🔸 گرچه انیمیشن #روح درحدیک شاهکارسینمایی نیستاما جالبوتماشایی است.بررسی وارزیابی فنی این فیلم به عهده دوستانی که تخصصشان نقدفیلم میباشداما نکته حائز اهمیت نوع نگاه به رابطه #نفس و #بدن دراین فیلم و البته سایرمحصولات سینمایی وهنری وحتی فلسفی غرب است.شناخت نفس ازجمله مسائل پرمناقشه #فلسفه میباشد.نگاه مشهور مبتنی بر تفسیر #مشائی از چیستی روح ونفس ورابطه آن بابدن است.اینکه نفس وجسم دو امرمتباین میباشندکهدراین دنیا مجاور یکدیگرقرار گرفته وحیات فردی انسان را رقم میزنند.بنابر این نگاه نفس وبدن دومقوله ازهم جدابوده که هیچ سنخیتی ندارند.گویی انسان مرکب از دوجزء متباین است یکی نفس مجرد ودیگر بدن جسمانی عنصری،که با ریسمانی بهیکدیگر گره خوردهاند.تفسیر مشائی از روح ونفس توسط #ابن_رشد به حوزه فلسفی غرب وارد شد.نگاه فوق درطول تاریخ متاخر قرون وسطی وحتی عصر مدرن برفلسفه وکلام غرب حاکم بود.حتی درهنردینی غرب ثنویت ودوگانگی نفس وجسم برقراراست ودر عصرمدرن این نگاه مشائی توسط #دکارت خوانشی #اومانیستی یافت و او تباین نفس وجسم رابه ثنویت #سوژه و #ابژه تبدیل کرد.به عبارتی غرب هیچگاه نتوانست ازتفسیرمشائی_اومانیستی نفس وبدن فراتر رود وآنرابه نحو واحدتفسیرکند.اما حکمایمسلمان ازاین نگاه فراتر رفته و #صدرالمتالهین تفسیری دیگر ازاین مساله ارائه کرد.به اعتقاد #صدرا نفس وبدن ارتباطیوثیق دارند، چنانچه گویا یک چیز میباشند.او دوگانه نفس وبدن رانمیپذیرد بلکه به اعتقاد وی نفس وجسم یک چیزهستند،نفس صورت رقیقشده بدن،وبدن حالت غلیظشده نفس میباشد.لذا انسان ترکیبی از دوجوهرغیرهمجنس نمیباشد.انسان یک حقیقت واحداست، ساحتی ازاو مجردومرتبه دیگرش جسمانیاست.منتهی بهاشتباه این دوساحت رادومقوله استقلالی درنظرمیگیریم وبه ثنویت نفس وبدن قائل میشویم.به سبب این تفسیروحدانی ازحقیقت انسان، ثنویت دکارتی مجال ظهوردرحکمت اسلامی رانیافت.
.
الغرض آنکه انیمیشن #روح تکرار نگاه مشائی به رابطه نفس وبدن آنهم باروکشی #اومانیستی میباشد.درتمام آثار هنری غرب این نگاه درحال تکرار است.پرسشی که مطرح میشودایناست که آیا #سینمامیتواند بانگاه #صدرایی به نفس وبدن #فیلم بسازد؟؟گرچه نگاه فوق درشعروادبیات عرفانی ما وجود دارد ودر#نگارگری و#تذهیب باحذف #پرسپکتیو وابعادجسمانی سعی برفراروی ازدوگانه مشائی شده و هنرمندانی مثل استاد #فرشچیان باتکیه براین نگاه آثار بینظیری راخلق کردهاند، اما آیاسینماقابلیت این رادارد که باتفسیرصدرایی تولیداتی داشته باشد؟؟
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖
@falsafeh_nazari
✅ توبه صدرا
به شخصه معتقدم دعوای فلسفه ومخالفان فلسفه یک دعوای صرفاطلبگی است وآنچنان جدی نمیباشدکه بخواهیم یک گروه راباعنوان مکتبی مجزا ازسایرین معرفیکنیم.فضلا که طرح این دعاوی بیرون ازظرف علمی خویشوبه نحوناقص ودربین غیراهل فن، چیزی جز احداث خصم وتداوم جدل نخواهد بود.اگرمعارف الهی به دقت مطالعه شود،خواهیم فهمیدکه معارف دینیحاوی روش ومنش استدلالی_فلسفی وذوقی_عرفانی میباشد.وهمچنین هیچ فیلسوف مسلمانی درطرح وبحث مباحث خویش بیتوجه وبیتفاوت به معارف وحیانی نمیباشد.
رحمت خداوندبر روح پاک استاد #محمدرضا_حکیمی که آثار ایشان درطرح وبسط معارف شیعی تاثیرگذار بوده است.قویا معتقدم آثارایشان،مهم و قابل استفاده میباشد،امامنزلت استادنباید مانع از طرح انتقادات علمی به ایشان شود.از جمله نکات مهم،نحوه مواجهه ایشان بافلسفه وعرفان بوده است.گویا ایشان ارتکازا فلسفه رانقیض دین میدانستند،که جماعت فیلسوف،سعی درچسباندن آن به دین داشتهاند. تاآنجا که دراین التقاط موفق شدهاندموجبات فسادوخسران معارف دینی رارقم زده وآنجاکه پیش نرفتهاند حسب الطاف الهی مرزهای شریعت ازخرق وهدم درامان مانده است.لذا گاها برخی از اهل فلسفه مستبصرشده وبه جفای خویش اذعان کرده وطلب استغفار از گناه خویش کردهاند. دراین راستامطلبی ازایشان در سایت فرداودیگرسایتهاوخبرگزاریها منتشرشده بودکه جناب حکیمی درباره #ملاصدرا گفته بودند:
«خود ملاصدرا اواخرعمرکتاب کوچکی داردبه نام«الحکمه العرشیه»که آن راپس ازاسفار نوشته است.اودرآن از اسفارنام برده وازاین اثرفوقالعاده وستودنی خویش استغفارمیکندومیگوید: خدایادرکتاب مطالبی است که به دین وسنت پیامبرضررمیرساند. جمله اوخبریه است نه شرطیه.نمی گویداگردرکتاب مشکلی بودمن استغفارمیکنم،میگویدچنین چیزی هست واستغفارمیکنم.»
