🔴شرح فلسفه
♨️قسمت اول.
⬅️درست این است که ابتدا مبانی منطق و معرفت شناسی گفته شود ، منتهی تصمیم داریم این مطالب را در بین دروس فلسفه عرض کنیم تا کاربرد منطق و معرفت شناسی در فلسفه نیز تبیین شود .
⬅️در تعریف فلسفه میتوان گفت:
💠بهترین تعریفی که برای فلسفه ذکر کرده اند بدین شرح است :
"استکمال النفس الانسانیه بمعرفه حقایق الموجودات علی ما هی علیها و الحکم بوجودها تحقیقاً بالبراهین و لا أخذاً بالظن و التقلید ، بقدر الوسع الانسانی" (رحیق مختوم ، جوادی آملی ، عبدالله ، ج1 ، بخش 1 ، ص 119).
💠 یعنی فلسفه عبارت است از :
۱.استکمال نفس انسانی .
۲.شناخت حقیقت موجودات ، آنچنان که هستند (تصور صحیح) .
۳.تصدیق این حقایقی که درست تصور شده اند.
۴.تحقیقی بودن تصدیق و نه تقلیدی بودن آن.
۵.قطعی بودن تصدیق و ظنی نبودن آن.
۶.محدود بودن شناخت به قدر طاقت بشر.
⬅️هر کدام از این ها توضیحاتی دارد که به تفصیل به آن ها خواهیم پرداخت . در ابتدا باید تکلیف "تعریف" مشخص شود و اینکه منظور از "تعریف فلسفه" چیست ؟ باید به سراغ منطق برویم.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#منطق.
#برهان.
#آموزش_فلسفه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت اول. ⬅️درست این است که ابتدا مبانی منطق و معرفت شناسی گفته شود ، منتهی تصمیم دار
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت دوم.
⬅️برای شناخت یا تعریف یک چیز باید از چیزهایی که شناخته شده تر و واضح تر هستند استفاده کرد.
💠گاه چیزی خارج از ذهن را می خواهیم تعریف کنیم ، به این طرز از تعریف ، تعریف ماهوی میگوییم که نشان از چیستی شیء خارج از ذهن است.
💠گاه چیزهای ذهنی ، مفاهیم ذهنی را می خواهیم تعریف کنیم ، اجزای آن مفهوم را شرح میدهیم ،( گاهی یک مفهوم متشکل از ترکیب مفاهیم دیگر است) ، به این طرز تعریف ، تعریف مفهومی میگوییم .
⬅️روشن شد که "تعریف" یک چیز باید شامل چیزهایی واضح تر از آن چیز و شناخته شده تر باشد .
واضح است که «فلسفه» یک چیز خارج از ذهن نیست و تعریف آن نیز تعریف مفهومی است ، نه ماهوی.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#ماهیت.
#وجود.
#مفهوم.
#تعریف.
#مکتب_تفکیک.
#آموزش_فلسفه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت دوم. ⬅️برای شناخت یا تعریف یک چیز باید از چیزهایی که شناخته شده تر و واضح تر هست
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت سوم.
⬅️در تعریف فلسفه ، استکمال نفس انسان ذکر شد .اما آن بخش حقیقی تعریف فلسفه نیست ، بلکه برای کامل تر شدن تعریف ذکر شده است و در واقع هدف از کسب علم فلسفه است.
💠همچنین هدف استکمال نفس انسانی مختص فلسفه نیست و متعلق به تمام دانش ها خواهد بود.
💠البته میتوان اهداف دیگری هم برای کسب این علم مدّ نظر داشت ، منتهی در این تعریف بهترین هدف انتخاب شده است.
⬅️کمال نفس انسان هم در این است که هم در مقام نظر (تفکر ، استدلال ، جهان بینی و ...) و هم در مقام عمل ( ایمان ، اخلاص ، نیت و افعال و ...) به کمال حقیقی خود ، که همان عبادت «اللّه» در همه ی ابعاد وجودی اش است ، برسد.
💠علم فلسفه ای که تعریفش کردیم ، عهده دار تکمیل نفس انسان در مقام نظر است ، و تصحیح و تکمیل عمل هم وابسته به تکمیل و تصحیح نظر و تفکر است و لازمه ی آن است ، نه اینکه کافی باشد ، چون ممکن است به صحت موضوعی علم داشته باشیم ، اما ایمان و اراده مان برای ایمان ، به آن تعلق نگیرد.
⬅️در مطلب بعدی مؤیدات نقلی بحث را ارائه خواهیم کرد.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#وجود.
#ماهیت.
#استکمال_نفس.
#خدا.
#آموزش_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت سوم. ⬅️در تعریف فلسفه ، استکمال نفس انسان ذکر شد .اما آن بخش حقیقی تعریف فلسفه ن
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت چهارم.
⬅️اینکه مؤیداتی برای بحث استکمال نفس انسانی ، که در تعریف فلسفه ذکر شد ، میآوریم ، نه از آن جهت است که برهانی آورده باشیم ، بلکه از این جهت است که برای کسانی که به نقل در متون دینی برای اطمینان قلبی احساس نیاز پیدا میکنند ، تأییدی آورده شود .
💠اگر این مؤیدات را برهان حساب کنیم ، خارج از فلسفه صحبت کرده ایم ، چه اینکه در پی رسیدن به برخی مبانی دینی هستیم. اگر برهان محسوب شوند ، دور پیش میآید .
⬅️۱.«اللّه الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أنّ اللّه علی کلّ شیءٍ قدیر و أنّ اللّه قد أحاط بکلّ شیءٍ علماً»(طلاق : ۱۲)
اللّه کسی است که هفت آسمان را خلق کرد و از زمین نیز همانند آن ها را ، امر او پیوسته بین آن ها نازل می شود تا بدانید که قطعاً اللّه بر هر چیزی تواناست و قطعاً اللّه بر هر چیزی احاطه ی علمی دارد .
💠شرح : با شناخت آفرینش به علم و قدرت اللّه پی خواهیم برد و این آفرینش برای شناخت اوست ، اللّه کمال انسان را میخواهد ، پس استکمال نفس انسانی در شناخت آفرینش و رسیدن به اوست.
هم فلسفه و هم سایر علوم میتوانند این بهترین هدف را داشته باشند .
⬅️۲.«العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»(اصول کافی ، ج۱،ص۱۱)
⬅️عقل آن چیزی است که با آن الرحمن عبادت شود و با آن بهشت کسب شود .
💠شرح :فلسفه ای که تعریف کردیم هدفش استکمال نفس در مقام نظر است نه در مقام عمل .ممکن است کسی در مقام نظر به صحت امری علم داشته باشد اما در مقام عمل ، اراده و ایمانش به آن تعلق نگیرد ، جدا بودن علم و ایمان در آیات فراوانی از قرآن کریم از جمله آیات مربوط به دعوت فرعون به اللّه مشهود است .
💠بنابراین پس از کسب فلسفه و یا علم دیگر ، باید آن را در مقام عمل هم به کار گیریم که به مقام رضای الهی نیز برسیم.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#آموزش_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#وجود.
#ماهیت.
#عشق_فلسفه.
#استکمال_نفس.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت چهارم. ⬅️اینکه مؤیداتی برای بحث استکمال نفس انسانی ، که در تعریف فلسفه ذکر شد ،
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت پنجم.
⬅️اصل تعریف فلسفه همان هستی شناسی برهانی است ، یعنی موجودات را صرف نظر از قیود دیگر (مانند مادی یا غیر مادی بودن ، جرم داشتن یا نداشتن ، مقدار داشتن یا نداشتن و ...) و فقط از آن جهت که موجود هستند بشناسیم و دسته بندی کنیم و ویژگی های هر یک را بررسی کنیم و بعد ها قیودی را اضافه کنیم و جلو بیاییم .
💠مثلا ً ابتدا خواص موجود را بررسی کنیم ، بعد قید مادی و طبیعی به آن بدهیم و خواص آن موجود مادی مشخص را بررسی کنیم .
💠فلسفه ، واقعیت و اصل هستی را فقط از آن جهت که موجود است بررسی میکند ، علوم طبیعی مانند فیزیک واقعیت و هستی را با دو قید بررسی میکند ، به موجود قید مادی و طبیعی بودن میزند و این موجود را از آن جهت که حرکت میکند بررسی میکند .
💠این یعنی مباحث فلسفه مقدم بر علوم طبیعی است و اصولش حاکم بر علوم طبیعی است ؛ چون علوم طبیعی موجود مقید را بررسی میکنند ، اما فلسفه موجود بدون قید را.
⬅️در مورد مفهوم موجود و مباحث معرفت شناختی آن و نیز شبهات مربوط به انحصار موجود به موجود مادی و انکار موجود غیرمادی در آینده سخن خواهیم گفت.
همچنین مؤیدات نقلی مربوط به هستی شناسی را نیز مطرح خواهیم کرد.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#وجود.
#ماهیت.
#هستی_شناسی.
#شناخت_شناسی.
#فلسفه_مقدم.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت پنجم. ⬅️اصل تعریف فلسفه همان هستی شناسی برهانی است ، یعنی موجودات را صرف نظر از
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت ششم.
⬅️در تعریف فلسفه ذکر شد که فلسفه عبارت است از شناخت حقیقت موجودات، (اینکه شناخت حقیقت موجودات به چه نحو است در آینده خواهیم گفت) و یا به عبارتی هستی شناسی .در اینجا برخی مؤیدات نقلی را ذکر میکنیم.
