eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
801 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
مولاےمن‌یابن‌الحسن بوے تورا دارد هواے جمڪران...! •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
استاد رائفے پور گفت: دریڪے از سخنرانیہا گفتم: امام زمان(عج) از ما بہ ظهور مشتاق تره؛ بعد مراسم در خانہ شڪ ڪردم نڪنہ ڪہ اشتباه ڪردم. و حالا... آقا منتظره ڪہ وقتش برسہ . با این احوال خوابم برد. دیدم پرنده اے امده داخݪ خانہ نمی تواند بیرون برود. و پرنده بہ همین خاطر خونین و زخمے شده ؛سعے ڪرم شیشہ را بشڪنم در آن حال صدایے در گوشم پیچید ڪہ: میݪ ما بہ ظهور از این پرنده بیشتر است... •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
شهدا میهمانِ ارباب هستن در آسمان همنشین ارباب هستن شهدا رفتن تا اربابشان بے یار نماند... •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
شهید شدن آن هم گمنام بزرگ ترین افتخار است ... اۍ ڪاش لایق باشیم😔 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شَِرَِوَِعَِ پَِاَِرَِتَِ گَِذَِاَِرَِیَِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_صد_و_یکم [علی] قرار شد
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ با دیدن آرمان چشمام گرد شد من:چرا میزنی بی حس بهم نگاه کرد از نگاهش ترسیدم احساس خطر میکردم آرمان: بیاریدش با این حرف آرمان چنتا از محافظا که پشت سر آرمان وایستاده بودن اومدن و منو دنبال آرمان بردن نمی دونستم چه خبره با گیجی به اطراف نگاه کردم دیدم دارن میرن پشت خونه وقتی رسیدم چشمام از تعجب گرد شد😳 یا خداااا 😥 یه مرد روی صندلی نشسته بود با نزدیک شش یا هفت محافظ پشت سرش... مرده پشتش به ما بود و نمیشد چهرش و دیدی نکنہ نـ....ـکنہ فهمیدن من کیم😳 با این فکر رنگم پرید 😰 اگه فهمیده باشن کارم تمومه منو بردن و جلوی همون مرده و وادارم کردن جلوش زانو بزنم سرم پایین بود که با حرف مرده یه تکون خفیف خوردم مرده : به به جوجه پلیس😁 دیگه مطمئن شدم که لو رفتم 😔💔 مرده: چی شد سرگرد زبونت و موش خورد [آرمان] فرشاد مثل همیشه بدون در زدن اومد داخل یه نگاه بهش انداختم و دوباره سرمو انداختم پایین همون طور که سرم تو گوشی بود گفتم: کی اومدی وقتی صدایی ازش نشنیدم سرمو بلند کردم دیدم همینطوری زل زده به من و پلک نمیزنه من:واااااا😐 فرشاد... فرررررشاد یه تکون خوردو گفت: دررررد سکته کردم من : می خواستی صدات میکنم جواب بدی یه پشت چشم برام نازک کردو گفت:اییییییش من:عووق مثل این دخترا برای من ایش و ویش میکنه😒😑 (حالا از خنده داشتم میمردم اخه خیلی بامزه گفت ایییش😂) فرشاد: برو بابا •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_صد_و_دوم با دیدن آرمان چشم
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ بعد گرفت روی مبل لم داد و از روی میز یه مشت مغز پسته برداشت و شروع کرد به خوردن پوکرفیس داشتم نگاهش میکردم که سرشو بلند کرد و نگاهم کرد فرشاد: هااا چیه 🤨 من:چیز خاصی نیست فقط آیا تو کاری نداشتی یهو انگار چیزی یادش افتاده باشه مثل جت از جاش بلند شد که از ترس چشمام گرد شد😳 من:چی شد فرشاد: یادم رفت برای چی اومده بودم وای سرهنگ میکشه منو من: خدا شفات بده بی نوبت انشالله😐 فرشاد: اول تو بعد من ... وااای سرهنگ گفت بهت بگم قرار دست راست رئس باند بیاد ویلا و هرچه زود تر برگردی من: وای نه بدون توجه به فرشاد شروع کردم به آماده شدن وقتی کارم تموم شد بعد خدافظی سرسری که مامان کردم سوار ماشین شدم و از خونه زودم بیرون با تمام سرعت میرفتم بعد نیم ساعت رسیدم و بعد پارک ماشین رفتم تو ویلا که یکی از خدمتکارا گفت تا ده دقیقه دیگه میرسن وااای یعنی چرا داره میاد فقط تو مواقعی که یه اتفاقی افتاده دنیل میاد اینجا با استرس تو حیاط قدم میزدم و تو فکر بودم و متوجه اومدن دنیل نشدم با قرار گرفتن دستی روی شونه ام از فکر اومدم بیرون و برگشتم که دیدم دنیله همو بغل کردیم دنیل آروم چنتا زد پشت کمرم و گفت: چطوری رفیق من: ممنون تو چطوری دنیل: منم خوبم من: راه گم کردی دنیل: این چه حرفیه ...راستی تو چشماش که شرارت موج میزد نگاه کردم و گفتم:چی دنیل: یه جوجه پلیس پیدا کردیم ههه فکر کرده میتونه تو باند عقاب نفوذ کنه و ما نفهمیم .. چشمام گرد شد😳 یاااا خدا نکنه ...نکنه فهمیدن امیر نفوذیه من:نههههه کی هست حالا دنیل : آره ... اونو بعد میفهمی فعلا به یکی بگو به امیر بگه بیاد حیاط گیج سری تکون دادم و به خدمت کار گفتم بره امیر و بگه بیاد •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
نظری، پیشنهادی، سخنی .... دارید درخدمتیم 👇 https://harfeto.timefriend.net/16392266410987
وقتے‌به‌خدا‌اعتماد‌داشتہ‌باشے ازهیچے‌نمے‌ترسے:)..! EHGHE FOUR HARFE
شهادٺ‌مقصد‌نیسٺ! •┈┈••✾🌱✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🌱✾••┈┈•
بغض‌گرفتہ‌بر‌گلوے‌ما‌کہ‌چرا‌هرچے‌میدویم نمرسیم‌به‌آرزویمان•••¡¿ ↯♡ EHGHE FOUR HARFE
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه‌های‌نیروے‌دریایی‌سپاه‌اونقدرحرفه‌ای‌شدن باانفجارها آهنگ میسازن😎🤞🏼 به نظرتون صهیونیست‌ها چه اهنگی دوست دارن که اون ریتمی بترکونیمشون؟😜 •┈┈••✾💝✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾💝✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏مسابقه قهرمانی بوکس در ترکیه برگزار شده، به هر بوکسور موقع ورود حق انتخاب پخش یه موزیک دادن، علیرضا قنبری بوکسور ایرانی مداحی فاطمیه مهدی رسولی رو انتخاب کرده تا پخش بشه دمت گرم پهلوون •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
کربلا🖤کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ مذهبی معرفی ائمه اطهار علیهم السلام توسط مدیر مدرسه ای در جمهوری آذربایجان •┈┈••✾💝✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾💝✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
بسم رب نـور✨♥️
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزی کمی با قرآن 🌱✨ قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ
روزی کمی با قرآن 🌱✨ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿٤٧﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿٤٨﴾ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿٤٩﴾ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٥٠﴾
ذڪر روز پـنـجـشـنـبـہ🌱✨ •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
واۍ برمن ڪه چنین شکسته ام دل مولایم واۍ برمن ڪه غافل شدم ز یاد مولایم واۍ برمن ڪه گویم چرا نمی آیے واۍ برمن ڪه خود کارے نڪردم براے آمدنش... •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
عاشقان،باݪ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شَِرَِوَِعَِ پَِاَِرَِتَِ گَِذَِاَِرَِیَِ
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_صد_و_سوم بعد گرفت روی مبل
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ وقتی امیر اومد بیرون وسط حیاط ایستاد و اطرافشو نگاه کرد فکر کنم دنبال من بود ... یهو دنیل به یکی از افرادش با سر اشاره کرد که رفتو با لگد به کمر امیر زد چشمام گرد شد 😳 این چه کاری بود کرد امیر از درد خم شد و بعد چند دقیقه برگشت و وقتی منو دنیل و دید تعجب و ترس و میتونستم تو چشماش ببینم دنیل تو گوشم گفت: بگو بیارنش سری تکون دادم بعد دنیل رفت پشت ویلا به یکی از افراد گفتم: بیاریدش و خودم جلو تر راه افتادم رفتم و کنار دنیل وایستادم افراد دنیل امیر و مجبور کردن تا جلو دنیل زانو بزنه بعد دنیل بر گشت سمت امیر ... حس کردم پرده پنجره طبقه دوم تکون خورد ... با حرفی که دنیل زود شکه شدم و نگاهم و از پنجره گرفتم وااای خدای من ، از این بد تر نمیشد ... دنیل: به به جوجه پلیس😁 •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_صد_و_چهارم وقتی امیر اومد
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ [زینب] همون لحظه سفارشمو آوردن و مشغول خوردن بودم که در کافه باز شد و یه پسره اومد داخل عجیب و غریب بود سرتا پا خاکستری بود و روی دستش عکس یه گرگ خاکستری بود و روی هودیش هم یه گرگ دیگه یه راست اومد طرف میز منو یه صندلی از میز کناری برداشت و گذاشت پشت میز و نشست تمام مدت با چشمایی درشت نگاهش میکردم سرش پایین بود و من همچنان نگاهش میکردم که سرشو آورد بالا که یه لحظه از ترس نفس تو سینه ام حبس شد خدای من چشمایی با رنگ خاکستری که رگه های سفید و طوسی توش بود چشماش خیلی شبیه چشمای یه گرگ بود و پوستی سفید مثل برف و ابرو های پر پشت و مشکی که یکی از ابرو هاش شکسته بود قیافش خیلی ترسناک بود مخصوصا چشماش •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
نظری، پیشنهادی، سخنی .... دارید درخدمتیم 👇 https://harfeto.timefriend.net/16392266410987
کـاش دَر صَحراے مَحـشَر وَقتی خُدا پُرسید بَندِه مَن روزِگآرَت رآ چِگونه گُذَراندے مَهدی فآطِمه بَرخیزَد وگویَد #مُنتَظِرمَن‌بود ❤️ #ادیٺ #شهید_گمنامــ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•