💠 سفر تحصیلی طلاب و دانشجویان بورسیه
⁉️ سؤال:
آیا سفر تحصیلی طلاب و دانشجویان بورسیه ـ مانند تربیت معلم و افسری ـ که تحصیلشان متصل به اشتغال است، حکم سفر تحصیلی را دارد یا سفر شغلی؟
✍️ پاسخ:
🔹 سفری که مانند محصلان علوم دینی یا دانشجویان مذکور در سؤال، برای تحصیل انجام میدهند به طوری که از زمان تحصیل، جزء شاغلان حرفۀ خاصی قرار میگیرند، حکم سفر شغلی را دارد.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای
#احکام_مسافر
#احکام
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
⭕️وقتی یه لاف بزرگ، سه تا تیپ درست کرد!
🔹تو شهریار، یه روز گرم تابستونی، وسط مانور سالانه ارتش، عبدالله هدایت – همون سرهنگ خوشزبون و کاربلد ارتش – یه ایده نو تو سرش بود. یه واحد موتوریزه جدید! حالا این واحد چی بود؟
🔸۱۰۰ - ۱۵۰ تا کامیون که چندتا سرباز ریخته بودن توش، نه زرهی داشتن، نه تانک، نه توپخانه... فقط کامیون و مقدار زیادی جوگرفتگی!
🔹هدایت ایدهاش رو از طریق سرلشکر ضرغامی به گوش رضاشاه رسوند: «اجازه بدین اجرا کنیم، این یه چیز جدیده!»
🔸مانور شروع شد، گرد و خاک بلند شد و سربازها مثل برق از کامیونا پریدن پایین و با سرعت عجیبی خودشونو رسوندن به ارتفاعات. حالا تصور کن رضاشاه که با دوربین از بالای یه تپه داره نگاه میکنه، مات و مبهوت مونده بود: «این چیه دیگه؟ چطور اینا اینقدر سریع موضع گرفتن؟!»
🔹رضاشاه کلی ذوق کرد و گفت: «فوقالعاده بود! عالیه!» و اینجا بود که هدایت سنگ تموم گذاشت؛
🔸یه نگاه به رضاشاه کرد و گفت: «قربان، با سه تا از این واحدها، جلوی روسها رو میگیریم!»🫤 و حالا جالبتر اینکه، رضاشاه اینو باور کرد و گفت: «خب، پس سه تا درست کنید!»
🔹و اینطوری بود که سه تیپ موتوریزه فقط با یه مانور ساده و یه لاف حرفهای درست شد.
📌پ.ن: اینا قصه نیست، واقعیه! مستقیم از خاطرات ارتشبد فردوست اومده.
📚 منبع: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، صص 78-79
#پهلوی
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
اول خارجیها اعلام میکنند بعد مسوولین ما تاییدش مینند!
وزارت خارجه ازسرگیریِ مذاکرات از جمعه را تأیید کرد
سخنگوی وزارت خارجه:
نشست معاونان وزرای خارجهٔ ایران، فرانسه، آلمان و انگلیس برای گفتوگو در مورد مسائل دوجانبه، منطقهای و بینالمللی جمعه برگزار میشود.
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
✨🌙بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر پرده ڪنار برود و به حقایق
واقف شویم بیش از آنڪه خدا
را برای دعـــــاهایی ڪه اجابت
ڪرده شـــــاڪر باشــــیم برای
دعاهایی ڪه #اجابت نڪرده
شـــــاڪریم!
#الحمدلله🤲
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
داستان سلیمان (ع) ، هدهد و ملكه سبا در قرآن ( قسمت اول)
🍃🌸 در آيـات ۲۰ تا ۴۴ سوره مبارکه نمل ، به فرازی از زندگى شگفت انگيز سليمان اشاره كرده ، و ماجراى هدهد و ملكه سبا را بازگو مى كند.
نخست مى گويد: سليمان هدهد را نديد، و در جستجوى او برآمد👈🏻 (و تفقد الطير).
💥ايـن تـعـبـير به وضوح بيانگر اين حقيقت است كه سلیمان به دقت مراقب وضع كشور و اوضاع حكومت خود بود و حتى غيبت يك مرغ از چشم او پنهان نمى ماند!.
