eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.4هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ . روی زمین دراز کشیدم و به اتفاقات اخیر فکر کردم. نگاهی به ساعت روی دیوار که تقریبا نزدیک سه ونیم رو نشون میده کردم‌. هنوز نیم ساعتی برای شروع جلسه ی مسجد مونده. بی حوصله به سقف خیره شدم و فکرم دوباره به سمت زهرا خانم پرواز کرد. یاد اون روزی افتادم که برای اولین بار دیدمش‌ چشم هام روبستم تا دوباره اتفافات اون روز رو مرور کنم. کارهامو تموم شد ازصبح که اومدم دنبال کارهای اداری ام. چند تقه به در اتاقم زده شد، بفرماییدی گفتم. محسن از لای در سرشو آورد داخل اتاق سرکی کشید و گفت : - میتونم بیام تو؟ -اره بیا...منم ده دقیقه ای کارام تموم میشه کم کم باید برم چندتا از برگه ها بهم داد و گفت: - این فرم هارو با خودت ببر توخونه مطالعه شون کن.برا شنبه حتما بیار تحویل مدیریت بدم باشه ای گفتم و کیف سامسونتم رو برداشتم باهم از اتاق بیرون اومدیم. محسن کمی جلوتر از من بود برگشت و گفت: - ماشینتو آوردی؟ - امروز حاجی کار داشت، ماشینو دادم به کاراش برسه خودم با تاکسی اومدم - باشه پس بیا من میرسونمت. درطول مسیر سرم رو به صندلی تکیه داده بودم. هوای قم به قدری گرمه با اینکه کولر روشنه باز هم احساس خفگی میکنم. - محسن جان همینجا سر کوچه نگه دار. دستت درد نکنه - کاری نکردم داداش به حاج خانومینا سلام برسون - بزرگیتو میرسونم خداحافظ. از ماشین پیاده شدم و وارد کوچه که شدم یکی از برگه ها رو درآوردم، هم راه میرفتم ، هم مطالعه می کردم . سرم پایین بود یهواحساس کردم با کسی برخورد کردم. سرم رو بالا گرفتم، مقابلم یه دختر چادری دیدم که از برخوردمون چند قدمی عقب رفت،گوشی از دستش افتاد و چند تیکه شد. کمی نگران به گوشی شکسته نگاه کرد، عصبانیت تو صورتش موج میزد. عذرخواهی کردم جوابم رو با تندی داد. خم شد تا تیکه هارو برداره به کمکش رفتم و نشستم. موقع برداشتن باطری دستش به دستم خورد سریع دستش رو عقب کشید مثل دختر بچه های مظلوم که از دست زدن به یه چیز داغ میترسه. نمیدونم چی شد یه لحظه نگاهمون بهم گره خورد سریع استغفرالله گفتم و نگاهم رو دزدیدم. سرم رو پایین انداختم. مبادا شیطان درونم بیدار شه. اونم دست کمی از من نداشت . دوباره به رسم ادب عذرخواهی کردم اما بدون جواب از کنارم رد شد و به راهش ادامه داد. لحظه ای مات چشمهای قهوه ای و براقش شدم. چند دقیقه ای سرجام خشکم زد، فکری به ذهنم رسید کاش آدرسش رو میپرسیدم تا خسارتش رو بدم .متاسفانه تا برگشتم مثل پری از کنارم رد شده و از کوچه محو شده بود. سرم رو علامت تاسف و ناراحتی تکون دادم و راهی خونه شدم . .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴کل رمان تو وی ای پی با 1566پارت آماده ست، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ توهمبن فکرا بودم که صدای زینب من رو از اون روز بیرون آورد - داداش؟ ساعت یه ربع به چهاره مگه نمیری جلسه. - چرا زینب جان الان میام، فقط یه چایی بهم بریز بخورم برم. - باشه، الان میریزم. با رفتن زینب، لباس هام رو پوشیدم. بعداز خوردن چایی، خداحافظی کوتاهی کردم و به طرف مسجد راه افتادم به مسجد که رسیدم، کفش هام رو جفت کردم و از میان کفش هایی که مرتب کنار هم گذاشته شده بود رد شدم و داخل رفتم. به خانم ها وآقایونی که از قبل باهاشون هماهنگ شده بود، سلام کردم و وقتی جای خالیش رو کنار خانم هاشمی دیدم ، ناراحت شدم. قبل از شروع جلسه، نگاهی به خانم هاشمی که با خانم اسلامی مشغول صحبت بود، کردم. تک سرفه ای کردم و گفتم - خانم هاشمی‌ ، حال خانم فلاح چطوره؟ بهترن؟ کاملا رسمی وسر به زیر که نشان از نجابتشون بود جواب داد - الحمدلله، بهترن. - خداروشکر، خب ایشون قرار بود به عنوان مسئول فرهنگی تواین اردو فعالیت داشته باشن، بنده مسئولیتهای ایشون رو خدمت شما میگم که بهشون برسونید اگر خوب شدن، که خودشون انجام میدن اگر نه، شما با کمک دوستان دیگه کمک کنید که کارها زمین نمونه. ان شاالله تا زمان حرکتمون، سلامتیشون رو کاملا به دست میارن. همه ان شاالله گفتن و با بسم اللهی شروع به صحبت کردم. مسئولیت هر کدوم رو تک تک گفتم وبعداز اتمام جلسه، با زینب تماس گرفتم و ازش خواستم زنگ بزنه و حالشون رو بپرسه. با بچه ها هماهنگ شدم تا وسایل مورد نیاز برای اردو رو خرید کنند تا موقع رفتن زیاد وقتمون گرفته نشه. به خونه برگشتم و تاشام آماده بشه به اتاق رفتم تا برای اردو برنامه بریزم و مسئولیت های مربوط به خودم رو یادداشت کنم تا یادم نره. با اینکه برگه ها جلوی چشممه ولی نمیدونم چی تووجود این دختر هست که هر لحظه فکرم رو به سمت خودش میکشه، خدایا نکنه گناه باشه خودت میدونی تا حالا به دختری فکر نکردم ونذاشتم ذهنم به طرف ناموس کسی بره. لبخندی زدم و یاد نیمه شعبان افتادم، وقتی که همراه زینب به حیاط اومد، اینبار از عصبانیت خبری نبود دختری رو دیدم که آرامش و نجابت خاصی داشت. سلام آرومی گفتم و خدارو شکر کردم که تونستم یه بار دیگه ببینمش و میتونم خسارت گوشیش رو بدم و از این عذاب وجدان خلاص شم. شب که به خونه برگشتم، با خودم دو دوتا چهارتا کردم که اگه هزینه ش رو بدم شاید قبول نکنه ولی یه گوشی براش خریدم و از طریق زینب براش فرستادم. اما اون قدر عزت نفسش بالا بود که قبول نکرد صدای در اتاق باعث شد حواسم از اون روزها پرت بشه بفرماییدی گفتم و زینب با سینی چایی و میوه داخل اومد - خدا قوت داداش، میخوام با مامان برم به زهرا سری بزنم،کاری نداری؟ این روزها زیاد اسمش رو از زبون زینب میشنوم هر چی تلاش میکنم ذهنم رو منحرف کنم ولی موفق نمیشم پوفی کردم و سرم رو خاروندم - نه برین به سلامت، بابت چایی و میوه هم ممنون. .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