eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
917 دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 💠 مهدی شناسی ۸۷ 💠 مَهدی (۱) 🔹امام باقر(علیه السلام) می فرمايند: « ... قَالَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى أَمْرٍ خَفِيٍّ حَتَّى إِنَّهُ يُبْعَثُ إِلَى رَجُلٍ لَا يَعْلَمُ النَّاسُ لَهُ ذَنْباً فَيَقْتُلُهُ حَتَّى إِنَّ أَحَدَهُمْ يَتَكَلَّمُ فِي بَيْتِهِ فَيَخَافُ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْهِ الْجِدَارُ » 🔹امام باقر(ع) می‌فرمایند: علت نامگذاری صاحب الزمان به مهدی آن است که ایشان از امور مخفی و پنهانی افراد آگاهند « إِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى أَمْرٍ خَفِيٍّ » 🔹حضرت مهدی از رازها آگاه است، ايشان از امور مخفی زندگی ما پرده‌برداری می كنند و ما را با بواطن امور آشنا می سازند. 🔹نام مهدی از ظاهر خلق گذر مي‌كند و كنه و حقيقت هركس را بر خود او آشكار مي‌سازد. 🔹هركس متوسل به نام مهدی حضرت حجت شود با حقيقت وجودی خود بيشتر آشنا می شود و چون از ايشان مدد جويد دست يدالهی او هر خواهانی را از ظلمت عالم ماده رها می کند. 💠🔹💠 ۸۷ @fadayiane_banoye_damshgh
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 💠 مهدی شناسی ۸۸ 💠 مهدی (۲) 🔹امام باقر(ع) در ادامه‌ی این روایت می‌فرماید: در زمان ظهور مردی ظاهر الصلاح خدمت حضرت مهدي مي‌رسد و حضرت دستور قتل او را صادر می كنند، پرد‌ه‌ها و حجاب‌های عالم ماده سبب شده تا مردم از حقيقت وجودی اين مرد باخبر نشود در حاليكه او مجرم به قتلی مخفيانه بوده است. 🔹روایت متذکر می‌شود هيچ كس برای اين مرد گناهی نمی‌شناخت در حاليكه حضرت مهدی(عج) پرده‌ها را از چشمان مردم كنار می زنند و حقيقت او را روشن می سازند. 🔹در ادامه‌ روایت چنین آمده است: در زمان ظهور مردم می ترسند تا در خانه‌هايشان حرفی بزنند، آنها نگران هستند كه ديوار خانه‌هايشان شاهدی عليه آنان در محضر امام زمانشان باشد. 🔹اين نام در عصر غيبت در ميان منتظران كاربرد فراواني دارد و بسيار كسانند كه وجود مقدس امام عصر را با نام مهدی(عج) مورد خطاب قرار مي‌دهند. 🔹اگر هر يك از ما خود را از منتظران آن حضرت مي‌خوانيم و در هر صبح و شام برای ظهور ايشان دعا می كنيم و چشم بر در دوخته‌ايم تا شايد جمعه‌ای بيايد و ما ظهور حضرت را درك كنيم، شایسته است تا برای پایان یافتن انتظار به نام مهدی ایشان متوسل شویم تا ایشان با جلوه‌گری این نام ظاهر و باطن ما را یکرنگ، یک‌سو و یک‌جهت کنند. 💠🔹💠 ۸۸ @fadayiane_banoye_damshgh
... ح‌سین ق‌دیانی: بهمن ۵۷ هنوز دنیا نیامده بودیم ما سربازان درون گهواره‌ی امام بعد از خمینی بودیم فجر را ندیدیم اما والفجر را چرا و لیال عشر والفجر ۸ ما خورد به پست و شغل پدران‌مان شد یک معما کجایی معلم انشا؟! املا؟! ریاضی؟! از اروند وحشی بابای مریم طاهری با چه محاسباتی توانست رد شود؟! مگر می‌شد رد شد؟! آهای خوارزمی! الگوریتم لبخند را چه می‌دانی آهای ابن سینا! کاش بودی بودی و برای روحانی نسخه‌ی می‌پیچیدی آهای ابوریحان! این را بدان و بعد بمیر عبور از اروند، کار خدا بود آقای ظریف! اما جوهر قلم پدر من هیچ‌وقت حیف نمی‌شود عشق است با روی در آری! ما از تبار شیران بهمنیم عقابان بازی‌دراز بچه‌های صبحگاه دوکوهه دلاوران حمید کجایید برادران باکری؟! خیبر و بدر تمام شد اما هنوز حاج‌قاسم ادامه دارد الی بیت‌المقدس سلام بر سلام بر سلام بر که چه بوسه‌ای زد بر دست امام در جماران دلم زیارت عاشورای حاج‌منصور می‌خواهد در فاطمیه‌ی