4_5845908651197335354.mp3
10.44M
#مناجات_با_خدا
«درِ خونهت یه گدای سرِ راهی اومده»
🎤 حاج میثم مطیعی
✍ #حمید_رمی
درِ خونت یه گدای سرِ راهی اومده
با دو دستِ خالی و با روسیاهی اومده
اون گدا که حالا از همه بریده
شهرو گشته تا درِ خونهت رسیده
شهری که تُو هر کوچهش بوی شهیده
درو وا کن، درو وا کن
به گدات یه نیمنگا کن
منو این شبای رحمت، راهی کرببلا کن
رو به قبلهم ولی انگار، توی بینالحرمینم
بذار رو راست بگم اصلاً خیلی دلتنگِ حسینم
خدایی کردی و از من بندگی که ندیدی
دست خالیمو گرفتی و دلم رو خریدی
حالا که گدا رسیده سر به زیر و...
کولهباری که آوردم و بگیر و
از لبم نگیر دمِ «أنَا الفقیر»و
گله دارم گله دارم، گره افتاده به کارم
غرقِ در چاه گناهم، شده سنگین کولهبارم
پُرِ از عطش که میشم، پُرِ از یه قلب بیتاب
تشنه میشم و میفتم یاد ششماهۀ ارباب
شاعر و نغمه پرداز: حمید رمی
4_5908875195334002525.ogg
258.5K
.
#پیش_زمینه
#شب_قدر
#ماه_رمضان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اللّهُمَّ رَبَّ،شَهرِ رَمَضان
صَلِّ عَلی،علی امیر مومنان
دستای ما رو به محرم برسان
میخونم امشب،با دیده ی تر
الهی العفو،بحق حیدر
از همه بچه شیعه ها دفع بلا کن
راه زیارت امام حسین و وا کن
اربعین از شهر نجف پای پیاده
سینه زنا رو راهیِ کرببلا کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/93097
.
4_5904238361526143097.ogg
223.4K
#پیش_زمینه_شب_های_قدر
#ماه_رمضان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مطمئنم این شبا
با عنایت شما
مینویسن توی تقدیرم
اربعین کربلا میمیرم
از نجف پیاده،میزنیم به جاده
اگه مولا بخواد امسال و میرم با خونواده
به اشکای این همه نوکر|الهی العفو۳
به حق مظلومی حیدر|الهی العفو۳
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_قدر
#پیش_زمینه
https://eitaa.com/emame3vom/93098
.
.
#شور_امام_حسین
#ماه_رمضان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارمه گریه،مثل یتیما
بخر تو اشکامو آقا مثل قدیما
کارم دوباره افتاده دست کریما
روزه و یاد قحطی آبم
ماه رمضون که تشنمه یاد ربابم
یاد لبای خشک اون طفل ربابم
یارُدَّ کُلَّ غَریب؛
تو قتلگاه نبود حبیب
حسین شدش شیب الخضیب
حسین شدش شیب الخضیب
یافُکَّ کُلَّ اَسیر؛
گذاشتنش بین حصیر
گذاشتنش بین حصیر
گذاشتنش بین حصیر
(رَبَّ شَهرِ رَمَضان،ما را به کربلا برسان)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماه رمضون با،اشکای نمنم
لحظه شماری میکنم،بیاد محرم
لحظه شماری میکنم،بیاد محرم
یا قتیل العبرات؛
سینه زنت بمیره برات
سینه زنت بمیره برات
سینه زنت بمیره برات
(رَبَّ شَهرِ رَمَضان،ما را به کربلا برسان)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بزار بگم با،زبون ساده
همین حسین حسین هم از سرم زیاده
خد اجازشو به هر کسی نداده
رحمت واسعه ای؛
امام حسین همه ای
امام حسین همه ای
امام حسین همه ای
(رَبَّ شَهرِ رَمَضان،ما را به کربلا برسان)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شور
#امام_حسین
https://eitaa.com/emame3vom/93099
👇
شورپایانی.mp3
6.64M
🏴 #شور | با غم دوری...
