:
#نوحه
#کاروان_اسرا
#مجلس_نامحرمان
دیدم سرت را ، زیبای زیبا
بر روی نیزه ، بودی دل آرا
وجه عیان و ، نامحرمان و ، چشمم به سوی نیزه
وای از دل من ، شد قاتل من ، رأس تو روی نیزه
( مظلوم حسین جان ۲
مظلوم حسین مظلوم حسین جان ) ۲
ماه مبینم ، نیزه نشینم
من با چه حالی ، رأس تو بینم
در کوفه ی غم ، با قامتی خم ، اما چه جاودانه
بردم پیامت ، هر گوشه نامت ، خواندم چه عاشقانه
( مظلوم حسین جان ۲
مظلوم حسین مظلوم حسین جان ) ۲
این دختر تو ، نیلوفر تو
گردیده زائر ، بهر سر تو
بر نیزه گاهی ، دارد نگاهی ، باشد اسیر دیدار
در بی پناهی ، با سوز آهی ، گوید خدا نگهدار
( مظلوم حسین جان ۲
مظلوم حسین مظلوم حسین جان ) ۲
با بال بسته ، قلبی شکسته
داغ غمت بر ، جانم نشسته
محزون و بی تاب ، در هجر مهتاب ، ریزم ز چشمم ستاره
ره می کنم طی ، تو از سر نی ، کن سوی من نظاره
( مظلوم حسین جان ۲
مظلوم حسین مظلوم حسین جان ) ۲
#محمد_مبشری
#مثنوی
#کاروان_اسرا
#مجلس_نامحرمان
کاروانی آمد از دشت بلا
خون جگر از ماتم کرببلا
عاشقان از جام غم ها جرعه گیر
جملگی در دست نا اهلان اسیر
دست های شاپرک ها بسته بود
چهره ها مانند نیلوفر کبود
آسمان اینجا به رنگ نیلی است
میهمانی ها به ضرب سیلی است
کوفیان مهمان نوازی می کنند
همچو مستان نغمه سازی می کنند
نعره ها آید ز جمعی بد مرام
سنگ ها می بارد از بالای بام
کوفه هر کس را که مهمان می کند
میهمان را تشنه قربان می کند
محفلی بر پا شد از اندوه و غم
کنج ظلمت خانه ی کاخ ستم
یک طرف محنت کِشانِ جام عشق
یک طرف گرگان کوفه یا دمشق
یک طرف اردوی عشاق الست
یک طرف خفاش پست شب پرست
یک طرف یاران عاشق در نماز
سوی دیگر نغمه ی آواز و ساز
جمله ی گل های خاتم یک طرف
جمع نامردان عالم یک طرف
ساقی اهل ولا سجاد بود
آن که در زنجیری از بیداد بود
سوزد از تب ، زین جفا جان بر لب است
دیده ی نامحرمان بر زینب است
آن سر جانانه در محفل چو شمع
در بَرَش پروانه ها گردیده جمع
با رخ پر خون و پر خاکسترش
جلوه ای دارد به چشم خواهرش
کودکانش جملگی ماتم نشین
دیده ها گریان و دل ها آتشین
آرزوی کودکان این گونه بود
چون سر جانانه اش رخ می نمود
کاش می شد بوسه ای از راه دور
می نشست از لب بر آن دریای نور
گر چه داغ دلبرش دیرینه بود
آرزوها این چنین در سینه بود
ظالمی این آرزوها را شکست
تا که چوبش بر لب و دندان نشست
چوب زد بر بوسه گاه احمدی
ناله می آید ز عرش سرمدی
قدسیان خاک عزا بر روی سر
حوریان برکنده گریان موی سر
سر ز پا نشناخته جمع ملک
گشته گریان همچو آن روز فدک
ناله ی زهرا به پا گردیده چون
محشر کبری شده گویا کنون
وای امان از کودکانِ خون جگر
جمله می گویند با چشمان تر
کمتر ای ظالم بر آن لب ها بزن
جای آن لب ها به جسم ما بزن
#محمد_مبشری
.
.