💠۱.«ربّ هب لی حکماً»(شعراء :۸۳)
پروردگارا به من حکم (حکمت) عطا کن.
«کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض»(انعام : ۷۵)
بدین سان ، ما ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.
💠شرح : حضرت ابراهیم ، علیه السلام ، از اللّه ، سبحانه و تعالی ، عطای حکم میخواهد و اللّه به او ملکوت آسمان ها و زمین را نشان می دهد ، ملکوت آسمان ها و زمین همان حقیقت و باطن آن هاست ، وگرنه لازم نبود ظاهر آسمان ها و زمین رؤیت شود .
فلسفه نیز به دنبال فهم حقیقت موجودات است ، اینکه می تواند یا نه به مباحث آتی موکول میشود.
💠۲.«اللّهم(رب)ّ أرنی(أرنا) الاشیاء کما هی»(بحار الأنوار ، ج۱۴،ص۱۰و۱۱؛عوالی اللئالی ، ج۴،ص۱۳۲)
پیامبر اکرم ، صلوات اللّه علیه و آله از خداوند می خواهند : پروردگارا ، اشیاء را (امور را) آنچنان که هستند ، نشانم بده (نشانمان بده).
💠شرح :البته فلسفه به دنبال فهم حقیقت موجودات (در عالم ذهن و تصورات و تصدیقات) است ، نه رؤیت عینی و شهود آن ها که مطلوب پیامبر اکرم ، صلوات اللّه علیه و آله ، در این دعاست.
💠اینکه تصور صحیحی از چیزی داشته باشیم ، فرق دارد با اینکه تصدیق به وجود آن چیز کنیم و بگوییم وجود دارد .
ابتدا باید تصور صحیحی از موجود داشته باشیم ، از اقسام موجودات داشته باشیم ، بعد به بود یا نبودش حکم دهیم.
⬅️اینکه بگوییم دایناسور این چنین است و این چنین نیست ، فرق دارد با اینکه دایناسور وجود دارد یا وجود داشته است.
💠در مباحث اثبات وجود خدا نیز برخی دچار اشتباه میشوند ، مرحله ی اول این است که تصور صحیحی از خدا داشته باشیم بعد حکم به بود یا نبودش دهیم .
💠 تصور علامه طباطبایی ، رحمه الله علیه ، از خدا با تصور امثال داوکینز و هاوکینگ از خدا هزاران اختلاف دارد ، این دو جبهه سر چه چیز مشترکی (جز لفظ خدا) صحبت کنند در صورتی که تصورشان از موضوع متفاوت است؟
💠در مورد "فلسفه" هم همینطور است ، کسی که خود را "ضد فلسفه" مینامند و میگوید فلسفه مرده چه تصوری از فلسفه دارد ؟ آیا واقعیت پژوهی را فلسفه میداند ؟آیا با این متون دینی مخالف است؟
⬅️از این جهت است که ابتدا فلسفه را تعریف کردیم تا تصور صحیحی از فلسفه داشته باشیم ، سپس حکم به وجود علمی به نام فلسفه خواهیم داد.
💢 #ادامه_دارد...
#عشق_فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#تصور.
#تصدیق.
#شرح_فلسفه.
#هاوکینگ.
#داوکینز.
#طباطبایی.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت ششم. ⬅️در تعریف فلسفه ذکر شد که فلسفه عبارت است از شناخت حقیقت موجودات، (اینکه ش
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت هفتم.
⬅️به اینجا رسیدیم که فلسفه با تصور صحیح حقیقت موجودات کار دارد ، بعد از تصور صحیح موجودات کار به تصدیق میرسد .
💠برای اثبات یا رد یک موضوع ابتدا باید تصوری صحیح از آن داشته باشیم تا بتوانیم ادله ای به سود یا علیه آن ارائه بدهیم ، به این مرحله می گوییم تصدیق .
💠یعنی این تصوری که از حقیقت موجودات پیدا کرده ایم را تصدیق یا تکذیب کنیم ، آیا در عالم واقع اینگونه هستند یا نه ؟ چگونه ؟ در مطلب بعدی خواهیم گفت .
⬅️ما با تعریف فلسفه سعی می کنیم تصوری صحیح از فلسفه ارائه دهیم ، اینکه همچین علمی میتواند باشد یا نه ، بعدها اثبات خواهد شد .
💠کسانی که خود را ضدفلسفه میدانند اغلب در کتاب هایشان فلسفه را تعریف نمی کنند و یا خلاف مشهور تعریف می کنند ، برای مثال برخی مسلمانان با فلسفه مخالف هستند ، اما در کتاب هایشان از موجودات و تصور صحیح آن ها سخن می گویند ؛ مثلاً میگویند خداوند ماده نیست ، خداوند فلان طور نیست و ارواح اینگونه هستند و ... .
💠با تعریفی که ارائه دادیم ، یعنی هستی شناسی برهانی ، که از ارسطو تا الآن هم این تعریف هست ، تمام این مباحثشان نیز در دایره ی فلسفه خواهد بود !
برخی غیرمسلمانان هم خود را ضدفلسفه مینامند ، در صورتی که عالم هستی را منحصر در مادیات میدانند ، این هم از مسائل فلسفی است !
💠منظور این ها از فلسفه ، مسائل فلسفی است نه تعریف و موضوع فلسفه .
💠پیشنهاد ما این است که این ها را تصحیح کنند و خود را مخالف یک فیلسوف در فلان مسأله ی فلسفی بنامند نه مخالف فلسفه .
💠در آیات و روایات (غیر از رویت و تصور صحیح موجودات) آنقدر توصیه به تفکر پیرامون آفرینش و پژوهش جهت تصدیق یا تکذیب تصورات هست که نیازی به آوردن ها نمیبینیم.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#وجود.
#ماهیت.
#فلسفه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت هفتم. ⬅️به اینجا رسیدیم که فلسفه با تصور صحیح حقیقت موجودات کار دارد ، بعد از تص
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت هشتم.
⬅️روش ما در فلسفه ، روش برهانی و استدلالی است ، نه اینکه رجوع به متون دینی و یا سایر متون گذشتگان شود و سپس تحلیل شود ، به عبارت دیگر روش ما تحقیقی است نه تقلیدی .
💠همچنین در فلسفه به "ظن" و "گمان" و "احتمال" بها داده نمی شود ، استدلالی که برای تصدیق تصوری از موجودات آورده می شود باید استدلالی منطقی و تام و به دور از هرگونه مغالطه و خیال و توهم باشد .
استدلال باید مبتنی بر بدیهی و اولیات باشد .
💠در متون دینی آنقدر به "یقین" و "تحقیق" بها داده شده که نیازی نمیبینیم مویدات آن را بیاوریم .
💠باید توجه داشت که در علوم کاربردی مانند ؛ فیزیک و شیمی به یقین رسیدن بسیار نادر است و بیشتر به ظن و احتمال بالا بها داده میشود ، البته هیچ ایرادی وارد نیست و در مقام عمل و کاربرد ، انسان اگر به ظن قوی هم مسأله ای را بداند که خلاف قطعیت نباشد باید بدان عمل کند و استفاده ی خود را ببرد .
💠مشکل آنجا پیش میآید که برهانی قطعی را کنار بگذاریم و به استدلالی ظنی یا احتمالی بها دهیم و آن را مبنا قرار دهیم .♥️
💢 #ادامه_دارد...
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#ماهیت.
#وجود.
#علم.
#معلوم.
#یقین.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت هشتم. ⬅️روش ما در فلسفه ، روش برهانی و استدلالی است ، نه اینکه رجوع به متون دینی
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت نهم.
⬅️و در نهایت نکته ی آخر درباره ی این تعریف از فلسفه ، "بقدر الوسع الانسانی" است .این قید باید در تمام علوم بشری از جمله "تفسیر قرآن" و ...أخذ شود .
💠شناخت کنه حقیقت موجودات مخصوص الله - عزّ و جلّ- است و لا غیر . منتهی این دلیلی برای تلاش نکردن جهت شناخت حقیقت موجودات نیست ، هر کسی به قدر ظرفیت خود می تواند در فلسفه سیر کند و هستی را بشناسد .
💠آنجا که پیامبر اکرم ، صلوات الله علیه و آله ، رویت حقیقت اشیاء را از خداوند مسألت میکردند ، نمیخواستند و نیز نمیتوانستند آنطور که الله سبحانه و تعالی به حقیقت موجودات آگاه است ، آگاه باشند.
💠در فلسفه نیز به دنبال شناخت حقیقت موجودات ، به قدر طاقت بشر هستیم ، همانند تمامی علوم که این قید در همه ی آن ها مأخوذ است.
💠تعریف جامع دیگری نیز برای "فلسفه" ذکر شده که آن را نیز بررسی میکنیم و متوجه خواهیم شد که از خلط این دو تعریف ، چه اشتباهات و مغالطاتی صورت گرفته است.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#شرح_فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#وجود.
#ماهیت.
#مغلطه.
#فلسفه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت نهم. ⬅️و در نهایت نکته ی آخر درباره ی این تعریف از فلسفه ، "بقدر الوسع الانسانی"
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت دهم.
⬅️ تعریف دیگری که برای فلسفه ذکر شده است ؛ همان مطلق واقعیت پژوهی است . یعنی تمامی علوم بشری تحت عنوان فلسفه میرود .
💠این تعاریف و تقسیم بندی ها از زمان ارسطو تاکنون متداول بوده است ، در این تقسیم فلسفه را به "فلسفه نظری" و "فلسفه عملی" و یا "حکمت نظری" و "حکمت عملی" نیز تقسیم میکنند .
💠ملاک این تقسیم بندی :
پژوهش در مورد واقعیاتی که مستقل از خواست انسان وجود دارند و ما فقط آن ها را میشناسیم و به اراده ی ما بستگی ندارند تحت "فلسفه نظری" بحث می شوند مانند ؛ الهیات ، ریاضیات ، طبیعیات .
💠پژوهش در واقعیاتی که مربوط به اعمال انسان و اراده ی اوست تحت "فلسفه عملی" بررسی می شوند مانند ؛ اخلاق ، سیاست و جامعه شناسی .
⬅️برخی با خلط این دو تعریف از فلسفه فکر کرده اند که ابتدا "فلسفه" به همه ی علوم گفته میشد و بعد کم کم علوم از آن جدا شدند و یکی فیزیک نام گرفت و دیگری شیمی و ... .
در صورتی که از همان ابتدا و از زمان ارسطو این تفکیک و تعریف از فلسفه مشخص بود و از همان ابتدا "فلسفه" به تعریف اول یک علم واحد با موضوعی مشخص بود و "فلسفه" به تعریف دوم یک علم واحد با موضوع مشخص نبود .
💠 برخی پژوهشگران غربی این اشتباه را مرتکب شدند ، و واقعا باعث تعجب است که چطور حتی به کتب ارسطو هم رجوع نکرده اند ، در صورتی که فیلسوف غربی حتما تاریخ فلسفه هم میخواند !!!
💠 "فلسفه" بنابر تعریف اول ، "فلسفه اولی" و "مابعدالطبیعه" و "هستی شناسی برهانی" نیز نامیده میشود و علم واحد و دارای موضوع است و در طول تاریخ نیز موضوعی از آن جدا نشده تا به علم دیگری نامیده شود.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#ارسطو.
#وجود.
#ماهیت.
#وجود_شناسی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت دهم. ⬅️ تعریف دیگری که برای فلسفه ذکر شده است ؛ همان مطلق واقعیت پژوهی است . یعن
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت یازدهم.
⬅️پس از اینکه "فلسفه" تعریف شد ، باید برویم سراغ موضوع فلسفه و مبانی موضوع را هم بچینیم .
⬅️ البته با مشخص شدن موضوع فلسفه و مبانی معرفتی آن ، به ضرورت بحث از فلسفه پی میبریم و تصدیق به وجود این علم خواهیم کرد .
💠 مباحث دیگری از جمله "شرافت فلسفه" ، "تصدیق هستی فلسفه" و "ضرورت فلسفه" را بعد از مطرح کردن موضوع فلسفه و مبانی معرفتی آن شرح خواهیم داد چون ممکن است برخی مخاطبان قبل از مشخص شدن جایگاه موضوع فلسفه ، به شرافت فلسفه و ضرورت آن پی نبرند .
💠از این جهت وارد "معرفت شناسی" میشویم و درباره ی نحوه ی ادراک به زبان ساده سخن خواهیم گفت و نیز ویژگی های مفهوم موضوع فلسفه را تبیین خواهیم کرد .
💠موضوع فلسفه "موجود" است و مفهوم "وجود" یا "موجود" در معرفت شناسی بررسی میشود .
نحوه ی شکل گیری این مفهوم در ذهن ، جایگاه و ویژگی های آن ، نحوه ی صدق مفهوم بر مصادیقش و ...بحث خواهد شد.
⬅️منبع ما برای این مطالب ، کتاب "مابعدالطبیعه چگونه ممکن است؟" نوشته ی دکتر مهدی قوام صفری است.♥️
🔰پ.ن: ممکن است دوستانی اشکال کنند و بگویند؛ فلسفه تنها به وجود و وجود شناسی(امور انتولوژیکال) ختم نمیشود، بلکه امور شناخت شناسی (اپیستمولوژیکال) را نیز شامل میشود.
در پاسخ به این عزیزان میگویم امور شناخت شناسی امری اشتباه و انحرافی است ؛ همانطور که عمده فلاسفه غرب به آن مبتلا شدند و در چاه افتادند و به بی راهه رفتند، در حالی که امور انتولوژیکال حقیقت هستی را روشن میکند و از معرفت شناسی صحیح پیروی میکند.
💢 #ادامه_دارد...
#ادراک.
#فلسفه.
#حقیقت.
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه_غرب.
#وجود_شناسی.
#شناخت_شناسی.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت یازدهم. ⬅️پس از اینکه "فلسفه" تعریف شد ، باید برویم سراغ موضوع فلسفه و مبانی موض
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت دوازدهم.
⬅️نحوه ی ادراک مفهوم وجود!
⬅️در اثر ارتباط اندام های حسی با چیزی ، مفاهیمی در ذهن ما شکل میگیرد . در معرفت شناسی ، اگر بخواهیم شکل گیری ذهن و اولین تصورات و تصدیقات را توضیح بدهیم ، باید سعی کنیم که تبیینی طبیعی ارائه دهیم ، نه اینکه یک مرتبه بگوئیم خداوند مفاهیم را در ذهن ما قرار داد یا عقل فعالی خارج از انسان است که مفاهیم را القا می کند و ... ، چه اینکه این ها تبیین طبیعی و توضیح روند طبیعی حصول مفاهیم نیستند ، ابتدا وجود عقل فعال و خدا را باید اثبات کنیم تا بعد این حرف ها را بزنیم .
💠از این جهت در تبیین شکل گیری ذهن اینطور میگوییم :
در اثر ارتباط اندام های حسی با چیزی (به طور مثال یک توپ رنگین) ، سه تصور و یک تصدیق با یکدیگر در ذهن شکل میگیرند که عبارتند از :
۱.تصور رنگی معین ( مهم نیست چه رنگی ، بعدا برایش نام میگذارد !) .
۲.تصور چیزی که رنگین است ( اثر آن چیزی که رنگ دارد را احساس کرده است ).
۳.تصور وجود.
۴.تصدیقی به نام <<اصل هویت>> ، یعنی <<هر چیزی خودش است>> یا << الف ، ضرورتا و ذاتا الف است>> ، در این مثال <<توپ ، توپ است>>.
⬅️ استدلال ما برای این تبیین چیست ؟! تصور اول که جزو واضحات است و نیازی به دلیل ندارد ، به محض ارتباط اندام حسی با واقعیت ، احساسی صورت میگیرد ، یا این داده ی حسی ، دیداری ست یا شنیداری یا اقسام دیگر.
💠در این روند احساس ، ادراک هم رخ میدهد ، اینطور نیست که داده ی حسی در ما انباشت شود و ادراک عقلی ، به طور گزینشی یا بعدها به کار بیفتد!
💠 پس ما بعد از احساس (محسوس بالذات) ، این را ادراک میکنیم که چیزی (محسوس بالعرض) را احساس کرده ایم( البته شاید هنوز ویژگی های دیگر توپ را نشناخته ایم) ، از طرفی نمیتوانیم بگوئیم چیزی را احساس کرده ایم مگر اینکه همراه آن چیز ، تصوری از وجود نداشته باشیم ، به این دلیل به دنبال دلیل و شاهد برای وجود محسوس بالعرض میگردیم که تصور محسوس بالعرض غیر از تصور وجود است.
💠 گاهی سراب همانند برکه ی واقعی هم محسوس بالذات یکسانی دارند ، هم تصور وجود را همراه خود دارند و انسان به جهت یکسانی محسوس بالذات ، حکم به یکسانی محسوس بالعرض هم میدهد ، در صورتی که ممکن است ، محسوس بالعرض متفاوت باشد.
💠در اثر ادراک شیء دوم و حکم به اینکه <<ب ، ب است>>و مقایسه با <<الف ، الف است>> به اصل تناقض میرسیم و میگوییم <<الف ، ب نیست>> و بدین ترتیب ادراک شروع میشود و ذهن گسترش مییابد.
💠 اولیات هر ذهنی همان چیزهایی است که عرض شد و طرز کسب مفهوم وجود نیز توضیح داده شد ، مفهوم وجود همراه با همه ی مفاهیم دیگر نیز هست .
💠البته تبیین های دیگری نیز برای کسب مفهوم وجود ارائه شده مانند ؛ کسب نشدنی بودن این تصور و فطری بودن آن! ، که تبیین طبیعی نیست و دلیلی هم ندارد . دیگری انتزاع مفهوم وجود از مفاهیم دیگر و علم حضوری است که این باعث تأخر مفهوم وجود نسبت به برخی مفاهیم میشود و این درست نیست که بگوییم ابتدا مفهومی داریم بدون همراهی و صدق مفهوم وجود بر آن...!♥️
💢 #ادامه_دارد...
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#مفهوم_وجود.
#حقیقت_وجود.
#وجود_شناسی.
#معرفت_شناسی.
#پاسخ_به_شبهات.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت دوازدهم. ⬅️نحوه ی ادراک مفهوم وجود! ⬅️در اثر ارتباط اندام های حسی با چیزی ، مفا
🔴شرح فلسفه.
♨️قسمت سیزدهم.
⬅️اینجا به نقل مویدات متون دینی برای طرز اکتساب مفهوم وجود میپردازیم .
«وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»(نحل : ۷۸)
و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که هیچ چیز نمیدانستید؛ و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید!
💠شرح : قرآن کریم وجود بالفعل و تحقق هرگونه مفهوم قبل از تولد را نفی میکند ، بنابراین مفهوم وجود یا از اولیات و همراه با سایر تصورات ماهوی است و یا بعد از مفاهیمی کسب و انتزاع میشود ، صورت دوم باطل است ، چون داشتن هر مفهومی بدون داشتن تصوری از وجود آن ممکن نیست ، پس فقط صورت اول میماند .
⬅️آگاهان میدانند که معرفت شناسی کانت و پیروان او ، مبنی بر فطری بودن مفهوم وجود ، با مبنای ما نمیخواند .
💠مفاهیم بدیهی و اولیات ، "خود موجه" هستند .یعنی تعریف محتوایی تصورات اولیه مانند "وجود" و استدلال برای پذیرش تصدیقات اولیه مانند "اصل هویت" و "اصل تناقض" امکان ندارد ، اولیات خودشان واضح هستند و نیازی برای تعریف و استدلال ندارند.
💠این اولیات در توجیه و درستی ، به خودشان متکی هستند ، از این جهت "نیازی به توجیه با استفاده از مفاهیم دیگر" ندارند .
💠نکته ی بسیار دقیقی که باید مد نظر قرار داد این است که در ذهن ما ، علیت نیز برقرار است . علیت در ذهن همان دلالت و استدلال است.
💠یعنی مفهومی داریم که بدیهی و اولی نیست و برای توجیه و پذیرش آن نیاز به مفاهیم دیگری داریم (معلول) . اولیات در توجیه ، معلول مفاهیم دیگر نیستند بلکه علت توجیه مفاهیم دیگر میشوند و در توجیه به خودشان متکی هستند (همانند واجب الوجود که علت هستی مخلوقات است ، اما چیزی هستی بخش آن نیست).
⬅️با فهم دقیق نکته ی بالا ، برهان علیت نیز به خوبی فهمیده میشود و تسلسل در معلول ها نیز واضح البطلان میشود . چه اینکه اگر تسلسل در معلول ها ممکن میبود ، آنگاه اولیات نیز در توجیه نیاز به علت میداشتند و این باعث انکار معرفت میشود.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#علیت.
#قانون_علیت.
#معرفت_شناسی.
#تسلسل.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه. ♨️قسمت سیزدهم. ⬅️اینجا به نقل مویدات متون دینی برای طرز اکتساب مفهوم وجود میپردازیم .
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت چهاردهم.
⬅️عام بودن مفهوم وجود...!
💠 پس از بررسی نحوه ی ادراک مفهوم وجود و تشخیص متفاوت بودن مفهوم حاصل از محسوس بالعرض (مانند توپ) و مفهوم حاصل از محسوس بالذات (مانند رنگ توپ) و مفهوم وجود ، به ویژگی های مفهوم وجود میپردازیم.
💠 مفهوم وجود هم بر واقعیت مستقلی مانند توپ (محسوس بالعرض) و هم بر واقعیت وابسته ای مانند رنگ توپ (محسوس بالذات) و هم بر واقعیات ذهنی صدق میکند .
یعنی میتوانیم بگوییم توپ وجود دارد ، رنگ توپ وجود دارد ، مفاهیم در ذهن هم وجود دارند.
💠گاهی میتوانیم با محسوس بالذات به واقعیات مستقل دیگری غیر از محسوس بالعرض اول هم پی ببریم ، مثلا با دست زدن به ظرف داغ ، هم به وجود ظرف پی میبریم ، هم به وجود کسی که ظرف را داغ کرده است ، گرچه محسوس بالذات نباشد.
منتهی برای اثبات وجود محسوس بالعرض دوم باید ادله ای منطقی ارائه بدهیم.
💠نکته ی مهم اینکه خداوند ، به معنایی که عرض کردیم ، محسوس بالعرضی است که مستقیم حس نمیشود ، البته برای حس نشدنش دلیل منطقی و بدیهی خواهیم آورد . این یعنی بحث از وجود خداوند بحث از واقعیت است نه افسانه ها ، که بعدها وجودش را اثبات خواهیم کرد .
⬅️برای این نکته نیز مؤید نقلی خواهیم آورد.
💠 بنابراین مفهوم وجود مفهومی عام است که مانعی برای اطلاق آن بر چیزی وجود ندارد ، مگر آنکه به محال بودن بیانجامد .
💠 از این جهت تا اینجا راه برای بحث از وجود ماده و غیرماده باز است و عام بودن مفهوم وجود دالّ بر آن است .
💠کسی که مفهوم وجود را منحصر در ماده میداند باید دلایلی بیاورد تا اثبات کند" اطلاق مفهوم وجود بر غیرماده محال است" و این عام بودن مفهوم وجود را محدود کند و یا اثبات کند محسوس بالعرض ها ، همگی مادی هستند.
💠و نیز کسی که قائل به وجود غیرماده است باید اثبات کند ، اما عدم اثباتش نشان از انحصار هستی به ماده نیست.
💠این ویژگی مفهوم وجود امکان بحث از «مابعدالطبیعه» و علم کلی بررسی موجودات را نشان میدهد.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#معرفت_شناسی.
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#ادراک.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#خدا.
#محسوس_بالعرض.
#محسوس_بالذات.
#محسوسات.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت چهاردهم. ⬅️عام بودن مفهوم وجود...! 💠 پس از بررسی نحوه ی ادراک مفهوم وجود و تشخی
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت پانزدهم.
⬅️در مطلب قبل عرض شد كه با ارتباط با واقعيت از طريق محسوس بالذات میتوانيم به محسوس بالعرض هايی پی ببريم .
💠در مورد خداوند هم همينطور است . الله – سبحانه و تعالی – در قرآن كريم میفرمايد :
🌺 "الحمدلله رب العالمين" (حمد :2)
حمد و ستايش (منحصراً) برای الله ، سوق دهنده ی عالميان به سوی كمالشان ، است.
💠عالم به معنای چيزی است كه با آن كسب علم میشود ، هر آنچه غير خداست ، علامت و آيت اوست و آيت نشان دهنده ی صاحبش است و امكان ندارد ارتباطی با صاحب علامت نداشته باشد. عالم ماده هم همين گونه است ، در اثر ارتباط با محسوس بالعرض ، كسب علم میشود و از همين راه پی به وجود او خواهيم برد . وقتی از وجود چیزی به وجود چیز دیگر پی میبریم یعنی مفهوم وجود بر آن چیز دوم هم صدق میکند ، فرقی نمی کند خدا باشد یا چیز دیگر.
💠در سراسر قرآن كريم سخن از "آيت" و علامت است برای حقيقت جويان . اين يعنی هر آنچه غير خداوند است ، " بالذات" ، علامتی از اوست و با او در ارتباط است و تعقل پيرامون آن علامت ، " ضرورتا " ما را به خداوند خواهد رساند . فلسفه هم مبتنی بر اين واقعيت ، عمل میكند .
💠مویداتی هم برای عام بودن مفهوم وجود در دسترس است كه پس از بررسی دومين ويژگی مفهوم وجود يعنی مشترک معنوی بودن مفهوم وجود ، مطرح خواهيم كرد .
💠تا اينجا دانستيم كه مفهوم وجود ، مفهومی عام و كلی است و تصور و واقعيتی نمیتواند از دایره ی صدق آن خارج باشد.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#ادراک.
#علم.
#معلوم.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#محسوسات.
#محسوس_بالذات.
#محسوس_بالعرض.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت پانزدهم. ⬅️در مطلب قبل عرض شد كه با ارتباط با واقعيت از طريق محسوس بالذات میتوا
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت شانزدهم.
⬅️مفهوم وجود، مشترک معنوى است!
⬅️و اين مفهوم بر آنچه حمل مىشود به معناى "واحدى" حمل مىشود.
💠اين نكته روشن است وقتى كه به ذهن خود مراجعه كنيم، هنگامى كه وجود را بر اشياء مختلفى حمل مىكنيم يا از آنها نفى مىنماييم، مانند آنكه مىگوييم <<انسان موجود است>> <<گياه موجود است>> <<خورشيد موجود است>> يا <<اجتماع نقيضين موجود نيست>> <<اجتماع ضدين موجود نيست>>.
💠و چه خوب فرموده است مرحوم آخوند، صدرالمتألهين:
<<مشترک معنوى بودن وجود بين ماهيات، قريب به قضاياى اولیه است>>.
⬅️ضمن اینکه اشتراک، دو گونه است: "لفظى" و "معنوى".
💠اشتراک لفظى این است كه لفظ، ميان معانى مختلفى مشترک باشد. يعنى يک لفظ از چند معناى مختلف حكايت كند، و به عبارت ديگر، يک لفظ نماينده چند معناى مختلف باشد، مانند آنكه در فارسى لفظ <<شير>> به شير نوشيدنى، شير درنده و شير آب اطلاق مىشود.
💠و اشتراک معنوى این است كه لفظ، معناى واحدى داشته و ميان چند مصداق نابرابر، مشترک باشد، مانند <<انسان>> كه معناى آن ميان مرد و زن، پير و جوان مشترک است.