🎙 کربلایی #سید_امیر_حسینی
️📆 یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲
🏷با غم دوری لاتؤدبنی
#مناجات
#ماه_رمضان
#امام_علی علیه_السلام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با غم دوری لا تودبنی
من دوست دارم لا تودبنی
عذاب اینه که اسم تو
بیاد و گریم نگیره
عذاب اینه که عاشق
واسه معشوق آخر نمیره
عذاب اینه محرم بیاد
پا علم نباشم
عذاب اینه شبای اریعین
من حرم نباشم
حسین حسین حسین
تو بگذر از خطای من
حسین حسین حسین
عزیز لحظه های من
کاش به دست تو گره هام وا شه
سفر بعدی کربلا باشه
دلم میخواد کسی
دوست و رفیق دلم نباشه
دلم میخواد غم من
جز فراق حرم نباشه
دلم میخواد فقط
مال تو باشم نه مال دنیا
دلم میخواد روی پات
سر بذارم مثل شهیدا
حسین حسین حسین
بمون بمون برای من
حسین حسین حسین
عزیز لحظه های من
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزه اولیها.mp3
1.69M
#ماه_رمضان
🔹روزه اولیها🔹
این اولین ساله که دعوتم
توی یه مهمونی بینظیر
روزه یه کم سخته برام هنوز
اما خودت دست منو بگیر
دارم کبوتر میشم و انگار
حس میکنم که وقت پروازه
دل میزنم به دریا بسمالله
انگار آغوش خدا بازه
نیت میکنم، قُربَةً اِلی الله
روزه میگیرم، خوشحالم تو این راه
هستم
درس عاشقی، میگیرم تو این ماه
عهد عاشقی، با بقیة الله
بستم
«یا رَبَّنا، یا رَبَّنا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حس میکنم خیلی بزرگ شدم
دارم به چشم تو میام خدا
اگه بخوای اَجری بهم بدی
ظهور آقامو میخوام خدا
تازه شروع راهمه امسال
تازه میفهمم بعضی حرفا رو
لبتشنه میشد یا حسین میگفت
حالا میفهمم حال بابا رو
نیت میکنم، قُربَةً اِلی الله
روزه میگیرم، خوشحالم تو این راه
هستم
درس عاشقی، میگیرم تو این ماه
عهد عاشقی، با بقیة الله
بستم
«یا رَبَّنا، یا رَبَّنا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من قطرهام اما دلم میخواد
با لطف مولا بیکران بشم
تکلیف من اینه که بعد از این
سرباز صاحبالزمان بشم
هر جا که روزه واسه من سخت شد
یاری میگیرم از خود آقا
میخوام که فرماندهم بشه مهدی
جز این نمیخوام چیزی از دنیا
نیت میکنم، قُربَةً اِلی الله
روزه میگیرم، خوشحالم تو این راه
هستم
درس عاشقی، میگیرم تو این ماه
عهد عاشقی، با بقیة الله
بستم
«یا رَبَّنا، یا رَبَّنا»
📝 #محمدجواد_الهیپور
.
.
#سبک_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم
#سبک_حسین_مولا
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا
🎙سبک زمزمه مناجات به سبک سلام آقا...
-----------------------------
خدای من – خدای من خدای من
خدای من . گنهکاری پشیمانم
نگاهی کن . براین چشمان گریانم
بدی هام و . به خوبی تو بَدَل کردی
دلم پُر بود . من و آروم بغل کردی
خدای من – خدای من خدای من
خطاکردم . ولی انگار ندیدی تو
روی کارام . همش پرده کشیدی تو
قسم میدم . تورو بر چادرِ مادر
قسم میدم . تورو بر غربت حیدر
خدای من – خدای من خدای من
شبه جمعه.بیا مارو ببخش امشب
قسم میدم.بحق دلبره زینب
حرم غوغا. میشه چون محشری برپا
میاد امشب. صدای مادرت زهرا
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
سلام آقا . هوای کربلا دارم
بدم اما . می دونی که دوست دارم
سلام آقا . ببین تو اشک نوکرها
بخرمارو . بحق مادرت زهرا
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
براتِ ما . به نام زینب امضا کن
اگه میشه .شهادت روزی ما کن
شب جمعه . رسیده کربلا مادر
زده ناله . کنار پیکری بی سر
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
لبِ تشنه . سر از پیکر جدا کردند
تورو عریان . روی خاکا رها کردند
به پهلوهات . یکی نیزه فرو می کرد
پیش چشمام . تنت رو زیرو رو می کرد
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
دیدم مادر . که گیسوهات پریشونه
لبای تو لگد خورده پر از خونه
شبیه من . زمین خوردی ،گیرافتادی
پیش چشمام. تو ذرّه ذرّه جون دادی
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم
#قاسم_نعمتی ✍
.
