eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• زمزمه جانسوز و توسل به ساحتِ مقدس سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• آه ای زمین کربلا با ما مدارا کن آوارگی تا کوفه و تا شام نزدیکه ای خار و سنگای بیابون مهربون باشید پاهای دخترهام کوچیکه @emame3vom ای ‌شعله میشه موی طفلی رو نسوزونی؟ وقتی که فردا تشنگی تاب از حرم میبُرد ای حرمله وقتی گلوی اصغرو دیدی ای کاشکی تیرت به من میخورد *آقا به شما که سه شعبه زدند! آخه روایت میگه مثل فردایی، فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ .. یک تیر سه شعبه ای زدند؛ مسموم!! فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ الشریف...به خواهرش چی گفت امشب؟! زینبم!....* "فردا که سرها رفت به نیزه؛ زینب! علمدار حرم باش دنیا شکسته بیعتش رو؛ اما تو با من هم قسم باش" آه از غروبی که سرم رو نیزه‌ها میره چشمم به سوی خیمه ها و قلب من پر آه وقتی بسوزه معجرا توو شعله‌ی غارت از چشم این مردم معاذ الله غارت کنید هرچی که میخواهید از جسمم این: پیرهن این‌‌ هم: عمامه این: عبای من اما مبادا چشمتون به خیمه ها باشه خیلی میترسن بچه‌های من ____ .
⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد طاهری✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• @emame3vom •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• یک پسر داشتم ای وای چه آمد سر من رفته ای گل پسرم کو پسرِ دیگر من آب خوش کِی رود از راهِ گلویم پایین؟ گوییا تیر سه شعبه ت درید حنجرِ من بندِ قنداقت خبر می دهد از سر درون دیدم آمادۀ میدان شده جنگاورِ من *تا صدایِ هَل مِن ناصر .. ابی عبدالله رو شنید ، یه وقت دیدن علی خودشُ از گهواره بیرون انداخت ..* کاش میشد بفروشند کمی آب به من حیفِ لبهایِ تو نفرین به زر و زیورِ من تشنه بودیُ مرا شیر نبود اما کاش دست کم شور نبود اشکِ دو چشم تر من *علی جان! همه حرفا برا اون لحظه ای ست که ابی عبدالله بدنُ برداشته آورده پشت خیمه ها ..* جای اینکه به تنت خاک بریزد ای کاش خاک می ریخت علی جان پدرت بر سر من *دید ابی عبدالله شرمنده کنارِ رباب سرشُ پایین انداخت. خدا برا هیچ بابایی نیاره .. پدربزرگ شهید مقدسیان ، ایشون نقل می کردند که یه شب از روضه داشتم برمیگشتم دیدم زیر بارون یه بابایی یه بچه ای رو در آغوش گرفته، مثل ابر بهار ، داره گریه می کنه . گفتم کاری از دست من برمیاد؟ گفتم شاید بچه مریضه خرجِ دوا دکتر نداره ، کاری میتونم برات بکنم؟ گفت نه دیگه کار از کار گذشت .. مادرش میخواست باهام بیاد گفتم تو باش تو خونه ، من می برمش دکتر برش میگردونم چیزی نیستش ، بچه تو دستم پرپر زد .. حالا روم نمیشه برگردم خونه ... همۀ روضۀ علی اصغر یه طرف این روضه یه طرف ... یه وقت دیدن حسین وسط میدان به چه کنم ، چه کنم افتاد .. یه قدم میاد سمت خیمه ها دوباره برمیگرده .. اما تا نگاه کرد دید ابی عبدالله سر به زیر انداخته گفت آقاجان:* صد پسر داشته باشم به رهت خواهم داد تا که باشد به سلامت سر تو ، سرور من *بچه رو می خوان دفن کنن ... گفت بارالها* حسین از آن عشقی که ز تو منفک است می ترسد قبر اما عجیب تاریک است پسرم کوچک است روی این سر چگونه سنگ لحد،مثل اهل قبور بگذارم آه باید به جای گهواره پسرم را به گور بگذارم *آداب دین ماست باید یک به یک انجام بشه اسمع، افهم علی اصغر من! .. این صدای گرفتۀ باباست .. به تنِ خسته ام نگاه نکن ... روحِ من هم کنار تو آنجاست .. پسرم ..* محض تسکینِ مادرت به تنت کاش می شد دوباره جان بدهم بازویِ کوچکُ نحیفت را ، من چگونه تکان تکان بدهم؟ هق هق من دوباره می شکند این فضایِ غریبُ ساکت را با چه رویی بخوانم ای پسرم بر تن تو نماز میت را؟ سنگ پرتاب کرده اند این قوم،سوی آن گونه های صیقلی ام بارالها خودِ تو شاهد باش غیر خوبی ندیدم از علی ام خاک میریزمُ نمی خواهم بزنم حرف هایِ آخر را وقتِ غسل و هنوتِ تو دیدم ، میدهی بوی شیر مادر را ____ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
