Shavval 1395.05.08 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat I-Sadeq A - 03 - Abozar Biukafi - Shor @ #51 #10 #14 #20 #121.mp3
7.1M
#شور
#حماسی
از فضا؛ بوی جنایت و خون میاد
بوی قیام جنون میاد
شده یه گودال قتلگاه؛
هرجا صدای اذون میاد
توو مکتب روحالله؛ شهید نشی میمیری
بغض ولایت دارن؛ سعودی و تکفیری
پرچم دشمن فردا؛ زیر قدمهای ماست
دنیا توی دستای؛ قاسم سلیمانیهاست
گوش دنیا پُر از نالهی تعویله
مقصد شیعهها فتح اسرائیله
العجل العجل، وارث ثارالله
آخرش؛ دعای ما میشه مستجاب
میره از چشمای ما حجاب
میرسه دست صاحب زمون؛
عاقبت پرچم انقلاب
عراق و کشمیر ایران؛ سوریه افغانستان
لشکر حزب اللهن؛ شیعههای پاکستان
از یمن انگار داره؛ بوی قیامت میاد
لشکر حوثی میده؛ آل سعود رو برباد
از یمن تا حلب جلوهی روحاللهست
شیعه هرجا باشه؛ لشکر ثاراللهست
العجل العجل، وارث ثارالله
#حاج_ابوذر_بیوکافی
.
Haftegi1403_02_06 (11).mp3
13.65M
🔺پایانی|ترتبت حسین علاج ما
🔻 #کربلایی_مصطفی_مروانی
پنج شنبه ۰۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
🏷#شور| تربتت حسین علاج ما
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تربت حسین علاج ما
نور روضه هات سراج ما
لطف تو همیشه ی خدا
ماورای احتیاج ما
نوکریت تموم حاصلم
عکس گنبدت مقابلم
تو همیشه فکر نوکری
این منم که از تو غافلم
همه جز تو یه روز منو
تنها میذارن معلومه
دل من مگه جایی بجز
حرم تو آرومه
چی می مونه برای کسی
که از عشقت محرومه
.
حسین اربابم حسین اربابم
.
این یکی دو روزه زندگی
میگذره ولی غم تو نه
از تموم دنیا میگذرم
از نسیم پرچم تو نه
معلومه نداره نوکرت
طاقت جداییه تو رو
با کسی عوض نمیکنم
نعمت گدایی تو رو
اگه روز و شب اسم تو رو
ببرم باز جا داره
خودمم میدونم که
بدون تو میشم آواره
خوش به حال چشی که
فقط توی روضت میباره
.
حسین اربابم حسین اربابم
.
زنده ام فقط به این امید
آخرش برا تو جون بدم
بدجوری دلم تنگه برات
اشکه گونه هامه شاهدم
وقت مردنم دلم حسین
پر میگیره واسه دیدنت
خوش به حال اونکه آخرش
سر میذاره روی دامنت
اگه ول کنی من رو
به حال خرابم بیچارم
من از هرچی که رنگ
غمت رو نداره بیذارم
آخه با چه دلی من از
عشق شما دست بردارم
.
حسین اربابم حسین اربابم
#احسان_نرگسی ✍
#شور_پایانی
#سبک_تربتت_حسین_علاج_ما
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#زمینه
#شهادت_امام_صادق (ع)
برای گریه کردن عاشقم من
راوی غصه و حقایقم من
به سینه وبه سرزنان میخونم
گریه کن امام صادقم من
پیرمردی که.نیمه شب به غم نشوندنش
نیمه شب ای وای.بی عبا زخونه بردنش
پابرهنه وای.توی کوچه ها کشوندنش
واویلتا.غریب آقام آقام آقام
دوباره کوچه و یه مرد تنها
دوباره شد مدینه شهرغمها
چه بی امون همه با تازیونه
تورو زدن آقا شبیه زهرا
به یادت اومد.غربت علی مرتضا
پشت در افتاد.مادرت میون شعله ها
زدنش ای وای.بالگد بامشت بی هوا
واویلتا.غریب آقام آقام آقام
آقا اگه که طعنه ها شنیدی
توو کوچه ها نفس نفس بریدی
ولی دیگه آقا میون گودال
یه بدنی تو غرق خون ندیدی
کربلا ای وای.میدونی خودت چه هاشده
ظهر عاشورا.سری ازقفا جدا شده
گریه و زاری.توی خیمه ها به پاشده
واویلتا.غریب آقام آقام آقام
#ابوذر_رییس_میرزایی (بهار)
👇
.
