eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
shoor -2.mp3
11.86M
🎧 🔊مراسم عزاداری اربعین حسینی(علیه السلام) 🎤
. یابن الحسن! نیامدیّ و گذشت اربعین و ما ماندیم دوباره از طلبت تحت قبّه، جاماندیم چه خوش گذشت زیارت، ولی فرج نرسید نیامدیّ و از این غم، دوباره واماندیم دعای بر فرجت گر چه بود بر لب ها ز دل، ولی همه در حسرت دعا ماندیم به حجّ جاده ی مشّایه، تو شدی حاضر به محضرت نرسیدیم و بی لقا ماندیم بدونِ رؤیتِ تو از بهشت برگشتیم دوباره در دلِ زوراء، بی شما ماندیم تمام سال، به اُمّید اربعین بودیم گذشت فرصت و در هجر کربلا ماندیم گذشت عمر و هنوز از تو بی خبر هستیم ظهور را نگرفتیم و در بلا ماندیم کی آیی از سفر؟ ای صاحبِ لوای حسین! بیا که بی تو در امواج فتنه ها ماندیم میان مدّعیان، جمله ایم سر گشته ز فرط هجر تو یک بام و صد هوا ماندیم ولی نگو که ز چشمانِ پاکت اُفتادیم ولی نگو که میانِ شرر، رها ماندیم درون ظلمت شب، امر تو چو خورشید است به لطف ندبه، گدایت هنوز ما ماندیم ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ ✍ .
5033540131.mp3
1.28M
🎤 ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت گلم از من جدا مانده دلم در نینوا مانده وجودم مبتلا مانده حسینم کربلا مانده ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم به فرزندت جفا گشته لبِ تشنه فدا گشته اسیر کینه ها گشته جدا سر از قفا گشته ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن تمامی یه طرف مادر امان بزم و طشت زر امان از خواهری مضطر لب و چوب و شراب و سر ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) (حسن ثابت جو)✍
. امام حسین و اهلبیت ،از جایی به حاشیه رانده شدند که مردم خواستند بقول امروزی ها ؛ با کله ی خودشان راه بروند و لذا حرفا و توصیه های پیامبر در تمسک به قرآن و اهلبیت رو کنار گذاشتند و شدند تابعِ خرد جمعی و یا تابع احساسات. حالا هم اگه هرکس بخواد با کله ی خودش راه بره و عمل کنه... بنظرم با کله زمین خواهد خورد.... دیشب اینطور که شنیدم توی محله ی ما یه جوان بسیجی با یک نفر درگیر میشه و بعد هم به طرف گاز فلفل میزنه... خوب اهالی محل که می بینند رهگذران و حتی مادر بهمراه فرزندی یکساله هم دچار عارضه ی تنفسی شده اند، میریزن سر جوان بسیجی و می زنندش و ... آخر شب ما که از همه جا بیخبر بودیم از توی خونه شنیدیم که صدای آژیر و همهمه میاد، وقتی اومدیم بیرون دیدیم یه خودرو ضد شورش مانند خاکی رنگ، بهمراه ۲۰ یا ۳۰ تا موتور که دو ترک بودن وارد محل شدن و به مردمی که آمده بودند بیرون هشدار میدادند که بخانه برگردند( مردمی که اطلاعی از درگیری سر شب نداشتند).... خلاصه متوجه شدیم که دوستان بسیجی ، برای اینکه زهره چشمی بگیرند به پارک محل و بعد به خود محل ، اینگونه وارد شده اند... خلاصه یکساعتی همه سر کوچه داشتند بسیج را مذمت (...) میکردند و بعد رفتن خانه.... برفرض که از ابتدا ، جوان بسیجی بی تقصیر بوده... آیا نمیشد با کار مخفی و به اصطلاح اطلاعاتی ،مقصران را شناسایی و مثلا دستگیر کرد ... تا ذهنیت مردم نسبت به بسبج، مخدوش نشود .... آیا نباید به دوستان آموزش داد که گاز و اسپری برای عملیات است ، نه دعوای شخصی شما.... آیا مغز متفکری نباید اجازه ی ورودِ این شکلی به یک گروه از دوستان را صادر کند که به تبعات آن هم فکر کند... چرا اینارو گفتم؟ پسر ۱۲ ساله ی من تحت تاثیر بدگویی های مردمِ سر کوچه از بسیج، وقتی اومدیم خونه بمن گفت: بنظرت اشتباه کردم که توی بسیج عضو شدم.... من مانده بودم که چه بگویم... خلاصه به ۱۱۴ اطلاعات بسیج زنگ زدم و موضوع را با اپراتور درمیان گذاشتم و ایشان هم گفت: فردا برو مالک اشتر و شکایت کن... من که حال و حوصله ی این داستارو ندارم.... اما هنوز جوابی برای عملکرد اشتباهی که منجر به این فکر و سوال در ذهن پسرم شده ، پیدا نکرده ام. . نظارت ضعیف و یا بد ، وجهه ی یک نظام را ممکن است مخدوش کند. پس خدا کند ، همیشه با تفکر و تعقل رفتار کنیم. ان شاءالله .