بـدون شـك مـنـظـور از پـرنـده در ايـنـجـا هـمان هدهد است ، چنانكه در ادامه سخن ، قرآن مى افـزايـد، سـليـمـان گـفـت : چـه شـده اسـت كـه هـدهـد را نـمـى بـيـنـم👈🏻 (و قال ما لى لا ارى الهدهد) يا اينكه او از غائبان است 👈🏻(ام كان من الغائبين ).
این تعبیر مـمـكن است اشاره به اين باشد كه آيا او بدون عذر موجهى حضور ندارد و يا با عذر موجهى غيبت كرده است ؟
💥يك حكومت سازمان يافته و منظم و پر توان ، چاره اى ندارد جز اينكه تمام فـعل و انفعالاتى را كه در محيط كشور و قلمرو او واقع مى شود زير نظر بگيرد، و اين يك درس بزرگ است .
سليمان براى اينكه حكم غيابى نكرده باشد، و در ضمن غيبت هدهد روى دیگران اثر نگذارد افزود: من او را قطعا كيفر شديدى خواهم داد!👈🏻(لاعذبنه عذابا شديدا).و يا او را ذبح مى كنم ! 👈🏻(او لاذبحنه ).
يا براى غيبتش بايد دليل روشنى به من ارائه دهد👈🏻 (اولياتينى بسلطان مبين ).و نـشـان داد كـه او حـتـى در بـرابـر پـرنـده ضـعـيـفـى تـسـليـم دليل و منطق است و هرگز تكيه بر قدرت و توانائيش نمى كند.
ولى غيبت هدهد، چندان به طول نيانجاميد👈🏻 (فمكث غير بعيد). او بـازگـشـت و رو بـه سـليمان كرد و چنين گفت : من بر چيزى آگاهى يافتم كه تو بر آن آگـاهـى نـدارى ، مـن از سـرزمـيـن سـبـاء يـك خـبـر قـطـعـى (و دسـت اول ) براى تو آورده ام 👈🏻 (فقال احطت بما لم تحط به و جئتك بنبا يقين ).
💥قـابـل تـوجـه ايـنـكـه : لشكريان سليمان و حتى پرندگانى كه مطيع فرمان او بودند آنـقـدر عـدالت سـليمان به آنها آزادى و امنيت و جسارت داده بود، كه هدهد بدون ترس بى پرده و با صراحت به او مى گويد: من به چيزى آگاهى يافتم كه تو از آن آگاه نيستى !
💥یعنی بـر خـورد او بـا سـليمان ، همچون برخورد درباريان چاپلوس با سلاطين جبار نبود، كه بـراى بـيـان يـك واقـعيت ، نخست مدتى تملق مى گويند، سـپـس مطلب خود را در لابلاى صد گونه چاپلوسى عرضه مى دارنـد و هرگز در سخنان خود صراحت به خرج نمى دهند ..
💥ضـمـنـا ايـن تـعـبـير درس بزرگى است براى همگان كه ممكن است موجود كوچكى چون هدهد مـطـلبـى بداند كه داناترين انسانهاى عصر خويش از آن بيخبر باشد تا آدمى به علم و دانش خود مغرور نگردد، هر چند سليمان باشد، با علم وسيع نبوت!
بـه هر حال هدهد در شرح ماجرا چنين گفت : من به سرزمين سبا رفته بودم زنى را در آنجا يافتم كه بر آنها حكومت میكند، و همه چيز را در اختيار دارد و مخصوصا تخت عظيمى داشت ! 👈🏻(انى وجدت امرأ ة تملكهم و اوتيت من كل شى ء و لها عرش عظيم ).
هـدهـد بـا اين سه جمله تقريبا تمام مشخصات كشور سبا و طرز حكومت آن را براى سليمان بازگو كرد.
نخست اينكه كشورى است آباد داراى همه گونه مواهب و امكانات .
ديـگـر ايـنـكـه يـك زن بـر آن حـكـومـت مـى كـنـد، و دربـارى بـسـيـار مـجلل دارد حتى شايد مجللتر از تشكيلات سليمان چرا كه هدهد تخت سليمان را مسلما ديده بود، با اينحال از تخت ملكه سبا به عنوان عرش عظيم ياد مى كند!.
💥و با اين سخن به سليمان فهمانيد مبادا تصور كنى تمام جهان در قلمرو حكومت تو است..
سـليـمـان از شـنـيـدن ايـن سـخـن در فـكـر فـرو رفـت ولى هـدهـد بـه او مـجـال نـداد و مـطلب ديگرى بر آن افزود: مساله عجيب و ناراحت كننده اى كه من در آنجا ديدم ايـن بود كه مشاهده كردم آن زن و قوم و ملتش در برابر خورشيد - نه در برابر الله - سجده مى كنند!👈🏻(وجدتها و قومها يسجدون للشمس من دون الله ).
شـيطان بر آنها تسلط يافته و اعمالشان را در نظرشان زينت داده👈🏻 (و زين لهم الشيطان اعمالهم ).
و بـه ايـن تـرتـيـب شـيـطـان آنـهـا را از راه حـق بـاز داشـتـه👈🏻 (فـصـدهـم عـن السبيل ).
آنـهـا چـنـان در بـت پـرسـتـى فـرو رفـته اند كه من باور نمى كنم به آسانى از اين راه برگردند آنها هدايت نخواهند شد👈🏻 (فهم لا يهتدون ).
و بـه ايـن تـرتـيـب وضـع مـذهـبـى و مـعـنوى آنها را نيز مشخص ساخت كه آنها سخت در بت پـرسـتـى فرو رفته اند و حكومت ، ترويج آفتاب پرستى مى كند و مردم بر دين ملوكشان اند...🌸🍃
ادامه دارد..
#تفسیر_قرآن
#نمل
#تدبر
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
ادامه داستان سلیمان و ملکه سبا( قسمت دوم)
🍃🌸 سـليمان با دقت به سخنان هدهد گوش فرا داد، و در فكر فرو رفت و از آنجا كه مساله ساده اى نبود و با سرنوشت يك كـشـور و يـك مـلت بـزرگ گـره مـى خورد، مى بايست تنها به گفتار يك مخبر اكتفا نكند، بـلكـه بـايـد تـحـقـيـقـات بـيـشـتـرى در زمـيـنـه ايـن مـوضـوع حـسـاس بـه عمل آورد.
لذا چنين گفت : ما تحقيق به عمل مى آوريم ببينيم تو راست گفتى يا از دروغگويان هستى ؟! 👈🏻(قال سننظر اصدقت ام كنت من الكاذبين ).
💥اين سخن به خوبى ثابت مى كند كه در مسائل مهم و سرنوشت ساز بايد حتى به اطلاعى كـه از نـاحـيـه يـك فرد كوچك مى رسد توجه كرد و به زودى (همانگونه كه سين در جمله سـنـنـظـر اقـتـضـا مـى كـنـد) پـيـرامـون آن تـحـقـيـقـات لازم را بـه عمل آورد.
سپس سـليمان نامه اى بسيار كوتاه و پر محتوى نوشت و به هدهد داد و گفت : اين نـامـه مـرا بـبـر و نـزد آنـهـا بـيـفكن سپس برگرد و در گوشه اى توقف كن ببين آنها چه عـكـس العملی نـشـان مـى دهـنـد؟ 👈🏻(اذهـب بـكـتـابـى هـذا فـالقـه اليـهـم ثـم تول عنهم فانظر ما ذا يرجعون ).
💥از تعبير القه اليهم (به سوى آنها بيفكن ) چنين استفاده مى شود كه آن را به هنگامى كه ملكه سبا در ميان جمع خويش حضور دارد بر آنها افكن ، تا جاى فراموشى و كتمان باقى نـمـانـد
مـلكـه سـبـا نامه را گشود و از مضمون آن آگاهى يافت و چون قبلا اسم و آوازه سليمان را شـنـيـده بـود و مـحتواى نامه نشان مى داد كه سليمان تصميم شديدى درباره سرزمين سبا گـرفـتـه ، سـخـت در فـكـر فـرو رفـت ، و چـون در مـسـائل مـهم مملكتى با اطرافيانش به شور مى نشست از آنها دعوت كرد، رو به سوى آنها نموده گفت : اى اشراف و بزرگان ! نامه ارزشمندى به سوى من افكنده شده است👈🏻(قالت يا ايها الملا انى القى الى كتاب كريم ).