💠در اينجا لفظ، نماينده چند معناى مختلف، آن طورى كه در اشتراک لفظى بود، نيست. لفظ، يک معنا بيشتر ندارد. اما همان يک معنا سعه و شمول داشته، مصاديق گوناگون را شامل مىشود.
💠اما قضیه مهم بحث ،اين است كه آيا لفظ "وجود" مشترک لفظى است، كه معانى مختلف و متغايرى دارد يا مشترک معنوى است كه فقط يک معنا دارد.
💠يعنى <<هست>> لكن مصاديق آن گوناگون مىباشد، يكى "وجود بالفعل" است، ديگرى "وجود بالقوه" ، يكى "واجب" است ديگرى "ممكن"، يكى "وجود جوهر" است ديگرى "عَرَض" و هكذا!
💠وجودِ جوهر گرچه یک مصداق از موجود است و آن متفاوت با وجود عَرَض است، اما از نظر مفهوم و از جهتى كه هر دو <<هست>>اند يكسان مىباشند.
💠و اینکه گفته شود به چه دلیل مفهوم <<اشتراک لفظی وجود>>باطل است، مهم به نظر میرسد، لذا در مطلب بعدی ابطال اشتراک لفظی وجود را شرح خواهیم کرد.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#علم.
#ادراک.
#معلوم.
#فلسفه_اسلامی.
#اشتراک_معنوی_وجود.
#موجود.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت شانزدهم. ⬅️مفهوم وجود، مشترک معنوى است! ⬅️و اين مفهوم بر آنچه حمل مىشود به مع
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت هفدهم.
⬅️ابطال و رد اشتراک لفظی وجود!
⬅️در عين آنكه وجود، مشترک معنوى است و صدر المتالهين اين قضیه را یک امر بديهى قلمداد كردند، اما همچنان در ميان متكلمان كسانى بوده اند كه اين امر بديهى را انكار كرده و مدعى شده اند كه وجود، مشترک لفظى است.
💠در نقد متکلمان میگوییم:
💠اين حرف سخن درستى نيست، به دو دليل؛
💠۱.اينكه اگر وجود مشترک لفظى باشد، فايده اى كه در استعمال <<هل بسيطه>> هست، به طور كلى ساقط و فاقد ارزش(!) خواهد شد.
💠۲.همانطور كه در منطق گفته شده <<هل>>به دو صورت است:
💠ما نکاتی داریم به نام "هل بسيط" و "هل مركب". ما با هل بسيط از اصل موجوديت يک موجود سوال میكنيم، كارى به خصوصيات آن نداريم.
💠مثلا سوال میكنيم كه آيا درخت وجود دارد يا نه، زمين و آسمان وجود دارند يا نه، مجرد و فرشته وجود دارند يا نه، كه جواب همه اينها يكسان است كه بله، درخت وجود دارد، زمين و آسمان وجود دارند، مجرد و فرشته وجود دارند.
💠و در هل مركب سوال از اصل موجوديت يک موجود نيست، بلكه سوال از حالات و خصوصيّات آن موجود هست. مثلا میپرسيم كه آيا درخت عالم است يا آسمان آفتابى است.
💠۱.اشكال اول به قائلين اشتراک لفظى اين است كه اگر لفظ وجود، معناى واحدى ندارد بلكه به تعداد هر ماهيتى كه وجود بر آن حمل میشود معناى وجود مختلف میشود، پس سوال با "هل بسيط" براى شنيدن جواب از اصل موجوديت هر موجود، به طور كلى منتفى و بى فايده مى شود، زيرا لفظ موجود داراى معنايى كه دلالت بر بودن اشياء بكند، نخواهد كرد، بلكه يک معنايى مرادف با ماهيت اشياء خواهد داشت، و ما نخواهيم توانست پاسخ سوال هل بسيط را با كلمه<<موجودُ>>بشنويم.
💠و چون اين سؤال پاسخ خود را دريافت نمىكند، پس به طوركلى اين سوال بى فايده و غلط خواهد بود.
💠۲.گفتيم كه ما گاهى به موجوديت يک موجود يقين داريم، ولى شک در ماهيت آن داريم. مثل آنكه به وجود شبحى كه از دور مىآيد يقين داريم، ولى نمىدانيم كه ماهيت او چيست، حيوان است يا انسان، يا چيز ديگر. يا بالعكس، ماهيت يک چيز را مى دانيم، مثلا مىفهميم كه اتفاق و شانس يعنى چه، ولى نمىدانيم كه آيا اين دو، وجود دارند يا نه. اينها همه گواه بر آن هستند كه امر متيقن، غير از امر مشكوک است. ماهيت و وجود يک چيز نيستند، بلكه دو چيز و داراى دو حكم مختلف هستند.
💠پس اين سخن مدعى كه <<وجود>> در هر قضيه اى كه استعمال مىشود به معناى همان ماهيت و موضوعى است كه بر آن حمل مىشود، سخن ناصحيحى است. ماهيت، غير از وجود است.
💠 وقتى مى گوييم <<الانسان موجودُ>>يا <<النبات موجود>> نمىخواهيم بگوييم <<الانسان انسان>> يا <<النبات نبات>> بلكه مىخواهيم بگوييم انسان و نبات، موجود هستند.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#عشق_فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#متکلم.
#اشتراک_معنوی_وجود.
#اشتراک_لفظی_وجود.
#وجود.
#وجود_شناسی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت هفدهم. ⬅️ابطال و رد اشتراک لفظی وجود! ⬅️در عين آنكه وجود، مشترک معنوى است و صدر
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت هجدهم.
⬅️چگونگی استدلال و کشف حقایق وجودی!
⬅️در حقیقت دو نوع برهان جهت استدلال بر حقایق وجود، وجود دارد که عبارتند از: اِنی و لِمی.
💠برهان لمی عبارت است از پى بردن از علت به معلول. مانند اینکه، وقتى دانستيم اين مايع بنزين است، خواهيم دانست كه علت احتراق و علت محركه موتور ماشين نيز هست. اين برهان، افاده يقين مىكند. يعنى وقتى علت را شناختيم، خواهيم توانست به نحو قطع، معلول آن را نيز بشناسيم. در فلسفه از اين برهان استفاده نمىشود، زيرا موضوع فلسفه، كه موجود هست، بيرون از حقيقتى وجود ندارد، تا علت آن باشد و ما از طريق علت آن به معلولش منتقل شويم.
💠بيرون از وجود، عدم است. عدم هم كه صلاحيت عليت وجود را ندارد.✅
💠و اما برهان اِنی! برهان اِنی خود نیز از دو قسم تشکیل شده. يكى پى بردن از معلول به علت، مانند از پريدن رنگ يک بيمار پى ببريم كه سرطان دارد.
💠اين برهان، یقینی نیست، زيرا ممكن است كه علت رنگ پريدگى سرطان نباشد، بلكه ترس يا سرماخوردگى يا يک چيز ديگر باشد.
💠لذا در استدلالات فلسفى از شکل اول برهان اِنی استفاده نمىشود.
💠شکل دوم برهان اِنس، كه همان سلوک و ره پيمودن از يک ملازم به ملازم ديگر است، مثلا از اينكه خداوند <<ماهيت>> ندارد، منتقل شويم به اينكه پس او <<امكان>> هم ندارد.
💠انتقال از ماهيت نداشتن به امكان نداشتن، سلوک از يک ملازم به ملازم ديگر است. زيرا اين دو، ملازم يک ديگرند.
💠همانگونه كه انتقال از امكان نداشتن به نبودن احتياج و فقر براى واجب تعالى، سلوک ديگرى از يک ملازم به ملازم ديگر است. استدلالات فلسفى عموما به همين طريق صورت مىگيرد و از يک حكم فلسفى به حكم فلسفى ديگر كه ميان آن دو ملازمه برقرار است، منتقل مى شويم.
💠اين نحو انتقال موجب حكم يقينى است، زیرا برهان اِنی نوع دوم از اين جهت مانند برهان لمی مىماند، زيرا هر دو ایجاد يقين مىکند.
💠از يک ملازم عام به ملازم عام ديگر منتقل مىشويم، قيد عام از اين جهت ذكر شده است كه اگر آن دو ملازم، خاص باشند، براى هر كدام علت مخصوص به خود هست و سلوک يقينى در آنها منحصر در برهان لمی است. ولى اگر ملازم، مانند ملازمات وجود، عام و فراگير بود و تمام اقسام و شعب وجود را شامل شد، سلوک يقينى منحصر به برهان انى از نوع دوم مىگردد.
💠لذا از وحدت وجود كه يک ملازم براى وجود هست، به فعليت او منتقل مىشويم، همانطورى كه در باب صفات حق از صفت علم به سميع و بصير بودن او منتقل مىشويم.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#برهان.
#استدلال.
#برهان_انی.
#برهان_لمی.
#کشف_حقیقت.
#عشق_فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت هجدهم. ⬅️چگونگی استدلال و کشف حقایق وجودی! ⬅️در حقیقت دو نوع برهان جهت استدلال
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت نوزدهم.
⬅️استعمال لفظ وجود بر ممکن الوجود و واجب الوجود!
⬅️آنگونه كه به برخى از متكلمان چون ابوالحسين اشعرى، رهبر فرقه اشعريها، و ابوالحسن بصرى نسبت داده شده، ايشان قائل بوده اند كه:
💠 "لفظ وجود هنگام استعمال درباره ممكنات، گرچه يک معنا دارد، اما وقتى بين واجب و ممكن استعمال مى شود دو معناى مختلف خواهد داشت. بنابراين، مشترک لفظى بين اين دو مىباشد.
