eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای قدس ای معراج پیغمبر ز خاکت ای مسجدالاقصی نشان خاک پاکت می گریم از آن قِصه های دردناکت خون است دل از سرزمین چاک چاکت سنی و شیعه در جهان آماده هستیم برتن لباس رزم در این جاده هستیم طرح قبیح قرن باشد یک خیانت بر هر فلسطینی دوباره یک اهانت این سرزمین در دست او باشد امانت بسیار دور است از جوانمردی، دیانت دشمن به جان خود زده این حیله ی شوم نزدیک گشته که شود از هست معدوم باید مقاوم بود و از دل کرد ایثار باشد کلید مهدویت در همین کار بر روی حق با جان کنیم آنقدر اصرار تاکه شود پایان ظلم هرچه خونخوار کودک کشی و جنگ و خونریزی و افسون شد نقش این بی مایگان، یک مشت صهیون درنقشه، اسرائیل اصلاً جا ندارد رسمیتی اصلاً در این دنیا ندارد هرزه کنار سرو چون ماوا ندارد نام فلسطین جانشین اما ندارد آنکه نژادش را پرستد هست ظالم کرم از درون خورده اصولاً نیست سالم سردارقاسم ها میان دارانِ جبهه با روح و جان هستند خوش یاران جبهه بسیارحزب الله بیداران جبهه رزمندگان ما سبکباران جبهه سیدعلی سیدحسن ها در طلیعه خط مقدم هست روزقدس شیعه ۲خرداد۹۹
(صلی الله علیه و آله و سلم) (صلی الله علیه و آله و سلم) نور احمد نور رحمت بود و هست بر دلی که بود شایسته نشست آنکه دیده رحمةٌ للعالمین کشف کرده روشنایی در زمین یامحمد رمز خلاقست و جود آفرینش را خدا با او سرود در کتابش حرف حرف آورده است نام نیکویش چو برف آورده است عشق او بسته ست از اول به جان جان بگیرد با کلامش هر روان مهر او را جُرعه ها نوشیده ایم عطر او را باغ ها بوییده ایم نور احمد دردمندان را شفاست نور احمد بر گرفتاران دواست از ازل خلقت به نورش شد پدید وای بر آنکه نشانش را ندید نیست گل ها را بجز شخصش چراغ روشنایی بخش بر فریاد باغ نورفوق النور فوق النورِ نور مثل نورش بوده در آتش به طور از صُحُف جز با وجودش نام نیست هر شجَر، بی ریشه اش آرام نیست هر نبی با نام او جُسته قرار نوح و ابراهیم و عیسی را نگار گر که می خواهند مردم یاری اش یا به هر دردی اگر دلداری اش او نسیمی مهربان ست از وفا دست بر سینه کنند او را صدا چهره ای که دستگیر از عالم است مفتخر از محضرش هر آدم است خدشه اش جز دشمنی، گویید چیست این رویه جز خیانت نیست نیست مهربانان را دمی آزار، نه ‌آشنایان را به دل انکار، نه دشمنی با دوست، جهلی روشن است آشکار است این که با خود دشمن است با اهانت چیست این آزادگی قفل می خواهد بیان با سادگی تازه شد یک خاطره باری دگر خاطراتی تلخ با صدها شرر هتک حرمت بر علی کردند بس فاطمه افتاد دیگر از نفس آنچنان آتش به او افروختند طفل و همسر را ز بغضش سوختند حق او را غصب کردند از ستم روی منبرها اهانت دم به دم تا شود خاموش نوری پُر فروغ تا مگر حق محو گردد با دروغ تا رود از یادها قرآن چه گفت تا گریزد گوش ها آنچه شنفت او که در مردانگی بوده ست فرد اوکه بوده قهرمان در هر نبرد ظلم با اندیشه اش رفته به باد در کلاسش صبر و وحدت درس داد وحدت است اینجا که گشته خار چشم دشمنان را می دهد آزار چشم رهبری را می کند دشمن هدف می کشد در روبرویش هر چه صف ازمحمد یا علی، سید علی می هراسد خصم از رهبر، ولی غافل از اینکه هدایت می رسد پشت ابری نور مهدی می دمد ✍ ۹آبان۱۳۹۹ حرمت .
