🔴عرفان اسلامی و ابن عربی(ره)
⬅️محيی الدين عربی حاتمی طايی اندلسی، از اولاد حاتم طايد است. در اندلس تولد يافته، اما ظاهراً بيشتر عمر خود را در مکه و سوريه گذرانده است. شاگرد شيخ ابومدين مغربی اندلسی از عرفای قرن ششم است. سلسله طريقتش با يک واسطه به شيخ عبد القادر گيلانی سابق الذکر میرسد.
💠محيی الدين که احياناً با نام «ابن العربی» نيز خوانده میشود مسلّماً بزرگترين عرفای اسلام است؛ نه پيش از او و نه بعد از او کسی به پايه او نرسيده است. به همين جهت او را «شيخ اکبر» لقب دادهاند. عرفان اسلامی از بدو ظهور، قرن به قرن تکامل يافت؛ در هر قرنی چنان که اشاره شد، عرفای بزرگی ظهور کردند و به عرفان تکامل بخشيدند و بر سرمايهاش افزودند.
💠اين تکامل تدريجی بود، ولی در قرن هفتم به دست محيی الدين عربی «جهش» پيدا کرد و به نهايت کمال خود رسيد. محيی الدين عرفان را وارد مرحله جديدی کرد که سابقه نداشت.
⬅️بخش دوم عرفان، يعني بخش علمی و نظری و فلسفی آن وسيله محيي الدين پايه گذاری شد.
💠عرفای بعد از او عموماً ريزه خوار سفره او هستند، محيی الدين علاوه بر اينکه عرفان را وارد مرحله جديدی کرد، يکي از عجايب روزگار است. انسانی است «شگفت» و به همين دليل اظهارعقيدههای متضادی دربارهاش شده است. برخی او را ولی کامل، قطب الاقطاب میخوانند و بعضی ديگر تا حد کفر تنزلش میدهند.
💠گاهی مميت الدين و گاهی ماحی الدينش میخوانند. صدرالمتألهين فيلسوف بزرگ و نابغه عظيم اسلامی، نهايت احترام برای او قائل است؛ محيی الدين در ديده او از بوعلی سينا و فارابی بسی عظيمتر است.
⬅️محيی الدين بيش از دويست کتاب تأليف کرده است. بسياری از کتابهای او و شايد همه کتابهايی که نسخه آنها موجود است (در حدود سی کتاب) چاپ شده است.
💠مهمترين کتابهای او يکی فتوحات مکيه است که کتابی است بسيار بزرگ و در حقيقت يک دائرة المعارف عرفانی است، ديگری کتاب فصوص الحکم است که گرچه کوچک است ولی دقيقترين و عميقترين متن عرفانی است؛ شروح زياد بر آن نوشته شده است.
⬅️در هر عصری شايد دو سه نفر بيشتر پيدا نشده باشد که قادر به فهم اين متن عميق باشد. محيی الدين در سال 638 در دمشق درگذشت و همان جا دفن شد. قبرش در شام هم اکنون معروف است.
📚شهید مطهری، خدمات متقابل ایران و اسلام، ص۵۶۶ الی ۵۶۸.
#ابن_عربی.
#محیی_الدین.
#شیخ_اکبر.
#عرفان_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴وحدت و کثرت وجود
⬅️اين بحث، بحث وحدت و کثرت وجود است که از مهمترين مسائلي است که به يک معنا هميشه در جهان مطرح بوده است.
⬅️تاريخچه:
⬅️مسأله وحدت و کثرت وجود به اين نام و به اين عنوان و به اين شکلي که الآن ما در اينجا ميبينيم، در کتب فلاسفه قبل از ملاصدرا، يعني در کتب فارابي يا بوعلي يا بعد از بوعلي مطرح نبوده است و آنها بحثي را تحت عنوان وحدت وجود يا کثرت وجود طرح نکردهاند. همان ريشههايي که مسأله اصالت وجود را در فلسفه وارد کرد، همان ريشهها نيز مسأله وحدت وجود و کثرت وجود را مطرح نمود، که يکي از اين ريشهها عرفان است.
