.
#شهادت_حضرت_زهرا
#هجوم_به_خانه_وحی
نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد
یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد،
این در سوخته حتما به زمین می افتد
لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد
دست بالا برود روضه به پا خواهد شد
حال بر صورت بانو بخورد یا نخورد
زنده می ماند اگر این نوک سنگین غلاف...
فرقش این است به بازو بخورد یا نخورد
بعد از این فرق ندارد به خدا حال علی
خانه بی فاطمه جارو بخورد یا نخورد
داغ محسن به دل آل علی خواهد ماند
نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد
#وحید_محمدی ✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
https://eitaa.com/emame3vom/54631
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.
.
#حضرت_زهرا
یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو
مسمار در و غلاف تیغ و بازو ...
حق دارد اگر که مادرم می گیرد
یک دست به دیوار و یکی بر پهلو
#وحید_محمدی
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
السلام علیک فاطمیه
کوچه کوچه همیشه غم داری
روزهایش چطور می گذرد
خبر از حال مادرم داری؟
در میان تمام هیئت ها
گریه ی فاطمیه معروف است
چه نیازی به بیت الاحزان است
روضه ی فاطمیه مکشوف است
السلام علیک فاطمیه
بگو از کوچه های غم چه خبر
فاطمیه بگو بدانم، آه
دست سنگین چه می کند با سر
راه رفتن میان این کوچه
به گمانم که درد سر دارد
فاطمیه بگو کسی غیر از
پسرش مجتبی خبر دارد؟
که چه شد بین کوچه که مادر
پسرش را به زور پیدا کرد؟
چقدر بود ضرب سیلی که
گره گوشواره را وا کرد؟
پاره ی پیکر رسول الله
بعد کوچه قدش کمانی شد
چادرش روی خاک افتاد و
صورتش رنگ ارغوانی شد
فاطمیه بعید می دانم
روضه ی باز خواندنی باشد
بعد کوچه بعید می دانم
مادر خانه ماندنی باشد
#وحید_محمدی ✍
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.
4_5902009024391416231.mp3
18.42M
#زمینه
#فاطمیه ۱۴۰۰
#امیر_برومند 🎤
نه قصه است نه رویا نه شعره نه حکایت
دقیقا همینطور نوشته تو روایت
پا به ماه بود خانم جوون و چهل تا بی دین پشت در
بچه های این مادر مضطرب نگران تر چشمای پدر
سینه شکست توی قاب آیینه شکست
سینه شکست مرد خونه چشمشو بست
یه نامرد یه کینه یه ضربه که در افتاد
یه مادر یه زخمی رو خاکا با سر افتاد
در و دیوار خونی علی با چشماش دید زهرا رو زدند
شعله بالاتر میرفت و بس از رو اون در تو خونه اومدند
پهلو شکست نه که پهلو بازو شکست
ابرو شکست مرد خونه چشمشو بست
کار زنونه شد فضه رو صدا زد
به علی نگفت مادرم حیا کرد
https://eitaa.com/emame3vom/54635
.
