eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
918 دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
💠بامرام ترین آدم ✅یادم هست، تو دوره آموزشی بعد شامگاه همه خسته و کوفته اومدیم سمت آسایشگاه. بعد از اون همه تمرینات سخت تازه باید مثل بچه آدم می رفتیم و پوتین هامون را #واکس می زدیم ✅ما نای #ایستادن رو به رو پاهامون رو هم نداشتیم واکسن زدن که جای خودش رو داشت تو اون حالت که منتهای آمال ما این بود که بچسبیم به زمین و #استراحت و .... ✅ #حسین پوتین همه بچه‌ها را برد و واکسن زد و اومد نشست روبرویمان آن لحظه احساس کردم #بامرام_ترین آدم روی زمین نشسته روبروی من راوی: حسین کاید خورده سال ۱۳۹۵ دوره آموزشی تبریز #شهید_حسین_ولایتی_فر
🔥بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید ریختند و زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن ماند. مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام (ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود.💔 🌷 اولین شهید مدافع حرم
فداییان بانوی دمشق
🕊🌷شهیدی که مظلومانه در راه دفاع از ناموس فدایی حق شد...🥀 🦋🌹 نیمه شعبان سال 1390 جوان 19ساله ای در
‍ گاهی باید از (ع)، چیزی فراتر از ، توبه و خواست و در میدان عمل مردانه، آمر به معروف شد. عاشقان حسین (ع)♥️ پیروان خوبی می شوند مثل ، طلبه جوانی که غیرتش اجازه نداد خانم بی پناهی به حراج برود📛 در مقابل عده ای که اسم مرد را به تاراج برده اند، ایستاد.‌ کرد و تیغ جهالت نااهلان حنجرش را همچون حنجر خنجر خورده اربابش پاره کرد⚡️ خورد اما زخمی که از حرف های مردم بر دلش ماند بیشتر از زخم های آن ها درد داشت. در عجبم از عده ای که برای حضرت زینب(س) گریه می کنند اما وقتی این روزها کسی از ناموس این خاک دفاع می کند، بی تفاوتی را پیشنهاد می دهند. شاید هم چون مردم کوفه اول نامه نوشته📩 و در وقت عمل شمشیرها را تیز کرده اند. تیزی شمشیرها بیشتر از جسم، دل را زخم می کند💔 مثل دلِ که از این همه نصیحت های بی فکر سوخت. او به فکر راه ارباب و بود و مردم به فکر سازشی که جز چیزی در آن نیست. او درد کشید😣 ماهها و با دلی شهید شد🌷 شهادتت مبارک . زنان این سرزمین تا جان در بدن دارند مدافعانی همچون تو هستند. دعا کن به خون های پاکتان زینبی زندگی کنیم و بمانیم🤲 ✍نویسنده:‌ منتظر 📅تولد: 1371/8/9 📅شهادت: 1393/1/3 تهران 🗺مزار: تهران. بهشت زهرا قطعه ۲۴
فداییان بانوی دمشق
دلشوره امروز مثل سُرور دیروز ، می ارزد....! ح س ی ن براه افتــاد! میدانی؟ همان را میخواهد که خدا... حتی آوارگی دخترکانش را! و باز واژه تسلیم در برابر حسین، خم خواهد شد... 💔
داشت رو زمین با انگشت چیزی می نوشت✍. رفتن جلو دیدن؛ #چندین_متر، صدها بار نوشته؛ حسیـــن.... حسیـــن.... #حســـین.... طوریکه انگشتش زخم شده💔 ! ازش پرسیدن: حاجی چکار میکنی ⁉️گفت: چون میسر نیست من را کام او، #عشق_بازی میکنم با #نام_او.... #شهید_مجید_پازوکی #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
| حسن آقامیری... : شماکه نمیتوانید ببخشید بیجا میکنید از دم میزنید! آقای محترم! حر بود، با همه یال‌وکوپال وابهتش، چکمه به گردن، سرزانو و در اوج ادب و ندامت توبه کرد و هم کرد! کدام مجرم شبیه حر شد و ما نبخشیدیم؟ اول حر میدان نشان بده بعد بخشش (ع) را ببین.