💠اعتقاد ايشان به اشتراک لفظى بودن وجود، از آن جهت هست كه اگر گفته شود وجود در واجب به همان معناى وجود در ممكنات است، بين واجب و ممكن، تشبيهى حاصل مىشود.
💠به جهت پرهيز از شباهت بين واجب و ممكن گفته اند كه كلمه وجود در دو جمله: <<واجب موجود است>> و <<ممكن موجود است>> دو معناى مختلف و متغاير دارد.
💠به قول محقق سبزوارى در شرح منظومه، اين اشخاص(تساوی دانستن موجود بودن واجب الوجود با ممکن الوجود) مفهوم را با مصداق خَلط كرده اند و گمان برده اند كه قول به اشتراک معنوى وجود، يعنى مصداق وجود در واجب و مصداق وجود در ممكن، يكسان و برابر هستند.
💠در حالى كه ما مىگوييم معناى وجود و هستى در اين دو، يكى است، گرچه چگونگى وجود اين دو، در يكى به نحو وجوب است، و در ديگرى به نحو امكان.
💠و مصداقا و خارجا با هم در سنخ موجوديت اختلاف دارند.✅
💠دليلى كه در رد اين سخن اقامه مىكنند اين است كه ما وقتى مىگوييم:
💠خداوند موجود است، آيا از كلمه <<موجود>> معنايى مىفهميم يا نمىفهميم؟ اگر نمىفهميم، پس فهم ما در خصوص ادراک بود يا نبود خداوند به بن بست و توقف رسيده است كه اصطلاحا آن را تعطيل مىناميم.
💠و اگر معنايى از كلمه موجود مىفهميم و آن معنا برابر است با معناى موجود در ساير استعمالات، پس وجود، مشترک معنوى است و در همه جا يک معنا دارد.
💠و اگر معناى آن، نقيض معناى موارد استعمال ديگر است، پس وقتى مىگوييم:
💠<<خداوند موجود است>> در واقع گفته ايم <<خداوند معدوم است>>.
💠يعنى معنايى را فهميده ايم كه نقطه مقابل و نقيض معناى وجود، در موارد ديگر است، و اين هم كه بالبداهه غلط است.✅
💠پس راهى براى ما نمىماند غیر از اینكه بگوييم وجود از نظر معنا در همه جا يكسان و برابر است و به عبارت ديگر، مشترک معنوى است.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#وجود.
#اشتراک_معنوی_وجود.
#موجود.
#حقیقت_وجود.
#مفهوم_وجود.
#متکلم.
#فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت نوزدهم. ⬅️استعمال لفظ وجود بر ممکن الوجود و واجب الوجود! ⬅️آنگونه كه به برخى از
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیستم.
⬅️بازیابی جایگاه عقل در ادغام شدن با اصالت وجود!
⬅️بحث، درباره آن امر اصيلى است كه ملاک واقعيت داشتن اشياء است، و نيز درباره جدا كردن آن امر اصيل از امر اعتبارى و غير اصيل.
💠علامه طباطبایی(رحمه الله)مقدمه در اين دو موضوع، به دو نكته مىپردازند:
💠۱.اينكه اولين قدمى كه ما با سوفسطائيها فاصله مىگيريم و از آنها جدا مىشويم، اعتقاد به واقعيت داشتن اشياء و وجود داشتن آنهاست.
💠سوفيستها، به حقيقتى خارج از ظرف ذهن قائل نبوده و تمام جهان را پندار و اوهامى بيش نمىدانند و براى هيچ چيز در جهان، واقعيتى قائل نيستند.
💠ما وقتى بداهة حقيقت وجود را در خارج از ذهن خود يافتيم و اشياى فراوانى را در جهان موجود دانستيم، راه خود را از راه آنان جدا كرده ايم و هيچ وجه اشتراكى ميان ما و آنها نخواهد بود.
⬅️در اين نگاهى كه به اشياى واقعيت دار مى اندازيم، آنها را مختلف و جدا از هم مى يابيم:
💠يكى انسان است، ديگرى اسب، يكى شجر است، ديگرى شمس يا چيز ديگر، كه بدين ملاک اشياء وجه الاختصاص پيدا كرده، از هم متمايز مىگردند. از سوى ديگر همه امور فوق را در موجود بودن، يكسان و برابر مىيابيم. معناى <<انسان موجود است>> يا <<درخت موجود است>> يا <<شمس موجود است>> از آن جهت كه موجود هستند يكى مىباشند.
💠پس اشياى موجود، بدين ملاک يک قدر مشترک پيدا مىكنند، و از اينجا درمىيابيم كه ما از هر شىء موجود دو دريافت داريم.
💠دريافتى كه به ماهيت و چيستى آن بر مىگردد و دريافت ديگرى كه به هستى و وجود آن بازگشت مىنمايد. و از آنجا كه امر مشترک غير از امر مختص است، پس اين دو، غير از يكديگرند.
💠۲.ماهيت ذاتا قابليت حمل وجود بر آن و سلب وجود از آن را دارد. مى توان گفت <<انسان موجود است>> يا <<نيست>>. همين كه مىتوان وجود را از ماهيت سلب كرد، دليل بر آن است كه ماهيت، غير از وجود است.
💠و الا اگر ماهيت عين وجود بود، ممكن نبود كه آن را از خودش سلب كرد؛ زيرا سلب شىء از نفس خود، محال است، مانند آنكه بگوييم <<انسان، انسان نيست.>>♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#اصالت_وجود.
#ماهیت.
#عقل.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیستم. ⬅️بازیابی جایگاه عقل در ادغام شدن با اصالت وجود! ⬅️بحث، درباره آن امر اص
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیست و یکم.
⬅️وجود، و اصالت وجود! چگونه و چرا؟!
💠بحث اصالت وجود و اعتباريت ماهيت اولين بار توسط <<ملاصدرا>> تحت يک عنوان مستقل مطرح شد. گرچه قبل از آن جسته و گريخته اين بحث در كتابهاى فلسفى موجود بود و جمعى طرفدار اصالت وجود و جمع ديگرى طرفدار اصالت ماهيت بودند، اما صدرالتالهين، كه خود در مقطعى از زمان اصالت ماهوى بوده، از نظر خود عدول نموده و براهين متعددى بر اصالت وجود اقامه مىكنند.
💠مقصود از اصالت، اين است كه آن چيزى كه در خارج از ذهن واقعيت اشياء را پديد مىآورد و اشياء به سبب آن، حقيقت عينى مىگردند، چيست؟
💠حال چون هر موجود يک واقعيت بيشتر ندارد، پس امر اصيل از ميان وجود و ماهيت، يكى بيش نمىتواند باشد؛ يا وجود بايد اصيل بوده و ملاک عينیت و حقيقت خارجى را تشكيل دهد و يا ماهيت.
💠و چون هر موجود وقتى واقعيت پيدا مىكند كه صلاحيت براى حمل وجود را داشته باشد و بتواند متصف به وجود گردد، از اينجا كشف مى شود كه آن امر اصيل که ملاک واقعيت هست، وجود مىباشد، و ماهيت با انضمام وجود، موجود مىشود.
💠و اگر وجود را از آن كنار زدند ديگر آن ماهيت، موجود نبوده پوچ و هيچ خواهد بود. كه از اين حالت به اعتباريت ماهيت تعبير مىآوريم. هر ماهيتى چون انسان، اسب، گياه، كوه و دشت به واسطه وجود و انضمام وجود به آن موجود مىشود. اگر از اين مفاهيم، وجود را منها كرديم، اين عناوين مفاهيمى خواهند بود كه واقعيت خارجى ندارد.
💠مقصود از اعتباريت، اين نيست كه ماهيت پس از آن كه وجود بر آن عارض شد و به سبب وجود، موجود شد باز هم در خارج، يک امر پندارى و به واقعيت باشد، خير، هرگز چنين نيست.
💠قطعا ماهيت در خارج در پناه وجود و در پرتو آن موجود است، لكن موجوديت و واقعيت اولا و بالذات از آن موجود است كه او را اصيل مىناميم و ثانيا و بالعرض از آنِ ماهيت.
💠لذا علامه طباطبایی (ره) فرمودند:
<<و انما تتاصل بعرض الوجود>> ماهیت به سبب عارض شدن وجود بر آن، اصالت ثانوى مىيابد.
💠پس اعتباريت ماهيت به معناى اين است كه هر ماهيتى فى نفسه و بدون انضمام وجود، موجود نيست، همانطور كه معدوم هم نيست.
💠و هيچ موجود به ملاک ماهيت خود واقعيت نمىيابد، ولى وجود، فى نفسه موجود است، يعنى اصيل است. و ماهيات به سبب وجود، واقعيت مىيابند و اصالت ثانوى مىگيرند.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#اصالت_وجود.
#ماهیت.
#اعتباریت_ماهیت.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیست و یکم. ⬅️وجود، و اصالت وجود! چگونه و چرا؟! 💠بحث اصالت وجود و اعتباريت ماه
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیست و دوم.
⬅️ابطال اصالت ماهیت، و مغایرت در اصالت ماهیت!
💠خود اصالت ماهوی ها قبول دارند که ماهيت فى حد ذات ها اعتبارى است، و نمىتوان ملاک واقعيت را به اين امر اعتبارى استناد داد.
