eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام بابا خرابه با تو شده کربلام بابا منم رقیه من کجا و شام بابا آخر نشد که بغلت بیام بابا سلام بابا شبیه زهرا شده سر تا پام بابا ببین دیگه نمیبینه چشام بابا چیزی دیگه نمونده از موهام بابا رمق نداشت جسمم کتک خوردم به خاطر اسمم کتک خوردم چه مهمونی چه صورت زخمی و روی گلگونی نگو میخوای بری پیشم نمی‌مونی خبر دارم که رفتی نیزه گردونی چه مهمونی عجب موهای خاکی و پریشونی تو هم شبیه من نداری دندونی چطور منو میبوسی با لب خونی جون منو رو لبم آورده این دندونای خیزرون خورده ✍ 👇
. مسافرم سلام          که آخر اومدی  پس بدنت کجاست  که با سر اومدی کنج ویرونه شدی مهمونم ممنونم من خودم روضه برات میخونم از رو نیزه افتادی میدونم  واای نرو بابا پیشِ مادرت هنوز تازه است خونِ حنجرت اباالمظلوم ابتا حسین ببین قدم خمید    شبیه مادرت نمیبینه چشام   پیر شده دخترت جای تازیانه رو بازومه  پهلومه کم شده موهای من معلومه مثل تو رقیه ام مظلومه زدن بابا منو زود به زود چشام تاره پیکرم کبود اباالمظلوم ابتا حسین رو میگیرم ازت         شبیه عمه هام که جای دست زجر   مونده پای چشام منو توی رفت و آمد میزد بد میزد جای هرکی که نمیزد،میزد با همون کینه بی حد،میزد  واای همه دردام شد فراموشم بابا وقتی پاره شد گوشم ✍ 👇
متین نصرتی (شور طوفانی_سه ساله باشه).mp3
1.82M
سه ساله باشه/عشقِ باباشه/وایِ من عقلِ عموشو/روحِ داداشه/وایِ من نام رقیه × مستیّ نوکراس نام رقیه × بر دردِ من دواس دخترِ ارباب × مثلِ عموی خود با دلِ دریاش × سقّای ساقیاس شور مستیمو//به تو من مدیونم سینه زنیمو//به تو من مدیونم همه جا گفتم//همه جا هم میگم همه هستیمو//به تو من مدیونم (رقیه...رقیه//////رقیه...رقیه) رقیه خاتون/با نیم نگاتون/چی میشه بشم یه روزی/منم فداتون/چی میشه من که فقط تو × بر قلبم مرحمی من که برا تو × میمیرم هر دمی من که فقط تو × میدونه دردشو من که فقط تو × آرومِ قلبمی گِرِمو وا کن//تو با دستِ کوچیک جونِ بابا کن//تو با دستِ کوچیک به دلم بد جور//کربلا افتاده واسم امضا کن//تو با دستِ کوچیک (رقیه...رقیه///////رقیه...رقیه) 🎙مداح : متین نصرتی🎤 ✍شاعر: مجید بوری
. یا عمری به پای نوحه هایت گریه کردم در خلوت و روضه برایت گریه کردم . بالای جسم اکبرت در روز هشتم پیشت نشستم پا به پایت گریه کردم . شب، نصف شب که تشنگی آمد سراغم تا صبح، یاد بچه هایت گریه کردم . نوزاد دیدم گریه هایم بیشتر شد با یاد اصغر بی نهایت گریه کردم . تا دختری شیرین زبان دیدم دلم ریخت جانم رقیه جان فدایت، گریه کردم . هربار هرکس راهی صحن شما شد از دوری صحن و سرایت گریه کردم . ای کاش که روزی شود تکرار آن شب که تا سحر در کربلایت گریه کردم . سیدمهدی بنی هاشمی✍ .
