eitaa logo
امام حسین ع
18.6هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5956386218051634484.mp3
402.9K
صحرا به صحرا کوه به کوه
. سلام آقا سلام، تو راه کربلام به امید خدا منم دارم میام. با کوله بار اشکم با کوله بار آهم. یه اربعین دیگه ایشالا توی راهم. تو راه کربلا منو می‌بینی انی احامی ابدا عن دینی. تو موکبا کنار من می‌شینی انی احامی ابدا عن دینی. انی احامی ابدا عن دینی. روی دوشم علم، قدم پشت قدم ایشالا میرسم شب جمعه حرم. قدم بذار رو چشمام که موقع نزوله. بذار منم بفهمم زیارتم قبوله. فدای اسم تو چقدر شیرینی انی احامی ابدا عن دینی. تو پادشاهی و منم مسکینی انی احامی ابدا عن دینی. انی احامی ابدا عن دینی. قرار عاشقا نجف تا کربلا نفس پشت نفس به امید خدا. اگر که حسن مطلع امیرالمومنینه. حسن ختام تو صحن یل ام البنینه. از ابتدا تا انتهای این راه روحی لک الفداء اباعبدالله. با زائر تو میگه خورشید و ماه روحی لک الفداء اباعبدالله. روحی لک الفداء اباعبدالله https://eitaa.com/emame3vom/50610 .👇👇👇
4_5906681064046201070.mp3
15.34M
🎤حاج امیرکرمانشاهی سلام آقا سلام تو راه کربلام به امید خدا منم دارم میام
حاج‌امیر_کرمانشاهی_سلام_آقا_سلام_تو_راه_کربلام_.mp3
15.29M
🔊 |سبک 📝 سلام آقا سلام تو راه کربلام... 👤 حاج‌امیر عليه السلام
Majid Banifateme - Arbaein No2 (128).mp3
3.84M
سلام آقا سلام ، تو راه کربلام به امید خدا منم دارم میام با کوله بار اشکم با کوله بار آهم یه اربعین دیگه ایشالا توی راهم تو راه کربلا منو می بینی انی احامی ابدا عن دینی تو موکبا کنار من می شینی انی احامی ابدا عن دینی انی احامی ابدا عن دینی روی دوشم علم ، قدم پشت قدم  ایشالا میرسم شب جمعه حرم قدم بذار رو چشمام که موقع نزوله بذار منم بفهمم  زیارتم قبوله فدای اسم تو چقدر شیرینی انی احامی ابدا عن دینی تو پادشاهی و منم مسکینی انی احامی ابدا عن دینی انی احامی ابدا عن دینی قرار عاشقا نجف تا کربلا نفس پشت نفس به امید خدا اگر که حسن مطلع امیرالمومنینه حسن ختام تو صحن یل ام البنینه از ابتدا تا انتهای این راه روحی لک الفداء اباعبدالله با زائر تو میگه خورشید و ماه روحی لک الفداء اباعبدالله روحی لک الفداء اباعبدالله
‍ . 💢 امام رضا علیه السلام 🎤 📝متن: یه نفر توی دنیا... | سلطان قلبم... 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه نفر هست توی دنیا همیشه هوامو داره یه امام رضا دارم که منو تنهام نمیزاره تا ابد هستم آقا جون تشنه ی مرامت آقا فدای کبوترای صحن انقلابت آقا عمریه من نوکر دسته ام ضامن آهو بگیر تو دستم خسته شدم از این زمونه کی جز خودت دردامو میدونه اقام آقام ضامن آهو کنار پنجره فولاد دنیا انگار زیر پامه همه جا اینو میخونم که امام رضا آقامه این بین الحرمینه راه رویه صحن گوهرشاد سحرا چه حالی داره کنار پنجره فولاد با عشق تو میشم هوایی خدا رو شکرت که شدم امام رضایی نگاهی کن ز پا فتادم من عاشق ورودیه باب الجوادم آقام آقام ضامن آهو دوباره زائر تو صحن دوباره دل به تو سر زد دوباره کفتر قلبم شده مسافر مشهد قلبم مجنون عالم حیرون هستم دل خون چشمام بارون میباره بازم بر این شوقم سرگردونم گرم رویام باز میخونم سلطان قلبم یاد حرم هواییم میکنه هر روز هفته خدا امام رضاییم میکنه عطر ضریحت دوباره کربلاییم میکنه هوای صحن گوهرشاد نوکرو دیوونه کرده دوباره پنجره فولاد توی دلم خونه کرده حریم تو باغ جنت آب توی سقا خونت چشمه ی زمزم تو صحن قدم زنون میگم با یک قلب پر خون هوا تو کردم چی میشه خوب کنی حال منو شکسته بالم میشه شفا بدی حال منو اومدم آقا که بدی روزیه سال منو سلطان علی موسی الرضا 👇