⬅️در عرفان هم باز آن کسي که اين مسأله را تحت اين نام «وحدت وجود» عنوان کرد محيي الدين بود در قرن هفتم هجري. قبل از محيي الدين مسأله وحدت در عرفان مطرح بوده است ولي هنوز به طور جزم صاحبنظران نميتوانند ادعا کنند که وحدت عارف آيا وحدت شهود است يا واقعا وحدت وجود است؛ يعني آن وحدتيکه عرفا از آن بحث ميکنند صرفا يک جنبه انساني دارد به اين معنا که عارف ميرسد به مقامي که غير از خدا چيزي نميبيند و به قول سعدي: «رسد آدمي به جايي که بجز خدا نبيند» يا واقعا جز خدا چيزي وجود ندارد؟ اينکه عارف ميرسد به مقامي که غير از خدا چيزي نميبيند غير از اين مسأله است که جز او وجود ندارد.
💠اين از آن جنبه است که انسان عارف به دليل همان عشق عارفانه- که قهرا خاصيت عشق تک بيني است- جز معشوق چيز ديگري را نميتواند ببيند و در هر چيز ديگر هم نگاه کند باز معشوق را ميبيند (که اين حالت احيانا ممکن است در يک عشق ديگر نيز براي انسان پيدا بشود). آيا مسأله اين است و يا واقعا به وحدت وجود معتقد بودهاند؟
عدهاي معتقدند که عرفاي قديم مثل عرفاي قرن سوم و قرن چهارم اگر دم از وحدت وجود زدهاند چيزي بالاتر از وحدت شهود نگفتهاند و واقعا جهان بيني عرفاني بر اساس وحدت وجود در عرفان وجود نداشته است.
ولي ديگران معتقد هستند که نه، در جهان بيني عرفاني همان واقعيت وحدت وجود بوده است منتها آنها تعبير فلسفي درباره اين مطلب نداشتهاند و کاري که محيي الدين کرده است اين است که براي اين مطلب تعبير فلسفي آورده و بعد توانسته است اينها را در يک قالبهاي مأنوس با ذهن و مأنوس با فکر بريزد؛ يعني آنچه را که آنها از طريق مکاشفه در مييافتهاند او توانسته است در يک قالبهاي مأنوس با فکر و مأنوس با ذهن بيان کند.
#وحدت_وجود.
#عرفان.
#فلسفه.
#بداهت_وجود.
#ابن_عربی.
💢 #ادامه_دارد...
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
✅ در فن سماع
بعد از #کندی و #فارابی سومین نگاه و مکتب پیرامون موسیقی درجهان اسلام، جریان تفسیر عرفانی از موسیقی یا همان #سماع میباشد.از اواسط قرن دوم هجری مباحثی درباره موسیقی و سماع دربین #متصوفه مطرح شد. مجموعه فتاوای #فقها وعالمان دینی در مذمت و قبح موسیقی، اهل عرفان را واداشت تادر توجیه موسیقی عرفانی واثبات آنکه سماع مصداق حرام فقهی نیست مباحثی رامطرح کنند ورسالههای رابه نگارش درآورند. نتیجه آنکه رسالههای با عنوان #سماع_نامه درعالم اسلام به نگارش درآمد که محور همه آنها تبیین جایگاه والا وعرفانی سماع بود. لازم به ذکر است که سنت عرفانی عنایتی به #موسیقی_نظری ندارد بلکه توجه اصلی آنها به موسیقی بود که در سماع وحلقه ذکر اهل سلوک بکار میرفت. لذا آنها اصطلاح موسیقی را به کارنمیبردند وبه جای آن از لفظ سماع استفاده میکردند.زیرا موسیقی بماهو مساله آنها نبود بلکه مساله اصلی #صوفیه این بود که سماع چیست؟ وچه میکند؟
در سنت عرفانی وتصوف، سماع با آفرینش وخلقت هم ریشه میباشد. آنچه در بدایت خلقت رخ داد ظهور وتجلی اسماء وصفات الهی بود. این امر به نحو تدریجی ومرحلهای رخ نداد بلکه چون اراده حقتعالی دائر برخلقت موجودات شد، مخلوقات از کتم عدم رخ نموده وآفاق هستی از اشراق لاهوتی قادرمطلق منور گشت. چنانچه در #قرآن_کریم آمده است «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ_او آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی کند، به محض آنکه گوید: موجود باش، موجود خواهد شد_بقره۱۱۷» براین اساس اصطلاح «کُنْ فَیَکونُ_باش پس موجود میشود» در معارف دینی برخلقت اشیاء به محض اراده خداوند اشاره دارد.و عالمان #شیعه این عبارت را بیانی تمثیلی از این حقیقت میدانند که اراده خداوند مساوی با خلقت اشیاء است. این مساله در بین عرفا باعنوان (قولِ کُنْ) مشهور است. یعنی هنگام خلقت گویا حقتعالی گفت: باش...پس همه چیز موجود شد. به اعتقاد عرفا این خطاب کُنْ خداوند به نحو تکوینی در کنه ذات موجودات نشسته وهر سماعی اگرخوشآیند است درواقع یادآور همان خطاب ازلی قولِ کُن میباشد.براین اساس چون سماع به ابتدای خلقت برمیگردد باعث میشود که در ذات همه موجودات جاری باشد.لذا تسبیح وتمحید موجودات در واقع سماع آنها است. شیخ العرفا #ابن_عربی سماع رابه دونوع مطلق ومقید تقسیم کرد.سماع مقید همراه باساز وموسیقی وذکر میباشد. ودر سماع مطلق تمام عالم به سبب شهود اسماء الله درحال وجد وسماع میباشند.لذا سالک درنهایت سلوک باید به جایی برسد که سماع موجودات را ابتدا به زبان انسانی وسپس با زبان خودشان بفهمد. براین اساس عرفا از موسقیهای سخن میگفتند که در عالم کشف وشهود شنیده بودند.
درسنت عرفانی موسیقی وسماع وسیلهای است که فرد را باحقیقت هستی مواجهه میکند.اما این مواجهه نه مانند قول کِندی از طریق بازنمود ومحاکات جهان ویانه مانند قول فارابی از طریق خیال وتمثیل بلکه سالک به نحو بیواسطه وحضوری به دیدار باطن عالم وشهود حقیقت نائل میشود. لذا #غزالی میگوید: (باشد که جلسه سماع ازعبادت هفتاد ساله پیشتر رود) زیرا سماع سبب جمعیت خاطر وصفای باطن وزدودن زنگار از دل میشود بدین روی مُحرِک شوق سالک شده وحجب روحانی رابرطرف کرده وموجب کشف وشهود میشود.
#شیخ_الرئیس_بوعلی_سینا در نمط نهم اشارات موسیقی را یکی از سه ابزار ریاضت دانسته. زیرا موسیقی باعث میشود توجه نفس از محسوس کم شود واگر نفس سالک قوی باشد لاجرم به عالم بالا صعود کرده واز حقایق علوی کسب معرفت میکند.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
۷.mp3
49.78M
┄❀❀#شرح_منطق_منظومه❀❀┄
❀›#جلسه_هفتم
❀›#محسن_بـهرامی
❀›#خطبه
|↫#حمد #ناطق #مناطق_البروج
|↫#افلاک #خواجه_نصیرالدین_طوسی |↫#صدرالدین_قونوی #طبیعیات
|↫#ابن_عربی #شمس_حقیقت
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
💠فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
┄═❁#پرسش_و_پاسخ❁࿇༅═┅─
🔻 #پرسش:
من از چندین نفر پرسش داشتم
همه عنوان میکنند که #ابن_سینا و #مشائیون ،استدلالی تر از #ملاصدرا هستند و یا فلسفه #صدرا رو همون مطالب #ابن_عربی و حالا به نحو فلسفی میدونند
چرا این برداشت رو دارند و میگن #فلسفه ملاصدرا بدون عرفان از کار میفته ؟
مگه ملاصدرا چه فرقی با ابن سینا داره؟
࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─
🔸 #پاسخ:
باید بین مسائل فلسفی و طریق اثبات آنها تفاوت قائل شد توضیح آنکه:
فلسفه حائز دو مقام است.
۱_مقام جمع آوری ۲_مقام داوری.
در مقام جمع آوری فیلسوف صاحب ایده و نظریات و مسائل خاص میباشد. و در مقام داوری فیلسوف سعی میکند آن ایده و فکری که دارد را با روش استدلال و قیاس و برهان اثبات کند.
نکته اینجاست که جناب #شیخ_الرئیس_بوعلی_سینا مسائل فلسفی که طرح می کند به تبع فضای مشائی، مسائلی است که حال و هوای امور طبیعی دارد یعنی بیشتر به مسائلی مانند حرکت و سکون، جوهر و عرض، مقولات عشر، نفس افلاک، نفوس فلکی، قوای ادراکی وجود ومساوقاتش و....میپردازد.
البته در چند اثر مانند نمطهای آخر کتاب الاشارات یا در کتاب حی بن یقظان وارد مسائل عرفانی نیز می شود. اما بطور کلی مسائل و ایدههایی کلی #فلسفه_مشاء و آنچه جناب بوعلی در مقام جمعآوری مطرح میکند حال و هوای عرفانی ندارد.
اما ایده های فلسفی #آخوند_ملاصدرا بیشتر حال و هوای عرفانی دارد یعنی صدرا در مقام جمعآوری توجه زیادی به قرابت و نزدیکی مسائل فلسفی با مسائل عرفانی دارد. ایدههای را از عرفان اخذ کرده. وسعی در اثبات استدلالی وفلسفی آنها دارد.
اما هر دو در مقام داوری به شدت مقید به ارائه استدلال و قیاس منطقی و فلسفی می باشند.
این نکته قابل طرح است که ملاصدرا در هیچ اثر و کتاب فلسفی برای اثبات مسائلش به امور غیر استدلالی نظیر عرفان اشاره نکرده است. اتفاقاً به نظر من جنبه استدلالی ملاصدرا به مراتب قویتر از بوعلی می باشد.
بر این اساس نمیتوان مکتب فلسفی ملاصدرا را ضعیف و ناقص دانست چرا که فلسفه عبارت است از شهود عقلی فیلسوف نسبت به حقیقت. وقتی فیلسوف از فطرت اول که مقام تدبیر امور روزمره است منقطع میشود و به مواجهه با هستی میپردازد و دچار حیرت میشود... درواقع فلسفه آغاز میشود.
هر فیلسوفی در این مقام به بُعد وحیثیتی از حقیقت توجه میکند.
برخی به بُعد طبیعی هستی توجه میکنند مانند مشائیان و برخی مثل ملاصدرا به حیث عرفانی وشهودی هستی توجه میکند. لذا هر فیلسوفی ایده و کشفی از حقیقت دارد و نمیتوان او را به این خاطر توبیخ کرد. آنچه که مهم است مقام داوری می باشد این مطلب خیلی مهم است که آیا فیلسوف میتواند یافته حضوری و آن کشف عقلی خود از هستی و واقعیت را با زبان عقل و برهان برای دیگران توضیح داده و اثبات بکند؟؟ یا نه؟؟ که البته صدرا در این زمینه بسیار موفق عمل کرده البته ما منکر وجود نقد به حکمت متعالیه نیستیم اما دستاورد کلی فلسفه صدرایی توجه زیاد به عقل می باشد
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔹فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
درباره فلسفه اسلامی_۳.ogg
26.54M
◍⃟﷽˼
🎙ویس چت
گروه الهیات اسلامی ↡↡
https://t.me/Islamic_Theology0
᯽┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
📌ماهیت وصدق معارف کشف وشهودی
نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه یونان
|↫#درباره_فلسفه_اسلامی
|↫ #فلسفه_اسلامی #فلسفه
|↫ #کشف_شهود #ملاصدرا #صدرا
|↫ #سهروردی #فلسفه_یونان
|↫#بوعلی_سینا #ابن_عربی
|↫#مکتب_تفکیک
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ نقدی بر بیان بازاری و سخیف از فلسفه وعرفان اسلامی
راقم این سطور شناختی از گوینده مطالب فوق ندارد اما آنچه از سخنان ایشان برمیآید این است که فاقد شناخت کافی از فضای #حکمت_اسلامی است.
اولا: وجود حائز دو بُعد مفهومی ومصداقی است. مفهوم وجود امری ذهنی وانتزاعی است که در ذهن بر همه موضوعات قابل حمل است. اما مصداق وجود اشاره به حقیقت خارجی هستی دارد. فیلسوف از مفهوم وجود به این دلیل که اشاره به حقیقت خارجی وجود دارد سخن میگوید وگرنه خود مفهوم وجود مطمح نظر فیلسوف نیست. اشتباهی که گوینده در فیلم بالا مرتکب آن شده این است که گمان میکند فیلسوف فقط از مفهوم انتزاعی وجود سخن میگوید حال آنکه حقیقت ومصداق خارجی وجود غرض اصلی اوست. پس این سخن گوینده که فیلسوف از مفهوم وجود سخن میگوید ومفهوم امری ذهنی است و #خدا هم وجود است پس خدا در فلسفه مفهوم ذهنی است اشتباه است زیرا فیلسوف از حقیقت خارجی وجود واحکام کلی آن سخن میگوید نه مفهوم ذهنی وجود لذا خدا در فلسفه مفهوم ذهنی نیست بلکه حقیقت الوجود و وجود محض ونامحدود است...که همین اشارت مختصر بحری از معارف را در خود جایی داده.
ثانیا: مفهوم وجود امری کلی است ولی مصداق وحقیقت خارجی وجود عین فردیت وتشخص است یعنی هر وجودی در خارج حائز ویژگیهای مخصوص خود است که همین امر سبب تمایز آن از دیگر موجودات میشود. لذا وجود خدا مفهوم انتزاعی نیست بلکه وجودش درخارج بی مانند است وفردیت او تکرار ناپذیر...براین اساس ماهیت خدا عین وجود اوست، یعنی خدا وجودی است که مرز و محدودیت (ماهیت) ندارد. عدم محدودیت یعنی او در همه جا حاضر است وباهر امری معیت وهمراهی دارد زیرا نامحدود در محدود تجلی میکند پس هر چیزی جلوه حضور اوست، امر نامحدود با حدود ومرزها محدود نمیشود بلکه مقیدات و ماهیات هر کدام تجلی کمالات او ومجلای ظهور اوست براین اساس او بین قلب شما وخود شماست قبل از آنکه ندای قلبتان به شمابرسد او میشنود و میفهمد زیرا همه چیز وجه و نمایش خدای نامحدود است. ماهیت خدا(هویت او) عین وجود اوست یعنی هویت خدا همچون وجود و هستی او که عین نامحدودی است و برهمه چیز سایه افکنده وحضورش در همه جا حاضر است میباشد....تمام این معارف از همین عبارت مختصر (ماهیت خدا عین وجودش است) استنباط میشود....عبارتی که گوینده آنرا انسداد معرفت الی الله میداند ولی در واقع دروازه بزرگ معارف الهی است.
ثالثا: جناب #مولوی وتمام شعرای بعد از ایشان وبلکه فیلسوفان مطرح بعداز وی درباب عرفان نظری ومعارف مدون استدلالی الهی و شهودی هرچه دارند از سفره جناب #ابن_عربی است. اینکه خداوند خود را در وجود ماهیات پنهان کرده در واقع همان نظریه ظهور اسماء وصفات الهی ابن عربی است. از همین روی چنانچه جناب مولوی را در برابر ابن عربی صاحب مکتب مدون عرفانی بدانیم ...قطعا سخنی مطایبه آمیز که بر وزان مزاح است بیان کردهایم.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻 درباره اِخوان الصفا
اخوان الصّفا و خُلّان الوَفا (برادران پاکدل ویاران باوفا) جمعیت سری فلسفی و عرفانی است که در نیمه دوم قرن ۴ق در بصره و بغداد توسط ایرانیان تشکیل شد.
هدف این گروه ترویج صلح و صفا بین مردم و رفع اختلاف فکری و مذهبی از طریق گسترش حکومت عقل و تلفیق بین فلسفه و مذهب و ایجاد یک گونه آرمانشهر بودهاست. اساس مسلک و مرام آنان این بود که بین شریعت اسلامی و فلسفه یونانی هیچگونه تضاد و تعارض وجود ندارد و شخص میتواند #شریعت_اسلامی و #حکمت_یونانی را بهطور متحد چراغ راه خویش سازد.
بنابر گزارش #ابوحیان_توحیدی نویسندگان دایره المعارف بزرگ #اخوان_الصفا بر این باور بودهاند که عقاید دینی در اثر حوادث روزگار با نادانیها وجهل آلوده و آمیخته شده است و تنها وسیله پالودن و پاکیزه کردن آن #عقلانیت و #فلسفه است، چنانکه اگر #فلسفه_یونانی و #شریعت_اسلامی به هم گرد آیند، کمال حاصل میشود.
#اخوان_الصفا به موجب مندرجات رسائل پنجاه وچندگانه شان در میان فضلا و ملوک و اشراف و دهقانان پیروان و یاران بسیاری داشتند و در هر شهر و دیاری کسانی را برای ارشاد مستعدان میفرستادند، مجالس آنها محرمانه بود و معارف وحقایق خودشان را به منزله اسرار تلقی میکردند و جز به اعضای جمعیت خود آنها را اظهار نمیداشتند.
با نظر به جهان شناسی و طبیعیاتی که در رسائل اخوان وجود دارد میتوان جمعیت #اخوان_الصفا را از لحاظ مذهبی گروهی از #شیعیان بشمار آوریم که متمایل به افکار عرفانی بودند، افکار وآثاری که در سراسر عالم اسلام اثر عمیق خود را باقی گذاشته است.
مفهوم طبیعت چنانچه از رسائل اخوان آشکار است در تمام عالم #تشیع منشاء اثر بوده و علمای قرون بعدی که از فرقه #اسماعیلیه و چه #اثنی_عشری از افکار اخوان پیروی کرده و بعضی از عرفای مشهور مانند #غزالی و #ابن_عربی بسیاری از نکات جهانشناسی رسائل را مستقیماً اقتباس کردهاند.
لذا رسائل اخوان کوشش عالم تشیع قرن چهارم بود، برای جمعآوری کلیه علوم و فنون و فلسفه و همراهی آنها با عقاید وباورهای مذهبی.
╰๛--- ‑ ‑ - -
⌜@falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻قوام #هنر به #زیبایی است و #زیبایی مرتبهای از مراتب #وجود است، بنابراین زیبایی و وجود به یک مساله منتهی میشوند:
«هنر انکشاف وجود است»
عارفان مسلمان، سلسله مراتب وجود را پنج مرتبه میدانند و از آن به «حضرات خمسه الهیه» یاد میکنند. علت این نام گذاری آن است که هر مرتبه، جز ظهور و تجلی حضرت حق چیز دیگری نیست. این مراتب وجود طولی هستند و هر مرتبه ی عالی، علتِ تحقق مرتبه ی پایینتر از خود است؛ مراتب پایین دارای تکثر و تنوع، ولی مراتب بالا دارای وحدتاند، هر سطحی از سطوح هستی، تجلی مرتبه بالاتر است تا به ذات الهی میرسد.
همه عوالم و مراتب هستی، ساخته و تجلی زیبایی و حسن الهی است، از این رو #ابن_عربی هستی را صبغة الله میخواند. #فارابی نیز به صراحت زیبایی را بالاترین مرتبه وجود، برای هر موجودی معرفی میکند.
╰๛---๛---๛---------------
@falsafeh_nazari