#غزل ۲۰۴
#مناجات_با_امام_زمان_عج
من از تو دورم ای دوست ، وصل تو را بخواهم
تنها وصال رویت ، را از خدا بخواهم
بیمار درد هجران ، در محفل فراقم
با گوشه چشمی ای دوست ، از تو شفا بخواهم
در تار و پود نفسم ، همواره ام گرفتار
ای دستگیر عالم ، رمز رها بخواهم
شهد محبتت را ، بر عاشقان چشاندی
با یک نگاه من هم ، جام ولا بخواهم
دانم حقیر و پستم ، من با تو عهد بستم
پیمان شکستم اما ، از تو وفا بخواهم
ای مهر عالم آرا ، ای ماه حسن دل ها
پر روی تو ببینم ، از تو چها بخواهم
همره شوق وصلت ، یک عقده مانده در دل
من یک مدینه و یک ، کرببلا بخواهم
#محمد_مبشری
#مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه
آن قدر هم خوب دیگر ، مثل رویا نیستیم
آن قدر هم ساده و پاک و مصفا نیستیم
مثل همت ساده مثل حاج احمد بی ریا
آن قدر هم لایق یاری آقا نیستیم
در تعارف با تو ماندیم و اگر حرفی زدیم
ما ( بیا ) گفتیم اما تو بیا ، ما نیستیم
سیزده قرن است چون مرداب ، آب راکدیم
مثل طوفان مثل موج آب دریا نیستیم
گر چه از این کوچه های ما صفا خالی شده
گر چه مثل جبهه ، دیگر پاک و زیبا نیستیم
از مسلمانان عالم می رسد اینک ندا
آن قدر هم مثل آن ایام تنها نیستیم
ما بدیم اما شها ، هستی صدایت می کنند
یابن الزهرا العجل ما بی تمنا نیستیم
ترسم آیی و نباشم تا ببینم روی تو
در سحرگاه فرج هستیم ما یا نیستیم
#محمد_مبشری
#شب_جمعه
#امام_حسین_علیه_السلام
ما هر چه داریم از تولای حسین است
روح دعا رمزش تمنای حسین است
عهد الستی بسته ایم و تا قیامت
چشمان دل مست تماشای حسین است
سرها اگر افتد به پایش جاودان اند
هر سر که باشد گرم سودای حسین است
به به نمازی که میان قتلگاه است
این فخر تنها سهم والای حسین است
مرده دلان را عشق او باور نباشد
تنها دلِ زنده پذیرای حسین است
از نَحنُ وَجهُ الله این باشد مسلّم
وجه خدا واللهِ سیمای حسین است
در روز محشر که گره بر کار افتد
چشم همه بر قد و بالای حسین است
او کعبه می باشد همه حُجاج هستیم
ما لحظه لحظه بر حسین محتاج هستیم
#محمد_مبشری
#واحد
#زمزمه
#دفن_شهدا
#غریب_مادر۳
#محمد_مبشری
#محرم_۱۴۴۰
بند ۱
نعش شهیدا این چنین ، نقش زمین ، ( افتاده هر سو ) ۲
هر عاشقی همچون نگین ، در راه دین ( جان داده هر سو ) ۲
( حسین من چه غریب ترین ماندی
حسین من غرق خون چنین ماندی
حسین من از چه بر زمین ماندی ۲ ) ۲
حسین حسین ای شهید بی کفن ۴
بند ۲
در زیر خورشید ای خدا ، مولای ما ( افتاده بر خاک ) ۲
روح بلندش رفته تا ، عرش اعلی ، ( تا اوج افلاک ) ۲
( چرا به خون ای تمام نور ، ماندی
چرا روی خاک و بر عبور ، ماندی
چرا زیر نعلای ستور ، ماندی ۲ ) ۲
حسین حسین ای شهید بی کفن ۴
بند ۳
یوسف ببین بی پیرهن ، دور از وطن( چه مبتلا شد ) ۲
مانده حسین چه بی کفن ، غرق محن ( در بوریا شد ) ۲
( دلم چه غرق محن شده ، ای وای
تنت چه بی پیرهن شده ، ای وای
