eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
247.4K
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
. ندارد یوسف صدّیق زندانی که من دارم                           ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم   به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را              پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم   بگیرم روزها را روزه و شبها خورم سیلی          ندارد کس به عالم خصم خونخواری که من دارم   همه شنیده اید که نگهبان زندان امام ،سندی بن شاهک یهودی بود ، هارون سفارش کرده بود   هر چه می توانی این آقا را آزار و اذیت کن ، مولا روزها روزه می گرفتند ،   شبها هنگام افطار با تازیانه آقا را پذیرایی می کرد   امام رضا آمد بغداد گوشه زندانسر بابا ر به دامن گرفت ،   آخر هر پدری آرزو دارد آن لحظه ی آخر میوۀ دلش را ببیند .   اما قربان آن حسینی که در گودی قتلگاه افتاده بود کسی نبود سر عزیز فاطمه را به دامن بگیرد .   یک وقت عزیز فاطمه احساس سنگینی کرد روی سینه مبارک،   تا چشم باز کند ببیند شمر با خنجر برهنه . همه صدا بزنید حسین . @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ دلها را ببریم کاظمین ، کنار حرم با صفای مولا مون موسی بن جعفر ، خوشا به حال آنهایی که الان پروانه وار کنار حرم آقا موسی بن جعفرند از آن روزی که امام هفتم را دستگیر و زندانی کردند هر شب بستر امام رضا را در دهلیز خانه پهن می کردند ، این زن بچه ای که سالها بابا ندیدند جمال امام رضا را بجای بابا تماشا می کردند . اما مثل امشب (25 ماه رجب ) بستر امام رضا در دهلیز خانه پهن کردند هر چه منتظربودند دیدند امام رضا نیامد ، شب نیمه شد حضرت رضا نیامد ، یک وقت خواهرش معصومه دید امام رضا وارد شد اما شال عزا بر گردن انداخته فوراً آمد مقابل برادر ، برادر کجا بودی ؟ دیر آمدی ؟ دیدند آقا مثل ابر بهار گریه می کند آقا مگر چه شده ؟ فرمود: خواهرم برو لباس عزا بتن کن دارم از گوشه زندان بغداد می آیم ، بابای غریب مان غریبانه گوشه زندان جان داد . درب زندان را برویش غیرغم کس وا نکرد              جز اجل در گوشه زندان کسی شادش نکرد اما کربلا ، امام سجاد نتوانست بیاید گودی قتلگاه ، یک وقت نگاه کند ببیند سر بریده بابا بالای نیزه است @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ عاشقان اهل بیت ، سه تا بدن سه روز روی زمین بود ، قربان این سه بدن مطهر ، یکی بدن مطهر امام جواد الائمه بود اما کبوترها آمدند بال به بال یکدیگر دادند نازنین بدن امام جواد را سایه انداختند ، یکی بدن مطهر موسی بن جعفر بود ، سه روز روی زمین بود اما سایبان دارد بعد سه روز کفن قیمتی بر بدن آقا کردند ، اما با چه عزّت و جلالی بدن تشییع کردند ( رحمت خدا بر این ناله ها و زمزمه ها ) . اما قربان آن بدنی که سه روز برهنه روی زمین داغ کربلا ، وقتی امام سجاد آمد فرمود : بنی اسد بروید بوریا بیاورید بدن پاره پاره بابا را میان بوریا پیچید سرازیر قبر کرد بعد لبها را گذاشت بر آن رگهای بریده ، همه صدا بزنیم حسین .
‍ . 🎤 جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه می‌خواهد؟ پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه می‌خواهد تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است مسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست این که ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه غیر از ظهور تو مگر مادر چه می‌خواهد علی اکبر لطیفیان سلام_الله_علیها ...___________________________ . 👇
4_542437103716270138.mp3
15.8M
های عج الله فرجه «جز رحمت از چشمان تو..» با نوای :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[WWW.MESBAH.INFO]Shab-Shahadat-Emam-Kazem-1398[07].mp3
17.25M
. چه زندانی و زندان بانی تو این شبای طولانی که تازیونست افطارم شبیه بارون می بارم گوشه سیاه چال افتادم به یاد گودال مثه جدم حسین دست و پا میزنم تشنه لب مادرم رو صدا میزنم وای ای وای خدا خدا خدا خلاسم کن **** چه شب های دلگیر و سردی چه مردمانی نامردی نه دلخوشی نه لبخندی نه اشنا نه فرزندی مردم از جدایی میوه دلم کجایی مردم از جدایی میخونم رضا کجایی جای تو خالیه این دم اخری من حسین و تو مثل علی اکبری وای ای وای خدا خدا خدا خلاسم کن **** غم و دردمن بی اندازست تنم پر از خون تازست دیگه زا این دنیا سیرم خدا رو شکر زود میمیرم دل به خون نشسته دشمن ساقم و شکسته دستم و بسته و بی حیا میزنه مثل مادر من و بی هوا میزنه وای ای وای خدا خدا خدا خلاصم کن ‌.
