eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شبهای سردم را دوباره فصل گرما می‌رسد از نسل زهرا کودکی مانند زهرا می‌رسد با جامه‌ی پیغمبر این کودک ملبس می‌شود با صلح او راه ولایت هم مشخص می‌شود از راه می‌آید لب حیدر شکوفاتر شود خیرالنسا از یمن این میلاد هم مادر شود می‌آید و قرآن ناطق را نمایان می‌کند می‌آید و این جمع را پاره گریبان می‌کند با تو کسی در منجلاب دین و دنیا غرق نیست با نور تو در روز و شب‌های مدینه فرق نیست دین و سیاست را کنار هم ز تو آموختیم از آسمان‌ها آمدی از عشق نابت سوختیم با دستهای پینه دارت آب باران می‌کشی این آب را از چاه بهر مستمندان می‌کشی دستان من بر دامنت از هر که دستاویز تر و هر چه تو داری کرم من سائلی بی چیز تر جنگ جمل را می‌شود با تیغ تو تفسیر کرد ای ابروان ذوالفقارت از دو دم هم تیز تر روشن ز نور چارده نوریم اما این میان عشق تو ای زیباترین از سینه‌ها لبریز تر باید که از ایجاد صلحت خلق را آگاه کرد این سینه را باید برایت گاه منزلگاه کرد تو قاسمی داری که نامش کار عیسی می‌کند با یک تبسم قفل‌های بسته را وا می‌کند پیروزی جنگ جمل مرهون آل هاشم است رزم علی و رزم تو ممزوج رزم قاسم است ای روشن از تو خانه‌ی زهرا و حیدر یا حسن ای مخزن‌الاسرار و وجه‌الله زهرا یا حسن با بوسه از لب‌های تو افطار می‌خواهد علی اسطوره‌ی جنگ جمل سردار می‌خواهد علی از برکت تو در میان سفره‌ها نان می‌رسد در این کویر خشک از لطف تو باران می‌رسد امشب میان سینه‌ام میخانه برپا می‌کنم شأن تو را با آیه‌ی تطهیر معنا می‌کنم با هر تب مهر تو کافر هم مسلمان می‌شود پا را به هر جا می‌نهی آنجا گلستان می‌شود هم از میان دست‌هایت شهد رحمت می‌چکد هم خاک پایت با زمرد ریسه بندان می‌شود تو آمدی ماه خدا کامل شد و پس جای رب این روز و شب‌ها ذکر ما جانم حسن جان می‌شود گفتند وقتی آمدی بوسه به رویت زد علی گفتند وقتی آمدی شانه به مویت زد علی گفتند وقتی آمدی دریا خروشید از تبت با خنده‌ات شهد وفا می‌ریزد از کنج لبت تو آمدی و سفره‌دار خانه‌ی زهرا شدی تو آمدی و در کرم ای بی حرم،‌ معنا شدی در گفتن نام شما گاهی مردد می‌شوم در مدحت از هر صفحه‌ی مولا علی رد می‌شوم وصف تو را باید میان صفحه‌ی محشر نوشت گاهی سر توفیق باید بهرت از حیدر نوشت در هر دو چشم محشرت حیدر هویدا می‌شود در غیرت زهرایی‌ات کوثر هویدا می‌شود آنقدر از دست شما لطف مکرر ریخته آنقدر پای محملت سلمان و بوذر ریخته وقتی هلال ابرویت تمثیل اَواَدنا بوَد سلمان به شوق وصل تو در مسند مِنّا بوَد حُسنِ تو بین شاعران شور غزل می‌آورد در کربلا هم شور احلا من عسل می‌آورد هر مانده در راهی فقط با تو به منزل می‌رسد این کشتیِ طوفان زده با تو به ساحل می‌رسد والسمع ندایی یا کریم ای رحمت بی انتها فاالقبل دعایی یا رحیم ای معدن جود و سخا انت الکریم انت الرحیم انت العلیم انت الوفا ما سائل چشم توئیم ای ساحل امید ما ما مستحق رحمتیم اصرار ما را گوش کن العفوک العفوک اقرار ما را گوش کن آقا فدای آن دل زهرایی و افلاکی‌ات آقا فدای قبر بی شمع و چراغ و خاکی‌ات لعنت به دژخیمی که سجاده ز پاهایت کشید لعنت به زهری کز درون جسم تو را از هم درید لعنت به آن تیری که آمد بر تن پاکت نشست لعنت به آن دستی که زد آیینه را درهم شکست لعنت به نامردی که با قلب قصی و آهنین بر صاحت قدس تو گفته یا مذل المسلمین بالای منبر ناسزا بر غیرت تو رسم بود آن روز که آتش گرفتی دور، دورِ خصم بود از آشنا و از غریبه زخم کاری خورده‌ای آقا چگونه مادرت را سمت خانه برده‌ای؟ .
