eitaa logo
فلسفه نظری
2.2هزار دنبال‌کننده
518 عکس
83 ویدیو
118 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 گرچه انیمیشن درحدیک شاهکارسینمایی نیست‌اما جالب‌وتماشایی است.بررسی وارزیابی فنی این فیلم به عهده دوستانی که تخصصشان نقدفیلم می‌باشداما نکته حائز اهمیت نوع نگاه به رابطه و دراین فیلم و البته سایرمحصولات سینمایی وهنری وحتی فلسفی غرب است.شناخت نفس ازجمله مسائل پرمناقشه می‌باشد.نگاه مشهور مبتنی بر تفسیر از چیستی روح ونفس ورابطه آن بابدن است.اینکه نفس وجسم دو امرمتباین میباشندکه‌دراین دنیا مجاور یکدیگرقرار گرفته وحیات فردی انسان را رقم میزنند.بنابر این نگاه نفس وبدن دومقوله ازهم جدابوده که هیچ سنخیتی ندارند.گویی انسان مرکب از دوجزء متباین است یکی نفس مجرد ودیگر بدن جسمانی عنصری،که با ریسمانی به‌یکدیگر گره خورده‌اند.تفسیر مشائی از روح ونفس توسط به حوزه فلسفی غرب وارد شد.نگاه فوق درطول تاریخ متاخر قرون وسطی وحتی عصر مدرن برفلسفه وکلام غرب حاکم بود.حتی درهنردینی غرب ثنویت ودوگانگی نفس وجسم برقراراست ودر عصرمدرن این نگاه مشائی توسط خوانشی یافت و او تباین نفس وجسم رابه ثنویت و تبدیل کرد.به عبارتی غرب هیچگاه نتوانست ازتفسیرمشائی_اومانیستی نفس وبدن فراتر رود وآنرابه نحو واحدتفسیرکند.اما حکمای‌مسلمان ازاین نگاه فراتر رفته و تفسیری دیگر ازاین مساله ارائه کرد.به اعتقاد نفس وبدن ارتباطی‌‌وثیق دارند، چنانچه گویا یک چیز میباشند.او دوگانه نفس وبدن رانمیپذیرد بلکه به اعتقاد وی نفس وجسم یک چیزهستند،نفس صورت رقیق‌شده بدن‌،وبدن حالت غلیظ‌شده نفس می‌باشد.لذا انسان ترکیبی از دوجوهرغیرهمجنس نمی‌باشد.انسان یک حقیقت واحداست، ساحتی ازاو مجردومرتبه‌ دیگرش جسمانی‌است.منتهی به‌اشتباه این دوساحت رادومقوله استقلالی درنظرمیگیریم وبه ثنویت نفس وبدن قائل میشویم.به سبب‌ این تفسیروحدانی ازحقیقت انسان، ثنویت دکارتی مجال ظهوردرحکمت اسلامی رانیافت. . الغرض آنکه انیمیشن تکرار نگاه مشائی به رابطه نفس وبدن آنهم باروکشی میباشد.درتمام آثار هنری غرب این نگاه درحال تکرار است.پرسشی که مطرح میشوداین‌است که آیا بانگاه به نفس وبدن بسازد؟؟گرچه نگاه فوق درشعروادبیات عرفانی ما وجود دارد ودر و باحذف وابعادجسمانی سعی برفراروی ازدوگانه مشائی شده و هنرمندانی مثل استاد باتکیه براین نگاه آثار بی‌نظیری راخلق کرده‌اند، اما آیاسینماقابلیت این رادارد که باتفسیرصدرایی تولیداتی داشته باشد؟؟ ➖➖➖➖➖➖ @falsafeh_nazari
⬅️ هیچگاه نتوانست از نگاه وتفسیر از رابطه و فراتر رود. درعصر همان نگاه مبنای تفسیر از ثنویت و شد.غرب هرگاه درصدد توضیح چیستی روح ونفس وبدن برآمده همان نگاه مشائی باروکشی را تکرار کرده. حال آنکه حکمای مسلمان ازاین تفسیرفراتر رفته ودرنگاه نفس وبدن یک چیز تلقی میشوند. گرچه نگاه صدرایی به چیستی روح ونفس درهنر و وشعروادبیات ما سیطره یافت، اما آیا قابلیت ساخت آثاری بااین نگاه را دارد‌؟؟؟ @falsafeh_nazari
