💢وقتی #شهید_مهدی_باکری
#شهردار_ارومیه بود، یک شب باران🌧 شدیدی بارید.
به طوری که #سیل جاری شد.
ایشان همان شب ترتیب اعزام گروههای امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد.
💢پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید، به کمک #مردم سیل زده شتافت.
در این بین #آقا_مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد، از #مردم #کمک میخواست...
💢تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود
#آقا_مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول #کمک به او شد.
کم کم کارها روبه راه شد. پیرزن به #مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: #خدا عوضت بده #مادر، خیر ببینی.🤲
💢نمیدانم این #شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یک کم از #غیرت و #شرف شما یادبگیره.
#آقا_مهدی خنده ای کرد و گفت
راست میگی #مادر، کاش یاد میگرفت....
#شهید_مهدی_باکری 🌹
#فرمانده_شجاع
در یکی از #عملیات_ها در شهر حلب، تکفیری ها با موشک های پیشرفته ی (کورنت) و (تاو) ادوات زرهی را به #آتش می کشیدند
به همین خاطر هیچ تانک و نفربری جرات و #قدرت مانور نداشت
همانجا بود که به #آقا_مهدی خبر دادند که چند نفر از رزمندگان #تیپ_فاطمیون زخمی شده اند ولی با وجود این موشک ها امکان جابجایی نیست
آقا مهدی بدون #تردید و #مصلحت اندیشی سوار یک نفر بر شد و به سراغ بچه ها رفت
این در حالی بود که #هرلحظه ممکن بود مورد اصابت موشک قرار بگیرد و زنده زنده در #آتش بسوزد😯
رفت و همه ی #مجروحین را یکی یکی سوار نفر بر کرد و به #سلامت بیرون آورد
#شهید_مهدی_صابری
#تیپ_فاطمیون