فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت اول. ⬅️درست این است که ابتدا مبانی منطق و معرفت شناسی گفته شود ، منتهی تصمیم دار
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت دوم.
⬅️برای شناخت یا تعریف یک چیز باید از چیزهایی که شناخته شده تر و واضح تر هستند استفاده کرد.
💠گاه چیزی خارج از ذهن را می خواهیم تعریف کنیم ، به این طرز از تعریف ، تعریف ماهوی میگوییم که نشان از چیستی شیء خارج از ذهن است.
💠گاه چیزهای ذهنی ، مفاهیم ذهنی را می خواهیم تعریف کنیم ، اجزای آن مفهوم را شرح میدهیم ،( گاهی یک مفهوم متشکل از ترکیب مفاهیم دیگر است) ، به این طرز تعریف ، تعریف مفهومی میگوییم .
⬅️روشن شد که "تعریف" یک چیز باید شامل چیزهایی واضح تر از آن چیز و شناخته شده تر باشد .
واضح است که «فلسفه» یک چیز خارج از ذهن نیست و تعریف آن نیز تعریف مفهومی است ، نه ماهوی.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#ماهیت.
#وجود.
#مفهوم.
#تعریف.
#مکتب_تفکیک.
#آموزش_فلسفه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴فرق فلسفه اسلامی و فلسفه یونان
♨️پاسخ به شبهات مخالفان.
💠و الحق بايد انصاف داد فلاسفه اسلامی كه بيشتر همت خويش را صرف تحقيق در اين فن كرده اند خوب از عهده اين كار بر آمدهاند و فلسفه نيمه كاره يونان را تا حد زيادی جلو برده اند و با آنكه فلسفه يونان در ابتدای ورود در حوزه اسلامی مجموعا بيش از دويست مسأله هفتصد نبود ، در فلسفه اسلامی بالغ بر هفتصد مسأله شده است و علاوه اصول و مبانی و طرق استدلال حتی در مسائل اوليه يونان به كلی تغيير كرده و مسائل فلسفه تقريبا خاصيت رياضی پيدا كرده . اين خصوصيت در فلسفه صدرالمتألهين كاملا هويداست و بايد انصاف داد كه در اين جهت تقدم با دانشمندان اسلامی است .
💢علامه طباطبایی؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم به پا ورقی شهید مطهری ؛صفحه ۱۸.
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#مکتب_تفکیک.
#عشق_فلسفه.
#پاسخ_به_شبهات.
#فلسفه_یونان.
#یونان.
#فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴نقد مخالفان فلسفه و عرفان اسلامی
⬅️بخشی از مطالب مهم استاد محمدحسن وکیلی درباره مخالفان فلسفه و عرفان در مشهد مقدس:
💠 مکتب تفکیک از نظر عملی با دو اشتباه بزرگ مواجه بوده و هست؛ مسأله اول اینکه اظهار نظر در هر علمی تخصّص میخواهد و تخصّص در هر رشتهای محتاج طی کردن سیر تحصیلی آن رشته است. تخصّص در فلسفه ۱۵ تا ۲۵ سال تحصیل نزد استاد فنّ میخواهد، ولی تفکیکیان با دو سه سال ورق زدن کتب فلسفی فوراً در فلسفه خود را مجتهد و متخصص میدانند و جلسات نقد ملاصدرا و حکمت متعالیه برگزار میکنند.
💠بنده بارها به صداقت و شفافیت عرض کردهام عموم بزرگان مکتب تفکیک حتی در حدّ یک بدایه الحکمه هم فلسفه نمیدانند و گفتن این سخن نعوذ بالله برای تخریب شخصیت ایشان نیست، برای کمک به خود ایشان است.
⬅️علت مخالفت برخی ها با حکمت و عرفان در حوزههای علمیه:
💠همیشه عدهای به علّت ناآشنائی با این علوم و تخصّص نداشتن در این مسائل برداشت هایی غلط از این مسائل نموده و چون غیرت دینی نیز دارند معمولاً از سر دلسوزی برای دین با این معارف مقابله میکنند، گاهی هم این مقابلهها شدید شده و برخی از افراد پا از جادّة تقوا بیرون میگذارند و به اهانت و بیادبی و تکفیر بزرگان اقدام میکنند.
💠خصوصاً نسبت به فضای حوزه مشهد و اهانتها و نسبتهای ناروائی که میان مخالفین حکمت و عرفان در مشهد متداول بود.
💠با صداقت عرض میکنم. اصطلاحات ساده را نمیدانند؛ هم در باب توحید هم در معاد و هم بقیه مباحث.
⬅️مثلاً بحثی هست در فلسفه که رابطه خداوند با مخلوقات چیست؟ سنخیّت یا عینیّت یا تباین.
⬅️تفکیکیان فکر میکنند سنخیّت در بحث سنخیت علت و معلول به معنای مشابهت است و میگویند فلاسفه خدا را شبیه مخلوق میدانند.
💠جناب آقای سیّدان در کتابچه سنخیّت و عینیّت هم چندجا سنخیّت را به معنای شباهت معنا میکنند ،جالب است که چند همایش هم گرفتهاند که اثبات کنند نظر فلاسفه غلط است و میان طلبهها نیز شایع کردهاند که فلاسفه به مشابهت خالق و مخلوق اعتقاد دارند.
💠و جدیداً هم حرف جدیدی بین تفکیکیان پیدا شده که اصلاً خداوند نه هست و نه نیست؛ چون اگر بگوییم خدا هست، در هستی با مخلوقات شبیه میشود و میشود همان حرف فلاسفه! وجود و عدم هم نقیض نیستند.
💠با اینکه سنخیّت نه در زبان عربی معنای مشابهت دارد و نه در اصطلاح فلسفه.
💠در فارسی امروزه فقط گاهی به این معنا به کار میرود، سنخیّت علت و معلول تقریباً یعنی یک رابطه خاص میان علت و معلول است که موجب صدور آن معلول خاص از علّت است.
💠خود فلاسفه هم گفتهاند که اصلاً علّت فاعلی لازم نیست شبیه معلول باشد، در الهیات شفا هست. در بدایه و نهایه هم برهان آوردهاند بر استحاله شباهت خالق و مخلوق.
💠 امکان ندارد کسی یک دور مقدماتی فلسفه را خوب درس گرفته باشد و این طور حرفی بزند، درباره ماده و خیال و خیلی دیگر از اصطلاحات ساده فلسفی هم همین اشتباهها را دارند.
💠آقای حکیمی هم همینطورند.
💠مرحوم آقا میرزا جواد آقا تهرانی و آیت الله مروارید هم همینطورند، البته این دو بزرگوار لااقل در فقه میگویند که مجتهد بودهاند ولی در فلسفه همین طورند.
💠بحث ما با تفکیکیان اصلا بحث فلسفی نیست.
💠بی تعارف بگویم توضیح اصطلاحات است، اصطلاحات فلسفه و عرفان را بلد نیستند.
💠حتی به تبیین و تشریح دقیق و توصیف گزارههای فلسفی هم نمیرسد. فضای تفکیک فضای تبلیغات خالی از واقعیت است.
💠هیچ محصولی برای عرضه به فضای علمی و بحث وجود ندارد که دربارهاش مناظره و بحث شود. فقط باید سعی کرد سوء تفاهمهای عجیب ایشان را برطرف کرد و معمولاً با برطرف شدن آن بحث پایان میپذیرد و اصلاً کار به بحث و مناظره نمیکشد.
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#استاد_حکیمی.
#مکتب_تفکیک.
#عرفان_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴عرفان و حکمت اسلامی ♨️قسمت سوم. ⬅️مفهوم عرفان، تصوّف، حكمت و فلسفه: ⬅️پيش از تبيين اصالت عرفان
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت چهارم.
⬅️اصالت عرفان اسلامی:
💠كسی كه آيات كريمه قرآن و سخنان پيامبر اكرم و اهل بيت طاهرينش (عليهم السلام) را با دقت مورد توجه قرار دهد بی شک، مطالب بسيار بلند و ژرفی در قلمرو عرفان نظری و نيز آداب و دستورالعملهای فراوانی در ارتباط با سير و سلوک عرفانی خواهد يافت. به عنوان نمونه، ميتوان به آيات مربوط به توحيد ذات و صفات و افعال در سورهی توحيد و ابتدای سورهی حديد و آخر سورهی حشر و همچنين آياتی كه بر حضور الهی در سراسر عالم هستی.
⬅️و بر احاطهس او بر تمام موجودات، و تسبيح و سجده تكوينی همهی مخلوقات برای خدای متعال دلالت دارد، اشاره كرد. (ر. ک. به: ضميمه 1)
همچنين آياتی مشتمل بر آداب و سنن ويژهی وجود دارد كه ميتوان آنها را آيين سير و سلوک اسلامی ناميد، مانند: آيات تفكر و تأمّل، ذكر و توجّه دايمی، سحرخيزی و شب زنده داری، روزه داری، سجده وتسبيح طولاني درشبها، خضوع و خشوع و اخبات، و گريه كردن و به خاک افتادن هنگام خواندن و شنيدن آيات قرآن، اخلاص در عبادت و انجام كارهای نيک از سر عشق و محبت به خدا و به انگيزهس رسيدن به قرب و رضوان الهی، و نيز آيات مربوط به توكّل، رضا و تسليم در پيشگاه پروردگار. (ر. ک. به: ضميمه 2)؛ آنچه در بيانات پيامبر اكرم و ائمّه اطهار (عليهم السلام) و ادعيه و مناجاتهای ايشان درارتباط با اين مطالب آمده قابل احصا و شمارش نيست. (ر. ک. به: ضميمه 3)
💠در برابر اين آيات بيّنات و بيانات رسي پيامبر اكرم و اهل بيت طاهرينش (عليهم السلام)،گروهی راه تفريط و گروه ديگری راه افراط در پيش گرفته اند: گروه اول تنگ نظرانه و ظاهربينانه، آنها را بر معانی ساده پيش پا افتاده حمل كرده و حتی بری خداوند متعال حالات متغير و نزول و صعود جسمانی قايل شدهاند و آيات و روايات را از محتوای بلند و والی خودشان تهی كردهاند. اينان همان كسانی هستند كه به طور كلّی، منكر وجود چيزی به نام «عرفان»؛ در متون اسلامی شدهاند.گروه ديگری تحت تأثير عوامل گوناگون اجتماعی، عناصر دخيل و بيگانهی را از ديگران دريافت داشته و پذيرفتهاند و در نتيجه، به اموری معتقد شدهاند كه نميتوان آنها را برخاسته از متون دينی و مضامين كتاب و سنّت به حساب آورد، بلكه شايد بعضي از آنها مخالف نصوص صريح و غير قابل تأويل نيز باشد.
⬅️همچنين در مقام عمل از يک سو، آداب و رسومی از پيش خود وضع كردهاند يا از فرقههای غير اسلامی وام گرفتهاند و از سوي ديگر، به سقوط تكليف از عارفِ واصل قايل شدهاند.
البته كسانی كه به همهی عرفا و متصوّفه حسن ظنّ فوق العادهی دارند برای همهی اين مطالب توجيهات و تأويلاتی ذكر كردهاند، ولی انصاف اين است كه دست كم، برخی از اين گونه سخنان توجيه مقبولی ندارد و نبايد عظمت شخصيتهي علمي و عرفانی آنچنان ما را تحت تأثير قرار دهد كه همهی گفتارها و نوشتارهايشان را چشم و گوش بسته بپذيريم و تأييد كنيم و حق هرگونه نقد و بررسی آثار آنان را از ديگران سلب كنيم. اما روشن است كه پذيرفتن حق نقد به معنی صحّه گذاشتن بر داوری های خام و نسنجيده و اظهارات متعصّبانه و غير منصفانه و ناديده گرفتن نقطههای مثبت و ارزنده نيست.
💠و در هر حال بايد در جستجوی حق و حقيقت بود و طريق عدل و انصاف را پيمود و از خوشبينیها يا بدبينیهای افراطی و بی دليل احتراز كرد و از خدای متعال برای شناختن حق و پايداری در طريق حق ياری خواست.
بديهی است بررسی همهی مسائل مربوط به عرفان و تصوّف و حكمت و فلسفه و رابطهی آنها با يكديگر و رابطهی يكايک آنها با اسلام كاری نيست كه بتوان در يک مقاله انجام داد. از اين رو، با رعايت اختصار به اهمّ نكات مورد نظر میپردازيم و بررسی گستردهتر را به مجالی وسيعتر وامیگذرايم.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان.
#عرفان_اسلامی.
#مکتب_تفکیک.
#شهود.
#آیتالله_مصباح.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
جدایی دین از فلسفه
.
#محسن_بهرامی
.
مکتب تفکیک(مکتب خراسان)به نگرش خاصی در علوم مذهبی اطلاق میشود،که پیروانش بر تفکیک آموزههای فلسفی از روشهای دینشناسی تأکید
می ورزند.این مکتب فکری، باالهام از آموزههای میرزا مهدی اصفهانی در مشهد شکل گرفت.
گرچه اهل تفکیک با کلیت روش فلسفی وعرفانی در معرفت دینی مخالف میباشند اما در عمل تنها به روش معرفتی ملاصدرای شیرازی میتازند و روش او را موجب انحراف در تفسیر متون دینی میدانند.
ازجمله انتقادات اصلی به شاگردان میرزای اصفهانی (نگاه سیرخطی)آنان به فلسفه اسلامی میباشد. توضیح آنکه این گروه برای فلسفه اسلامی خط سیر تاریخی ترسیم میکنند که از وضعیت ساده و ابتدایی به وضعیت تکامل وپیچیدگی رسیده ودرانتها حکمت متعالیه ملاصدرا به مثابه حرف نهایی فیلسوفان مسلمان میباشد به نحوی که هرکس هرآنچه پیش از ایشان گفته بالضروره باطل میباشد.بنابراین میتوان با تاختن به مکتبِ صدرالمتالهین شیرازی تمام عمارت فلسفه اسلامی رابرسرِ اهلش خراب کرد و کیانِ اسلامی وملتِ ابراهیمی را از لوثِ وجود این ساکنین منحرف وزندیق پاک گردانید!!!!
گرچه با ملاصدرا نظریه وحدت وجود به ثبوت استدلالی ومتقن رسید، وهستی شناسی عقلی اسلامی برهانی گشت،اما در حوزه معرفت شناسی و حتی برخی از سطوح وجود شناسی سخن صدرابه مثابه فصل الخطاب وخاتمیت فلسفه نمیباشد.اینطور نیست که بعداز صدرا همه حکما جبرا تابع قول نهایی آخوند پیرامون وحدت شخصی وجود بوده باشند.حتی شارحین بزرگ حکمت متعالیه مثل حاجی سبزواری از قول نهایی ملاصدرا پیروی نکرده اند،پس گمان اینکه با تاختن بر وحدت شخصی میتوان اقوال همه فلاسفه راباطل کرد، سخنی است گزاف وبی ربط.
گرچه شعار اصلی مکتب فکری این است که(بین حقایق دینی که از طریق وحی الهی نازل میشود با آنچه محصول اندیشه بشری بهشمار میآیدباید تفاوت و تفکیک قائل شویم) اما ظاهرا مراد این گروه از اندیشه بشری،تنها آراء ملاصدرا میباشد.چه اینکه در مباحث معرفت شناسی سعی دارند باتکرار سخنان مشائیونی نظیر بهمنیار و ابوالعباس لوکری، به مصاف حکمت متعالیه رفته وبا استفاده از ادله فلاسفه ای نظیر سهروردی وقطب الدین شیرازی وخواجه نصیرالدین طوسی تیرخلاص رابه اصالت وجود ملاصدرا بزنند.
اما اوج این ماجرا آنجاست که تابعین میرزای اصفهانی گمان میکنندبا کلامی غیراز کلام بشر وسخنی غیراز سخن فلاسفه، زمین فلسفه راشخم زده اند!!حال آنکه در واقعیت امر آنها با تکرار کلمات وعبارات فیلسوفانی دیگر، به سراغ نقدو رد ملاصدرا ونظریات او رفته اند!!
#مکتب_تفکیک
#میرزا_مهدی_اصفهانی
#محمدرضا_حکیمی
➖➖➖➖➖➖
💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
.
پدرِ تفکیک
.
#محسن_بهرامی
.
بدون شک مکتب تفکیک حاصلِ اندیشه های میرزا مهدی اصفهانی است.به اعتقادایشان فلسفه و عرفان و سایر معارف بشری از پایه با معارف قرآن و ائمه تغایر و تضاد دارند، و از این رو همواره تلاش در جداسازی و تفکیک معارف الهی وحیانی از سایر مکاتب (فلسفه و عرفان و تصوف و..) داشت.
برخی از علمای معاصر،علت مخالفت میرزای اصفهانی با فلسفه وعرفان را ناشی از انگیزشهای روانی ایشان میدانستند.
علامه طهرانی معتقداست که: رد عرفان و فلسفه از طرف میرزا مهدی، در اثر وازدگی نفس و بهواسطهٔ عدم تحمل و عدم وصول در سلوک و از سر کینه بود.(۱)
ایشان بهنقل از سید جمالالدین گلپایگانی که استاد سلوک میرزا مهدی بودنقل میکند که میرزای اصفهانی دارای ظرفیت سلوک نبود ودرنهایت بهدلیل وخامت اوضاع جسمی،روانه ایران شد.
آیه الله سیدجلال الدین آشتیانی بر این باور بود که تلاشها و ریاضتهای فراوان برای فهم مسائل غامض فلسفه و عرفان،آسیبهای جدی بر میرزای اصفهانی وارد کرد و تحملش را نسبت به فلسفه و عرفان از دست داد و به مخالفت با فلسفه برخاست.آشتیانی به نقل از سید هادی میلانی میگوید: ایشان در عرفان سر خورد و به جان فلسفه افتاد(۲)
به اعتقاد مرحوم آشتیانی: پریشان حالی میرزا بر پریشان فکری او تأثیر گذاشته بود.(۳)
سیدجلال الدین آشتیانی در تبیین انگیزه میرزای اصفهانی درتاسیس مکتب تفکیک میگوید:
مخالفت با فلسفه در مشهد برمیگردد به زمان آقا میرزا مهدی اصفهانی. او در ابتدا میرود و همان طریقه آخوند ملاحسینقلی همدانی وآقا شیخ محمد بهاری و آقا سید مرتضی کشمیری را انتخاب میکند.روزه زیاد میگیرد.نماز زیاد میخواند.اذکار و اوراد وارد شده از ائمه را انجام میدهد.مدتی این کار را میکندآقای خوئی برای من نقل کرد، از آقای میلانی هم شنیدم که مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم اصفهانی که استاد آقای بروجردی بود میگفت:مرحوم آقا میرزا حسین نائینی پنجاه دینار به من داد و گفت ایشان را به ایران ببر و معالجهاش کن.ما آمدیم شمیران. جایی گرفتیم.پس از مدتی حالش بهتر و سرانجام خوب شد. بعد میرود نزد مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی (از شاگردان میرزای نائینی) و مهمان وی میشود.بعدها آقا میرزا احمد میگفت: شواهد الربوبیه را پیش من میخواند اما فهم مطالب فلسفی برایش بسیار دشوار بود.[میرزای اصفهانی]در ابتدا چنین عقایدی نداشت.اما پس از آن که به اصفهان رفت، کارش به جایی رسید که از عرفان سرخورد و به جان فلسفه افتاد.(۴)
.
منابع
۱_علامه طهرانی، تشابه آراء میرزا مهدی اصفهانی و شیخ احمد احسائی، مکتوبات خطی ص۸۲
۲_آشتیانی، نقدی بر تهافت، ص۴۲
۳_جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص۱۱۹
۴_کیهان اندیشه، ش ۱، پیرامون تفکر عقلی و فلسفی در اسلام، ص۲۴-۲۵
#مکتب_تفکیک
#مکتب_معارفی_خراسان
#میرزا_مهدی_اصفهانی
#محمدرضا_حکیمی
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
✅قرآن،عرفان،فلسفه
درباب #فلسفه ازدوحیث میتوان سخن گفت: روش فلسفی و علم فلسفه
فلسفه عبارتاست از: خردورزی استدلالی درباره وجود به نحوکلی.براین اساس فلسفه پیش ازآنکه علم باشد،یک سنخ مواجهه باعالم ویک نوع نگاه به موجودات وهستی میباشد.چنانچه انسان سعی کندازمجرای قواعدعقلی پیرامون هستی وحقیقت عالم فکرکند فعل او رانگاه وروش فلسفی گویند.امادرطول زمان سعی شدکه این نوع نگاه به یک علم مدون باقوانین مشخص وقواعد متعین تبدیل شود. لذا بامساعی ارباب فکرواصحاب نظر علمی به نام فلسفه شکل گرفت.
به موازات این دوتلقی،مخالفین ومنتقدین فلسفه به دوگروه تقسیم میشوند.گروه اول انتقاداتی به #علم_فلسفه دارند. البته انتقادات این گروه به مثابه رشدوتکامل فلسفه میباشد.وگروه دوم باسنخ نگاه فلسفی وبالتبع باعلم فلسفه مخالف میباشند.
#مکتب_تفکیک جزء گروه دوم است.
یکی از روشهای
#استاد_محمدرضا_حکیمی در جهت نقد روش وسنخ نگاه فلسفی،استناد به مسلماتعندالخصم است. یعنی ایشان سعی کرده شواهدیاز کلام خودفیلسوفان درجهت اثبات نقض ونفی نگاه فلسفی ارائه کند.ازجمله استنادبهکلام #علامه_طباطبایی درجهت عدم جمع بین #قرآن و روش #فلسفه و#عرفان است. ایشان درکتاب (مقام عقل)اعتقاد داردکه مرحوم علامه قائل به جدایی دین وفلسفه وعرفان بوده.
#حکیمی دراین باره میگوید:
(این طرز فکرخاص اصحاب مکتب تفکیک نیست اهل نظروابتلامیدانند دین ماهیةً و منشاءً چیزی است وفلسفه چیزی وعرفان چیزدیگر.ازاینگونه اعترافات صریح از سوی پختگان اهل فن بسیاراست ازجمله علامه طباطبایی ایشان کسانی راکه در صددجمع بین فلسفه وعرفان ودین بر آمدهاند رابه چهاردسته تقسیم میکند: اول_کسانی که خواستندمیان ظواهردینی وعرفان جمع کنندمثل ابن عربی.
دوم_کسانی که خواستندبین فلسفه وعرفان جمع کنندمثل فارابی وسهروردی سوم_کسانی که خواستندمیان ظواهر دینی وفلسفه جمع کنندمانندقاضی سعید چهارم_کسانی که خواستندمیان همه یعنی فلسفه،دین وعرفان جمع کنندمثل ابن سینا وصدرالمتالهین وسپس درباره حاصل تلاش وکوشش این چهاردسته میفرماید: با وجودهمه این تلاشهااختلاف ریشهای میان این سه طریق(فلسفه،عرفان،دین)به قوت خودباقی است وکوششهای فراوانی که برای ریشه کن کردن این آتش به عمل آمده نتیجهای نداشته جز ریشهایتر شدن این اختلاف وشعلهورترشدن آتش ناسازگاری بطوریکه دیگردرمانی برای آن نمیشود مانندمرگ که درمانی ندارد.این سخن صریح یکی ازبزرگان وشارحان فلسفه اسلامی است وحجتی است برای کسانی که به فلسفه نگاهی سطحی اندیشانه و تعصب آلود دارند شایدکه متنبه شوند.)
🔻اما اصل سخن #علامه_طباطبایی درجلد پنجم کتاب #تفسیر_المیزان چنین است:
(بالجملة فهذه طرق ثلاثة فى البحث عن الحقائق والكشف عنها: الظواهر
الدينية وطريق البحث العقلى وطريق تصفية النفس،أخذبكل منهاطائفة من
المسلمين على مابين الطوائف الثلاث من التنازع والتدافع وجمعهم فى ذلك
كزوايا المثلث.)
مرحوم #حکیمی عبارت«الطوائف الثلاث » را به «الطـرق الثلاثـة» ترجمـه
كرده است.به عبارتی علامه میفرمايد: «جمع ميان ظاهرگرايان،فيلسوفان وعارفان»ممكن نشده و
نخواهدشد.درحالی که مرحوم حكيمى ترجمـه كرده اند:«جمع ميان ظواهردین، عرفانوبرهان»ممكن نشده ونخواهد شد.
به عبارتی مرحوم علامه بین مقام ثبوت واثبات تفکیک قائل شده وفرموده: در مقام ثبوت وآنچه درعالم خارج محقق شده این است که طايفههای سه گانه، یعنی: فقهاومتکلمین، فیلسوفان واهلمنطق، عارفانواهل تصوف، افراد وارباب این سه طریق اختلافاتشان زیاد است ودر طول تاریخ بایکدیگر نزاع داشتند.ونتوانستهاند به یک توافق کلی دست یابند. به عبارتی سخن علامه پیرامون مقام اثبات نیست یعنی نمیگوید که: خود طرق سهگانه یعنی ظواهردین با طريق بحث عقلى وطريق تصفيه نفس بایکدیگر غيرقابل جمع اند. مرحوم علامه در تکمیل سخن خود میگوید:
(وقدعرفت أن الكتاب يصدق من كل من الطـرق ماهـوحق وحاشاأن يكون
هناك باطن حق ولايوافقه ظاهره وحاشا أن يكون هناك حق من ظاهر أو بـاطن
والبرهان الحق يدفعه ويناقضه.....امكان ندارد(حاشا)كه ظاهروباطن قرآن باهم نسازندياظاهروباطن، مخالف برهان عقلى باشند.) یعنی اگر مرحوم حکیمی به این قسمت دوم کلام مرحوم علامه توجه میکردند دچار چنین خلط مهمی نمیشدند.
جالب اینجاست که باآنکه علامه در قسمت دوم صراحتا ظواهردین وطریق عقلی وطریق ذوق وشهود را بایکدیگر قابل جمع میداند بازهم جناب حکیمی به کلام خود پافشاری میکند ومیگوید:
(اختلاف ريشهای ميان اين سه
طريق(فلسفه، عرفان و دين)به قوت خود باقى است)!!!!
این بیان نشان دهنده آن است که مرحوم حکیمی بیش ازآنکه دعو فهم وتفسیر سخن علامه را داشته باشد در صدد اثبات نگاه تفکیکی خود بوده است.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
بررسی تعریف علامه مظفر از یقین
بدون شک مرحوم #علامه_محمد_رضا_مظفر از جمله فقیهان واصولیون و عالمان بزرگ دوران معاصر میباشد. هرچند قدرِ این عالمِ گرانقدر ناشناخته باقی مانده اما این امر چیزی از وزانت علمی ایشان کم نمیکند.
بااین حساب کتاب #المنطق ایشان سالیان درازی است که محور تدریس علم منطق در حوزه های علمیه میباشد. کتابی که با وجود درخشش نام نویسنده عالم ومحققش، اثری دقیق در حوزه #منطق نمیباشد، وحاوی اشتباهات روشی وتحقیقی است.
از جمله این اشتباهات، تعریف ایشان از مساله #یقین میباشد.
حکماء و منطق دانان پیشین در تعریف یقین گفته اند: (اعتقادُ الذی لایَحتَمِل النَقیض ولا یُمکن زواله) یعنی یقین اعتقاد وتصدیقی است که دو ویژگی جزم و زوال ناپذیری دارد. به این معنا که اگر تصدیقی برای انسان حاصل شود، یا نسبت به احتمال وقوع نقیضش تردید دارد که دراین حالت #تصدیق_ظنی حاصل شده، یا آنکه تصدیق فوق احتمال نقیض ندارد، که دراین صورت #تصدیق_جازم محقق میشود. در عین حال اگر اعتقاد فوق زوال ناپذیر باشد وتغییر نکند، یقین به معنی اخص وفلسفی آن محقق میشود.
مثلا: درتابستان هوا گرم است، قطعا فردی که در گرمای تابستان این تصدیق برایش حاصل میشود احتمال اینکه شاید هوا سرد باشد و او اشتباها گرما را درک کرده (لایَحتمل النقیض) را نمیدهد. و البته اذعان دارد که این مساله تغییر نمیکند وامکان ندارد که ساعت ولحظه ای بعد به این مساله که گرمایی در کار نبوده و او درواقع سرما را درک کرده اذعان کند (لا یحتمل الزواله).
بااین حساب #مرحوم_مظفر شرطی دیگر در تعریف یقین اخذ کرده (الاعتقادُ مطابقُ للواقع الذی لا یحتملُ النقیض لا ان تقلید) ایشان شرط مطابقت با واقع را در وجود یقین در نظرگرفته، گویی پس از تحقق تصدیقِ لایحتمل النقیض وزواله حال باید بررسی کرد که آیا این چنین تصدیقی مطابق عالم خارج هست یانه؟؟در این موقف شبهه #میرزا_مهدی_اصفهانی موسس #مکتب_تفکیک مطرح میشود. از آنجا که انسان به نحو مستقل امکان دسترسی به واقع راندارد، لذا هیچ راهی جهت انطباق یقین با واقعیت وجود ندارد. پس یقین و برهان یقینی که غایت اصلی منطق و #فلسفه است هیچگاه محقق نمیشود.
در نقد نگاه فوق باید گفت حاصل جمعِ تصدیقی که لایحتمل النقیض میباشد وزوالش متصور نباشد، قطعا انطباق با خارج است. اساسا صدق باواقع شرط عارضی یقین نمیباشد، که بخواهیم مانند مرحوم مظفر آنرا شرط تحقق یقین بدانیم، که حالا این نقد وارد شود که ملاک انطباق ادراک یقینی با خارج چیست؟؟ بلکه انطباق با خارج به نحو اندماجی در ضمن تصدیق یقینی ملحوظ است. یعنی وقتی ما مطمئن هستیم که الان هوا گرم است و احتمال نقیض و زوالش را نمیدهیم، خود به خود آنرا مطابق با واقع میدانیم ودیگر نیاز نیست که فرایندی دیگری طی کنیم که ببینم آیا گرمایی که درک کردیم مطابق با واقع هست یانه!!!! به عبارتی شرط انطباق با عالم خارج، شرط ضمنی یقین است، وقتی احتمال نقیض وزوال اعتقادی را نمیدهیم در ضمن آن مطابقت با خارج نیز محقق میشود. شرط انطباق باخارج بدان صورت که مرحوم مظفر میگوید شرط انضمامی یقین نیست. یعنی اینطور نیست که وقتی احتمال نقیض وزوال اعتقادی راندهیم حالا در پی این باشیم که آیا این عقیده مطابق خارج هست یانه.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
💠فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
درباره فلسفه اسلامی_۳.ogg
26.54M
◍⃟﷽˼
🎙ویس چت
گروه الهیات اسلامی ↡↡
https://t.me/Islamic_Theology0
᯽┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
📌ماهیت وصدق معارف کشف وشهودی
نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه یونان
|↫#درباره_فلسفه_اسلامی
|↫ #فلسفه_اسلامی #فلسفه
|↫ #کشف_شهود #ملاصدرا #صدرا
|↫ #سهروردی #فلسفه_یونان
|↫#بوعلی_سینا #ابن_عربی
|↫#مکتب_تفکیک
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ تهافت التفکیک_۱
مرحوم #حاج_میرزا_جواد_آقا_تهرانی از بزرگان #مکتب_تفکیک در کتاب #عارف_و_صوفی_چه_میگویند در بیان نقد روش عرفا مبنی بر استفاده از کشف وشهود میگوید:
[ هرگز شخص عاقل بصیر نمیتواند به نفس مکاشفه (ولو صدها مکاشفه برای خودش حاصل شود) در معارف الهی خاصه مهمترین مسائل(که توحید است) اعتماد بنماید بلکه باید به آنچه در قرآن میزان و مرجع و حجت در کشف حقایق و معارف است (که قرآن و حدیث باشد) رجوع نماید_ص198_ ] لازم به ذکر است که اهل طریقت مطلق مکاشفه را حجت ندانسته وآنچه با اصول شرع وعقل منطبق باشد را قابل استناد میدانند لذا مکاشفات رابه دو نوع شیطانی وحقانی تقسیم کرده و کشف حقانی را صواب دانسته. البته مرحوم تهرانی به این موضع عرفا آگاه است و مطالبی دراین باب از قول آنها نقل میکند:
[ از آنچه #صدرالمتالهین نقل فرموده است از عرفایی چون #محی_الدین_عربی و #صدرالدین_قونوی معلوم میشود که درحقیقت آنان میگویند که نفس مکاشفات و مشاهدات به تنهایی و بدون انطباق با قرآن و حدیث موجب علم به حقانیت مطلب مشهود نمیشود_ص198_]
ایشان در ادامه سخن #قیصری را نقل کرده که میگوید:
[ میزان عام برای تمیز صواب از خطا (در کشف وشهود) قرآن وحدیث است ]
مرحوم تهرانی در ادامه میگوید:
[ #لاهیجی شارح #گلشن_راز بعد از ذکر واقعه و مکاشفهای از خودش که در آن مکاشفه حتی همه عالم را از نور و یک رنگ دیده و جمیع ذرات موجودات را به کیفیتی و خصوصیتی انا الحق گویان مشاهده نموده است اقرار میکند که:
( تصدیق این چنین مکاشفات بی آنکه به دلیل نصی(قرآن وحدیث) مدلل باشد مشکل است) ]
در ادامه مرحوم تهرانی نیز همصدا با عرفا آن علم و مطلبی را حجت میداند که منطبق با شرع وعقل باشد:
[ مشخِص حق از باطل در باب معارف الهی ...تنها یکی عقل است و دیگر قرآن است و حدیث که صدور و دلالتش معلوم باشد و تا مطلب منتهی به یکی از این دو حجت نشود ما را نسزد که کورکورانه از احدی... تقلید و پیروی بنماییم_ص198_]
اما نکته مهم این است...با آنکه مرحوم تهرانی با اهل طریقت بر سر حجیت کشف وشهود به ملاک صدق واحدی جهت سنجش مکاشفات باطل از صواب میرسد و هر دو طرف بر میزان بودن قرآن وعقل تاکید میکنند اما ایشان همچنان بر موضع رد ونقد اهل شهود باقی مانده و تیغ نقد را غلاف نکرده و هرنوع مکاشفه صاحبان شهود، چه شیطانی وچه حقانی را باطل میشمارد ومیگوید:
[ ما را نسزد (بلکه جایز نبود) که کورکورانه از احدی به نام فیلسوف، عارف، ولی، واصل، مرشد و غیرذالک...استرشاد و تقلید و پیروی بنماییم ولو با دهها خواب و صدها امور دیگر از سنخ خواب (که حق و باطل و شیطانی و رحمانی غیر ممتاز دارد، به نام مکاشفه و واقعه و الهام و واردات و غیرذلک) مطلب تایید گردد_ ص200_]
اما جالب تر آن است که ایشان به مکانیسم کشف وشهود و بیان انواع واقسام آن در نگاه عرفا اشاره کرده وکلام آنان مبنی براینکه هر شهودی صحیح نیست و سالک باید مراتبی راطی کند تا کشف او مصیب حق از باطل باشد را هم ذکر کرده اما در انتها روش شهودی را باطل واهل طریقت را به حسب استفاده از آن نقد میکند.
اما باید پرسید دلیل این تناقض وتهافت در نگاه و کلام مرحوم تهرانی چیست؟؟
با اینکه ایشان از قول عرفا تصریح میکند که هر کشفی صواب نبوده واساسا مشاهدات به دوقسم شیطانی وحقانی تقسیم میشوند وتا آنها را به نص دینی (قرآن وروایات) عرضه نکنیم حجیت نداشته ومصیب نمیباشند ( و البته خود مرحوم تهرانی هم انطباق هر مطلبی با عقل وشرع را لازم میداند) اما بازهم به نقد وابطال کشف وشهود صوفیه و عرفا پرداخته ومیگوید:
[ حاصل اینکه مکاشفات به تنهایی برای شخص عاقلِ بصیر در ثبوت امری آن هم مهمترین مسائل معارف (که توحید است) هرگز مدرک و دلیل نخواهد شد_ص 201_]
ظاهرا ایشان موفق به خرق تعصبات فکری نشده و نتوانسته از مشهورات تفکیکی فراتر رود لذا باور نمیکند که شهود عرفا مصیب حق وحقیقت باشد... با آنکه به تصریح اعاظم وفحول طریقت هر کشفی باید منطبق با عقل وشرع باشد وگرنه قابل استناد نیست...وخود ایشان هم چنین موضع وملاکی را قبول دارند... اما در نهایت در نقد روش عرفا وصوفیه قلم فرسایی کرده و آنها را باطل دانسته است.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔹فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ تهافت التفکیک_۲
اول: یکی از محورهای نقد جریان تفکیک به عرفان وحکمت اسلامی، استفاده حکماء از روش کشف وشهودی جهت نیل به حقیقت ونفس الامر امور میباشد.
در پست قبل اشاره کردیم که مرحوم #میرزا_جواد_آقا_تهرانی با آنکه در بحث ملاک صدق معارف با جریان #عرفان_اسلامی به ملاک واحدی رسیدند وهر دو طرف بر لزوم سنجش علوم ومطالب اعتقادی با عقل وشرع تاکید داشتند اما بازهم از نقد #عرفان دست نکشید و روش شهودی را باطل میدانستند. به گفته ایشان [ هرگز شخص عاقل بصیر نمیتواند به نفس مکاشفه (ولو صدها مکاشفه برای خودش حاصل شود) در معارف الهی خاصه مهمترین مسائل(که توحید است) اعتماد بنماید بلکه باید به آنچه در قرآن میزان و مرجع و حجت در کشف حقایق و معارف است (که قرآن و حدیث باشد) رجوع نماید_ عارف وصوفی چه میگویند ص198_ ] چرا که به اعتقاد ایشان وقتی در روش معرفتی مثل کشف وشهود، شیاطین قدرت دخالت دارند، واساسا خود انسان در فهم آن امکان خطا واشتباه دارد [ ما را نسزد (بلکه جایز نبود) که کورکورانه از احدی به نام فیلسوف، عارف، ولی، واصل، مرشد و غیرذالک...استرشاد و تقلید و پیروی بنماییم_ص200 ].
.
دوم: آنچه در ویدیوی بالا از طرف جناب آقای #سید_جعفر_سیدان از اساتید وبزرگان #مکتب_تفکیک نقل میشود این است که برای #آیه_ الله_بروجردی نسبت به کتاب شریف #مثنوی_معنوی یک کشف عرفانی رخ داده است....سروش غیبی بر ایشان ندا میزند که [ #مولوی راه را گم کرده است، آنرا رها کن!! ] بنابر نقل مرحوم تهرانی این مساله یک امر شهودی واز سنخ مکاشفات صوری بوده است [کشف یامعنوی است یاصوری. کشف صوری در عالم مثال حاصل شود از طریق مشاهده یا سماع یا ذوق یا بوسیله سایر حواس. درابتدای سلوک مکاشفات در خیال سالک ومثال مقید حاصل گردد_ ص196]
.
🔻اما نکته مهم این است که بنابر مشرب مکتب تفکیک مرحوم آیه الله بروجردی نباید به آن امر کشفی که برایش حاصل شده بود توجه میکرد...ایشان را نَسِزَد که به یک ندای غیبی اکتفا کند وبدون آنکه آنرا با عقل وقران و روایات بسنجد، و مطمئن شود که از جانب شیطان نیست از آن پیروی کند. به قول مرحوم تهرانی [ مشَخِص حق از باطل درباب معارف الهی و مرشد ومنجی از مهالک تنها یکی عقل است ودیگر قرآن وحدیث_ص199] باید پرسید ندای فوق که آیت الله بروجردی را از خواندن مثنوی انذار داده بود آیا عقلانی واستدلالی بوده؟ یا قرآنی بوده؟ ویا روایی؟ قطعا هیچ کدام نبوده بلکه از سنخ یک منبع معرفتی مستقل به نام شهود حضوری قلبی بوده...خوب اگر کشف وشهود قلبی به تعبیر اهل تفکیک مذموم است وغیرقابل اعتنا، پس چرا #آیت_الله_سیدان به یک امر شهودی که برای فردی رخ داده استناد میکند؟ وآنرا سندی بر بی اعتباری کتاب مثنوی معنوی میداند؟؟ آیا بنابر اصول مکتب شهود آیت الله بروجردی غیر قابل اعتنا نیست؟؟
از کجا معلوم که آن ندا الهی بوده و از القائات نفس و خیال نبوده؟؟
اما سوال مهمی که از جناب سیدان باید پرسید این است که اگر فردی تحت تاثیر سخنان شما با میراث عرفانی حکماء و بزرگان شیعه از جمله کتاب مثنوی معنوی مخالف باشد و آنها را نقد کند، اما روزی ناگهان سروشی غیبی بر اوندا دهد که فلانی مولوی راه را پیدا کرده ومثنوی را بخوان تا هدایت شوی...آیا شما آن ندای شهودی را میپذیرید وبه آن استناد میکنید؟؟ فرض کنید به آیت الله بروجردی گفته میشد که برای فهم دقیقتر معارف الهی مثنوی مولوی را بخوان زیرا او راه را پیدا کرده، آیا شما بازهم به آن مساله استناد میکردید وآنرا میپذیرفتید؟؟
گمان نمیکنید آنجا که به نفع شماست پای شهود افراد را وسط میکشید وآنجا که بر علیهتان است در مذمت مکاشفات داد سخن سر میدهید؟؟
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
🔹فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