💠اما در توجیه مىگويند:
💠"ماهيت وقتى صلاحيت آن را پيدا كرد كه بشود از آن مفهوم وجود را (به دليل شرايط خاصى) انتزاع كرد، آنگاه اين ماهيت اعتبارى، اصيل خواهد شد."
💠جواب اين ادعا اين است كه اگر انتزاع مفهوم اعتبارى وجود از ماهيتى كه تا به حال، خود نیز اعتبارى بوده، دليلی بشود بر اين كه آن ماهيت از اعتباريت به اصالت، تغيير موضع داده و از اين پس، ماهيت يک حقيقتى شود كه واقعيت به آن مستند بوده و حقيقت خارجى بر آن قائم شده باشد، اين انقلابى خواهد بود كه در ذات ماهيت پديده آمده و ذات آن را بدون هيچ دليل از اعتباریت به اصالت منقلب میکند، و انقلاب در ذات، همانطورى كه همه منطق میدانند میدانند که یعنی تقدم بر نفس است، محال است، مانند این است که بگوییم حادث شدن(پدیده آمدن) مستلزم به داشتن علت نیست.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه_اسلامی.
#حکمت.
#اصالت_وجود.
#اعتباریت_ماهیت.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیست و دوم. ⬅️ابطال اصالت ماهیت، و مغایرت در اصالت ماهیت! 💠خود اصالت ماهوی ها ق
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیست و سوم.
⬅️تغایر وجود و ماهیت! پاسخ به شبهات مخالفان فلسفه اسلامی!
💠همانطور كه عرض شد مصداق پاره اى از قضايا را در خارج مىتوان يافت، مانند آنكه مىگوييم <<انسان وجود دارد>> يا <<انسان كاتب است>>.
💠و مصداق پاره اى ديگر از آنها را فقط در ذهن مىتوان يافت، مانند نوعيت انسان و جنسيت حيوان؛ زيرا نوعيت و جنسيت از معقولات ثانيه بوده فقط در ظرف ذهن موجود مىشوند نه در خارج. در خارج، فرد نوع يافت مىشود اما خود نوع يافت نمىشود، بلكه وجود آن مقيد به ذهن است.
💠لذا بخش ديگرى از قضايا هستند كه مصداق آنها نه در خارج و نه در ذهن است، ولى در عين حال در قلمرو قضاياى صادقه به شمار مىروند. سوال اين است كه اگر مصداق آنها در خارج و ذهن موجود نيست و در عين حال از جمله قضاياى صادقه هستند، پس مصداق آنها را بايد در كجا جستجو كرد؟
💠پاسخ مىدهند وجه صحت اين نوع از قضايا بدين سبب است كه اين قضايا با نفس الامر مطابقت دارند.
💠حال، سوال مىكنيم نفس الامر چيست، كه انطباق آن قضايا با آن ملاک صحت آن قضايا مىشود؟ در اينجا براى نفس الامر معانى سه گانه اى بيان مىشود كه اولين آن مورد نظر مصنف قرار مىگيرد و در دو معناى ديگر مناقشه مىكنند.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#وجود.
#ماهیت.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیست و سوم. ⬅️تغایر وجود و ماهیت! پاسخ به شبهات مخالفان فلسفه اسلامی! 💠همانطور
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیست و چهارم.
⬅️کشف احکام عالم و حکم واقعی عقل!
⬅️آنچه موجود واقعى است نفس وجود است، لذا ماهيت هم به دلیل خودِ وجود، موجود مىشود. لذا عقل ما براى ماهيت هم كه فى نفسه فاقد وجود است اعتبار موجوديت مىكند و آن را موجود مىبيند و احكام وجود را بر آن حمل مىكند.
💠مطلب به همين جا خاتمه نمىيابد، بلكه براى بار بعد، عقل ناگزير است وجود را براى مفاهيمى كه آنها را به تبَع وجود يا ماهيت اعتبار كرده، معتبر بداند و آنها را نيز موجود ببيند، مانند مفهوم عدم كه به تبع وجود، وجود فرضى پيدا مىكند.
💠مثلا وقتى مىگوييم <<وجودِ علت، علتِ معلول است>> پس به تبع وجود علت، عدم علت هم، علت براى عدم معلول مى شود.
💠استناد عليت به عدم (در حالى كه عدم، فى نفسه باطل و تهى از وجود است) بدين سبب است كه براى آن فرض وجود شده و آن وجود فرضى، علت براى عدم معلول شده است.
💠و همچنين كلمه ماهیت كه مأخوذ از انسان و فرس و بقر و... هست، به تبع موجوديت هر یک از اين ها، موجود است و عقل براى آن اعتبار وجود مىكند و مىگويد:
💠<<ماهيت وجود دارد>> ،در اينجا عقل براى مفهوم ماهيت به تبع نوع ها و مصداق هاى ماهوى چون انسان و فرس و بقر، اعتبارِ وجود مىكند.
💠مانند مثال هاى بالا، اعتبارِ وجود براى قوه و فعل كه از شئون وجود به شمار مىروند، مىباشد، اين دو به تبع وجود، موجودند.
💠سپس عقل براى هر یک از امور فوق كه اعتبار وجود براى آن ها نموده، احكامى صادر مىكند، مثلا درباره عدم، حكم مىكند كه عدم، نقطه مقابل وجود است.
💠يا درباره ماهيت مىگويد به سبب ماهيت، وجود گونه هاى مختلف پيدا مىكند، يا درباره قوه و فعل مىگويد:
💠"هر امرى كه قوه دارد مادى است و هر فعليتى در ماده، مسبوق به قوه است."
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#عقل.
#قوه.
#فعل.
#حقیقت.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیست و چهارم. ⬅️کشف احکام عالم و حکم واقعی عقل! ⬅️آنچه موجود واقعى است نفس وجود
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیست و پنجم.
⬅️حقیقت وجود علت ندارد...!
💠در بحث اصالت وجود گذشت كه آنچه واقعيت را تشكيل مىدهد، وجود است. بيرون از وجود، چيزى وجود ندارد تا سبب وجود شود.
💠و هرچه موجود مىشود به سبب وجود، موجود مىشود، بنابراين براى وجود، علتى بيرون از آن متصور نيست، تا از طريق آن علت به وجود كه معلول اوست پِى ببريم، تا سنخ مسائل فلسفى به طريق برهان لِمى، يعنى پى بردن از علت به معلول باشد.
💠گفته شد محمولات و مسائل فلسفى كه برابر با موضوع فلسفه هستند اثبات آنها از طريق برهان لمى نيست، زيرا خود موضوع فلسفه كه وجود است به برهان لِمی ثابت نمىشود، چه برسد به محمولات آن.
💠و گفته شد كه فهم وجود به ادراک اولى و بديهى است و پى بردن به احكام وجود از قبيل پى بردن از يک ملازم به ملازم ديگر است.
💠بله، ادعای فوق منافاتی ندارد با بعضى از مراتب وجود بر بعضى ديگر متوقف باشند، مانند توقف ممكنات بر خداى تبارک و تعالى و يا ممكنى بر ممكن ديگر؛ زيرا آنچه گفته شد كه براى وجود، سببى و علتى نيست مراد آن بود كه براى وجود، علتى بيرون از وجود، متصور نمیشود.
💠اين مطلب، ربطى ندارد به اينكه بعضى از مراتب وجود، سبب بعض ديگر از مراتب وجود مىشوند.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#اصالت_وجود.
#حقیقت_وجود.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیست و پنجم. ⬅️حقیقت وجود علت ندارد...! 💠در بحث اصالت وجود گذشت كه آنچه واقعيت
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیست و ششم.
⬅️وجود عین خارجیت است.✅
💠همانطور كه ناطقيت ذات انسان است و از انسان جدا نمىشود، خارجيت هم ذاتى وجود است و از آن جدا نمىشود.
💠بنابراين نمىتوان وجود را از خارج جدا كرده و همچون ماهيات در ذهن آورد، به عبارت ديگر، وجود یک ظرف تحقق بيشتر ندارد و آن خارج است، بر خلاف ماهيات كه در دو موطن، ذهن و خارج، موجود مىشوند.
💠بنابراين، آنچه از وجود در ذهن مىآيد حقيقت وجود نيست، بلكه مفهومى است انتزاع شده از آن كه بر افراد خارجى خود به عنوان عرض عام، حمل مىشود.
💠اگر حقيقت وجود همچون ماهيات در ذهن مىآمد و جنبه كلى پيدا مىكرد طبيعتا انطباق آن مفهوم بر مصاديق خارجى اش همچون انطباق ماهيات كليه بر مصاديق خارجى خود بود.
💠لذا حقيقت وجود كه خارجيت، ذاتیش ست نمىتواند از خارج جدا شده و در ذهن بيايد.
💠آنچه ما از وجود، در ذهن تصور مىكنيم مفهومى بر گرفته از آن بيش نيست و افراد خارجى آن به طور حقيقى، افراد مفهوم كلى نيستند.
💠و اگر ما از وجودات خارجى به مصاديق آن مفهوم تعبير مىكنيم، یک تعبير مسامحىست، زیرا، انطباق یک مفهوم كلى بر فرد خارجى در جايى معنا دارد كه منطبق و منطبق عليه از یک سنخ باشند، ولى در جايى كه منطبق عليه يعنى وجود خارجى، عين خارجيت است و آن مفهوم، عين خارجيت نيست، سنخيت ميان اين دو شبيه سنخيتى كه ميان ماهيات ذهنى و افراد خارجیشان هست، نمىباشد.
