eitaa logo
امام حسین ع
21.6هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
Fadaeian_Ramazan1402_Shab05 (4).mp3
9.55M
هر چه دارم همه از عطر لب مادرم است  عوض قصه به بالای سرم گفت حـسـیـن
Fadaeian_Ramazan1402_Shab05 (5).mp3
9.33M
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قرار گذاشتیم منو رباب برا تو آب کنار گذاشتیم این همه نیزه انگاری پا میون نیزه زار گذاشتیم محشره گودال رقیه ظرف آبش و میبره گودال ببخش حسینم من روی تل موندم و تو آخره گودال به شام رسیدیم با دستِ بسته بین ازدحام رسیدیم کجاست ابالفضل که ما دیگه به مجلس حرام رسیدیم سرم شکسته ببین چجوری حرمت حرم شکسته می بینی پهلوم تو کوچه ها شبیه مادرم شکسته سالاره زینب طاقت سنگ خوردنتو نداره زینب یا غیرت الله انگشت نمای مردمِ بازاره زینب دروازه وا شد زینب تو معطل رقاصه ها شد سرت رو نیزه ست اما تنت رو خاک کربلا رها شد این خیزرانه زخم روی لبای تو کارِ سنانه زخمی ام اما بدتر از این زخمای من ؛ زخم زبانه نگید شرابه شاید تو دستای یزید ظرف گلابه دورت بگردم لبای خشک تو هنوز تشنه ی آبه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Fadaeian_Ramazan1402_Shab05 (6).mp3
8.8M
بعلی منو از خودم بگیر پاکم کن بعلی بعد مرگم تو نجف خاکم کن بعلی بعلی بعلی بعلی منو از دست زمونه پس بگیر بعلی میمیرم اگه بگی برام بمیر بعلی بعلی بعلی من بی حیدر چیزی که ندارم خورده گره کارم مونده رو زمین بارم من بی حیدر بدون پناه اسیر گناهم والله که گمراهم به علی به علی به علی ... به ابالفضل این فقط حسینه میمونه باهام به ابالفضل به ابالفضل به ابالفضل به رقیه بی قرارم شبا تا خود سحر به رقیه من جا مونده رو کربلا ببر به رقیه به رقیه به رقیه خیلی وقته کربلاتو ندیدم به خدا که بریدم خواب حرم رو دیدم خیلی وقته که دورم و زارم امیدی ندارم دلتنگ علمدارم به رقیه به رقیه به رقیه ...
Fadaeian_Ramazan1402_Shab05 (7).mp3
6.17M
محبت ابوتراب را که جار می کشم قلوب بی قرار را سر قرار می کشم . هر آنچه بوی مرتضی دهد به چشم می نهم هر آنچه بوی او نداد را به دار می کشم . من از دقایق نخست بازگشت از نجف برای دیدن دوباره انتظار می کشم . ز خاندان او کریمتر کسی ندیده است اگر که منتی کشم از این تبار می کشم . به شاعران او خدا مقام ویژه داده است به حشر چشم خود به پای شهریار می کشم . اگر مرا نخواست زحمتی نمی دهم به او خودم گلوی خویش را به ذوالفقار می کشم . به عشق دیدن علی بهشت را نظر کنم بدون او من از بهشت هم کنار می کشم . گناه من اگر دلیل خجلت علی شود به روز حشر خویش را به سوی نار می کشم . غریب دهر هم شوم به سوی هر که می روم غریبی ابوتراب را هوار می کشم . نوشته اند وقت مرگ وقت دیدن علی ست برای مرگ انتظار بی شمار می کشم شاعر:علی ذوالقدر✍ 🔶محبت ابوتراب را که جار میکشم...
