آمد نسیمی با خبر با قاصدک ها
نزدیک آیا می شود پایان شکها؟
پاییز اگر مثل بهار ابری نباشد
خون میزند بیرون به زودی از ترکها
افتاده اند افراطیون در دام تزویر
پوشانده شد زشتی به الطاف بزک ها
با حال ناخوش محفلی از اشک داریم
دل بسته ایم اینجا به این دلخوش کنک ها
تنها تو را نه، خویش را از یاد بردیم
آئینه ها هستند اسیر دام لک ها
باید ببینی که نمک دان را شکستند
آنان که خوردند از غمت نان و نمک ها
خوردیم زخم از منکران نور و، پاشید
بر زخم ما زخم زبانهاشان نمک ها
خواهند خورد آخر به هم برنامه هاشان
خواهند رفت آخر به یک سو صورتک ها
یک روز می آیی و می مانیم پایت
روزی که می ریزند ریزان از الک ها
برگرد تا روشن شود در باغ نرگس
با نور زیبای جمالت مردمک ها
#امام_زمان
#محمدحسین_رحیمی
.
#امام_زمان
#جمعه
گرچه عمریست که زانوی غمت در بغل است
همچنان منتظرش باش که خیرالعمل است
مردن از چشم به راهیش گوارا عسل است
ای که ذکر شب و ورد سحرت "العجل" است!
بیش از این در پی آن باش که دلداده شوی
باید آمادهی آمادهی آماده شوی
شب بیتابی ما را سحری در راه است
باز هم بتشکنی با تبری در راه است
در قد و قامت حیدر پسری در راه است
بر یتیمان محمد پدری در راه است
عاقبت منجی بینالمللی میآید
باز از کعبه یکی مثل علی میآید
آن که گلها همه وا میشود از لبخندش
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در بندش
"یاحسین" است مزیّن شده بر سربندش
یعنی ای مردم مشتاق! منم فرزندش
آمدم جامعه را غرق در اعجاز کنم
به نگاهی گره از کار جهان باز کنم
هیبت حیدر و سیمای پیمبر دارد
خاک زر میشود آنجا که قدم بردارد
عالمی منتظر اوست علم بردارد
کو جلودار اگر تیغ دودم بردارد؟
لشکری ساخته از نسل جمارانیها
و امیران سپاهند سلیمانیها
بیخود از خود شده خورشید خلاف آمده است
آسمان هیبت او را به طواف آمده است
آفتاب است که شب را به مصاف آمده است
ذوالفقار است که بیرون ز غلاف آمده است
همه جا پر شده از عدلِ گریبانگیرش
خون بیدادگران میچکد از شمشیرش
آی شیطانصفتان! هیبتتان پوشالیست
ژست آقای جهان بودنتان توخالیست
گرچه امروز رجزخوانیتان جنجالیست
حالتان لحظهی موعود چه بد احوالیست
میرسد لحظهی پایانی عیاشیتان
شده نزدیکتر از پیش فروپاشیتان
دست شب میشود از غائله کوتاه آخر
میشود نوبت جولان سحرگاه آخر
میدمد طلعت آن چهرهی دلخواه آخر
چشم برهم بزنی میرسد از راه آخر
آفتاب آنسوی این کهنهشب تاریک است
شاعری گفت کمی صبر سحر نزدیک است
شاعر: علی_سلیمیان✍
.
.
#زبانحال_مولا_علیهالسلام
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت
یک گوشه حسین یادِ تو سینه زن است
یک گوشه حسن نشسته در سوختن است
امشب همهی خانه بهم ریخته است
امشب شب نوحههای این بی کفن است
از این همه گریه بر سرم میریزد
این خانه که در حالِ فرو ریختن است
دیوار و در و شعله و خون سهم تو بود
لبخندِ تمام شهر هم سهم من است
ای کاش بجای دست چشمم میبَست
آنکس که نگفت دستِ خیبر شکن است
آنکس که نگفت پیشِ مردش نزنم
آنکس میان کوچهها بد دهن است
ای کاش کسی رد نشود از این راه
این کوچهی باریک پُر از راهزن است
ای وای از آن چکمه که روی در رفت
ای وای از آن دست که دستِ بزن است
من را حسنین پیش تو آوردند
امشب #شب_سوم غریبی من است
`این صورت قبرها فقط مال تو نیست
قبر من و زینب و حسین و حسن است”
#حسن_لطفی
.
.
#فاطمیه
#فولکلور #عامیانه
رفتی و بعد تو هیچکی نیومد
بگیره از حالمون یه خبری
خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم
خیلی سنگینه غم ِ بی مادری
بعد تو، بابا شبا توو نور ماه
میشینه مظلوم؛ گریه میکنه
ذوالفقار و درمیاره از غلاف
بیصدا، آروم؛ گریه میکنه
بعد تو افتاده از خواب و خوراک
از غمت میسوزه توی تب حسن(ع)
بابا میگه پسرم بهم بگو...
با خودت چی میگی زیر لب حسن(ع)؟!
مبهمه حال و هوای زینبت(س)
رنگ بغض و غم به خونه میزنه
می شینه روزا کنار چادرت
موهاش و با گریه شونه میزنه
من به لبخند تو وابسته ام و
سر گذاشتن رویِ پاهای خودت
دست-پخت فضه عالیه ولی-
نون نخوردم جز با دستای خودت
مهربونیات مگه یادم میره
جای خالیته برام عین عذاب
می پَرم از خواب! گریه میکنم...
نیستی و کنارمه یه ظرف آب
راستی مادر، نمیدونم که چرا
بابا هی دس میکشه رویِ گلوم؟!
سینه م و می بوسه و زل میزنه-
به «سرم»...وقتی می شینه روبروم!
مرضیه عاطفی ✍
#شهادت_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
.
.
|⇦•تنگِ غروبه، تنگِ غروبه...
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی #حسین_طاهری
●━━━━━━───────
تنگِ غروبه، تنگِ غروبه
از کوچه تا خونه حسن سینه میکوبه
ای دادِ بیداد، ای دادِ بیداد
گوشواره تو گوشش شکست پیشِ من افتاد
وای مادرم...
آتیش به جونم میزنه
تا از فدک دَم میزنه
ببین چه جوری بی حیا
سیلیِ مُحکم میزنه
وای مادرم...
* خدا براتون نیاره مادرتون جلوتون زمین بخوره...*
ای قد خمیده، ای قد خمیده
تو زیر دست و پا منم رنگم پریده
غیرت نداره، غیرت نداره
عمداً میاد رو چادرِ تو پا میذاره
یه روز شکست پهلویِ تو
یه روز شکست بازویِ تو
چشمِ بابامو دور دیده
که دست بلند کرد رویِ تو
مَردکِ پست که عُمری نمکِ حیدر خورد
نعره زد بر سرِ مادر به غرورم بر خورد
ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
ــــــــــــــــــ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
@babolharam_net14000924-taheri-roze.mp3
زمان:
حجم:
1.38M
|⇦•تنگِ غروبه، تنگِ غروبه...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری
samen bandarmane roohollah f.mp3
زمان:
حجم:
11.64M
🔸آرمان روح الله 🔸
🔹گروه سرود ثامن الائمه🔹
سرپرست: امیر حسین داوطلب
شاعر: امیر حسین کمالزارع
آهنگساز و تنظیم: وحید کربلایی
ارکسترال زهی: رضا نودهی
ضبط: استودیو محب
کربلاییسیدرضا نریمانی4_5780398653197782946.mp3
زمان:
حجم:
3.83M
🔊 #صوتی | #شور
.
📋 زن نگو، بگو قهرمان عاشورا
#سرود #میلاد_حضرت_زینب
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زن نگو، بگو قهرمان عاشورا
زن نگو، بگو بهترین زن دنیا
زن نگو، بگو شیرآفرین زینب
زن نگو، دقیقا خود خود زهرا
تو حماسه سازی از خون حیدری
معنی سلیس الله اکبری
شرح کامل الله اکبری
نبودی دین باقی نمیموند
عالم و آدم زیر دینِت
دنیا شب و روزش میگرده
توو دستای تو و حسینِت
«ذکر زهرا، امشب، جانم زینب زینب»
از ازل، گرفتارت آدم و حوا
تا ابد، نمک گیرت هاجر و سارا
چی بگم، من از وصف شان تو زینب
زن نگو دقیقا خود خود زهرا
بی نظیری تو مثل آفریدگار
ای کلام تو مثل تیر ذوالفقار
با نگاه تو دشمن میشه تار و مار
عَلَم به دوش کربلایی
تو یک تنه خود سپاهی
پناه عالمی حسینه
اما برا حسین پناهی
«ذکر زهرا امشب جانم زینب زینب»
بنده ی در خونه ی تو حاتم شد
سائل سر سفره ی تو عالم شد
اهل بیت خلاصه شده توی اسمت
آدم از دعای تو بود که آدم شد
ای نگاه تو آرامش برای من
زینبیه ی تو واسم شده وطن
واسه ی زیارت بازم صدام بزن
شبیه کربلا دوباره
دلتنگ شب های دمشقم
مثل زیارت علمدار
زیارت تو بوده عشقم
«زینب، زینب زینب»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
🌺 شام ولادت #حضرت_زینب
2. شهر غریبان.mp3
زمان:
حجم:
1.54M
#پندیات
( در احوالات قبرستان .. )
#استاد_موسوی_قهار🎤
بیا شهر غریبان را نظرکن
کنار قبر این یاران گذر کن
عزیزان راببین
درخانه ای تنگ
میان کوهی از
خشت و گِل وسنگ
چه شهری که سخن
ازما و من نیست
نشان از باغ و گلهایِ
چمن نیست ؟
غنی گر پا نهد
اینجا فقیر است
امیر ، گر روکند اینجا
اسیراست ..
#آواز_دشتی
ز سردار و زسرلشکر
خبرنیست ؟
زتاج وتخت شاهان
یک اثر نیست ..
سخن هرگز میاور
از امیران ؟
امیری نیست ،
در شهراسیران ..
عجب شهری
سخن ازسیم وزرنیست
به جز از پاکیِ پاکان
خبر نیست ...
#ترحیم_خوانی
.
۱
#دم_بازاری
#زمینه ۶
#فاطمیه
۱
ای اهل عالم،رفته ز دنیا
دخت پیمبر،شهیده زهرا
زین ماجرا زینب او در تب و تاب است
علی ز داغ فاطمه دلش کباب است
۲
کسی چنین گل،پرپر ندارد
مدینه زهرا،دیگر ندارد
دیده ی طفلان علی ز غم پر آب است
علی ز داغ فاطمه دلش کباب است
۳
ماه ولایت،اختر ندارد
علی مظلوم،یاور ندارد
شهر مدینه زین عزا در التهاب است
علی ز داغ فاطمه دلش کباب است
۴
دیوار و در را،زینب چو بیند
لاله ی ماتم،هر لحظه چیند
قلب حسین و حسنش در التهاب است
علی ز داغ فاطمه دلش کباب است
#حسین_مقدم ✍
#حضرت_زهرا
.👇