🌷🍃 💚نامش شفا دهنده‌ے درد اسٺ تا ابد نام حالِ مرا جا مےآورد 💚این اشڪ،از حسابِ پس انداز فاطمہ‌ سٺ سرمایہ اے ڪه مبادا مےآورد ❤️ #۵_روز تا 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شدت ارادت اهل به علیه السلام 🔰 به ادعای و برخی وهابی زده ها، ائمه علیهم السلام نام فرزندان خود را از نام های میگذاشتند و این نشانه رابطه خوب و صمیمی بین آن ها بوده است!! ⁉️ اما آیا هم نام های اهل بیت علیهم السلام را بر فرزندان خود میگذاشتند؟ 👈 هرچند که اهل سنت نام و و دیگر نام های علیهم السلام را بر فرزندان خود نگذاشتند؛ اما برخی از اهل شام این نام ها را بر فرزندان خود گذاشته بودند. اما این اتفاق هم نشانه ارادت آن ها به علیهم السلام بوده است؟! 🔊 💥ببینید و انتشار دهید
توسل در شب عروســـی😍 همسر شهید شهید "محمدرضا ارفعی" می‌گوید: مراسم عقدمان سوم بود، روز تولد امام (ع). دوست داشتم سر عقد لباس سپاه بپوشد، هرچه اصرار ڪردم زیر‌بار نرفت، گفت: «من خودم را لایق این لباس مقدس نمی‌دانم.» اما برای مراسم عروسی، پایش را ڪرده بود توی یک که الا و بلا باید مراسم شب چهارشنبه باشد. دلیلش را ڪه پرسیدم، جواب داد: « ڪـردم شب عروسیم دعای توسل بخونم»😊 آخر سر هم ڪار خودش را ڪرد. 🌙✨
🍃در روضه ی مادر حرف از کوچه و که می شود ، از و غلاف شمشیر ، نوکرها بی تاب می شوند و دست هایشان مشت....😔 . 🍃در روضه ی ارباب ، وقتی روضه خوان از حمله به خیمه ها، و بی گوشواره می گوید ناله ها بیشتر می شود ...😭 . 🍃خادم الحسین هایی که در روضه بی تاب می شوند، نبض غیرتشان می زند اگر به خانمی شود.... . 🍃محمد محمدی، نوکری بود که درس را از بر بود. رگ غیرتش جوشید وقتی دید به ناموس مردم بی حرمتی می شود . نتوانست مثل رهگذرها کلاه بی تفاوتی بر سر بکشد و راه خودش را برود.ایستاد و به اش عمل کرد.وظیفه ای که خیلی از ما فراموشش کرده ایم. 😞 . 🍃برای از ناموس کشورش ، جانش را داد.دلم شکست وقتی فهمیدم از به او چاقو زده اند.گویی سرنوشت قسمت فرزندان است...😓 . 🍃آمر به معروف قصه ما شهید شد اما در تاریخ می درخشد وقتی اعضا بدنش به چند نفر جانِ دوباره بخشید .خوش به حال آن کس که شهید در سینه اش می تپد.قلبی که محبِّ است و با ذکر بی تاب می شود.❤️ . 🍃 قلم در دست میگیرم اما ذهنم سوی می رود. اویی که در راه جان داد اما حرف ها و ها دلش را بیشتر از جسمش زخم کرد.💔 . 🍃خلیلی ها و محمدی ها جان دادند تا قصه و بازار تکرار نشود .به بانویی نشود، پیش چشم مردی ناموسش..... . 🍃چشم می بندم بر دنیای اطرافم.بر آن هایی که شاید با غریبه شده اند .بی خیال تمام ها و ها، به یاد چادر خاکی مادرم و به حرمت خون ، چادرم را محکم تر می گیرم . زینبی می مانم پای حسین های زمان......🌴 . ✍نویسنده: . 🕊به مناسب شهادت . 📅تاریخ شهادت: ۲۷ مهر ۱۳۹۹
🌷 با عشق حسین هر ڪه سر و ڪار ندارد خشڪیده نهالیست ، پـر و بـال ندارد ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم آتش بہ‌ محبان ڪار ندارد ❤️ 🌷 🌙
🍃در میان العفو های و اشک برای که غم هایش را با چاه شریک می شد، حرف هایش را بر تن کاغذ به یادگار گذاشته است. قسمتی از اش، درس بزرگی است برای نسلی که امامش غائب است و منتظرهایش، غافل شده اند از ظهورش🥺 . 🍃نوشته بود: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتا. . 🍃نسیم ِغربتِ از سوی کوفه کوچ کرده و حال در دوران غیبت حسینِ زمان، در میان شیعیان می وزد. سیاهی نامه اعمال ها با درد سینه اش برابری می کند. اما به رسم مادرش دعا می کند برای شیعیان و از خدا طلب می کند برای گمراهی ها و گناهان😓 . 🍃 گاهی وجدان هم ناله سر می دهد و خستگی هایش را با دلگیری های عصر به رخ یاران بی وفا می کشد😞 . 🍃راه برای سرباز آقابودن باز است. محمودرضا ها ، سرباز آقاشدند و با فدا کردن جانشان، زمینه ساز ظهور شدند. به قول شهید: «امام زمان امروز سرباز باهوش و پای کار می خواهد، آدمی که شجاع و مرد میدان باشد» کاش بودن را توبه کنیم و سرباز شویم😔 . . ✍️نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۸ آذر ۱۳۶۰ . 📅تاریخ شهادت : ۲۹ دی ۱۳۹۳.قاسمیه جنوب شرقی دمشق . 📅تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : گلزار شهدای تبریز
فرق ما با اونها: درروز عده ای ازپیرمردهای مسلمان ازبالای کوه نگاه می کردند که امام علیه السلام نجات یابد ولی وهب نصرانی به یاری امام شتافت و شهیدشد🌷 ۱۴۰۰سال بعد پیرمردی (پاپ) دعا کرد که عراق نجات یابد ولی یک ایرانی به یاری و شتافت و😔 ما در این راه کلی دادیم برین تاریخ کل جهان رو از موقع تشکیل جمهوری اسلامی رو بخونید 👌 هرجاکه ملتی به یاری‌ نیاز داشت در صحنه حاضر بود 💪 🔅 🌷 ✨ ✨🌙
روح‌الله امام حسین(ع) بود. رو برای خودش معیار قرار داده بود. هرکاری که می‌خواست انجام بده🚶‍♂ اول می‌سنجید که این کار، اون رو به حسین(ع) نزدیک می‌کنه یا دور...🤔 گاهی که در ماشین موسیقی🎵 می‌گذاشتیم▶️مخالفت نمی‌کرد اما کمی که می‌گذشت می‌گفت: احساس میکنم از(ع) دورم می‌کنه. 🤭 آهنگ را قطع می‌کرد⏹ و می‌گفت: حالا کمی حسین رو بگیم که از یاد حسین دور نشیم...بعد اگر خواستی دوباره ضبط رو ▶️ روشن کن...😳🤗 روح‌الله در تمام لحظاتش امام (ع) بود. ✅ به نقل از: همسر و دوستان شهید شهید مدافع حرم شهید روح الله قربانی
🌹🌷 بہش گفتم: چند ۅقتیھ بھ خآطر مسخڔم میڪنن....😔 بھم‌گفـٺ: براۍ اونایـی‌ڪھ اعتقاداتتون‌ رو‌😡 ‌میڪنن‌، دعآڪنین‌خدآبھ عشق❤️ '' دچاࢪشون‌ڪنھ😍 🕊 ✨ 🌙✨
"نرخ رفتن به سوریه چند است قدر دل کندن از دو فرزند است" 🍃شنیده ایم دختران بابایی اند؛ اصلا تکیه گاهشان شانه های محکم پدرانشان است و زمانی که دلگیر میشوند؛ سر بر آنان فرو آورده و در آغوش آرام میگیرند. 🍃دختران شما را که دیگر نگویم. هنگام رفتن دست هایشان را گره زده بودند به پاهای پدر که مبادا روزی حسرت این آغوش بر دل کوچکشان بماند. طاقت نداشتی جسارت را به سه ساله ی ببینی و هر چه داشتی جا گذاشتی و تنها با دلی بیقرار از سه ساله ی خودت گذشتی و روانه ی حرم رقیه ی ارباب شدی. 🍃برای رفتنت اما کسب اجازه لازم بود. پدرت راضی نبود و همین تورا بیتاب تر کرده بود. دختر شش ساله ات وقتی فهمید برای نذری که به سوریه داشتی؛ از اسلامشهر تا را پیاده رفتی، با شیرین زبانی پدربزرگ را راضی کرد و نوای رفتنِ تورا به دلش انداخت. 