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا
ای که با آلوده ای چون من مدارا می کنی
دردهایم را به یک ناله مُداوا می کنی
تو کریم ِ سفره داری من گدایِ دوره گرد
باگدایِ خود همیشه با کرم تا می کنی
منکه امروزم همیشه بدتر از دیروز شد
راحتم کن پس چرا امروز وفردا می کنی
تاجوانی دیده گریان عذر خواهی می کند
باملائک مینشینی و تماشا می کنی
هرکسی را دوست داری همنشین خود کنی
پایِ اورا یک سحر صحنِ نجف وا میکنی
لایق لطفت نبودم ، منکه میدانم اگر
لطف بر ما می کنی با عشقِ مولا میکنی
تاکه می گویم حسین، عرشِ تو میریزد بهم
گوئیا درسینه ام شش گوشه بر پا میکنی
هرکه بر پیشانی اش بنوشته «زوّارالحسین»
در قیامت زود میگردی وپیدا می کنی
گریه کن هایِ حسین محشر مُعَطّل نیستند
راهشان را جانب باب ُ الحسین وا می کنی
شک ندارم هرکسی شد بیشتر خرجِ حسین
عاقبت اورا جنان مهمان ِ زهرا می کنی
هرکه آمد صحنِ سلطان ، گوشة باب الجواد
کربلایش را همان لحظه تو امضا می کنی
یعنی امسال اربعین من هم خدائی می شوم؟
از نجف پایِ پیاده کربلایی می شوم
#قاسم_نعمتی ✍
.
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا
#گریز_شب_جمعه
آمده برگ دعوتی از عرش
ایهاالناس دعوتید همه
وقت درهم خریدن آمده است
غرق دریای رحمتید همه
سرِ شب تا سحر منادی حق
هر گنهکار را صدا کرده
منِ آلوده هم طمع کردم
«دائمَ الفضل»، سفره واکرده
باز کرده دو دستِ رحمت خویش
تا که شاید من و تو برگردیم
طعم آغوش ِ مهربانش را
سحر جمعه تجربه کردیم
مهربانتر ز مادر است خدا
ما که هستیم ، عبدِ فَرّاریم
با تمام گناهکاری مان
در جگر حب مرتضی داریم
سینه ام مثل حضرت زهرا
میدهد چون بهشت بوی نجف
وقت جان دادنم بچرخانید
جای قبله مرا به سوی نجف
قلب من با غم امام حسین
مثل تربت طهارتی دارد
بهتر از گریه بر امام حسین
چشم من چه عبادتی دارد
شب جمعه شب زیارتی است
می زنم ناله با دلی بی تاب
دست بر سینه رو به کرببلا
السلام علیک یا ارباب
تا سحر از کنار تربت تو
شب جمعه صدای آه آید
کوچه وا می کنند تا مادر
دم ِ گودال قتلگاه آید
می زند ناله ای حسین ِ عزیز
گیسوانت کجاست شانه زنم
یاد ِ هرضربه ای که خوردی تو
درد می گیرد ای حسین ، تنم
نیزه ها در قیام و سجده شان
اشهد حنجر تو را خواندند
عده ای آمدند در گودال
صورتت رو به خیمه چرخاندند
آتش افتاده بود بر جگرت
آسمان را چو دود می دیدی
خواهرت را محاصره کردند
خواهرت را کبود می دیدی
سر اینکه سر تو را نبُرند
رو زده خواهر تو بر دشمن
هرچه فریاد زد نزن نامرد
عمرسعد گفت که شمر بزن
دست و پاگیر سر بریدن شد
گفت بیرون کنید این زن را
با ته نیزه و قلاف زدند
بر سر و صورتش چنان زهرا
کار از سنگ و چوب و نیزه گذشت
پیر مردی عصا زنان آمد
شمر و خولی که غارتش کردند
نیمه شب تازه ساربان آمد
#قاسم_نعمتی ✍
.