#زمزمه
#زمینه #شور
#امام_صادق (ع)
مسموم کین حضرت صادق
غصه دار تو هر دل عاشق
دست بسته پشت مرکب تو زمین خورده ای
ارث این مظلومیت را ازعلی برده ای
می کشوندنت.توی کوچه ها
پابرهنه و.بدون عبا
آه و واویلا
باقلب خون بادوچشم تر
زیر لبهایت روضه ی مادر
یادغمهای مدینه یاد آتیش و دود
شکرحق ناموست آقاپشت این در نبود
یادت اومده.یه قد کمون
لگد عدو.با یه رد خون
آه و واویلا
عمری آقا پای این مکتب
گریه کردی با روضه ی زینب
یاد راس روی نیزه یاد کرب وبلا
زینب و پای پیاده بین نامحرما
مجلس شراب.چوب خیزرون
چشم زینب و.لب پر زخون
آه و واویلا
#شهادت_امام_صادق
#ابوذر_رییس_میرزایی (بهار)✍
.👇
.
#واحد_سنگین
#شهادت_امام_صادق (ع)
شب دلای عاشقه.مصیبته شقایقه
غریب امام صادقه.امون ازاین غریبی
یه پیرمرد موسفید.قدش توو کوچه ها خمید.رنگ ازرخ ماهش پرید.امون ازاین غریبی
دوباره هق هق میکنم.آخه دارم دق میکنم
دوباره یاد روضه ی.امام صادق میکنم
از زیر پای آقا.سجاده رو کشیدن
اهل خونش توو آتیش.باترس و لرز دویدن
غریب امام صادق
جونم رسیده رولبام.داره میلرزه دست وپام.به راه تو مونده چشام.وای مادرم یازهرا
مثه تو قامت خمیدم.طعم آتیش و چشیدم.خاکیه موی سفیدم.وای مادرم یازهرا
منو کشیدن روخاکا.پای برهنه ناکسا
مثله علی غریبونه.منو میبردن بی عبا
مثه تو دیگه مادر.کسی نزد توو پهلووم
تیغ غلاف دشمن.نخورد دیگه رو بازووم
غریب امام صادق
درسته بی تاب وتبم.پیاده پشت مرکبم
ولی به یاد زینبم.با ناله ی حسین جان
میخونم از کرب وبلا.آتیش توی خیمه ها.ازکوفه و شام بلا.با ناله ی حسین جان
اگه که طعنه شنیدم.پای برهنه دویدم
ولی دیگه به روی نی.سر بریده ندیدم
ای وای ازاون اسیری.محله ی یهودی
زینب بادست بسته.تنش پراز کبودی
حسین حسین حسین جان
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
#شهادت_امام_علی (ع)
سنگین
مرد غریب کوچه ها.بابای بچه یتیما
زیر لبش ذکر خدا.علی علی یا مولا
مشتاقه مرگه تاسحر.میخونه باسوز جگر
روضه ی اون دیوارو در.یافاطمه یازهرا
بانمک افطارمیکنه.موندن وانکارمیکنه
قاتل وبیدارمیکنه.یادی ازاون یار میکنه
زدنیا دل بریده.زخم زبون شنیده
میخاد بره به پیش.فاطمه ی شهیده
علی علی علی جان
تویی غریب بی نشون.نگات به سمت آسمون
توو خونه امشب وبمون.بخاطر دخترت
ازهمه تو دل بریدی.غم و بلاهاکشیدی
زدنیا خیری ندیدی.فدای چشم ترت
چشام مثه ابربهار.دلم واسه تو بیقرار
به جوون زینبت نرو.به غصه ها میشم دچار
من باچشای ترم.بدرقه ی دلبرم
کم نشه ای پدرجون.سایه ی تو ازسرم
علی علی علی جان
محراب ومسجد لاله گون.محاسنش غرقه به خون
ازدل زینب ای امون.زغصه ها می میره
سی ساله چشماش به دره.حالا که وقت سفره
همش به فکره دختره.زینب به غم اسیره
کوفه وشهرشامیا.محله ی یهودیا
سنگ لب بام وحسین.ای وای ازاین درد وبلا
سهمش میشه اسارت.میشه بهش جسارت
ای وای میره یه روزی. معجراشون به غارت
حسین حسین مظلوم
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
..........