امام حسین ع
👆 با غُل و زنجیرِ دورِ دست و ‌پام آخرش هر طوری که بود اومدم هیچکسی جز تو محلم نمیداد تا تعارفم زدی، زود اومدم حالا که من اومدم خودت بگو روسیاه با چشم گریون نمیخوای؟ خیلی وقته پشت در مُعطلم! درو وا کن خدا، مهمون نمیخوای؟ واسه جبران بدی‌هام اومدم لااقل بهم یه راهِ حل بده کتابِ روی سرم واسطمه تورو قرآن به منم محل بده معصیت حس خوبی بهم نداد حال خوبِ سحرو ازم گرفت بغلم کن، منو تحویلم بگیر آخه قهر تا کِی خدا؟ دلم گرفت برا عاقبت بخیر شدن، باید از همه غیر خودت فرار کنم اگه امشب منو عَفوَم نکنی با شب اول قبر چکار کنم؟ یه کاری کن که شب اول قبر رو لبم ذکر خدا خدا بیاد قَسَمِت میدم منو تنها نذار زود خبر بده امام رضا بیا بیا امشبو به جای غضبت مهربونیتو بهم نشون بده آی اونی که به بدا امون میدی یه باره دیگه بهم امون بده تو‌ بزرگی پس بزرگی کن برام جلو خوبات بدیمو وجب نکن جونمو بگیر ولی جونِ حسین با عقوبتت منو ادب نکن تورو به جون اونی قسم دادم که تو گودالم تورو صدا میزد قربونش برم نه واسه‌ی خودش واسه خاطر ما دست‌وپا میزد! ✍ .
امام حسین ع
👆 . مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است یاد گودال و حرم جامه‌دریدن سخت است روضه و گریه شده روزی او در هر شب خاطرش را همه دیدند مکدّر هر شب با لب تشنه و با یک دل مضطر هر شب... ...یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است بر امامی که اسیری به بیابان دیده زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده اهل بیتش همه با صورت عریان دیده معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است جگرش سوخت... لبش سوخت... گلو سوخته است بهر آنکه سر و عمامه‌ی او سوخته است حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است چقدَر از غم این فاجعه افروخته است چشم بر نیزه‌ی شش‌ماهه فقط دوخته است یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده خنجری کند به جان پدرش افتاده دیده که در ته گودال سرش افتاده تشنه‌لب کشتن مذبوح شدیدا سخت است یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا یادش افتاده تن خونی بابا حالا بوریایی که خودش دیده و اما حالا دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است .
. 📋 از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟ حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟ من مانده‌ام و این همه ذلت، به چه قیمت؟ از نعمت سرمایه‌ی خود، بهره نبردم سرمایه‌ی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟ گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست ای دل تو بگو بُردنِ لذت، به چه قیمت؟ یکبار نگفتم به خودم، لحظه‌ی غفلت آزرده شود حضرت حجت، به چه قیمت؟ از بس که نچرخیده زبانم به مناجات شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟ غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست رسوایی در روز قیامت به چه قیمت؟ دلبسته‌ی دنیا شدم و ماحصلم سوخت رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟ درمانده‌ام از معرفت حق که مرا هم با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟ مقصود، علی باشد و فردوس بهانه است بی روی علی، دیدنِ جنت به چه قیمت؟ صد شکر که در خِیل مُحِبین حسینم خارج شوم از بَزم محبت به چه قیمت؟ در کوفه همه پشت به ارباب نمودند حیرت زده‌ام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟ از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟ *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_6030454324935529470.mp3
36.9M
از خواب ناز، کودک من پا نمی‌شود می‌خواستم که پا شود اما نمی‌شود هاجر اگر دوید به زمزم رسید، آه سعی رباب، ختم به دریا نمی‌شود چسبیده حلق کودکم از تشنگی به هم با تیر هم گلوی علی وا نمی‌شود چشم امید من به ابالفضل بود آه! عباسِ روی نیزه که سقّا نمی‌شود بی فایده است سعی شما نیزه‌دارها سر، کوچک است بر سر نی جا نمی‌شود من رو زدم به نیزه، علی را به من نداد این نی چه محکم است چرا تا نمی‌شود خم شو برای خاطرم ای چوب! رحم کن از پای نیزه خوب تماشا نمی‌شود ✍ .
. حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است او که هر جا که بر آن می نگری موجود است گرچه دیر آمدم و عمر هدر شد اما بخشش صاحب این خانه، همیشه زود است آخر کبر، تباهی است، گواهش این بس پشه ای قاتل خودکامگیِ نمرود است دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است آخر سال، همه خانه تکانی کردند دل من مانده که بدجور غبارآلود است برسانید مرا زود به ایوان نجف طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است بارها با مددش پا شدم از روی زمین در همه زندگی ام لطف علی مشهود است کاش تا هست زمان، کرب و بلایی بشوم که اجل پشت سرم هست و زمان محدود است روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق گریه بر تشنه لبِ کرب و بلا مقصود است دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین... ته گودالِ بلا، بین سنان مفقود است تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که خونِ جاری ز تنش بر عطشش افزوده است گیسویش هست معطر به شمیم مادر شمر بس کن، مبر آخر سوی آن گیسو دست ✍ .