eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅سپاه اسلام، قلعه‏ های یهودیان را يكى پس از ديگرى فتح كردند تا به آخرين قلعه، خیبر كه از همه محكم‏تر بود و فرمانده معروف يهود، «مرحب» در آن قرار داشت، رسيدند. حضرت(ص) دستور حمله عمومى را به فرماندهى ابوبكر صادر كرد. از طرفی مرحب، برای تقویت نیروهای خودی و تضعیف نیروهای اسلام، در حالی‌ که رجز می‌خواند، از قلعه خارج شد و هماورد می‌طلبید. اما ابوبکر نتوانست، در مقابل پهلوان یهود عرض اندام کند و در نهایت فرار کرد. فردای آن روز رسول اکرم(ص) عمر بن خطاب را به فرماندهی گروهی به نبرد با یهودیان فرستاد. حاکم نیشابوری می نویسد : 📋《أَنَّ النَّبِيَّ(ص) دَفَعَ الرَّايَةَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِلَى عُمَرَ فَانْطَلَقَ، فَرَجَعَ يُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ يُجَبِّنُونُهُ》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) پرچم را به عمر داد او نیز به میدان رفت و سپس ترسید و بازگشت و فرار کرد.(۱) در این هنگام، پيامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ یَفَتَحَ اللَّهُ عَلَى یَدیَهِ لَیسَ بفَرَّار(کَرَّارَاً غَیرَ فَرّارٍ)》 ♦️همانا فردا این رایت را به مردی که خدا و رسولش را دوست دارد و نيز خدا و رسول او دوست دارند، خواهم داد که او حمله كننده‏ ى است كه فرار نمى‏ كند. فردا همگى آماده بودند، تا بار ديگر فرمان حمله بگيرند. ياران شب را به صبح رساندند، در حالى كه در اين فكر بودند كه پرچم فتح سر انجام به چه كسى واگذار مى گردد. هنگامی که صبح شد، رسول اکرم(ص) امام علی(ع) را خواست و فرمود : 📋《أَيْنَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)؟》 ♦️علی(ع) کجاست؟ گفتند : علی(ع) به درد چشم مبتلا شده و استراحت می‌کند. پیامبر(ص) فرمود : علی(ع) را بیاورید! پس؛ 📋《فَلَمَّا جَاءَ بَصَقَ فِي عَيْنَيْهِ وَ دَعَا لَهُ، فَبَرَأَ حَتَّى كَأَنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ وَجَعٌ》 ♦️وقتی امام علی(ع) آمد، حضرت رسول اکرم(ص) برای شفای چشم او دعا کرد و به برکت دعای رسول خدا(ص)، امام علی(ع) بهبود یافت. آنگاه رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《خُذْ هَذِهِ الرَّايَةَ فَامْضِ بِهَا حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَيْك‏َ》 ♦️این پرچم را بگیر و آن را با خود ببر تا خدا خیبر را بر تو بگشاید. آنگاه پرچم را به دست علی(ع) داد. امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《یا رَسُولَ اللَّه(ص)! أُقَاتِلُهُمْ حَتَّى يَكُونُوا مِثْلَنَا!》 ♦️ای رسول خدا(ص)! آنقدر با آنان می‌جنگم تا اسلام بیاورند! پیامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《انْفُذْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى تَنْزِلَ بِسَاحَتِهِمْ، ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَى الإِسْلاَمِ ، وَأَخْبِرْهُمْ بِمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِيهِ، فَوَاللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِدًا ، خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ حُمْرُ النَّعَمِ》 ♦️به سوی آنان حرکت کن و چون به قلعه آنان رسیدی، ابتدا آنان را به اسلام دعوت کن! به خدا سوگند! اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت نماید، بهتر از آن است که دارای شتران سرخ موی باشی.(۲) سپس امام علی(ع) رهسپار میدان نبرد شد. نخستين كسى كه از يهوديان همراه با كاروان خود بر مسلمانان حمله كرد، حارث، برادر مرحب بود. مسلمانان پا به فرار گذاشتند؛ ولى امام على(ع) به تنهايى پايدارى فرمود و ضرباتى به يكديگر زدند و سرانجام حارث به ضربت شمشير امیر المومنین(ع) كشته شد. ياران حارث به سوى حصار گريختند و وارد آن شدند و در را بستند. در اين هنگام مرحب بيرون آمد و اين رجز را خواند : 📋《قَدْ عَلِمَتْ خَيْبَرُ أَنِّي مَرْحَبٌ شَاكِي السِّلَاحِ بَطَلٌ مُجَرَّبُ إِذَا السُّيُوفُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ أَطْعَنُ أَحْيَانًا، وَحِينًا أَضْرِبُ》 ♦️در و ديوار خيبر مى داند كه من مرحب هستم؛ سراپا سلاح و پهلوان كار آزموده، غالبا ضربه مى زنم و گاهى هم ضربه مى خورم!(۳) امام على(ع) پيش آمد و رجزى در برابر او سرود و چنين گفت : 📋《أنا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةْ، كَلَيْثِ غَابَاتٍ كَرِيهِ الْمَنْظَرَةْ، أُوفِيهِمُ بِالصَّاعِ كَيْلَ السَّنْدَرَةْ》 ♦️من همان كسى هستم كه مادرم مرا حيدر خوانده ؛ مرد دلاور و شير بيشه ها. بازوان قوى و گردن نيرومند دارم و در ميدان نبرد همانند شير بيشه صاحب منظرى مهيب هستم.(۴) رجزهاى دو قهرمان پايان پذيرفت. صداى ضربات شمشير و نيزه هاى دو قهرمان اسلام و يهود وحشت عجيبى در دل ناظران به وجود آورد. حاکم نیشابوری می نویسد : 📋《فَضَرَبَ مَرْحَبًا فَفَلَقَ رَأْسَهُ فَقَتَلَهُ، وَكَانَ الْفَتْحُ》 ♦️ناگهان شمشير برنده و كوبنده قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و كلاه خود و سنگ و سر را تا دندان دو نيم ساخت و مرحب کشته شد و سپاه اسلام پیروز شد.(۵) مرحب به زمین افتاد، فریاد خوشحالی مسلمین در فضا طنین‌انداز شد. ادامه مطالب :👇
. اين ضربت آن چنان سهمگين بود كه برخى از دلاوران يهود كه پشت سر مرحب ايستاده بود، وقتی این صحنه را مشاهده کردند، وحشت‌ زده به قلعه پناهنده شدند و فوراً درب قلعه را بستند. امام على(ع) يهوديان فرارى را تا در حصار تعقيب كرد. امام على(ع) فورا متوجه درب خیبر گرديد و دست در چهار چوب در انداخت و آن را از جاى خود كَند و به بر روی خندق پرتاپ کرد، تا دیگر مسلمانان بتوانند از روی آن عبور کرده، وارد قلعه شوند. امام علی(ع) در این جنگ؛ با آنکه دروازه قموص به قدری سنگین بود که چهل مرد جنگی لازم بود تا دروازه را باز یا بسته کنند، حضرت على(ع) آن در آهنین را یک تنه از جا برکند و براى خود سپر قرار داد و جنگ نمود. راوی می گوید : 📋《لَقَدْ تَكَلَّفَ حَمْلَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلاً فَمَا أَطَاقُوهُ!》 ♦️علی(ع) دری را از جای ‏كند، كه چهل نفر قدرت انتقال آن را نداشتند.(۶) به این ترتیب پس از ساعاتی، قلعه محکم و مقاوم خیبر به دست توانای امام علی(ع) فتح شد و خیبر با آن همه اسلحه و مهمات و نیرویی بالغ بر ۲۰ هزار نفر، به دست ۱۴۰۰ نفر از مسلمانان فتح شد. امام علی(ع) فرمود : 📋《وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ بِقُوَّةٍ جَسَدَانِيَّةٍ وَ لَا بِحَرَكَةٍ غَذَائِيَّةٍ لَكِنِّي أُيِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَكِيَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِيَّة!》 ♦️به خدا سوگند! من دروازه خيبر را با قدرت جسمانى و تحرّك غذايى (انرژي حاصل از غذا) از جاي نكندم؛ بلكه من به قوّه مَلكى (ملكوتی و ربانی) و روحى كه به نور پروردگارش، روشن است تأييد و حمايت شدم.(۷) پس به اين ترتيب، قلعه‏ هاى خيبر فتح شد. نام دیگر دژها، ناعم، قموص، كتيبه، نطاط، شق، طيح و سلالم بود. پيامبر اکرم(ص) پس از فتح، با آنان خوش‏رفتارى كرد و اراضى و باغ‏هاى آن‏جا را به دست يهود سپرد؛ به شرط اين‏كه نيمى از درآمد آن را به مسلمين بپردازند. فتح خيبر، براى مسلمانان، حائز اهميت بود و زمينه فتح بدون خون‏ريزى مكه را فراهم ساخت. 📚منابع : ۱)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۱ ۲)صحيح بخاری، ج۵، ص۱۸ ۳)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۹۴ ۴_۵)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۱ ۶)مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۲۵ ۷)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۱۵۲ .
ShahadatImamKazem1393[01](1).mp3
2.21M
🎙صلوات بر امام موسی کاظم (علیه السلام) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی صلوات بر امام کاظم (علیه السلام): اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى السَّيِّدِ الْكَرِيمِ وَ الْإِمَامِ الْحَلِيمِ وَ سَمِيِّ الْكَلِيمِ الصَّابِرِ الْكَظِيمِ الْقَائِدِ ‏الْجَيْشِ الْمَدْفُونِ بِمَقَابِرِ قُرَيْشٍ صَاحِبِ الشَّرَفِ الْأَنْوَرِ  وَ الْمَجْدِ الْأَظْهَرِ وَ الْجَبِينِ الْأَزْهَرِ الْإِمَامِ بِالْحَقِّ أَبِي ‏إِبْرَاهِيمَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ.‏
. 🎼زیر سنگینی زنجیر ... و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @emame3vom ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *گفت: زندان بان می اومد،سر میزد؛ میدید موسی بن جعفر یه گوشه غُل و زنجیر به دست و پا و گردن، گاهی زیر لب یه چیزی میگه، هی صدا میزنه: پسرم رضاجان!گاهی زیر لب میگه:دلم برات تنگ شده معصومه جان!... من بی مقدمه میخوام برم تو روضه...یا امام رضا!شبِ شهادت باباتونِ... امشب یه نگاه ویژه به ما بکن...* زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده خواست پرواز کند دید پرش افتاده می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست بسکه شلاق به جان کمرش افتاده آدمِ تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد پسرش نیست ببیند پدرش افتاده آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده است سر پیری به چه جایی گذرش افتاده به جراحات تنش ربط ندارد اشکش حتم دارم که به یاد پسرش افتاده حسین رستمی گفت:آقا روزها روزه بود،شب ها عبادت می کرد... توی سیاه چالی انداختن آقارو که به علم امامت روز و شب رو تشخیص میداد،موسی بن جعفر زندان زیاد رفته،زندانبان زیاد دیده،خیلی هاشون عوض شدن،اما این زندانبان آخری جگر موسی بن جعفر رو خون کرد،آخه این سندی بن شاهک یهودی بود، وقتی برا آقا افطار می برد، اول با تازیانه اینقدر آقارو میزد...الهی دستت بشکنه...کار به جایی می رسید موسی بن جعفر می گفت: هر چی دوست داری منو بزن...اما دیگه اسمِ مادرم رو نیار... امشب ما اومدیم با امام رضا و حضرت معصومه گریه کنیم...امشب اینقدر داد بزن،مادرش نگه بچه ام غریبِ...بچه ام مظلومِ...مادر جان ببین موسی بن جعفر چقدر گریه کن داره... خبر دادن گفتن: مردم! فردا موسی بن جعفر رو آزاد میکنن،شیعیان همه جمع شدن جلو زندان،همه به هم خبر میدادن آقارو میخوان آزاد کنن بعدِ چهارده سال... همه جلو زندان نشستن،با هم حرف میزنن،یکی میگه:اگه آقارو ببینم،میگم: آقا! بچه بودم دست محبتت رو سرم بود،یکی میگفت:اگه آقارو ببینم میگم،بابام خیلی دوست داشت ببینه شمارو،خیلی انتظار کشید از زندان آزاد کنند شمارو،به من سفارش کرد،گفت: اگه من مُردم سلامِ من رو به موسی بن جعفر برسون... همه ی مردم چشم انتظارن،الان آقامون میاد،یه وقت دیدن درهای زندان داره باز میشه،مردم از جا بلند شدن،لبخند رو لبشون بود،یه وقت دیدن چهارتا حمّال یه لنگه ی دری رو گرفتن، از اون لنگه ی در یه سری آویزانه،هی میگن: "هذا امامُ الرَّفَضَه" این امام شیعیانه،مردم به سر و صورت زدن،اومدن زیر بدنِ آقارو گرفتن،همه باتعجب به هم نگاه کردن،چی شده؟ گفتن چرا این بدن که اینقدر نحیف و لاغر شده چرا سنگینی میکنه،همچین که عبارو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسی بن جعفرِ... یا باب الحوائج! غریبی میدونم،چهارده سال اذیت و آزار، فراق بچه ها، تا آخرین لحظه غل و زنجیر رو از پاهات جدا نکردن، اما آقاجان! شیعیان اومدن،بهترین تشییع جنازه رو گرفتن،یه عده ای ثروت مند بودن کفن جور کردن،گفت: ما نمیذاریم آقامون رو اینجوری ببرن،گُل ریختن زن و مرد رو بدن ِ آقا...کفن براش آوردن...به امام رضا دلداری دادن...اما یه آقایِ بی کفن تو گودال افتاد،عوض اینکه گُل هارو کنار بزنن،خواهرش اومد هی این تیرهارو از بدن بیرون می آوُرد، همچین که خواهرش این تیرهارو از بدن بیرون میکشید دید یه دستی رو شونه اشِ،عمه! بلند شو بریم دنبال بابام بگردیم...گفت: عزیزم! این،بدنِ بابات حسینِ... میدونی چرا شناخته شده نبود؟ بدنی که تیر بخوره،بدنی که سنگ بارون بشه،بدنی که زیر سُمِّ اسب ها...حسین....* به شب نشینی زندانیان خورم حسرت که نُقلِ مجلسشان دانه های زنجیر است *خدایا به عظمت باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، فرج امام زمان را معجل بفرما.... .
Banifateme Shahadat Emam Kazem 97-01-2.mp3
4.53M
🎼زیر سنگینی زنجیر ... #روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام »: مَنْ تَعَظَّمَ فِي نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِكةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكةُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَكبَّرَ عَلَى إِخْوَانِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَيهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ. فرمود: هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمان‌ها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگى فروشد، با خدا ضدیت کرده است. #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #شیعه_انگلیسی نباشیم امشب ساعت ۲۰ دعای توسل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پُشتِ میله ی زندونم،روز و شب خدا، حیرونم.mp3
7.14M
🔳 (ع) 🌴پشت میله ی زندونم 🌴روز و شب خدا حیرونم 🎤 متن 👇 pdf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . باورم هست که این مِحنت و غم میگذرد این سیه روزی و این رنج و الم میگذرد از پسِ رنج و بلا مِهر و وفا می روید موجِ طوفان زده از سینه‌ی یم میگذرد ای دل آزرده مشو از غمِ ایامِ حزین غم مخور عاقبت این سیلِ ستم میگذرد گر چه این تیرِ بلا بغض گلوگیر شد است اندکی صبر که این تیرِ دودم میگذرد رسد آن روز که با رویشِ لبخندِ بهار مثلِ رعدی که چنان خورده به هم میگذرد شب به پایان رسد و بوی سحر عطرِ دعا حسرتِ غربت و دوری ز حرم میگذرد دلِ ما روشن از این ذکرِ مع العسر شده عن قریب است که این حادثه هم میگذرد هفتمین ذکرِ صحیفه ز دعا وردِ لبم زین سبب غصه از این لطف و کرم میگذرد! .