. آفرین باد به داماد و به بزم شعفش که شب جشن زفافش شده ایمان هدفش حق نهاده ز کرم دسته گلی را به کفش شکر لله که نباشد می و مطرب به صفش دوستان شور محبت همه بر سر فکنید بهر خوشنودی داماد و عروس کف بزنید ماه داماد که بیش از همه کس دلشاد است زن گرفته است که از محنت و غم آزاد است محفلش از قدم تازه عروس آباد است شاد باشید که خرم دو لب داماد است دوستان شور محبت همه بر سر فکنید بهر خوشنودی داماد و عروس کف بزنید * بارلها تو به داماد بده بیست پسر پسرانی همه فرمانبر حی داور پسرانی همه خوش خو همه چون قرص قمر پسرانی همه دلدادۀ عشق حیدر دوستان شور محبت همه بر سر فکنید بهر خوشنودی داماد و عروس کف بزنید * حق ندارد کسی اینجا بکند چهره عبوس همه تبریک بگوئید به داماد و عروس ساقدوشی که نشستی بر داماد خصوص! عوض ما همگی چهرۀ ماهش تو ببوس دوستان شور محبت همه بر سر فکنید بهر خوشنودی داماد و عروس کف بزنید ‌........... . دوبیت امروز که این جشن به وجه حسن است زالطاف خدا و حجة ابن الحسن است مانند گل یاس بُوَد تازه عروس داماد گل شقایق و یاسمن است ......... اگر خواهی شوی خوشحال امشب رسی بر مقصد و آمال امشب برای شادی این ماه داماد بزن کف بهر استقبال امشب . . شکر لِله که بود مجلس ما پر برکات بهر هر یک بنویسند ملائک حسنات بهر شادی دل تازه عروس و داماد هدیه کن بر خم ابروی محمد صلوات ................. . شب عروسی خوبان شبی دل انگیز است سپهر دیدۀ داماد ما گهر ریز است عروس صبح سعادت خوش و سحر خیز است فضای جشن حبیبان محبت آمیز است سبد سبد گل نرگس تو از بهار بیار برای آنکه بریزی بپای یار بیار ترنّم دل میهمان و میزبان عشق است چه شادمان و غزلخوان دوان دوان عشق است بزرگ راز شگفت میان مان عشق است سرود شادی یاران در این مکان عشق است تبسم دل و دلبر به هم چه روح افزاست شب زفاف گل آغوش عاشقان زیباست بپای عاشق و معشوق گل برافشانید عبوس را به عروس چمن بخندانید لباس شور و شعف بر تنش بپوشانید دلی که خسته و مانده است را بجوشانید خبر خبر که جوانی ز غم شده آزاد به حجلۀ گل و بلبل قدم زده داماد عروس حب علی را به روح و جان دارد به زیر سایۀ زهرا خوش آشیان دارد ز نور فاطمه مهری خدانشان دارد به دست دسته گل از گلشن جنان دارد عروس سوره ای از سوره های قرآن است عروس مفتخر از نور عشق و ایمان است دعا به زوج جوان کرده عاقد دیندار بزرگ قوم شده گرم خواندن اذکار پر از ثمر بشود زندگی شان چو انار به دختران و پسرهای پاک و هم بسیار به دست بوسی پیران با خرد «طاهر» پدر و مادر خود را مبر تو از خاطر ✍️ .......... داماد با وقار بسکه زیبا شده غنچه های لبش مثل گل واشده شد عروسی بپا بهر دو مه لقا آفرین آفرین مرحبا مرحبا *** دوستان کف زنید چون شب شادیه روز خوشبختی و شام دامادیه شد عروسی بپا بهر دو مه لقا آفرین آفرین مرحبا مرحبا ......... . سرود سبک شیرازی مژده مژده موسم شادی شده امشب کف بزن چون جشن دامادی شده امشب دل با صفاست امشب جشنی بپاست امشب مولا علی مولا .. هر طرف بینم رخ زیبای گل امشب باشد اندر جشن ما ختم رسل امشب دل با صفاست امشب جشنی بپاست امشب مولا علی مولا .... مجید طاهری .
