eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
آن روز که شهر از تو پر غوغا بود در خشمِ تو، هیبت علی پیدا بود آن خطبهٔ پر شور تو در کوفه و شام فریادِ بلند و سرخ عاشورا بود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 ایستاده باید مُرد
امام حسین ع
. #آموزش_مداحی 💠 اجرای شعر کلاسیک در قالب نوحه 🔹یکی از معیارهایی که می‌توان اشعار کلاسیک را
علیهاالسلام 🔹یا فاطمة الزهرا🔹 بی‌تو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا وقت است که از رحمت، دستی ز علی گیری افتاده ز پا مولا، یا فاطمة الزهرا بعد از تو علی، از پای افتاد و به غم خو کرد با خانه‌نشینی‌ها، یا فاطمة الزهرا... چون محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید تنهاست علی، تنها، یا فاطمة الزهرا... بر خرمن جان او، چون شعله شرر می‌زد می‌ریخت چو آب اسما، یا فاطمة الزهرا... هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمة الزهرا 📝 Join → @emame3vom |🏴 .
. 🔹فرصت دیدار🔹 گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد راهش به گریه سد کن و، مگذار بگذرد گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو رخسار خود نکرده پدیدار، بگذرد بگذشت از کنار من آن‌سان که بوی گل دامن‌کشان ز ساحت گلزار بگذرد در باغ گل نمی‌نهد از خویش جای پا از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد! غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش آیینه‌شو که فرصت دیدار بگذرد دردا که بی‌فروغ دل‌آرای روی دوست هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد سرشار از تجلی یارند لحظه‌ها حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد... این‌جا کسی به فیض تماشا نمی‌رسد تا خود چه‌ها به طالب دیدار بگذرد! گر در ولای آل علی صرف می‌شود از خیر عمر بگذر و، بگذار بگذرد ای کاش این دو روزۀ باقی ز عمر نیز در صحبت ائمۀ اطهار بگذرد امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد 📝 عج 🌐 https://eitaa.com/emame3vom/25285
. گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد راهش به گریه سد کن و، مگذار بگذرد گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماهِ نو رخسار خود نکرده پدیدار، بگذرد بگذشت از کنار من آن‌سان که بوی گل دامن‌کشان ز ساحت گلزار بگذرد در باغ گل نمی‌نهد از خویش جای پا از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد! غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش آیینه‌شو که فرصت دیدار بگذرد دردا که بی‌فروغ دل‌آرای روی دوست هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد سرشار از تجلی یارند لحظه‌ها حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد.. گر در ولای آل علی صرف می‌شود از خیر عمر بگذر و، بگذار بگذرد ای کاش این دو روزۀ باقی ز عمر نیز در صحبت ائمۀ اطهار بگذرد امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد 📝 .
. علیه‌السلام 🔹خورشید هفتم🔹 امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است چون موسم دمیدن خورشید هفتم است آن فیض لایزال که مشتق ز نور او خورشید آسمان رضا، نور هشتم است آن پرتو جمال خدایی که طور او آیینه‌زار حضرت معصومه در قم است موسای طور قرب که در پیشگاه او صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است بگرفت دست عیسی مریم ولای او کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است دلتنگی‌اش مباد که در غنچۀ لبش لطف شکوفه‌باری باغ تبسم است... نور خدا در آینۀ آفتاب تو حیرت‌فزای دیدۀ افلاک و انجم است عدل مجسمی تو و هر دادخواه را در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است طاعات منکران تو در روز رستخیز آتش‌بیار معرکه مانند هیزم است در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان جایی که آب هست چه جای تیمم است؟ با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم عمری‌ست در بهشت که غرق تنعم است 📝 .
علیه‌السلام 🔹خورشید سر بریده🔹 آتش چقدر رنگ پریده‌ست در تنور امشب مگر سپیده دمیده‌ست در تنور؟ این ردّ پای قافلهٔ داغ لاله‌هاست؟ یا خون آفتاب چکیده‌ست در تنور؟! این گل‌خروش کیست که یک‌ریز و بی‌امان شیپور رستخیز دمیده‌ست در تنور؟ چون جسم پاره پارهٔ در خون تپیده‌اش فریاد او بریده بریده‌ست در تنور از دودمان فتنهٔ خاکستری، خسی خورشید را به شعله کشیده‌ست در تنور جز آسمان ابری این شام کوفه‌سوز خورشیدِ سر بریده که دیده‌ست در تنور؟ دنبال طفل گمشده انگار بارها با آن سرِ بریده دویده‌ست در تنور! امشب چو گل شکفته‌ای از هم، مگر گلی گل‌بوسه از لبان تو چیده‌ست در تنور؟ در بوسه‌های خواهر تو جان نهفته است جانی که بر لب تو رسیده‌ست در تنور آن شب که ماهتاب تو را می‌گریست زار دیدم که رنگ شعله پریده‌ست در تنور 📝 .