.
🔊 #مناجات شعبانیه l شب دهم
📆 شنبه ۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۲
🔷 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #مناجات | گرچه گنه کاریم اما عشق خوی ماست
🔊 #مناجات_شعبانیه / اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُک
🔊 #روضه l هر که دیدار من سوخته جان می آید
👇👇👇
📋در بسته بود اما در را کریم وا کرد
#مناجات
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در بسته بود اما در را کریم وا کرد
از بس گدا بر این در هرشب خدا خدا کرد
با یا کریم و یا رَبّ حاجت گرفت سائل
از بس نشست اینجا، از بس که پا به پا کرد
مولا به عبد رو داد تا بنده رو نگیرد
بنده فقط جفا و مولا فقط وفا کرد
دست مرا گرفت و با خود به خانهاش بُرد
او این غریبه را هم با خویش آشنا کرد
روراست باشم اصلا، خیلی به ما بهاء داد
بیقیمتیم و ما را با اشک پُر بهاء کرد
از او مدام دعوت، از ما نشد اجابت
بیاعتنا شدیم و او باز اعتنا کرد
با او وفا نکردیم، او را صدا نکردیم
با این وجود ما را راهی به کربلا کرد
ما را به هیئت آورد، بین رعیّت آورد
ارباب دید ما را، در را دوباره وا کرد
با این که سر جدا بود، بر روی نیزهها بود
دید اشکمان درآمد خیلی به ما دعا کرد
مغرب رسید و عرش خدا خورد بر زمین
از اسب سیدالشهدا خورد بر زمین
او بیشتر ز تشنگی خود گرسنه بود
اصلا نخورد آب و غذا خورد بر زمین
هر نیزه رفت خدمت یه عضو از تنش
آقای میان معرکه تا خورد بر زمین
شاعر: #محسن_ناصحی
........
📋 خواهر! از زهر جفا بال و پرم میسوزد
#روضه_امام_حسن (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواهر! از زهر جفا بال و پرم میسوزد
با تو آن قدر بگویم جگرم میسوزد
جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود
جگرم از غم مادر - پدرم میسوزد
لحظهای هم نرود از نظرم آتش در
دائما فاطمه، پیش نظرم میسوزد
زینب! از غم من اشک مریز و بنگر
وز غم کرب و بلا چشم تَرَم میسوزد
*شاعر: #محمود_اسدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 هی میگفت جگرم! جگرم!
#روضه_امام_حسن (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی بیبی برادراش و و صدا کرد:« بیاید؛ حسنم داره جون میده». سریع حسین و اباالفضل اومدن بالا سر امام حسن نشستن، شروع کرد ابی عبدالله گریه کنه بالا سر این آقامون. روایت میگه: اشک از چشمای امام حسین جاری شد. ولی نمیخواست کسی اشکش و ببینه. با یه دست افسار اسب رو گرفته بود؛ یه دستم به کمرش گرفته بود. هر دفعه هی این افسار و رها میکرد، با این گوشه آستینش اشکاش و پاک میکرد. شروع کرد ابی عبدالله گریه کنه...
آقا بیحاله؛ آروم آروم چشماش و باز کرد! دید ابی عبدالله داره گریه میکنه، هیشکی گریه حسین رو نمیتونه ببینه؛ مادرش هم نمیتونست گریهش و ببینه؛ به علی سفارش کرد: علی جان! حسینم و بین این همهی این یتیما حسین و بیشتر هواش و داشته باش؛ این شبا از خواب بیدار میشه، کاسه آب بالا سرش بذار؛ این وقتی در رحم من بود هی از اون موقع میگفت:« جگرم!». اینقدر ابی عبدالله بالا سر امام حسن گریه کرد، آخه امام حسن میگفت:« جگرم! جگرم! و به خودش میپیچید». ابی عبدالله خب نمیتونه ببینه؛ داداشه، برادره؛ یهو آقامون یه نگاهی به ابی عبدالله کرد گفت:« حسین جان! از جگرم جگرم من داری گریه میکنی؟! «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله»...
الآن شما هستید به من آب میدید؛ هوای من و دارید؛ منو رو به قبله خوابوندید؛ یه روزی میاد یه عده دورت و میگیرن هرچی هی داد میزنی:« جگرم! جگرم!»...
یه نفر تا دید ابی عبدالله داره میگه:« جگرم! یه ظرف آبی برداشت. بچهها دارن نگاه میکنن، خواهرش داره نگاه میکنه؛ گفتن الآن آب به ابی عبدالله میدن؛ یه مرتبه دیدن اومد تو گودال، حسین! تشنته؟! آب میخوای؟! اینم آب.
دیدن جلو چشمای ابی عبدالله این آبا رو ریخت رو زمین ریخت؛ گفت:« آب هست و بهت نمیدیم».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
4_6010155158443398399.mp3
11.53M
گرچه گنه کاریم اما عشق خوی ماست
این آیهی تطهیر کارش شست و شوی ماست
با این همه جرم و خطا باکی ز محشر نیست
عشق علی و آل او تا آبروی است
آن روز که مادر ز فرزندش گریزان است
زهرا در آن هنگامه گرم جست و جوی ماست
چون بچه ی تازه بدنیا آمده پاکیم
تا قطره های اشکِ ما آب وضوی ماست
تا با علی هستیم و فرزند زهراییم
پس نفخه ای از سیب جنت ،عطر و بوی ماست
ما جایمان در جنتُ الزهراست وقتی که
ایوان طلای شاهِ مردان آرزوی ماست
حرف علی شد باز مهمان نجف گشتیم
دیدیم که خیل ملک تسبیح گوی ماست
حق علی این روزهای آخر شعبان
بگذر ز ما ماه مبارک پیش روی ماست
لعنت به آن که منصب او را تصاحب کرد
روز محشر مغبض حیر، عدوی ماست
لعنت به آن که همسرش را پیش چشمش زد
این بغض مثل استخوانی در گلوی ماست
زهرا زمین افتاد یا حیدر نمیدانم
اینجا به بعده روضه ها سِرِ مگوی ماست
#وداع_با_شعبان
#ماه_شعبان
Fadaeian_MonajatShabaniyeh_14021219_02.mp3
34.26M
📋 هرکه دیدار من سوخته جان میآید
#روضه_امام_حسن (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرکه دیدار منِ سوخته جان میآید
یار من نیست، پیِ لقمهی نان میآید
بین این مردم بد، گریه رفیق خوبیست
بَهر دلداری من اشک روان میآید
این همه خوبیشان کردم و راضی نشدند
همه انگار که از من بدشان میآید
بین هر جمعیت از دور مشخص هستم
حسن آن است که با قد کمان میآید
مادرت را وسط کوچه دو دستی بزنند
در بهار تو همان وقت خزان میآید
قاتل مادر من پیش رویم میخندد
صبر از صبر عجیبم به فَغان میآید
تا به امروز از آن کوچه نگفتم به کسی
مگر آن فاجعه راحت به زبان میآید؟!
جعده برخیز مرا زَهر بده خسته شدم
دم افطار شده صوت اذان میآید
برو از خانهی من، من که حلالت کردم
دارد عباس به اینجا نگران میآید
طشت خونین مرا از نظرش دور کنید
خواهر سوختهام سینهزنان میآید
اگر امروز حسین آمده دور و بر من
پیش او گوشهی گودال سنان میآید
*شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇صوت فایل زیر است
4_6010155158443398404.mp3
30.52M
اینجا داره تشت خونی میبینه، امام حسن طاقت نداره خواهرش تشت خونی رو ببینه،اون لحظهای که ابی عبدالله اومد دَمِ خیمهها، میخواد وداع کنه؛ صدا زد؛
زنها اومدن دور ابی عبدالله رو گرفتن، آخه دیگه جز امام سجاد که بیماره، در خیمه توو بستر بیماری افتاده، هیچ مردی دیگه وجود ندارن؛
- آقا! کجا میخوای بری
دیگه کسی نمونده از ماها محافظت کنه
« سپردیم به که رفتی
به حرمله! به سنان!»
بعضی از زنها به پای ابی عبدالله افتادن؛ آقا! اگه میشه نرو
بچهها اومدن دست بابا رو میبوسند، بابا جان! میشه نری؟ ما رو بین این مردای غریبه تنها نذاری
یکم وداع ابی عبدالله با این زنها طولانی شد، همه دیدن هرچی صبر کنند ابی عبدالله از دور این زنها بیرون نمیاد. یه مرتبه یه نفر اومد داد زد:« حسین! رفتی بین زنها قایم شدی؟!»
شروع کردن شماتَت کنند، ابی عبدالله وداع کرد، تا اومد برگرده میدان؛ چند قدمی برداشت. یهو از پشت سر صدایی شنید، مَهلاً مَهلا؛ مَهلاً مَهلا؛ مَهلاً مَهلا...
هی داره زیر لبش میگه:« زینبم! از من نخواه دوباره برگردم؛ تازه ازت دل کَندم؛ یه مرتبه صدا زد:« یابن الزهرا!»؛ یعنی جان مادر صبر کن، یه سفارشی مادر کرده؛ میخوام زیر گلوت و جای مادر ببوسم...
زیر گلوی ابی عبدالله رو بوسه زد، شاید این بوسهای که زینب زیر گلوی حسین زد؛ شاید شمر و سنان این بوسه رو نظاره کردن، گفتند:« چنان داغی به دل زینب بزاریم، زیر گلوی حسین و میبوسی!». سنان نیزه رو برداشت؛ زینب زیر گلو بوسیده چنان با نیزه...
او میدوید و، من میدویدم
او سوی مقتل، من سوی قاتل
او میبرید و، من میبریدم
او از حسین سر، من از حسین دل
امام حسین ع
اینجا داره تشت خونی میبینه، امام حسن طاقت نداره خواهرش تشت خونی رو ببینه،اون لحظهای که ابی عبدالله
👆
هرکه دیدار من سوخته جان می آید..
یار من نیست،پی لقمه نان می آید
بین این مردم بد گریه رفیق خوبیست
بهر دلداری من اشک روان می آید
اینهمه خوبیشان کردم و راضی نشدند
همه انگار که از من بدشان می اید
بین هر جمعیت از دور مشخص هستم
حسن آن است که با قد کمان می آید
مادرت را وسط کوچه دودستی بزنند
در بهار تو همان وقت خزان می آید
قاتل مادر من پیش رویم میخندد
صبر از صبر عجیبم به فغان می آید
تا به امروز ازآن کوچه نگفتم به کسی
مگر آن فاجعه راحت به زبان می آید؟!
جعده برخیز مرا زهر بده خسته شدم
دم افطار شده صوت اذان می اید
برو از خانه من ،من که حلالت کردم
دارد عباس به اینجا نگران می اید
طشت خونین مرا از نظرش دور کنید
خواهر سوخته ام سینه زنان می آید
اگر امروز حسین آمده دور و بر من
پیش او گوشه گودال سنان می آید
#امام_حسن
#سیدپوریاهاشمی ✍
#روضه_امام_حسن
..........
#زبانحال_حضرت_زینب س:
#عاشورا
سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان
سپردمت به غبار به خارهای مغیلان
سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده
به مردمان دهات و به آهوان پریشان
به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند
که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان
به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند
مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان
سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو
سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان
سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم
به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان
...........
هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که...
شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد...
یه ظریفی میگفت شاید شمر و سنان هم اون لحظه ی وداع بی بی رو دیده بودن که زیر گلوی حسین رو بوسید، لذا قبل از شمر ، سنان وارد قتلگاه شد و اول کاری که کرد ؛ نیزه اش رو توی گودی گلوی حسین فرو کرد.... و بعد هم شمر با خنجر اومد ....
🔸آندم بریدم از زندگی دل
🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل
🔸او می دوید و من می دویدم
🔸او سوی مقتل من سوی قاتل
🔸او می نشست و من می نشستم
🔸او روی سینه من در مقابل
🔸او می کشید و من می کشیدم
🔸او از کمر تیغ من آه باطل
سادات منو ببخشید..
امام زمان منو ببخشید...
🔸او می برید و من می بریدم
🔸او از حسین سر من غیر از او دل
.
.
💢 #شور #امام_حسن مجتبی علیه السلام
🎤کربلایی #محمود_عیدانیان
📝دین من و دنیام...
🌿🌿
دین من و دنیام و نفس هام حسن آقام
روز وشبم و خوابم و رویام حسن آقام
اسم تو شده درمون دردام حسن آقام
نوکریتو یادم داده بابام حسن آقام
ابری و بارونی
تو مه و خورشیدی
قبل لب وا کردن
حاجتا مو میدی
تو همون آقایی
که یه دفه کلا
زندگیت رو یک جا به گدا ها بخشیدی
فیض مستجاب
حب تو ثواب
بغض تو عذاب
سیدالشباب
فاتح الکتاب
اسم تو شراب
یبن بوتراب
سید الشباب
یا حسن یا مولا
🌿🌿
من رأیت بینوا تو شاهی یه نگاهی
شاها نظری گاهی به گاهی یه نگاهی
تو آن که دهی نان به سگ و دل به جزامی
من کلب جزامی سر راهی یه نگاهی
من یه خونه زاد و تو یه آقا زاده
اسم تو میارم باورت دلشاده
یه نگاهی حرفی تشری دشنامی
به گدایی که به دست و پات
افتاده
یا کریم و رب
عشق منتخب
مظهر الادب
سید العرب
مجتبی لقب
فاطمی جذب
حیدری نسب
سید العرب
یا حسن یا مولا
در جود و کرم از همه برتر
یبن الحیدر
در معرکه از همه جلو تر
یبن الحیدر
پشت سرت از نفس میفته
ملک موت
میفته تو درد سر یه لشگر یبن الحیدر
حسن اومد میدون
لشگری در حال
هر که آمد قبلش
فاتحش را خوانده
کف میدان پر شد
از کلاه خود و سر
از تمام لشگر فقط آن زن مانده
شاه بی بدل
عشقم از عزل
خمره ی عسل
ایها الحسن
پهلوون و یل
تیغ تو عجل
فاتح جمل
ایها الحسن
👇
.
انس با قرآن ؛ یکی از هزاران مزایای #ماه_رمضان است.
من خودم قرآن رو در ماه مبارک رمضان یاد گرفتم.
زمان جنگ بود و اخوی ما حاج رضا یعقوبیان مدام جبهه بود( حالا یا برای احداث سایت های پدافندی و لجستیکی بعنوان کادرِ نیروی هوایی و یا بصورت بسیجی ) لذا من که دانش آموز بودم، میرفتم منزل ایشان ،چون ۳ تا بچه ی کوچیک داشت و خلاصه ماه رمضان را در جلسات استاد میرموسایی که حافظ قرآن و کادر نیروی هوایی بود ، شرکت کردم و تجوید رو یاد گرفتم ، حاج رضا هم زمان مرخصی در جلسات قرآنی شرکت میکرد.
سال حدود ۸۵ توی محلمون یک مکان ثابت برای هیئتمون خریدیم و اولین ماه رمضان را هر شب جلسه ی قرآنی و ترتیل خوانی برقرار کردیم و چقدر پرمحتوا بود . چون خیلی از دوستانمون که کم سواد هم بودند، بعد از رمضان ،راحت و روان قرآن رو تلاوت میکردند و البته خود من هم چون میخواستم یه تفسیر مختصر از هر جزء بگم، مجبور بودم برم المیزان و دیگر تفاسیر رو مطالعه کنم.
افسوس که اون برنامه ی هرشبی و البته قرآنی، فقط همان سال اول بود و بعد از ان ، جلسات مناسیتی و هفتگی برگزار شد.
خدا کنه همه ی ما خودمون رو در معرضِ نسیم قرآنی در این ماه قرار بدیم.
ان شاءالله
.
.
#مناجات
الهی بنده ای آلوده هستم
به دریای عطایت دیده بستم
به کار من گره خورده خدایا
سیه رویم دلم مرده خدایا
ز طوفان گنه رفت حاصل من
شکسته کشتی ام ای ساحل من
به سویت آمدم با رو سیاهی
تو براین رو سیه، بنما نگاهی
ز تو ممنونم ای بحر کرامت
مرا خواندی ،در این ماه ضیافت
ز لطف بی کرانت من چه گویم
گشودی بار دیگر در به رویم
نجاتم داده ای در هر تلاطم
تو خوبم جلوه دادی ، بین مردم
مرا در بین خلق، رسوا نکردی
تو با من تاکنون، بد تا نکردی
گنه کردم، ولی اصرار کردم
تو بخشیدی ،ولی تکرار کردم
اگر دیر آمدم تقصیر دارم
به پایم از گنه، زنجیر دارم
مرا از جام عفوت شستشو کن
همانند گلی خوش رنگ و بو کن
بریز از بهر توبه آب رویم
مریزی ، بارالها ، آبرویم
یقیین دارم که عبدی بی وفایم
گنهکارم ببخش جرم خطایم
ببخش یارب مرا حق ولیت
به جان فاطمه جان علیت
ببخش این بنده ی در شور و شینت
ببخش ، یارب مرا ، جان حسینت
مرا از خار و خس یا رب رها کن
مرا سرمست جام مجتبی کن
بده بر من خدایا جام شهدی
تو بگذر از خطایم جان مهدی
نگاهی از کرم ، بر این دلم کن
تو آباد ، این خرابه ،منزلم کن
#علیرضا_توانا ✍
.
.
#زمینه
#آخر_سال
آخر ساله
نمیدونم راضی شدی ازم یا نه؟
آخر ساله
نمیدونم اونیکه میخای شدم یا نه؟
آخر ساله
کل سالم رو زیر پرچمت بودم
آخر ساله
کاشکی سال تحویل و توو حرمت بودم
من خطا رفتم و تو به روم نیاوردی
قربونت برم همیشه غصه مو خوردی
بعضی موقع ها که راهو اشتباه رفتم
دستم و گرفتی و توو روضه آوردی
دل و دلدارم ، اباعبدالله
رفیق و یارم ، اباعبدالله
تویی غمخوارم، اباعبدالله
«اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله »
آخر ساله
دل خوشم هر لحظه به نوکریت آقام
آخر ساله
روزیه کرب و بلامو از خودت میخام
آخر ساله
حال و روزم خیلی بده گرفتارم
آخر ساله
آرزوی کربلا رو توو دلم دارم
دیدن کرب و بلا توو خواب و رویامه
عکس گنبد و ضریحت جلو چشمامه
منو یادت نره اربعین ساله بعد
بخدا که حرمت تموم دنیامه
کس و کار من ، اباعبدالله
هوادار من ، اباعبدالله
خریدار من ، اباعبدالله
«اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله »
#عباس_قلعه✍
https://eitaa.com/emame3vom/-219799
👇
.
#مناجات
#شب_قدر
"از من مرا بگیر و خودت را به من بده"
یک تذکره به حرمت زهرا به من بده
هنگام گریه بر تو به کم قانعم نکن
برگیر این دو چشمه دو دریا به من بده
آنطور که مرا به حرم جای داده ای
در روز حشر پیش خودت جا به من بده
با یک برات حال مرا روبه راه کن
با یک نگاه خیر دو دنیا به من بده
شب زنده داری است و شب جمعه های تو
پای ضریح فرصت احیا به من بده
از بندگی هر که به جز تو بریده ام
"عبدالحسین" را تو به القاب من بده
زینب به ناله گفت کمین کرده ساربان
انگشتر عقیق خودت را به من بده
خنجر گرفت بوسه پیاپی ز حنجرت
یک بوسه هم بیا و حسینا به من بده
#محمد_حسین_مهدی_پناه ✍
.
.
#مناجات
#ماه_رمضان
رسید عطر مناجات و گَردِ غم رفته
به شوق بخشش یارم چنین دلم رفته
یقین که اشک پشیمانی اش زیاد شود
هر آن کسی که به قربان دوست کم رفته
امان از این لبِ از فیض توبه جا مانده
امان از این دلِ در خواب دم به دم رفته:
خدا که هست! چرا رفته در پی خلقش
صمد که هست! چرا در پی صنم رفته
گناه کرده ام و قلب من شده تاریک
گناه کرده ام و نور صورتم رفته
نظیر ماه مبارک کجا کنم پیدا!
درنگ اگر کنم این وقت مغتنم رفته
زمان پاک شدن شد، تمامی اسباب
برای توبه مهیاست، روی هم رفته!
حسین گفتم و راهم دوباره شد هموار
بس است هر چه دلم بین پیچ و خم رفته
دوباره با منِ هجران کشیده همدرد است
هر عاشقی که شب جمعه ای حرم رفته
#محمدحسین_مهدی_پناه ۱۴۰۲
.