چون حل نکرده ایم معمای زندگی
درگیر مانده ایم به امای زندگی
گفتند عشق پاسخ این راز گونه گی ست
عشق است اینکه می کند آوای زندگی
عشق و جنون چه خواب خوشی دیده ایم ما
جز هجر و غصه نیست سراپای زندگی
با یک بلی هزار بلا را خریده ایم
جای گلایه نیست از اغوای زندگی
ما را که عشق دربدر خویش کرده است
ما را چه کار با غم فردای زندگی
ما را چه نسبت است به رندی و عافیت
پایین نشسته ایم نه بالای زندگی
بیرون نمی رویم به رای خود از جهان
چون خود نیامدیم به دنیای زندگی
با این تن ضعیف به جایی نمی رسیم
جز منزل دریغ و دریغای زندگی
درمان نشد، دوا نشد و مبتلا شدیم
مرگ آمده ست بهر مداوای زندگی
#علیرضا_قربان_خان
#بداهه
#زندگی
@eshare