  شده است کرببلا زنده قیام، فتح فتوحات است، عیان نموده فتحنا را که دیده داغ عزیزت را، که دیده صبر جمیلت را شکست هیمنه ی دشمن، فقط رایت جمیلا را بگو جسارت دشمن بود، نمود نطق تو را خاموش به چوب، کرسی دندانش، به سمت مضرب لبها را حسین رفت و پس از آن روز، به غیر موج مصیبتها کسی دگر نگرفت اینجا، سراغ خواهر تنها را اگرچه گوشه ی چشمت را، ندیده دیده ی نامحرم بیا و قافله داری کن، زنان مانده به صحرا را 1403/08/18 .
. |⇦•زینب چه زینبی.. ولادت عقیلهٔ بنی هاشم سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را در شاه بیت عاطفه انشا کنم تو را پرسند اگر تجلی حُسن تو را ز من با آفتاب و آینه معنا کنم تو را تو راز سر به مهری و در سجده از خدا خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را «یابن الحسن...» *چه رازی ست بین حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه و بین عمه جانشون حضرت زینب سلام الله علیها، که این همه قسم هست در درگاه پروردگار، حضرت می فرماید برا امر فرج ما، خدا رو بحق عمه جان مون زینب قسم بدید...* وقتی اسیر غربت دنیایی خودم در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را شرمنده ام که در اثر روسیاهی ام خیمه نشین خلوت صحرا کنم تو را *تا حالا به این فکر کردی...؟* شرمنده ام که در اثر رو سیاهی ام خیمه نشین خلوت صحرا کنم تو را *آقاجانم...!* این دیده نیست قابل دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف دعوت به جشن زینب کبری کنم تو را روشن ز نور عصمت او عالمین شد تفسیر شادی و غم زینب حسین شد *یکی از تولد هایی که اشک و خنده، گریه و خنده، اشک و شادی توأمان بوده، تولد حضرت زینبه اصن هرکاری کردن این بچه آروم نشد. رسول خدا اومد فرمود: زهرا جان! بذار من آرومش کنم. رسول خدا هرکاری کرد آروم نشد. امیرالمومنین اومد فاطمه جان! بذا من امتحان کنم. هرکاری کرد آروم نشد. داداش حسن اومد آروم‌ نشد همچنین که قنداقه رو دست ابی عبدالله دادن نمیدونم چی درِ گوش زینب گفت آرام گرفت. شاید آروم درِ گوشش گفت خواهرم زوده برا گریه کردن. خیلی راه باهم داریم باید بریم...* حیدر که بوده زینت هستی عبادتش زینب ز عرش آمده گردیده زینتش زینب، چه زینبی که شده در طفولیت آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش *زینب چه زینبی... خواهش میکنم این چند بیت رو دلتو با من همراه کن ها. میخوایم بگیریم رزق فاطمیه رو...* زینب، چه زینبی ز همان خردسالگی خواندند صابرین، جبل استقامتش جبریل خاکبوس اتاق جلالتش روح القدس ملازم روح قداستش جایی برای عالم دیگر نمانده است آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم آید کلام زینب و عشق و محبتش چَشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است سوگند میخورم به حیا و نجابتش زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت: زینب عفیفه ای است که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت تفصیل شأن زینب کبری نگفتنی است چون عارفی که قصه رازِ مگو نگفت از چهار سالگی غم زینب شروع شد دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت می خواست از حکایت محسن کند سؤال آمد میان حنجره بغض گلو نگفت فاطمیه نزدیکه.. هی می اومد مقابل بستر مادر می نشست. می گفت مادر! ...* مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟ هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت: می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند مادر کسی مقابل دختر نمی زند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شاعرم، کاتبِ وحی‌ام به زبانی دیگر می‌کِشم پای قلم را به جهانی دیگر هر چه جان بود سرِ روضه نوشتن دادم گفتن از مدحِ تو می‌خواهد جانی دیگر شأنِ نامِ تو کجا و دهن‌آلوده‌سگان باید از نامِ تو گفتن به دهانی دیگر تو که هستی که به یک تن همه‌ی پنج تنی؟ "کُلُّهُم نورٌ واحد" به بیانی دیگر روی دستانِ حسینت دلت آرام گرفت گفت در گوشِ تو انگار اذانی دیگر در حسینیّه‌ی قلبت تپشِ نوحه به پاست حرم‌اللهِ تو دارد ضربانی دیگر دفترِ عمرِ تو تقویمِ به غارت رفته‌ست می‌رسد فصل خزانش به خزانی دیگر کاسه‌ی صبر هم از صبرِ تو لبریز شده بر تنِ تاب نمانده‌ست توانی دیگر هدفِ هر چه بلا بود شدی، تا نخورَد تیری از چلّه‌ی غم‌ها به نشانی دیگر سوگواریم و به سر رختِ سپید است، ببخش بین ما از غم تو نیست جوانی دیگر .
نماهنگ حلمای علی.mp3
2.7M
زن اگه عقیله هاشمیه رفته به علی هر جلوه علی 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ زن اگه عقیله هاشمیه رفته به علی هر جلوه علی خطبه میخونه و غوغا میکنه با لحن علی هم شأن علی اگه میدون میرفت این زن بود هم رزم علی با عزم علی معجرش باب علی هر قدم گام علی میجوشه تو رگش غیرت اسلام علی فریادش به جهان میوزه وقت اذان باید خراب شه مأذنه بی نام علی علمدار زینب یاور و یار زینب اباالفضل در وقت پیکار زینب چهل منزل شد خط نگهدار زینب بنازم بر شاهدخت کرار زینب تو شجاعتت شجاعت حسینه نفست سور قیامته حسینه اگه خورشید روی صورتت بتابه سایه بون قد و قامت حسینه قمر پاسبان بهشت آستان به فرمانتان زمین و زمان عمه جان عمه جان عمه جان قدر قدرت و ابر قهرمان تویی سرور زنان جهان عمه جان عمه جان عمه جان نور ازلی زینب تو زنده دلی زینب حلمای علی زینب یا زینب یا زینب دشمن همه درمانده یک زن شده فرمانده تو بی مثلی زینب یا زینب یا زینب ما ارادت داریم به ام المصائب به اولاد علی ابن ابی طالب یا زینب ... .
. نشستم شعر بنویسم، سحر شد، ظهر شد، شب شد نشستم از نگاه او ببینم، پیکرم تب شد گمان کردم که او در قالب یک شعر، می گنجد مضامین را به دریا ریختم، دریا لبالب شد نشستم هرچه کردم باز دیدم دست من خالی ست نشستم گریه کردم، حاصلش یک عمر مطلب شد گمان کردم کسی از غربتش چیزی نمی فهمد به توصیفش زبان وا کردم و دنیا مخاطب شد مفسرها به شرح خطبه اش دفتر کم آوردند همین که خطبه خواند اشک مورخ ها مُرکب شد نبردند آن هزاران تیغ برّان سهمی از تاریخ فقط یک خطبه زینب خواند و آن یک خطبه مکتب شد دری را جز در بیت علی هرگز مکوب ای دل که جبراییل هم تا رد شد از این در، مقرّب شد □ و زهرا هستی خود را به نام مرتضی می کرد گواهم این که نام دختر او نیز زینب شد ✍ ....................... 📋 به جلوه آمد و گفتند انعکاس علیست (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به جلوه آمد و گفتند انعکاس علی ست علی دیگری امروز در لباس علیست دوباره نام علی را سر زبان‌ها بُرد اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علیست همان کلام، همان لحن، با همان هِیبَت چنان شبیه که در اصل اقتباس علیست به "لا‌یُقاسُ بِنا" روح تازه‌ای بخشید که عدل و هِیبت او نیز بر اساس علیست به تیغ خطبه چنان هوش می‌بَرَد، انگار که چشم‌های همه خیره از هَراس علیست یقین که لحظه‌ی اول شکست خواهد خورد هر آنکه با دگران در پِی قیاس علیست کسی که زینب او را شناخته‌ست، فقط در این مقایسه‌ها لایق شناس علیست جهان به جان دوباره رسیده با زینب که ذکر هر دل درمانده است؛ یازینب نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را کجاست آن که نداند مقام زینب را؟ "به‌ جان عشق قسم ما رَأَیْتُ إِلَّا عشق" شنیده گوش دوعالم پیام زینب را نه غُصّه قامت او را به لرزه آورده‌ست نه داغ سست نموده‌ست کلام زینب را کسی که با دل‌ و‌ جانش مدافع حَرَم است خدا رسانده به گوشش سلام زینب را به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شَرَف نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را هنوز حَدّ کسی فهم شأن زینب نیست چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟ اگر بناست که نام تو "زِیْنِ‌ أب" باشد هزار داغْ قیام تو را نمی‌شکند گرفتم این که نماز تو مُستَحَب باشد به گوش می‌رسد از خطبه‌ات صدای علی عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد چه‌ جای صحبت کفتارهاست، آنجایی که دختر اسدالله در غضب باشد بعید نیست که حَمّالَةَ الْحَطَب بشود چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد تو بر زمینی و ابن‌ زیاد بر تخت است! که راه کفر به اسلام یک‌ وجب باشد در آن هجوم مصیبت امام زینب بود "قسم به صبح که خورشید شام زینب بود" حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب حیا و صبر و شکوه و وقار و حِلْم و شَرَف چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب چه کاخ‌ها که بَنا کرده اهل ظلم، ولی به‌هم زده همه را با اشاره‌اش زینب جهان به مَرکَبی از چوب فتح خواهد شد اگر هر آینه باشد سواره‌اش زینب اگر تمام زمین مسجد الحرام شود به گوش می‌رسد از هر مناره‌اش "زینب" *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌ سلام‌الله‌علیها شور و شعف رسید تیر وصال شبزدگان بر هدف رسید در صدف رسید عزت ، وفا ، محبت خالص ، شرف رسید دین را کنف رسید لاتقنطوا ، ُ، واعتصموا،، لا تخف رسید جان ها به کف رسید چون زینت شریعت شاه نجف رسید ---------- طبعم منیع شد با مرتضی صنایع شعری صنیع شد شعرم بدیع شد با این وجود سیر صراطم سریع شد فضه شفیع شد از بس که خوان رحمت زهرا وسیع شد باید مطیع شد مانند قنبری که مقامش رفیع شد --------- گفتند مادر است با اینکه زینب(س) است ،، چو مادر مطهر است یاس و صنوبر است هفت آسمان ز رایحه ی او معطر است الحق که کوثر است چون دختر علی است ،، یقین از همه سر است آری دلاور است مامش که فاطمه پدرش هم که حیدر است -------------- کوه وقار بود چون مرتضی ، دلاور و با اقتدار بود زینب بهار بود زینب دلیل گردش لیل و نهار بود حیدر مدار بود چشمش ظهور جذبه ی پروردگار بود آموزگار بود نطقش معلم غضب ذوالفقار بود ------------ این اوج منصب است هر کس فدای او شده قطعا مودب است از حق لبالب است هر باطلی مقابل زینب(س) معذب است ارکان مذهب است دین ، یادگار ه‍مت والای زینب است استاد مکتب است زینب همان علیست به زینب ملقب است محمدجواد توحیدی .
. علیها سلام بند1⃣ بنت الکرم اومد خوش به حال نوکرهاش امشب چقدر عیدی میگیرن از باباش تو این همه ما هم اسممون ردشه ای کاش اومد با نگاهی که تسلی عشقه آینه دار کوثر که تجلی عشقه اون محترمی که متولی عشقه مولاتی ای لطف ذاتی باب حاجاتی عمهٔ ساداتی زینب مولاتی نور مشکاتی زهرا مرآتی اعظم آیاتی زینب بند 2⃣ فضل و کمالاتش نقل محفلهای ماست ذکرش راه حل همه مشکلهای ماست ختم کلام اینکه صاحب دلهای ماست یا زینب کبری سرود مولودیشه لبخند کریمش مث آب رو آتیشه راضی بشه از ما خدا هم راضی میشه یا زینب بی همتا زینب آتینا زینب نائبةالزهرا زینب یازینب مردآسا مرحبا زینب صدیقه ی اُخری زینب بند3⃣ خورشید نگاهش چقدر گرمی داره سائل به همین یک نگا دلگرمی داره از گهواره آخه مگه چش بر میداره آدم تو مقامش متحیر میمونه الحق که زبون همه قاصر میمونه این دردونه مثل یه جواهر میمونه نایابی صاحب القابی اولی الالبابی خواهر اربابی زینب نایابی اعلا جنابی فصل الخطابی باعث اعجابی زینب شعر: سبک: .................. به نام زینت مولا، به نام سیده زینب شهنشاهان به قربان ِ غلام سیده زینب به نام شیربانوی ِ مجاهدهای هر دوران خدا زد استقامت را به نام سیده زینب نیاورده به ابرو خم ، در آن دریای طوفان ها که ترس از ظالمان باشد ، حرام سیده زینب فراوان دیده این عالم ، قیامت آفرین اما قیامت کرده در عالم ، قیام سیده زینب ندیده غیر زیبایی ، به رغم میل دنیایی که یک لحظه نچرخیده ، به کام سیده زینب نه حَوا هست و آسیه ، نه مریم هست و نه هاجر بُوَد بالاتر از این ها ، مقام سیده زینب پس از زهرا به زن های دو عالم برتری دارد کسی که گردن سبطین ، حق مادری دارد به نام این همه ایمان ، به نام غیرت زینب غلامم من ، غلامم‌ من ، غلام همت زینب به نام نافله خوان ِ سحرهای پر از ظلمت به نام این همه تقوا ، به نام عصمت زینب نزاید مادری دیگر ، خدیجه تر از این بانو شده خرج خدا یک عمر ، کل ثروت زینب امیر المومنین در دین ما تنها بُوَد مردی که دارد یادگاری در ، جهان چون حضرت زینب چو عباس است در عالم، همیشه پرچمش بالا بگیرد هر که بر شانه ، لوای نصرت زینب هزار و چار صد سال است در دنیا حرامی ها نمی خواهند باشد الگوی زن عفت زینب الا ای دشمن دین ، جنگ با حق درد سر دارد بدان با چادر زینب ، در افتادن خطر دارد حماسه آفرینی های زینب آفرین دارد چو زهرا مادرش حق گردن دنیا و دین دارد الا ای مردم عالم ، علی تنها نمی ماند اگر زهرای اطهر مثل زینب جانشین دارد تمام شیر زن های جهان قربان آن زن که کفیلی چون یل شیر افکن ِ ام البنین دارد چه باید گفت از آن بی معلم عالمه وقتی که مداحی گرامی مثل زین العابدین دارد زبانش لال هر که دست بسته خوانده آن را که چو بابایش علی دست خدا در آستین دارد به فردوس برین فردای محشر می بَرَد ما را همین بانو که در سوریه فردوس برین دارد اگر هستی حسینی یاد فردا غم نخور دیگر به محشر حضرت زهرای سوریه کُنَد محشر 👇