.
#زمزمه_احساسی
#محاوره_روضه
#شب_عاشورا
#عمریهتویخیمهتیم
#سعیده_کرمانی ✍
عمریه توی خیمه تیم
از سایه سارت نمیریم
خیمه رو تاریکم کنی
ما از کنارت نمیریم
یه ساله که منتظریم
تا شب عاشورا بشه
بیایم و نوکری کنیم
تا زندگی معنا بشه
هرجای دنیا که باشیم
دلامون امشب کربلاس
که هرکی تو دل خودش
غرق مناجات با خداس
امشب خودت مواظبی
کسی پریشان نباشه
مراقبی که دور و بر
خار مغیلان نباشه
گاهی پیش رقیه ای
گاهی کنار زینبی
خیمه ها امنیت داره
خودت قرار زینبی
دل رباب گرمه بهت
میری کنار اصغرت
گاهی نگاه می کنی به
قد و بالای اکبرت
قاسم جلوی چشمته
خیمه عباس سر پاس
دوش ابالفضلته که
جای قرار بچه هاس
ای روزگار نا مراد
دشمنیو شروع نکن
مثل قدیمیا میگم
خورشید صبح طلوع نکن
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
نکن ای صبح طلوع)(بقیه شو باشه آخر روضه ام بگم)
صبح که بشه یکی یکی
سپاهتواز دس میدی
بعد ابالفضلت دیگه
پناهتو از دس میدی
پرپر میشن دسته گلات
وقتی بنی هاشم بره
داغ حسن تازه میشه
موقعی که قاسم بره
داغ جوونت بی حساب
قامتتو خم میکنه
عبا میاد و از زمین
اکبرتو جم میکنه
اینقد غریبی اشکتو
با آستینت پاک میکنی
با دست خونی خودت
اصغرتو خاک میکنی
هیشکی نمیمونه برات
تو ساعتای آخرت
از هر طرف زخم میخوری
جلوی چشم خواهرت
میون قتلگاه تو
خولی و حرمله میان
شمر با یه خنجر توی دست
با نیزه میرسه سنان
پیراهنت رو یه نفر
یکی سرت رو میبَره
نگم که نامردی چه طور
انگشترت رو میبره
نگم که صحرا پر میشه
از گریه های مادرت
نگم چطور غارت میشه
گوشواره های دخترت
یه عده با سنگ و عصا
جمع میشن دور و برت
ده تا سوار نانجیب
میان به سمت پیکرت
(صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است
نکن ای صبح طلوع)
#شب_دهم_محرم
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 ماه محرم اومد / #شور
کربلایی سید رضا نریمانی
#طلیعه_محرم
#سبک_قافله_سالار_من
ماه محرم اومد
قرار قلب زارم اومد
چه شوری باز تو عالم اومد
دوای هرچی دردم اومد
دعوتیِ امسالم
دارم بازم به خود می بالم
که فاطمه منو دعوت کرد
خوشا به حالم
ممنونم ازت
که دوباره منو توی روضه آوردی
شرمندتونم
چقدَر توی سالِ تو غصّمو خوردی
راستی بی بی
ممنون که منو تو کربلا بردی
همه زندگیمو تو دادی
منو دستِ هیچ کس ندادی
قیامت که چشم انتظارم
همونجا بکن از ما یادی
"امون ای دل از این غریبی"
سیاه زدیم شهرها رو
بیا ببین چشمِ دریا رو
دم ورودی هیأت ها
دیدیم همه بی بی زهرا رو
نفَس تو سینه حبسه
دیگه فراق و دوری بسته
خدا می دونه آقاجونم
برام یه نعمته این غصه
تو عرش خدا
زده میشه یه پرچم خونی دوباره
پیراهنیه
یادگاریه اون قوم نیزه داره
زینب اونو
برا سوغاتی توی مدینه میاره
همون که تو گودال تنش بود
کار دستای مادرش بود
همونم دیگه رفت به غارت
ولی دنبالش خواهرش بود
"امون ای دل ازین غریبی"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/64804
.👇
4_5897600115908019915.m4a
زمان:
حجم:
651.4K
#دودمه #سیاهپوشان محرّم امام حسین
شالِ غمهایت به رویِ شانههایِ حیدر است
روضهخوانت مادر است
هرکجا شد خیمهات برپا بهشتِ نوکر است
روضهخوانت مادر است
.
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ #واحد همخوانی محرّم
سبکِ از خاک تو سرشته.....
آرامِ جان مادری آرامشم حسین
منّت برای نوکریات میکشم حسین
کارِ نوکر به این خانه افتاد
خانهزادم خوانِ لطفت آباد
به تو افتاده مسیرم چه مسیری چه مسیری
من غلام و تو امیرم چه امیری چه امیری
اِی هر نخِ پرچمِ تو شفا
ای هر دمِ سینهزنت دوا
همه جا کربلا همه جا نینوا
(همه جا کربلا همه جا نینوا
تو حسینِ منی نور عینِ منی) ۴
تو چارهسازِ عرشی و بیچارهات شدم
مُحرِم در این حرم شدم آوارهات شدم
حرمت قبله و قبلهگاهم
پرچمت سایه و سرپناهم
شد نگاهت پناهم چه پناهی چه پناهی
میکنی روبهراهم با نگاهی با نگاهی
ای دلبر بینظیرم حسین
ای مجیبم و مجیرم حسین
من اگه گریه برایت نکنم میمیرم حسین
همه جا...
#محرم #نوحه_همخوانی #شهدا
#امام_حسین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.👇
.
#نوحه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
(خواهم روم من روسوی میدان
تا جان دهم در راه عمو جان)۲
عمه عمویم بین میدان مانده تنها
با چشم گریان دیده دارد بر حرمها
عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم ۲
_________
دور عمویم سگها فراوان
ترسم عمویم ناگه دهد جان
در موج غم افتاده ویاری ندارد
باید روم، دلدار،دلداری ندارد
عبداللهم......
_________
از دست عمه دستش رها شد
عازم بسوی خون خدا شد
بر او هدف میدان وآغوش عمو شد
شیر حسن آماده ی جنگ عدو شد
عبداللهم.....
________
در راه مولا دستش جدا شد
بر سینه ی او جانش فدا شد
یک یا عمو گفت وزاین دنیا رها شد
با تیر کین حرمله سوی خدا شد
عبداللهم......
شاعر:اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#نوحه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه
چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه
بر لبانش دم بدم
ای عموجان امدم
ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو2
____________
دشمن از پیر وجوان هستند سوی او دوان
مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان
دور او غوغا شده
محشری بر پا شده
ای عمو جانم عمو.....
________________
چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش
او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش
عاقبت تیر عدو
داد او را آبرو
ای عمو جانم عمو
_________________
همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل
شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل
عمه اش در خیمه گاه
می کشد از سینه آه
ای عمو جانم عمو..
شعر:اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
عمه عموی من، نشسته بر خاک است
ببین تن پاکش، خونی وصد چاک است
نگاه او باشد سوی حرم عمه
حالت روی او، عمه چه غمناک است
وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم2
________________
عمو شده تنها، مقابلش لشگر
حلقه زده دورش، تیغ ونی وخنجر
عمه رهایم کن، روم سوی میدان
فدا کنم جانم، بر پسر حیدر
وای عمو جانم....
_________________
کشید دست خود، روانه شد میدان
عمو گرفت اورا، در بغلش چون جان
مثل عموعباس، بشد جدا دستش
گشت فدا جانش، در بغل جانان
وای عمو جانم
شعر:اسماعیل تقوایی✍
👇