برات حصیری کفن شده ، ای وای ۲ ) ۲
حسین حسین ای شهید بی کفن ۴
#سبک_حاج_حیدر_توکلي
#شعر_محمد_مبشری
🔁 بازنشر 🔁
#زمزمه
#امام_زمان (عج)
#امام_حسین علیه السلام
#کاروان_اسرا
#سبک_خیلی_سخته
سبک: محسن عرب خالقی
شعر: #عبدالله_باقری
〰〰〰〰〰〰
یابنالحسن میدونم که صاحب عزایی آقا
یابنالحسن دلم باز گرفته کجایی؟ کجا
یابنالحسن نشستم برای گدایی بیا
شال عزات و قربون / بغض صدات و قربون
هر صبح و شام میباری / خونْ گریه هات و قربون
حق داری کوه غیرت / سنگینه این مصیبت
چون همخوانی نداره / "زینب" "بازار" "اسارت"
یابن الزهرا یامولا ۴
〰〰〰〰〰〰
یابنالحسن کجا مجلس روضه داری آقا
یابنالحسن کجا سر رو دیوار میذاری کجا
یابنالحسن بخون روضهی بی قراری بیا
سرِخورشید به نیزه است / حاملِ نیزه هم مست
تماشاچی زیاده / گذرها میشه بن بست
کاش حاملینِ این سر / قدری برن جلوتر
تا نگاها نیفته / به حرم پیمبر
یابن الزهرا یامولا ۴
______
#زمزمه #شب_جمعه
#امام_سجاد علیه السلام
#سبک_خیلی_سخته
سبک: محسن عرب خالقی
شعر: #عبدالله_باقری
〰〰〰〰〰〰
شبِ جمعه محاله نیفتم به یادِ حرم
این هفته هم جاموندم آخه رام نداده حرم
توو هیأتم همین از سرم هم زیادِ حرم
دیر نمیشه ایشالا / یک شب جمعه هم ما
زائر قتلگاهیم / با ناله های زهرا
ای بی کفن بُنیَّ / خونین دهن بُنیَّ
به رو اُفتادی رو خاک / عریان بدن بُنیَّ
مادر برات بمیره
〰〰〰〰〰〰
زبانحال امام سجاد علیه السلام 🔻
امامی که شده بین آتیش گرفتار منم
امامی که شکسته غرورش هزار بار منم
امامی که همه عمر و بوده عزادار منم
من بین قتل و غارت / رسیدم به امامت!
آتیش خیمه اوّل / اومد برای بیعت
خورشید بی پیرهن بود / آسمون سینه زن بود
فرارِ اهل خیمه / اوّلْ فتوای من بود
واویلتا واویلا
〰〰〰〰〰〰
امامی که با زنجیر کشیدن توو بازار منم
امامی که حرم رو دیده بین انظار منم
امامی که همه عمر و بوده عزادار منم
یادم نمیره غربت / چهل منزل جسارت
ملعونی کرد اشاره / به ناموس نبوّت
اونکه برام عذابه / یادِ بزم شرابه
یادم نمیره دفنِ / سه ساله توو خرابه
واویلتا واویلا
#امام_حسین علیه السلام
#پس_از_شهادت
#رضا_قاسمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مقتل کُشنده بود، ولی روضهخوان نمُرد
هر چند گریه کرد، ولی آسمان نمُرد
دیدم کتیبه سوخت، عَلم خم شد از غمش
با روضهی حسین، زبان در دهان نمُرد
گفتند، تشنه بود و گرسنه؛ ولی کسی
با نذریِ حسینیه بی آب و نان نمُرد
موی زمان هم از غم اکبر سپید شد
اما برای روضهی او یک جوان نمُرد
«اَلشّمرُ جالِسٌ»؛ سرِ ناحیّه هیچ کس
با روضهی زیارتِ صاحبْزمان نمُرد
انگشترِ عقیقِ من از گریه سرخ شد
نفرین و بغض کرد، ولی ساربان نمُرد
سوزِ «غریب مادرش» آمد؛ ولی کسی
با نالههای مادرِ قامتکمان نمُرد
روز دَهُم گذشت، پر از اشک و هیچ کس
از داغهای روز دَهُم همچنان نمُرد
«دل مردهام» که از غم گودال، زندهام !
من هر چه کردم این نفسِ نیمهجان نمُرد
..