.
#نوحه #زمزمه #شور
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
عمه ببین که،اومده بابام
دیگه نمیگم،غریب وتنهام
اومده باسر،بابا کنارم
سرش رو روی،سینه میذارم
بابای خوبم،بابای خوبم،بابای خوبم،بابای خوبم ۲
_______________
دوره ی هجران،دیگه سر اومد
وصل پدر با،یه دختر اومد
اومدی بابا،ولی چرا دیر
ببین سه ساله،چقدر شده پیر
بابای خوبم....
__________________
نمیدونی که، چها کشیدم
بعد تو بابا،چها ندیدم
گوشو کشیدن،با گوشواره
لاله گوشام،شد بابا پاره
بابای خوبم....
__________________
عمه خوبم، برام سپر بود
براش بمیرم،بی بال وپر بود
می گفت کجایی،عباس علمدار
زینب کجا و،اینهمه آزار
بابای خوبم...
________________
امان زدست،این قوم بد ذات
ببر بابا جون،منو به همرات
طاقت دوری، دیگه ندارم
از خدا میخوام،جون بسپارم
بابای خوبم..
شعر:اسماعیل تقوایی✍
#محرم
#کشتی_نجات
👇
.
#زمزمه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
من دختری سه ساله ام، قرین اشک وآهم
ویرانهای در شهر شام، گردیده سر پناهم
ماندم غریب وتنها، گریم زهجر بابا، آغوش عمه تکیه گاهم۲
بابا حسین مظلوم، بابا حسین مظلوم، بابا حسین من کجایی۲
___________________-
بابا بیا دختر شده، دلتنگ روی ماهت
زخم دلم را کن رفو، با لحظهای نگاهت
این کودکان شامی، طعنه زنان بگویند، رقیه تو بابا نداری
با با حسین مظلوم.....
___________________
عمه بیا راس پدر، دیدار دختر آمد
دوران هجران منو، بابای من سر آمد
ای ماه بی قرینه، بگذارمت به سینه، شویم رخت با اشک چشمم
بابا حسین مظلوم...
__________________
بابا بسی نا گفته ها رقیه با تو دارد
ظلم عدو را یک به یک از بهر تو شمارد
این پیکر نحیفم، زخمی ز تازیانه، رویم شده نیلوفرانه
بابا حسین مظلوم...
_____________________
حالا که دیدم روی تو، دیگر غمی ندارم
آماده ام تادر رهت، جانانه جان سپارم
من دختر شهیدم،باشد پدر امیدم،امشب شوم جزو شهیدان
بابا حسین مظلوم.....
شعر:اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_س
#زمزمه #نوحه
دلتنگ روی ماه تو، باشد رقیه دخترت۲
یکسر بیا ویرانه ام، بابا به جان مادرت۲
بابای من بابای من، بابای من بابای من۲
____________
ای آفتاب نیزه ها، خوش آمدی خوش آمدی
بابا کجا باشد تنت، با سر به دختر سر زدی
بابای من....
_______________
سنگ صبور من بیا، تا قصه ها گویم ترا
از بعد عاشورای تو، تاشام واین ویرانسرا
بابای من...
________________
بابت منم غارت زده، زینت گوشم برده اند
ای وای از آن نامردمان، بس عمه را آزرده اند
بابای من....
____________
ازناقه زیر افتاده ام، نالیدم وحیران شدم
سیلی چو خوردم از عدو، از بیکسی گریان شدم
بابای من...
________________
درد یتیمی سخت بود، درد اسیری سخت تر
در کوفه وشام بلا، دلخسته گشتم ای پدر
بابای من...
_____________________
هرجا روی ای جان من، دیگر مرا با خود ببر
خواهم ازاین دنیا روم، من سوی دنیای دگر
بابای من...
شعر:اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
طفلی دردانه منم کنج ویرانه منم
شمعی شده رأس پدر پروانه منم
بابا بابایم حسین، بابا بابایم حسین۲
بابا بابایم حسین، بابایم حسین۲
______________
من سبط فاطمه ام، زهرای قافله ام
از جور زمانه ی خود باشد گله ام
بابا بابایم....