. ‍ 🏴 📌 🚩بند اول: رسیده ماه روضه ی غم تو پیچیده عطر سیب ماتم تو خدا رو شکر بازم میبینه چشام، محرم تو سوز و آوازم، محرم رازم تا عرش اعلا، بال پروازم دنیا و عقبام، توی دستاته سرنوشتم رو با تو میسازم ای روشنیه راه، بی تو میشم گمراه صلی الله علیک، یا ابا عبدالله جانم یا ثار الله 🚩بند دوم: تو روضه ها میخوام ازت همیشه بیام زیارتت نگی نمیشه اگه که نوکرت نیاد حرمت، دیوونه میشه شاه و اربابم، مهر و مهتابم از غم دوریت، خیلی بی تابم بسکه دل تنگت، هستم آقا با یاد کربلا، شب ها میخوابم ای درمون دردم، دور تو میگردم عمرم رو با عشقت، تو هیئت سر کردم جانم یا ثار الله 🚩بند سوم: غلام تو شدن سعادتمه مدال عزت و ارادتمه همین حسین حسینه روی لبم، عبادتمه نور توحیدم، تنها امیدم جونم رو آخر، واسه تو میدم پشت و پناه و، دلسوزم بودی هر جا افتادم، هر جا لغزیدم ای آروم جونم، پای تو میمونم زندگیمو آقا، به لطفت مدیونم جانم یا ثار الله شعر: (یاحسین) ملودی: .👇👇
. حضرت علی اکبر علیه السلام الهی من فرستادم علی اکبر خود را به میدان شهادت نو نهال باور خود را علی آرام جان زینب است وکودکان من مددکن ای خدا شبه نبی پیغمبر خود را نظر کردم به قد و قامت سرو بلند او سرشگ ازدیده جاری شدچودیدم نوبرخودرا دلم خون شد برای تشنگی وجان شیرنش نبودم آب تا لب تر کنم من اختر خود را چودیدم فرق اوبشکسته وافتاده در میدان بدیدم در نظر محراب وفرق حیدر خود را نشستم در کنار اکبرم با دیده ی حسرت به گوش دل شنیدم من صدای مادرخود را بودکرب وبلا باغ وحسین چون باغبان باشد درین صحرا ببیند لاله های پرپر خود را بیا در کربلا از شهر یثرب فاطمه مادر ببین درخاک وخون غلطان علی اکبرخود را به حلوایی عنایت کن ای نور دل لیلا حمایت میکند مولا همیشه چاکر خود را ✍ 👇👇
04.mp3
5.84M
۱۴۰۲ شاعر و نغمه پرداز: اجرا: یه زیارت حرم، با پدر و مادرم من از این دنیا طلب دارم یه عالمه اشک و آه، یه گوشه‌‌ی قتله گاه به دوتا چشمام بدهکارم الهی من دورت بگردم، تویی درمون تموم دردام حال و هوای گریه دارم، شونه‌های ضریحتو میخوام تو دنیا که داره سر بی وفایی تو درمون درد دل بی کسایی حسین جان تو خیلی آقایی حسین جان حسین جان حسین جان گریه میکنم برات برا تو و کربلات منو گریه عالمی داریم آقای شهید من با تو و امام حسن مگه تو دنیا غمی داریم...؟ حالا که زندگیمو ساخته،دعای شما دوتا برادر منم جوونیمو میذارم،پای قاسم و علیِ اکبر کسی که شمارو نداره چی داره تو اوج،بلاها،همش کم میاره دیگه هیچ،پناهی،نداره حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
. سلام بر آینه ی حضرت زهرای علی عقیله هاشمیون ، زینب کبرای علی اصالت زینب شجاعت زینب بصیرت زینب کرامت زینب با دستای بسته ، کرده قیامت زینب چه همتی داره ، کار محال کرد خطبه ی طوفانیش ،کوفه رو لال کرده سیدتی زینب ...... سلام بر مفسره ، آیه به آیه ی وفا جان و دل شیر خدا ، شیر زن کرببلا نجابت زینب رشادت زینب صلابت زینب ابهت زینب به هفتاد و دو تن داره ولایت زینب به ابن مرجانه ،خواب و حروم کرده نایبه الزهرا ، کارو تموم کرده سیدتی زینب ..... سلام بر تجلیه ، فاطمه و ابوتراب عشق دل رقیه و ، قبله ی حضرت رباب قیامت زینب شفاعت زینب سعادت زینب هدایت زینب بلای جون ظلم و جنایت زینب قیامتی مثله ، حضرت ِ زهرا کرد با چادر خاکی ، یزید و رسوا کرد .👇
. ای کشته ی فتاده به هامون شده پُر خون ، بدنِ تو وی صید دست و پا زده در خون شده هامون، کفن تو من دوست دارَمت (۲) چون چاره نیست میروم و میگذارمت من دوست دارَمت (۲) ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت بودند دیو و دد همه سیراب ولی ارباب ، عطشان بود بر روی ریگ و رمل بیابان بدن او ، عریان بود خاکم شده به سر (۲) تن‌های کشتگان همه در خاک و خون نگر خاکم شده به سر (۲) زینب چه بایدش بکند با بریده سر ای کشته ی حسادت دنیا تک و تنها ، ته گودال ای تشنه ی مقطع الاعضا ز تو مانده ، تن پامال اعدا چه میکنند(۲) جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند اعدا چه میکنند(۲) سر نیزه را میان دهان تا که میکنند؟ موجی به جنبش آمد و برخاست زخیامِ ، حرم تو عرش آن زمان به لرزه در آمد که زمین خورد ، علم تو ای پاره پاره تن (۲) یک تکه بوریا شده از بهر تو کفن ای پاره پاره تن (۲) در پیش چشم من تو دگر دست و پا نزن 👇
. طفلان حضرت زینب سلام الله علیها" ما دو تا شیر نر زینب کبرای توائیم یار سقای توائیم باده نوش قدح اکبر لیلای توائیم یار سقای توائیم ✍ .
. حضرت عبدالله بن الحسن علیه‌السلام من اشک روان بر رخ این اهل خیامم بگذار بیفتم سر دامان امامم بر خال لب دوست گرفتارترینم مانند کبوتر پی این دانه و داممم در خیمه بمانم شب اول چو هلالم بر دامن خورشید روم ماه تمام برخاسته سردار جمل از جگر من لا حول ولا قوه الا به قیامم از نعره من میسره تا میمنه پاشید شد جلوه ای از حیدر کرار کلامم هم فاطمه ام هم علی ام هم حسنم من حیران شده آیینه نداند که کدامم در رکعت آخر نکند فاصله افتد هنگام تشهد شده و وقت سلامم دستش همه عمر نوازشگر من بود دستم سپرش گر نشود باد حرامم من حاضرم این زلف مرا دست بگیرند دستی نرسد بر سر گیسوی امامم من روزه ام ای پست مزن سنگ لبش را بگذار شود این رطب افطار صیامم از فاطمه آموختم اینگونه بجنگم بازو عوض تیغ کشیدم ز نیامم حالا که در آغوش عمویم بزنیدم در خلوت خاصم خبری نیست زعامم هر موی تنم داده اذان حی علی العشق بر تیر سه شعبه یر سانید پیامم بر دامنش آویخته دستم چه شکوهی جبریل برد رشک بر این شان و مقامم ای تیر بچرخان لب من را به لب یار تا این دم آخر شود ایامم به کامم با تیغ و سه شعبه پس از آن سم ستوران هرگونه بخواهند شهید تو مدامم .
. را از ما مگیر محرم ها مشاطه کارگاه خویش بگشاید به اشک روضه روی روسیاهان را بیاراید به یک قطره که از دیده میان روضه میریزد اگر که هفت دریای گنه باشد ببخشاید شکوه و عزتی داده به ما اشکش که در روضه به پای گریه کن هایش فرشته بال می ساید در اینجا هیچکس آلوده را از خود نمی راند در اینجا خار از آغوش گل بیرون نمی آید هر آنکس طالب سیر و سلوک است و مقاماتش در اینجا راه صدساله به یک شب گریه پیماید مرا محرم حسابم کرده زهرا ، دعوتم کرده‌ چه فخری برتر از فخری که ناچیزی حساب آید چه کوتاه است شب های محرم کاشکی می شد «خدا از عمر ما بر عمر این شب ها بیفزاید» .
. رباعیات شب چهارم معنای شکوه و اقتدار است حسین او بوده و هست و ماندگار است حسین به ساحل عاقبت به خیری برسد هر کس که به کشتی ات سوار است حسین خوب است ز روضه دست پُر برگردیم هی اشک بریزیم و چودُرّ برگردیم گر سر بگذاریم به پای زهرا(س) باروی سفید مثل حُرّبرگردیم هر کس ز غم حسین بی‌تاب شود چون شمع بسوزد از غمش آب شود هرچند گنهکار به این خانه رسد بر کُلِّ خلایق خودش ارباب شود زینب به حسین که فقط خواهر نیست زینب پِی او فقط که همسنگر نیست در زیر فلک فقط همین را گویم والله کسی از او حسینی تر نیست تندیس قیام عشق و عقل عاشوراست در آن‌،همه انوار الهی پیداست فریاد بزن حسین بعدش زینب همراه حسین نام زینب زیباست دوبیتی‌های شب چهارم طفلان زینب سلام‌الله‌علیها برادر ای نگار نازنینم ز هر کس من به تو عاشق‌ترینم دلم از آه تو آتیش گرفته نمی‌تونم غریبیتُ ببینم غم عالم نهان توی صداته خدایی قاتلم اشک چشاته الهی واسه تنهائیت بمیرم نخور غصّه هنوز خواهر باهاته دلم رو زیر پات سجّاده کردم سرم را پیش تو اُفتاده کردم میون چَنته هرچی بود آوُردم دو تا سرباز برات آماده کردم نگردون رو برادر جان ز خواهر دو طفل من فدای موی اکبر بذار اینا برن تا که نباشن ببینن می‌زنن سیلی به مادر کی می‌گه خالیه دور و بر تو تو شمعی و گُلام خاکستر تو دلم می‌خواد سراشون روی نیزه باشه مثل سپر دورِ سر تو ✍ .
. رباعیات شب پنجم (عج) ابن الحسن (ع) یا حضرت مهدی غم ما دلتنگی است بازآ که بشر مریضی‌اش صد رنگی است دشمن هدفش محو عزاداری‌هاست تدبیر بدش تهاجم فرهنگی است ای‌کاش بیایی به‌همین زودی‌ها آتش بزنی به کاخ نمرودی ها ما رو سیه و نمرهء زیر صفریم باید کمکی کنی به مَردودی‌ها ما غیر شما دوا نداریم دگر بیمار شده شفا نداریم دگر ما آرزویی در این دیار فانی جز دیدن کربلا نداریم دگر ما مثل شبیم وتو طلوع سحری وقتش شده آید ز ظهورت خبری این آرزوی ماست در این عاشورا ما را تو به کربلای جدّت ببری گودال سراسرش عذاب و آه است این داغ عظیم، فاجعه،جانکاه است بر روی حسین خون پاشیده کیست؟ از دست قلم گشته‌ء عبدالله است دوبیتی عبدالله ابن حسن علیه‌السلام عمو جان پاشو سربازت رسیده رسیده مثل آهوی رمیده الهی بشکنه دست کسی که با سرنیزه رو پلکات خط کشیده بمیرم سایبون بر سر نداری رسیدم که نگن یاور نداری مثه چشمه می‌جوشه خون جسمت جای سالم توی پیکر نداری نفسات از عطش آتیششونه تموم پیکرت غرقاب خونه نداشتی یاوری و من رسیدم خودت گفتی خدا روزی رسونه بعیده این فدائی کم بیاره پیش اینا به ابرو خم بیاره الهی عمه از خیمه بیاد و برا زخمات یه کم مرهم بیاره تو کشتی نجاتی، خونه دریا نکش از تشنگی پنجه رو خاکا بمیرم چن تا دندونت رو خاکه شکسته فکّ تو با ضربهء پا مجتبی صمدی شهاب ✍
. رباعیات اول مجلسی شب ششم و قاسم بن الحسن علیه‌السلام ای دوست فقط دل به خدا وابگذار با یار دل غمزده تنها بگذار خواهی نشوی راهی هر بیراهه در راه حسین‌بن‌علی پا بگذار در خیر رسیده در گنه نارس باش در محفل عشاق بیا خالص باش کن دور ز تن رخت تعلق ها را در راه شهید کربلا عابس باش در روضه ملاک برتری پاکی‌هاست سکوی پرش برای افلاکی هاست با گریه به کربلا شهیدان گفتند این رمز صعود پیراهن خاکی هاست خشکیم ولی به روضه باران دیدیم سگ را درِ این کهف چو انسان دیدیم تنها ره عاقبت به خیری راما در مسلک آقای شهیدان دیدیم ثابت شده برهان به خدا لازم نیست علامه بدون عاشقی عالِم نیست در کرب و بلا ز بس‌که کوبیده شده رزمندهءقد کشیده چون قاسم نیست دوبیتی حضرت قاسم ابن‌الحسن علیه‌السلام برادرزادهء زیباترینم نکش پاتو رو خاکا نازنینم چشام داره سیاهی میره قاسم چطور جون کندن تورو ببینم عروست توی خیمه بی‌قراره صدا ناله‌ش میآد که سوگواره توی خون تازه دومادم خوابیده خدا واسه کسی این‌جور نیاره زبس کوبیدنت اینا با نعلا فرورفته تنت تو خاک صحرا تو از مادربزرگت ارث بردی شکسته دنده‌هات مانند زهرا به‌دنبال علی‌اکبر دویدی شکستی درد زهرا رو چشیدی تو آغوشت گرفتم دیدم ای وای قد چند سال یک هوقد کشیدی صدام کردی عمو اومد سراغت می‌ریزه خون، رولبهات ازدماغت چشت کردن که افتادی به این روز بمیرم وا شده از هم جناغت مجتبی صمدی شهاب✍ .
. رباعیات اول مجلسی شب هفتم گفتیم حسین و سینه آرام گرفت مستیم و لب از تربت او کام گرفت با شور شهادت حسین بن علی یک جان دوباره دین اسلام گرفت باید که دَم از بزرگی شه بزنیم بر سینه و سر همه در این ره بزنیم احیای مجالس حسینی نور است باید که برای روضه لَه لَه بزنیم هر کس پی روضه و رواجش نبُوَد دارا بُوَد و فکر رواجش نبُوَد بی معرفتی کرده وگرنه بخدا ارباب به ما که احتیاجش نبُوَد رویِ سرِ ما سایه و اَبر است حسین مردانه ترین نمادِ صبر است حسین ما معتقدیم و پای او می مانیم خورشید شب اوّل قبر است حسین شد دور کسی ز تو ز عزّت اُفتاد دیدند که دشمنش به ذلّت اُفتاد این غم به کجا برم برای اصغر بهر طلب آب به منّت اُفتاد دوبیتی علی اصغر علیه السلام: عزیز دُردونهء بابا علی جان نداشتی با کسی دعوا علی جان برو پیش عموت محسن گل من بخواب تو آغوش زهرا علی جان چه کرده تیر وحشی با سر تو بمیرم ریش ریشه حنجر تو ندارم رویِ برگشتن به خیمه خجالت می کشم از مادر تو غمت بابا رو پیرِ پیر کرده منو درگیر این تقدیر کرده گره اُفتاده تو کارم بابایی سه شعبه توی موهات گیر کرده شدی پرپر گلم بی جُرم و تقصیر سه شعبه کرد با تو کار شمشیر تو حق داری دیگه ساکت بمونی زبونت چسبیده روی نوک تیر اینا خیلی خبیث و نا بکارن یه ذرّه عاطفه تو دل ندارن به خاک میسپارمت امّا الهی تو رو بانیزه از خاک در نیارن مجتبی صمدی شهاب ✍ .
. حضرت_علی_اکبر رباعیات اول مجلسی شب هشتم پیغمبر اسلام که جاویدان است فرموده نجات عترت و قرآن است فرموده به پاکیزگی ات دقت کن یک اصل نظافة و مِن الایمان است تطهیر کند حسین دل را ز گناه خوش عطر و سفید می‌کند جُونِ* سیاه هر کس که رسیده دعوتی زهرا ست زهرا به دل شکسته‌اش کرده نگاه با ذکر و خلوص و پرتوان روضه بیا تا پیر نگشته‌ای جوان روضه بیا جز محفل ارباب نباشد خبری در زیر تمام آسمان روضه بیا دربارحسین صاحبش مادر اوست رحمت به کسی که خادم محضر اوست لیلای دروغین هم جا هست جوان لیلا به خدا فقط علی‌اکبر اوست اکبر که جوان‌ها به فدای مویش لیلا شده مجنون خمِ گیسویش افتاد پدر حزین و جسم خود را بر نعش علی کشید با زانویش دوبیتی شهادت علی‌اکبر علیه‌السلام قد و بالات به‌هم‌ریخته عزیزم عزیز قدبلند ریز ریزم سر نعش تو محکومم به مردن دارم با مرگ پیشت می‌ستیزم سرم رو رو سر خونیت می‌زارم به‌جز مردن دیگه راهی ندارم بازم بابا صدام کن از تو حلقت خودم لخته خونا رو در میارم پاشو ای سرو خورده تیغ و تیشه می‌مونه رو دلم داغت همیشه تنت تا دور دورا پخشه پخشه تنت هیچ جوری جمع‌وجور نمی‌شه نمی‌شد باورم ای نازنینم تو رو یک روز اینجوری ببینم باید جسم تو رو توی عبایی شبیه جورچینی من بچینم به موهای سفیدم خنده کردند باداغت قلبم و آکنده کردند با قیچی افتادن انگار به جونت تن پاکت رو رَنده رَنده کردند ✍ *حضرت جُون غلام سیاه امام حسین علیه السلام .