#واحد_سنگین
#امام_علی
#امیر_برومند 🎤
دردمندیم و دوای ما نگاه دلبر است
حال عشاق از دعایش از همیشه بهتر است
ما نمک پروده ی این خانه بودیم از قدیم
هفت پشت ما خدا را شکر اینجا نوکر است
در حرم ها هی نشستم پای ایوان طلا
باز ایوان نجف والله چیزی دیگر است
در ولایت شک کند هر کس روایت آمده
ریشه ی این شک به واقع از گناه مادر است
رهبر سنی بماند کیست،شیعه رهبرش
حیدر است و حیدر است و حیدر است و حیدر است
دل به حیدر داده ام اما به دستور خودش
جایمان داده علی در باغ انگور خودش
نور او با نور حق و نور پیغمبر یکی ست
انبیا را سخت حیران کرده با نور خودش
احتیاجی نه به لشگر دارد او نه یاوری
حیدر کرار خود بوده ست منصور خودش
هر کسی را قابل عشق خودش دید از ازل
در دل او جای داده تا ابد شور خودش
آمده آنکه به میدان علی در کار و زار
شک ندارم کنده با دست خودش گور خودش
او اولو الامر دوعالم بوده از روز ازل
بر نمی آید به وصفش کاری از دست غزل
مرتضی نفس نفیس شخص ختم الانبیاست
مصطفی او را گرفته مثل جانش در بغل
با خدا پیغمبر از حب علی گفت و شنید
پس ولایش میشود حی علی خیرالعمل
احتیاجی بر تبر در بت شکستن هم نداشت
خود به خود با دیدن او خرد شد لات و هبل
با علی هر کس در افتد ور می افتد بی گمان
از قدیم این شد میان مردمان ضرب المثل
ابتدایش را نفهمیدیم از کی از کجا
اینقدر فهمیده ام بی ابتدا بی انتها
با وجودی که خدائی کردنش پوشیده نیست
در خرابه میشود همسفره با مرد گدا-
دور خود می چرخد و هو میکشد حق حق کنان
رو به ایوان نجف می ایستد قبله نما
یکصد و ده بار دور کعبه میگردم اگر
هر اذان آن بگوید نام صاحب خانه را
دور بیهوده نزن این خانه را بی حب او
ذره ای ارزش ندارد کار تو پیش خدا
هر سحر در خلوتم با او نیایش میکنم
عشق روز افزون از او هربار خواهش میکنم
مثل حق تنها ستایش هست مخصوص علی
پس امیرالمومنینم را ستایش میکنم
گفت بابایم که از عشق علی گفتم به تو
دخترت را هم به حب او سفارش میکنم
اهل وحدت را بگو وحدت خیالی بیش نیست
من کجا با دشمن این شاه سازش میکنم
باخدای بی علی از بت پرستان بدتر است
پس خدا را با علی با هم پرستش میکنم
سجده بر ایوان طلای او نکردن زشت نیست
پای این ایوان و این گنبد نمردن زشت نیست
ساقی کوثر دو عالم را نموده مست خود
جام را خالی از این میخانه بردن زشت نیست
خوش به حال آنکه اینجا از خودش بیخو ...
#محسن_صرامی ✍
#واحد_شلاقی
https://eitaa.com/emame3vom/54636
👇
.
:
#شور
#حضرت_عباس
#قله_غیرت_تویی_اوج_تجلی_احساس
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بند اول:
قله ی غیرت تویی اوج تجلی احساس
جلوه ی حیدر توی معرکه حضرت عباس
هر کس اومد روبروی قمر
افتاده زمین بدون سر
تو چشماش نمیشه نگاه کرد
وقتی که غضب کنه قمر
تو شمشیر نمیخای فقط یک نگاه کن
یه طوفان به پا کن حریفت میفته از پا
توشمشیر نمیخوای تو حیدر نشونی
رجز که میخونی قیامت میشه تو صحرا
ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بند دوم:
لقمان زانو زد به ادب در خونه ی عباس
رقیه دیده آسمون رو شونه ی عباس
این زلزله است یا نعره ی یلی
عباس یا مرتضی علی
رو در روش کسی اگه بیاد
نابود میشه بی معطلی
تو جوشن نمیخوای تو سینه سپر کن
به دشمن نظر کن میلرزه ستون لشکر
تو جوشن نمیخوای خودت ذوالفقاری
حریفی نداری تو کراری مثله حیدر
ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بند سوم:
غوغا شد صفین این ابوفاضل که رسیده
مالک ترسیده تا غضب رو تو چشم تو دیده
قاسم پرور جلوه ی قمری
کابوس سی هزار نفری
شاگرد پهلوون جمل
الگوی علی اکبری
تو لشکر نمیخوای خودت لشکری تو
یورش میبری تو کار دشمنت الفرار
تو لشگر نمیخوای علی اکبرت هست
راه دشمن و بست شاگردت حریف نداره
ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس
https://eitaa.com/emame3vom/54638
.👇
YEKNET.IR - shoor 4 - fatemie avval 1400 - iragi.mp3
2.1M
⏯ #شور_احساسی
🍃قلهی غیرت تویی اوج تجلی احساس
🎤 #محسن_عراقی
4. باغبان بی بهارم.mp3
6.21M
قسمت اول
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#زمینه
باغبانِ بی بهارم
شد ز کف دارو ندارم
ای مدینه کمکم کن
که دیگه زهرا ندارم
(یا زهرا ، یازهرا زهرا) تکرار
ای مدینه غربتم را
در دل شب کن نظاره
از همه هفت آسمونم
میرود تنها ستاره
مادری که روز روشن
شد به راه حق شهیده
کفن و دفنش ، دلِ شب
غیرتو مادر که دیده ؟
#بی_بی_جان
این خانه پس از زهرا
گردیده عزا خانه
زهرای مرا کُشتند
مظلوم و غریبانه ...