. 🌺سرود سه مولود🌺 🎤 ماه شعبان شد بی قرار از قدوم سبز نگار سومین روز آمد ز راه خنده زد ماه من سه بار مدینه شد سوره ی محمدی یک یک آیند آیه های احمدی از قرآن جانفزای سرمدی یا ثارالله آمدی خوش آمدی(۳) بی دریغ آمد یار عشق جان نثار دربار عشق ساقی دشت کربلا تکسوار بازار عشق ام البنین مه گرفته روی دست گوئی علمداری آمد از الست که پشت هر دشمنی از او شکست ابوفاضل آمدی خوش آمدی(۳) شکرلله از این برات داده حق چون آب حیات آمده زین العابدین تا عبادت گردد نبات فصل باران و طراوت آمده آئینه ی روح و رحمت آمده مرد دعا و عبادت آمده ابن الحسین آمدی خوش آمدی(۳) ✍ 👇
. شکایت می کند پایم چرا اینقدر مهجور است چرا امسال از پروانگی دیوانگی دور است شکایت می کند دستم که دستش آه، کوتاه است ضریحی را که می گیرد فقط یک حلقه از آه است شکایت می کند گوشم که نشنیده ست فریادت چرا پرتم چرا پستم چرا کم می کنم یادت شکایت می کند چشمم ز بَختش سخت دل گیر است نشد مستی کند آخر دگر از جان خود سیر است شکایت می کند آغوش از معشوق خود خالی ست چه بی روح ست هر لحظه عجب امسال بد سالی است شکایت می کند جسمم که دور از موج دریاهاست نجف تا کربلا فوجی که در این جاده ها برپاست خدا را شکر از اعضا که هر یک شِکوِه ای دارند فقط این دل، تپش هایش زیارت نامه می خوانند به گِل مانده ست پاهایم نشد تا اربعین آیم حسینی تا شود قصدم حسینی تا شود پایم سه ساله خوب می دانست از ناله نشد آرام که آرامش فقط آنجاست از معشوق گیری کام ✍ .
. از بانوی بی نشان خبر داری تو از جاده ی اشک او گذر داری تو زَوّار حسین! در رهش گویا خوش بر مهدی فاطمه نظر داری تو ✍ ۹شهریور۱۴۰۲ .
. رمضان سر زد از دیار خدا بی خود از خویش گشته باور من بس که زیباست حال هر سحرش رحمتش باز شد برابر من می خورم غصه از نبودن یار تاگشودم به چشم، مصحف عشق گفتگوها ز آیه ها برخاست کلمات خدا غزل خوانند انتظار از میانشان پیداست بلکه پیدا کنم نشانیِ دوست روزها روزه ها به شوق حضور با لب خشک تا دم دیدار یک به یک می روند پیوسته سَر شود روزهای فصل بهار از نسیمم خبر نیامد باز رمضان است کوچه کوچۀ شهر خانه هامان شده خدا آباد بوی حلوای سفرۀ افطار می تراود به لحظۀ میعاد انتظاراست قوت سفرۀ من نان داغی گرفتم از نانوا که شود داغ لحظه لحظۀ من لقمه ای را که بر دهان بُردم تازه آغاز شد بهانۀ من سرِ افطار روضه ها دارم سفرۀ اول است حاج قاسم هست پهلوی ربنای ما دم افطار، خنده های او شد قبولی هر دعای ما خواستم مثل او شوم سرباز حال خوبی ست حال من گویا مشک چشمم به علقمه رفته تاشود پر ز اشک با تعجیل سوی عباس، فاطمه رفته شد مهیا ظهور جانانم باید از کربلا بگویم تا گل نرجس به سوی ما آیی؟ ازبیابان نینوا گویم به گلستان روضه تا آیی؟ تا دم مرگ روضه می خوانم ماه میهمانی است از اول با ابوحمزه می شوم همراه دست در دست او شوم بلکه برسد تا خود خدا یک آه فَرَجت را به ناله می خواهم ✍ .