_________________
زروی ناقه ای، زمین فتاده ام
عدوی تو ای بابا سیلی، بروی من زده
در آن زمان به یاری دخترت، عمه ام آمده
رویم نیلی شده از، سیلیِ عدو۲
بابا بابایم...
_________________
بابا ای تاج سرم،گیرم رأست به برم۲
از بعد تو ای گل من، من دربدرم۲
بابا بابایم...
_________________
به اشک خود دهم، سر تو شستشو
کبوتری شکسته بالم بابا،مرا با خود ببر
دل رقیه ات شده خونین از، فراقت ای پدر
آمد برِ من سرتو، کو پیکرتو
بابا بابایم...
شعر:اسماعیل تقوایی✍
#کشتی_نجات
👇
.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
ای عمه بیا بین که به ما تاج سر آمد۲
دیدار یتیمش دوباره پدر آمد۲
فصلی دگر آمد، بابا به سر آمد، بابا به سرآمد۲
بابای غریبم، بابای غریبم، بابای غریبم۲
_______________
تو ماه منی، جان منی، من ثمر تو
روشن شده ظلمتکده از نور سر تو
آزرده زشامم، عشق تو مرامم، عشق تو مرامم
بابای غریبم...
______________
بابا توکجا بوده ای از ناقه فتادم
یک ضربت سیلی هنوز است به یادم
رویم شده نیلی، از ضربت سیلی، از ضربت سیلی
بابای غریبم.
_____________
آه ای گل زهرا سرخونین تو بویم
با اشک خودم صورت زیبات بشویم
بشکسته سرمن، هستی به برمن، هستی به برمن
بابای غریبم..
_____________
کو پیکر تو تا که در آغوش بگیرم
سر را بِگذارم سر دوش تو بمیرم
قربان صفایت، جانم بفدایت، جانم بفدایت
بابای غریبم....
شعر:اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
*⃣*⃣*⃣*⃣
◼️بند اول◼️
بابا سلام خوش اومدی ، به ویرانه ی دخترت
اینکه اینجا رسیده ام،شکست پهلوی خواهرت
دندانه شیریم بابا ، افتاده از دهانه من
از ضربه ی پای عدو،خُرد شده استخوانه من
آه
بابا مرا زدن چه بی بهانه
باکعب نی،شلاق و تازیانه
از بس کتک خورده ام ای پدرجان
بهاره عمره من دگر خزانه
🔘(رقیه جان2)رقیه🔘
🔳🔲🔳
◼️بند دوم◼️
تاخیمه گاه آتیش گرفت،روی خارا دویده ام
از شمر و خولی و سنان،حرفای بد شنیده ام
حرمله با چوبه کمان،خیلی زد به پیکره من
غرقه در خون آبه شده،بابا از پا تا سره من
آه
صد دفعه مرده ام توی اسارت
خسته شدم از این همه جسارت
لاله ی گوشمو ببین که پاره س
گوشوارمو بردن بابا به غارت
🔘(رقیه جان2)رقیه🔘
🔳🔲🔳
◼️بند سوم◼️
گم شدم تو بیابونا ، کفه پاهام پر آبله
بابا خیلی درد میکنه،جای طناب وسلسله
این زجره پسته لعنتی ، بدجور داد زد بابا سرم
انقدر منو رو خاک کشید،شکسته شد بال و پرم
آه
بگو سرت رو کی بریده بابا
رگه گلوتو کی دریده بابا
تا که دیدم لبای پاره پارت
قدم ز غصه ها خمیده بابا
🔘(رقیه جان2)رقیه🔘
🔳🔲🔳
◼️بند چهارم◼️
چهل منزل به یکطرف،امان از این شامه بلا
کاری کردن باغافله ، راضی شدیم به کربلا
زنهای رقاصه بابا ، دور و برم دف میزدن
نامحرمای مست برا،دیدنه ماصف کشیدن
آه
ناموستو بردن تو کوچه بازار
بزم یزید و توی جمع اغیار
محله ی یهودیا باباجون
میخندیدن به عمه بینه انظار
🔘(رقیه جان2)رقیه🔘
✏️:#الیاس_محمدشاهی
👇