•
زینب بمیره واسه عصر فردا..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
ولی یه چیزی رو بدونید "وَالقَوم لا یُریدونَ غَیری" اینا جز من کسی رو نمیخوان.. فقط من رو میخوان .."وَلَو قَتَلونی" "لَم یبتَغوا اَحداََ غَیری" اگه من رو بکشند به کسی تعدی نمی کنند " فاذا جَنَّبَکُمُ اللَّیل فَتَفَرَّقوا فی سَوادِه"
شب آمده، سیاهی شب مستولی شده، برید.. "وَانجوا بِاَنفُسِکم" خودتون رو نجات بدید...
"فقامَ الیه عباسُ بنُ علی اخوا..." عباس بلند شد.. "و علیٌّ اِبنُه" و علی اکبر بلند شد "وَ بنوا عَقیلِِ..." بچههای عقیل که باباشون رو کشتند،بلند شدند .. "فقالوا له،لا والله؛فَماذا یَقول لِلنّاسِ اذا رَجَعنا اِلَیهِ" بر فرض ما برگشتیم؛ ما به مردمی که ما رو می بینند چی بگیم؟!
"اِنّا تَرَکنا سَیِّدَنا وَابنَ سَیِّدِنا و اِمامِنا؟! "بگیم ما آقای خودمون و پسرآقامون امیرالمومنین، ستون این خیمهها رو تنها گذاشتیم؟! برای چی؟!(یه روضه قتلگاه اون شب خوندند)
ما به مردم بگیم: "تَرَکناهُ غَرَضاََ لِلنَّبل" ما او رو هدف گذاشتیم که بهش تیر بزنند "وَ دَریعَةً لِلرِّماه" گفتیم تو روی زمین می افتی بیان به تو نیزه فرو کنند "وَ جَزَرَ للسِّباع" ما تو رو تنها بذاریم درنده های بیابون بیان تو رو پاره پاره کنند ..
"وَ فَرَرنا عنک رَغبةً لِلحیاة" بگیم آی مردم!ما فرار کردیم .. ما عاشق زندگی بودیم.. ما عاشق عافیت بودیم .. در"مَعاذَالله! بَل نَحیا بحیاتِک..." ما با تو زنده ایم.. "وَ نَموتُ مَعَک..." با تو می میریم... اینجا حرفی رد و بدل نشد.. ابوالفرج اصفهانی نوشته: "فَبَکی و بَکَوا علیه" هم آقا شروع کرد به گریه کردن هم اینا به خاطر غربت آقا گریه می کردند.. الله اکبر! آقا اینا صحبتش ساده هست..
محمد بن بشیر حضرمی از اصحاب حضرته، شب عاشورا بهش پیغام دادند پسرت رو در سرحدّات ری گرفتند آقا بهشون گفتند تو برو .. "اَنتَ فی اذنِِ مِنّی.." تو برو پسرت رو آزاد کن .. گفت: آقا ! " اَکَلَتنِی السِّباع حیّاََ اِن فارَقتُک" درندهها من رو زنده زنده بخورند اگر من از تو جدا بشم .. من یه عمری برای امشب زحمت کشیدم .. پسرم،اهل و عیالم همه فدای یه تار موی شما ..
من اون جملهام البنین الان یادم اومد که بشیر وقتی آمد کربلا گفت: " الجامِع.. الجامِع.." مردم جمع شدند.. ام البنین آمد گفت: تسلیت عرض می کنم بچه هات رو کشتند.. گفت:بشیر! از حسینِ من خبری داری؟!گفت: چهار تا پسر داشتی چه پسرایی.. گفت:حسین من چی شد؟! گفت: بی بی! عباست رو کنار نهر آب با لقب سقا با لب تشنه شهید کردند .. گفت بشیر!
"اَولادی وَ مَن تَحتَ الخضراء کُلُّهُم فِداءٌ لِاَبی عبدِالله.." بچههام که هیچ هر که زیر این آسمان کبوده فدای یک تار موی حسین .. بشیر! حسین من چی شد؟! "آه! قُتِلَ الحُسَین مظلوماََ، عریاناََ، جائعاََ، مَسلوباََ .."*
عجب یارایی، تا آخرش میمونن
حدیثِ عشق و شور و وفا میخونن
پای تو یک دفعه که سهله
هفتاد بارم بشه جون میدن
از ما بین دوتا انگشتت، بهشتو دیدن
نمیذارن غریب بمونی فردا
نمیذارن سرت بره رو نیها
خدایا شکرت ..
غارت نمیشه معجری تا هستن
اسیر نمیشه دختری تا هستن
خدایا شکرت ..
«دنیای بی حسین نداره لطفی، میخونن اصحاب»
شهید شد توو آغوشت علی اصغر
شدی حتی از داداش حسن تنهاتر
تشنهای و میباره بارون
اما بارون تیر دشمن
با صورت روی خاک میافتی، هجوم میارن
میبینم از رو تل که مقتل غوغاس
سر بریدن سر تو دعواس
عزیز خواهر ..
قاتل نشسته روی سینهات حالا
پاتو به سختی میکشی رو خاکا
غریب مادر ..
"والحسین یجودُ بِنَفسِه" حسین جانش رو بذل کرد .. در طبق اخلاص گذاشت.. یک وقت آسمان تیره و تار گشت.. نفس همه در سینه حبس شد .. آه! قُتِلَ الحُسَین...
«برای تشنگیت بمیرم داداش، چه سخت جون دادی»
شاعر: سید مهدی سرخان
ــــــــــــــــــ
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Shab10Moharram1400[02].mp3
28.71M
|⇦•زینب بمیره واسه عصر فردا..
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی
.
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند
کنار حرم با صفای ابی عبدالله...
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله
شب عاشوراست
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل بی بی زینب برسه...
تا صدای هلهله دشمن بلند شد...
اومد کنار برادر
عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید...
صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم میخواهی بری برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
صدا زد:
و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه
یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام
اهل حرم سراسیمه از حرم بیرون آمدند
دور حضرت را گرفتند ...
دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه...
صدا زد زینبم خواهرم...
تا صدای تکبیر منو میشنوید...
بدونید من هنوز زنده ام ...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
راوی میگه دیدند یک خانمی...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه...
وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه...
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل بی بی زینب...
صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
#شب_عاشورا
.
.
#حضرت_عباس
#شور
#محرم_1401
#احسان_نرگسی✍
هر گرهی وا میشه با اسمت/يا قمر العشیره يا عباس
با یه امیدی اومدم پیشت/ساقی دشت کربلا عباس
باب الحوائج کیه غير تو/رحمت تو نداره اندازه
فدای لطفت که در خونت /حتی روی ارمنیا بازه
یا عباس/ماه شبای زینبی
یا عباس/تو ساقی تشنه لبی
یا عباس /به چه وقار و ادبی
یا عباس
علمت بالا ابوفاضل
همه دنیام يا ابوفاضل 2
.......................................................
هر چی که داریم از ابوالفضله/زندگیمون نذر علمداره
برات کربلای ما تنها/مُهر ابوفاضلو کم داره
سفره ی عشقت همیشه بازه/کسی نمیشه نا امید از تو
محاله بگذرم من از عشقت /چجوری میشه دل برید از تو
یا عباس/یه عمره پای روضه تم
یا عباس/عشق تو اوج لذتم
یا عباس/گدایی تو عزتم
یا عباس
عشق بی همتا ابوفاضل
همه دنیام يا ابوفاضل
#تاسوعا
#شب_نهم_محرم
.👇
.
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
#زمینه
#بند_اول
پشت سرت علمدارم
با اشک میریزم آب برات
میری ولی بدون داداش
دلتنگ میشم برا صدات
(پاشو داداش عباسم
ببین حسینت تنهاست
خیمه پر از ناموسه
نباشی تو واویلاست)
🖤پاشو علمدار عباس🖤
#بند_دوم
نیزه رو نیزه رو تنت
ریخته بهم که پیکرت
کو دستای رشید تو
داداش چی اومده سرت
(رمق نداره پاهام
حال و روزت داغونه
دل حسینم مثله
چشات داداشی خونه)
🖤 پاشو علمدار عباس🖤
#بهنام_واحدی_جهاد
👇
.
