.
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#مناجات #امام_زمان #علیه_السلام
🔹صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یابن الحسن... آقاجانم...
شب شهادت جد غریبتون امیرالمومنین...
کجا خیمه ی عزا بر پا کردید...
کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید...
🔹صاحب عزا کجایی، گویم سرت سلامت
🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
هر سال برا جد غریبتون امیرالمومنین مجلس بگیریم...
اما شما در کنارمون نباشید...
ای... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
ان شاء الله یک روزم شما بیایید آقا...
حرم آقامون امیرالمومنین...
خودتون مصیبت جد غریبتون رو بخونيد...
روضه آقامون امیرالمومنین رو بخونيد...
ما بشینیم در کنار شما...
زار زار گریه کنیم...
🔹ای آفتاب زهرا، کی شام تار غم را
🔹چون صبحدم نمایی، گویم سرت سلامت
یا صاحب الزمان...
#شب_بیست_و_یکم
#شب_قدر
.
.
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸شبهای احیا در فراق تو گذر شد
🔸عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد
عمرم داره تموم میشه...
یابن الحسن...
اما شما نیومدید آقا...
🔸ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
🔸آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
یک عمری...
ادعای نوکری شما رو کردم آقا... اما آخرم شما رو نبینم و...
از این دنیا برم...
آقا... من این مصیبت رو کجا ببرم...
من این مصیبت رو به کی بگم...
🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم
امام زمان... 😭
🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم
🔸اما چرا این ناله هایم بی اثر شد
مردم بیایید امشب...
از ته دل برا آقامون دعا کنیم...
از خدا... فرج آقا رو بخواهیم...
خودشون فرمودند:
أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم»«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31
امشب یک طوری آقا رو صدا بزنیم...
وقتی خود امام زمان صدامون رو میشنوه...
بگه من غریب نیستم...
شیعیانم به یاد من هستند...
🔹یابن الحسن کجایی
🔹ای وای ازین جدایی
حالا از سوز دل صدا بزن آقا رو...
خدا ميدونه یک روز غبطه میخوریم...
میگیم ای کاش بهتر صدا میزدیم آقا رو...
چشم به هم بزنیم جوونی تموم ميشه...
این دو روز دنیا تموم میشه...
خوش بحال اونهایی که...
به عشق آقا زنده بودند و...
با عشق آقا هم از دنیا رفتند...
وقتی چشم از این دنیا ببندیم...
تازه میفهمیم هر چی بود...
در خانه این خانواده بود...
حالا دستها رو بلند کن صداش بزن...
یا بن الحسن...
(#شاه_بیت برای ورود به روضه👇)
🔸آقا اجازه شب، شب قدر است و روضه
🔸از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
آقای من...امام زمان...
🔸مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد
🔸در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
دیگه دلت اینجا نباشه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بیاد اون لحظه ای که...
#شهادت_امام_علی
#امام_علی
.
.
روضه #شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید
شب شهادت آقامون امیرالمومنینه...
امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین...
خدایا امشب خانه حضرت چه خبره...
🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه...
شب یتیمی خانم زینب کبری است...
خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید...
هی مياد کنار بستر بابا...
مثل پروانه...
دور بستر بابا میگرده...
به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
هی میگه بلاخره خوب میشی بابا...
بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا...
بلاخره از جات بلند میشی...
بابای خوبم...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند...
هی میگن مادر اون آقایی که...
هر شب برای ما نان و خرما میآورد...
چرا ديگه نمیاد...
مادر ... اون آقای که مثل پدر...
هر شب ما رو نوازش میکرد...
چرا نیومد...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند...
برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه...
هر کدوم از این بچه ها...
یک ظرف شیر رو به دست گرفتند...
اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین...
(#نقطه_گریز)
اما دلها بسوزه برا...
اون طفل شش ماهه ای که کربلا...
از شدت تشنگی داشت جان میداد...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
بجای اینکه براش آب بیارند...
با تیر سه شعبه جوابش رو دادند...
من فقط همینو بگم...
بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا...
یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه...
دید علی اصغرش داره جان میده...
🔸دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود
🔸پدر پیر تو آزرده و حیران نشود
.
.
#روضه #شب_قدر
#شب_بیست_یکم_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#امام_علی
(#نقطه_گریز)
لحظات آخر امیرالمومنین...
صدا زد حسنم پسرم...
بیا... میخوام وصیت کنم...
یکی یکی حرفهاش رو گفت...
تا جایی که صدا زد...
منو شبانه دفنم کن...
(میدونید برای چی)
آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند...
بدن مطهر حضرت رو سالم نمی گذاشتند...
حتما بدن مطهر رو آتش میزدند...
میخوام بگم آقا جان امام حسن...
خوب شد شما...
بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید...
اما ... ای کاش امام سجاد هم...
میتونست بدن باباش حسین رو...
مخفیانه دفن کنه...
ای وای... ای وای ...
بگم یا نه...
قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه...
ده نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند...
(زبانم لال بشه...)
انقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند...
تمام استخوانها شکست...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
یک کاری با بدن کردند...
وقتی خواهرش زینب...
اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر...
یک نگاهی کرد...
باتعجب صدا زد...
آیا تو برادر منی...
🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد
🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست
🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد
🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
.
.
#شب_قدر
#دعای_پایان_مجلس
▪️نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم اَلاَْعَزِّ الاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ بدماء شُهَداءِنا و بِحَقِ اِمامِ زَمانِنا ده مرتبه یاالله...
▪️حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ
1). فرج امام زمان ما معجل بفرما.
2). قلب نازنین آن حضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما.
3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، عزاداری، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما.
4 ). توفیق درک شبهای باعظمت قدر رو به همه ما عنایت بفرما.
5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین به فریاد همه ما برسان.
6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، به آرزوشان برسان.
7 ). به بیمار کربلا، مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما.
8 ). به آبروی آقامون امیرالمومنین، شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام به خودشون برگردان.
9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما.
10). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما.
11 ). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز.
12 ). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران، (#اموات_صاحب_بیت: در صورتی که مجلس در منزل برگزار شده باشد) عائد و واصل بفرما.
بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات.
.
.
#روضه #شهادت_امام_علی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
آفریده شدم برایِ علی
تا بیفتم به دست و پای علی
این که ما از چه آفریده شدیم
علتش هست خاک پای علی
جانِ ما بندگان ندارد بها
جان پیغمبران فدای علی
صد هزار آفتاب می ریزد
با تکان خوردن عبای علی
هم علی می شود علیِ خدا
هم خدا می شود خدایِ علی
هم صدای علی صدای خدا؟
هم صدای خدا صدای علی؟
هم نشسته علی به جای خدا
هم نشسته خدا به جای علی
هر کسی که شود گدای حسین
میشود شامل دعایِ علی
حاجتم بود فقط هوایِ نجف
قبله ام گنبدِ طلای علی
عالم و آدم و همه ذرات
ای فدایِ نخ عبای علی
کل خلقت فداییِ زهرا
میشود فاطمه فدای علی
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
سی سال میشود که فقط آه میکشم
با مشک اشکِ چشم خود از چاه میکشم
سی سال میشود که مرا پیر کرده اند
از زندگی و جان و جهان سیر کرده اند
سی سال میشود که دلم غم گرفته است
بعد از فراق فاطمه ماتم گرفته است
آری ، سی سال میشود که عزادار مانده ام
آری ، سیاه پوشِ غم یار مانده ام
سی سال استخوان به گلو گریه کرده ام
با چشم خار رفته فرو گریه کرده ام
سی سال این نگاه مرا تیره کرده اند
چشم مرا له راهِ اجل خیره کرده اند
سی سال رنگِ خواب خوشی را ندیده ام
آبی نخورده ام مگر آبِ دو دیده ام
سی سال مثلِ شمع سحر آب میشوم
در روضه های فاطمه از تاب رفته ام
سی سال یاد آن گل صد برگ کرده ام
هر لحظه از خدا طلبِ مرگ کرده ام
سی سال وقت گریه ی بر روضه ی فدک
بر زخم بی کسی خودم ریختم نمک
سی سال روضه خوانِ غروب مدینه ام
گریه کن قدیمی بازو و سینه ام
سی سال پیش ، یار مرا بی هوا زدند
در پیش هر غریبه و هر آشنا زدند
آن روزها که دست مرا صبر بسته بود
در بین کوچه بازوی یارم شکسته بود
غم همین بس که مغیره به علی میخندد
آن غلافی که به تو زد به کمر میبندد ..
چشمایِ نیمه جانشُ باز کرد ، با همون جوهرِ کم صداش فرمود به غیرِ بچه های فاطمه کسی تو حجره نمونه .. همه آروم آروم بیرون رفتن ، دید عباس داره میره صدا زد باباجان تو بمان .. اونی که از همه بیشتر گریه میکنه زینبِ .. اونی که از همه بی تاب ترِ زینبِ .. اونی که برادرا دورش جمع شدن تا تاب بیاره زینبِ .. اونی که علی هم نگرانشِ زینبِ ..
گفت بابا داری میری منو به که می سپاری ؟! گفت عزیزِ دلم برادرهات هستن ، عرضه داشت نه همه ی اینا سایه ی سرِ من ، اما منِ زینب کفیل میخوام ..
دو تا دستایِ نیمه جانشُ بالا آورد ، دستِ زینبش رو تو دستایِ عباس گذاشت ..
بریم کربلا ؟! .. شب جمعه ست .. یه ساعتی رسید همین زینب صدا زد :*
منی که سایه ام را مردم کوچه نمیدیدند
منی که شش برادر داشتم حالا نظر خوردم
به نانِ کوچه و خرمایِ مردم لب نزد زینب
میانِ کوفه هرچه خوردم از دست پدر خوردم
نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟
غروبی داشتم میرفتم از خانه به در خوردم
منه پیرده نشین را محملِ بی پرده ای دادن
به هرجا که گذر کردم چقدر از رهگذر خوردم
تو و پیراهن پاره ، من و این چادر پاره
تو سنگ از صد نفر خوردى ، من از صدها نفر خوردم
ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده
فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم
شاعر : علی اکبر لطیفیان
هر جا هستی صدای منو میشنوی بلند و یک صدا ناله بزن ، ای حسین ....
____
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_شب_جمعه
#ماه_مبارک_رمضان
.
.
#مناجات_با_خدا
محمود کریمی
از گنهِ دم به دمم آتش طوفنده شدم
هم شدم از توبه خجل، هم زتو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! ياور من!
حيف تو را داشتم و غير تو را بنده شدم
شعله اي از نار بُدم شاخه اي از خار بُدم
با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم
قطره بُدم بحر شدم ذره بُدم مهر شدم
بلکه درخشنده تر از مِهر درخشنده شدم
وصل تو شد عزت من هجر تو شد ذلت من
با تو سرافراز ولي بي تو سرافکنده شدم
واي بر اين بندگي ام مرگ بر اين زندگي ام
مردة يک عمرم و در خاک لحد زنده شدم
بار خدايا کرمي از يم اخلاص نمي
کز شرر عُجب و ريا آتش سوزنده شدم
سيل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا
واي که من غرق در اين بحر خروشنده شدم
خاک قدوم ولي ام "ميثم" دار علي ام
با نفس شير خدا زنده و پاينده شدم
استاد سازگار
.👇
karimi-atash tofande-[papika.ir] 1.mp3
8.16M
•°🌱
مناجات بسيار زيبا مخصوص #شب قدر
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان 🌙
💬صاحبِ من.. خالقِ من..
داوَرِ من .. ياوَرِ من..
حيف تو را داشتمو غير تو را بنده شدم..
⛔️ برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عج
وشفای همه بیماران دعا کنیم
.
#امام_علی
#واحد_سنگین
#شبهای_قدر
🌿🌿🌿🌿
بند اول:
بعد یه چند روز دعا و راز و نیاز
پریشونن همه کنار بستری
زنده شده برا گلای این خونه
خاطره های رفتن یه مادری
سکوت و غم گرفته کل خونه رو
چشم همه بسته به بستر بابا
آروم آروم یه خانومی پارچه ای رو
تَر میکنه میزاره رو سرِ بابا
چشماشو وا کرد. کمی نگاه کرد
حسن و بازحمت صدا کرد
نفس نفس با. خونِ رو لبها
برای بچه هاش دعاکرد
همه رو جمع کرد. حرفایی میزد
میونِ حرفاش می کشید درد
وصیّتاشو. سفارشاشو
پیش تموم بچه ها کرد
((وای))
نشه که بی قرار باشید
مثل ابر بهارباشید
برای هم یه یار باشید
حواستون به هم باشه
برا حسین که تشنشه
آب فراموشتون نشه
((واویلا))
🌿🌿🌿🌿
بند دوم:
یه حرفایی رو خیلی آهسته با بغض
زمزمه میکردو میگفت زیر لبش
صدازد عباسم بشین کناره من
تویی جون حسین و جونزینبش
مواظب برادرت باش پسرم
نزار کسی زینب و چپ نگاه کنه
عباس من آبروم و بخر بابا
خیر ببینی زهرا برات دعا کنه
کنارشون باش. حسین و تنهاش
نزاری وقتی بی قراره
کنار داداش. مواظبش باش
زمانی که یاری نداره
یروز یه جایی. میرید دوتایی
پشت حسین باش پیشِ دشمن
نزار که زینب. بترسه اون شب
وقتی شمارو دوره کردن
((وای))
تا وقتی باشی قمرم
از تومی ترسن پسرم
نزدیک نمیشن به حرم
بری زینب اسیر میشه
بین بازار حقیر میشه
با مرداشون درگیر میشه
((واویلا))
کربلایی مجتبی نامور
👇