فرهنگستان علوم انسانی قم_۳ . . بی‌تردید از علمای دغدغه‌مند نسبت به مسائل اسلامی وجامعه مسلمین بوده وتلاشهای ایشان وشاگردان آن مرحوم،جهت برپایی شعائرودستورات الهی وگذارازسلطه غرب وبرپایی تمدن اسلامی، بسیار مهم وحائز اهمیت است.اما انتقاداتی به وجوه فکری ایشان وارد است که به نحو خلاصه بیان میکنیم ایشان درصدد پی‌ریزی فلسفه‌ای جامع بود،که زیربنای علوم باشدلذاطرح ایجادفلسفه‌ای جدید تحت عنوان را دادکه ناظربه تغییرات است.دراین راستا ایشان به نفی متافیزیک وفلسفه گذشتگان پرداخت ومیگفت فلسفه گذشتگان ناظربه چرایی وچگونگی بوده ولی فلسفه جدیدبایدناظربه شدن باشد تا بتواند علوم را مدیریت کند. اول: فلسفه،علم کلی است که بایدبه طرح فراروایت بپردازد تا بتواندپرسش‌های بنیادین بشرراپاسخ گوید.ودرادامه مسیرش مبادی علوم راتعریف واثبات کند.فراروایت فلسفی باید مبتنی بر بدیهی‌ترین امرباشد وبدیهی چیزی است که فهمش نیاز به مفاهیم ماتقدم ندارد.لذاتعریف وشناخت تمام مفاهیم فلسفی مبتنی برمبدا بدیهی است.مثلا مبدا بدیهی فلسفه وجود است.لذاصدرادرتعریف وشناخت هرامری به وجود استنادمیکند. به اعتقادایشان باید پیرامون سه موضوع باشد:زمان‌ومکان،وحدت‌وکثرت،آگاهی‌و اراده. اما هیچکدام ازاین سه موضوع بدیهی نیستند ومبتنی بر بسیاری از مباحث ماتقدم میباشند.فی المثل زمان ومکان ویژگی وصفت موجودات جسمانی است. شناخت صفت مشیربه شناخت موصوف است.ویاآگاهی واراده ویژگیهای انسانی است وقبل ازپرداختن به آنهاباید به تعریف انسان پرداخت.به راستی درمنظومه فکری سیدمنیرالدین، برای شناخت انسان باید به کدام مبدابدیهی رجوع کرد؟؟ به اراده وآگاهی که فهمش بعداز علم به چیستی انسان است؟؟ دوم: به زعم ایشان اصالت نه باوجوداست ونه باماهیت.بلکه اصالت باربط است.یعنی بین موجودات ربط وتعلق برقراراست.گویاایشان به معنای دقیق اصالت اعتنایی نداشته.اصالت یعنی تحقق بالذات. یعنی وقتی به عالم خارج رجوع میکنیم چه چیزی به نحوذاتی وبدون تکیه به امرماتقدم تحقق دارد؟؟ ربط درصورت وجود موجودات معنا میابد.یعنی اول باید موجوداتی باشند وسپس انهاباهم ارتباط برقرارکنند تاماچیزی به نام ربط را انتزاع کنیم.پس آنچه قبل از ربط وجود داردموجودات هستند وربط در تحقق خودش متکی به موجودات است.به عبارتی ربط اصلا تحقق فی‌نفسه ندارد که ماآنرااصیل بدانیم.ربط وجودفی غیره‌ای است که درضمن متن وجود فی‌نفسه محقق میشود.امر اصیل بایدتحققش فی نفسه باشد نه فی غیره. پس ربط متکی به موجودات است.اماوقتی موجودات خارجی رامشاهده میکنیم وصورتی ازآنهابرای انسان حاصل میشود،آن صورت درذهن به دوسطح وجود وماهیت تقسیم میشود.لذااین سوال مطرح میشود که وجوداین موجوداصیل است؟؟ یاماهیت آن؟؟ پس حتی اگربخواهیم بنابرعرف مرحوم اصالت راباربط بدانیم قبلش باید به مباحث متافیزیک گذشتگان رجوع کنیم واول معلوم کنیم وجوداصیل است یاماهیت.زیرا درتفسیر ربط، این سوال مطرح میشود که ارتباط وتعلق موجودات به نحوذاتی و وجودی است؟؟ یا عرضی وماهوی؟؟ لذاشناخت ربط هم مسبوق به بحث اصالت وجود وماهیت است. به عبارتی تحقق مبتنی بر تحقق فلسفه جرایی وچگونگی ومتافیزیک انتزاعی اصالت وجودی وماهوی است. 💠البته از جمله سنت‌های اشتباه میان قائلین به تغییرات درفلسفه وعلوم سنتی وفراروی از مدرنیته واحیایی تمدن اسلامی این است که دراول کار تمام میراث حکمی وفلسفی گذشتگان رانفی میکنند.