. ای کاش من هم اهل تسبیح و دعا بودم جای ریاکاری، فقط اهل بُکا بودم ای کاش عقبا را به دنیایم نمی‌دادم این عمر را در محضر آل عبا بودم ای کاش جای اینکه معصیت وَبالَم شد با دوستان با خدایت آشنا بودم اشک ندامت می‌چکد از چشم من، زیرا یک عمر در دشت گناهانم رها بودم نَفسَم تمام عمر بر من پادشاهی کرد جای تو، بر نفسِ جسور خود گدا بودم اما گناهم را نسنجیده تو بخشیدی ور نه شب و روزم گرفتار بلا بودم آقا خودت که از دل زارم خبر داری خیلی دلم می‌خواست امشب کربلا بودم پای پیاده از نجف تا کربلا، ای کاش دورِ ضریحت بودم و پایینِ پا بودم خیلی دلم می‌خواست وقتی مادرت آمد شبهای جمعه تا سحر پیش شما بودم بر روی سنگ قبر من اینگونه بنویسید گریه کُنِ داغ امامِ مجتبی بودم زهر ستم کنج لبش را نیلگون کرده می‌گفت اما من شهید کوچه‌ها بودم آن روز كه زهرا زمین افتاد، در پیشم از کوچه تا خانه به چشم تر عصا بودم موی سفیدم باعث و بانیش، آن کوچه است من شاهد یک ضربِ دستِ بی هوا بودم .
. 📋مثل من حال کسی حال اسف باری نیست (ع) (ع) 🏴 ماه مبارک رمضان ............................................. مثل من حال کسی حال اسف باری نیست غرق بیچارگی ام چاره بجز زاری نیست .( «أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِی الْعُظْمَی» اگه همه عالمو بگردن هیچ کی بیچاره تر از من نیست ، گاهی وقتا گول میخورم گاهی وقتا فکر می کنم از بقیه بهترم اما تو خلوت خودم وقتی محاسبه می کنم هیچکی بیچاره تر از من نیست). قلم عفو بکش روی خطایم بگذر گرچه همچون من آلوده خطاکاری نیست غم من را تو فقط میخوری ای رب کریم مهربان تر ز تو بر بنده که غمخواری نیست من که جز تو کسی رو ندارم لا مَعبودَ سِواکَ پرده انداخته‌ ای روی گناهانم باز تا بفهمند همه مثل تو ستاری نیست خواستی چوب بزن خواستی از من بگذر تابع خواسته ات هستم و اصراری نیست بعلی بعلی بعلی العفو .(فقط من و تو نمی گیریم ، وارد حجره پیغمبر شد دید مولا رسول الله سر به سجده گذاشته میگه خدایا «بعلی» پیغمبرم خدارو به حق علی قسم میده). به همان کس که جز او حیدر کراری نیست باز گفتم علی و مست شدم طوری که در سرم تا به ابد میل به هوشیاری نیست راز زیبایی ایوانِ طلا ، ذکر علی است بخدا جذبه ی ایوان به طلاکاری نیست به ضریح تو زدم بوسه و فریاد زدم عطر انگور تو در دکه ی عطاری نیست هر چه بر من رسد از دوست یقیناً نیکوست شک ندارم که به غیر تو مرا یاری نیست بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم تا گرفتار تو ام حرف گرفتاری نیست روزه اش روزه ی مقبول نباشد هر کس یاد لبهای حسینت دم افطاری نیست پسرش را به روی دست گرفت و فرمود طفل را با کسی اصلا سر پیکاری نیست شیرخواره ست دو سه قطره به او آب دهید تازه شش ماهه شده طفل دهان داری نیست حرمله خیر نبینی جگرم می سوزد مثل داغ علی اصغر غم دشواری نیست پدر و مادر و فرزند به یک تیر زدی تا که دیدی علم افتاده علمداری نیست سه سر تیرِ سه پر از سه طرف بیرون است با چنین وضع مرا فرصت دلداری نیست گردنی مانده مگر تا که نیفتد سر او بازویم را بکشم هیچ نگه داری نیست چه کنم هر چه کنم باز پرش میفتد بازویم را بکشم زود سرش میفتد شاعر : ✍ ............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇 ادامه
. 📋پدری پیر شده بر سر نعش پسرش ۱۴۰۲ (ع) ............................................. .(برگشت از میدان صدا زد « يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي » بابا شدت عطش داره علی اکبر و میکشه ، مرحوم آیت الله علامه شوشتری میگه ؛ بهانه کرد یه بار دیگه روی امام شو ببینه میدونست این بار بره دیگه برنمیگرده ؛ فلذا اینو گفت ، جوابی که بابا داد علی رو یکم شرمنده کرد ، یه نگاه به علی کرد قربون قد و بالات «هاتِ لِسانَكَ» یعنی علی من از تو تشنه ترم ! علی تو که بهتر از همه میدونی بابا از همه تشنه تره ، خدا میدونه به ارباب ما اون لحظه ای که صدا زد بابا خداحافظ چی گذشت ! صدا زد «يَا أَبَتَاهْ عَلَيْكَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّي يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ» این جدم رسول الله ؛ سلام میرسونه میگه حسینم مشتاق دیدارتیم زودتر به سمت ما بیا ، خدا میدونه به ارباب ما چی گذشت.) پدری پیر شده بر سر نعش پسرش محتضرشدبه خدا وای چه آیدبه سرش صد و یک دانه تسبیح حسین ریخت زمین اربا اربا شد و پاشید تمام جگرش نا مرتب شده این خوش قد و بالای حرم بس که از روی حسد دشمن او زد نظرش همه از بغض علی بر تن و پهلوش زدن می زدن با دم شمشیر و سنان و تبرش به خدا آینه احمد و زهرا و علیست این جوانی که لبش ترشده ازخون سرش زانویش خم شده این پیر جوان مرده ولی .(شیخ حر عاملی میگه «فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ جَلَسَ عَلیَ التُراب» بعد از این کاش بلایی نکند خم کمرش عمه اش آمده از سمت حرم واويلا .(به خدا ابا عبدالله پیدا نمیکرد بدن علی رو ، اینا کوچه باز کرده بودن انتهای لشکر بدن رو زمین افتاده ، چطور عمه سادات اومد چقدر طعنه زدن از بالای گودی که می اومد تو گودال اینقدر کعبه نی زدن ). عمه اش آمده با گریه و چشمان ترش زینبی را که ملک محرم اسرار نبود حال افتاده در این خیل حرامی گذرش شاعر : ✍ اي پسر من پدر پير تو ام پدر پير و زمين گير تو ام .(تا به حال جلو باباش پاهاشو دراز نکرده بود همه اینها به کنار باهام حرف بزن ، حرف نزد دست و پا میزد لحظات آخر لخته خون از دهان علی بیرون آورد صورت به صورت جوانش گذاشته خاکا رو کنار زد دلش آروم نشد! «وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ» آروم نمیگیره! خیز و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ها ببر .(دیگه از زمین نمیتونه آقا بلند شه صدا زد :«يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ إلى الْفُسْطاطِ»). ............................................. .👇