1_898362883.mp3
3.18M
🎤 کربلایی هرکی پیمونه به کف داره که ساقی نمیشه هیچ شرابی مثه چاییِ عراقی نمیشه داره هرکار خدا حکمت و برهان و دلیل پدر علی شدن که اتفاقی نمیشه تو ابوطالبی و من هم یک سائلم و به شغل غلامیِ خونه‌ت نائلم پدر مرتضی عموی پیغمبری واسه‌تون احترام ویژه‌ای قائلم ابوطالب، مدد... تو نظر کرده ز سوی متعال داوری تو تموم مشکلا تو حامیِ پیمبری باشه ایمان تو سنگین‌تر از ایمان همه آقاجون شما یکی ز شافعان محشری تو شفاعت نما مرا جون مرتضی که به حق علی بشم من حاجت روا بده آقا حواله تا قسمتم بشه که برم از نجف پیاده کربُبلا ابوطالب، مدد... تو ابا الائمه ای ابا الامیرِ خیبری تو پدربزرگِ ارباب غریب و بی‌سری تو شدی مثلِ خدیجه خرج اسلام و نبی تو کفیلِ مصطفایی و کفیلِ حیدری تو شدی وقف دین و دین مدیون توئه تو رگای همه اماما خونِ توئه مگه میشه تو بوده باشی صنم پرست به‌خدا این دروغا دور از جون توئه ابوطالب، مدد... .
Mirdamad-Shahadat-Emam-Kazem-94-02.mp3
3.51M
علیه السلام 🎤 "زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد روزهای تیره هریک شب‌تر از دیروز تار در میان دخمه‌ای سر شد ولی نفرین نکرد هرچه آن صیادها را صید خود کرد این شکار روزی‌اش یک دام دیگر شد ولی نفرین نکرد روزهٔ غم سجدهٔ غم شکر غم افطار غم زندگی با غم برابر شد ولی نفرین نکرد وای اگر نفرین کند دنیا جهنم می‌شود از جهنم وضع بدتر شد ولی نفرین نکرد وقت افطار آمد و دیدم که خرماها چطور یک به یک در سینه خنجر شد ولی نفرین نکرد هی به خود پیچید و لحظه لحظه با اکسیر زهر چهرهٔ زردش طلا‌تر شد ولی نفرین نکرد آن دم بی‌بازدم چون آتشی رفت و سپس آنچه باید می‌شد آخر شد ولی نفرین نکرد اِنسیه سادات هاشمی✍ .
سید مهدی میرداماد_شهادت امام کاظم ع97 روضه ماجرای تو انتهای غم است-1525762009.mp3
11.61M
علیه السلام 🎤 شعر خوانی و تفسيري خوانی و مقدمه چینی برای روضه ... ✍ ماجرای تو انتهای غم است تو بگو از کجا شروع کنم بعد یک رخصت از امام رضا باید این روضه را شروع کنم روضه های تو فرق دارد با روضه های ائمه دیگر پای هر روضه غیر کرب و بلا باید از حجره گفت و یک بستر قصه عمر هیچ خورشیدی به غم انگیزی زوال تو نیست غصه هیچ حجره ای قدر گوشۀ آن سیاه چال تو نیست آه... موسای خانواده نور کوه طوری شده است زندانت مثل بغضی که در گلو حبس است مانده بین گلوی تو جانت از تنت یک خیال مانده فقط بسکه لاغر شدی نحیف شدی خوب شد نیستند دخترهات که ببینند چه ضعیف شدی آه خلوت نشین ظلمت غم خلوتت هم نمور هم سرد است پانشو چون که زود می افتی این اثرهای استخوان درد است تازه این حال و روز قبلا توست دو قدم راه را تنت می برد آن زمان ساق پات سالم بود حال اما شکسته، زخمی، خرد روی دست چهارتا برده بدن تو چه می کند آقا؟! غل و زنجیرهای زندانت بر تن تو چه می کند آقا غصه ها در پی تو می آیند آن یهودی بد دهان هم هست ظاهرا غیر از این سه چار نفر خانمی با قد کمان هم هست پیکر تو سه روز بر پل شهر مرقد شهر کاظمین شده و از اینجا به بعد مرثیه ام نوبت روضه حسین شده وای از آن پیکری که بی سر بود وای از آن پیکری که بی سر ماند وای از آن مادری که در گودال روضه های غریب مادر خواند
. یَابْنَ الْحَسَن! یَابْنَ الْحَسَن! دین را سُتونِ استواری آئینه‌ی سر تا سرِ پروردگاری سنگینیِ " عهد " تو را حس می‌کنم، کاش... باشم برایت یک غلام انحصاری بدبختیِ دنيا فقط از غيبت توست برگرد! بی تو نیست عالَم را بهارى " طاووسُ اهلِ الجنّه " اَت گفتند یعنی کانون وَجد و مَجد و اوج اقتداری وقتی ولادتگاه جدّت كعبه باشد یعنی تو هم مولود بيت كردگاری چشم عنودانِ فرج خواهى شود كور تو قافله سالار امر انتظاری ماهی ندارد هَمّ و غم جز آب‌خوردن از غیر تو هستم همیشه من، فراری جز خدمتت من را نباشد هیچ شغلی با غیر تو من را نباشد هیچ کاری دارم ز هجرانِ تو می‌میرم اَغِثني... یک بار روی چشم من پا می‌گذاری؟ مولای من! از محضرت دارم سوالی: من را هم از عُشاق کویت می‌شماری؟ دم مى‌زنم از تو اگر، لطفِ خودِ توست مولا! نَفَس‌فرسایی ام را دوست داری؟ ✍ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ .
. السّلامُ عليك يا بقیّة الله در بهشتِ نوکریّ اَت باز كن پای مرا خاطرت را خواستم، پُر كرد رؤياى مرا خاطرت را خواستم، آمد مرا از من رُبود بُرد يك جا با خودش، يك لحظه، دنیای مرا حجة‌بن‌العسکری! طاووس اعلای بهشت! می خری از من تخیّل‌های زیبای مرا؟ راه را گم کرده‌ بودم گر خطایی داشتم مقصدم بودی خودت، دیدی خطاهای مرا... آفرينش را نمی‌خواهم بدون روی تو اَلْعَجَل، اَلْغوث، رحمی عجزِ پیدای مرا شد فراقت عُقده‌ای بر ریسمان عهدمان شوق تو کرده مدد، طبع شکوفای مرا من، نگاهی مُمتدم بر وسعت اِجلال تو ای دلیل بودنم! بنگر تماشای مرا شاه‌لبخند تو را یک سائلی ناقابلم خوشه‌ای لبخند کن مهمان، تمنّاى مرا ای دلیلِ خلقتم! ای منتهای حاجتم! در بهشتِ نوکریّ اَت باز كن پای مرا ✍ پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ .
. یا صاحب‌الزّمان! - درد دل با امام عصر (علیه‌السلام) در آخرین آدینه‌ی ماه رجب لحظه‌هایی را که از یاد تو غفلت می‌کنم... هر زمان یادم می‌آید هِی شماتت می‌کنم کعبه‌ی من! خلق گشتم تا بگردم دور تو دورِ خود گشتم فقط، عرض ندامت می‌کنم آن خودى را دوست دارم که عطش دارد به تو ...لحظه‌هایی را که از امرت اطاعت می‌کنم جنس ناجورم ولیکن هر چه اَم مالِ تو اَم گر نباشم خرجِ تو خود را ملامت می‌کنم بهترین اوقات من آن لحظه‌هایی هست که... می‌نشینم گوشه‌ایّ و با تو خلوت می‌کنم دامن‌ْآلوده، می‌ آیم، پاک، بیرون می‌روم با دعای بر فرج، کسب طهارت می‌کنم آن قَدَر تو مهربانى... من خجالت می‌کِشَم آن چنان تو دل‌ْرحیمی، باز، جرأت می‌کنم من، نشانی را غلط رفتم اگر كردم گناه عفو کن، درخواستِ اِعطاى مهلت مى‌کنم من، گناهم، تو صوابی، حجّة‌بن‌العسکری! پیش تو سرتاسر، احساس حقارت می‌کنم عدّه‌ای گِرد تو می‌چرخند و لذّت می‌برند من، ولی دور از تو دارم مشقِ محنت می‌کنم می‌شود یک بار، من را هم به پایت افکنی؟ بی‌گمان، آن لحظه از عشقِ تو رحلت می‌کنم یک نجف، یک کربلا، یک کاظمین و سامرا یک سفر عرش خدا را التماست می‌کنم روضه می‌خوانم: عطش، سقّا، حرم، آوارگی با تمنّای حرم، ذکر مصیبت می‌کنم آخرین آدینه‌ی ماه رجب، هم شد تمام آخرين بیتِ خودم را غرقِ حسرت می‌کنم ✍ جمعه ۶ اسفندماه ۱۴۰۰ .