eitaa logo
امام حسین ع
27.5هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. زبان حال حضرت رقیه سلام الله علیها من از لگد بدم میاد از حرف بد بدم میاد از اونکه هی تو صورتم سیلی میزد بدم میاد من از طناب بدم میاد از اضطراب بدم میاد از اونی که نداد بهم یه ذره آب بدم میاد از خیزرون بدم میاد از ساربون بدم میاد از اونکه مارو با چشاش میداد نشون بدم میاد من از غذا بدم میاد از دشمنا بدم میاد از این روزا که میگذره هی بی بابا بدم میاد از آبله بدم میاد از حرمله بدم میاد از قاتل بابام حسین، که سنگ دله بدم میاد از مرد مست بدم میاد از زجر پست بدم میاد از اونی که سیلی زد و.. دستام و بست بدم میاد از میخونه بدم میاد از ویرونه بدم میاد از اونکه با خندش مارو میسوزونه بدم میاد از جیغ و داد بدم میاد از زخم حاد بدم میاد از اون که عمه مو میزد خیلی زیاد بدم میاد من از شرور بدم میاد از حرف زور بدم میاد از اونکه برد سر تو رو.. توی تنور، بدم میاد از جام می بدم میاد از طبل و نی بدم میاد از اونکه رأس بابامو زد روی نی بدم میاد من از سبو بدم میاد از سُرخْ مو بدم میاد از اونکه زَد ما رو پیشه سر عمو، بدم میاد من از شراب بدم میاد از تب و تاب بدم میاد از اونی که سر تو رو.. کرده خضاب بدم میاد .👇
سید رضا نریمانی4_5798509838795280553.mp3
زمان: حجم: 26.97M
روی زخم پرم اینگونه دوا را مگذار شرط خود را گذر از عالم بالا مگذار هرچه خوردم ز خودم بوده نه تو، شرمنده! قدر یک لحظه مرا پس به خودم وا مگذار مثل طفلی که فراری شده باشد، هرجا... خواستم از تو شوم دور، خدایا مگذار ای که ستار العیوبی تو تنبیهم کرد ریز پرونده من را به تماشا مگذار از یقین دورشدن حال مرا برزخ کرد بکشانم سوی خود، بین دو دنیا مگذار پیش زهرای تو از فرط خجالت مُردم مرده را بین مزارش تک و تنها مگذار آمدم دیر، ولی زود نبخشی بروم خواستی می روم از پیش تو... اما مگذار خوب ها را وسط کهف خودت جادادی این سگ گمشده را جان علی، جا مگذار خانهء چشم مرا اشک حسینت شسته بازهم عیب ندارد تو در آن پا مگذار! بگذار این شب جمعه برسم کرببلا ساعت مرگ مرا امشب و فردا مگذار به رقیه قسمت می دهم ارباب حسین فرق بین دل خوبان و دل ما مگذار **** عمه می گفت عزیزم چقدر پیر شدی اینقدر این کمر خم شده را تا مگذار به سر وصورت خود می زدم و می گفتم بی حیا سر به سر صورت بابا مگذار میزنی چوب بزن، طعنه به ناموس نزن داغ روی جگر حضرت زهرا مگذار
‎⁨زمینه‌حضرت‌رقیه‌س⁩.mp3
زمان: حجم: 4.91M
زمینه حضرت رقیه (س) بند1️⃣ اومدی و شاده چقد دختر تو بابا جونم دردِ دلم میشه شروع با سر تو بابا جونم همونم من ، اونی که بوده دختر احساسی بابا موهام سوخته ، آره حق داری که منو نشناسی بابا موهام سوخته ، ای‌وای ای‌وای (بابا جونم ، ای‌وای ای‌وای) بند2️⃣ ناز منو کي‌میخره؟ هِی زدنم امون‌ای‌دل بوسه های تو کجا و خونِ تنم امون‌ای‌دل یتیمم من ، که به هر بهونه میزنم زیرِ گریه گرسنه‌م هست ، به جای غذا بابا شدم سیرِ گریه یتیمم من ، ای‌وای ای‌وای (بابا جونم ، ای‌وای ای‌وای) بند3️⃣ عشق و ببین مثل تو من بی‌کفنم دَمِ آخر جای حصیر شد کفنم پیرهنم دَمِ آخر حلالم کن ، پای نِی اگه حوصله تو سر آوردم حلالم کن ، اگه زودتر از این برای تو نمردم حلالم کن ، ای‌وای ای‌وای (بابا جونم ، ای‌وای ای‌وای) 🖍️ نغمه پرداز : آقا 🖍️ شاعر :
۵۰ (حضرت رقیه س) منم رقیه نور چشم عالمینم هستی زینبینم و بنت الحسینم رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ در گوشه ی ویرانسرا گردیده جایم منتظر دیدار شاه کربلایم رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ از این مصیبت ها دل عالم کبابه آورده دشمن طبقی را در خرابه رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ دیدم سر پاک پدر در آن طبق بود روی مه بابای من رنگ شفق بود رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ کنار رأس پاک بابایم نشستم بر چهره ی ماهش دخیل گریه بستم رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ گفتم پدرجان که سر پاکت بریده با دیدنت گردیده ام قامت خمیده رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ بابا نبودی که من از ناقه فتادم سر را پدر بر روی خاک غم نهادم رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ زجر جنایت پیشه بر زخمم نمک زد تا نام تو بردم مرا بابا کتک زد رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ گویم سخن بابای من قلب شکسته دیگر ز زنده بودنم گردیده خسته رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ امشب دعا کن ای پدر حاجت بگیرم کنار رأس پاک تو بابا بمیرم رهبر ابرار،خدا نگهدار۲ @yaghubianreza
. رسیده به آرزوی سفرش ... با هزار حرف نگفته دخترت از رو ناقه افتاده ، مهم اینه از چشای تو نیفته دخترت دخترا منتظرن بابا بیاد درداشونو ، تو بغل بهش بگن سر تو اومد ولی بغل نداشت کاری کرد که حرفا تو دل بمونن گفت : به دیدن کسی که هیچکسو مثل بابا دوس نداره اومدی قربون اومدن نصفه شبی ت چرا با رگای پاره اومدی ... مگه من نگفته بودم که میای با خودت بغل بیار ، سر زدنی ... اومدم که بپرم تو بغلت دیدم اندازه ی آغوش منی ... آخ ببخشید این چه حرفی بود زدم تو به اندازه ی کافی خسته ای ... ببوسم زخم گلوتو خوب بشه ... صد برابر همه ، شکسته ای نمک بچه ، شیرین زبونیشه .... با نمک بودن به بچه ت نیومد لکنتش نزاشت باهات حرف بزنه همه ی حرفاشو با یه بوسه زد رو لبای پاره جون داد که بگه کم بابا هم پناه دختره ... دخترو تازیونه نمی کشه لب بابا، قتلگاه دختره .... زن ها و دخترای شامی فقط دنبال بهونه ی خنده بودن خندیدن ...دخترتو که دق دادن سر قبرش همه شرمنده بودن .............. شعر مصیبت حضرت رقیه (س) (س) یادش بخیر بالش نرمی که داشتم آغوش با محبت گرمی که داشتم یادش بخیر بوسه گرم تو قبل خواب خوش می گذشت دور تو و عمه و رباب یادش بخیر شانه زدن های هر شبت پا می شدم ز خواب به گلبوسه ی لبت یادش بخیر زندگی ام رو به راه بود رویم سپید و موی سر من سیاه بود امشب ولی به زیر سرم خشت خام بود بی احترام طرز ورودم به شام بود این طفل پیر جان بسپارد اگر، رواست لعنت به شمر طفل تو را سالخوده خواست ناز تو را به قیمت سیلی خریده ام از خواب با لگد نپریدم؟ پریده ام سیلی به حال صورت من گریه می کند لالایی ام به لکنت من گریه می کند خود را برای دلخوشی او زدم به خواب خواب مرا به هم زده لالایی رباب ... ما چوب خورده های اسارت چشیده ایم دندان شکسته های خجالت کشیده ایم از من بریده تر ، نفس خواهرت شده ... بیچاره عمه، قبر کن دخترت شده ... گفتم به عمه تا به وصیت عمل کند ... نیت کند به جای تو من را بغل کند از روی نیزه ها نگرانم شدی ببخش فردا اگر که فاتحه خوانم شدی ببخش هنگام غسل دادن زهرای کوچک است ما بی کسیم ، گریه کن ما عروسک است زخم تن مرا به سکینه نشان مده ... تلقین بخوان و شانه ی من را تکان مده گفتم به قبر من بنویسند: خسته بود زهرا ترک ترک شده بود ، او شکسته بود یا رب ، روا مدار عزیزی شود اسیر بابای هیچ دخترکی را از او مگیر ... طفل تو را نبودن تو قد خمیده کرد با من هرآنچه کرد ، گلوی بریده کرد ✍ ........... از من مگیر لذت بزم شبانه را ... بر من ببخش درهمی آشیانه را هرکس گذشت غربت ما را سرک کشید دانسته ایم ارزش دیوار خانه را یک طفل مو بلند گذشت از مقابلم از پیش چشمم عمه نهان کرد شانه را ... خیلی تلاش کرد بخواباند عمه ام بیدار با لگد شده ی نازدانه را .... قربان قصه گفتنت عمه ، نمی شود! خوابانده اند روی تنم تازیانه را ... دختر دلش خوش است به شیرین زبانی اش از دست داده ام نمک دخترانه را ... آنقدر گریه می کنم او را به من دهند پس می دهم به شمر بهای بهانه را از روی پیرهن بدنم را بشویی اش تکرار کن مصیبت دفن شبانه را ... ........ تو بهشت این جهانی که به شوکتم می آیی چه شبی شود شبی که ، تو به خلوتم می آیی... به دویدنت ز خیمه، دم احتضار اصحاب تو درست لحظه ای که پُرِ حسرتم می آیی ... نه به وصل، ناز داری، نه به پا نیاز داری پدر منی و با سر به عیادتم می آیی شده مرقد تو نیزه ، به طواف تو دویدم شده مرقدم خرابه ، به زیارتم می آیی ؟! تو شبی بدون دعوت به تنور رفته بودی به سر مزار من نیز ، به دعوتم می آیی
. مناسبات ماه محرم، صفر۱۴۰۴ 👈 شب اول محرم 👈نوحه_امام_حسین 👈طلیعه 👈مسلم 👈 شب دوم محرم 👈ورودیه 👈 شب سوم محرم حضرت_رقیه_س 👈حر 👈 حبیب 👈 طفلان‌زینب 👈 شب چهارم محرم 👈 شب پنجم محرم 👈 شب ششم محرم 👈 شب هفتم محرم 👈 شب هشتم محرم 👈 شب نهم محرم 👈 شب دهم محرم دهم محرم 👈وداع 👈عاشورا 👈شب یازدهم محرم 👈 تنور خولی 👈روز یازدهم محرم 👈دوازدهم محرم 👈دفن شهدا 👈هفتم‌امام نوزدهم محرم بیست و پنجم محرم 👈یکم صفر 👈دوم صفر 👈پنجم صفر 👈هفتم صفر 👈بیستم صفر 👈بیست چهارم صفر 👈 بیست و ششم صفر 👈بیست و هشتم صفر آخر صفر 👈 بیست و دوم ذوالحجه ............. @yaghubianreza https://eitaa.com/joinchat/527958021Ca2f6222107
بنداول حالم‌خرابه  دنیا عذابه بویِ‌چی‌میده‌باباسرت‌؟میگن‌بویِ‌شرابه گلایه‌دارم                           من‌بی‌قرارم حوصله‌داری‌بگم‌چی‌اومده‌به‌روزگارم؟ وااای باباموموگرفتن زیور‌آلات‌والنگومو‌گرفتن میزدن‌سراغِ‌عموموگرفتن زدنم‌زیاد وقت‌و‌بی‌وقت‌منو‌میزنه‌میگه‌بگو‌عموت‌بیاد زدنم‌زیاد راستی‌غصه‌نخوری‌این‌دندوناشیریه‌درمیاد دادزدم‌نزن یه‌جوری‌زدن‌سیاه‌شده‌باباکل‌این‌بدن دادزدم‌نزن مسخرم‌می‌کنن‌ومیگن‌شدم‌شبیه‌پیرزن من‌الذی‌اَیتمنی؟بابابابا بنددوم خیلی‌شدم‌گم                   شدبارچندم؟ راستی‌گفتم‌ادام‌ودرمیارن‌جلوی‌مردم؟ من‌که‌بریدم                   چیاکشیدم سه‌سالم‌زیادبودازسه‌سالشم‌خیری‌ندیدم وااای چه‌دردی‌داره‌پهلوم آخ‌بلندم‌می‌کنن‌بابایی‌از‌موم امونم‌بریده‌از‌این‌دردِبازوم بم‌میگن‌مریض کجا‌آخه‌میگن‌این‌طوری‌به‌یه‌بزرگ‌ویه‌عزیز؟ بم‌میگن‌مریض باقدخمیده‌من‌چیکارکنم‌گیرم‌شدم‌کنیز؟ چی‌ازم‌می‌خواد؟ آخه‌یه‌سه‌ساله‌ی‌خمیده‌به‌چه‌کارشون‌میاد؟ چی‌ازم‌می‌خواد؟ تفریح‌زجر‌شده‌بابازدنم‌بگو‌عموبیاد من‌الذی‌اَیتمنی‌؟بابابابا ✍ 👇
۳۹ (حضرت رقیه س) تو رقیه هستی،نور چشم زهرا رنگ و روی زینب،از رخت هویدا تو جان حسین هستی نور هر دو عین هستی یا رقیه جانم۲ کربلای خونین،همرهی به زینب زان همه مصیبت،روز تو شده شب دیده ای علی اکبر همچو گل شده پرپر یا رقیه جانم۲ یا رقیه جانم،غربتت شد احساس آن دمی که افتاد،هر دو دست عباس فرق او دو تا گردد دست او جدا گردد یا رقیه جانم۲ دیده ای چو زینب،بابا شده تنها در گوشه ی میدان،شد اسیر غم ها از جفا و کین بابا شد نقش زمین بابا یا رقیه جانم۲ دیده ای به مقتل،سوی او دویدند از قفا ز کینه،رأس او بریدند جان تو رسید بر لب خون شد جگر زینب یا رقیه جانم۲ از جور زمانه،دیدی بی بهانه عمه را زدند با،کعب و تازیانه زخم تو نمک خورده گشته ای تو افسرده یا رقیه جانم۲ خون دلت نمودند،در کوفه و در شام بر آل پیمبر،سنگ زدند ز هر بام ای دختر زهرایی دیدی چه ستم هایی یا رقیه جانم۲ ای که از تبار و،نسل بوترابی از چه دخت زهرا،در بزم شرابی خون دلت از این غم شد عمه قامتش خم شد یا رقیه جانم۲ دیده ای پدر را،دم زند ز محبوب بی حیا یزید زد،بر لب حسین چوب دیده تر شده زینب خونجگر شده زینب یا رقیه جانم۲ زین همه مصیبت،هر دلی کبابه از چه گشته جایت،گوشه ی خرابه بوده ای لب عطشان بهر پدرت گریان یا رقیه جانم۲ ظلم و کین دشمن،بی رمق تو دیدی رأس پدرت را،در طبق تو دیدی نور حق عیان آمد بر تو میهمان آمد یا رقیه جانم۲ با پدر تو گفتی،کی سرت بریده کی رقیه ات را،خونجگر نموده آمدی برم بابا خون شد جگرم بابا یا حسین مظلوم۲ ای پدر نبودی،زخم من نمک خورد در کنار عمه،دخترت کتک خورد ای یار غریب من غم شده نصیب من یا حسین مظلوم۲ ای پدر نبودی،از ناقه فتادم ای پدر سرم بر،خاک غم نهادم نیمه شب در آن صحرا خونجگر شدم بابا یا حسین مظلوم۲ قامتم شده خم،خسته ام ز دنیا بر مرا به همره،ای یوسف زهرا ای حبیب من بابا ای طبیب من بابا یا حسین مظلوم۲ نور دیده ی من،بر تو من اسیرم در کنج خرابه،ای پدر بمیرم نیمه شب از این دنیا می روم چنان زهرا یا حسین مظلوم۲ @yaghubianreza
۴۱ (حضرت رقیه س) من بر گل زهرای بتول نور دو عینم از نسل و تبار علی و دخت حسینم در خصلت و خویم،چون فاطمه هستم چون زینب کبری،با عاطفه هستم بابای غریبم۴ بابا ز سفر سوی من بی رمق آمد در نیمه ی شب رأس پدر در طبق آمد در خرابه ی شام،بوی او شنیدم رأس پدر من،شد نور امیدم بابای غریبم۴ گفتم که پدر بر تو و آل تو سلامم نام تو شده ای پدرم ذکر مدامم مهمان منی تو،ای یار و انیسم با تو شده بابا،هنگام جلوسم بابای غریبم۴ آمد سر تو پس چه شده پیکر پاکت جانم به فدای تو و آن پیکر چاکت با دیدن رویت،شد خرابه غوغا رأس تو بگیرم،در بر گل زهرا بابای غریبم۴ بنگر پدرم پای پر از آبله دارم من زنده و خجلت ز روی قافله دارم من برات بمیرم،بابای غریبم بعد از تو پدرجان،غم گشته نصیبم بابای غریبم۴ بابا تو نبودی ز روی ناقه فتادم سر را به روی خاک بیابان بنهادم زجر آمد و بر من،او سنگ محک زد بر رقیه ی تو،از کینه کتک زد بابای غریبم۴ بعد از تو از این زندگی ام سیر شدم من تا رأس تو دیدم روی نی پیر شدم من ممنون ز عمه،هر جا سپرم بود در وقت اسیری،جای پدرم بود بابای غریبم۴ @yaghubianreza