🍃رضایت مادر را نیز به ائمه سپردی و چه خوب ممکن کردند آرزوی ناممکنِ همیشگی ات را. راهی شدی و مادرت تنها پسرش را نذر پیکر بی کفن فاطمه(س)کرد به جبران روزهایی که در نبود تا یاریش کند. نهایت داستان ات شد شهادت🕊 🍃حوالیِ افطار و لحظات زیبای میهمانی خدا ؛ در یازدهم ماه مبارک رمضان؛ روسفید شدی و همنشین همیشگیِ سفره ی خدا. و این است عاقبت . ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٨ دی ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ خرداد ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حماء_سوریه 🌹🍃🌹🍃 🌙✨
📝 #اسم_نیکو ▫️ظرف ها را از مادر گرفت، شست و گفت: دستات دیگه حساسیت گرفته مادر. مادر رفت سراغ غذا که روی اجاق گاز بود. پسر، دنبال مادر رفت؛ مثل اینکه می‌خواست به مادر چیزی بگوید. رفت کنار مادر و خیلی مودب گفت: مادر چرا اسمم را گذاشتید فرزام؟! چرا #علی نه؟! #حسین نه ؟! ... و ادامه داد که: آخه آدم با شنیدن فرزام یاد هیچ انسان خوبی نمی‌افته! من اصلا صاحب نامم رو نمی‌شناسم که بهش افتخار کنم! از همان روز به بعد بود که همه علی صدایش می‌زدند. ✅ مواظب باشید فردای قیامت فرزندانتان با اسمی که برایشان گذاشتید به خدا شکایت نبرند. 🥀شهید علی پورحبیب 📖 آب زیر کاه، ص 37 #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
🌱قلم، تاروپود کاغذ را می‌پیماید و ولادتت در خوشه های زمستان را به تصویر می‌کشد. 🌱طلوع عاشقانه ات، آغازی شد برای پلی دیگر به سوی خدا لابلای لایه های زندگی ات، ذاکر شدی و قلبت در مسیر روضه های رمضان آرام گرفت. 🌱زندگی را در کنش و کاوش یافتی. در میانه نبرد، معنا بخش دلیری و دلاوری شدی و راه و رسم زیستن را به اهل زمین آموختی. 🌱قلم، وجودت را تمنا میکند تا بنویسد و بنوازد از شیرینی شهیدانه لحظه هایت، و ترسیم کند محبتی را که در راه اندوخته بودی. 🌱بعد از بهار زندگانی ات، اینبار میزبان تو شد و «درعا» آوردگاه تکاپوی جسمت با خون؛ هنگامی که روحت در ابدیت آرام می‌گرفت. 🌱دستمان را بگیر و دست آویزمان شو؛ اهل زمین همچنان به آموزگاران عشق محتاجند ... ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱ تیر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا ✨🌙
🍃 از زمان قلبش به بزرگی دریایی بود که در نزدیکی آن چشم به جهان گشود. همان جا قدم برداشت، سخن گفت و راه و رسم حسین(ع) را آموخت. 🍃۲۲ سال بعد همان قلب، خود را به رساند و میان انبوهی از خون تپیدن گرفت. همرزمان با غبطه به چهر‌ه‌اش نگریستند و محو تماشای چشمانی شدند که به آغوش باز خیره شده بود. 🍃 جزیره مجنون محل دیدار خیلی از با امامشان بود. به راستی چه کسی می‌داند شهدا هر کدام چگونه به ملاقات ایشان رفتند؟! 🍃 یکی چشم‌هایش را به جزیره مجنون سپرد، دیگری دستانش را، آن یکی سرش را برای دیدار بخشید.یکی از لاله‌هایی که در رویید، شهید اسفندیار اکبرنیا بود.او که ندای (ع) را لبیک گفت و دست در دست همرزمان، در کنار جزیره مجنون دل دشمن را شکافتند و خوش درخشیدند✨ 🍃 شهید اسفدیار اکبرنیا ره صد ساله را یک شبه طی کرد و برای به دست اوردن جایی در آسمان به سوی رهسپار شد. 🍃 او از کودکی در دامان آب پرورش یافت و اینجا در جزیره مجنون آشنای آب بود💙 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ تیر ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ٩ فروردین ۱٣۶٣ 📅تاریخ انتشار : ۳ تیر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : خطیر کلا 🌹🍃🌹🍃 ✨🌙
🌱 وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُــ و مرا از آلودگۍ اعمال گذشته‌ام پاڪ ڪن بحق روزم بنامت الهی به امید تو ❤️
🍃درست سی و یک سال پیش، در حیاط ، پلاک هشت غنچه ای از دیار تهران شکوفا میشود که بعدها میشود یکی از ستارگان اربعه حلب میشود یکی از عاشقان همان بانویی که حیات کربلا گره خورده وجودش است. همان بانویی که اگر نبود در کربلایش میماند🌹 🍃مسعود عسگری متولد در خانواده ی دیده به جهان گشود. وی در دامان رشد یافت که هم اکنون نیز زینب وار راه پیشوایش، (س) را ادامه میدهد. 🍃به گمانم مسعود عسگری، محبوب آسمانیش، بر روی گستره ی هستی بود که آمدنش از برای بود که به تصویر برساندش. او چون غنچه ای شکفته شد تا برای ما که بازیچه‌ی ساعت روزگار شده ایم‌ معنی آزادگی را به تصویر برساند🌸 🍃گفتم آزادگی! میگوند (ع) فردموده اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید...با افتخار قهرمان قصه ما، با تولدش هم دین را به همگان می آموزد و هم آزادگی را🙂 🍃این را میشود از آهنگ و تعبیر کلمات آشنایان شهید متوجه شد، میشود از اسمی که بر صفحه روزگار به جای گذاشته متوجه شد... 🍃به گمانم ساعت سرخ نیز، عاشق زندگانیش بوده، سیره اش را دوست داشته که اینگونه آنرا در خود ماندگار نگه داشته... 🍃ای کاش مادر های زمانه فرزندانشان را بدین سان نمایند. فرزندانی که با تولدشان دنیایی را میسازد. ✍نویسنده : 🌺به‌ مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۸ شهریور ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴ .حلب سوریه 📅تاریخ انتشار : ۷ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 ✨🌙
✳️ آیا دلی هست که با فریاد «هل من ناصر» امام زمان بلرزد؟! 🔻 فرياد استنصار و طلب ياری (ع)، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش می‌رسد: «هل من ناصرٍ ينصرني؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله». فرياد استنصار (ع)، نيز همواره بلند است. آيا كسی هست كه مهدی آل محمد را ياری كند؟ آيا كسی هست عشق مرا در دل‌ها زنده كند؟ و انسان‌های بريده از مرا با من پيوند زند؟ 🔸 می‌گويند با شنيدن فرياد «هل من ناصر حسينی»، گهواره‌ی تكان خورد! آيا با شنيدن «هل من ناصر مهدوی» نيز، دلی هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيمانی ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟! 📚 از کتاب 👤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت شهید _صدر زاده از شهید _بادپا🌹🕊 دستم را بگیر چشمت را ببند با من گریه کن همراهم بخند ♩♬♫ عمر رفته را رها کن تو فقط مرا صدا کن دستم را بگیر🕊🕊 ❣❣❣❣❣
🌷🕊 ای ! ای مظلوم ! ای لبیک گویان! ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم. مرا ببخش و یاری ام کن تا در این گرداب هلاکت دنیا، نابود نشوم 🌷 هدیه به ارواح طیبه همه شهدافاتحه وصلوات💐💐💐💐💐 ❣❣❣❣❣