4_695743491741484411.mp3
2.48M
نوه یل خیبر اومده؛یه نفر نه یک لشکر اومده پسر حسن ابن علی و؛رفیق علی اکبر اومده هل من مبارز انی انا القاسم؛به میدان شدم عازم دعای ابو جوشنم؛زره شده پیراهنم به نام نامی علی؛به قلب لشکر میزنم هل من مبارز انی انا القاسم؛به میدان شدم عازم تبِ شور جمل به سَرَمه؛عز فاطمه روی پرمه اونکه عضرق شامی رو زده؛شیر جنگ و غزال حرمه هل من مبارز انی انا القاسم؛به میدان شدم عازم که من فاطمی غیرتم؛ابالفضلیه قدرتم صدای تکبیر حرم؛بلنده با هر ضربتم هل من مبارز انی انا القاسم؛به میدان شدم عازم از قبیله شاه نجفم؛حیدریه دَمم به شرفم هر کسی سر به تنش اضافیه؛کافیه که بیاید به طرفم هل من مبارز انی انا القاسم؛به میدان شدم حاکم دلم بی قراره حسین؛سرم روی داره حسین حسین ذوالفقار حسن؛منم ذوالفقار حسین هل من مبارز انی انا القاسم؛به میدان شدم عازم زيبا
⇦• زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد طاهری✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• @emame3vom •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• لالا لالا ، آروم باش یه ذره عزیزِ دلم لالا لالا ، نزن لبهایِ خشکتُ رویِ هم لالا لالا ، داره مادرت می بینه از حرم *شما نوکرایِ امام حسین دارید گریه می کنید ، بچه ها می بینن می ترسن .. ابی عبدالله بچه رو ، رو دست گرفت ، تا میومد حرف بزنه همه هلهله می کردن ..* لالا لالا ، آروم باش یه ذره عزیزِ دلم لالا لالا ، نزن لبهایِ خشکتُ رویِ هم لالا لالا ، داره مادرت می بینه از حرم شرمندتم علی جون ، قلبِ من رو نسوزون دور لبهات عزیزم ، زبونت رو نچرخون می دونم تشنه هستی ، چند روزِ شیر نخوردی رو دوشم سر بذار تا ، جایِ آب تیر نخوردی لالا لالا علی جان .. لالا لالا علی جان .. خیلی سخته ، برا غربتِ تو نبارم علی خیلی سخته ، که چشماتو رو هم بذارم علی خیلی سخته ، که تیر از گلوت دربیارم علی خیلی در هم شکستم ، خیلی از پا نشستم با این دستایِ لرزون ، میفتی از رو دستم روی دستم سر تو ، روی دست پیکر تو من چی بدم جوابِ ، اشکایِ مادرتو لالا لالا علی جان .. لالا لالا علی جان .. ____ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
⇦• غزل ابتدایی جلسه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد طاهری✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• @emame3vom •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• هزار جَهد بکردم که سّرِ عشق بپوشم نبود بر سر آتش مُیَسرم که نجوشم به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایلِ تو بدیدم ، نه عقل ماند و نه هوشم مرا به هیچ بدادیُ من هنوز برآنم *به هیچ بدادی یعنی هیچ منزلتی و جایگاهی نداشتم که بخوام شبا بیام تو روضۀ ابی عبدالله کنار شما برا جدِ غریبتون گریه کنم ...* مرا به هیچ بدادیُ من هنوز برآنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم امشب زن و مرد هر کجا نشستن ، شبِ باب الحوائجِ .. یک صدا آقاشونُ صدا بزنن : یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان .. ____ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️ محرم 98 بزار برم تورو خدا جان حسن جان حسین ذکر لبم حسن حسن حسین حسین شهادتین افتاده رو زمین آرامش دلم گوش کن ترو خدا عمه به خواهش دلم به خواهش دلم دستم توی دستاته چشمات توی چشمامه اون که میون گوداله عموی منه و آقامه بزار برم تورو خدا جان حسن جان حسین ذکر لبم حسن حسن حسین حسین شهادتین افتاده بی رمق عموی بی پناه عمومو میکشن عمه میون قتله گاه میون قتله گاه میرم تا سپر باشه دستم برای آقا عمه نگاه کن تو گودال فاطمه اومده با بابا من پسر یل جمل   هم نوه ی شیر خدام داد میزنم مادرم فاطمه ی خیر النسا محرم 98 ▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