. علیه السلام ............................. خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه زادی او کعبه می‌کند اقرار دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب ید اللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند شاعر:استاد .............................................. جنازه مو میبرن وادی السلام علی علی امام من است و منم غلام علی جنازمو میبرن سمت کربلای حسین حسین فدای علی شد منم برای حسین هزار جان گرامی فقط فدای حسین تموم اهل و عیالم فقط فدای حسین تموم مکنت و مالم فقط فدای حسین فدای یک سر مویی ز بچه های حسین فدای بند طنابی زخیمه های حسین ........................... همین که خلق شدیم ابتدا علی گفتیم نداشتیم دهان، بی‌صدا علی گفتیم هزار آینه چیدند در برابر هم در آن تجلی بی‌انتها علی گفتیم خدا به خلقت حیدر، تبارک الله گفت و ما به خلقت خود مرحباعلی گفتیم فرشته گفت که عشق است و بار سنگینی است به روی دوش گرفتیم و یاعلی گفتیم به هر دلیل که باشد به نفع ما شده است در آن سحر چه بدانم چرا علی گفتیم نه جبر بود نه تفویض شرح قصه‌ی ما «قدر» که سخت گرفت، از «قضا» علی گفتیم به روی آب نوشتیم مرتضی و سپس به گوش آتش و خاک و هوا علی گفتیم نمانده است زمان خالی از ارادت ما همیشه با یکی از انبیا علی گفتیم شدیم شاخه طوبی و چیدمان موسی و قبل معجزه‌اش با عصا، علی گفتیم به شکل باد گذشتیم از دهانه‌ی غار و با رسول خدا در حرا علی گفتیم دعا به چشمه بدل کردمان زلال و طهور بدون دغدغه سر تا به پا علی گفتیم و اهل خاک بگویند هرچه می‌گویند نظر به غیر نکردیم _ ما علی گفتیم ........................ بر خود که مرید حیدرم مینازم همراه خدا به دلبرم مینازم گفتن که حرامزاده شد دشمن تو بر دامن پاک مادرم مینازم ای حیدر شهسوار وقت مدد است ای زبدهٔ هشت و چار وقت مدد است من عاجزم از جهان و دشمن بسیار ای صاحب ذوالفقار وقت مدد است 🌷🌷 ای شاه نجف فدای لطف و کرمت جونم به فدای چارگوشه حرمت کی میشود از لطف بگویی یکبار بعد از نجفت، کربُبلا میبرمت .......................... عشق من و تو چه ماجرایی دارد این قصه چه شاهی چه گدایی دارد در بین صفا و مروه هم خواهم گفت ایوان نجف عجب صفایی دارد ..................... 《عباس که دستان خدایی دارد به به که چه ایوان طلایی دارد ایوان نجف زیارتش آمد وگفت ایوان شما عجب صفایی دارد》 .👇
. سلام‌الله‌علیها ای بهره‌ور زخوان عطای توخاص و عام از ما تو را درود و ز سبحان تو را سلام با این شکوه و منزلت و رتبه و مقام در پیش پای زائر خود می‌کنی قیام تو اسوۀ کریمۀ اوصاف احمدی آیینهٔ تمام نمای محمدی چون آفتاب مهرتو، تابنده می‌شود حاتم ز جودخویش، سرافکنده می‌شود تنها نه ماه، مهر، تو را بنده می‌شود خورشید هم ز مهر تو،شرمنده می‌شود برگِرد تو چو کعبه ملک می‌کند طواف اینجا که جبرئیل بود گرم اعتکاف دل نیست هر دلی که تو را پای بند نیست نامی که از تو جلوه ندارد، بلند نیست شعری که از تو دم نزند، دلپسند نیست طبع مرا، به غیر تو شیرازه بند نیست چون دعبل و کمیت خوشا محترم شدن در پرتو عنایت تو محتشم شدن بی بی! چه دلپذیر بود آستانه‌ات امشب، گرفته است دل ما بهانه‌ات دل‌ها روانه‌اند ز هر سو به خانه‌ات امیّد ماست بر کرم بی کرانه‌ات خاتون هر دو کون! قم از تو زبانزد است زیرا که آشیانۀ آل محمّد است بی بی! بیا و رحمت خود را تمام کن در حقِّ ما، عنایت خود را تمام کن لطفی کن و محبّت خود را تمام کن الطاف بی نهایت خود را تمام کن ما را در آستانۀ لطفت امان بده پروانۀ حضور، دراین آستان بده هر کس که باجلال تو عهدی جمیل بست پیوسته دل به ذکر خوش یا جلیل بست هر زائری که پای ضریحت دخیل بست بال دعا به بال و پر جبرئیل بست