eitaa logo
امام حسین ع
22هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. پیش زمینه امام صادق علیه السلام دلم و دستت سپردم اومدم سمت بقیع تا برای دل من آقا خودت بشی شفیع من اگه رو سیه و بدم ولی اُمید دارم.. که تویی بزرگ من، تو داری شوکتِ رفیع یا امامِ صادق مددی، امامِ صادق مددی... ای ماهِ مدینه... ذکرت دلنشینه... تو روضه زِ داغت میکوبم به سینه یا امامِ صادق مددی، امامِ صادق مددی... بیا مثل جابر و.. مثل زُراره هات آقا یه نگاهی ام بکن به قلب این سینه زنا دلم و جلا بده، به من یه کربلا بده.. حق اون روضه های خونگی واسه کربلا قال الصادق تو.. نقشِ عالمینه تسبیح لب من.. ذکر یاحسینه یا امامِ صادق مددی، امامِ صادق مددی... تو به ما گفتی بَری از راهِ غاصب ها باشیم تو به ما یاد دادی روضه خونِ کربلا باشیم برای سفر به کربلا شده قرض بکنیم... تا شب جمعه حرم، با زهرا هم نوا باشیم گفتی جدّت آقا... عطشان و غریب بود حتی قدِ نگین... رو جسمش جا نبود.. یاقتیل العریان یاحسین، ذبیح العطشان یاحسین... .👇
. (ع) بازم یه خونه ای که شعله داره یه مردی دست بسته بیقراره به یاد مادری پهلو شکسته به قلبش میزنه داغی شراره تا که افتاد روی خاکا به یاد غربت مولا صدا زد مادرم زهرا به یاد حیدر و زهرا دل عاشق بزن ناله برای حضرت صادق      امون ای دل امون ای دل امون ای دل میون آتیش و دود بی عبا بود بمیرم پیرمردی بی عصا بود میون کوچه ها پای برهنه به یاد روضه های کربلا بود آقامون توو اون دل شب دویده به پشت مرکب باذکر یا زینب زینب دیگه اینجا نشد روی کسی نیلی نبود زجر و سه ساله ای نخورد سیلی      امون ای دل امون ای دل امون ای دل اگرچه شد به آقامون جسارت شکستن حرمتش رو با اهانت درسته خیلی سخته اما دیگه نرفت اهل و عیالش به اسارت امون از مصیبت شام امون از سنگ روی بام امون از طعنه و دشنام حرومی ها به زینب خیلی خندیدن جلو چشماش به زیر نیزه رقصیدن       حسین جانم حسین جانم حسین جانم ابوذر رئیس میرزایی✍ 👇
. هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت خوش به‌حالِ سائلی که سائلِ عباس شد خوش به‌حال آن که از عباس نانش را گرفت روزِ محشر دست‌هايش دستگيري مي‌كند دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت ** هيچ كس اندازه‌ي عباس شرمنده نشد كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا عصرِ تاسوعا امان‌نامه امانش را گرفت چشم‌هايش پاسبان‌هاي بَناتِ خيمه بود حرمله با تير، چشمِ پاسبانش را گرفت تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست بس كه خون رفت از تنش، آخر توانش را گرفت صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند ناگهان سر نيزه‌اي حجمِ دهانش را گرفت قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود تیرهایی که به مشکش خورد، جانش را گرفت از بغل تا که سرش را بر سرِ نیزه زدند گریه‌های ناتمامی خواهرانش را گرفت سروده گروه شعری .