سـپـس مـلكـه سـبـا به ذكر مضمون نامه پرداخت و گفت : اين نامه از سوى سليمان است و مـحـتـوايـش چـنـين است : به نام خداوند بخشنده مهربان ... 👈🏻(انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم )
تـوصـيـه ام بـه شـمـا اين است برترى جوئى در برابر من نكنيد، و به سوى من آئيد و تسليم حق شويد👈🏻 (الا تعلوا على و أ تونى مسلمين ).
سپس ملکه رو به اشراف و صاحبنظران دربارش گفت : رأ ى خود را در اين كار مهم براى من ابراز داريد كه من هيچ كار مـهـمـى را بـى حضور شما و بدون نظر شما انجام نداده ام ! 👈🏻(قالت يا ايها الملا افتونى فى امرى ما كنت قاطعة امرا حتى تشهدون ).
او مـى خـواسـت با اين نظر خواهى موقعيت خود را در ميان آنها تثبيت كرده و نظر آنها را به سـوى خـويـش جـلب نـمـايـد، ضـمـنـا ميزان هماهنگيشان را با تصميمات خود مورد مطالعه و بررسى قرار دهد.
اشـراف قوم در پاسخ او چنين گفتند: ما قدرت كافى داريم و مرد جنگيم اما تصميم نهائى بـا تـو اسـت ، ببين چه فرمان مى دهى ؟ 👈🏻(قالوا نحن اولوا قوة و اولوا باس شديد و الامر اليك فانظرى ما ذا تامرين ).
💥بـه ايـن تـرتـيـب هـم تـسـليـم خـود را در بـرابـر دسـتـورات او نـشـان دادنـد، و هـم تمايل خود را به تكيه بر قدرت و حضور در ميدان جنگ !
مـلكـه هـنـگـامـى كـه تـمـايـل آنـهـا را بـه جـنـگ مـشـاهـده كـرد، در حـالى كـه خـود بـاطـنـاً تـمـايـل به اين كار نداشت براى فرونشاندن اين عطش ، و هم براى اينكه حساب شده با اين جريان برخورد كند، چنين گفت : پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبـادى شـونـد آن را بـه فـسـاد و ويـرانـى مـى كـشانند! 👈🏻(قالت ان الملوك اذا دخلوا قرية افسدوها). و عزيزان اهل آن را به ذلت مى نشانند 👈🏻(و جعلوا اعزة اهلها اذلة ).جـمـعـى را مـى كشند، عده اى را اسير مى كنند، و گروهى را آواره و بى خانمان ، و تا آنجا كه مى توانند دست به غارت و چپاول مى زنند.
سپس براى تاكيد بيشتر گفت : آرى اين چنين مى كنند👈🏻 (و كذلك يفعلون )
💥در حقيقت ملكه سبا كه خود پادشاهى بود، شاهان را خوب شناخته بود كـه آنها به منافع خود مى انديشند، نه به منافع ملتها و آبادى و سر بلندى آنها ..
سـپـس مـلكـه افـزود: ما بايد قبل از هر كار سليمان و اطرافيان را بيازمائيم و ببينيم به راسـتـى چـه كـاره انـد؟ سليمان پادشاه است يا پيامبر؟ ويرانگر است يا مصلح ؟ ملتها را بـه ذلت مـى كـشـانـنـد يا عزت ؟ و براى اين كار بايد از هديه استفاده كرد، لذا من هديه قـابـل ملاحظه اى براى آنها مى فرستم تا ببينم فرستادگان من چه واكنشى را از ناحيه آنها براى ما مى آورند👈🏻 (و انى مرسلة اليهم بهدية فناظرة بم يرجع المرسلون ).🌸🍃
ادامه دارد....
#تفسیر_قرآن
#نمل
#تدبر
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه۳۴ سوره نمل( صفحه ۳۷۹)
قَالَتْ اِنَّ الْمُلُوكَ اِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً اَفْسَدُوهَا
شاهان و زمامداران استبدادگر و خودكامه هنگامى كه بازورمدارى و خشونت و فريب و كشتار بر شهر و ديار و كشور و سرزمينى دست يابند و در آيند، دست به ويرانگرى و تخريب مى زنند و آنجا را به تباهى مى كشند.
وَجَعَلُوا اَعِزَّةَ اَهْلِهَا اَذِلَّةً
و براى اين كه پايه هاى استبداد و اختناق را بر جمجمه هاى روشنفكران و نوانديشان و آزاديخواهان و آگاهان بنياد كنند و بر اركان جامعه سلطه يابند، بزرگان و عزيزان و شايستگان آن جامعه و آزاديخواهان آن سرزمين و آن ملّت را به ذلّت مى كشند و به صورت هاى گوناگون مورد اهانت قرار مى دهند، و فرومايگان را بر آنان مى گمارند...
وَكَذلِكَ يَفْعَلُونَ.
آرى، آنان اين گونه رفتار مى كنند، و هميشه و همه جا ره آورد استبداد و اختناق و انحصار و خشونت، انحطاط و تباهى و عقب ماندگى و تحميل خفت و ذلّت به مردم است. به نظر مى رسد، ديدگاه «ملكه» به گونه اى دقيق بود كه مورد گواهى وحى و رسالت قرار گرفته و خدا مى فرمايد: و آن گونه كه آن زن گفت درست است، چرا كه استبدادگران همان گونه رفتار مى كنند.
از ترجمه تفسیر مجمع البیان
🌸🍃🌸🍃
#تفسیر_قرآن
#نمل
#تدبر
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
- نامهها را ساده و خلاصه بنویسیم. القاب را حذف و اهداف را روشن نماییم. از لعن و توهین دورى كنیم. رحمت و صلابت را در كنار هم مطرح نماییم. 👈🏻«بسماللّه... لا تعلوا... و أتونى»
- ارشاد وتبلیغ را با مهربانى و رحمت آغاز كنیم.
- حتّى در نوشتن چند كلمه، جملهى بسم اللّه الرحمن الرحیم را به صورت كامل بنویسیم، نه خلاصه. 👈🏻«انّه بسماللّه الرّحمن الرّحیم»
- برترىجویى در برابر انبیا، برترىجویى در برابر خداوند است. 👈🏻«ألاّتَعلوا علىّ»
- دورى از تكبّر و برترىجویى، زمینهى تسلیم حقّ شدن است. 👈🏻«ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمین»
جالب این است که مضمون نامه حضرت سه جمله بیشتر نیست:
۱- نام خداوند و بیان دو وصف رحمان و رحیمیت او.
۲- توصیه به کنترل هوای نفس و ترک برتری جویی که سرچشمه بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی است.
۳- تسلیم شدن در برابر حق.🌸🍃
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
ادامه داستان سلیمان (ع)و ملکه سبا ( قسمت سوم)
🍃🌸 بلقیس گفت پـادشـاهـان عـلاقـه شـديدى به هدايا دارند، و نقطه ضعف و زبونى آنها نيز همين جا است آنها را مى توان با هداياى گرانبها تسليم كرد، اگر ديديم سليمان با اين هدايا تسليم شـد، مـعـلوم مـى شـود شاه است ! در برابر او مى ايستيم ، و اگر بى اعتنائى به ما نشان داد و بر سخنان خود و پيشنهادهايش اصرار ورزيد معلوم مى شود، پيامبر خدا است در اين صورت بايد عاقلانه برخورد كرد..
فـرسـتـادگـان ملكه سبا با كاروان هدايا، سرزمين يمن را پشت سر گذاشتند و به سوى شـام و مـقـر سـليـمـان حـركـت كـردنـد، بـه گـمـان اينكه سليمان از مشاهده منظره اين هدايا خوشحال مى شود، و به آنها شاد باش مى گويد! امـا ، سـليـمـان نـه تـنـهـا از آنـهـا اسـتـقـبـال نـكـرد بـلكـه گـفـت : آيـا شـمـا مـى خواهيد مرا با مال (خود) كمك كنيد؟ در حالى كه اين اموال در نظر من بى ارزش است ،آنـچـه خداوند به من بخشيده ، از آنچه به شما داده است بهتر و پرارزشتر است 👈🏻(اتمدونن بمال فما آتانى الله خير مما آتاكم ).
مال چه ارزشى در برابر مقام نبوت و علم و دانش و هدايت و تقوا دارد؟
شـمـا هـسـتـيـد كـه بـه هـدايـاى خـود خـوشـحـال مـى شـويـد👈🏻 (بل انتم بهديتكم تفرحون ).
و بـه ايـن تـرتيب سليمان ، معيارهاى ارزش را در نظر آنها تحقير كرد و روشن ساخت كه مـعـيـارهـاى ديـگـرى بـراى ارزش در كـار اسـت ، كه معيارهاى معروف نزد دنيا پرستان در برابر آن ، بى رنگ و بى بها است .
سـپـس بـراى ايـنـكـه قـاطـعـيـت خـود را در مـسـاله حـق و باطل نشان دهد به فرستاده مخصوص ملكه سبا چنين گفت : به سوى آنان بازگرد (و اين هـدايـا را نـيـز با خود ببر) اما بدان ما به زودى با لشكرهائى به سراغ آنها خواهيم آمد كـه تـوانـائى مـقـابـله بـا آن را نـداشـتـه بـاشـنـد👈🏻 (ارجـع اليـهـم فـلنـاتـينهم بجنود لا قبل لهم بها). و ما آنها را از آن سرزمين آباد با ذلت خارج مى كنيم در حالى كه كوچك و حقير خواهند بود👈🏻 (و لنخر جنهم منها اذلة و هم صاغرون )
البته اين تهديد، براى فرستادگانى كه وضع سليمان را از نزديك ديدند و لشكر و عسكر او را تماشا كردند، يك تهديد جدى و قابل ملاحظه بود..
💥قابل توجه اینکه ، سليمان مخالفان خود را تهديد به قتل نمى كند، بلكه تهديد به بيرون رانـدن از كـاخـهـا و قـصـرهـا بـا ذلت و خـوارى مـى كـنـد . همچنین سليمان مخالفان خود را غافلگير نمى سازد بلكه قبلا با صراحت آنها را در جريان حمله خويش مى گذارد.
ونیز سـليـمان چشم داشتى به اموال ديگران ندارد، بلكه مى گويد آنچه خدا به من داده است بـهتر است ، او مواهب الهى را در قدرت مادى و مالى خلاصه نمى كند، او به علم و ايمان و مواهب معنوى مفتخر است .
سـرانـجـام فـرسـتادگان ملكه سبا هدايا و بساط خود را برچيدند و به سوى كشورشان بـازگـشـتـنـد و مـاجـرا را بـراى ملكه و اطرافيان او شرح دادند همچنين عظمت اعجازآميز ملك سـليـمـان و دسـتـگاهش را بيان داشتند كه هر يك از اينها دليلى بود بر اينكه او يك فرد عادى و پادشاه نيست ، او به راستى فرستاده خدا است و حكومتش نيز يك حكومت الهى است .
در اينجا براى آنها روشن شد كه نه تنها قادر بر مقابله نظامى با او نيستند بلكه اگر فرضا بتوانند مقابله كنند به احتمال قوى مقابله با يك پيامبر پر قدرت الهى است .
لذا مـلكـه سـبـا بـا عـده اى از اشـراف قومش تصميم گرفتند به سوى سليمان بيايند و شخصا اين مساله مهم را بررسى كنند
ايـن خبر از هر طريقى كه بود به سليمان رسيد، و سليمان تصميم گرفت در حالى كه مـلكـه و يـارانـش در راهـند قدرتنمائى شگرفى كند تا آنها را بيش از پيش به واقعيت اعجاز خود آشنا، و در مقابل دعوتش تسليم سازد.🍃🌸
ادامه دارد...
#تفسیر_قرآن
#نمل
#تدبر
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
ادامه داستان سلیمان (ع) و ملکه سبا ( قسمت چهارم)
🍃🌸 سـليـمـان رو بـه اطـرافـيـان خـود كـرد و گـفـت : اى گـروه بزرگان ! كداميك از شما تـوانـائى داريـد تـخت ملکه سبا را پيش از آنكه خودشان نزد من بيايند و تسليم شوند براى من بـيـاوريـد؟👈🏻 (قـال يـا ايـهـا المـلا ايـكـم يـاتـيـنـى بـعـرشـهـا قبل أ ن تاتونى مسلمين ).
💥او به اصطلاح مى خواست ضرب شستى نشان دهد و كار فوق العاده مهمى انجام گيرد، تـا راه را بـراى تـسـليـم بى قيد و شرط آنها و ايمانشان به قدرت الله هموار سازد، و نياز به حضور در ميدان نبرد و خونريزى نباشد.
در اينجا دو نفر اعلام آمادگى كردند كه يكى از آنها عجيب و ديگرى عجيبتر بود!
نـخست عفريتى از جن رو به سوى سليمان كرد و گفت من تخت او را پيش از آنكه مجلس تو پـايـان گـيـرد و از جـاى بـرخـيـزى نـزد تـو مـى آورم👈🏻 (قال عفريت من الجن انا آتيك به قبل ان تقوم من مقامك ). مـن ايـن كـار را بـا زحمت انجام نمى دهم و در اين امانت گرانقيمت نيز خيانتى نمى كنم ، چرا كه من نسبت به آن توانا و امينم ! (و انى عليه لقوى امين ).
💥عـفـريـت بـه مـعـنـى فـرد گـردنـكـش و خبيث است ، و جمله انى عليه لقوى امين كه از جهات مختلفى توام با تاكيد است (ان - جمله اسميه - لام ) نيز نشان مى دهد كه بيم خيانت در اين عـفـريـت مـى رفـتـه ، لذا در مـقـام دفـاع از خـود بـرآمـده و قول امانت و وفادارى داده است .
دومين نفر مرد صالحى بود كه چنانكه قرآن در حـق او مـى گـويـد: كـسـى كـه عـلم و دانـشـى از كـتـاب داشـت گـفـت مـن تـخـت او را قـبـل از آنـكـه چـشـم بـر هـم زنـى نـزد تـو خـواهـم آورد!! 👈🏻(قال الذى عنده علم من الكتاب انا آتيك به قبل ان يرتد اليك طرفك ).
و هـنـگـامى كه سليمان با اين امر موافقت كرد او با استفاده از نيروى معنوى خود تخت ملكه سبا را در يك طرفة العين نزد او حاضر كرد..
هنگامى كه سليمان آن را نزد خود مستقر ديد زبـان بـه شـكـر پـروردگـار گـشـود و گـفـت : ايـن از فـضـل پروردگار من است ، تا مرا بيازمايد كه آيا شكر نعمت او را بجا مى آورم يا كفران مى كنم ؟!👈🏻 (فلما راه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربى ليبلونى ءاءشكر ام اكفر).
سـپـس افـزود: هـر كـس شـكـر كـنـد بـه سود خويش شكر كرده است ، و هر كسى كفران كند پـروردگـار مـن غـنى و كريم است👈🏻 (و من شكر فانما يشكر لنفسه و من كفر فان ربى غنى كريم ).
در ايـنكه اين شخص كه بوده ؟ و اين قدرت عجيب را از كجا به دست آورده ؟ و منظور از علم كتاب چيست ؟ مفسران گفتگو بسيار كرده اند.
ولى ظـاهـر ايـن اسـت كـه ايـن شـخص يكى از نزديكان با ايمان ، و دوستان خاص سليمان بـوده است ، و غالبا در تواريخ نام او را آصف بن برخيا نوشته اند، و مى گويند وزير سليمان و خواهرزاده او بوده است .
و اما علم كتاب منظور آگاهى او بر كتب آسمانى است ،. آگاهى عميقى كه به او امكان مى داد كـه دسـت بـه چـنـيـن كـار خـارق عـادتـى بـزنـد.🌸🍃
ادامه دارد ...
#تفسیر_قرآن
#نمل
#تدبر
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir