#حضرت_سکینه_سلاماللهعلیها
#اربعین
#یوسف_رحیمی
چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدم
نیزه در نیزه غریبانه تنت را دیدم
زیر پامال کبود سم مرکبها، نه
به روی دست ملائک بدنت را دیدم
گرچه نشناختمت وقت عبور از گودال
عمّه میگفت تن بیکفنت را دیدم
گیسویت بر سر نی شعر غریبی میخواند
زلف خونینِ شکن در شکنت را دیدم
قاری من سر نیزه ز عجایب گفتی
شام ، تفسیر غریب سخنت را دیدم
آه ؛ یعقوب شده چشم من از روزی که
به تن تیره دلی، پیرهنت را دیدم
خیزران شیفتۀ ساحت لبهایت شد
چشم وا کردم و زخم دهنت را دیدم
تا سحر قلب تنور از غم تو آتش بود
عطر گیسوی تو و سوختنت را دیدم
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
#حضرت_سکینه_سلاماللهعلیها
#اربعین
#سید_جواد_مظلومپور
بی گلِ رویت پدر از زندگی دل برگرفتم
دستشستم از دو عالم چونترا در برگرفتم
یاد داری قتلگه نشناختم جسم شریفت
خم شدم بابا نشانت را ز انگشتر گرفتم
هر چهکردم جستجو انگشت و انگشتر ندیدم
پس سراغ حضرتت از عمّه مضطر گرفتم
در مقام قرب بودم، ماتِ جسم چاک چاکت
تا برای شیعیان پیغام زان حنجر گرفتم
سوختم آتش گرفتم چون شنیدم نالۀ تو
ز اوّلین پیغام تو دستور تا آخر گرفتم
داشتم میمُردم از غم در کنار کشتۀ تو
لب بر آن حنجر نهادم زندگی از سر گرفتم
بر تن آزردۀ من بوسه می زد تازیانه
من برای توشۀ ره بوسه زان پیکر گرفتم
بس که سیلی زد عدو در راه وصلت بر رخ من
صورتم نیلی شده سنّت ز نیلوفر گرفتم
خواهر کوچکترم چون دید رأست در خرابه
داد جان در پیش رویم من غمی دیگر گرفتم
خوش به حال او که جان را کرد قربان سر تو
من گران جانم که ماندم قبر تو در بر گرفتم
این من و این جان ناقابل فدای خاک کویت
تا نپنداری که جز تو مونس دیگر گرفتم
مجلس نامحرمان دیدی مرا بازوی بسته
آستین را پیش رویم چون نَبُد معجر گرفتم
ای پدر بعد از تو من دیگر نخواهم زندگی را
مرگ را زین زندگانی ای پدر خوشتر گرفتم
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 کاروان عشق
@emame3vom
.
#زمزمه
شهادت امام حسن عسکری ( ع )
----------
حسن جان
تو آن بودی ای گل که گشتی خزانی
شدی کشته از زهر کین در جوانی
تو غرق نوایی شهید از جفایی
غریبِ غریبان تو در سامرایی
حسن جان
واویلا
حسن جان، حسن جان، حسن جان، حسن جان
"" "" "" "" "" "" ""
حسن جان
چقدر از عدویت جفا دیده ای تو
چه گلها ز گلزار غم چیده ای تو
چه غمها که بردی ز زهری که خوردی
چه مظلوم و تنها تو جان را سپردی
حسن جان
واویلا
حسن جان، حسن جان، حسن جان، حسن جان
"" "" "" "" "" "" ""
حسن جان
چکد اشک فرزند ماه تو مهدی
ببین شد پریشان ز آه تو مهدی
چه رنجی چه بیمی چه داغ عظیمی
نشسته به رویش غبار یتیمی
حسن جان
واویلا
حسن جان، حسن جان، حسن جان، حسن جان
#حاج_محمود_تاری «یاسر»
سبک ، رضا صادقی
#سبک_حسین_جان
................
.
#حضرت_سکینه
در رحلت حضرت سکینه خاتون ( س )
---------
پدر جان
منم دخترت زار و خسته سکینه
ببین قدّش از غم شکسته سکینه
پدر جان
حسین جان حسین جان حسین جان
پدر جان
به خون دیده ام پیکرت را عزیزم
به نی دیده. ام من سرت را عزیزم
پدر جان ،
پدر جان
حسین جان حسین جان حسین جان
پدر جان
غمت در دلم کرده ریشه واویلا
به یاد تو بودم همیشه واویلا
پدر جان ،
پدر جان
حسین جان حسین جان حسین جان
پدر جان
بدیدم کنار تن تو واویلا
که زد عمّه را دشمن تو واویلا
پدر جان ،
پدر جان
حسین جان حسین جان حسین جان
پدر جان
دلم شد شکسته چو زینب پدر جان
دهم جان ز داغ تو امشب پدر جان
پدر جان ،
پدر جان
حسین جان حسین جان حسین جان
پدر جان
من و محنت و چشم دریا واویلا
روم با غم تو ز دنیا واویلا
پدر جان ،
پدر جان
حسین جان حسین جان حسین جان
محمود تاری «یاسر»
............
..
#حضرت #سکینه
ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود
بر چهرهاش ز عصمت و عفّت، نقاب بود
پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه
آیینهی تمام نمای رباب بود
نامش که بود آمنه، مادر سکینه خواند
کآرام بخش جان و دل مام و باب بود
پیوند بست عشق، حسین و رباب را
یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود
این دختر حسین به میدان کربلا
با دختر بزرگ علی همرکاب بود
در کربلا حماسهی اشک و پیام داشت
گلواژهی قیام و گل انقلاب بود
او را اگر حسین به همراه برده است
نی حُسن اتّفاق که یک انتخاب بود
در پاسخ عطش زدهی نوگلان عشق
آب ار نداشت دامن او پر گلاب بود
لبهای خشک و تشنهی او را به هر سؤال
یک مدّ آه فاصله وقت جواب بود
می کرد نالهاش جگر سنگ را کباب
از بس دلش ز آتش غمها کباب بود
از یاد قتلگاه و شهیدان سر جدا
نقش ضمیر او شب و روز التهاب بود
در یاد داشت آن شب و روزی که از عطش
طوفان خیمه زمزمهی آب آب بود
در یاد داشت آن شب و روزی که اصغرش
از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود
در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را
آهسته بوسه میزد و او گرم خواب بود
در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید
خورشید پاره پاره به روی تراب بود
آن ناز پروریدهی دامان افتخار
کی جای او خرابهی شام خراب بود
در آفتاب گرم بیابان راه شام
سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود
#حضرت_سکینه_سلاماللهعلیها
#سید_رضا_مؤيد
..............................
🖤🖤
دو بیت #شعر_عربی منسوب به #امام_حسین_علیهالسلام (انتشار به مناسبت پنجم ربیعالاوّل):
لَعَمْرُک اِنّنی لَاُحِبُّ دارا"
تَکونُ بها سکینةُ و الرّبابُ
اُحبُّهُما وَ ابذُلُ کلّ مالی
و لیس لعاتب عندی عِتابُ
به جان تو سوگند!
من خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند.
آنها را دوست دارم و تمامی داراییام را به پای آنها میریزم و سرزنش كننده را از طرف من عتابی نيست.
#حضرت_سکینه_سلاماللهعلیها
#حضرت_رباب_سلاماللهعلیها
خدایااااا!!!!
🏴به حقّ این مادر و دختر عاشورایی!
منتقم عاشورا را برسان... .
#جواد_هاشمی_تربت✍
......