قد کشیدی/ به آرزوهات رسیدی از من دل کَندی و رفتی و بابات و دیدی عاشقونه/ پر کشیدی غریبونه حال من و دیگه فقط خدا می‌دونه افتاده یادم، داغ علی اکبرم من چه جوری قاسم ع تو رو، خیمه ببرم تو خیمه بی تابه مادرت بابات اومده بالا سرت کشته من و نفس آخرت دوم پیرهن تو/ غرق به خون شده تن تو مونده جای هلال مرکب رو دهن تو استخونات/ شکسته شد تو پهلوهات عمو بره قربون این قدّ رعنات افتاده یادم، دردای مادرم من چه جوری قاسم تو رو، خیمه ببرم موندی آخر زیر دست و پا وارث دردای مجتبی ع پیکرت پر شده از نیزه ها سوم گریه هام و/ میشنوه دشمن صدام و یکی یکی ازم گرفتن جوونام و زخم دنده/ دل عمو جونت و کَنده قاتل تو داره به اشکای من می‌خنده میشنوم کنارت، ناله‌ی برادرم من چه جوری قاسم ع تو رو، خیمه ببرم تو چشمات غربت مجتباس دیدم موهات دست دشمناس خونت رو هر سنگ کربلاس ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
یک تنه، میرم تو میدون می‌زنم، به قلب لشگر من یلِ، شیر جملم نوه‌ی، حضرت حیدر ع ای عموجون/ تو دلیلِ/ نفس زدن‌هامی تموم دنیامی به جای بابامی راهی ام، از حرم با ذکرِ، مادرم دعاهای خیرِ عمه پشت سرم رو لبم، إِن تُنکِرونی رو سرم، سایه‌ی رحمت می‌تپه، هر لحظه دلم واسه‌ی، شوق شهادت بی‌قرارم/ دلِ تنگم/ دوباره آشوبه توی سینه می‌کوبه چقد عاشقی خوبه رو لب هام، هر قدم لبّیکَ یا حسین ع خدا همراهمه تا هستم با حسین ع از تو دست، نمی‌کشم من جون فدات، عموی مظلوم صددفه، حتی اگرم بخوره، نیزه به پهلوم زیر پاها/ دیگه جونی/ برام نمی‌مونه بدنم پر از خونه پدرم پریشونه هر جا که، روی خاک پر شد از، خون من الهی فدای جون تو، جون من ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✅کانال سبک وشعر باب الحرم
۱  صورت آسمون درهمه بزم ابرای پر ماتمه توی قلبم یه دنیا غمه  بابا ...ببین سرم چی اومده دست و پاهام چقد تاول زده (۲) بی حیایی     حرف بد زد من رو  خولی    با لگد زد واغریبا ..... واغریبا ۲ بابایی جون، ببین دخترت جون میده پای زخم سرت تا بیاد زیرِ بال و پرت بابا...یه مرد بی حیا و مست باحرفِ بد دل منو شکست (۲) وقتی دختر...بی پناهه زنده موندن اشتباهه واغریبا ..... واغریبا ۳ چِشمَم از این سفر ترسیده مثلِ ابر بهار باریده بس که تو این سفر بد دیده ای وای...مَن الذی اَیْتَمَنی؟ ای وای... چرا آخه بی کفنی قد کمون و دلشکسته جون می دم با حالِ خسته واغریبا ..... واغریبا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
گیرِ یه عده نانجیب افتادی خواهرت بمیره هدیه هامو قبول کنی داداشی جای دور نمیره دوتا دلاور رشید جنگاور و رزم آورن از نسل پاک جعفر و شاگرد رزم حیدرن عون و محمدم فدات داداشم دسته گلام نذر چشات داداشم بذار که جون بدم برات داداشم نکن امیدم نااُمید ، میخوام که باشم روسپید ، بذار بشم مادر شهید ... داداش حسین ، داداش حسین ... دستمو رد نکن داداش نذار قسم بدم به مادر بزرگشون کردم بشن فدای کربلات برادر برید کنار داییتون یاریش کنید تنها شده برید به جای باباتون که نوبت بابا شده برید نشون بدید دایی غریب نیست برید نشون بدید که بی حبیب نیست دایی خجالت بکشه عجیب نیست منتظرم تو خیمه ها ، دسته گلای کربلا ، خدانگهدار شما ... داداش حسین ، داداش حسین ... .
بسم الله النور سبک اول حضرت مسلم با حنجری که زخمیه تو رو زدم صدا حسین به کوفه شهر بی حیا تو رو خدا نیا حسین صدات زدم با قلب شکسته با چشم گریون با دست بسته من از فرازه دارالاماره روضه می خونم از گوش پاره کوفه نیا که بی حیان دقیقه سنگ اندازیشون دنبال جنگن شلوغه بازار نیزه سازیشون نقشه کشیدن برای اصغر نقشه برای معجر خواهر کشته دلم رو داغ اسارت منو سوزونده زخم جسارت ورودیه اینجا کجاست برادرم ازش بوی خون می رسه کجاست داره تو هر نفس بر لب من جون می رسه ببین دل من شده هوایی نگو که زینب شد کربلایی حال دل من بدجور وخیمه اشکای چشمام از بی کسیمه خیمه نزن بیا بریم تو رو به حق فاطمه کربلا خاک ماتمه می کشه من رو علقمه من بی ابالفضل مثل خزونم محاله بی تو زنده بمونم گریه م گرفته برای اصغر برای خنجر برای حنجر حضرت رقیه س خدا کنه بابام بیاد آخه دیگه جون ندارم از این جدایی هر نفس بارونی می شم می بارم دلم شبیه حرم می سوزه تمام موی سرم می سوزه برام نمونده یه راه چاره مونده برا من یه گوش پاره الهی من فدات بشم شهید بی غسل و کفن تو مجلس رقص و شراب لباتو خیزرون زدن با ضرب سیلی ابروم شکسته شبیه زهرا پهلوم شکسته دلم گرفته از این جدایی ازت می خوام که زودی بیایی طفلان زینب سپاه زینبت رسید دو نوجوون خسته دل می خوان برن فدا بشن دو عاشق شکسته دل دلاشون امروز به شورو شینه ذکر لباشون دایی حسینه می خوام فدای تو با وفاشن برن تو میدون برات فداشن خدا کنه حسین من بشم به پیشت رو سپید خدا کنه منم بشم یه روزی مادر شهید شده دل من از غصه شاکی تو رو به حق چادر خاکی بذار برن تا تشنه فدات شن می خوام فدای این بچه هات شن عبدالله بن الحسن ع و الله لا افارق عمّی شده ذکر لبم شاگرد مکتب حسین فدای عمه زینبم رخصت گرفتم بیام کنارت جوونی من بشه نثارت تو بهترینی اونکه می خوامی عموی من نه بلکه بابامی دلم شکسته و خودت می دونی که احساسی ام حسنی و حسینی ام زینبی و عباسی ام من و عطای بی حد عباس شدم تو میدون هم قد عباس از غصه ی تو بدجور خمیدم میون گودال بابامو دیدم حضرت قاسم خودت ببین تو قتلگاه افتاده قاسم از نفس دیگه نمونده طاقتم افتادم از پشت فرس با حال خسته برس به دادم غریبی تو نرفت ز یادم پرم شکسته عمو پرم باش برو کنار اهل حرم باش عمو ببین شکستمو بال و پری نموند برام طاقت نداره پیکرم سویی نمونده تو چشام پیکر زخمیم پاشیده رو خاک می سوزه قلب تموم افلاک خدا کنه من برات بمیرم تو رو عمیقا بغل بگیرم علی اصغر ع دل منم شبیه تو چند روزه آروم نداره دعا بخون گل پسرم ایشالا بارون می باره لبای خشکت خواهرو کشته صدای زخمیت مادرو کشته لالا لالایی شیرخواره ی من رحمی به حال آواره ی من منو همین چشم ترم دشمن و داغ هلهله می ترسونه منو علی خنده ی تلخ حرمله تیر سه شعبه چه کرده با تو ازت گرفته رنگ صداتو وقتی که داری هوای گریه می لرزه هر شب دل رقیه علی اکبر ع بعد تو ای جوون من بابا عصایی نداره بعد تو با بابات حسین دنیا وفایی نداره دلم شکسته عزیز بابا تا که تن تو شد اربا اربا الهی بابات برات بمیره قاتل چشمات پست و حقیره پاشیده شد پیکر تو به پیش چشمای ترم برای جمع کردن تو عبا کم تومد پسرم یه بار دیگه منو نگا کن منو دوباره بیا صدا کن پاشو بریم تا حرم عزیزم وگرنه پیش تو اشک می ریزم حضرت عباس ع مقتل من شده داداش تموم خاک علقمه حس می کنم دور و برت پیچیده بوی فاطمه پایان راه دنیا رسیده کنار جسمت زهرا رسیده دیدم با حال زخمی و خسته شبیه حیدر سرت شکسته عباس من پاشو بریم وگرنه وقت غارته اگه نریم با هم حرم سهم حرم اسارته بغض غمت تو گلومه عباس کار ما بی تو تمومه عباس راه خوشیمو می بنده دشمن داره به اشکام می خنده دشمن عاشورا به پیش چشم مادرم سرت جدا شده حسین رو نیزه ی اهل جفا سر تو جا شده حسین خواهر بمیره کفن نداری سری تو در این بدن نداری هجوم میاذه از هر سو نیزه تنت رو خاکه سرت رو نیزه تکه به تکه شد تنت الهی که فدات شم از بس که گریه می کنم سویی نمونده به چِشم زخمی شد ای وای بال و پر من بارونی شد این چشم تر من غربت ما و داغ اسارت خیمه ی ما و زخم جسارت محمد مبشری . 👇👇
4_6005973032823162489.mp3
305.8K
حضرت رقیه سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد طاهری✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• بیا ای دل یه دَشتِستون بگرییم بیا با چشمایِ بی جون بگرییم شبیه مادرش داره می سوزه بیا با های هایش خون بگرییم *دهه داره تموم میشه ها .. شب هشتمِ ..* نشونیِ جمالت رو بگیریم که شاید زیر بالت رو بگیریم تو این روضه نشستیم تا بیایی که گردُ خاک شالت رو بگیریم شبیه ابر ، بغضی دارم امشب شبیه آسمون می بارم امشب ببین حالم بده حالم رو خوب کن ببین خسته م ببین بیمارم امشب چه خوب که به حالت مبتلا شیم و با راهت شب و روز آشنا شیم بیا تا ما جوونیم با تو باشیم که پیری میرسه شاید نباشیم *یه آرزو کن امشب ، شبِ هشتمِ ، شبِ علی اکبرِ ان شاالله برآورده میشه ..* میشه یعنی از این غم ها بمیرم کنار گریۀ زهرا بمیرم خجالت می کشم از قلب سنگم دعا کن ظهرِ عاشورا بمیرم *روایت میفرماید نگاه به پایینِ پایِ قبر امام حسین کنی ، قبر حضرت علی اکبر ، حضرت فرمود در کامل الزیارات ، دلت نرم میشه .. امشب شب علی اکبرِ همین جا دلت رو ببر تو حرم امام حسین .. اونجا که نمیتونی روضۀ جوونِ امام حسینُ بخونی .. دلت نرم میشه .. امشب بهتر می تونی گریه کنی* یتیم می بینی از دختر می خونی کنارِ آب از اصغر می خونی هزار و چهارصد ساله که آقا جوون می بینی از اکبر می خونی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
⇦•روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد طاهری✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• عشق را با تو منقبت کردم پاک خون لخته از لبت کردم به لب زخمهات خنده نشست تا ز بوسه لبالبت کردم از سرم بگذر ، ای ترک خورده با تکانی معذبت کردم .. *یه بزرگی می فرمود می دونی چرا ابی عبدالله از میدون اومد ، زینب از خیمه گاه اومد اما زینب زودتر رسید؟ دلیلش اینه : ابی عبدالله هر تیکه ای از علی رو می دید هی میومد پایین ... یه تیکه از بدنُ جمع می کرد .. همۀ دشت پر از اکبرِ منِ .. «فقطعوه بسيوفهم ارباً ارباً» .. اینه دیگه* از سرم بگذر ای ترک خورده با تکانی معذبت کردم ریز ریزِ تو را پَسَم دادن مُردَم از بس مرتبت کردم *امشب صدا ناله ت خیلی باید از این بیشتر باشه .. چرا که کنار این بدن نه اینکه یه نفر نیومد زیر بغل این بابایِ شهیدُ بگیره .. تا صدا زد وَلَدی .. پسرم .. انگار همه آماده بودن، دلهاشون خنک شده بود .. یه مرتبه همه هلهله کردن ... این دادی که می زنی وقتی صدا هلهله رو میشنوی معنیش اینه: آقا من که نمردم ، من اومدم برات ناله بزنم .. الهی برات بمیرم .. یه بار دیگه بخونم ، حقشو ادا کن.* ریز ریزِ تو را پَسَم دادن مُردَم از بس مرتبت کردم رَمَق پا شدن ز پایم رفت تکیه بر عمه زینبت کردم غصه ات چنگ زد به روحِ حسین ای جوانِ «فقطعوه» حسین بر تنت رد پای سرنیزه از کجا خوردی اینقدر نیزه خسته گشتن از زدن لشگر یا نداشتن بیشتر نیزه بی مروت به نیزه تکیه زده که فرو رفته تا کمر نیزه .. *زبونم لال بود اگر روایات اینارو ننوشته بودن ، من می خواستم برات بگم* تکیه ای از تنت سر شمشیر تکیه ای گیر کرده بر نیزه دو سه تا عمر نوح می خواهد تا درآرد فقط پدر نیزه .. غصه ات چنگ زد به روحِ حسین ای جوانِ «فقطعوه» حسین بر دلِ من شرار می ریزی شده ای آبشار ، می ریزی دیدم از روی دست من مثل دانه هایِ انار می ریزی پای مقراض پخش و پارت کرد بس که گوشه کنار می ریزی از من این کار بر نمی آید که سر عمه کار می ریزی گفت تشییعِ دستِ تنها نه بی عبا برندار می ریزی غصه ات چنگ زد به روحِ حسین ای جوانِ «فقطعوه» حسین ای عزیز هِجا هِجا مانده پدرت بی تو بی عصا مانده سوره ت ، چند آیه کم دارد خب بگو با پدر کجا مانده؟ فاصله در گلویت افتاده بر دهانِ تو جایِ پا مانده .. تو برو در عبا که می آرم آنچه از پیکر تو جا مانده سویِ چشمم که رفت عباسم چقدر تا به خیمه ها مانده .. *روایت نوشته (نشد از میدان رفتنش برات بگم) اینجا هی میگفت پسرم .. یا ثمرۀ فوادی! .. ولدی! .. ولدی! .. انگار با هر پسرمی که می گفت جان از بدنِ ابی عبدالله داشت مفارغت می کرد .. همه نوشتند انگار کنار بدن علی داشت جون می داد .. این همون حسینِ که وقتی میخواست بره، گفت برو. یه لحظه م واینسا برو! اهل خیام دوره ش کردن .. فرمود رهاش کنید «هو ممسوس في ذات الله» .. غرق در ذات خداست علی .. اما این همون باباست .. یه وقت دید یه دستی اومد رو شونه ش. چه کار داری با خودت می کنی حسین جان؟ نگاه کرد دید زینبِ .. تازه درد ابی عبدالله صد چندان شد .. این همون زینبی ست که یه نفر قد و بالاشُ ندیده .. حالا تو دل دشمنِ .. گفت :* خیز از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم... ____ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
⇦•زمزمه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد طاهری✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• خیلی سخته ، تو رو جمع کنم از تو صحرا علی خیلی سخته ، جوون جون بده پیش بابا علی خیلی سخته ، ببینم تو رو ارباً ارباً علی اشکام می ریزه نم نم ، خیلی پاشیدی از هم تو آغوشِ منی و ، می ریزی از رو دستم بابا بابا علی جان .. بابا بابا علی جان .. هم تابم رو گرفتن ، هم جونم رو گرفتن وقتی با نیزه هاشون ، جوونم رو گرفتن بابا بابا علی جان .. بابا بابا علی جان .. خیلی سخته ، بذارم روی صورتت سنگ علی خیلی سخته ، بخندن به این چشمایِ تر علی خیلی سخت ، بیاد خواهرم بینِ لشکر علی دیگه کار دستِ من نیست ، فرصت حرف زدن نیست پاشو خوش غیرتِ من ، اینجا که جایِ زن نیست هنوز تا کوچه بازار ، خیلی از این جا راهِ پاشو ببین که عمه ، پیش چشم سپاهِ بابا بابا علی جان .. بابا بابا علی جان .. دلی که بی قراره تو آسمون کربلا پر در میاره گاهی میره تو میدون می بینه یه بابایی پریشون کنار گل پرپرش ، اکبرش ، زمین گیره ، داره از غصه می میره دیگه از زندگی سیرِ صدا می زنه : جوانان بنی هاشم بیایید علی رو بر درِ خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر درِ خیمه بیارم ____ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
(به سبك ماه و ستاره امشب) ورود كاروان به كربلا یک قافله می‌آید از کوه و دشت و صحرا که قافله سالارش باشد عزیز زهرا نینوا را ببین ، کربلا را ببین مظلوم حسین جان کرببلا می‌آید عباس و عون و جعفر کرببلا می‌آید از ره علی اکبر آل هاشم ببین ، روی قاسم ببین مظلوم حسین جان این کاروان همراهش یک ماه پاره دارد یک کودک شش ماهه در گاهواره دارد دل به شور و نواست ، دیدنی خیمه هاست مظلوم حسین جان در علقمه می‌آید مظهر عشق و احساس علقمه دیده بگشا دارد تماشا عباس چشم مستش ببین هر دو دستش ببین مظلوم حسین جان ******* حضرت (س) مهمانم آمد امشب در گوشۀ ویرانه دارد تماشا امشب شمع و گل و پروانه آمده از سفر ، نیمه شب بی خبر بابا حسین جان از روی مهمان خود بوسه بگیرم امشب یا که بسوزم امشب یا که بمیرم امشب آمده در طبق ، برده از من رمق بابا حسین جان نفس ندارم از بس دویده ام در صحرا ببین تو یاابن‌الزهرا شدم شبیه زهرا گشته ام نیمه جان ، قامتم شد کمان بابا حسین جان من دختر تو هستم نازم بخر ای بابا بیا و امشب من را با خود ببر ای بابا ماه خاکستری ، کِی مرا می‌بری بابا حسین جان ******* 👇👇
زمزمه روضه بعد از اربعین یا روز یازدهم ؛ وداع با کربلا زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها دارم میرم ای،لالهٔ پرپر یادم نمیره داغِ گودال و برادر دلخون و مُضطر،با چشمای تر حال و روزم خیلی شده شبیهِ مادر خداحافظ ای بر دو عالَم نورِ هر دو دیده لب تشنهٔ غریبِ سر بریده میرَم ولی با قامتِ خمیده شهید سر جدا غریبِ مادر... دارم میرَم ای،عزیز زهرا یادم نمیره که شدی غریب و تنها میونِ گودال،امّ ابیها میزد صدا با آه و ناله واحسینا من و زدن کنار پیکرت چه ظالمانه با چوبِ نیزه و با تازیانه ولی غمم ضربهٔ خِیزرانه شهید سر جدا غریبِ مادر... ۵
زمزمه مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یا حُجّت الله،بقیةَ الله اسمت روی لبهامونه با ناله و آه تو بی کرانی،صاحب زمانی تنها امیدِ همهٔ منتظرانی یابن الحسن بیا بیا ای دلخوشیِ دلها بیا بیا ای دلبرِ دل آرا بیا بیا ای آرزوی زهرا یابن الحسن یابن الحسن یا مهدی... دوای دردم،دورت بگردم ببین که دل شده اسیر مِحنت و غم آه از جدایی،شَهِ وفایی تو غصه دارِ روضه های کربلایی هر صبح و شام گریه کنی بر زینب و اسارت بازار شام و کوفه و جسارت آل علی و ظلم و جور و غارت یابن الحسن یابن الحسن یا مهدی... ۴