جبهه‌ها حرف را رک بزن! اگر این زمین بخورد بچه‌های تو را مسخره می‌کنند فاطمه! سلام بر مادر پهلوشکسته‌های شلمچه که هنوز هوای خون شهدا را دارد خوب می‌دانم بیمه‌ی دعای است آن قطره‌های سرخ اردیبهشتی السلام علیک یا مادر السلام علیک یا زهرا یا زهرا! همه‌ی سربندها حرف از شما بود حتی بهشت زهرا عطر تو را دارد تو پلاک خانه‌ی پلارکی تو نسیم سحر کرخه‌ای تو عمود خیمه‌ی مجنونی که دیروز مادری کردی برای و امروز برای باز هم برایت مراسم گرفته آقا چه خوب مادری دارد انقلاب و رهبر انقلاب و من همیشه دوست دارم این‌جور بنویسم؛ دعا کن برای بشریت یا حضرت مادر معصومیت‌مان از دست رفته امام‌مان غائب است غریب شده‌ایم تنهاییم وه که چه نیازی داشتیم به چه به موقع آمد چه خوب شد که آمدی داشت مدام تو را صدا می‌زد انقلاب یا زهرا! یا زهرا! اروند روزگار باز وحشی شده نه! عادی نیست این همه جزر و مد باز هم مدد از تو می‌خواهند بچه‌ها مادری دیگر مادر گمنام‌ترین شهیدان که خون‌شان را تا کربلا جوشاندی تا خود بین‌الحرمین هدف بود مانده‌ام چگونه کردی بچه‌ها را مادرجان! که هدف شد که رسیدیم ما به اینک موسم دیار است گویی سربند حاج‌قاسم بر پیشانی بسته شده چه یا زهرای سرخی چه سحر مبارکی مانده‌ام کجا را می‌بیند فرزندت سیدعلی که این همه است یا زهرا! آخرین روزهایی است که از بی‌خبریم مگر نه؟!
🕊 #عصرونه_شهدایی ☕️ 🍃 جوان بسیار خوش خنده‌ای بود. 😊 همه‌ی دوستانش، خنده‌های او را به یاد دارند. 🍃روزی که #مهدی را در آرامگاهش به امانت می‌گذاشتند، آنان که چهره‌اش را دیدند، گفتند: «او میخندید. درست مثل خنده‌های هوش ربایش در زمان حیات». ▫️ما هم که به چهره‌ی ثبت شده از هنگامِ تدفین او نگاه کردیم، آثار تبسم را دیدیم. #مدافع_حرم #شهید_مهدی_یاغی🌷 #لبنان
❣️ ❣️ 🔸خدا کند که بیابم نشان ❣ را 🔹نشان دهم به همه مهدی را👥 🔸به عالمی قرص نان مهدی 🍪را 🔹 دوباره زنده کنم 💫 را 🍃🌸 🌹🍃🌹🍃
🕊🕊🕊 🌙 🌸 برای مهدی... 📜 یک بخش از وصیت‌نامه‌ شهید مدافع حرم برای پسر کوچولویش محمد❣ 🌱زندگی کن برای (عج)، درس بخوان برای مهدی، ورزش کن برای مهدی 🌱محمد... من تو را از خدا برای خودم نخواستم، تو را از خدا خواستم برای ❤️ 🌙✨
🔸نورانی بود و دنبال نور می گشت💫 راه #میانبرش را پیدا کرده بود و هیچ چیز نمی توانست جلودارش باشد. تنها یک چیز به او #آرامش می داد و آن شهادت🌷 بود. همان چیز که به گفته مادرش به عنوان #اولین_کلام در کودکی به زبان آورد. 🔹نامش #مهدی بود و تاب دیدن اسارت دوباره #حضرت_زینب(س) را نداشت😔 چرا که رسم پروانگی در تار و پود وجودش بافته شده بود. 🔸جنگ 33 روزه یا جنگ #سوریه برایش فرقی نداشت چرا که حرف پیر مسجدشان هر روز در گوشش نجوا می شد که می گفت: #راه_شهادت را در دوران خودت بیاب. 🔹او نه برای #اسد رفت و نه برای پول💰 بلکه برای بی بی زینبی رفت که ندای "هَل مِن ناصر یَنصُرنی" اش را می شنید و تاب ماندن💓 در خود نمی یافت. 🔸از او عکس های📸 کمی به یادگار مانده؛ شاید حرف #پیر_جماران را شنیده بود که می گفت: "اینها دنیاست" #شهید_مهدی_عزیزی 🌹 #شهید_مدافع_حرم
🔰خوابی که خبر از شهادت مهدی را داد 🔸دو روز مانده به مهدی مادر بزرگش خوابی می بیند. وی در این خواب می بیند که از یک تاریک و غبار آلود? آقایی نورانی بیرون آمد. از آن اقا پرسید که اینجا کجاست وی پاسخ داد " آمده ام سرباز خسته را ببرم " 🔹این خواب دو روز بعد با مهدی تعبیر شد و با صحنه هایی که خانواده شهید در معراج شهدادیدند مطابقت پیدا کرد. 🔻مادر شهید می گوید: صد در صد از که انتخاب کردم راضی هستم و این باعث من است. اگر برای مهدی غیر از این پیش می آمد من باید شــک می کردم. لیاقتش بود. 🔸مهدی حالت خاصی داشت. هیچ وقت نمی توانستم وی را با نگاه کنم. برای همین هر وقت می آمد جلوی پایم می نشست سریع بلند می شدم یا می آمد جلویم می ایستاد سرم را پایین می انداختم گویی قلبم? کَنده می شد. این حالت را از کودکی نسبت به داشتم. هر وقت در نماز می نشست ساعت ها دست به دعا بود وگردنش کج. من میگفتم خدا من که نمی دانم این چه می خواهد هر چه می خواهد کن.
💢وقتی بود، یک شب باران🌧 شدیدی بارید. به طوری که جاری شد. ایشان همان شب ترتیب اعزام گروههای امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد. 💢پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید، به کمک سیل زده شتافت. در این بین متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد، از میخواست‌... 💢تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول به او شد. کم کم کارها روبه راه شد. پیرزن به که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: عوضت بده ، خیر ببینی.🤲 💢نمیدانم این فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یک کم از و شما یادبگیره. خنده ای کرد و گفت راست میگی ، کاش یاد میگرفت.... 🌹
#عاشقانه_‌شهدا روزی که #مهدی می‌خواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد خانه خواهرش. از لحنش معلوم بود خیلی بی‌قرار است. #مادرش اصرار کرد بگویم بچه‌ دارد به دنیا می‌آید. گفتم: نه ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید #نگران برگردد... مدام میگفت: من مطمئن باشم #حالت خوب است؟ زنده‌ای هنوز؟ بچه هم زنده است گفتم: خیالت راحت همه چیز #مثل_قبل است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمدو چهار روز بعد #ابراهیم آمد... بدون اینکه سراغ بچه برود آمد پیش من گفت: #تو حالت خوب است ژیلا؟ چیزی کم و کسر نداری بروم #برات_بخرم؟! گفتم: احوال #بچه را نمی‌پرسی گفت:‌ تا خیالم از #تو راحت نشود نه! وقتی به خانه می‌آمد دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم همه کارها را #خودش می‌کرد. لباس‌ها را می‌شست، روی در و دیوار اتاق پهن می‌کرد. #سفره را همیشه خودش پهن می‌کرد. جمع می‌کرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه #فقط_بااو بود. #شهید_محمدابراهیم_همت🌹
❣ 🌸ای کاش که انتخابمان بود 🌺هر پرسش و هر جوابمان مهدی بود 🌸ما طالب غیریم💔 و ز این بدبختیم 🌺ای کاش که مهدی بود 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃
❣ ياد آن شاعر به خیر که دمادم میگفت: خبر آمد "خبری در راه است" سرخوش آن دل که از آن آگاه است ولی ای کاش خبر می آمد که مى خواهد پرده از مهدی زمان بر دارد پرده از روزنه ی پرده از راز نهان بردارد کاش روزی خبرآید که دل‌خلق خدا از فراسوی افق می آید ، آن یوسف گم گشته‌ی زهرا و على از شب هجر به می‌آید 🌸
❣ 🌼دست ما بر کرم 🍃و رحمت باشـد 🌼عشق ما آمدن 🍃دولت "مــهدی" باشـد ای معشوق دل ها 🌸🍃
⚜خدايا! تو مي­ داني كه فقط به خاطر آمده ام و به خاطر راضي نمودن قلب مقدس✨ فرمانده كل جبهه ها (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و پاسخ به نداي نائب بر حقش امام عزيزم. ⚜خدا اين جسم را در اين راه بپذیر و خدايا در لحظات آخر كه در خون ناقابلم مي غلتم مولايم عزيز را بر بالينم برسان𔌨 🌺 🌙✨
دست برد سمت شبکه های و دخیل بست. دلش مانند دستانش گره خورد به که قرار بود حاجت روایش کند، بیقراری میکرد گویی در منجلابی فرو رفته که هیچ راه نجاتی ندارد و دقیقا حس می کرد در منجلاب فرو رفته و کسی نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب نجات دهد و تا منتهی الیه آرزویش یعنی برساند. دلش گرم بود به ، اربابی که دلش نمی آمد نوکرش بیش از این عذاب بکشد که درخواستش را خواند و امضاء زد و نام در زمره ثبت شد. به گمانم از همان اول مهدی قصه را خوانده بود که زبانش با کلمه ی باز شد و تا آخرین لحظه سعی کرد شهید باشد تا شهید شود..💔 مادرش اما نمی خواست شیرینی این را به کام پسرش تلخ کند که به همه سفارش کرد: این لحظه برای پسرم خیلی شیرین است ، مواظب باشید این شیرینی را به کامش تلخ نکنید. 🌷
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریبمان 💫💫💫💫💫 🌺 امام حسین(ع) در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند: 🔴 «مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می توانید درباره ی مهدی(ع) سخن بگوییدو قلم فرسایی کنید، آن چه که درباره ی شخصیت این معصوم بگویید درباره ی همه ی معصومین(ع) گفته اید، چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون عصر، عصر حضرت مهدی(ع) است سزاوار است که درباره ی او مطالب گفته شود. 🌹و در خاتمه فرمودند: 🔵 باز تأکید می کنم درباره ی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدی ما مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و سخن گفت. 📚صحیفه مهدیه، ص ٨٣
🍃💚 به سرم رحمت بی واسعه یعنی بهترین حادثه و واقعه یعنی مهدی اخم چشمش علی و خنده‌ به لبش جمع این جاذبه و دافعه یعنی 🌷
#خستگی_مانع_محبت_نشد شب اومد خانه چشم هایش از بی‌خوابی شدید، سرخ بود. 😴 رفتم سفره را بیاورم، ولی نگذاشت. گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از خجالتت در بیام. ☺️ گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی... نگذاشت حرفم تمام بشود بلند شد و غذا را آورد. 👏 بعد غذای #مهدی را با #حوصله به او داد و سفره را جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما».☕️ 📚از کتاب: به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲ #شهید_محممد_ابراهیم_همت #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
💚 ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم از بندگی حضرت معبود زدیم این الفت ما به دوست امروزی نیست یک عمر دم از (عج) موعود زدیم 💔 🌷
❤️ 🍃پـاڪ نگـهشـان دار، را مےگـویم؛ این چشـم ها، فـرش زیـر پـاے اسـت؛ نگهـشان دار..!🍃
❤️ 🍃پـاڪ نگـهشـان دار، را مےگـویم؛ این چشـم ها، فـرش زیـر پـاے اسـت؛ نگهـشان دار..!🍃
❤️ وَ أَنتَ لا تَعرِفُ ماذا فَعَلتَ بِقَلبِ ... وَ تو نِمیدانی که با قلبِ «عج» چه کرده ای!💔 ببخش مولای من... 🌹
✳️ آیا دلی هست که با فریاد «هل من ناصر» امام زمان بلرزد؟! 🔻 فرياد استنصار و طلب ياری (ع)، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش می‌رسد: «هل من ناصرٍ ينصرني؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله». فرياد استنصار (ع)، نيز همواره بلند است. آيا كسی هست كه مهدی آل محمد را ياری كند؟ آيا كسی هست عشق مرا در دل‌ها زنده كند؟ و انسان‌های بريده از مرا با من پيوند زند؟ 🔸 می‌گويند با شنيدن فرياد «هل من ناصر حسينی»، گهواره‌ی تكان خورد! آيا با شنيدن «هل من ناصر مهدوی» نيز، دلی هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيمانی ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟! 📚 از کتاب 👤
❣️ ❣️ تاگفتم السلام علیڪم دلمـ💔شکست نام بنـدِ دلم را، زِهم گُسَسْت ای اسم بہ زبانم عَلَی الدَّوام ماجاءَ غَیرُ اِسمُڪَ فی مُنتَهی الکلام 🌼