گویا ایجاد تحول در جامعه واوضاع واحوال مسلمین، وهمچنین برپایی تمدن اسلامی وگذاراز غرب در گروِ تخطئه فلسفه وعرفان اسلامی است.اینکه فلسفه موجود دارای نواقص وکمبودهایی است قابل تردید نیست، اما راه ازبین بردن نواقص فلسفی،نفی کلیه مباحث گذشتگان نمیباشد، بلکه باتکیه برتراث حکمی سلف، باید به ابداع واجتهاد در مسائل جدید پرداخت. حتی غرب هم در بدایت مدرنیته به بازخوانی میراث فلسفی وهنری یونان باستان پرداخت وبا طرح مسائل جدید وتکیه بر گذشته فلسفی خود موفق به ایجاد تمدن فعلی شد. اما متاسفانه برخی از منتقدین مدرنیته که دعو جامعه اسلامی دارند، قدم اول رادر نفی کامل میراث حکمی وعرفانی گذشته خود میدانند...والبته این خطای بزرگی است. مرحوم به تبعیت ازاین فضا به نفی پرداخته، اما درواقع ایشان بر بُن شاخه‌ای تیشه میزند که خودبرآن نشسته. مواجهه ایشان با و دارای نقاط ضعف بسیاری است که جهت احتراز از اطاله کلام ازبیانشان صرف نظرمیکنیم. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ نسیان تاریخی عموما به موقعیت غیر ، اعم از دوران پیش از واحیانا پس از آن ،آگاهی نداریم. حجاب معاصریت بس قوی و پُرتوان است...اما هر تحول و فراروی از پارادایم حاکم، مستلزم آگاهی به وضعیت قبل وبعدآن است...واین قدرت است که میتواند ازحصار زمان ومکان فراتر رود... نمیدانیم که آینده تمدنی ما چیست...زیرانمیدانیم که چه میخواهیم ودر آینده به دنبال چه هستیم....علت آن، عدم التفاط وتوجه به گذشته است... ما نمیدانیم که پیش از مدرنیته چه بودیم، ودر چه وضعیتی به سر میبردیم...و چه تحولاتی در ماایجاد کرده وما رابه کجا رسانده...گویی دچار نسیان تاریخی شدیم. توان از بین بردن وازخودبیگانگی ما را ندارد...زیرا علوم، مقیّداتِ اطلاقات کلی هستند...علوم مشیر به غایاتِ مبادی عامه خود می‌باشند. ادامه در است ،هگلی است که به قید درآمده و ،دکارتی است که میگوید تعینات، مطلقاتِ مقیدشده هستند وعلوم، فلسفه‌ ناظربه عمل هستند نمیتوان باجامعه‌شناسی،اقتصاد،سیاست، روان‌شناسی مدرن، از افق مدرنیته فراتر رفت... زیرا، عقلِ این علوم، است وعلوم، همان خودبنیادی به عمل درآمده میباشند.تا عقل واطلاقات غیرمدرن تولید نکنیم، امکانِ فرا روی از مدرنیته وحرکت به سمت آرمانهای انقلابی میسر نیست. ،اطلاقی است که از تعین وتوجه‌اش به عمل، علم تولید میشود. ما در وضعیت، نسیان فلسفی بسر میبریم وتا افق اطلاقی خویش راترسیم نکنیم، آینده کماکان مبهم است. پرداختن به فلسفه،درافتادن به وادی انتزاعیات نیست،بلکه تاسیس مبادی وغایت علوم وهمچنین تعین اغراض ومفردات اجتماعی_تمدنی است. یعنی، عدم آشنایی و وقوف به تُراث گذشته که سبب عدم مواجهه بافلسفه حاکم میشود. فعلی، یا به مسائل کلامی تنزل یافته، ویا قلب درعرفان شده، ویا دچارِ تک قرائتی وعدم توجه به مشربهای دیگر شده، ویا در دام تقلید ازفلسفه غرب وپرداختن افراطی به مباحث شده.الغرض خودش نیست.فلسفه ازمنطق‌شروع میشودبه وسپس میرسد میگوید را تمام کرده وبه سراغ تاسیس مبادی فلسفی علوم و می‌رود. التفاط به خود وآنچه بودیم،قدم اول در بازشناسی هویت ملی وبازیابی اهداف انقلابی ودینی است. 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari