eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. یارب بحق احمد مختار العفو بر خون فرق حیدر کرار العفو یارب بحق ناله زهرای اطهر در شعله ها بین در و دیوار العفو یارب به حق مجتبی و غربت او یارب بحق آن دل غم دار العفو یارب بحق تشنه ای کز شدت ضعف میدید رنگ آسمان را تار العفو یارب بحق دیده ای که دائما بود در ماتم کرببلا نمدار العفو یارب بحق باقر و ظلمی که دیده است در شام از آن قوم بد کردار العفو یارب بحق صادق آنکه مثل زهرا بر خانه اش آتش زده اغیار العفو یارب به آن زندانیِ بغداد که داشت دشنام و سیلی موقع افطار العفو یارب به مولانا رضا کز شدت زهر بر خویش می پیچید بی غمخوار العفو یارب به مولایی که مظلومانه جان داد در حجره ی دربسته محنت بار العفو یارب به هادی آنکه او را مثل زینب در بزم مِیْ  بردند با اجبار العفو یا رب بحق عسکری و سامرایش گرد گناه از قلب ما بردار العفو یارب بحق مهدی و اشک مدامش بر گریه ی زینب سر بازار العفو درپیش تو ای آنکه ستّارالعیوبی بر کَرده هایم میکنم اقرار العفو .
. آجرک الله مهدی، شد سلیمانی شهید عاقبت آن شیردل بر آرزوی خود رسید در شب جمعه که اذن از حضرت زهرا گرفت در پگاه جمعه رفت و دامن مولا گرفت ذکر یازینب گرفت و کار را اتمام کرد یاحسینی گفت و بوی سیب استشمام کرد بسکه شوق جانفشانی بود در پیراهنش یاعلی اکبر سرود و پاره پاره شد تنش تکه دستی از تمام پیکر او مانده است خوب شد در دست او انگشتر او مانده است از بقایایش برای همسرش چیزی نگو از تن پاشیده پیش دخترش چیزی نگو سینه ها را با غم هجرش دگرگون کرد و رفت دیده را جیحون و قلب عاشقان خون کرد و رفت مثل فرزند شهیدان بی قراری می کنیم در هوای روی او چشم انتظاری می کنیم دلبر ما آرزومند شهادت بود و رفت بر لب او نقشِ لبخند شهادت بود و رفت او که رفت اما قرار ما و آن جانانه چیست؟ (گر گدا کاهل بُوَد تقصیر صاحبخانه چیست) با شهیدان رفت و با یاران خود مأنوس شد او به رؤیایش رسید و خواب ما کابوس شد گر چه او رفت و دل ما از غمش آکنده است لیک در تاریخ دنیا نام و یادش زنده است رفت او اما هنوز آن اقتدارش پا به جاست نام او پایان گرفت و اعتبارش پا به جاست پرچم فتحی که او افراشت می ماند هنوز هر چه در هر سنگری گل کاشت می ماند هنوز او اَبَر فرمانده در پیکار استکبار بود یار و سرباز ولایت بود اگر سردار بود آی امریکا بدان این بار نانت آجر است گوشه گوشه خاک ایران از سلیمانی پر است اول و آخر همان که رهبرم فرمود و بس پاسخ ما خواهد بود و بس .
. شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه ی قتلگاه می آیم با دم آه آه می آیم مادرش آمده است می دانم روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را) شب جمعه است روضه خوان زهراست مجلسی گوشه ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می خواند یک نفر روضه اینچنین می خواند (لب گودال خواهر افتاده  ته گودال مادر افتاده) (آن طرف تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه است مبتلا شده ایم باز مهمان کربلا شده ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو .
. ای که میگفتی برایم کار نیست زندگی سخت است و ره هموار نیست رای دادن گر چه با اجبار نیست خیز از جا مهلت تکرار نیست رای تو تقدیر ساز کشور است نصرتی بر مردم بی یاور است کوششی در کشوری نوآور است چاره دست دولتی ناچار نیست رای من خاری به چشم دشمن است یک نشان از عزت این میهن است انتخاب بهترین، حق من است حق من بازیچه ی اغیار نیست رای دادن کشورم را ضامن است درد بی دردی بلای مُزمِن است بی تفاوت بود هر کس خائن است این وصیت های آن سردار نیست دین حق مانده است بی یار و دفاع معنویت کم شده در اجتماع اعتقاد از جمع ما کرده وداع در حرم ها حرفی از زوار نیست خوب می دانیم وضع اقتصاد از گرانی ها و از فقر و فساد زندگی ها نیست بر وفق مراد غیر از این ها حرف در اخبار نیست بورس افتاده است در چاه ضرر نیست از تولید و از رونق خبر همت صنعتگران شد بی اثر این که دیگر کار استکبار نیست! قیمت ارزاق روز افزون شده قلب مرغ از این گرانی خون شده لیلی از این نرخ ها مجنون شده ای جناب این وضع این بازار نیست ای بردار نرخ اعلامی چه شد؟ اقتصاد ناب اسلامی چه شد؟ آن گلابی های برجامی چه شد؟ خانه ی دولت که میدان بار نیست در حکایات دل رنجور ما بشنو ای جان قصه ی مشهور ما ظاهرا در خدمت جمهور ما یکی جنابی هست که انگار نیست ای که در رقص و غزلخوانی شدی! حامی آقای روحانی شدی! حال که گرم پشیمانی شدی توبه ات تنها به استغفار نیست خب! خدا را شکر در این روزگار دختر ما بر دوچرخه شد سوار کاش فکری هم شود بر کار و بار تا نگوید کارفرما کار نیست هر دل عاشق برای ازدواج مسکنی زیبنده دارد احتیاج درد این عشاق کی گردد علاج چاره این کار در گفتار نیست تیم استقلال! تیم پرسپولیس! تیم والیبال و کشتی و تنیس کاپ اخلاق است دست یک رئیس جز رئیسی رای ورزشکار نیست آنچه در این جمع زیبا مطرح است خواهش ما انتخاب اصلح است رای ما در حکم تیر اسلحه است تیرهایی که کم از رگبار نیست مرد باش ای آنکه کاری دست توست درد مردم را دوا کن در نُخست گام خود بردار در کار درست حاصلی در غیر این رفتار نیست امر به معروف کار آمر است باطن ما در سخن ها ظاهر است این معانی اعتقاد شاعر است ورنه شاعر اینقدر بیکار نیست .
. گرچه بر این آستان روی سیاه آورده ام شرمسارم، اشک هایم را گواه آورده ام دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست من برایت کوله باری از گناه آورده ام در جزا پرونده ی ما را بسوزان جای ما از قضا، من نامه ای پر اشتباه آورده ام باز کن آغوش خود بر بنده ی آلوده ای من به ستّار العیوبی ات پناه آورده ام خسته ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید از خرابات هوس، حال تباه آورده ام @emame3vom دل بریدم از همه، دل بسته ام بر مهرِ یار رخصتی فرما، رفیقی نیمه راه آورده ام کارهایم زشت بود اما نهادم زشت نیست مهر مولایم علی را عذر خواه آورده ام پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه ها نیمه جانی از کنار پرتگاه آورده ام تحفه ای دارم که بی شک حاجتم را میدهند اندکی تربت به درگاه اله آورده ام داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومند نجات مثل حر رو بر مسیح قتلگاه آورده ام https://eitaa.com/emame3vom/60321 .
. خداحافظ ای ماه خوب صیام خداحافظ ای رحمت مستدام خداحافظ ای سفره های سحر نماز و دعا و قعود و قیام رسیدیم از این فیض تا عید فطر از آن حسن مطلع به حسن ختام چه ماهی که با لطف حق شد شروع چه ماهی که با لطف حق شد تمام چه شب های اُنسی چه حال خوشی که پُر میشد از عطر رحمت مشام چه محروم باشم چه مرحوم، باز به لطف خدا چشم دارم مدام اگر عقده داری چو من در گلو اگر از گناهان شدی تلخ کام به دربار حق رو کن و زیر لب ببر نام زهرا "علیها سلام" بگو مهر او هست در سینه ام به اولاد زهرا غلامم، غلام اگر شاهدی از تو درخواست شد برای ملائک بگو این کلام دو چشمم عزادار آن تشنه ای است که بر زخم او نیزه شد التیام عقب مانده های حُنین و اُحد گرفتند از آن بی کفن انتقام تنش پایمال سم اسب شد عیالش روان شد به بازار شام فدای رقیه که در راه حق فدا شد برای بقاء قیام .