19.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق‌وروزی تمام خاندانش را گرفت 🔸 حاج محمود کریمی
. علیه_السلام (مدح و مرثیه) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کار من تو دنیا ، نوکریه شکرلله این دل ، حیدریه اعتبار منه _ این شعار منه شکر حق مذهبم ، جعفریه ۲ خوش به حال اونکه ؛ شده عاشق رنگ خدا داره ، نه خلایق اگه بمونیم ما پای مذهب ضامن ما میشه ، حضرت صادق تو دنیایی که ، پره از منافق هاست شیعه مدیونه همین قال صادق هاست پرچمش بالاست ، پرچمش بالاست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 یا جعفر بن محمد 💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه هامون امشب ، بی امونه باز مدینه و دل ، نگرونه قلبشو سوزوندنو ، چون طناب آوردنو باز آتیش گرفته ، در خونه ۲ کشوندنش بیرون ، مثه حیدر زمین می افتادش ، مثه مادر بدون عبا و بی عمامه میون اون کوچه ، شده محشر بی احترامی _ چقدَر به آقا شد پشت اون مرکب _ کی میدونه چیا شد روضه معنا شد ، روضه معنا شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 یا جعفر بن محمد 💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بین کاخ منصور ، چه نفس گیر سه بار کشیده اونجا _ روتو شمشیر هر دفعه میترسیدو _ هی پیمبرو دیدو حس میکرد خودشو تو ، غل و زنجیر ۲ کاشکی پیمبر تو کربلا میبود میون گودال نینوا میبود همونجا که سر رو میبردن یا حداقل پای نیزه ها میبود از رو بلندی ، خواهرش نگا میکرد میزد روی سر ، جدشو صدا میکرد وامحمدا وامحمدا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ به قلم : غروب یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ 👇
. زبان حال امام صادق با امام‌زمان علیهمالسلام *سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی غیبتت خواب دو چشممو ربوده چشمام از هجر تو یک کاسه ی خونه وقتی می بینم که تو خیلی غریبی آسایش تو قلب من باشه چگونه چرا تو ساکنی توی بیابونا ای شهریار تویی از شهر خود جدا تو لحظه لحظه هات به فکر امّتی ولی خودت یه عمر انیس غربتی یارب یارب عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان ببین که نیمه شب یه کافر با حمله به خونه قلبمو سوزونده من رو با پای برهنه با جسارت به دنبال اسب تو کوچه ها دوونده ببین که نیمه شب،امام مؤمنین چندبار تو کوچه ها خورده روی زمین وقتی با خنده هاش منو میزد صدا تو رو صدا زدم میون کوچه ها الله الله عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان ببین که آتیش سقیفه یه عمره‌که مونده روشن تو مدینه خونم‌رو آتیش زده از نسل اون که یه دوشنبه مادرم رو زد با کینه به یادم اومده آتیش و میخ در مادرو می زدند با کینه چل نفر ببین که ناله ی بضعه ی احمده در پشت در تو رو مادر صدا زده الله الله عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان بیا با پای دل بریم باز پیش جسم پاره پاره بین گودال بشنو که داره تو رو میخونه با درد رو سینش سکینه ای که رفته از حال چشم انتظار تو،عمّه ی مضطره ببین که بی پناه ،میون لشکره تو رو صدا زده،لب نخورده آب به زیر آفتاب خونده تو رو رباب الله الله عجل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) *اشاره به این روایت شیخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة ج 2 باب 33 حدیث 51 نقل می‎کند که: سُدَیر صیرفی می‎گوید: من، مُفَضَّل بن عَمْرو، ابوبصیر و ابان بن تَغلَب خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام رسیدیم در حالیکه ایشان بر خاک نشسته و جُبّه (نوعی لباس) خیبری پوشیده بودند و ایشان مانند مادر فرزند مرده‎ی شیدای جگر سوخته می‎گریستند درحالیکه زمزمه می‎کردند: سیدی غیبتک نفت رقادی و ضیقت علی مهادی و ابتزت منی راحة فؤادی سیدی غیبتک أوصلت مصابی بفجائع الأبد … فما أحس بدمعة ترقی من عینی و أنین یفتر من صدری عن دوارج الرزایا و سوالف البلایا إلا مثل بعینی عن غوابر أعظمها و أفضعها و بواقی أشدها و أنکرها و نوائب مخلوطة بغضبک و نوازل معجونة بسخطک « ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.  ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدی پیوند داده … من دیگر احساس نمی‎کنم اشکی را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و ناله‎ای را که از مصائب و بلایای گذشته از سینه‎ام سر می‎کشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگذازتر و سخت تر و ناآشناتر است، ناملایماتی که با غضب تو در آمیخته و مصائبی که با خشم تو عجین شده است. » .👇
. آتیش گرفته باز زبونه تو شعله گُر گرفت یه خونه یه عده اومدن شبونه ای وای ، چخبر شده میونه کوچه ها ای وای ، زنده شد غم مدینه ای خدا، ای وای ،ای وای ای وای ، حرمت یه پیره مرد شکسته شد ای وای ، دو تا دستاش غریبونه بسته شد ، ای وای ، ای وای _ شده چقد غریب و مضطر اُفتاده یاد داغ مادر میگه امون از دل حیدر ای وای ، یاده اون مادره که نفس بُرید ای وای ، مادری که توو مدینه شد شهید ، ای وای ، ای وای ای وای ، نگذره خدا از اون مردک پست ای وای ، با لگد پهلوی مادر و شکست ای وای ، ای وای پای برهنه پشت مرکب رسیده جونش به روی لب افتاده یاد عمه زینب ای وای ، گریونه یاد مصیبت های شام ای وای ، بُردن عمه هارو توی ازدهام ، ای وای ای وای ای وای ، دوره کردن اهل بیت و شامیا ای وای ، خندیدن به اشک چشم دخترا ای وای ، ای وای ✍ 👇