eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت 🔸مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّه‌وغم ریخت بشیر بن جذلم میگه: هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین دستور داد که ، خیمه ها را برپا کنند و بمن فرمود: اى بشیر! خدا پدرت رو که شاعر بود رحمت کنه، تو هم مى تونى شعر بگى؟ گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، منم شاعرم. فرمود: وارد مدینه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما رو به مردم مدینه برسان 🔸مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر می‌زد 🔸صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر می‌زد بشیر میگه به مسجد النبى رسیدم و صدامو به گریه بلند کردم و گفتم: «یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ» (اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، آخه حسین [آقاى شما] کشته شد و اشک من این گونه سرازیره. پیکرش در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد). 🔸آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند 🔸تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند على بن الحسین(علیه السلام) با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند 🔸عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم 🔸 به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم بشیر میگه:، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر صورت هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند. (هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و بعد از وفات رسول خدا، روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت) 🔸بگو به حضرتِ امُّ البنـین چه شد پسرهایش 🔸دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر بشیر اومد محضر عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... بگو از حسین چه خبر .. ؟ 🔸 نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه 🔸 تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه مردم به سرعت به مکانى که کاروان در آنجا بود، رفتند دیدم على بن الحسین بیرون آمد، در حالى که پارچه اى در دست داشت که با آن اشک هایش را پاک مى کرد. کسى چارپایه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى که پیوسته اشک هایش جارى بود و نمى توانست جلوى گریه اش را بگیرد. مردم که این صحنه ها را دیدند، صداى گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست؛ 🔸 بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد 🔸نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟! ‍ اما بشنو از عبدالله جعفر شوهر حضرت زینب آه از ان دم که کاروان امید دم دروازه مدینه رسید سوی آن کاروان به صدها آه بادلی خسته آمد عبدالله اشک حسرت زدیدگانش سفت تسلیت برامام چارم گفت بعد ازآن هرطرف نظر انداخت زینبش را درآن میان نشناخت عبدالله بن جعفر هم اومده و داره دنبال خانمش میگرده ،یک به یک محمل ها رو داره سر میزنه،رسید به محمل زینب،نشناخت خانومش و ،پرسید: خانوم من زینبُ ندیدی ؟بی بی یه نگاه کرد به عبدالله،وگفت: عبدالله، حق داری منو نشناسی آره من اون زینبی نیستم که از پیش تو رفتم: 🔸 آنشب که از مدینه سفر کردم اختیار 🔸 همراه بود؛ قاسم و عباس و اکبرم 🔸 مویم سیاه بود ولی معجرم سپید 🔸مویم سفید شد، سیه گشت معجرم عبدالله جلو چشایِ من سر حسین رو بریدند ... هی روضه خوند و هی عبدالله گریه کرد ،همه حرفا که تموم شد گفت بی بی یه گلایه دارم ازت ... شنیدم برا علی اکبر زودتر از داداشت رفتی ... بالا سر قاسم رفتی،بالا سر شهدای بنی هاشم رفتی،... مگه بچه های من قابل نبودند،چرا نرفتی بالا سرشون؟! گفت عبدالله تو دیگه چرا از من این سوال و میکنی؟بحق داداشم قسم،ترسیدم نگاش به نگاه من بیفته ازمن خجالت بکشه،گفتم حسین ،خجالت زد ام نشه حسین... شاعر: .
. ای به حرم، هدیۀ پروردگار بحرِ کرم، واسطۀ کردگار ای دلت از غیرِ تولا جدا صاحبِ اِجلال، کنیز خدا ای ز ازل منتصبِ مصطفی تا به ابد منتخبِ مرتضی یارِ علی بوده ای از دیرباز ساخته ای فاطمه را سرفراز مَرتبَتت، مادریِ ماهتاب مَنزلَتت، همسریِ آفتاب کیست شود فاطمه را جانشین همچو تو ای حضرت ام البنين بال و پرِ معنویِ بیت وحی فاطمۀ ثانویِ بیت وحی چار گل فاطمه را مادری مادرِ پُر مهرِ چهار اختری مادر چار عاشقِ سر باخته دل به قضا، جان به قدر باخته - - - - - - - - - - مادر دلدار، سلامٌ علیک اُمِ علمدار، سلامٌ علیک بسکه دلت بوی گلِ یاس داد خالقِ گُلها به تو عباس داد هست گر عباسِ تو ذُخرُالحسین از تو ذخیره ست، بر آن نورِ عین مهدِ دلیران، سرِ دامان توست روحِ شجاعت، ز شبستان توست ای بفدای گُلِ بستانِ تو روشنیِ شمعِ شبستانِ تو ماهِ حرم، روی ابالفضل بود تکیه به بازوی ابالفضل بود بود در آن قلقلۀ دشمنان هیبتِ سقای حرم پاسبان هیچ تو دانی که امیدت چه شد؟ قامتِ عباسِ رشیدت چه شد؟ چون برهِ فاطمه بی‌تاب شد رفت که آب آورد و آب شد آه ز یادآوریِ نخل‌ها دشمن و پنهانگری نخل‌ها من چه بگویم، ز رشیدی غریب در وسطِ حیله و مکر و فریب دستِ علمدار کمین خورد، وای ساقیِ دلدار زمین خورد، وای با همه بی دستی و بی یاوری باز رجز خواند سوی لشکری تا که به یاریِ حسینت شتافت تیغ، سرِ ماهِ منیرت شکافت تیر به چشمانِ قمر تا نشست پشت و پناهِ حرم از پا نشست گفت: اَخا اَدرک اَخا یاحسین دیدنِ عباس بیا یاحسین ساقی اَت از شوقِ لقا مست شد در طلبِ وصلِ تو، بی دست شد نامِ تو دارم به لبم زمزمه آمده بالینِ سرم فاطمه ✍ .
. ‍ سلام الله علیها 🏴بند اول: دیگه هیچوقت، به من نگین فاطمه ی، امّ البنین دیگه نیست روی لبم لبخندی دیگه ندارم فرزندی هیچکی تو دنیا نمونده واسم دیگه نیست پیشم عباسم😭 دستاشو قطع کردن، تو کربلا پیکرش لگد مال، شد زیره پا رأس بریدش رفت، رو نیزه ها ویلی ویلی ویلی، علیٰ شبلی 🏴بند دوم: تنهامو دنیام تاریکه اما خوشحالم از اینکه شدن فدای حسینِ زهرا قمرهای من هر چارتا داغشون اما سنگین و سخته پیر شدم تو این چند وقته پر زدن و رفتن، از پیش من شنیدم که شدن، پاره بدن گفتن موندن رو خاکا، بی کفن ویلی ویلی ویلی، علیٰ شبلی شعر: (یاحسین)✍ ملودی: 🎼 .👇
. ‍ علیه السلام سلام الله علیها 🏴بند اول: دوباره محزونه دوباره دلخونه دوباره گریونه (آقای غریبم مهدی۲) توی بقیع، کنار چار، صورت قبر می شینه آه میکشه، غریبونه، هی میزنه به سینه مستمع، روضه های، خانم ام البنینه تا میخونه خانم روضه ی مشک میشه چشای مهدی پر از اشک یاد گلای تشنه و پرپر خون میباره و میزنه بر سر آه واویلا 🏴بند دوم: تنها و مظلومه دلگیر و مغمومه دلش نا آرومه (آقای غریبم مهدی۲) مصیبتای کربلا، رو دم به دم می بینه میسوزه از عمق وجود، پریشون و غمینه مستمع، روضه های، خانم ام البنینه تا میخونه خانم روضه ی آب به یاده علی اصغره ارباب مهدی با یه حال زار و مضطر خون میباره و میزنه بر سر آه واویلا شعر و ملودی: 👇
. یا (س) ام الادب ام الوفا ام البنینی دلگرمی مولا امیرالمومنینی یک ماه وسه اختربه دامن پروراندی درمدح تواین بس که عباس آفرینی ای مادر ذخرالحسین وساقی عشق توسایه سار غیرت للعالمینی سرتا به پا پا تا به سر الگوی عفت مانند زهرا زینت عرش برینی زهرا حیا زهرا کرم زهرا صفاتی انگشتر زهرای اطهر را نگینی تومادری کردی برای زینب او بافاطمه درباغ جنت هم نشینی دریاری دین خدا فرزند دادی از بانوان برتر خلد برینی ای روضه خوان مردم شهرمدینه بهرغریب کربلا باغم عجینی باور نمیکردی که عباست زمین خورد فرقش دوتاشد از عمود آهنینی درعلقمه جای توزهرا آمد و گفت عباس من با مادرخود کَلِمینی ✍ .
امام حسین ع
. #سید_رضی_موسوی از فرماندهان سپاه در سوریه و در اثر حمله ی صهیونیستها به زینبیه به درجه رفیع شهادت
. اذان شد ، أشهد أن لا شهادت مؤذن می دهد اینجا شهادت شهادت می دهم حیدر امیر است علی را می شناسم با شهادت ندیدم جز ولی الله بودن علی را از ولادت تا شهادت به فتوای علی ما رستگاریم چه می دانیم از مولا ؟ شهادت « غلط گفتند بابا آب و نان داد » گرفتیم ارث از بابا ، شهادت یکی را مرگ می گیرد در آغوش یکی را می برد بالا شهادت دریغا ! مرگ می آید سراغم نمی گیرد سراغم را شهادت دریغا ! مرگ با من زندگی کرد دریغا ! دور شد اما شهادت دلم این روزها بسیار تنگ است بمان با ما ، بمان با ما ، شهادت .
. علیه السلام بند اول: شدی مردِ وفا شدی هستیِ ما شدی ساقی نام آور تووی بزم بلا تووی دلهره ها به تو قرصه دل لشکر ساقی ساقی نامت مشکل گشا آرومه خیمه ها با لبخندت ساقی ساقی در دست تو علم سردار محترم ما دربندت ای جان ای جان عباس ابن علی عباس ابن علی یا ابوفاضل بند دوم: یل با جنمی امید حرمی میشه معنی با تو غیرت با دو دست قلم شدی باب کرم داری پیش خدا عزت ساقی ساقی کاری کن واسه مو آوردم کاسه مو دستم خالی ساقی ساقی ماه ام البنین خورشید رو زمین در اجلالی ای جان ای جان عباس ابن علی عباس ابن علی یا ابوفاضل بند سوم: با چه رویی عدو به قمر زده رو زیر پاته امان نامه واسه ی طفلان وسط طوفان عمو ساحل آرامه ساقی ساقی مشکت آب حیات جونِ عالم فدات تو دریایی ساقی ساقی ذکر روی لبی سالار زینبی بی همتایی ای جان ای جان عباس ابن علی عباس ابن علی یا ابوفاضل ✍ 👇👇👇
. تقدیم به مادر مولایم ابالفضل العباس علیه السلام ز ادب تاج افسری دارد به زنان حق سروری دارد پایه های ارادتش چون کوه مهر و ایمان حیدری دارد پسرانش ستاره و ماهند چه شکوه منوری دارد آفتاب از خجالتش ذره خصلت ذره پروری دارد در شب چادر مصلایش لحظه ی عرش گستری دارد در دل آسمان اهل البیت حس و حال کبوتری دارد می وزد عطر یاس از سخنش وجنات سخنوری دارد گر چه معصوم نیست ام بنین عصمت از نوع دیگری دارد سطر سطر فضیلتش روشن نور علی نور، دفتری دارد و سرآمد ترین فضیلت اوست بر ابالفضل مادری دارد مثل عباس جان فدای حسین پسران دلاوری دارد چشم هایش همیشه بارانی روضه اش سوز محشری دارد ✍ .
. خبر آوردن خبرتو        برام آوردن سپرتو یل رشیدم بیا ببین    این حال و روز مادرتو 2 شب و روزام پره آهه // روضه خونت تو مدینم چی شدن چشمای ماهت // داره تیر می کشه سینم شنیدم دستاتو که بریدن            فرقتو هم دریدن شنیدن کی میشه مثل دیدن وای از دل زینب 2 علمدار      پسر رشیدم اباالفضل3 شبیه دست قلم تو           رو زمین افتاد علم تو مشک پر آب و سوز عطش   اهل حرم هَمّ و غم تو 2 فکرت این بود برسونی // به حرم مشک پر آبو تا ببینی گل خنده // رو لب طفل رباب و ... شنیدم وعده کردی به خیمه        بر میگردی به خیمه علقمه روتو کردی به خیمه وای از دل زینب 2 علمدار      پسر رشیدم اباالفضل3 نمیشه باور تو و عمود   بمیره مادر چی شده بود دیدی تو زهرا مادرتو             با قد خم با روی کبود 2 با لب تشنه علمدار // عاقبت مادر و دیدی شیر من باشه حلالت // آبرومو تو خریدی شنیدم تشنه لب جون سپردی         قطره آبی نخوردی حرم رو پس به کی تو سپردی وای از دل زینب 2 علمدار      پسر رشیدم اباالفضل3 . https://t.me/marssye/128849 .
. علیه السلام ✍ ➖➖➖ گرفتی دست منو تو، روزای بدبیاری تو بالا دست همه ای، کی گفته دست نداری دست توعه، تو قله ی آسمون دست توعه، ستونای کهکشون دست توعه، دلخوشیه، رقیه خاتون بی دست و پا منم، عهده دارم تویی سرمایه ی منی، هر چی دارم تویی بی دست کربلا دست منو بگیر --- فقط ضرر بود روزی که، اسم تو رو نبردم دوباره دست خالیمو، به محضرت آوردم دست توعه، روزی هر سال من دست توعه، اختر اقبال من دست توعه، که این روزا، خوبه حال من من توی زندگیم، تنها دارم تورو حتی تو قبرمم، از پیش من نرو بی دست کربلا دست منو بگیر --- تو خواب می‌دیدم که منو، تو حرمت نشوندی همه برن باز غمی نیست، اگر برام تو موندی دست توعه، پناه خیمه گامون دست توعه، تکیه گاه آقامون دست توعه، زیارته، کرب و بلامون از تو اشاره و، از من دویدنه رویام به کربلا، یک شب رسیدنه بی دست کربلا، دست منو بگیر ➖➖➖ 👇
282.1K
🔳 نشسته علیه السلام 📜 گرفتی دست منو تو روزای بدبیاری 🖊به قلم نغمه پردازان:
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی میری حرم ابوفاضل از باب الحسین برو داخل مثل حسین بگو بنفسی انت تا که زیارتت بشه کامل زیارت کن اباالفضل و حرم هر دفعه که رفتی جای حسن اباالفضلی حسینی باش دیگه بعد از این هرچی شد پای حسن هر لحظه بگو تو بی‌معطلی،اباالفضل علی سقای کرببلا یابن ولی، اباالفضل علی کاشف الکر به قتیل العبرات ،جونم به فدات زانو زد پیش تو امواج فرات ،جونم به فدات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی میری حرم ابوفاضل از ام البنین نشی غافل از خانم بخواه اباالفضل و نجوا کن بگو انا سائل چه گویم از ابوفاضل که اسمش قسم اول مردانه بنازم این مراتب رو اباالفضل قادر به خلق سلمانه پرچمدار عرصه کرببلا،حامل اللوا پشتیبان و مرد خیمه ی نساء،حامل اللوا سرلشکر سردار و یار حسین ،علمدار حسین مثل زینب ذوالفقار حسین، علمدار حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/88451 .👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به ضریح چشمات دخیل دل مییندم از همه غیر از تیغۀ علم دل کندم من فقط باب القبلۀ حرم آرومم عزیزم با تو باشم چشمامو رو همه میبندم آبروی آب آبروی قوم بنی کلاب ای قمر فرزند ابوتراب زیر دین تو باشد آفتاب ساقی دشت کربلا اباالفضل با وفا اباالفضل شیر ام البنین حلال تو یا اباالفضل مرحبا اباالفضل غبطه میخورن به رتبت انبیا اباالفضل جان ما اباالفضل ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو علمدار خیمه های عاشورایی ساقی العطاشا و حامل الوایی دختر زهرا فرموده به تو جان من ، عزیزم تو‌کفیل حضرت زینب کبرایی صاحب فرات صاحب برزخ صاحب صراط اسم مارم بنویس از فقرات ای پناه خیمۀ مخدرات خوش غیرت ام البنین اباالفضل مه جبین اباالفضل ای سرباز سبط ختم المرسلین اباالفضل آفرین اباالفضل مادر نزائیده مثلت این چنین ابالفضل بی قرین ابالفضل ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/88453 .👇
. وقت اذونه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دخت سه ساله، ثانی حضرت زهرای بتول رقیه سادات،دل برده‌ای تو از آل رسول تویی تنها عشقم رقیه جاته روی چشمم رقیه ای دلیل اشکم رقیه روز و شب شد مشقم رقیه موج دریایی تو خروشانی تو تموم هست حسین جانی تو درد و درمانی تو فروزانی تو همه فانی و فقط باقی تو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/88456 .👇
امام حسین ع
. #سید_رضی_موسوی از فرماندهان سپاه در سوریه و در اثر حمله ی صهیونیستها به زینبیه به درجه رفیع شهادت
‍ . برای سردار شهید که حاج‌قاسم به او گفته بود: «پیر شدی، تو هم دیگر باید شهید شوی» آینه گفت: عاقبت پیر شدی، شهید نه موی‌سپید هم شدی آخر و روسپید نه آینه گفت: خسته‌ای؟ گفتمش آه خسته ام در قفسی نشسته‌ام چاره نه و کلید نه... آینه! حیرتم فقط، شوق شهادتم فقط آه چه دارم آینه؟ هیچ به جز امید نه لاله‌ی واژگونم و حسرت بازماندنم داغ نویی نفس‌نفس آمده و نوید نه آینه گفت: صبر کن... گفتمش آه، سوختم در دل شعله می‌توان لحظه‌ای آرمید؟! نه! آینه گفت و... زیر لب گفت شهید می‌شوی آینه! راست گفته‌ای؟! وقت سفر رسید؟! نه؟! .