. شعر شعر، بار رسالتی دارد واژه های هدایتی دارد شعر اگر از شعور دم نزند کاش شاعر دگر قلم نزند شعر یک عقل عاطفه خیز است منطقی از شعور لبریز است عقل پیغمبر درونی ماست رهنمای بشر به حکم خداست وای از آن روز که جفا گردد عقل از کار دین جدا گردد خشک مغزی به دین اضافه شود دین مبدّل به یک خرافه شود عقل اگر رفت، جهل می تازد چهره ی عشق، رنگ می بازد دین بی عقل، ظلم و جور و جفاست حاصلش ابن تیْمیه هاست (۱) این تعصب بلای دین باشد قاتل جان مسلمین باشد سال ها پیش آستان بقیع که در آنجا ملائک اند مطیع شد اسیر غرور عبد وهاب (۲) گشت آن آستان پاک خراب آه و افسوس آن تفکّر شوم کرده اسلام عده ای مسموم آن تفکر، نشست بر جانی ساخت از یک جوان، بد انسانی تیغ وهابیت گرفت به مشت دو تن از دوستان ما را کشت ای مسلمان از خدا غافل! نرسد این مسیر تا منزل عقل باید دلیل راه شود تا که دل بنده ی اله شود آن دو تن ره به ربنا بردند شهد "احلی من العسل" خوردند راه صبر و خلوص پیمودند عشق و ایمان خویش افزودند درِ دنیای بی وفا بستند به شهیدان عشق پیوستند گرچه رفتند راهشان باقی است چشمه های نگاهشان باقی است پیش ما یاد و نامشان زنده است شاهد من، "سلام فرمانده" است ای ولی خدا امام زمان! منجی جان ما امام زمان! گرچه کشتند یاورانت را یک به یک حافظیم جانت را ای نگاهت دوای هر دردی میشود ای طبیب برگردی؟! باز آ ای ولایتت ازلی تشنه هستیم ما به عدل علی نظری کن که روسفید شویم مثل یاران خود شهید شویم نظری کن که جان ما مانده جان فدایت، سلام فرمانده! ✍ ۱. ابن تیمیه مبدع تفکر وهابیت است. ۲. محمد بن عبدالوهاب پیروان تفکر ابن تیمیه که دستور تخریب حرم بقیع را داد. ................. به مناسبت ✍ از حرم تا حریم جان رفتند پر گشوده به آسمان رفتند از مکانی که بود منزل عشق عاشقانه به لا مکان رفتند دلشان پر ز درد مردم بود دردمندانه زین جهان رفتند روزه را باز کرده‌اند از خون سوی مولای عاشقان رفتند به علی تا که اقتدا کردند مقتدا گشته اند و آن رفتند مرگ تکفیر را صلا زده‌اند ذکر توحید بر زبان رفتند سینه مجروح و پهلوی مجروح فاطمی رنگ و ارغوان رفتند میزبان حضرت امام رضا دست در دست میزبان رفتند روضه خواندند روضه گودال غرق خون چون امامشان رفتند در پرواز مشهد سروده شد .
. به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی ، صف اغنیا نشسته منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مفرما که به خوان لطف و جودت همه ماسوا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس ، حرم خدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که به گِرد کعبه حاجی چو رضا نباشی از او ، ز خدا جدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی مرو راه دیگر ای دل به خدا رسیده هر کس به ره رضا نشسته تو ز هیچکس نپرسی : "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که رو سپیدان به نماز ایستاده به نیاز ، روسیاهان همه با حیا نشسته همگی به دام لطف تو اسیر گشته اینجا که کمند لطف و جودت به کمینِ ما نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته 🔸شاعر: . ☀️أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی . ☀️در حديث سلسه الذهب ☀️کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصني فَمَن دَخَلَ حِصني اَمِنَ مِن عَذابي بِشُرطِها وَ شروطِها و أنَا مِن شُروطِها. ☀️وجود مبارک امام رضا ( ع) حلقه وصل امامت تا وجود مبارک امام زمان ( عج ) است. .............. . تو آن حسی که گاهی در دلی آگاه می آیی مثال حس خوب شاعری، ناگاه می آیی نگاهت مأمن ایمان و کویت ضامن جان ها تو آن آرامشی که در "أمین الله" می آیی تو آن شاهی که با افتادگان همراه می گردد تو از بس مهربانی با رعیّت راه می آیی تو آن مهری که مهرت را دریغ از کس نخواهی کرد تو آن ماهی که بر دل جویی از هر چاه می آیی تو خورشید زمین هستی و نور آسمان هایی که از رحمت سراغ مردم گمراه می آیی بنازم رأفتت را ای امام مهربانی ها به استقبال زائر در مسیر راه می آیی رضایی و همه از سایه ی لطفت رضا هستند که حتی در نگاه دشمنان دل خواه می آیی وداعت با مزار ختم مرسل گفت با تاریخ می آیی سوی مرو امّا تو با اکراه می آیی ولی عهد رسول اللهی و سلطان دل هایی به ظاهر پیش ظلم دشمنان کوتاه می آیی تویی آن مَظهر "راضیّةً مرضیّه" ی قرآن که راضی بر قضا سوی شهادت گاه می آیی امید ما تویی روز قیامت ای که فرمودی: سه جا بر یاری زوّار این درگاه می آیی .
شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه ی قتلگاه می آیم با دم آه آه می آیم مادرش آمده است می دانم روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را) شب جمعه است روضه خوان زهراست مجلسی گوشه ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می خواند یک نفر روضه اینچنین می خواند (لب گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده) (آن طرف تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه است مبتلا شده ایم باز مهمان کربلا شده ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو
. ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است دمّامه آورید که داغ دمادم است احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! ای روشن از تجلی تو آسمان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عبد خانوادگیت خانمان من خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین معراج آیتی ز مقام و جلال تو قوسین شرح ابروی همچون هلال تو دیگر نیامده است و نیاید مثال تو فرمود مصطفی به بیان کمال تو، بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین ما کیستیم تا که فدای سرت شویم یا جان نثار و سینه زنِ اصغرت شویم خواهیم اگر که خاک ره خواهرت شویم، باید مدافع حرم دخترت شویم بر دهر پشت پا زده، لبیک یاحسین شکر خدا که داغ تو بر جان خریده ایم گشتیم در جهان و تو را برگزیده ایم عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیده ایم در شاهراه کوی شهادت شنیده ایم آغاز و انتها زده لبیک یاحسین فطرس گواه میدهد آقایی تو را حر دیده است حسن پذیرایی تو را تاریخ شاهد است شکیبایی تو را زینب لوای غربت و تنهایی تو را در دشت کربلا زده لبیک یاحسین داغی که آب خواستنت بی جواب ماند، داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند، آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند، آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند، آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین .
. عمر رقیه سر رسید عمه مسافر از سفر رسید عمه ____ ویرانه ام زیبا شده است امشب شهادتم امضا شده است امشب ____ بابا به روی نیلی دخترت ببین کبودی رخ مادرت _ روی کبود و قامتی خمیده ارث فدک به دخترت رسیده چشمم به بابا روشن است عمه امشب شب قدر من است عمه ____ سوره یاسین شده مهمان من فدای قرآن بشود جان من _ تا که پدر آمد مرا در آغوش این پای پر آبله شد فراموش _ مهمان رسید پیش من عمه جان موی مرا شانه بزن عمه جان ای کاش وقتی پیش من نشیند موی سپیدم را پدر نبیند از این سر بریده نور آید آخر چرا بوی تنور آید _ .
امام حسین ع
🔊 #واحد این خیمه به اون خیمه .... 🎙 کربلایی محمد حسین #پویانفر به یاد مرحوم 👈 #حاج_حسن_جمالی کربل
. سبک به یادبود مرحوم این موکب به اون موکب این هیات به اون هیات دل رفته تو مشایه با صد حسرت میگذره تو چشام خاطره ی موکبا/ محبت خادما/ ارادت زائرا باز میره خاطرم با یه دل مبتلا/ از پیش ایوون طلا/ تا حرم کربلا/ آه ای دل ای دل از حرم باز جا موندی آه ای دل ای دل باز تک و تنها موندی _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ این محمل به اون محمل این منزل به اون منزل زینب اومده از راه با آه دل زیر لب میخونه مقتل کرببلا/ غصه شام بلا/ روضه طشت طلا خبر بدم ای داداش عقیله ی بوتراب/به پیش اهل کتاب/رفته تو بزم شراب/ آه ای وای وای پیش چشم زینبت آه ای وای وای خیزران زد رو لبت .
. علیه_السلام شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه ی قتلگاه می آیم با دم آه آه می آیم مادرش آمده است می دانم روضه ی  "یابُنَیَّ" می خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را) شب جمعه است روضه خوان  زهراست مجلسی گوشه ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می خواند یک نفر روضه اینچنین می خواند (لب گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده) (آن طرف تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه است مبتلا شده ایم باز مهمان کربلا شده ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو ✍ .
گشوده اند درِ رحمت الهی را فزوده اند بساط زیاده خواهی را تباه میکند این فیض هر تباهی را سفید میکند این لطف هر سیاهی را بیا که هر نفست را خدا خریدار است بیا که فرصت خوبی برای دیدار است به هر زبان که دلت خواست دل ربایی کن بیا به رهگذر بندگی، خدایی کن غریبه نیستی ای دوست آشنایی کن بخند و پنجره را باز کن، رهایی کن اگر اراده کنی راه آسمان باز است ببند بار سفر را که وقت پرواز است اگر چه خوبی اگر چه بدی، خوش آمده ای! قدم به خانه رحمت زدی، خوش آمده ای! مقیم خوب ترین مقصدی، خوش آمده ای! به میهمانی حق آمدی، خوش آمده ای! گذشت هر چه که بودی، رسیده وقت اذان وضو بگیر و دو رکعت نماز توبه بخوان! دو قطره اشکِ ندامت گره گشا گردد دلت به نور خدا غرق در صفا گردد همین که در دل تو پای عشق وا گردد محیط سینه ی تو خانه ی خدا گردد به هر طرف بروی کعبه پیش رو داری به هر غزل فقط از عشق گفتگو داری در این زیارت دل خواه، تشنه باید بود به حالِ خوب سحرگاه، تشنه باید بود در این مسیر الی الله تشنه باید بود چنان حسین در این راه تشنه باید بود نیایش از لبِ لبْ تشنه ها شنیدنیَ است به زیر بار بلا، حال عشق دیدنیَ است حسین دید به وقت نماز داور را که هدیه داد به الله اکبر، اکبر را چراغ راه خدا کرد خون اصغر را که دستگیر شود رهروان دیگر را قسم به خون علی اصغرش که تابنده است هنوز دین خدا از قیام او زنده است ✍ .
Namahang In Mokeb 1403 Poianfar [Mohjat_Net].mp3
1.42M
1403 این موکب به اون موکب دیدن داره دریای خیل اربعینی ها تو مشایه السلام علیک میگم از این فاصله راه افتاده دلم پشت سر قافله السلام علیک هی میخونم با خودم منم از این راه دور کرب و بلایی شدم آه ارباب ارباب اگه تو کنی اراده آه زائر میشم اربعین پای پیاده این خیمه به اون خیمه این روضه به اون روضه کار روضه خون روضه است منم گریه السلام علی شهید کرب و بلا مرمل بالدما قاری سرنیزه ها السلام علی کشته ی غرقِ به خون وقتی اومد ساربون شد مادرت روضه خون آه یوماه یوماه قتلوک عطشانا این موکب به اون موکب دیدن داره دریای خیل اربعینی ها تو مشایه 🔻زمینه 1403 جدید؛ ......... یادبود حاج حسن جمالی این موکب به اون موکب این هیات به اون هیات دل رفته تو مشایه با صد حسرت میگذره تو چشام خاطره ی موکبا/ محبت خادما/ ارادت زایرا باز میره خاطرم با یه دل مبتلا/ از پیش ایوون طلا/ تا حرم کربلا/ آه ای دل ای دل از حرم باز جا موندی آه ای دل ای دل باز تک و تنها موندی _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ این محمل به اون محمل این منزل به اون منزل زینب اومده از راه با آه دل زیر لب میخونه مقتل کرببلا/ غصه شام بلا/ روضه طشت طلا خبر بدم ای داداش عقیله ی بوتراب/به پیش اهل کتاب/رفته تو بزم شراب/ آه ای وای وای پیش چشم زینبت آه ای وای وای خیزران زد رو لبت .
. ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من با آفتاب و آینه معنا کنم تورا تو راز سر به مهری و در سجده از خدا خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را وقتی اسیر غربت دنیایی خودم در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را شرمنده ام که در اثر روسیاهیم خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا (این دیده نیست قابل دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا) تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را روشن ز نور عصمت او عالمین شد تفسیر شادی و غم زینب حسین شد حیدر که بوده زینت هستی عبادتش زینب ز عرش آمده گردیده زینتش زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی خواندند صابرین، جبل استقامتش جبریل خاکبوس اتاق جلالتش روح القدس ملازم روح قداستش جایی برای عالم دیگر نمانده است آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم آید کلام زینب و عشق و محبتش چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است سوگند میخورم به حیا و نجابتش زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت: (زینب عفیفه ای است که در راه عفتش) (عباس می دهد نخ معجر نمی دهد) یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت تفصیل شان زینب کبری نگفتنی است چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت از چهار سالگی غم زینب شروع شد دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت می خواست از حکایت محسن کند سوال آمد میان حنجره بغض گلو نگفت مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟ هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت: (می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت) (زن را کسی مقابل شوهر نمی زند) (مادر کسی مقابل دختر نمی زند) وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است او ابر رحمت است به دریای کربلا ماییم قطره ای که به دریا شناور است در ماجرای زندگی زینب و حسین یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت: ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است (احکام ارث در همه جا چون بیان شود سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است این امتیاز در خور زینب بود که او میراث عشق را به برادر برابر است) جان ها فدای زینب و قلب صبور او از صبر و از غریبی او دیده ها تر است چه دید روز دهم بین قتلگاه کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است ( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت) (سر را برید و روبروی خواهرش گرفت) ✍ .