امام حسین ع
#روضه_گودال دادی ای شاه به میدان محبت سرِ خویش بانوای #حاج_امیر_عباسی زینت دوش نبی خاک سیه جای تو ن
. 📚اشتباه در شعر«زینت دوش نبی...» غزلی از آقای علی انسانی در کتاب شعر ایشان(گلاب و گل، صفحۀ 274)دیدم که دو مصراع از دو شاعر در این غزل تضمین کرده بودند، یکی از صامت بروجردی و یکی از محمد قهرمان؛ به دیوان صامت(صفحۀ214) مراجعه کردم؛ اما این مستزاد را پیدا کردم و تعجبم از اینکه بسیاری از مداحان در حال حاضر نیز این شعر را اشتباه به این صورت می‌خوانند:«زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست» ✍ مستزاد صامت بروجردی👇 زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست خیز کاین جای تو نیست به سر خاک سیه منزل و مأوای تو نیست خیز کاین جای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیر و سنان ای شه تشنه لبان جای یک بوسۀ من در همه اعضای تو نیست خیز کاین جای تو نیست شمر لب تشنه‌ چسان رشتۀ عمر تو گسیخت بی‌گنه خون تو ریخت مر ندید او اثر رنگ به سیمای تو نیست خیز کاین جای تو نیست قاصدی کو که فرستم دمی از کرب و بلا به بر شیر خدا در نجف باخبر از حال تو بابای تو نیست خیز کاین جای تو نیست شمر نگذاشت پس از قتل تو معجر به سرم ای شه خون جگرم کفنی بهر قد و قامت رعنای تو نیست خیز کاین جای تو نیست دادی ای شاه به میدان محبت سر خویش به ره داور خویش از خدا غیر خدا هیچ تمنای تو نیست خیز کاین جای تو نیست زین جفاها که کنی کای پسر سعد دغا به شه کرب و بلا مگر از دود دل فاطمه پروای تو نیست خیز کاین جای تو نیست ز غم بی‌کسی‌ات شد جگر سنگ کباب آخر از بهر ثواب یک جوی رحم چرا بر دل اعدای تو نیست خیز کاین جای تو نیست گر بگویم که ز داغ علی اکبر پسرت شده پر خون جگرت شاهدی بهتر از این چشم گهر زای تو نیست خیز کاین جای تو نیست نه برادر نه پسر تن به زمین سر به سنان ای شه تشنه لبان نیست دردی که ز هر گوشه مهیای تو نیست خیز کاین جای تو نیست شمر نیلی کند از ظلم رخ دختر تو کودک مضطر تو مگر این سوخته دل دخت دل‌آرای تو نیست خیز کاین جای تو نیست تنت امروز چنین سرمه صفت می‌نگرم خاک عالم به سرم باخبر خواهرت از امشب و فردای تو نیست خیز کاین جای تو نیست به جز از چشم من و چشمۀ زخم بدنت جان به قربان تنت خون فشان چشم کسی بهر تماشای تو نیست خیز کاین جای تو نیست غیر زنجیر که در بستن ما بسته کمر ای شه تشنه جگر هیچ کس نیست که دربند سر و پای تو نیست خیز کاین جای تو نیست خسروا (صامت) محزون ز عزایت شب و روز گوید از ناله و سوز کارزوئی به دلم غیر تمنای تو نیست خیز کاین جای تو نیست -------------- غزل علی انسانی👇 «زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست»1 جای سالم ز چه رو در همه اعضای تو نیست؟ بس که پیکان و سِنان بر تن تو بوسه زده جای یک بوسۀ خواهر به سراپای تو نیست مصحف من تو و انصار ورق‌های تواند یک طرف نیست که بر خاک ورق‌های تو نیست نه سری مانده نه انگشت و نه انگشتری‌ات چه کند دختر حیران که شناسای تو نیست؟ رفتی و داغ تو هر لحظه به من می‌گوید بی نفس مانده‌ای اکنون که مسیحای تو نیست رأس تو بر نی و با یوسف کنعان گویم بعداز این هیچ کسی محو تماشای تو نیست «آب اگر بی تو بنوشم جگرم می‌سوزد»2 دیدمت تشنۀ یک جرعه و سقای تو نیست گر نشسته‌ست و شکسته‌ست نمازم چه غمی؟ روح قد قامت من جز قد و بالای تو نیست ------------ 1ـ منسوب به صامت بروجردی 2ـ منسوب به محمد قهرمان صامت بروجردی، محمدباقر، (1382). کلیات دیوان مدایح و مصائب صامت بروجردی، چاپ سوم، تهران:گلی. انسانی، علی، (1394). گلاب و گل، تهران:منیر. .