. 📋ای سفره دار ِ مهربان ای با محبت (ع) (ع) (ع) 🏴 ویژه برنامه شب های ماه مبارک رمضان ............................................. ای سفره دار ِ مهربان ای با محبت امسال هم مهمان شدم با برگِ دعوت در باز بود و آمدم اینجا نشستم گفتی دعیتم ای کریم ِ با لطافت از کودکی یک بار اَخمَت را ندیدم دادی مرا بر مهربانی خود عادت دنیا که یک لحظه نبُردی آبرویم محتاج ستاری ات هستم قیامت گفتی که اشکِ نیمه شب را دوست داری با گریه هایم هر سحر کردم عبادت دیگر رفاقت ها همه رنگ نفاق است ما با دوروئی یادمان رفته صداقت رفتارمان در ظاهر و باطن یکی نیست عابد میانِ جمع و آلوده به خلوت تهمت ، مَنیّت، ناسزا، غیبت ، تکبّر تقوا ندارد این زبان ها وقت صحبت با این بدی ها بازهم داریم اُمّید امسال رنگِ دیگری دارد ضیافت پایین دعوت نامه ام امضای آقاست دارد برای صاحب اش هر بنده ، زحمت بالای سفره مهدی زهرا نشسته بر ریزه خواران ِ حرم کرده کرامت با اسم ، تک تک ، سائلانش می شناسد سلطان نظر دارد به احوال رعیّت مثل امیرالمومنین سائل نواز است بر خاک زیر پای خود دارد عنایت ما با دعای فاطمه عبدالحسینم نام و نشان داریم هنگام ِ شفاعت ای کاش امسال اربعین پایِ پیاده قسمت شود همراهِ با آقا زیارت او روضه ها را با دو چشم خویش دیده در ناحیه گودال را کرده روایت دیده چگونه گرگ ها با چنگ و دندان پیراهن ِ ارباب را کردند غارت دربین سنگ و نیزه و شمشیر دیدی یک پیرمردی زد عصا باقصدِ قربت آقای مارا نیزه داران غسل دادند با آب نه والله با خونِ جراحت در پیش چشم خواهرش سر را بریدند کُندی ِ خنجر ذبح را کرده اذیّت پرده نشین ِ کبریا را دوره کردند با شمر و خولی می رود زینب اسارت آن محملی که پرده دارش بود عباس در کوچه و بازار شد بر او جسارت شاعر : ✍ ............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
. 📋تیرها ریختند بر بدنش (ع) (ع) ............................................. .(اومد علمدار ، دستارو میان آب نهر فرات آب خنک ، داره مشک آب و پر میکنه «فَذَکَرَ عَطَشَ الحُسَینِ » یاد تشنگی لبای آقا افتاد ؛ خوش به حال اونایی که تو روزه بودنتون خیلی میگین «صلی الله علیک یا اباعبدالله» هر موقع تشنه میشه « و رمي الماء علي الماء» آب رو آب ریخت آقام تشنه باشه من آب خنک بنوشم اما یه صحنه ای دید صدا زد آی کمرم شکست! ). این تیر را که خورده به چشمت حلال کن تیرها ریختند بر بدنش از نوک پا گرفته تا دهنش پاره پاره شدست پیرهنش سوختم پابه پای سوختنش شک ندارم که او نظر خورده شاخ شمشاد ما تبر خورده ای علمدار من چه کم شده ای سرو بودی چقدر خم شده ای بروی نیزه ها علم شده ای روضه باز این حرم شده ای مادرم مادرت شده عباس چادرش بسترت شده عباس بی تو فکر اسارتند همه بچه ها بی حمایتند همه زخمی از هتک حرمتند همه لشکری فکر غارتند همه امنیت دور خواهرم رفته چشمهاشان سوی حرم رفته .(راوی میگه دیدم آستین بر نوک دست گرفته «یکفکف دموعه بکمه» اشکاشو با سرآستین پاک میکنه! شاعر : ............................................. حاج مسعود پیرایش۱۴۰۲ 🎤 👇
[WWW.HEYAT.IN]960314.02.mp3
3.5M