#نوحه
#زمینه
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
داداش ، ببین تویی امیر لشکرم عباس
هستی ، آرزو و امید خواهرم عباس
ای یار و یاورم
ساقی و سردارم
عباس علمدارم
عباس علمدارم (۳)
عباس ، از داغ تو ببین دست به کمر دارم
پشتم ، شکسته از هجر تو ای علمدارم
یل ام البنین
پاشو ای نازنین
حال مرا ببین
عباس علمدارم
حالا ، تو موندی و خجالت و مشک پاره
مونده ، تو خیمه ها رباب و طفل و گهواره
کو سقای حرم
امید دخترم
عباس برادرم
عباس علمدارم
#مرتضی_شاهمندی
.👇
.
#نوحه
#واحد_سنگین
#شب_نهم_تاسوعا
#حضرت_عباس
دلبر و دلدارم ابوفاضل
میر و علمدارم ابوفاضل
تنها سپهدارم ابوفاضل (برادر من)
پشت و پناه خیمه ها عباس
ارض و سما مجنون تو عباس
شده زمین دل خون تو عباس (برادر من)
[ای ساقی لب تشنگان عباس (۳) یا ابوفاضل] ۲
کرببلا مدیون تو عباس
ارض و سما مجنون تو عباس
شده زمین دلخون تو عباس (برادر من)
جدا شده دست علمدارم
کشته شده تنهاترین یارم
ساقی و سردار و سپهدارم (ای وای از این غم)
[ای ساقی لب تشنگان عباس (۳) یا ابوفاضل]
پاشو ببین حسین شده تنها
نشسته روی قلب من غم ها
دیگه نداره لشکرم سقا (پاشو ابوالفضل)
سقای دشت کربلا عباس
دستت شده از تن جدا عباس
ای قبله ی حاجات ما عباس (یا ابوفاضل)
[ای ساقی لب تشنگان عباس (۳) یا ابوفاضل]
#مرتضی_شاهمندی✍
👇
.
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
غزال
عمو به علقمه رفت
چقدر چشم به همراه او به علقمه رفت
به دست خالی؟ نه!
به اشک چشم و به بغض گلو به علقمه رفت
رباب هم خندید
همین که دید اباالفضل رو به علقمه رفت
به مشک دوش عمو
هزار حسرت و صد آرزو به علقمه رفت
به جستجوی دو دست
دل تمام حرم مو به مو به علقمه رفت
حکایتی دارد
اگر که عاقبت این گفتوگو به علقمه رفت
چرا که فاطمه هم
برای گفتن سرّی مگو به علقمه رفت
پدر به علقمه رفت
بهحال مضطر و با چشم تر به علقمه رفت
پی امید حرم
چه ناامید امید بشر به علقمه رفت
صداش زد عباس
حسین آه کشید از جگر، به علقمه رفت
دوان دوان خورشید
برای بوسه به روی قمر به علقمه رفت
هزار تیرانداز
فقط پی زدن یک نفر به علقمه رفت
برای کشتن او
عمود و نیزه و تیر سهپر به علقمه رفت
رسید فاطمه و
دوباره روضهی دیوار و در به علقمه رفت
خبر به خیمه رسید
صدای غربت "وا اِنکَسَر" به خیمه رسید
شکسته شد خورشید
که رفت علقمه و بیقمر به خیمه رسید
غم برادر دید
اگر حسین شکستهکمر به خیمه رسید
عمو به خاک افتاد
صدای هلهلهها بیشتر به خیمه رسید
عمو به خاک افتاد
از آن به بعد فقط دردسر به خیمه رسید
عمو به خاک افتاد
که پای حرملهی بدنظر به خیمه رسید
بلند گریه کنید
عمو به خاک نشست و شرر به خیمه رسید
عمو به خاک افتاد
نوشتهاند مقاتل به رو، به خاک افتاد
نگو عمو عباس
ستون خیمهی زینب بگو به خاک افتاد
خبر به خیمه رسید
عموی غیرتی و ماهرو به خاک افتاد
که آبروی حرم
به پیش مردم بیآبرو به خاک افتاد
تمام شد کارش
کنار علقه تا مشک او به خاک افتاد
همین که مشک افتاد
شکست قامت ساقی، سبو به خاک افتاد
بریده شد دستش
نگین حلقهی "اِن تُنفِقوا" به خاک افتاد
مجتبی خرسندی✍
.