اما اصل عبارت ملاصدراچنین است:
🔻«يقول هذا العبد الذليل إني أستعيذ بالله ربي الجليل في جميع أقوالي وأفعالي ومعتقداتي ومصنفاتي من كل مايقدح في صحة متابعة الشريعة التي أتانا بهاسيدالمرسلين وخاتم النبيين عليه وآله أفضل صلوات المصلين أويشعربوهن بالعزيمة و الدين أوضعف في التمسك بحبل المتين لأني أعلم يقيناأنه لايمكن لأحد أن يعبدالله كماهوأهله و مستحقه إلابتوسط من له الاسم الأعظم وهو الإنسان الكامل المكمل خليفة الله بالخلافة الكبرى في عالمي الملك والملكوت الأسفل والأعلى ونشأتي الأخرى والأولى»
🔻حاصل معنی آنکه: (من به خداوند پناه میبرم از اینکه درهمه گفتارها، کردارها،پندارها ونوشتارهایم چیزی وجودداشته باشدکه درصحت پیروی شریعت ختم المرسلین اشکال وایرادی واردکند یا حتی به صورت ضمنی بخواهد احکام قطعی الهی و در یک کلام دین خدا راسست نموده ودر تمسک به حبل المتین( ولایت انسان کامل) ایجادضعف کند،چون به طور قطعی و یقینی میدانم: عبادت خداوند آن گونه که او سزاوار آن است برای احدی ممکن نیست مگر به واسطه صاحب اسم اعظم که همان انسان کامل مکمل و خلیفه الله در دو عالم ملک وملکوت و دو نشأه دنیا وآخرت است.)
چنانچه در متن فوق آمده #ملاصدرا سعی درمعرفی شخصیت خود و زدودن هرگونه اتهام بیاعتنایی به دین و ولایت انسان کامل معصوم ازخود است. اما این مطلبی که #صدرا میگوید کجا!! وآن مطلب آقای #حکیمی (مبنی بر اینکه مقدمه کتاب حاوی توبه نامه واستغفار #صدرالمتالهین از #فلسفه است) کجا؟!
حقیقتا چرا ایشان «استعیذ» را «استغفر» خوانده است؟!!
پاسخی که بنده به آن رسیدم این است که ایشان تحت تاثیر ذهنیتی که نسبت به فلسفه وعرفان داشته اینگونه عبارتهای صریح و روشن را آنطور که خودشان میخواستند معنا کرده وچنین نسبتی به #صدرا داده ومیگوید: ایشان از کتاب اسفار خود استغفار کرده و اقرار نموده که مطالبی که در آن آورده بر خلاف دین خداست!!!
شاگردان ودوستداران مرحوم #استاد_حکیمی در ترویج کتابها ومطالب ایشان باید بدین جنبههای کلام ایشان التفات داشته باشند تا ناخواسته موجبات ترویج کلام غیرحقیقی نشوند.
رحمت خداوند بر تمام دغدغهمندان معارف اهل بیت(ع)...
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ متافیزیک علم_۲
اشکال مطرح شده بر چیستی #علم نزد #حکمای_مسلمان مسیر #پدیدارشناسی علم در #عالم_اسلام را تغییر داد. مَساعی ارباب #حکمت درجهت رفع ابهام فوق طَرفی نبست و راهگشا نبود. گویی هر پاسخ گرهای جدید برمساله علم و #وجود_ذهنی ایجاد میکرد. #متکلمین جهت فراروی از اشکالات فوق از موضع وجود ذهنی عقب نشینی کرده و #نظریه_شبح را مطرح کردند. وجود ذهنی بیانگر آن بودکه #ذهن قادر است صورتی مطابق با #ماهیت موجودات از عالم خارج دریافت کند. به نحوی که بیانگر ذاتیات و حقیقت موجودات باشد. اما در نظریه شبح ذهن نمیتواند #صورت حقیقی موجودات (ذاتیات) را دریافت کند بلکه سیاهه و شبحی از شیء برای ذهن حاصل میشود. یعنی ذهن فقط اعراض و امور وصفی اشیاء رادرک میکند. و هیچگاه به فهم ارتسامی حقیقت آنگونه که هست نائل نمیشود. گرچه این فرضیه درصدد نجات #نظریه_علم از دام #سوفسطایی_گری بود اما ناخواسته حیثیت انطباقی وحکایی علم را نفی میکرد. برخی از اعاظم حکمت نظیر #فاضل_قوشچی و #سید_صدرالدین_دشتکی و #علامه_دوانی پاسخهای را جهت نجات مساله وجود ذهنی ارائه کردند اما هیچ کدام رافع مشکل نبود.
علت راهگشانبود پاسخهای فوق این بود که علم را وفق روایت #اصالت_ماهیت توضیح میدادند. چرا که علم بیانگر حیثی وحدانی است. #صورت_ذهنی درامر حکایتگری بامصادیق خویش وحدت دارد. اما وجه این وحدت چیست؟ ماهیات مثار #کثرت واختلافات هستند. زمانی که تحقق ماهیات را اصیل بدانیم در واقع پذیرفتیم که حقیقت ذاتا چندپاره و متباین است.
حال چطورمیتوان روایتی واحدازحاکی ومحکی این حقیقت متباین ارائه کرد؟؟
دراین بین پاسخ #صدرالمتالهین رافع ابهام تاریخی مساله علم و وجود ذهنی بود. ایشان باطرح نظریه #اصالت_وجود نگرشی نوین در مسائل #فلسفی و #معرفتی ایجاد کرد وتوانست بسیاری از مشکلات و ابهامات فلسفی را گرهگشایی کند.
به دونحو میتوانیم #صورت_ذهنی وعلم را لحاظ کنیم(مثلا صورت درخت):
اول: صورت درخت از این حیث که در ذهن است وچیزی جز #مفهوم نمیباشد. دراینحالت به چیزی جز معنای خودش اشاره نمیکند. معنای مفهوم درخت اشاره به موجودی است که درطبیعت به نحو استقلالی موجود است(حیث مفهومی علم)
دوم: #وجود منشاء آثار است. و هر چیزی که حضی از وجود دارد آثاری براو متبادر میشود. صورت ذهنی درخت بهرهای از وجود دارد، پس باید آثاری داشته باشد آثاروجودی مفهوم درخت چیست؟(حیث وجودی علم)
#صدرا بُعد نخست را #حمل_اولی وجهت دوم را #حمل_شایع نامید.
صورت ذهنی درخت به جهت اینکه مفهوم است وهر مفهومی حکایت ازچیزی میکند حاکی از مصداقی است که درطبیعت به نحو #جوهر موجود است.
پس صورت ذهنی درخت به جهت مفهومی وبه حمل اولی (از این حیث که شان مفهومی و ذهنی دارد و به معنای خودش دلالت میکند) #جوهر است.
اما صورت ذهنی درخت از این حیث که بهرهای از وجود دارد و موجود است پس آثاری دارد. این صورت عارض بر ذهن شده. وهرامر عارضی حالِ در محل(جوهر) است. پس صورت درخت عرضی میباشد وهرعرضی که غیرقابل تقسیم باشد از سنخ #کیف یا #کیفیت است. و کیفیتی که عارض بر نفس شود و حالت وچگونگی برای #نفس و ذهن ایجاد کند اصطلاحا #کیف_نفسانی است. بنابراین وجودِ صورت ذهنی درخت، آثارِ موجود عرضی وکیف را دارد. پس صورت درخت به حمل شایع کیف نفسانی است.
بنابراین، صورت درخت چون شان مفهومی وحکایی دارد، منطبق بر مصداقش است و حاکی از جوهریت مصداق و محکی خویش میباشد. لذا مفهوم درخت به حمل اولی #جوهر است.
واز این جهت که وجود حقیقت عالم را فراگرفته و هیچ امری خارج از آن نیست، صورت درخت آثار کیف نفسانی را دارد. پس مفهوم درخت به حمل شایع کیف است.
محور اصلی پاسخ صدرا اشاره به وجود دو بعد ماهیت و وجود در موجودات است. علم نیز شان ماهوی و وجودی دارد. علم، حسبِ بُعد #ماهوی منطبق بر مصداق ومحکی خویش است لذا حاکی از حقیقت ماهوی شیء است. و بر وفقِ بُعد وجودی، آثار وحقیقت دیگری دارد که ما رابه سطح عمیقتر حقیقت رهنمون میکند.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ متافیزیک علم_۳
تا پیش از #صدرالمتالهین چالش اصلی #علم عبارت از چگونگی انطباق #کیف_نفسانی با #جوهر خارجی و نحوه حکایتگری آن بود.درختی که مشاهده میکنیم جوهر است،و #صورت_ذهنی آن کیفنفسانی است،پس این دو هم سنخ نیستند،چگونه امری که متغایرچیز دیگری است ازآن حکایت میکند؟؟ ومنطبق آن است؟؟ #ملاصدرا باطرح حمل #اولی و #شایع محذور فوق را پشتسر نهاد.اما کلام #صدرا پایانی بر #پدیدار_شناسی علم نزد مسلمین نبودبلکه آغازی براجتهادات عمیق آنهاپیرامون مساله علم وحکایتگری صورتذهنی بود. دراین بین تفسیر #حکیم_اسرار #حاج_ملاهادی_سبزوارای_ره از مساله علم افقی تازه فراروی #حکمت_اسلامی گشود.#حاجی_سبزواری بر مبنای #اصالت_وجود به نقد کلام صدرالمتالهین پرداخت. ایشان برخلاف #صدرا اعتقاد داشت که علم از سنخ کیف نفسانی نیست. بسیاراتفاق میافتد که مااز کنار شیء ردمیشویم وآنرا مشاهده میکنیم، اما چنانچه کسی درباره آن از مابپرسد درپاسخ میگوییم: چون بدان توجه نداشتیم لذا علمی به آن نداریم. اگرحقیقت علم از سنخ کیف نفسانی بود باید به صرف تبادر آن، علم محقق میشد.این مساله نشان میدهدعروض صورت برذهن به تنهایی جهت تحقق علم کفایت نمیکندبلکه توجه نفس دراین بین شرط لازم است.درواقع توجه نفس به صورت حاصل، سبب تحقق علم میشود.علم عبارت است از صورتِ حاصل للنفس(برای نفس).یعنی با الحاق توجه نفس به صورتذهنی،علم محقق میشود. اما توجه نفس از چه سنخی است؟؟ مرحوم #حاج_ملاهادی توجه نفس رااز سنخ #اضافه_اشراقیه میداند.اضافه اشراقیه یعنی یک طرف باعث ایجاد طرف دیگر میشود. یعنی یک ذات غنی است،وطرف دیگر فقیر ومحتاج آن است واساساطرفِ دیگر براثر توجه وعنایت ذات غنی ایجاد میشود.به عبارتی نفس پس ازمواجهه باعالم خارج، صورتی در وِزانِ شیءخارجی انشاءوایجاد میکند.واین ایجاد،نوری است که از نفس به صورتذهنی افاضه میشود و #صورت_علمی که حاکی ازمصداق خارجی است را ایجاد میکند. #اضافه_اشراقیه همان #وجود است. بنابراین علم عبارت است از وجود. وجودِعلم،نوری است کهحاصلِ اشراقِ نفس میباشد. زیرا نفس همان #نور_اسپهبدی است که امتداد نورانیت حقتعالی و #نورالانوار میباشد.نور نفس همان حضور و #اتحاد است. اتحاد در ظرفِ تجرد وپالایش از جسمانیات ومشوبات مادی رخ میدهد. هرچه قدر از جسمانیات فاصله بگیریم وبه ساحت تجرد نزدیک شویم درواقع نورِ نفس قویتر شده وآفاق حقیقت را درمنظر انسان بیشتر روشن میکند.ماهیات مثارِ کثرت است وکثرت مفیدِ تحقق علم نمیباشد. زیرا علم بربستر وحدت محقق میشود.وحدت علم درامتداد بسط وجودی #نور_اسفهبدی رخ میدهد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
💠 حکیم متاله #حاج_ملاهادی_سبزواری_ره به عنوان اصلیترین و مهمترین #فیلسوف بعد از #صدرا #علم را از ساحت #ماهیات ومفاهیم #حصولی به وعاءِ #حضور و وجود انتقال داد.
تاپیش از ایشان، علم صورت حاصله ومفهوم حاکی بود که داخل در #مقولات_عشر حصولی معنا میشد، اما نزد #حکیم_اسرار علم به اشراقات #نفس_اسفهبدی وبسط وجودی آن تبدیل شد.
#محسن_بهرامی
@falsafeh_nazari
✅ عقل صغیر و عقل کبیر
در نگاه #حکمت_اسلامی موجودیت انسان در پیوند با کلِ محیط(پیکر واحدِعالم) فعلیت مییابد. فصل حقیقی انسان که اورا از سایرموجودات جدا میکند #نفس_ناطقه وقوه #عاقله و#عقل میباشد.این عقل امری فردی و #اتمیستی نیست که فقط درکالبد انسان بوده وتابع اراده بشرباشد. عقل جوهری مجرداست که صورکلی ونتایج قیاس رابه انسان افاضه میکند. #عقلانیت یعنی رابطه اتصالی و متضایف دو وجود ادراکی. رابطه متقابل دو سنخ ادراک، یکی مُفاض(پذیرنده معرفت_انسان) که باید مقدمات ومعدات کسب فیض ادراکی را داشته باشد، ودیگری مُفیض(عقل فعال)که مصدر فیض فهم ودرک حقیقت است.بنابراین عقلانیت وخردورزی، به معنای فهم مفهومی حقیقت نیست، گرچه این امر ظاهر عقلانیت است، اما باطنش یک سنخ اتصال وجودی_حضوری میان مفاض بامفیض است.انسان درمیانِ عقلانیت قرار دارد.تعقل تلاش ریاضیوار وکامپیوتری مغز انسان درکشف مجهولات نیست. بلکه کنش ومواجهه متضایف ادراکی بشر با باطنِ طبیعت(عقل فعال) میباشد.عقل کلی ما را درمیانگرفته، چنانچه به امواج معرفتی او متصل شویم و ظاهرجزئیات راخرق کنیم، به معنا که فیض اوست متصل میشویم.
به باور #ملاصدرا حقیقت عقل برفراز انسان است واو رادرمیان گرفته. چنانچه بشر بتواند باقدم فکر از جزئیات ومحسوسات فراتر رود ومقدمات قیاس را درست تنظیم کندوخوب تحقیق کرده ودرتحصیل معرفت کوشاباشد از پستوی جزئیات بیرون آمده وازحیث وجودی ارتقاء یافته انوار خورشید عقل فعال که باطن طبیعت را منور کرده به اومیرسد و او به درک حقیقت نائل میشود. #عقل_کبیر یا #عقل_اکبر همان عقل فعال است که بشر درمیان افاضات وامواج او زندگی میکند و به فعلیت میرسد.ما هرگاه فکر میکنیم درواقع سعی میکنیم به امواج عقل فعال متصل شویم وچنانچه بخواهیم معارف کلی را به یادآوریم بازهم باید به اومتصل شویم.عقلانیت دراتصال دائمی با عقل فعال معنا مییابد. عقل انسان درنگاه صدرا،قوه انفعالی دریافت معناوکلیات از عقل عاشر است.
اما برخلاف #صدرا #حاج_ملاهادی_سبزواری اعتقاد داشت که عقل انسان صرفا کارکرد انفعالی وپذیرندگی فیوضات از عقل فعال را نداردبلکه قدرت انشاء وفعل بر ترسیم کلیات وصور حقایق را دارد. بدین معناکه درصورت اتصال با عقل فعال ازلحاظ وجودی قوی میشویم لذا عقل بشر قدرت بر انشاء صورکلی به وزان حقایق خارجی پیدامیکند.یعنی دیگر منتظر فیوضات عقل آسمانی نیست، بلکه خود شروع به فعالیت وکشف واستنباط حقایق از مقدمات فکر میکند. #عقل_صغیر یا #عقل_اصغر ذهن انسان است که چون به مرتبه شدید عقل (یعنی عقل فعال) متصل شده خود تبدیل به عقلی فعال شده که میتواند حقایق را درخود ذخیره کند، واز تامل درآنها به نتایجی برسد واموری رااستنباط کند. ویژگی عقل صغیر، خطاپذیری آن است. گرچه عقل بشر دائما باید با عقل فعال آسمانی درارتباط باشد تا از او قدرت وجودی اخذ کند اما این عقل که به واسطه عنایت عقل عاشر قدرت انشاء کلیات را یافته گاهی در راستای کشف حقیقت دچار خطا میشود.
هرچه قدر انسان به تفکروحرکت در کلیات بپردازد، از وهم وجزئیات دوری کند، واوقات خویش را به تعلیم وتعلم وتزکیه نفس سپری کند اتصال اوباعقل فعال بیشتر شده، عقل صغیر قدرتش افزون میشود ومیتواند با قدم خویش جبال مرتفع حقیقت راطی کند.
از تابعین نظریه #عقل_اصغر حاج ملاهادی سبزواری(ره) جناب #علامه_طباطبایی است. مرحوم علامه به عقل انسانی که قدرت برانشاء کلیات داشته باور دارد. #علامه_طباطبایی برمبانی پذیرش کنشِ استنباطی وفعال عقل صغیر ، نظریه ادراکات اعتباری و نحوه انتزاع معقولات ثانیه را بیان کردند....پرداختن به نتایج تاریخی وتحولات فلسفی نظریه #عقل_اصغر یا #عقل_صغیر حاج ملاهادی سبزواری در این اندک نمیگنجد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
┄═❁#پرسش_و_پاسخ❁࿇༅═┅─
🔻 #پرسش:
من از چندین نفر پرسش داشتم
همه عنوان میکنند که #ابن_سینا و #مشائیون ،استدلالی تر از #ملاصدرا هستند و یا فلسفه #صدرا رو همون مطالب #ابن_عربی و حالا به نحو فلسفی میدونند
چرا این برداشت رو دارند و میگن #فلسفه ملاصدرا بدون عرفان از کار میفته ؟
مگه ملاصدرا چه فرقی با ابن سینا داره؟
࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─
🔸 #پاسخ:
باید بین مسائل فلسفی و طریق اثبات آنها تفاوت قائل شد توضیح آنکه:
فلسفه حائز دو مقام است.
۱_مقام جمع آوری ۲_مقام داوری.
در مقام جمع آوری فیلسوف صاحب ایده و نظریات و مسائل خاص میباشد. و در مقام داوری فیلسوف سعی میکند آن ایده و فکری که دارد را با روش استدلال و قیاس و برهان اثبات کند.
نکته اینجاست که جناب #شیخ_الرئیس_بوعلی_سینا مسائل فلسفی که طرح می کند به تبع فضای مشائی، مسائلی است که حال و هوای امور طبیعی دارد یعنی بیشتر به مسائلی مانند حرکت و سکون، جوهر و عرض، مقولات عشر، نفس افلاک، نفوس فلکی، قوای ادراکی وجود ومساوقاتش و....میپردازد.
البته در چند اثر مانند نمطهای آخر کتاب الاشارات یا در کتاب حی بن یقظان وارد مسائل عرفانی نیز می شود. اما بطور کلی مسائل و ایدههایی کلی #فلسفه_مشاء و آنچه جناب بوعلی در مقام جمعآوری مطرح میکند حال و هوای عرفانی ندارد.
اما ایده های فلسفی #آخوند_ملاصدرا بیشتر حال و هوای عرفانی دارد یعنی صدرا در مقام جمعآوری توجه زیادی به قرابت و نزدیکی مسائل فلسفی با مسائل عرفانی دارد. ایدههای را از عرفان اخذ کرده. وسعی در اثبات استدلالی وفلسفی آنها دارد.
اما هر دو در مقام داوری به شدت مقید به ارائه استدلال و قیاس منطقی و فلسفی می باشند.
این نکته قابل طرح است که ملاصدرا در هیچ اثر و کتاب فلسفی برای اثبات مسائلش به امور غیر استدلالی نظیر عرفان اشاره نکرده است. اتفاقاً به نظر من جنبه استدلالی ملاصدرا به مراتب قویتر از بوعلی می باشد.
بر این اساس نمیتوان مکتب فلسفی ملاصدرا را ضعیف و ناقص دانست چرا که فلسفه عبارت است از شهود عقلی فیلسوف نسبت به حقیقت. وقتی فیلسوف از فطرت اول که مقام تدبیر امور روزمره است منقطع میشود و به مواجهه با هستی میپردازد و دچار حیرت میشود... درواقع فلسفه آغاز میشود.
هر فیلسوفی در این مقام به بُعد وحیثیتی از حقیقت توجه میکند.
برخی به بُعد طبیعی هستی توجه میکنند مانند مشائیان و برخی مثل ملاصدرا به حیث عرفانی وشهودی هستی توجه میکند. لذا هر فیلسوفی ایده و کشفی از حقیقت دارد و نمیتوان او را به این خاطر توبیخ کرد. آنچه که مهم است مقام داوری می باشد این مطلب خیلی مهم است که آیا فیلسوف میتواند یافته حضوری و آن کشف عقلی خود از هستی و واقعیت را با زبان عقل و برهان برای دیگران توضیح داده و اثبات بکند؟؟ یا نه؟؟ که البته صدرا در این زمینه بسیار موفق عمل کرده البته ما منکر وجود نقد به حکمت متعالیه نیستیم اما دستاورد کلی فلسفه صدرایی توجه زیاد به عقل می باشد
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔹فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
4_6005940867813084990.ogg
22.49M
┄═❁#پرسش_و_پاسخ❁࿇༅═┅
🔻 #پرسش:
عرض سلام و احترام
به طور کلی خیلی این حرف زده میشه که مشکلات اجتماعی و فرهنگی و.... جامعه ما بخاطر غلبه #حکمت_متعالیه است. این حرف من قبلا از #تفکیکیها میشنیدم اما جدیدا خیلی از طرفداران #فلسفه هم این حرف و بیان میکنند.
با این بهانهها که اینقدر #ملاصدرا رو بزرگ کردیم که در #صدرا متوقف شدیم!! یااینکه ملاصدرا بیشازحد عرفانیه و نتیجه #عرفان میشه اوضاع جامعه ما و....
ممنون میشم نظر شما رو بشنویم
#محسن_بهرامی
┄═༻⃘⃕❀ŏ🦋ŏ༻⃘⃕❀═┄
فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
درباره فلسفه اسلامی _۱.ogg
29.86M
◍⃟﷽˼
🎙ویس چت
گروه تلگرامی الهیات اسلامی ↡↡
https://t.me/Islamic_Theology0
᯽┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
📌نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه غرب در ایران
|↫#درباره_فلسفه_اسلامی
|↫ #فلسفه_اسلامی #فلسفه
|↫ #سهروردی #ملاصدرا #صدرا
|↫ #کانت #فلسفه_غرب #کانت
|↫ #قاجار #پهلوی #استعمار
|↫ #دانشگاه #آلوین_تافلر
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
درباره فلسفه اسلامی_۲.ogg
33.24M
◍⃟﷽˼
🎙ویس چت
گروه تلگرامی الهیات اسلامی ↡↡
https://t.me/Islamic_Theology0
᯽┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
📌چیستی و هویت فلسفه اسلامی
|↫#درباره_فلسفه_اسلامی
|↫ #فلسفه_اسلامی #فلسفه
|↫ #سهروردی #ملاصدرا #صدرا
|↫ #کانت #فلسفه_غرب
|↫#بوعلی_سینا
|↫#شیخ_الرئیس #کلام #فقه #اصول
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
درباره فلسفه اسلامی_۳.ogg
26.54M
◍⃟﷽˼
🎙ویس چت
گروه الهیات اسلامی ↡↡
https://t.me/Islamic_Theology0
᯽┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
📌ماهیت وصدق معارف کشف وشهودی
نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه یونان
|↫#درباره_فلسفه_اسلامی
|↫ #فلسفه_اسلامی #فلسفه
|↫ #کشف_شهود #ملاصدرا #صدرا
|↫ #سهروردی #فلسفه_یونان
|↫#بوعلی_سینا #ابن_عربی
|↫#مکتب_تفکیک
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
فلسفهمقدماتی_۳۵.m4a
28.15M
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱─
─❀›#محسن_بهرامی
─❀›#جلسه_سی_و_پنجم
◎ بخش چهارم:
【 #ادراک 】
↞وجود ذهنی
🔻 #قسمت_پنجم
#ادراک #وجود_ذهنی #ذهنیت #معقولات #صورت_ذهنی #جوهر #عرض #کیف_نفسانی #شیخ_الرئیس #ملاصدرا #صدرا #حمل_اولی #حمل_اولی_ذاتی #حمل_شایع #حمل_شایع_صناعی #شهود_حسی #مفهوم #حکایت #عینیت #انکشاف #معنی #مصداق
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
فلسفهمقدماتی_۳۶.m4a
27.33M
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱
❀›#محسن_بهرامی
❀›#جلسه_سی_و_ششم
◎بخش چهارم: ادراک
【وجود ذهنی】
🔻 #قسمت_ششم
#ادراک #وجود_ذهنی #ذهنیت #معقولات #صورت_ذهنی #اضافه #شبح #کیف_نفسانی #شیخ_الرئیس #ملاصدرا #صدرا #حمل_اولی #حمل_اولی_ذاتی #حمل_شایع #حمل_شایع_صناعی #حمل_شایع_بالذات #حمل_شایع_بالعرض #شهود_حسی #مفهوم #حکایت #عینیت #انکشاف #معنی #مصداق
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱
❀›#محسن_بهرامی
❀›#جلسه_سی_و_هفتم
◎بخش چهارم: ادراک
【معقولات ثانیه فلسفی】
🔻 #قسمت_اول
#ادراک #معقول #معقولات #معقولات_اولیه #معقولات_ثانیه #معقولات_ثانیه_فلسفی #ادراک_عقلی #هیوم #کانت #ایدئالیسم #رئالیسم #ایدئالیسم_خام #ایدئالیسم_استعلایی
#ادراک_حسی #ادراک_خیالی #فلسفه_اشراق #حکمت_متعالیه #صدرا
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻 در باب عشق_۲
(نگاه صدرالمتالهین به مساله عشق)
همانطور که در مطالب پیشین گفته شد، به اعتقاد #شیخ_الرئیس موجودات نسبت به عشق دو حالت دارند:
۱_یا دارای #شوق و #عشق هستند. یعنی فاقد کمال مطلوب بوده و نسبت به اخذ آن حالتی به نام شوق دارند و هنگامی که آن کمال را به دست آوردند نسبت به آن بهجت و سرور داشته لذا در حفظ وارتقای آن میکوشند، که این حالت را عشق میگویند.
۲_ و یا صرفاً دارای عشق بوده و فاقد شوق میباشند(زیرا کمال معطله ندارند) در این حالت موجود نسبت به ذات و کمالات خود عشق دارد.مانند عشق #خداوند به ذات خود و یا عشق #عقول و #ملائکه نسبت به کمالاتشان.
اما حکیم بزرگ #صدرالمتالهین_شیرازی در تکمیل سخنان #ابن_سینا پیرامون عشق، در جلد هفتم کتاب شریف #اسفار چنین میگوید که موجودات نسبت به عشق دو حالت دارند:
اول: موجوداتی که واجد عشق و مجرد از شوق هستند
دوم: موجوداتی که واجد عشق و شوق هستند
به اعتقاد #صدرا موجودات دسته دوم دارای حرکت میباشند. زیرا در طلب رسیدن به کمال و نیل به مطلوب و معشوق سراسیمه در حال حرکت هستند که البته این حرکت به تناسب شوق آنها متفاوت است. لذا شوق و طلب چنین موجوداتی یا به نحو ارادی است ویا غیر ارادی.
اگر ارادی باشد به این معناست که حرکتشان به سمت کمال و معشوق به واسطه وجود نفس مجرد است لذا حرکت شوقی آنها، آگاهانه و نفسانی است. آگاهانه در پی معشوق میدوند و سراسیمه طلب کمال ویار میکنند...و چون به اخذ کمال که همان رویت یار است نائل شوند در حفظ ونگه داری آن سَروِ سَهی میکوشند و اجازه اطاله کمالات نفسانی را نمیدهند. و یا شوق وحرکت آنها غیر ارادی است که در چنین حالتی شوق آنها طبیعی_غریزی میباشد....یعنی گرچه از اَمارات ونشانههای آفاقی کمالات وجودی یار ونگار و آن محبوبه قدسی بیخبرند واز خط وخال حضرتش غافل....اما در جذبه وتلاطم آن سیل عظیم افتاده و ناخودآگاه به سمت مبدا کمالات در حرکتند....
بنابراین طبق سخن صدرا خداوند برای ملائکه یا عقول مفارقه دو امر را مقرر فرموده است که عبارتند از عشق و کمال.
و برای سایر موجودات چهار امر را ایجاد کرده است که عبارتند از:
۱_کمال ۲_عشق ۳_شوق ۴_حرکت
بدین معنا که موجودات فاقد کمال، در طلب و شوق دائمی رسیدن به کمالات ومطلوبی که برای آنها حکم معشوق را دارد، در حرکت دائمی میباشند. این حرکت یا از روی اراده است وعاشق باپای خود منزل معشوق را میپیماید و یا به طبع و سرشت غریزی که دارد به نحو غیر ارادی به سمت کوی دوست در سیر وتلاطماند.
شاید بتوان سخن صدرالمتالهین را در این بیت خلاصه کرد:
چندین هزار ذره سراسیمه میدوند
در آفتاب و غافل از این کافتاب چیست
براین اساس شوق وعشق وحرکت به سمت کمالات و مبدا آنها که معشوق حقیقی است در تمام ارکان هستی موجود است...عشق چون خون در رگ وجود جریان دارد ونبض او سبب حیات است وممات....یا آگانه به سرمنزل یار میرویم...ویا ما را به جبر واقتضای طبیعت خواهند برد...
#محسن_بهرامی
⌜@falsafeh_nazari⌟
فلسفه نظری
╭──────────────── ꧷ 🔻 درباره #چشم_زخم_۲ ( اَصابت العین_اِزلاق البصر ) #محسن_بهرامی ╰๛---๛---๛--- ‑
🔻 درباره چشم زخم_۳
#ملاصدرا در کتاب المبدأ و المعاد تصریح کرده است که برخی نفوس در قوه وهمیه بهحدی میرسند که میتوانند در مواد خارجی تأثیر بگذارند و #چشم_زخم نیز به همین مقوله تعلق دارد.
#صدرالمتالهین مساله چشم زخم یا اِزلاق البصر را در بحث نبوات فلسفه مطرح میکند.
پرسش مهم این است که چگونه انبیاء و اولیای الهی در طبیعت خارج واعیان موجودات تاثیر میگذاشتند؟؟ و اموری چون:
اِنفلاقِ بحر (شکافتن بحر)
انفلاق جبل و ولاده ابل (شکافتن کوه و ولادت شتر توسط حضرت صالح)
ویا شق القمر از آنها صادر میشد؟؟
#صدرا در پاسخ میگوید این مسائل جزء تاثیرات نفس ناطقه نبی و ولی الهی بر اعیان و عالم خارج میباشد.
به این معنا که کل عالم خارج به مثابه جسم وبدن انسان کامل است که بوسیله قدرت فعاله نفس در هر قسمتی میتواند تصرف کند.
#صدرا در ادامه بحث قدرت نفس انسان در تاثیر بر خارج را مطرح میکند و اینکه چشم زخم نیز یکی از مواردی است که میتوان به عنوات قدرت واهمه نفس بر تاثیر در عالم خارج یاد کرد، این تصرف در خارج جزء نبوات عقل عملی اولیاء و انبیاء الهی است.
لذا نفس مهذب ایشان مصداق عبودیت
واقعی خداوند و این روایت امام صادق(ع) است که:
العبودیة جوهرة کنهه الربوبیة
جوهر وحقیقت عبودیت وبندگی خداوند اینه که انسان رب و پرورش دهنده موجودات عالم میشود ودر آنها قدرت تصرف پیدا میکند.
لذا ازلاق البصر هم جزء همین تاثیرات فعاله نفس بر خارج است که حد اعلای این انشائات انفسی نزد انبیاء میباشد.
#محسن_بهرامی
╰๛---๛---๛---------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻معاد جسمانی و منتقدان
نظریه #معاد_جسمانی #ملاصدرا با ویژگیهای بدیع و مطلوبش مورد پذیرش بسیاری از متفکران بعد از وی واقع شد و حتی در نظریات جدیدتری مانند نظریه #ملا_علی_مدرس_زنوزی از آن استفاده شد. اما بداعت مبانی آن از سوی منتقدین #حکمت_متعالیه مورد رد و انکار قرار گرفت تا جایی که افرادی مانند #حکیم_میرزا_ابوالحسن_جلوه و #ضیاء_الدین_دری_اصفهانی در صدد برآمدن تا مآخذ و منابع اقوال #ملاصدرا در کتب حکمای سلف را بیابند، زیرا به اعتقاد آنها #صدرا در آثارش به انتحال و نوعی سرقت علمی از گذشتگان پرداخته است.
ضیاءالدین دری در ترجمهای که از کتاب
"نزهة الارواح" #شهرزوری دارد نتیجه تفحصات خود از کتب #صدرالمتالهین را اینگونه بیان میکند:
(معلوم شد که لااقل دو ثلث این کتاب "الاسفار الاربعه" مسلماً عبارات قوم است و نویسنده محترم به خود نسبت داده است و اسم کتاب را نمیبرد... قسمت اول کتاب غالباً از "الفق المبین" میرداماد است، قسمت دوم کتاب بیشتر از "المباحث المشرقیه" و "شرح المقاصد" است، غالب قسمت سوم از مصنفات میرصدر شیرازی و محقق دوانی است و قسمت چهارم در خصوص معاد از مصنفات غیاث الدین منصور پسر میرصدرالدین است.)
بر این اساس دری اصفهانی کوشیده است تا با ریشه یابی مبانی و مقدمات نظریه ملاصدرا در اقوال و آرای حکمای متقدم بدیع بودن را از آن بزداید و در نتیجه نظریه معاد جسمانی صدرالمتالهین را انتحال و رونوشتی از آراء #غیاث_الدین_منصور_دشتکی در کتاب "حجة الکلام" وی دانسته است.
البته این نکته قابل بیان است که گرچه صدرا بخش اعظم کتاب "حجة الکلام" دشتکی را عیناً و بدون ذکر نام مولف در کتب خود ذکر کرده است اما این امر به معنای اخذ نظریه غیاث الدین منصور و انتحال و سرقت علمی توسط ملاصدرا نمیباشد، زیرا غیاث الدین منصور دشتکی و صدرالمتالهین در معاد جسمانی با هم اختلاف مبنایی و جوهری دارند وبراساس همین مبانی متفاوت و در عین استفاده از عبارات مشابه به نتایج مختلفی دست یافتهاند.
اساساً ملاصدرا نظریه ابتکاری غیاث الدین منصور در باب معاد جسمانی را مورد نقد و مناقشه قرار داد واشکال تناسخ را بر آن وارد دانسته است. وی با تمسک به مبانی ابتکاری خود در #حکمت_متعالیه برهانی فلسفی بر اثبات معاد جسمانی اقامه نمود و بسیاری از مطالب و عبارات دشتکی را بدون ذکر نامی از او مورد نقد وبررسی قرار داده است.
براین اساس با اینکه نظریه غیاث الدین منصور و ملاصدرا در باب #معاد_جسمانی دارای اختلافات مبنایی هستند اما معلوم نیست که چرا ضیاءالدین دری، صدرالمتالهین را متهم به انتحال و تکرار عینی مباحث غیاث الدین منصور میکند؟؟ #شهید_مطهری نیز با اشاره به سخنان ضیاءالدین دری اصفهانی اظهار تعجب نموده که چگونه وی متوجه نشده است که آنچه صدرا در الهیات در باب معاد جسمانی گفته با آنچه دیگران بیان کردهاند تفاوت بسیار دارد. شهید مطهری در ج۳ کتاب مقالات فلسفی به منظور اثبات بداعت مبانی صدرایی شماری از آنها را مطرح کرده و با آراء حکمای متقدم مقایسه نموده است.
👤 #محسن_بهرامی
╰๛---๛---๛---------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻 این تحلیل ونتیجه گیری از مباحث #صدرا مبنی براینکه #نفس از تکامل #جسم حاصل میشود اشتباه میباشد. علاوه برمباحث بسیاری که صدرا در این زمینه دارد به اذعان ایشان نفس از عالم #عقول و #جبروت نشأت گرفته و نازل شده است.
جسم، مرکبِ بالذات است وهر گونه #وحدت در آن بالعرض و حاصل حلول یک امر #مجرد که همان نفس مجرد مدبر ذو حیات است میباشد.
آیا میتوان گفت از کثیربالذات(جسم)که من حَیثُ کَثرت فاقد حیات وحرکت است وحدت بالذات(نفس)که منشا حیات وحرکت میباشد زائیده شود؟
معطی شیء که نباید فاقد شیء باشد..اساسا از این حیث وجود نفس برای جسم را لازم میدانیم تا بتوانیم حرکت وحیات جسم را توجیه کنیم، با این حساب آیا میشود که از جسمی که ذاتا وطبعا فاقد حیات وحرکت است امری که حیات وحرکت ذاتیش است(نفس) بوجود آمده وتکامل یابد؟
آنچه نفس بر اساس تکامل آن فعلیت مییابد، صورت معدنی است ونه خود جسم بماهو جسم. صورت معدنی بین جسم ونفس مجرد مدبر قرار گرفته است، چون جسم را از تفرقه حفظ میکند به فضای عالم ماده نزدیک است و از سنخ مجردات تام نمیباشد و از این جهت که قابلیت حلول دارد و منطبع در جسم میباشد و فراتر از ابعاد ثلاث است، شانی مجرد داشته و به عالم نفس نزدیک است.
در واقع نفس مجرد ناطقه انسانی به دلیل بُعد و تنزلش از عالم جبروت،ضعیف و محدود شده و در نطفه انسان به شکل صورت معدنی درآمده که فقط میتواند حفظ مرکب از تفرق و فروپاشی کند، وچون صورت معدنی تنزل و شکل ضعیف شده نفس است گویا جسمانی است اما به تدریج تکامل در او حاصل شده وبه شکل نفس انسانی در میآید.
👤 #محسن_بهرامی
╰๛---๛---๛---------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