.
251 _ امام حسن علیه السلام
سینه ام غرق شرر خاطرات مادر
حاصل این دو شده طشت پر خون جگر
روزه دارم من و افطار زخون دل من
خانه ام قتلگه و همسر من قاتل من
یاحسن یا مظلوم
از نفس افتادم تشنه لب جان دادم
صیدم و در خانه می کشد صیادم
من جگر گوشه ی زهرایم و پاره جگرم
مثل بابایم علی از همه مظلوم ترم
یا حسن یا مظلوم
شده وقت هجران دیده هایم گریان
منکه از دشمن و دوست خورده ام زخم زبان
ای مدینه تو بگو قصه ی خونبار مرا
جگر سوخته و روزه و افطار مرا
یا حسن یا مظلوم
#امام_حسن
#صفر
#شهادت_امام_حسن
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.👇
.
#اربعین
#حاج_قاسم_سلیمانی
برا جادهء عشق، دل تنگمو...
دارم با غم و درد، می جنگمو...
زدم سینه تا کربلایی بشم
زده کربلا رو سینه سنگمو
حسین عاشقای اسیرو میخواد
بهش دل میده هر کسی رو میخواد
شبا راه میرم توی خلوتم
دلم ازدحام مسیرو میخواد
منو برده تا کوچه های نجف
نفس می کشم تو هوای نجف
هلابیکُمِ خادما یادمه
عجب مزّه ای داشت چای نجف
عمودای راهو شمردم حسین
خودم رو به دستت سپردم حسین
ابومهدی و حاج قاسم دیدن
علم رو روی شونه بُردم حسین
همه تشنه اَن، تشنهء شهدی اَن
مث رود، دنبال هم عهدی اَن
پیاده نظام علمدارن و
همه راهی لشکر مهدی اَن
دیدم خیر از این جاده...خیر کثیر
نمیشم من از آب این چشمه سیر
برا اینکه واشه مسیر حرم
چه سرها که افتاده بین مسیر
کسی میشه عاشق که دلخون تره
منم آهِ جابر که مجنون تره
پریشون زیاد اومده تا حرم
ولی حال زینب، پریشون تره
یه جا کوفه و شام رو کرده طی
یه جا رفته با حرمله بزم می
یه جا دیده وقت نماز شبش
هلال شب مادرو روی نی
دل عالمو مادری آب کرد
روی نی رباب اصغرو خواب کرد
بغل کرد علی رو تو خواب و خیال
دو تا دستای خالیشو تاب کرد
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
دشمن اگر حکومت حیدر نمی گرفت
اصلا جدال مادر و در ، در نمی گرفت
این طشت خونْ جگر شده از سینه ی حسن
فردا میان سینه ی خود "سر" نمی گرفت
هفتاد چوبه تیرِ به تابوتِ مجتبی
در کربلا مسیر برادر نمی گرفت
پروانه بعد گفتن احلی من العسل
زخمی نمی شد و به سما پر نمیگرفت
در سوگ بی برادری اش، کشتی نجات
هرگز کنار علقمه لنگر نمی گرفت
بردوش میکشید عبا را ، علی ! عبا
دیگر به دوش خود علی اکبر نمی گرفت
تیر از کمان حرمله بیرون نمی زد و
هرگز سراغ حنجر اصغر نمیگرفت
سجاد ، جام رنج و تعب سر نمی کشید
غم در میان سلسله ها سر نمی گرفت
#امام_حسن علیه_السلام
#امام_حسین علیه_السلام
✍#فاطمه_اکرمی
#سقیفه
.
.
.
سَلامٌ عَلی ساکنِ کربلا
تا که دعوت شوم ، سفرِ کربلا
دل من مانده در ، گذر کربلا
منِ جا مانده و ، دلِ وا مانده و
رسد از هر طرف ، خبر کربلا
منِ حیرت زده ، منِ غفلت زده
آرزوی نماز ، سحر کربلا
مات و حیرانم و ، بی تو بی جانم و
برق چشمانم و ، نظر کربلا
با تو می خوانم و ، با تو می مانم و
تو شدی جانم و ، ثمر کربلا
اوج عرش خداست ، با دلم آشناست
همچو معراج ماست ، اثر کربلا
می کنم زمزمه ، ای گل فاطمه
دلبری از همه ، هنر کربلا
شد ز عشق تو پُر ، دل من همچو حر
برتر از هر چه دُر ، گهر کربلا
با تو پیوستم و ، دل به تو بستم و
مست تو هستم و ، قمر کربلا
رأس تو در عبور ، می زنم غرق نور
بوسه از راه دور ، به سر کربلا
یا به بال و پرم ، تا حرم می پرم
یا به جان می خرم ، خطر کربلا
یا که سر می نهم ، روی خاک حرم
یا که جان می دهم ، به بر کربلا
ای امام کرم ، در دفاع از حرم
روح و جان و سرم ، سپر کربلا
بر جوانان اگر ، آرزو عیب نیست :
با امام زمان ، سفر کربلا
#اربعین
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#نوحه
#امام_حسن_علیه_السلام
روزه دارم من و خون دل افطار من شد
خواهرم گریه کن لحظه ی مرگ حسن شد
طشت پر خون خبر دارد ز حالم
که زد آتش عدو بر پرو بالم
یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان
دل من ای خدا زخمی از زخم زبان بود
قصه ی مرگ من ، داغ مادری جوان بود
کودکی بوده ام دیدم که مادر
بین دیوار و در گردیده پرپر
یا حسن......
ای مدینه شده رنگ لاله کفن من
تیر دشمن زده بوسه ها بر بدن من
بر غریبی ی من زهرا بگرید
بر لب تشنه ام دریا بگرید
یا حسن.....
□□□
شمع من قطره قطره مریز اشک جدایی
ای برادر تو مذبوح دشت کربلایی
یک دل و داغ بی اندازه سخت است
یک تن و اسب و نعل تازه سخت است
یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان
#امام_حسن
#هفتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#حضرت_رقیه (س)
#زمزمه
رویم شده نیلی پدر جان
از ضربه ی سیلی پدر جان
باباعدو.با ناسزا.با پامرا زد
هرمرتبه.سیلی به من.او بی هوا زد
من دیگه اون سه ساله.که دیده بودی نیستم
ببخش اگه نمیشه.بازم روپام بایستم
بابا حسین مظلوم
سفید شده تمومه موهام
ببین چقد شبیه زهرام
بابا ببین.تمومه این.تنم کبوده
این دختر.سه ساله ات.جرمش چه بوده
بال وپر منو سوخت.آن دختره یهودی
به دختر تو زد سنگ.بابا چرا نبودی
بابا حسین مظلوم
بگو سرت رو کی بریده
بگم کی موهامو کشیده
یه بغضیه.که این روزا.توی گلومه
خیلی دلم.خیلی دلم.تنگه عمومه
باباچرا لب تو.به رنگه ارغوونه
گمون کنم که جای.یه چوبه خیزرونه
بابا حسین مظلوم
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه (س)
گوشه ی ویران.باسرخونین.آمدی بابا
یک نظرگشته.صورتم همچون.مادرت زهرا
آمدی بابازسفر.دخترخودرا بنگر
قدم کمان شده ازغمها
بمیرم آخراز ماتم ها
من الذی ایتمنی
کودک شامی.گوشواره بر.من نشان میداد
آن زن شامی.بریتیمانت.قرص نان میداد
هردوگوشم پاره شده.دخترت آواره شده
غذای هرشب ما سیلی
چولاله صورتم شد نیلی
من الذی ایتمنی
یک شب ازناقه.برزمین خوردم.دردل صحرا
آمدآن زجرو.بالگدمحکم.زد مرا بابا
می کشیداو موی مرا.تازیانه زد زجفا
پرآبله شده پای من
لبت کبوده بابای من
من الذی ایتمنی
ابوذررییس میرزایی (بهار)✍
#شب_سوم_محرم
👇