اینجا فرشتگان خدا بال می‌زنند مُهر تو را به نامۀ اعمال می‌زنند هر زائری که عطر دعای حبیب داشت بوی خوش شکوفۀ امَّن یجیب داشت وآن‌دل که از شمیم‌خوش‌تو نصیب‌داشت عطر خیال‌پرور گل‌های سیب داشت پیچیده درفضای حرم ،عطر تربتت خوشبوتر از شکوفۀ گلها، محبتت ای آنکه نیست از تو کسی سرفرازتر خوش‌بوتر و کریم‌تر و چاره‌سازتر نشنیده‌ایم از تو درِ خانه بازتر پیدا نمی‌شود ز تو مهمان نوازتر هر روز ما به لطف تو نوروز می‌شود دلخواه و دلپذیر و دل افروز می‌شود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
(طبیب دردها) اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌ بیا اینجا دوا این‌جا، شفا این‌جا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌ بالیٍ‌ ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده است گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرفٍ‌ دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در این‌جا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا این‌جا، بیا اینجا دل‌ دیوانهٔ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد سُراغ‌ آشنا اینجا صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌ جانها از وفا اینجا ز هر سو جلوه‌ای‌ دل‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌سازد هزاران‌ پرده‌ می‌بینند ارباب‌ صفا اینجا به بوی‌ یوسف‌ گمگشته‌ می‌آید مشو غافل‌ توان‌ زد چنگ‌ دل‌ بر دامن‌ خیّرالنسا اینجا مگر خون‌ خدا از نینوای‌ عشق‌ می‌آید که‌ آید از در و دیوار بوی‌ کربلا اینجا حدیث‌ عشق‌ با پروانه‌ می‌گویی‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد بسان‌ شمع‌ از سر تا بپا اینجا استاد (پروانه) .
. علیهاالسلام بی‌تو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا وقت است که از رحمت، دستی ز علی گیری افتاده ز پا مولا، یا فاطمة الزهرا بعد از تو علی، از پای افتاد و به غم خو کرد با خانه‌نشینی‌ها، یا فاطمة الزهرا... چون محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید تنهاست علی، تنها، یا فاطمة الزهرا... بر خرمن جان او، چون شعله شرر می‌زد می‌ریخت چو آب اسما، یا فاطمة الزهرا... هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمة الزهرا https://eitaa.com/emame3vom/86814 👇
. ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم از بندگی حضرت معبود زدیم این الفت ما به دوست امروزی نیست یک عمر دم از مهدی موعود زدیم ............ . فردا که کند ظهور انوار جلی روشن گردد عدالت لم یزلی در راسته بازار شفاعت نرود قلبی که نخورده سکّۀ نام علی .
یا حضرت معصومه(س) ای مه و شمس و ضیاء بی قرینِ شهر قم بارگاه و قبه ات باشد نگینِ شهر قم فاطمه نامی و در عصمت مثال مادری عطر زهرائی دهد با تو زمینِ شهر قم باب حاجاتی و احسان عادتت یا فاطمه شد حریم پاک تو خلد برینِ شهر قم زائرانت حرف دل ، با دُر غلطان آورند اشک ها را می خری ، دُر ثمینِ شهر قم زینت آرای سماوات و زمین ، اجداد تو کوکب اقبال دارد سرزمینِ شهر قم سر فرود آورده اند علامه ها در محضرت فادخلوها بسلام آمنینِ شهر قم فیض فیضیه بُود از چشمه ی فیاض تو خیر واسع بوده ای بر مومنینِ شهرقم درمقام عصمت و عفت توئی الگو ز حق بر بنات عالم و حتی بنینِ شهر قم عمر تو مانند زهرا مادرت کوتاه بود بوی غربت میدهد بعد از مدینه شهر قم ............... . سلام‌الله‌علیها اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌ بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد، سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا؟... مشو از حرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا .