eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
455 عکس
74 ویدیو
64 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸   برخلاف ابویوسف کِندی اعتقاد داشت که علم موسیقی را نباید از حرکات افلاک وستارگان استخراج کرد  بلکه باید  از روی دست نوازنده موسیقی قواعد این علم را تاسیس کرد. براین اساس مبنای موسیقی نظری، فن موسیقی عملی است واساس آن استقراء وتجربه میباشد.. @falsafeh_nazari
✅ در فن سماع بعد از و سومین نگاه و مکتب پیرامون موسیقی درجهان اسلام، جریان تفسیر عرفانی از موسیقی یا همان میباشد.از اواسط قرن دوم هجری مباحثی درباره موسیقی و سماع دربین مطرح شد. مجموعه فتاوای وعالمان دینی در مذمت و قبح موسیقی، اهل عرفان را واداشت تادر توجیه موسیقی عرفانی واثبات آنکه سماع مصداق حرام فقهی نیست مباحثی رامطرح کنند ورساله‌های رابه نگارش درآورند. نتیجه آنکه رساله‌های با عنوان درعالم اسلام به نگارش درآمد که محور همه آنها تبیین جایگاه والا وعرفانی سماع بود. لازم به ذکر است که سنت عرفانی عنایتی به ندارد بلکه توجه اصلی آنها به موسیقی بود که در سماع وحلقه ذکر اهل سلوک بکار میرفت. لذا آنها اصطلاح موسیقی را به کارنمی‌بردند وبه جای آن از لفظ سماع استفاده میکردند.زیرا موسیقی بماهو مساله آنها نبود بلکه مساله اصلی این بود که سماع چیست؟ وچه میکند؟ در سنت عرفانی وتصوف، سماع با آفرینش وخلقت هم ریشه میباشد. آنچه در بدایت خلقت رخ داد ظهور وتجلی اسماء وصفات الهی بود. این امر به نحو تدریجی ومرحله‌ای رخ نداد بلکه چون اراده حق‌تعالی دائر برخلقت موجودات شد، مخلوقات از کتم عدم رخ نموده وآفاق هستی از اشراق لاهوتی قادرمطلق منور گشت. چنانچه در آمده است «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ_او آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی کند، به محض آنکه گوید: موجود باش، موجود خواهد شد_بقره۱۱۷» براین اساس اصطلاح «کُنْ فَیَکونُ_باش پس موجود می‌شود» در معارف دینی برخلقت اشیاء به محض اراده خداوند اشاره دارد.و عالمان این عبارت را بیانی تمثیلی از این حقیقت می‌دانند که اراده خداوند مساوی با خلقت اشیاء است. این مساله در بین عرفا باعنوان (قولِ کُنْ) مشهور است. یعنی هنگام خلقت گویا حق‌تعالی گفت: باش...پس همه چیز موجود شد. به اعتقاد عرفا این خطاب کُنْ خداوند به نحو تکوینی در کنه ذات موجودات نشسته وهر سماعی اگرخوش‌آیند است درواقع یادآور همان خطاب ازلی قولِ کُن میباشد.براین اساس چون سماع به ابتدای خلقت برمیگردد باعث میشود که در ذات همه موجودات جاری باشد.لذا تسبیح وتمحید موجودات در واقع سماع آنها است. شیخ العرفا سماع رابه دونوع مطلق ومقید تقسیم کرد.سماع مقید همراه باساز وموسیقی وذکر میباشد. ودر سماع مطلق تمام عالم به سبب شهود اسماء الله درحال وجد وسماع میباشند.لذا سالک درنهایت سلوک باید به جایی برسد که سماع موجودات را ابتدا به زبان انسانی وسپس با زبان خودشان بفهمد. براین اساس عرفا از موسقیهای سخن میگفتند که در عالم کشف وشهود شنیده بودند. درسنت عرفانی موسیقی وسماع وسیله‌ای است که فرد را باحقیقت هستی مواجهه میکند.اما این مواجهه نه مانند قول کِندی از طریق بازنمود ومحاکات جهان ویانه مانند قول فارابی از طریق خیال وتمثیل بلکه سالک به نحو بیواسطه وحضوری به دیدار باطن عالم وشهود حقیقت نائل میشود. لذا میگوید: (باشد که جلسه سماع ازعبادت هفتاد ساله پیش‌تر رود) زیرا سماع سبب جمعیت خاطر وصفای باطن وزدودن زنگار از دل میشود بدین روی مُحرِک شوق سالک شده وحجب روحانی رابرطرف کرده وموجب کشف وشهود میشود. در نمط نهم اشارات موسیقی را یکی از سه ابزار ریاضت دانسته. زیرا موسیقی باعث میشود توجه نفس از محسوس کم شود واگر نفس سالک قوی باشد لاجرم به عالم بالا صعود کرده واز حقایق علوی کسب معرفت میکند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بررسی نگاه عرفانی به موسیقی به زعم صوفیه چون سماع به ابتدای خلقت برمیگردد، در ذات همه موجودات جاری وساری میباشد. لذا تسبیح وتحمید موجودات در واقع سماع آنها است. @falsafeh_nazari
✅ تقلیل ابن سینا دیمیتری گوتاس محقق آمریکایی واستاد  مطالعات عربی‌واسلامی در دانشگاه ییل است.او پژوهش‌هایی درباره‌ی انتقال علوم یونانی به جهان اسلام در قرون هشتم تا دهم میلادی و ابن‌سینا انجام داده است. به اعتقاد وی فلسفه فاقد هرگونه عناصر ذوقی واشراقی است وی درمقاله‌ای تحت عنوان (سرشت، درون مایه وانتقال حکمت مشرقیه ابن‌سینا) را تابع ومقلد محض معرفی میکند. به اذعان بوعلی هرگز نتوانسته از متافیزیک مفهومی وفلسفه بحثی ارسطویی فراتر رود. وی حکمت مشائی وفلسفه بوعلی را به مثابه حاملان قلمداد میکند که نه از حیث نظر واندیشه وابداعات فلسفی بلکه ازجهت تاریخی حائز اهمیت میباشند. زیرا واسطه انتقال فلسفه ارسطویی به دوران قرون وسطی بودند. گوتاس در توضیح مکتوبات عرفانی وذوقی به‌جا مانده از ابن سینا نگاه خاصی دارد. او وقت بسیاری جهت مطالعه تطبیقی کتاب شفا و حکمت مشرقیه صرف کرده ودرنهایت میگوید، باآنکه عموما باور دارند که حکمت مشرقیه باسنت بحثی مشایی متفاوت است واین کتاب حائز نگاه ذوقی واشراقی شیخ الرئیس به هستی‌شناسی میباشد اما در واقع حکمت مشرقیه تکرار همان محتویات کتاب شفا میباشد.تفاوت دراین است که او در حکمت مشرقیه ادعاهای خود را صراحتا وبدون مقدمات بیان کرده!! وکتاب شفا نیز چیزی جز تکرار سنت ارسطویی نمیباشد. او همچنین درباره بحث مقامات العارفین که بوعلی درنمط نهم کتاب اشارات مطرح میکند همین تفسیر را ارائه میکند وشیخ رامقلد ارسطو میداند که البته برخی مواقع برخلاف منهج ارسطویی مباحثی رابه اشتباه مطرح کرده است!! گوتاس درباره آثار عرفانی منتسب به بوعلی مثل کتاب سلامان وابسال وهمچنین ملاقات وی با عارفانی چون تشکیک وارد کرده واین امور را ازجمله جعلیات ودروغ‌های میداند که به جهت معروفیت خویش واینکه دربین اهل حکمت جایگاهی پیدا کنند مطرح کرده است!! لذا بوعلی نه دیداری باعرفا داشته ونه مکتوبی عرفانی تمثیلی به نگارش درآورده. گوتاس درنهایت انتقادات بسیار تندی به امثال و وارد میکند. کربن کتابی درتفسیر داستانها ورساله‌های عرفانی وتمثیلی بوعلی دارد. او میگوید چون کربن سالها دلمشغولیهای نسبت به سهروردی داشته لذا در خوانش بوعلی دچار انحراف شده وتفسیری اشراقی ازاو ارائه کرده. وی تمام افرادی را که به نوعی قائلند بوعلی سعی برفراروی از فلسفه یونان داشته واولین بحثهای حکمت مشرقی واشراقی توسط وی مطرح شده به نگاه تقلیل گرایانه متهم میکند واینکه آنها میخواهند فیلسوف ارسطویی مسلک را به یک صوفی خرقه پوش تنزل دهند. اما حقیقت آن است که گوتاس خود نگاه محدود وتقلیل گرایانه به بوعلی دارد. مطالعات وتحقیقات وی درباره فلسفه اسلامی ومخصوصا شیخ الرئیس توام با تعصبات نژادی است. در واقع گوتاس در تحقیقات خود به این شعار معروف پایبند است که (همه راهها به آتن ختم میشود) یعنی یونان مبداء همه علوم ومعارف بشری است وسایر تمدنها واقوامی که درحد فاصل یونان باستان و عصر مدرن تلاش بسیار در تحقق علم وهنر وفلسفه وسایرصناعات بشری داشتند همگی شرح فلسفه وعلم یونان میباشندو مساعی آنها شامل ابداعات وبنیانگذاریهای نوین تمدنی نمیباشد. این همان نگاه همیشگی مستشرقان به تمدنهای شرقی واسلامی است. در مسافرتی که به چین داشت باآنکه بامیراث فکری وفلسفی عمیق چین آشناشد اظهار داشت «چین فلسفه ندارد، تنها اندیشه دارد».. او در پاسخ به شگفتی آشکار مخاطبان خود، اصرار نمود که «فلسفه به نوع خاصی از تاریخ مرتبط است، زبان‌هایی خاص، و نوع خاصی از ابداع به‌دست یونانیان باستان. ... فلسفه چیزی با قالب اروپایی است». ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
🔸به اذعان فلسفه فاقد هرگونه عناصر ذوقی واشراقی است. او را تابع ومقلد محض معرفی میکند. به اذعان بوعلی هرگز نتوانسته از متافیزیک مفهومی وفلسفه بحثی ارسطویی فراتر رود. اما حقیقت آن است که گوتاس خود نگاه محدود وتقلیل گرایانه به بوعلی دارد.در واقع گوتاس در تحقیقات خود به این شعار معروف پایبند است که (همه راهها به آتن ختم میشود) یعنی یونان مبداء همه علوم ومعارف بشری است وسایر تمدنها واقوام همگی مقلد صرف یونان بوده‌اند. @falsafeh_nazari