. چه رأس‌ها که نرفته به دار هجرانش ولی به وصل نشد ختم، کار هجرانش   پُر از غم است دلم؛ با وجود این اصلاً_ غمی نمانده برایم کنار هجرانش   به جز بهشتِ وصالش مرا مداوا نیست چنان زده‌ست به جانم شراره هجرانش   در این زمان که همه بی خیال آقایند خوشا کسی که بماند دچار هجرانش   رسید صبحِ وصالش به شیخ انصاری به ما رسید فقط شام تار هجرانش   کجاست سید بحر العلوم تا باشد در این زمانه‌ی دشوار، یار هجرانش   "کجاست هم نفسی تا به شرح، عَرضه‌ دهم که دل چه می‌کشد از روزگار هجـرانش"*   کجاست چشم پُر آبی که یار من باشد به اشکِ دیده شود داغدار هجرانش  ** ز بس که دوریِ کرب و بلا نصیبم شد نشسته بر سر و رویم غبار هجرانش   حسین رفت و عقیله به دردسر افتاد شکست خواهر او در فشار هجرانش... ✍ *بیت از جناب حافظ .
. با ناله و آه... ياری‌ات خواهم كرد تا آخر راه... ياری‌ات خواهم كرد گر لطف تو شاملم شود بعد از این... با ترکِ گناه... ياری‌ات خواهم کرد ✍ ............ یک جمعه هم از گذار ایام بپرس از داغِ همیشه نابهنگام بپرس معنای همیشه منتظر‌بودن را از مادر یک شهید گمنام بپرس ✍ .
. سال‌های پیش بال آسمانی داشتیم بال پروازِ کران تا بی کرانی داشتیم میوه بودیم و سر سال استفاده می‌شدیم چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم روزها گردی اگر بر روی دل‌ها می‌نشست شب که می‌شد سنت خانه تکانی داشتیم مثل شیر مادرانِ ما حلال و پاک بود در میان سفره‌ها گر لقمه نانی داشتیم نذریِ روز ظهورِ مهدیِ موعودمان صبح‌ها چله به چله، عهد خوانی داشتیم صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه روی پشت بام‌ها صوتِ اذانی داشتیم گاه‌گاهی جمعه‌ها اهل زیارت می‌شدیم گاه‌گاهی میل سجده، جمکرانی داشتیم ثانیه ثانیه‌هامان پای آقا می‌گذشت آی مردم! یک زمان صاحب زمانی داشتیم َپَر نداریم و دل بِپَّر نداریم و... فقط یادمان باشد که این‌ها را زمانی داشتیم ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ******** دل من با غمِ عشقت شده درگیر ،حسین داده دنیای مرا عشقِ تو تغییر ،حسین مادرم نذرِ تو کرده است جوانیِ مرا تا که یک روز به پای تو شوم پیر، حسین مثلِ اصحابِ تو قطعا به سعادت برسم بسپارم به تو گر رشته ی تقدیر ،حسین یک نگاهِ تو چه ها کرد به احوالِ زُهِیر عجبا ، یک نگه و این همه تاثیر، حسین رحمتِ واسعه بودن صفتی در خورِ توست که شده عشقِ تو این قدر جهان گیر، حسین خالصم کن که شوم عابسِ دیوانه ی تو کمکم کن بِدَرم جامه ی تزویر، حسین گریه در بزمِ عزای تو کند پاک مرا قطره ای اشک شده مایه ی تطهیر ،حسین قتلگاه و تل و یک خواهر و شمر و سر تو زده آتش به دلم این دو سه تصویر، حسین بس که انوارِ خدا از تن تو می تابید سجده کردند به تو نیزه و شمشیر ، حسین وقتِ غارت شد و انگشتر تو رفت که رفت زینب آمد به سراغِ تو ولی دیر ، حسین آمد و دید که قرآن به زمین افتاده سوره فجر چگونه شده تفسیر ، حسین! خواهرت بعد تو با رنجِ اسارت چه کند ؟ زینبت بی تو شد از دارِ جهان سیر، حسین ********** .