شهادت #امام_علی (ع)
سنگین
امشب شبه یه ماتمه.شب جدایی و غمه.
میره به پیش فاطمه.علی علی علی جان
توو خونشون حال دعا.امن یجیبه رو لبا.همه میگن خدا خدا.علی علی علی جان
سی ساله یاد کوچه ها.غماشو میگفته به چاه
گلش میون دشمنا.له شده زیر دست وپا
راحت میشه زغمها.آروم آروم خدایا
چشاشو میبنده و.میره کناره زهرا
علی علی یازهرا
یادش نمیره تا ابد.چه بلایی سرش اومد.به همسرش زدن لگد. واویلتا واویلا
راه گلوشو عقده بست.فاطمه اش زپا نشست.ستون قامتش شکست. واویلتا واویلا
توو کوچه ها چهل نفر.به قتل اون بستن کمر
باضربه ی غلاف تیغ.زهراش زمین افتاد باسر
ازدست این زمونه.چشاش یه کاسه خونه
همش به زیر لبهاش.یافاطمه میخونه
علی علی یازهرا
حال علی خرابه و.زینب براش بی تابه و.غم بابا عذابه و.ای وای ازاین مصیبت
حق علی اداشده.مسافرخداشده
توو خونشون غوغاشده.ای وای ازاین مصیبت
وقت وصیت رسیده.روضه به اینجا کشیده
میبینه این صحنه هارو.زینب قامت خمیده
دیدن علی با احساس.میگه بیا گل یاس
دست حسین واینجا.گذاشت توو دست عباس
حسین غریب مادر
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
.👇
.
#شور
#امام_صادق (ع)
توو روضه هق هق میکنم من
زغصه ها دق میکنم من
دوباره یاد غریبیه
امام صادق میکنم من
خونتو ای وای آتیش زدن
به غصه وغم نشوندنت
سواره ها توی کوچه ها
پای برهنه کشوندنت
آه و واویلا غریب آقا
بادست بسته نیمه ی شب
پیاده بودی پشت مرکب
زمین میخوردی غریبونه
افتادی یاد عمه زینب
توو کوفه و توو شام بلا
آتیش میریختن یهودیا
زینب با دستای بسته بود
میون خیل نامحرما
آه و واویلا غریب آقا
یه غصه داریم توی سینه
حاجت دلها همه اینه
روضه ی آقامو بگیریم
ایشالا روزی توو مدینه
نگو حرم که میره دلم
مدینه شهر غربت وغم
به یاد قبرای خاکی و
مزار بانوی بی حرم
آه و واویلا غریب آقا
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
#شهادت_امام_صادق
.👇
.
#نوحه
#امام_صادق(ع)
بازم یه خونه ای که شعله داره
یه مردی دست بسته بیقراره
به یاد مادری پهلو شکسته
به قلبش میزنه داغی شراره
تا که افتاد روی خاکا
به یاد غربت مولا
صدا زد مادرم زهرا
به یاد حیدر و زهرا دل عاشق
بزن ناله برای حضرت صادق
امون ای دل امون ای دل امون ای دل
میون آتیش و دود بی عبا بود
بمیرم پیرمردی بی عصا بود
میون کوچه ها پای برهنه
به یاد روضه های کربلا بود
آقامون توو اون دل شب
دویده به پشت مرکب
باذکر یا زینب زینب
دیگه اینجا نشد روی کسی نیلی
نبود زجر و سه ساله ای نخورد سیلی
امون ای دل امون ای دل امون ای دل
اگرچه شد به آقامون جسارت
شکستن حرمتش رو با اهانت
درسته خیلی سخته اما دیگه
نرفت اهل و عیالش به اسارت
امون از مصیبت شام
امون از سنگ روی بام
امون از طعنه و دشنام
حرومی ها به زینب خیلی خندیدن
جلو چشماش به زیر نیزه رقصیدن
حسین جانم حسین جانم حسین جانم
#شهادت_امام_صادق
ابوذر رئیس میرزایی ✍
.👇
216.5K
.
#رباعی
#شهادت_امام_صادق (ع)
درپشت فرس نفس زنان بین راه
با پای برهنه می کشید ازدل آه
با یاد غم اسیری زینب گفت
لا حول ولا قوه الا بالله
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
.
#زمزمه ( #شور )
شهادت #امام_صادق علیه السلام
وقتی تو رو با طعنه آزردن
پایِ برهنه کشیدن بردن
حتماً بودی به یادِ اون روزی ....
که بچّهها تازیانه خوردن
وقتی نمازتو شکستن آه
دستاتو که تو کوچه بستن آه
حتماً به یادت افتاد این روضه
که نیزهدارا مستِ مَستن آه
وقتی که زهر جیگرتو سوزوند
آتیش دلِ حرمتو لرزوند
حتماً به یادت افتاد این روضه
شمر با لگد بدنو برگردوند
کشیدنت پشتِ سرِ مَرکب
یه عدّه گرگصفتِ لامذهب
حتماً به یادت افتاده وقتی ....
مضطر شد عمّه جانتون زینب
روزی که روضهها نفسگیر بود
وقتی بالا سرِ تو شمشیر بود
حتماً به یادت افتاد این روضه
سرنیزه با تَرقُوه درگیر بود
دشمنتون زخمِ زبون میزد
حرفاش آتیش به دلتون میزد
حتماً به یادت افتاد این روضه
به لب کسی با خیزرون میزد
وقتی که افتادی رویِ خاکا
صدا زدی واویلتا زهرا
حتماً به یادت افتاد این روضه
که با صورت خورده زمین سقّا
شکرِ خدا که روزیمه روضهت
گریون میشم تا میگم از غربت
الهی پایِ رکابِ مهدی
بیایم بقیع با بیرقِ هیأت
آقام آقام آقام آقام آقام /۴/
#زمزمه #سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
#امام_صادق_علیه_السلام
#حسین_ایمانی✍
.👇
.
#زبانحال_امام_صادق
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
#مرثیه_امام_صادق علیه السلام
آتش کشد زبانه ز دور و برم خدا
خاکسترش نشسته به روی سرم خدا
پور خلیلم و وسط شعله ها اسیر
بنما اجابتی به دل مضطرم خدا
ای وای از تغافل اصحاب سینه چاک
این درد غربت است به جان میخرم خدا
دشمن غرور موی سپید مرا شکست
اما کسی نبود شود یاورم خدا
بی دردسر به شخصیتم لطمه زد عدو
مستانه خنده کرد به چشم ترم خدا
بیرون مرا چگونه ز خانه کشید و برد
پیداست از کبودی بال و پرم خدا
صد شکر نیمه شب سر من بی عمامه شد
یاد غرور آن سر بی معجرم خدا
وقتی که سوی چشم مرا ضرب او گرفت
دیدم چگونه خورد زمین مادرم خدا
با دست بسته در نظر اهل خانه ام
یاد آور شکستگی حیدرم خدا
گرچه کسی نبود تماشا کند مرا
در فکر کوچه گردی آن خواهرم خدا
غم های عمه عاقبت انداختم ز پا
دیدی که داغ غربتش آمد سرم خدا
#قاسم_نعمتی ✍
.
.
روز معلم بر اساتید و معلمان مبارک باد🌹
✨عارفان علم عاشق میشوند✨ ✨بهترین مردم معلم میشوند✨
✨عشق با دانش متمم میشود✨
✨هرکہ عاشق شد معلم میشود✨
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور خوانی یک بال است برای مقصد رسیدن به نوکری سیدالشهداء
#دکتر_محمد_فراهانی 🎤
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
.
#مناجات_با_امام_زمان
به یُمن هجر ز محصول اشک سرشارم
بدون گریه شبیه درختِ بی بارم
دعای ریگِ بیابان همیشه پشت من است
کویر ، معترف است اینکه خوب می بارم
غمِ فراق تو از جان من حساب کِشید
هزار بار بمیرم اگر ، بدهکارم
به غیر آه نمانده است در بساط گدا
برس به دادِ دلم..،جانِ تو گرفتارم!
منم که شُهرهی شَهرم به آبرو ریزی
منم که صدرِ خبرهای کوچه_بازارم
گناه ، بانیِ شرمندگیِ من شده است
چه حرص ها که نخوردی برای رفتارم!
همیشه مشکل من را تو رفع می کردی...
ببخش ؛ زحمتِ محضم ، ببخش ؛ سربارم
بغل بگیر مرا..،کُلِّ خواهشم این است
شبیه کودکِ لجباز ، گرمِ اصرارم
به رغم این همه آلودگی، قبولم کن :
قسم به حضرتِ صدّیقه ، دوستت دارم
گِلِ وجود مرا وَرز داده شاه نجف
منم که حاصلِ دستِ امیرِ کرّارم
"علی امام من است و منم غلام علی"
تمام عُمر همین باور است معیارم
دلم برای حریمِ حـسـیـن لک زده است
چقدر دوریِ او داده است آزارم
تو را به روضه ی پیرِ امامها ، برگرد
همان که منبر او کرده است بیدارم
نگو که شیخُ الاَئِمّه شهیدِ زهر شده...
هنوز داغِ لبِ تشنهایست با یارم
▪️
▪️
بلند داد زد : ای قوم! جدِّ ما جان داشت
که نیزه را وسط سینه اش سنان می کاشت
#امام_زمان
#امام_صادق
#بردیا_محمدی ✍
.
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف - @hajmansourarzi.mp3
6.71M
🎙| #امام_زمان
🎤| حاج منصور ارضی
🔸مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
💠 مراسم هفتگی زیارت عاشورا
🕌 حسینیه صنف لباس فروشان
📆 ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
.
#بیست_وپنجم_شوال
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#زبانحال_امام_صادق با #امام_زمان علیهمالسلام
*سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی
وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی
غیبتت خواب دو چشممو ربوده
چشمام از هجر تو یک کاسه ی خونه
وقتی می بینم که تو خیلی غریبی
آسایش تو قلب من باشه چگونه
چرا تو ساکنی توی بیابونا
ای شهریار تویی از شهر خود جدا
تو لحظه لحظه هات به فکر امّتی
ولی خودت یه عمر انیس غربتی
یارب یارب عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی
وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی
مهدی جان ببین که نیمه شب یه کافر
با حمله به خونه قلبمو سوزونده
من رو با پای برهنه با جسارت
به دنبال اسب تو کوچه ها دوونده
ببین که نیمه شب،امام مؤمنین
چندبار تو کوچه ها خورده روی زمین
وقتی با خنده هاش منو میزد صدا
تو رو صدا زدم میون کوچه ها
الله الله عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی
وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی
مهدی جان ببین که آتیش سقیفه
یه عمرهکه مونده روشن تو مدینه
خونمرو آتیش زده از نسل اون که
یه دوشنبه مادرم رو زد با کینه
به یادم اومده آتیش و میخ در
مادرو می زدند با کینه چل نفر
ببین که ناله ی بضعه ی احمده
در پشت در تو رو مادر صدا زده
الله الله عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی
وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی
مهدی جان بیا با پای دل بریم باز
پیش جسم پاره پاره بین گودال
بشنو که داره تو رو میخونه با درد
رو سینش سکینه ای که رفته از حال
چشم انتظار تو،عمّه ی مضطره
ببین که بی پناه ،میون لشکره
تو رو صدا زده،لب نخورده آب
به زیر آفتاب خونده تو رو رباب
الله الله عجل لولیک الفرج...
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)✍
*اشاره به این روایت
شیخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة ج 2 باب 33 حدیث 51 نقل میکند که:
سُدَیر صیرفی میگوید: من، مُفَضَّل بن عَمْرو، ابوبصیر و ابان بن تَغلَب خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام رسیدیم در حالیکه ایشان بر خاک نشسته و جُبّه (نوعی لباس) خیبری پوشیده بودند و ایشان مانند مادر فرزند مردهی شیدای جگر سوخته میگریستند درحالیکه زمزمه میکردند:
سیدی غیبتک نفت رقادی و ضیقت علی مهادی و ابتزت منی راحة فؤادی سیدی غیبتک أوصلت مصابی بفجائع الأبد … فما أحس بدمعة ترقی من عینی و أنین یفتر من صدری عن دوارج الرزایا و سوالف البلایا إلا مثل بعینی عن غوابر أعظمها و أفضعها و بواقی أشدها و أنکرها و نوائب مخلوطة بغضبک و نوازل معجونة بسخطک
« ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.
ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدی پیوند داده … من دیگر احساس نمیکنم اشکی را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و نالهای را که از مصائب و بلایای گذشته از سینهام سر میکشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگذازتر و سخت تر و ناآشناتر است، ناملایماتی که با غضب تو در آمیخته و مصائبی که با خشم تو عجین شده است. »
.👇
.
|⇦•گویند روزی....
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ شهادت #امام_صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
گویند روزی در بر کنزالخلائق
شمس الضحی بدرُ الدجی قرآن ناطق
سهل خراسانی دم از ایثار جان زد
دم از فراوانی خیلِ شیعیان زد
حضرت برای آنکه او هشیار گردد
از خواب غفلت لاجرم بیدار گردد
گفتا دری از معرفت بر او گشودم
گفتا تنور خانه را روشن نمودم
فرمود بر مرد خراسانی به لبخند
باید که خود را در میان شعله افکند
زیبد که اوج جان نثاری را نشان داد
با طیب خاطر در میان شعله جان داد
این امرِ حضرت سهل را افتاد مشکل
کی می توان کَند از زن و فرزند و جان دل
آه از نهادِ سهلِ بیچاره بر آمد
دانست عمری لاف عشق و عاشقی زد
کو تاب آتش کو توان جان نثاری
کو استقامت کو شکوه بردباری
از حبِّ دنیا شد دچار روسیاهی
با آه و ناله گشت گرم عذرخواهی
چون گشت روشن سستی آن ادعایش
حضرت کریمانه گذشتند از خطایش
ناگه یکی از شیعیانِ پاک مولا
از عاشقانِ خاص، سینه چاک مولا
هارون مَکی آن حواری یگانه
نزد امام صادق آمد صادقانه
از امر حضرت عاشقِ بی غل و بی غش
افکند خود را در میان موجِ آتش
این کیست چون پروانه مست شعله ها شد
با ذات حق پیوسته و از خود رها شد
این کیست بی چون و چرا فرمان پذیرفت
در دم به دستور امام خود بلی گفت
حضرت بدون هیچ گونه انفعالی
می گفت از حال و هوای آن حوالی
گویا که حضرت بوده عمری در خراسان
اما هَماره سهل، حیران و هراسان
فرمود حضرت بعد چندی با اشاره
برخیز و بر احوال هارون کن نظاره
برخاست تا از حال هارون گردد آگاه
اما میان موج آتش دید ناگاه
آتش ز سوز عشق او از هم گسسته
هارون میان شعله ها خندان نشسته
پرسید حضرت سهل را ای اهل ایمان
مانند هارون چند تن دارد خراسان
گفتا در آن وادی به صد صحرا و هامون
پیدا نمی گردد یکی مانند هارون
خاک شلمچه خاک فکه خاک مجنون
امواج سبز و آبی اروند و کارون
صد طایفه بگذشته از جان دیده، آری
هارون مکی ها فراوان دیده، آری
جمعی بسیجی بود اگر پروانه تو
آتش نمی زد خصم بر کاشانه تو
*اگه آقامون اومد اول با هم رفتیم مدینه اگه انتقام گرفتیم اگه بعد فرمود: بریم کربلا، رفتیم کربلا انتقام گرفت دلِ رباب خنک شد اون وقت ما روضه خونا شما گریه کنا برا چی میخوایم گریه کنیم ؟ یعنی دیگه روضه تعطیله؟ نه قربونت بشم اتفاقا چون روضه رو خوب نفهمیدیم اینجوری سوال میکنیم. انتقام گرفتیم تازه روضه خونی ها میخواد شروع بشه. تا همین الآنش ما روضه میخوندیم، امید داریم یه روزی انتقام بگیریم اما میدونی روضه چیش خیلی سخت میشه ؟ فاتحانه روضه بخونیم. استخون سوزه. مثلا چجوری بهت بگم برات جا بیفته...یه روز مادره رفته خرید تو کوچه زمین خورده. پسرش از سفر برگشته تو کوچه قدم میزنه می بینه همه دارن یجوری نگاش میکنن. دست یکیو میگیره میگه چتونه؟ چرا هرکی منو می بینه قایم میشه ؟ میگن والله هیچی نشده نگران نشید. یه ذره حال مادرت خوب نیست. چی ؟ حال مادر من خوب نیست ؟ زمین خورده بخدا کسی با مادر کاری نداشت. فقط زمین خورده. بدو بدو میاد تو خونه زانو میزنه چی شده عزیز دلم. بگو ببینم کی زده ؟ میگه شلوغ نکن پسر. هیچکی نزده.میگه نه بهت میگم کی زده ؟ می بینی گریه فاتحانه رو ؟ تازه وقتی انتقام گرفتیم میخوایم جمع بشیم یه دل سیر برات گریه کنیم....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_صادق
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
کربلایی #مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇👇👇
.