. کریم آل الله پاره جگر شد آه مسموم زهر همسر شد بی‌جرم و بی‌گناه عمری کرده عطا خورده او صد جفا کن نظر ای خدا...مظلوم حسن واویلا واویلا...مظلوم حسن یارب چه تقدیر است بدن پر از تیر است تشییع یک مظلوم است این چه سخت و دلگیر است امام و مقتدا رفته سوی خدا کشیده صد بلا...مظلوم حسن واویلا واویلا...مظلوم حسن زینب زند بر سر نالان شده خواهر دوطشت پرخون را بیند از جگر و از سر یا گرید برطاها یاکه بر مجتبی یا که بر سر جدا...ای بی کفن واویلا واویلا...مظلوم حسین 🎤 .👇
. بدرقۀ کاروان دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به کربلای معلی در حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) (مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع) جانان اگر در راه باشد وای بر من اینجا چه سود از بدرقه از صبر کردن در راه مشایه همه هم‌دوش یارند هم‌دوش یارند و به جان در فکر کارند آنجا رئیسی حاج قاسم دیده بستند مشتاق یارانند و ظلمت را شکستند بسم الله ای اردوی حق جانا بپاخیز بر ذکر یا قیوم جانانه درآویز بسم الله ای آموزگاران ای دبیران بیدار و هشیاران این ره خوش ضمیران بسم الله ای آنکه به دلبر راه بردی رو سوی خورشیدی و هم بر ماه بردی اشراق‌ها اشراق‌هایی لایزال است لبخندها پرتو به پرتو از جمال است از مشرقی رو سوی مغرب می‌بری ره همراه با خوشید اینجا تا گذرگه از یک حرم تا یک حرم پروازها کن بالی بزن اعجازها اعجازها کن عبدالعظیم استاده با یک چشمه از آب در بدرقه کاسه به کاسه پشت مهتاب از کربلا تا کربلا یعنی سعادت یعنی سعادتمند گردی با عبادت از کربلا تا کربلا یعنی ولادت مولود گشتی بی‌اثر از هر شقاوت از کربلا تا کربلا یعنی نشانه از میزبان تا میزبان رو عاشقانه از کربلا تا کربلا دل نزد یار است بادا همیشه نزد یار این اعتبار است از کربلا تا کربلا دل تنگ هستی صافی و خالص، روشنی، بی‌رنگ هستی از کربلا تا کربلا هی گریه داری بر شانه‌ای که داغ دیده سر گذاری از کربلا تا کربلا زخمی‌ست دل‌ها از کربلا تا کربلا روضه‌ست تنها روضه ز بی آبی عطش هم تیرباران از لای لایی‌های مادر بر علی جان طفلی که بابایش دگر چاره ندارد سرباز غیر از یک گلو پاره ندارد روضه‌ بخوان از دختری با آه و ناله بابا ندارد یار جز طفلی سه ساله روضه ز بی دستی بخوان فرقی شکسته عباس در آغوش یارش چشم بسته زینب به لب واویلتاگویان و دل‌زار آماده گشته بر اسیری کوی و بازار بر زائران مرثیه‌ها تا حشر خوانده گریه‌کنان را تا جنان بالا کشانده با خنجری تیز از برادر سر بریدند در چشم زهرا آن سر از پیکر بریدند خصمش چه‌ها با پیکری بی‌سر نمایند در زیر سم، اسبان تنش پرپر نمایند والشمر جالس را که در ناحیه آمد مهدی دوبار از صبح هردم خون بگرید این راه آخر قتلگاهست ای برادر مشایه را شیون کنندش هرچه خواهر زارالحسین