4_5911531383498476071.mp3
10.51M
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ ●رقیه یعنی اونکه سه سالشه ولی تو شامات قیام میکنه رقیه یعنی اونکه تو روضه هاش همیشه داره دعام میکنه رقیه یعنی اونکه محرما برای روضه صدام میکنه ■رقیه ذکر نجات ای آب حیات هر دم می خونم جونم به فدات ★رقیه ایم من شیر مادرمنو رقیه ایی کرده رقیه ایم اسمش همیشه درمون همه درده رقیه ایم من دنیای من بی گرمای وجودش سرده ♢یا رقیه یارقیه... ●عالم و آدم بدونن که نوکر بیرق این بی بی سه ساله ام هر دم و بازدم میخونم یا رقیه ببین چقدر خرابه حالم درمون دردم یک عمر شکسته با سنگ دنیا پر و بالم ■ماهِ تابان عمو ای جان عمو ۲ تو معرکه ها ضربان عمو ★ذکر لب نوکر تو هر غصه ای یا رقیه جان بوده تاب و تب نوکر هر شب گریه برا رقیه جان بوده ماه شب نوکر روی ماه عموی رقیه جان بوده ♢یا رقیه یا رقیه ... ✍تایپ:بانوناعمهღ .
. به با داغ مادرش غم دختر شروع شد او هرچه درد دید از آن «در» شروع شد مادر به او که پیرهن کهنه را سپرد دل شوره های زخمی خواهر شروع شد باور نداشت آتش آن اتفاق را تا عصر روز حادثه باور شروع شد جمعه حدود ساعت سه بین قتلگاه تکرار قصه ی در و مادر شروع شد اینجا بجای میخ در و قامتی کبود اینبار جنگ خنجر و حنجر شروع شد زینب! بلند گریه کن اینجا مدینه نیست حالا که سوگواری حیدر شروع شد نه باورم نمی شود این سطر "ناحیه" والشمرُ جالسٌ ... سر و خنجر ... شروع شد می خواستم تمام کنم شعر را، نشد یک غم تمام شد، غم دیگر شروع شد خورشید روی نیزه شد و آسمان گرفت زینب گریست ... خنده ی لشکر شروع شد :: اینها گذشت ...چفیه و سربند را که بست، تا بوی سیب در دل سنگر شروع شد، رفتند دسته های عزایی که راهشان با « انتقام سیلی مادر » شروع شد در موج خون به سمت حرم سینه زن شدند رنگین شد این غزل دم آخر، تمام شد شاعر : محمد میرزایی  منبع : کتاب عقیق https://eitaa.com/emame3vom/50618 .
. دیار کرب و بلا اهل عشقه جنت دیر اگر چه جنت اوزی کربلایه حسرت دیر نظیری یوخ دی جلالت ده کربلا چولونون خدا بیلیر نه قدر صاحب وجاهت دیر حسینین آدی گلیر لاله مثلی قلبیم اسیر ایکی جهاندا بو آد مایه شرافت دیر نقدری آه و فغان ائیله دیم ثمر یوخدو بو ایل ده قسمتیمیز ناله ایله غربت دیر بیله خیاله گلیر قسمتیم ده، دعوت یوخ دئییلله کرب و بلا قسمت اولسا دعوت دیر دئیین منیم طرفیم دن او قبر زائرینه بیزی دعا ائیلیین دم هله غنیمت دیر نقدری ایستییرم صبر ائده م فراقینده اورک یانیر آلیشیر آیری بیر قیامت دیر شرار هجرینه چوخ خوشدی که یانام کول اولام بو فیضه چاتسام اگر ، عشق دن علامت دیر خیال وصل نگاریله اولموشام مدهوش منی بو حاله سالان حسرت زیارت دیر .
