eitaa logo
امام حسین ع
27.5هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹همه هست آرزویم...🔹 همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده‌ای و بینم همه جا به هر زبانی بود از تو گفت‌وگویی به ره تو بس که نالم ز غم تو بس که مویم شده‌ام ز ناله نالی، شده‌ام ز مویه مویی... شود این‌که از ترحم دمی ای سحاب رحمت من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خم می سلامت شکند اگر سبویی همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جویی... 📝 🌐 @emame3vom .
. 💠 (علیه‌السلام) «اَفضَلُ اَعْمَالِ شِيعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَجِ» برترین اعمال پیروان ما، انتظار فرج است. 📗کمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۷ 🔹چشم به راه🔹 مگذار اسیر اشک و آهت باشیم در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم گفتیم که دور از تو چه باید کردن گفتند همه چشم به راهت باشیم @emame3vom عج
. 🔹بهاری که در راه است...🔹 دوباره روزهای سال شمسی رو به پایان است ولی خورشید من در پشت ابر تیره پنهان است ندارد غیر فرشی کهنه و یک قاب آیینه ببین خانه‌تکانی در دل ساده چه آسان است نبود امسال هم بابا سر سفره، نمی‌داند، که من گرمای دستش را... ولی او در پی نان است حواسش هست اما با من و دلواپسی‌هایم دم رفتن به مادر گفته عیدی لای قرآن است و کفش کهنه‌ام را در مسیری تازه می‌پوشم وگرنه کفش نو در راه بی‌مقصد فراوان است عدالت چون درختی خشک هر شب خواب می‌بیند بهاری را که در راه است یوسف را که زندان است 📝 .
. 🔹تو بیایی...🔹 بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم‌های نگران آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی‌وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند تو بیایی، همۀ ثانیه‌ها، ساعت‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند 📝 .
. 🔹فرصت دیدار🔹 گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد راهش به گریه سد کن و، مگذار بگذرد گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو رخسار خود نکرده پدیدار، بگذرد بگذشت از کنار من آن‌سان که بوی گل دامن‌کشان ز ساحت گلزار بگذرد در باغ گل نمی‌نهد از خویش جای پا از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد! غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش آیینه‌شو که فرصت دیدار بگذرد دردا که بی‌فروغ دل‌آرای روی دوست هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد سرشار از تجلی یارند لحظه‌ها حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد... این‌جا کسی به فیض تماشا نمی‌رسد تا خود چه‌ها به طالب دیدار بگذرد! گر در ولای آل علی صرف می‌شود از خیر عمر بگذر و، بگذار بگذرد ای کاش این دو روزۀ باقی ز عمر نیز در صحبت ائمۀ اطهار بگذرد امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد 📝 عج 🌐 https://eitaa.com/emame3vom/25285
. 🔹بهار من نیامد🔹 بهار آمد بهار من نیامد گل آمد گل‌عذار من نیامد برآوردند سر از شاخ، گل‌ها گلی بر شاخسار من نیامد چراغ لاله روشن شد به صحرا چراغ شام تار من نیامد جهان را انتظار آمد به پایان به پایان انتظار من نیامد همه یاران کنار از غم گرفتند چرا شادی کنار من نیامد چه پیش آمد در این صحرا که عمری گذشت و شهسوار من نیامد... 📝 .
. عشق با نامِ شما در صددِ تاختن است نام تو ،معنی دل بردن و دل باختن است قیمتِ «دوستی» ای دوست! اگر جان باشد این خرید‌ار تو ، آمادۀ پرداختن است تا زمانی که نیابیم تو را، کار جهان سنگ در برکۀ بیهودگی انداختن است بشناسیم و نبینیم تو را حرفی نیست! غصّۀ ما همه از دیدن و نشناختن است با غم یار بسوزیم و بسازیم ولی همۀ قصه مگر سوختن و ساختن است؟ 📝 . در یافتن تو در به در می‌میرم یا بر سر کوی یا گذر می‌میرم یک روز ز راه می‌رسی اما حیف از شوق شنیدن خبر می‌میرم .
. خوب است چنان که حسرتش هم خوب است یارب! دلم از ندیدنش آشوب است ذکری که به تسبیح دلم مانده فقط یا رادَّ یوسفَ علی یعقوب است 📝 🏷 ای خدایی که یوسف را به یعقوب بازگرداندی، یوسف فاطمه را نیز به منتظرانش برسان
. ما منتظران همیشه مشغول دعا... هستیم شبانه‌روز در ذکر و ثنا بی آن‌که به سویت قدمی برداریم یک عمر صدا زدیم: آقا تو بیا! 📝 🏷 ‌.
. مردان دریا چنان شیرینی دنیای ما شورانده دنیا را که از ما وام می‌گیرند آیین تماشا را به شوق دیدن صبح دل‌انگیزی که ما داریم هر آیینه به مغرب می‌برند آیینۀ ما را بگو امواج سرکش بیش از این خود را مرنجانند که طوفان‌ها مصمم می‌کند مردان دریا را به ما روز ازل تصویری از یاری نشان دادند که می‌جنگیم و می‌جوییم آن تصویر زیبا را به ما یک یا علی گفتند و از ما جان و دل بردند خوشا آنان که از نزدیک می‌دیدند مولا را به ما گفتند مولایی‌ست، مولایی که می‌باید برای چیدن عطرش مسافر شد سحرها را به ما گفتند جنگی هست و باید مرد میدان بود همان جنگی که مدت‌هاست خون کرده جگرها را همان جنگی که مادرها به پایش مادری کردند پدرهامان فدا کردند در راهش پسرها را همان راهی که روشن بود از چشم انتظاری‌ها و دوشادوش می‌آورد، طوفان خبرها را به ما گفتند هنگام نماز عید قربان است و ما سوی منا بردیم بعد از سجده، سرها را ببین قربانیانت را، بِنَفسی اَنت یا مولا سر سرخی به ما آن‌سان عنایت کن که یحیی را تو می‌آیی و این یلدای طولانی نمی‌ماند که چشمان تو تضمین می‌کند خورشید فردا را ✍🏻 ✍ 🏷 | 🇮🇷
. دوست دارم پر کاهی سر راهت باشم تا که در معرض یک نیم نگاهت باشم از سرت وا نکن این باد رها را تا من چون صبا در شکن زلف سیاهت باشم عاشقت بودن اگر جرم و گناه است ای کاش تا ابد بنده ی در بند گناهت باشم رو سیاه آمده ام، کوچکم، اما بگذار لااقل بین سیاهی سپاهت باشم تو ببندی وسط معرکه قد قامت را و من اندازه ی صد تیر پناهت باشم انتظار تو مرا کاش به کشتن بدهد بلکه در حد توان پیرو راهت باشم عمر کوتاهم اگر داد به وصل تو مجال تا دم آمدنت چشم به راهت باشم ✍ .
. می‌آید... شاید شبی که می‌هراسد دشت از طوفان شاید پس از سیلی که شهرم را کند ویران شاید یکی از روزهای زرد پاییز است شاید زمستان می‌رسد یا ظهر تابستان شاید همین فردا، دو روز بعد، سال بعد بعد از نماز صبح یا قبل از سحرگاهان از کوفه می‌آید؟ نمی‌دانم ولی جایی‌ست شاید خیابان ولی‌عصرِ همین تهران شاید یمن این روزها دارد اشاراتی مثل خراسانی که برمی‌خیزد از ایران من که نمی‌دانم کجای صفحۀ تاریخ فریاد مردی گم شده در چاه نخلستان اما همین اندازه می‌دانم که فرزندش از یوسفستان رخت بر بسته‌ست تا کنعان اما همین اندازه می‌دانم مسیحایی می‌آید و عیساست همراهش علی‌گویان می‌آید و آن طور که موسی به دریا زد پیش عصای او فروکش می‌کند طغیان.. دنیا به کوری می‌زند خود را، نمی‌بیند اشک فلسطین می‌چکد از دیدۀ لبنان دنیا نمی‌خواهد ببیند مکه وا کرده‌ست آغوش خود را روی حوثی‌های با ایمان دنیا نمی‌خواهد بفهمد، راهی گور است آل سعود خفته در آغوش بوسفیان چشم‌انتظاری‌های زهرا رو به پایان است فردا به نخلی بسته خواهد شد تن شیطان فردا مؤذن می‌شود کعبه، ولی این‌بار نام علی را می‌برد بر بام و بر ایوان ما با اذان کعبه فردا صبح می‌خوانیم پشت سر مهدی نمازی تشنۀ باران ✍🏻 | | 🇮🇷