ای یاور اسلام ترنم لب ها... ✍🎤 . ‍ . - حضرت خدیجه سلام الله علیها ای یاور اسلام،تَرنّم لبها ای مادر زهرا،خدیجَةُ الکُبریٰ سائلم به لطف و رحمت و احسانَت حضرتِ خدیجه جانِ ما قربانت ای عالَم آرا،بانوی تقویٰ یا مولاتی یا خدیجه... به فِرقهٔ کفّار تا دین شود غالب جانت فدا شد در شعب ابیطالب همه هستی ات فدای پیغمبر شد ز غمت دل ملائکه مضطر شد غمخوار طاها،بانوی تقویٰ یا مولاتی یا خدیجه... سلام_الله_علیها مشابه سبک زیر خوانده می‌شود . نمیشه سرگردون/ نمیشه آواره کسی که تو دنیا/ حسین و دوست داره تو حرم بازم گره گشایی کرده2 محاله گدا بره گدا برگرده2 *قلبم رو دُر کن دستام و پُر کن 2 (حسین وای) حرف حرم شد باز/ دلم مسافر شد خوش به حال اونکه/ دوباره زائر شد هرچی کربلا بری بازم جا داره2 واسه دلشکسته ها حرم جا داره2 چشم انتظارم دل بیقرارم2 (حسین وای) ✍️ https://eitaa.com/emame3vom/95109 .👇
. دور و بر کریمان گرچه پر از گهر بود اما نگاه آنها بر سنگ بیشتر بود تحویلمان گرفتند بالایمان نشاندند پیش بزرگواران انگار خاک زر بود بدنام شهر بودم اما به رو نیاورد ساقی بقول ماها دنبال دردسر بود من هرچه رزق خوردم از این دل شکسته ست این کوزه ی شکسته  بشقاب کوزه گر بود صدها هزار غیبت  صدها هزار تهمت صدها هزار غفلت  پایان من شرر بود گفتم گناه کارم فرمود علی علی کن این بهترین خبر بود این بهترین نظر بود کوه گناه من را یک یاعلی به هم ریخت گفتم علی و مولا بخشید هرقدر بود صد درد داشتم من مولا‌نگفته حل کرد از مشکل بزرگم مولا بزرگتر بود این ماه روزه ما  با روضه شد مبارک از خیر روزه بهتر خیرات چشم تر بود مغرب زمان افطار گفتم وحسین و فورا در را زدند ودیدم ارباب پشت در بود زندان ماست دنیا کرببلا بهشت است آرامش دو گیتی تنها همین سفر بود امشب حرم قرق شد تا فاطمه بیاید از ناله بنیّ در صحن چه خبر بود یک‌مرد آبرو دار با سی هزار بد مست آقای ما اسیر اوباش دورو بر بود یک نیزه در گلو بود یک نیزه در دهان بود یک‌نیزه بین شانه یک نیزه در کمر بود تقسیم کار کردند شمر و سنان دوتایی دست سنان لباس و در دست شمر سر بود .
. ماه مهمانی یار است و شب و بیداری شب نشینان سحرخیز پی دیداری عاشقانی که سوی بزم سحر می آیند باده نوشان دعایند و می هوشیاری نه سری و نه سراغی ز گنه میگیرند توبه جویان گنهکار ز سنگین باری نفس گوش نشینان بشود آب حیات تا بشویند گنهِ شهر و بگردد جاری دست از گفتن عیب دگران میشویند که مبادا برسد بر دل کس آزاری آن که مشغول عیوبات خودش می گردد بغلش میکند ارباب ز خوش کرداری سعیِ بسیار به گمنامی خود میسازند هرگز از شهرت بسیار نیاید کاری هر چه هستند می آیند به درگاه کریم به امید کرم  نیمه شب دلداری سحر و فیض نسیم نجفی میچسبد من غلام علی ام حیدری ام کراری مِی ناب است تولای علی لب وا کن تا به یک یا علی هر روز کنی افطاری در بر شیر خدا کُرنش ما می ارزد ای خوش آنکس که چو قنبر بشود درباری آتشِ دامن طفلی که هراسان میرفت پرسش راه نجف کرد ز یک سرداری گفت بابای مرا خسته و عطشان کشتند آب در مشک و ترحم به بساطت داری؟ پدرم  را ته گودال که نحرش کردند بر سر نیزه ی خون راهی شهرش کردند .
. مناجات خوانی ماه مبارک رمضان 📆 شنبه ۱۲ فروردین ماه ۱۴۰۲ 🔷   کربلایی 🔊 حجت الاسلام والمسلمین شریفیان 🔊 بخش اول | صدایت میزنم یا قاضی الحاجات 🔊 بخش دوم فرازهای دعای ابوحمزه 🔊 بخش سوم | زنی فراتر از ادراک و برتر از آحاد 🔊 بخش چهارم | ای ای دریای حیا اقیانوس کرم 🔊 بخش پنجم | شده روضه ی تو دامن گیرم 👇👇👇👇👇
4_5857164188522123444.mp3
14.84M
(س) ۱۴۰۲🎤 ای دریای حیا اقیانوس کرم با دعای مادرونت منو دریاب مادرم ای بانوی مهرو مهتاب گنجینه ی دُرّ نایاب مدیون توئیم تا ابد ای مادر بزرگ ارباب تنها عشق خونه ی پیمبر خیلی عزت داری تو قبیله وقتی الگوی فاطمه باشی پس قطعا زینب میشه عقیله "یا مولاتی حضرت خدیجه" --------------------------- ای صاحب احترام یا امُّ المومنین پای دینِ خدا بودی با امیرالمومنین اما خیلی بی‌قراری وقتی دم احتضاری با گریه میگی به زهرا چشم از علی برنداری پای دین بودن هزینه داره هرجوری میتونی با علی باش راهت رو میبندن اما زهرا تا جون داری تو راه ولی باش "یا مولاتی حضرت خدیجه --------------------------- روضه میخونی و میری تا کربلا دم آخر بی‌قراری برای این ماجرا وای از ماجرای خنجر وقتی برسه به حنجر وای از سرای رو نیزه وای از بدنای بی سر اما این روضه ادامه داره دارن نعلای تازه میبندن چشم اولاد فاطمه گریون اما شمر و حرمله میخندن محمدجواد صادقی✍ یوسف زندیه✍
4_5857164188522123443.mp3
41.87M
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز به درک معنی نامش نمی‌رسد هرگز "فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم گدای سفره‌ی اکرام اوست صد حاتم از او اگرچه نوشتند عالم و آدم ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست همین مقام بس او را که "مادر زهراست" امینه بوده اگر همسر امین شده است تمام ثروت او خرج راه دین شده است که جزء چار زن برتر زمین شده است به امر حضرت حق "ام‌مومنین" شده است تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست چرا که عرش خداوند فرش خانه‌ی اوست کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت "خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت" به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند "صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند کنار نام رسول خدا و شیر خدا نوشته است خدا نام نامی او را چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا حسین‌ گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء" چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله" چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد که از رسول خدا خواهش دعا دارد و برخلاف بقیه چنان حیا دارد که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد! ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر رسید روح‌الامین در دقایق آخر گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر... به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر برای فاطمه و حیدر و حسن باشد ولی حسین قرار است بی‌کفن
4_5857164188522123445.mp3
5.55M
1402 شده روضه ی تو دامنگیرم بی تو به سنگ میخوره باز تیرم اینو میگم هرکجا که میرم بی حسین میمیرم نوکری نوشتی تو تقدیرم از همه بجز تو آقا سیرم اشک چشمام میکنه تقدیرم بی حسین میمیرم دلمو به دست علم میدم تو رو به خودِ تو قسم میدم هرچی شادیِ پای غم میدم واسه تو حسین جونمم میدم ای نمک زندگی ای سند بندگی ای سبب تشنگی جانم حسین تشنه لب کربلا **** تو به من دوباره فرصت دادی چشامو به گریه عادت دادی تو به من اذن زیارت دادی تو لیاقت دادی به گِل وجودم حالت دادی به منم نوبت صحبت دادی تو که معنا به رفاقت دادی تو لیاقت دادی از سرِ خودم شرمو کم کن عهدمو با این روضه محکم کن اگه گمشدم باز بیا و تو کشتی نجاتت سوارم کن قبله ی ستاره ها ای چاره ی چاره ها ای همه اشاره ها جانم حسین تشنه لب کربلا **** لحظه های سخت کنارم هستی همه ی دار و ندارم هستی تو قرارم هستی هرجا که قدم بذارم هستی به خدا که افتخارم هستی مایه ی برکت کارم هستی تو قرارم هستی بی نگاه تو چشممون تر نیست از دل تو که بی کرون تر نیست رحمت تو موج میزنه آقا از تو که کسی مهربون تر نیست جمع همه خوبیا رحمت بی انتها ای ساکن کربلا جانم حسین تشنه لب کربلا
. تقدیم به محضر همسر مظلومه‌ی رسول الله ما تا خُدا خُداست فدايِ خديجه ايم مشغولِ ذكر و مدح و ثنايِ خديجه ايم عُمري ست سر به راهِ ولايِ خديجه ايم (شُکر خدا که تحت لوایِ خدیجه ایم) (بعد از هزار سال گدایِ خدیجه ایم) وقتي عِناد وَرزيِ دشمن مُبرهن است مارا هدف مشخّص و تكليف،روشن است تا حفظ اعتقاد كنم ، شعر ، جوشن است (مِهرش نتیجه ی دهه ي اوّل من است) (ما یک دهه تمام برای خدیجه ایم) در آسمان حائر او گريه مي كنيم با گريه هاي زائر او گريه مي كنيم در بيت هاي شاعر او گريه مي كنيم (ده شب فقط به خاطر او گریه می کنیم) (ما پیشواز روز عزای خدیجه ایم) هرگز نبين كه اهل ريا ، پا پي چه اَند دنبال خط و ربط چه كس يا پي چه اَند امروز در هواي چه ، فردا پي چه اند (اصلاً به ما چه مردم دنیا پیِ چه اَند؟) (ماها که در پی نوه های خدیجه ایم) جُز او كسي كه بانوي دار الرّسول نيست غير از خديجه هيچ كس أمّ بتول نيست نورش ستاره اي ست كه اهل اُفول نيست (بی مهر او عبادت عالم قبول نیست) (ما با خدیجه،عبد خدای خدیجه ایم) خاك رهش نباشم اگر ، خاك بر سرم با آن كسي كه نيست فقيرش نمي پرم من خار چشم دشمن زهرا و حيدرم (مهر خدیجه را به سر شانه می برم) (شکر خدا که مادر زهراست، مادرم) تضمینی از شعر استادعلی اکبر لطیفیان محمد قاسمي✍ .