اینجاست (طاهر) اذن برگیر تا کربلا امضا شود با اشک دل‌سیر ✍🏻 (23مرداد1403) نوحه1 این کاروان سوی جانان روان است نشان ظهور صاحب زمان است آماده هستیم در جاده هستیم از ری تا کربلا دلداده هستیم لبیک یا حسین لبیک حسین جان بر مشامم رسد بوی کربلا در دل دارم آرزوی کربلا تشنۀ یاریم آرزو داریم اجل مهلت بده توشه برآریم لبیک یا حسین لبیک حسین جان عبدالعظیم کند بدرقه ما را از کربلا رویم تا به کربلا داریم نیابت در این زیارت از جمع شهدای با سعادت لبیک یا حسین لبیک حسین جان (همان) نوحه2 همه جا کربلا- همه جا نینوا- یاحسین یاحسین آمدم کربلا عقده دارد دلم- کربلا حاصلم- فرج مهدی است حاجت و مشکلم سیدناالکریم- چه بلا شد عظیم- غزه در خاک و خون- وضعشان شد وخیم لشکر انس و جان- شو مهیا به جان- حمله کن بر سر- صهیونیسم بی امان ✍🎤 .......... بوی بهشت می وزد ... ---------- سلام ای کربلا ، ای تربت عشق بُوَد پیدا به خاک غربت عشق سلام ای کربلا ، ای مرقد نور تویی بر قلب یاران مقصد نور سلام ای کربلا ، ای خاک گلگون تو را می گرید اکنون قلب محزون سلام ای کربلا ، ای تربت یار تویی آئینه دار حرمت یار تو داری بوی عطر و بوی جنّت دلم کرده کنون رو سوی جنّت حسین بن علی اینجاست خاکش زنم من بوسه ها بر قبر پاکش دلم دارد کنون رهتوشه ی او فدای تربت شش گوشه ی او رسد از تربت او بوی اصغر بُوَد پایین پایش قبر اکبر در اینجا لاله گون شد روی ماهش دلم آتش گرفت از قتلگاهش ** حاج محمود تاری «یاسر» .
. امامت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) منتظران قیام مهدی گشته امام در این ماه ربیع ماه خیر الانام برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) امام خاتم است محبوب عالم است مدح گل هر چه بیش واللهِ بس کم است برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) از هود و انبیا قرآن خوانده به ما هدهد خوش خبر آمده از سبا برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) گو ای مرغ سحر از صاحبِ نظر کنعان گلشن شده یوسف کرده گذر برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) داودی نغمه را خوان در باد هوا سلیمان حاکم است بر مُلک قلب ما برصاحب الزمان تو تهنیت بخوان صل علی الامام(2) 🎤 👇
. (عید میلاد سید الکریمه دل من واله عبدالعظیمه)۲ (نوری بی حساب داره می تابه دلبریِ ماه پُر از ثوابه)۲ آمد از سوی حق حَیّ تبارک جشن میلاد گل بادا مبارک(۲) (شهر ری از هوایش مسته مسته زائرا در حریمش دسته دسته)۲ (قل هوالله و احد می خوونند با دلهاشونم اینجا مهموونند)۲ آمد از سوی حق حَیّ تبارک جشن میلاد گل بادا مبارک(۲) (داریم از محضرش دهها روایت اینجا چون کربلا می آیم زیارت)۲ (باروون شادی داره می ریزه خاطرش برام خیلی عزیزه)۲ آمد از سوی حق حَیّ تبارک جشن میلاد گل بادا مبارک(۲) ✍️ 🎤 👇