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
2. سینه ای کز معرفت.mp3
1.95M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
سینه ای کز معرفت
گنجینه ی اسرار بود
کی سزاوار فشارِ
آن در و دیوار بود
ناله ی بانو
زد اندر خرمن هستی شرر
گویی اندر طور غم
چون نخل آتشبار بود
آن که کردی ماه تابان
پیش او پهلو تهی
از کجا پهلوی او را
تاب آن آزار بود ؟
گردشِ گردونِ دون بین
کز جفای سامری
نقطه ی پرگارِ وحدت ،
مرکز مسمار بود
صورتش نیلی شد از سیلی ،
که چون سیل سیاه
روی گردون زین مصیبت
تا قیامت تار بود
شهریاری شد به بند
بنده ای از بندگان
آنکه جبریلِ اَمینش ،
بنده ی دربار بود
از قفای شاه ،
بانو با نَوای جانگداز
تا توانی به تن و
تا قوّت رفتار بود
گر چه بازو خسته شد ،
و ز کار دستش بسته بود
لیک پای همتش
بر گنبدِ دوّار بود
دست بانو
گر چه از دامان شه کوتاه شد
لیک بر گردون بلند
از دست آن گمراه شد
#شاعر
حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
1. اگر بیقرارم 94.mp3
1.53M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#واحد
چون مُحرم ، تب گریه دارم
باز دوباره اگر بی قرارم
فاطمیه شده ، قلب زارم
در غمِ سینه ای ، من به سینه زدم
حرف این سینه را با مدینه زدم
( فاطمه ، فاطمه ) تکرار
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
6. دم آخر.mp3
3.47M
قسمت سوم :
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#دم_آخر
در وسط کوچه تورا می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
نفسم حبس شد به دل
اشک چشمم ستاره شد
مادرم را که میزدند
جگرم پاره پاره شد
ای علمدار سپاه منو
ای میرِ حرم
دیده بگشا و نظر
که چه آمد به سرم
دیده بر هم منه ای
سروِ به خون غلطیده
تا نگویند حسین ،
داغ برادر دیده ..
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
5. از پیکرت.mp3
8.42M
قسمت دوم :
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#واحد_سنگین
از پیکرت تنها خیالی مانده مادر
از قدو بالایت هلالی مانده مادر
اَلجارُ ثُمَّ الدّارُ اما در مقابل
زخم زبان این اهالی مانده مادر
زانو گرفتی در بغل از داغ محسن
آغوش این گهواره خالی مانده مادر
در یاری مولا چنان سبقت گرفتی
بر سینه ی زخمی ، مدالی مانده مادر
پهلوی تو از رفتنت دارد حکایت
بر ماندنت هم احتمالی مانده مادر
#سبک_دوم
ای گلِ آتش زده ی باغ من
تازه شد از رفتن تو ، داغ من
مرگ پیامبر ، کمرم را شکست
داغ تو رکن دگرم را شکست
عمرِ علی در گروِ صبر توست
اشکِ علی ، دسته گل قبر توست
#شعر_سوم
بیمارت ای علی جان
دیگر شِفا ندارد
میلی به زنده ماندن
در این جهان ندارد
بگذار تا بمیرد ،
زین باغ پر بگیرد
مرغی که حقِ ماندن
در آشیان ندارد
#یا_فاطمه_یا_زهرا
شهری که در امان است
قوم یهود در آن
حتی به خانه ی خود
زهرا امان ندارد
بگذار کس نفهمد
در پشت در چه دیدم
من لب نمی گشایم
محسن زبان ندارد
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#ذکر_پایانی
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای عجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
.
#روضه_حضرت_زهرا
روضه بخونم برات، كانون توجه، تو خونه ی زهرا، زینبه، راه می رن تو خونه، همه نگاه به زینب می كنن، آخه پرستار زینبه، یه حرفی بزنم، بخدا شب جمعه ای یه، از درون دارم می سوزم، یه حرفی برات بزنم، نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم، چقدر از من پذیرایی می كنی، با ناله ات، قربون این زینب برم، كه از چهار ساله گی پرستار شد، بگم، اما بمیرم براش، پرستار هركی شد باالاخره رفت، از هر كی پرستاری كرد، داغش به دلش موند، فقط امام سجاد زنده موند، اما هركی رو زینب پرستاری كرد، تنهاش گذاشت، از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده، من یكی یكی جلو می رم، صبركن، بهت می گم، اون وقت، سه چهار ساله با مادر پرستاری رو یاد گرفت، می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت، وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد، می دید مادرش هی دور باباش می چرخه، پرستاری می كنه، اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند، یادش موند، تو اوج مصیبت پیغمبر، مادرش یه لبخند زد، بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت، بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود، دخترم گریه نكن، فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه، بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده، یه بار از مادر پرستاری كرد، از هرپرستاری من یه خاطره بگم، دلشو داری؟، شب جمعه است، چه خاطره ای بگم، دخترم بیا بشین باهات حرف دارم، عجب پرستاریه، دخترم این بقچه رو باز كن، این كفن اول مال منه، می دی بابات علی منو كفن كنه، ببین چه خاطره هایی، یه دونش آدم و می كشه، كفن دوم مال بابات علی ه، می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه، كفن سوم، مال داداشت مجتبی است، باید بدی حسین، یه دفعه دید این #بقچه داره جمع می شه، یه پیراهن و رو دست گرفته، آخ كربلا، شب جمعه است، كربلا، اینم یه خاطره، از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم، مادره شم رفت، چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد، یه خاطره ام از بابا بگم، اون شب همه جمع بودن، صدا زد بچه های زهرا بمونن، بقیه برن، زینب یه طرف، اُم كلثوم یه طرف، حسین یه طرف امام حسن یه طرف، زینب یادش نمی ره، داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون، بابا صداش زد، بابا تو بمون پسرم، صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم، بذار برم، خجالتم نده، زینب این خاطره رو یادش می ره مگه، خودش با چشم خودش دید، دست حسین و تو دست عباس گذاشت بابا، یه روزی می آد، حسینم و كربلا تنها می ذارن، حسین.. من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی، یه سرش كربلا و حسین ه، باباشم رفت، حالا شده پرستار برادراش، داداش بزرگتر هم رفت، با جگر پاره رفت، با بدن سوراخ سوراخ شده رفت، اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت، اما همه اینها كنار، من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم، خیلی ها رو كنار گذاشتم، روضه ، روضه آماری، به اصطلاح روضه خونها، یعنی می تونی آمار بدی ، دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده، تنهایی وایستاده، اما من همه رو حذف می كنم، یه پرستاری دیگه ام كرد، اونم آخرش رفت، اما این یكی ، یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد، اگه مادرش و پرستاری كرد، باباش بود، داداشاش بودن، اگه باباشو پرستاری كرد، دو تا داداشاش بودن، اگه گفتی كجا بریم، یه جایی كه بی برو برگرد، جواب بدن، اگه داداشاش و پرستاری كرد، هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن، اما از خرابه ی شام، برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت، چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ، خودشو انداخت رو این دختر، آی، آخه تو امانت حسینمی، شب آخرچیكار كرد، وای وای بگم كجا پرستاری كرد، بگم كجا، اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن، هی جلو چشای رقیه رو گرفت، این بچه چیزی نبینه، اما وقتی سر بریده رو بغل كرد، اما این لبا چرا پاره است، حسین....
خرابه با تو بهتر از جنان است
دل پیرم به شوق تو جوان است
اگر خونی شده لب های خشكت
گمانم جای چوب خیزران است
حالا دستاتو بیار بالا سفره دار امشب حسین و زینب اند، شب توبه است، شب آمرزش گناهانه، كی بهتر از زهرا، كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی، چه اسمی بهتر از نام حسین، دست تو بیار بالا، به زهرا و بچه های زهرا، به حسین زهرا، الهی العفو
.