#قسمت_دوم #روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
*کجا بودن اون چهار هزار شاگرد درِ خونت آتیش گرفت؟ غربته! کی گفته امام صادق علیه السلام یار داره...سدیر صیرفی میگه:آقا دستمو گرفت گفت بریم بیرون. من هی گفتم آقاجان جهاد کنیم. ببین مساجد پره مسلمانه. حب شما همه عالمو گرفته. گفت چقد من یار دارم؟ گفتم ده هزار، گفت ده هزار تا! گفتم آقا صد هزار تا. آقا فرمودن: صد هزار تا! گفتم آقا بلکه جماعتی در همه کره زمین امروز به فرمان شمان... امام صادق علیه السلام لبخند زد. گفت باشه من میرم بیرون با من میای ؟ با آقا رفتم. میگه اومدیم اومدیم رسیدیم یه جایی کنار برکه ای میگه دیدم یه چوپانی داره یه گله کوچیکی رو میچرونه. گفت: والله اگه تعداد این بزغاله ها ما یار داشتیم قیام می کردیم. میگه آقا رد شدن عمداً ایستادم شمردن، دیدم هفده تا بیشتر نیستن....*
*ریختن تو خونه امام صادق علیه السلام اینا هم عادتشونه. آدم که میخواد بره در خونه یکیو آتیش بزنه که خبر نمیکنه. بی خبر اومدن پشت در خانه. اهل خونه، زن و بچه همه مشغول کار روزمره بودن یهو دیدن آتیش از در خانه بلند شد. تا غلاما، امام صادق، مردان خانه بیان بیرون،
میگن آتش سرایت کرد به دهلیز. وارد خانه شد. تا وارد خانه شد این دختر بچه ها ترسیدن از این حجره به اون حجره شروع کردن دویدن. بالاخره با یه زحمتی آتش خاموش شد. اما دیدن امام صادق علیه السلام وسط آتیش قدم برمیداره صدا میزنه.." أَنَا اِبْنُ أَعْرَاقِ اَلثَّرَى أَنَا اِبْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ "یه گوشه نشست... *
عادتش بود. می بینی داره درس میده چشمش میفتاد گوشه مجلس، میگفت درس تعطیله. چی شد آقا داشتی درس میدادی به ما؟ می فرمود: ابا هارون مکفوف اومده. هارون بیا جلو، «چشمش به روضه خون افتاده». صدا میزد.. درس تعطیله ابا هارون. بیا بشین برامون روضه بخون. روضه میخوند صدا زد ابا هارون اینجوری روضه نخون. آقا بد گفتم. بی ادبی کردم؟ گفت: نه اینجوری مقید روضه نخون. با تکلف روضه نخون. چیکار کنم آقاجان؟ میگفت دور همدیگه جمع میشید، دور قبرش جمع میشید زبون میگیرید اون جوری برا من روضه بخون... *
گفت آقا چرا گریه میکنی؟ الحمدلله بخیر گذشت. حالا چیزی نشده. نه دامنی سوخته. نه دختری زمین خورده. ما از اهل حرم سوال کردیم. به خودت قسم یه تار مو از سر این بچه ها کم نشده. چرا گریه میکنی آخه ؟ یه نگاه کرد گفت: اینا مشکلی نیست. من برا چیز دیگه ای گریه میکنم. برا چی گریه میکنی؟ گفت دارم برای این گریه میکنم من بودم شما بودین آتیش مهار شد چشمی به این بچه ها نیفتاد. بزرگترا بودن.. اما هنوزه هنوزه این دخترا دارن میلرزن. دارم به این گریه میکنم بمیرم برا عمه هام....تا خبر عباس اومد زینب شروع به کار کرده. گره معجر ها رو محکم کرده تا ذوالجناح برگشت دیگه زینب سلام الله علیها صدا زد کلثوم عجله کن. بچه ها اگه گوشواره ای چیزی پیشتون هست بدید. عمه چیکار داری میکنی؟ صدا زد الآنِ بیاد. ذوالجناح که اینجوری برگشته دیگه صدا از داداشم نمیاد. الآنِ برسن. تا بی بی همه اینا رو جمع کنه.. بذار امشب اینجوری روضه بخونم....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