۴۱ (حضرت رقیه س) من بر گل زهرای بتول نور دو عینم از نسل و تبار علی و دخت حسینم در خصلت و خویم،چون فاطمه هستم چون زینب کبری،با عاطفه هستم بابای غریبم۴ بابا ز سفر سوی من بی رمق آمد در نیمه ی شب رأس پدر در طبق آمد در خرابه ی شام،بوی او شنیدم رأس پدر من،شد نور امیدم بابای غریبم۴ گفتم که پدر بر تو و آل تو سلامم نام تو شده ای پدرم ذکر مدامم مهمان منی تو،ای یار و انیسم با تو شده بابا،هنگام جلوسم بابای غریبم۴ آمد سر تو پس چه شده پیکر پاکت جانم به فدای تو و آن پیکر چاکت با دیدن رویت،شد خرابه غوغا رأس تو بگیرم،در بر گل زهرا بابای غریبم۴ بنگر پدرم پای پر از آبله دارم من زنده و خجلت ز روی قافله دارم من برات بمیرم،بابای غریبم بعد از تو پدرجان،غم گشته نصیبم بابای غریبم۴ بابا تو نبودی ز روی ناقه فتادم سر را به روی خاک بیابان بنهادم زجر آمد و بر من،او سنگ محک زد بر رقیه ی تو،از کینه کتک زد بابای غریبم۴ بعد از تو از این زندگی ام سیر شدم من تا رأس تو دیدم روی نی پیر شدم من ممنون ز عمه،هر جا سپرم بود در وقت اسیری،جای پدرم بود بابای غریبم۴ @yaghubianreza
۶۵ (حضرت رقیه س) پدرجان رقیه منم نور چشمان مولی حسینم به کنج خرابه به همراهی زینبینم پدرجان پدرجان اگر چه منم در میان گلانش سه ساله به یاد پدر بین ویرانه با آه و ناله پدرجان پدرجان ز ظلم و ستم جای من شد خرابه کنار من و عمه در اضطرابه پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان۲ پدرجان به کنج خرابه نشسته ولی من غریبم کنار سر تو پدر بهر تو بی شکیبم پدرجان پدرجان کسی همچو من رنج و ماتم به دنیا ندیده شده قامت کوچکم از غم تو خمیده پدرجان پدرجان تن من شده بی رمق ای پدرجان رسیده سرت در طبق ای پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان۲ پدرجان پدر نام زیبای تو در جهان آبرویم کنار سر تو پدر با تو در گفت و گویم پدرجان الا ای که هستی به من ای پدر نور دیده بگو با رقیه چه کس رأس پاکت بریده پدرجان پدرجان نشسته کنار طبق یادگارت شدم در کنار سرت بی قرارت پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان۲ پدرجان نبودی که از روی ناقه فتادم پدرجان سرم را روی خاک غم من نهادم پدرجان پدرجان پدرجان نبودی که زجر از ستم زخم من را نمک زد به صحرا همان بی حیا دخترت را کتک زد پدرجان پدرجان دعا کن پدرجان که حاجت بگیرم کنار سر پر ز خونت بمیرم پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان۲ ۱۴۰۴ @yaghubianreza
۵۹ (حضرت رقیه س) من رقیه نور عینم دختر پاک حسینم سفیر مولانا حسین همره با زینبینم من دختری، سه ساله ام روی کبود، چون لاله ام پدر حسین۲ هر دلی بهرم کبابه از چه شد جایم خرابه از برای رقیه ات عمه ام در اضطرابه کنج خرابه، غریبم بهر بابا، بی شکیبم پدر حسین۲ غربتم را دشمنم دید قامت کوچکم خمید آمده با سر بابایم به دست دشمن پلید تن من باشد بی رمق در خرابه، آمد طبق پدر حسین۲ با پدر در گفت و گویم نام بابا آبرویم بهر دیدن بابایم در طبق در جست و جویم هستی مرا، نور دیده کی سرت از، کین بریده پدر حسین۲ بوده ای تو غمگسارم بر تو بابا یادگارم گوشه ی خرابه ی شام بهر تو من بی قرارم از روی، ناقه افتادم صورتم بر، خاک نهادم پدر حسین۲ زجر دون مرا محک زد بی حیا زخمم نمک زد نبودی بابا در صحرا دخترت را او کتک زد زجر بی دین، رو به رویم سیلی کین، زد به رویم پدر حسین۲ بال و پر بشکسته ام من دیگر از خود خسته ام من ای شهید ظلم و کینه به شما پیوسته ام من کن دعا حاجت بگیرم در کنار، تو بمیرم پدر حسین۲ @yaghubianreza