شهادت حضرت سلطان الا یا ایهاالساقی سبو نوشی ز ایرانم نسب از مالکم چون نیست ، زایلو اهل سلمانم عراقی ها نیم گر کربلایی فخرم این باشد ز آبو خاک ملک شاهی شاه خراسانم ازل چون خط زدن غلام هرکه را زدن بر سینه ام ، مُهر علی موسی الرضا علی موسی الرضـــــــــــــا(۳) @emame3vom به پیش حیبت ایوان تو خم گشته زانو ها مسلمانان کوی تو کلیمی ، گبر و هندو ها خوشا برحال انانکه رهایی را زتو دارند خوشا برحال کفترها ، خوشا بر حال اهو ها ز آهو کمترم مگـــر ای ضامنا امیــری ادخیل ، سلطان علی موسی الرضا علی موسی الرضـــــــــــــا(۳) من از روزی که در بندت شها افتادم آزادم من آن طفلم که با نذر به تو مادر مرا زادم نگاهت زر تر از زر کرده فولاد سیاهی را سیاهم گوهرم کن سائل صحن گوهر شادم تو را جان جواد نگاهی کن به ما به وقت جان سپردن ، یا علی موسی الرضا علی موسی الرضـــــــــــــا(۳) 📚شاعــر:محمدجوادحیــــــدرے https://eitaa.com/emame3vom/50623 .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مناجات و توسل بسیار جانسوز به امام زمان روحی له الفدا به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد این گدایِ بی‌وفا هم واقعاً نوکر نشد *آخرشم اون چیزی که میخواستی نشدم آقا ...* درد و غم‌هایم زیاد و این دلم آلوده است معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی *اصلاً انگار برام عادت شده .. دیگه به دوریِ تو عادت کردم آقا .. قبلاً بیشتر دلم برات تنگ میشد آقا .. یه شب صدات نمیکردم اصلاً انگار شبم صبح نمیشد .. اما الان یه شب گناه نکنم انگار نمیتونم بخوابم .. چه بلایی سرِ خودم آوردم ... ظَلَمْتُ نَفْسِي، وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي ...* از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد *هر چی سنم بالاتر میره انگار ازت دورتر دارم میشم آقا ... هرچی داره محاسنم موهام سفید میشه انگار دارم تو رو فراموش میکنم ... «لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى ...» کاش الان میدونستم کجایی یوسف فاطمه «بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى ، عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى ، وَ لَا أَسْمَعَ لَكَ حَسِيساً وَ لَا نَجْوَى » خیلی برام سخته همه رو میبینم و تو رو نمیبینم ... صدایِ مادر مادرِ همه رو می شنَومُ فقط صدایِ مادر مادر گفتنِ تو رو نمیشنوم آقا ... آقا یه گوشه از مجلس میشینه هی به سینه ش میزنه .. هی میگه مادرِ پهلو شکسته ام ...* از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد توبه‌ها کردم ولی توبه شکستم بعدِ از آن این چنین بودم که دردِ من دوا دیگر نشد *میبینی این مرگ ها چه جوری شده ! .. بهو میگن فلانی مُرد .. زودم همه فراموشش میکنن ... رفقا به امام حسین میاد انقده جمعه ها منو تو زیرِ خاک باشیم ... * با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم من‌که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد خوب کن بدحالی‌ام ، رو برنگردان از گدا غیر تو اصلاً برایِ من کسی یاور نشد *آخرشم فقط منو تو می مونیم به خدا ‌.. آخرشم اون لحظه همه تنهامون میزارن و میرن .. به امام حسین آخرشم فقط من میمونمُ تنهایی قبرم .. من میمونمُ تاریکی .. من میمونمُ فشارِ قبرم .. مگه اینکه تو بیای یه سری به ما بزنی آقا ...* نوکر .. امیدش اربابِ ‌‌... امیدش اربابِ ... *شاعر : روح الله پیدایی ↫ ـــــــــــــــــــــــــــــ 👇
4_5917822505564772671.mp3
9.84M
با عج حال و روزم را بیا آقا ببین، بهتر نشد💔
. حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد این گدای بی‌ وفا هم واقعاً نوکر نشد درد و غم‌هایم زیاد و این دلم آلوده است معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد توبه‌ها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن این چنین بودم که دردِ من دوا دیگر نشد با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم من‌که دیدم غربتت امّا دلم مضطر نشد خوب کن بدحالی‌ام رو برنگردان از گدا غیر تو اصلاً برای من کسی یاور نشد فاطمیه تو بیا کرب و بلایی کن مرا آرزویی بهتر از شش‌گوشه‌ی دلبر نشد مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد چند روزی میشود هم‌صحبت حیدر نشد زینبش دیده میان شعله‌ها پهلو چه شد بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد .
. بار دیگر با اجازه از تفنگ                       می رود ذهنم بسوی شعرجنگ ذوق وشوق نینوا کرده دلم                 چون هوای کربلا کرده دلم بود سنگر بهترین معوای من                   آه جبهه کو برادر های من در تمام سالهای عشق وجنگ                 مهر در سجاده ماشد فشنگ سنگر خوب وقشنگی داشتیم                 روی دوش خود تفنگی داشتیم جنگ ما را لایق خود کرده بود               جبهه ما را عاشق خود کرده بود روز کوچ کاروان از بر وبحر                   روز آزادی شداز  زندان شهر نفرت از هر خود ستایی داشتیم             خلق وخوی روستایی داشتیم   آسمان تکبیر ما را دوست داشت           هر حسینی کربلا را دوست داشت روزها در عشق پرپر می زدیم               در دل شبها منور می زدیم داشتیم ای دوست شبهای خطر             سایه ی صاحب زمان را روی سر ابر گریه از صدای ناله بود                     شور پرپر گشتن یک لاله بود گردباد خون به روی دجله بود               حمله در شب دعوتی تا حجله بود مین به میدان عبورم می کشید             شیهه ی اسبی به شورم می کشید گریه هایم آه حسرت خورده اند             چکمه هایم خاک غربت خورده اند یاد روزی که بسیجی می شدیم             شمع شب های دوئیجی می شدیم یاد روزی که در خمپاره ها                   جمع می کردیم پاره پاره ها هر بسیجی اقتدا بر شمع کرد                 پاره های جان جود را جمع کرد تا ابد شام پریشانی ماست                   داغ غربت روی پیشانی ماست سرزمین نینوا یادش به خیر                 کربلای جبهه ها یادش به خیر سر به دوش گریه ها و ناله ها               چون نگریم در عزای لاله ها فیض پرپر گشتن گل داشتیم                 کاش در جام بلا مل داشتیم زخم دیدیم و پی مرهم شدیم             ما به بزم عشق نامحرم شدیم ارث ما این روسیاهی مانده است           یادی از مرغان چاهی مانده است کربلای جبهه ها یادش به خیر               سرزمین نینوا یادش به خیر غم برای نوع عنوان می خوریم             رنج آب و غصه ی نان می خوریم کاش با یاران مست دوستی                 باز می داد عشق دست دوستی تا به دشت و کوه رسته شالی است         تا ابد جای شهیدان خالی است سرزمین نینوا یادش به خیر                 کربلای جبهه ها یادش به خیر ✍ .
. کربلای جبهه ها یادش بخیر * آنهمه عشق و صفا یادش بخیر میهمانانِ شهیدانِ خدا عاشقانِ کربلا یادش بخیر صبرشان در راهِ قرآن، زینبی ما کجا ،آنها کجا، یادش بخیر جبهه و ایثارِ جان در راه دوست عشقِ مردانِ خدا یادش بخیر نیمه شبها با خدا راز و نیاز آن مناجات و دعا یادش بخیر لحظه لحظه با خدا وُ اهلبیت جمله از دنیا جدا یادش بخیر پشت سنگر ها میان خاکریز گریه های بی صدا یادش بخیر جبهه ها وُ گریه های نیمه شب بر شهید نینوا یادش بخیر موقعِ حمله به رمزِ یاحسین عاشقان کربلا یادش بخیر در میانِ موجِ خون غلطان شدن دست و پا از تن جدا، یادش بخیر گریه بر درد و غمِ مظلومیِ خاندانِ مصطفی یادش بخیر جمعه ها با مهدیِ صاحب زمان زمزمه، شور و نوا یادش بخیر بر لبِ رزمندگانِ با صفا ذکرِ " یا مهدی بیا" یادش بخیر فاطمیه کُنجِ سنگرها ز غم گریه بر خیرُالنسا یادش بخیر وقتِ پیروزیِ جُنداللهیان خنده ی روحِ خدا یادش بخیر درمیان جبهه با رزمتدگان لطفِ زهرا بر (رضا) یادش بخیر * * "رضا" تخلص شاعر * مطلع شعر وام گرفته از استاد شجاع الدین ابراهیمی @yaghubianreza .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اشک‌ها! فصل تماشاست امانم بدهید شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید از شما می‌شنوم عطر گل یاسین را خاک‌ها! رنگ یقینی به گمانم بدهید جامی از اشک فراهم شد اگر، ای مردم به تسلایِ دل هم سفرانم بدهید طول یک چلّه جدایی، به خدا یک عمر است گاه خطّ و خبر از سیر زمانم بدهید گر خبر دار شدید از گل داودی من یک شمیم از نفسش روح و روانم بدهید پاره‌های دلم افتاده در این دشت، به خاک رخصت گریه به گلگون کفنانم بدهید کاکل آشفته، به خون خفته، در این جا سروی باز در سایه‌اش آرامش جانم بدهید این رباب است که با لاله‌رخان می‌گوید: ذکر لالایی گل را به زبانم بدهید من که از عطر گل فاطمه، مدهوش شدم خبر از حال و هوای دگرانم بدهید سجده‌ها کرده‌ام از بوسه بر این تربت پاک طاقت از دست شد آرامش جانم بدهید دشت لبریز گلاب است اگر امکان دارد برگی از آن گلِ صدبرگ نشانم بدهید اربعین نیست حدیثی که فراموش شود شعلۀ عشق، نه آن است که خاموش شود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ای امام و‌ای امیر اربعین یابن الحسن ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم نیست در این راه باکی، عاشقت سر می دهد روزیِ این راه را زهرای اطهر می دهد گرچه عبدی روسیاهم‌ دست من را هم بگیر پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم کو‌به کو،‌ موکب به موکب، جستجویت می کنم ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین» اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا کربلا و‌مادری که ناله ها می زد حسین از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین علیه السلام _______________________ .
۲۶ برادرم زائر تو در اربعینم من به یاد ماتمت حزینم من بنگر به حال من غمینم من آمده گویم شرح این سفر داغ تو بر دلم زده شرر با یاد تن غرقه خون تو زینب تو گردیده خونجگر برادر زینب حسین من۴ برادرم بعد تو صبر زینبت کم شد نصیب من حسین من غم شد ز داغ تو قامت من خم شد یار و حبیب من تو بوده ای صبر و شکیب من تو بوده ای بی تو تنها گردیده ام حسین یار غریب من تو بوده ای برادر زینب حسین من۴ برادرم بعد تو خون شده دل زینب شرر زده به حاصل زینب هجر تو گشته مشکل زینب از سفر حسین سویت آمدم بهر دیدار رویت آمدم با تن خسته و به اشک و آه از این سفر به کویت آمدم برادر زینب حسین من۴ برادرم بعد تو با گریه چه ها دیدم آتش کین به خیمه ها دیدم سر تو را به نیزه ها دیدم دیده ام بر روی زمین تنت پاره پاره گردیده بدنت غلتان به خاک و خون فتاده ای خاک کرب و بلا شد کفنت برادر زینب حسین من۴ برادرم اشکم همیشه از غمت جاری طفلان تو نموده ام یاری همراه شان کردم عزاداری هر جا نام تو بردم از وفا کتک خوردم از دشمن خدا هر دم بودم یاد کرب و بلا دق کردم با گریه ی بی صدا برادر زینب حسین من۴ برادرم حسین من امان ز شهر شام روز همه شده در آن جا شام سنگ می زدند به روی ما از بام ای برادرجان در شام خراب زخم زبان بر ما شده ثواب ما را بردند ای نور کبریا با دست بسته در بزم شراب برادر زینب حسین من۴ برادرم گریه ی در ویرانه را دیدم شهادت دردانه را دیدم دفن گل و ریحانه را دیدم تا در خرابه آورده سرت خون شد دل رقیه دخترت با دیدن رأس غرقه به خون جان داده رقیه برابرت برادر زینب حسین من۴ @yaghubianreza .