.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
شب بود و می رفتند مادر را بشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش راندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چرا که
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پر پر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در رابشویند؟
بعداز عبور آب ودست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را بشویند
شب بود و می رفتند مادر را بشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چراکه
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پر پر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟
بعداز عبور آب ودست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را بشویند
مهدی رحیمی✍
..............................................
.
.
#نوحه
#حضرت_زهرا
یا زهرا "س"
ماتم جانگداز تو زهرا
زد شرر بر دل و پیکر من
جان فدا کرده ای در ره حق
دختر پاک پیغمبر من
بوده ای یاورم در بلاها
گو چه سازم ز بعد تو زهرا
دیده بستی ز دنیای فانی
فاطمه مهربان همسر من
یا زهرا ، ماه تابانم ، فاطمه جانم فاطمه جانم
ضربت سیلی و آتش و در
زد به قلب پر از مهرت آذر
از جفا و ستم های اعدا
محسنت گشته چون لاله پرپر
رخ نهان کرده ای از من هر شب
دیدمت غرق در سوز و در تب
رفته ای عاقبت از بر من
جان به لب گشته از داغت حیدر
یا زهرا ، نور چشمانم ، جان جانانم فاطمه جانم
سینه ات بوده آکنده از غم
قامتت گشته از غصه ها خم
سایه ات ای عزیز پیمبر
از سر کودکانم شده کم
هر شب از زخم پر درد پهلو
در دو چشمت نبوده دگر سو
داغ بابا شرر زد به جانت
دیدمت خسته و سیر از عالم
یا زهرا یاس بستانم جان جانانم فاطمه جانم
رفته ای شد علی بی تو تنها
غرق در ماتم و اشک و غم ها
جای خالی تو فاطمه جان
بیند هر شب ندارد دگر نا
مونس و همدم و یاور من
کن نگاهی به چشم تر من
کرده داغ تو خانه نشینم
تیره شد روز من مثل شب ها
یا زهرا . روح ایمانم جان جانانم فاطمه جانم
بار الها تو را جان زهرا
حق مظلومی و آه مولا
حاجت شیعیانش روا کن
بگذر از سیدش روز عقبا
پیرو دختر مصطفاییم
عاشقان ره مرتضاییم
دل نبندیم به هرکس در عالم
جز به مهر عزیزان طاها
یا زهرا ، دل پریشانم جان جانانم فاطمه جانم
#سید_حسین_همایونی
#فاطمیه
https://eitaa.com/emame3vom/54649
👇
.
#شور
مادرم اسمتُ خوند تو گوشم
شالِ مشکیتُ گذاشت رو دوشم
گفت برایِ روضۀ امام حسین
فرشِ زیرِ پامو هم میفروشم
من پَرِ علمُ می بوسم
تربتِ حرمُ می بوسم
دستِ مادرمو می بوسم ، حسین .
شبِ جمعه حرمُ دوست دارم
اشکِ چشمِ ترمُ دوست دارم
چون میای تو نفسایِ آخرم
نفسِ آخرمُ دوست دارم
نون و نمکِ تو شیرینِ
سفرۀ تو همش رنگینِ
داغِ تو چقدر سنگینِ ، حسین .
رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد
این شوق وعاشقی اثر شیر مادر است
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
یادم نمیرود که همه عزتم تویی
من پای سفره تو شدم محترم حسین
من همان روز ولادت که ز مادر زادم
بود زخمت به جگر نعمت نعمت مادر زادم
بوده ام هیچ و همه دار و ندارم از تست
ان زماتی که نبودم به غمت دل دادم
هر چه دارم همه از پاکی مادر دارم
رحمت حق به روانش که حسینی زادم
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
👇
3288183873.mp3
8.09M
شور | مادرم اسمتو خوند تو گوشم
مراسم یادبود ولادت حـضرت رقیه س
دوشنبه۱۶فروردین۱۴۰۰ | ۲۲شعبان۱۴۴۲
مداح : کربلایی حسین طاهری
.