. مدح.حضرت‌خدیجه‌سلام‌الله‌علیها بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم عرش تا فرش زیر پای‌ِ شماست لامکان وُسعت سَـرایِ شماست به خدایی که می‌پرستیم‌اَش هـرچه داریم از عطایِ شماست با دعـای قنـوت نیمه شبت رِزقِ ما حُبِّ بچّه‌هایِ شماست بی‌نیاز است از کرامت خَلق هرکسی مثل‌ما گدایِ شماست آنچه مارا رهانده از ظُلمت نور پیراهن عزای شماست امشب از اشک چهره می‌شوئیم تا سحر یا خدیجه می‌گوئیم فاتح قُـلّـه‌‌ی یقین هستی یکی از پنج رُکن دین هستی همکلام خدای خود شده‌ای با رسولش که‌همنشین هستی بین زنهای برتر عالم بعد زهرا تو بهترین هستی کوری چشم ابتران حسود تو‌ فقط کوثرآفرین هستی آن‌دوخائن‌اُجاقشان‌کور است تو فقط أُمِّ مؤمنین هستی بچّه‌های توأیم شکر خدا مادر فاطمه ؛ أغیثـینا دین اسلام را قوام تویی جـدّه‌ی یازده امام تویی شاهبانوی مکّه ؛ آنکس که دائماً داشت بار عام تویی آنکه روح‌الامین ز جانب حق می‌رساند به او سلام تویی آنکه از او چهارده معصوم با اَدب بُرده‌اند نام تویی آنکه‌ تا اخرین نفس احمد یادِ او کرد عَلی‌َالدَّوام تویی از توسّـل نتیجه می‌گیریم نور از اسم خدیجه می‌گیریم رفتنت سال حُزن طاها شد از غمت پُشت آسمان تا شد در دنیای غُربت و اندوه به‌روی ختم‌الانبیا وا شد اشک حیدر به‌خاک قبرت ریخت خونجگر در غَمِ تو زهرا شد یک‌کفن‌هم‌نداشتی‌دم مرگ دو کفن در عوض مهیّا شد یک‌کفن‌را خدا تَقَبـُّل کرد یک‌کفن هم عبای آقا شد نوه‌ی‌او کفن نشد بدنش من بمیرم حصیر شد کفنش محمدقاسمی✍ .
. تقديم به اميرالمؤمنين عليه السّلام مي شود گفت سپرده ست خدا دل به علی قـبله وقـتي شـده بـاشـد مُـتمایـل به علی جاي او مرتبه ي عاليِ جنبُ اللّهي ست پس رسيده ست تـماميِ فضائل به علي مخزن عِلم الهي ست دلش ، جـا دارد--- اين كه تفويض شـود حَلّ مَسائِل به علي از شبِ قَدْر بپرسيد اگـر ، خواهـد گفـت: آنچه نازل به نبي شد، شده نازل به علي بَهره بُرده ست به معناي حقيقي از شب هـر كسي فـكر كنـد جـايِ نَوافِـل به علي سالكِ اهل دلي آرزويش بود او را برسـانند پس از طِـيّ مراحـل به علي چون مُـیسّر نَـبُوَد وجه خدا را دیدن عوض خویش خُدا داده شمایل به علي مورد مرحمت خاصّ زهرا شـده ايـم خاتـمه يافته هر وقـت محافل به علي دوش در مسجد كوفه به خودم مي گُـفتم در ركـوعي برسي كاش كه(سائل)به علي کربلا؛کوفه؛حلب؛شام؛مدینه...همه جا مي‌رسد گريه‌ي ما پايِ مَقـاتِـل به علي کاش می‌شد سپر فرق سر او سر ما تا نمی‌خورد‌ چنین‌ ضربه‌ی‌قـاتل به علي ✍ .
. ✅بند اول تا ابد من میخونم حسنی ام پیش پاهاش اویسم قرنی ام همه یوسفا اسیر یه نگاش ستاره میباره از زیر عباش ملایک باش عکس سلفی میگیرن وقتی که میشینه خنده رولباش مادرش عاشق نوکراشه کرامت هم گدای دستاشه ما گدا و تو امیر دستای ما رو بگیر حسن بن مرتضی(ع) ✅بنددوم تو کرامت همیشه تومثلی جانشینه به حق اقام علی(ع) پای سفره ت همه حاتما گدا یک شبه سایل تو میشه اقا پسر ارشده زهراوعلی(ع) هیبت رفته چقد به مرتضی(ع) کرمش بی نظیره مجتبی(ع) دستامونو میگیره مجتبی(ع) توبزرگی عظیمه تو کرامت کریمه حسن بن مرتضی(ع) بندسوم شجاعت از نگاهش می باره وارث ذولفقاره کراره ذکر تو شاها رو بنده میکنه چیکا با قلب تپنده می کنه این که جای خود داره عباس تو با دمت مرده رو زنده میکنه ایشالله میسازیم براش حرم معتکف میشیم توصحن حسن(ع) عشق عالمینه داداشش حسینه حسن بن مرتضی (ع) ✍ .👇
4_5778368147279053345.mp3
4.54M
حاج هادی باقری