. |⇦•خیال کن رسیدی.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و به نفس کربلایی محمد رضا نظری ●━━━━━━─────── ميدونم كه چند سال، حرم آرزوته خیال کن رسیدی،حسین روبروته یه پرچم تو دستت،یه کوله رو دوشت جوابِ سلامت، رسیده به گوشت چشاتو ببند و خیال کن الان زیرِ قبه‌ای و کنارِ ضریح خیال کن که شالِ عزاتو میخوای تبرک کنی با غبارِ ضریح با چشمایِ خیس و باحالی عجیب خروجیِ باب السلامی ببین! تو با پایِ دل،کربلایی شدی زیارت قبول،زائرِ اربعین میدونم هنوزم، دلت غرقِ آهه یه چشمت پر از اشک، یه چشمت به راهه به این اشکایی که، رو شالِ عزاته دلم بی‌قرارِ، همین گریه‌هاته میدونم تو هم بی‌قراری ولی دیگه قسمت این بود و حسرت نکش تو تازه شبیهِ رقیه شدی از اینکه نرفتی خجالت نکش میدونم میسوزی با دلتنگیات این اشکِ تو اشکِ فراقِ هنوز دارن زائرا برمیگردن ولی دلت پشتِ مرزِ عراقِ هنوز زیارت قبول،زائرِ اربعین مجید نصیری رفسنجان✍ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
413_20187187029195.mp3
7.35M
|⇦•خیال کن رسیدی... وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی محمد رضا نظری
. ✅بند اول خورشید آسمون ای قرص قمر لشکری از تیغت میکنن حذر میلرزن میترسن از رجز تو میخونن هراسون که این المفر شگرد نبردت مثل حیدره اجل از نگاهت فرمان میبره کشته ها میریزه زیر پاش آخه حسن اومده نبرد یا که حیدره هر رجز که خوندی دشمن و لرزوندی یه تنه یه لشکر قبله ی طوفانی معرکه گردانی مثل شیر خیبر یا حسن یامولا ✅بند دوم حسن ای آقا و شاه و یکه یل اسم تو شیرینه احلی من عسل شتر فتنه رو کوبیدی زمین ای شیر معرکه ی جنگ جمل دو عالم فدای کوه غیرتت شاه با جنم جهانیه شهرتت طلحه و زبیر و یلهای‌ عرب هراسون بودن از اون شجاعتت نفس پیغمبر یلی‌ مثل حیدر بنازم بازوتو‌ کن فیکون میشه میندازی بالا تا حسن ابرو تو یا حسن یامولا ✅بند سوم رو انگشتره من عقیقه یمن جونم به فدات ای شاه ذوالمنن نیرو میگیرم تا میگم ذکر تو روحی بفداک سیدی حسن (ع) شدم محترم من از تو شاه کرم الهی نشه کم سایه ت از سرم تو رویا یه روزایی حس میکنم نشستم بقیع رو به روی حرم یاحسن یامولا تو نداری همتا یا عزیزالزهرا (س) بخر این نوکر رو ببر این نوکر رو یه سفر کربلا یا حسن یامولا 👇