💠لذا انطباق آن مفهوم بر افراد خارجى مانند انطباق ماهيات بر افراد خارجی نيست.
💠ممکن است مخالفان فلسفه اسلامی اشکال کنند و بگویند:
💠"اشکال این است كه چرا بر «وجود ذهنى» آثار خارجى مترتب نمىشود، مگر نگفتيد وجود، عين خارجيت است و آثار خارجى بر آن مترتب مىشود. پس چرا وجود ذهنى، از ميان وجودها استثنا شده است و آثار خارجى، مانند سوزاندن براى آتش، در ذهن بر آن مترتب نمىشود؟"
💠ما نیز پاسخ مىدهیم:
💠وجود ذهنى از آن جهت كه عدم را از حريم خود طرد مىكند وجود خارجى محسوب شده (خارجى به معناى اعم كه شامل ذهنى هم بشود) و آثار خودش بر آن مترتب است، مانند كليت و نوعيت كه بر انسان ذهنى مترتب مىشود.
💠و اگر آن را وجود ذهنى نام مىنهيم از جهت مقايسه آن با مصاديقى است كه در خارج از ذهن، وجود دارند نيز، از اين جهت كه آثار خارج از ذهن بر آنها مترتب نمىشود.
💠واگرنه صرف نظر از اين مقايسه هر چه وجود دارد، اعم از آنكه در ذهن، باشد يا خارج از ذهن، خارجى است و آثار مخصوص خودشان بر آنها مترتب مىگردد؛ خارجى به معناى طرد عدم بودن و آثار خاص خود را داشتن.
💠نكته ديگرى كه از بحثهاى گذشته روشن مىشود اين است كه هر مفهومى نامش ماهيت نيست! مفهومى ماهيت است كه در خارج، فرد حقيقى داشته باشد.✅
💠فردى كه ماهيت، مقوم آن و چيستى بخش آن باشد و آثار آن ماهيت بر آن فرد مترتب شود بنابراين، مفهوم انسان و شجر و حجر در ذهن، ماهيت محسوب مىشوند، چون در خارج، فرد حقيقى آنها موجود است.
💠ولى مفهوم عدم و مفهوم وجود، ماهيت نيستند، زيرا حقيقت اين دو در ذهن نمىآيند و انطباق اين دو بر مصاديق خود از باب انطباق ماهیات كليه بر مصاديق خود نيست.♥️
⬅️پ.ن: برای درک بهتر و فهم دقیق تر مفهوم وجود ذهنی، به این پست رجوع کنید:
♨️ https://eitaa.com/falsafeh_nazari/203
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#اصالت_وجود.
#حقیقت_وجود.
#وجود_ذهنی.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیست و ششم. ⬅️وجود عین خارجیت است.✅ 💠همانطور كه ناطقيت ذات انسان است و از انسان
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیست و هفتم.
⬅️کثرت وجود!
⬅️اختلاف و تمايزاتی كه ميان موجودات مىبينيم گاهى از ماهيات آنها سرچشمه مى گيرند، مثلا يک موجود، انسان است، موجود ديگر، فرس و موجود ديگر بقر و امثال آن، و گاهى از انقساماتى كه بر ذات وجود وارد مىشوند گونه هاى مختلف وجود پديد مىآيد، مانند وجود ممکن و وجود واجب، وجود بالفعل و وجود بالقوه، وجود واحد و وجود كثير و هکذا.
💠بحث، در قسم دوم است! مىخواهيم بگوييم كثرات ناشى از قِسم دوم به ملاكى بيرون از وجود پديد نمىآيند.
💠به عبارت ديگر كثرت و تمايز، مقوم خود وجود است، هر وجود از خصوصيتى خاص برخوردار است كه آن عين وجود است و مقوم آن مى باشد، نه جزء و نه خارج از آن، ما اين كثرت را كثرت تشکیکى نام مىنهيم.
💠در اصطلاح منطق، كلى مشکک بر آن كلى اى اطلاق مىشود كه دلالت آن بر افراد و مصاديق خود به طور يكسان نباشد، بلكه معنى آن در بعضى مصداقها شديد تر و در برخى ضعيف تر يا در برخى مقدم و در برخى موخر باشد.
💠مانند اطلاق نور بر نور شمع، نور چراغ، نور ماه و نور خورشيد، در مقابل كلى مشکک، كلى متواطى قرار دارد كه دلالت معنى آن بر مصاديق، يكسان است.
💠چنانكه اسب و درخت و انسان، بر مصداقهاى خود به طور یک نواخت دلالت دارند، انسانى از انسانى انسان تر يا درختى از درخت ديگر درخت تر يا اسبی از اسب ديگر اسب تر نيست.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#اصالت_وجود.
#حقیقت_وجود.
#تشکیک_وجود.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیست و هفتم. ⬅️کثرت وجود! ⬅️اختلاف و تمايزاتی كه ميان موجودات مىبينيم گاهى از
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت بیست و هشتم.
⬅️تشکیک وجود! چرا و چگونه؟!
💠فلاسفه مشائی مىگويند:
💠هيچ مفهوم(معنوی) جامع و مشتركى ميان موجودات مختلفه نيست، هر يک از آنها با ديگرى در تباین است و اختلاف ميان آنها به ذاتشان بر مىگردد، همانطور كه اختلاف ماهيات، اختلاف ذاتى آنهاست.
💠و فلاسفه اشراقی مىگويند: وجود، حقيقت واحدى است، اين وجودات مختلفه همه و همه در حوزه وجود، وجود دارند و بيرون از وجود نيستند، زيرا حقيقتى از وجود خارج نيست، و جزء وجود هم نيستند، زيرا وجود، جزء ندارد! لذا وجود دامنه گسترده و مراتب مختلفى دارد، هر مرتبه در عين حال كه با مرتبه ديگر اختلاف دارد اما از حيث وجود با وجود ديگر فرقى ندارد، و اين معناى جمله فوق است كه مىگويد همه كثرت ها به حقيقت واحدى كه همان وجود باشد باز مىگردد.
از اين اختلاف به اختلاف تشكيكى تعبير مىكنند.
💠اما اين شدت و ضعف(در وجود) به چه چيز بر مىگردد؟
يا يک وجود را كامل، ديگرى را ناقص، یکى را بالفعل ديگرى را بالقوه، يكى را واجب ديگرى را ممكن، مىبينيم! این ها همه و همه اختلافاتى است كه در نفس حقيقت وجود، موجود است!
💠و اشتراک ميان این ها به امورى بيرون از وجود بر نمىگردد.
💠اگر ما به مفهوم مغاير با به اشتراک بود میرسیدیم، لازم مىشد كه حقيقت وجود از دو جزء مشترک و مختص تشكيل شده باشد، در حالى كه وجود، بسيط است و جزء ندارد.
💠و اگر ما به مفهوم به واسطه چيزى بيرون از وجود بر وجود عارض شده مىبايستى بيرون از حوزه وجود، حقيقتى وجود مىداشت كه بتواند ملاک امتياز یک وجود از وجود ديگر شود، و فرض ما اين است كه اين تمايزها تمايزهاى ماهوى نيستند، بلكه تمايز هايى هستند كه به نفس وجود، موجود مىشوند.♥️
⬅️پ.ن: به این دلیل که شبهه پیش نیاید جا دارد اشاره کنیم که، اشراقیون عمدتا وجود را جزء معقولات ثانی، میدانستند.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#اصالت_وجود.
#کثرت_وجود.
#حقیقت_وجود.
#تشکیک_وجود.
#اشراق.
#مشاء.
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت بیست و هشتم. ⬅️تشکیک وجود! چرا و چگونه؟! 💠فلاسفه مشائی مىگويند: 💠هيچ مفهوم(م
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت پایانی.
⬅️مراتب وجود! و چرا مراتب وجود؟!
💠در ميان مراتب وجود، در مقايسه يكى با ديگرى اختلافى به شدت و ضعف وجود دارد، اگر دو شخص از وجود را مثلا علت و معلول مقایسه و لحاظ بكنيم.
💠 وجود علت از معلول شديدتر است و اگر عِلَتِ علت را به علت بعدى مقايسه كنيم او شديدتر است ، و تا اینکه برسد به ذات اقدس الهى كه علت العلل است.
💠 پس فوق هر مرتبه شديد مرتبه شديدترى وجود دارد تا به ذات حق تعالى كه شديد که غير متناهى است مىرسيم.
💠هر مرتبه ضعيف نسبت به مرتبه شديد محدود است، محدود به فقدان كمالاتش ! و هر مرتبه شديد نسبت به ضعيف مطلق است يعنى فقط مقيد به كمالات او نيست بلكه علاوه بر كمالات ضعيف دیگر هم نيز دارد.
💠پس مطلق و رها از تقید به مرتبه اوست، همانطور كه ضعيف نسبت به قوى مقید است يعنى مرتبه معینى از كمال را دارد و بيش از آن ندارد و به همان حد مقيد مىماند.
💠هنگامى كه در سير نزولى از ضعیفى به ضعیف تر از او منتقل مىشويم در اين سير به مراتب ضعیف وجود كه هيولى است، مىرسيم.
💠براى هيولى هيچ فعلیت و تعیینى جز بى فعليتى و قوه محض بودن نيست، لذا فعليت او در بى فعليتى(یعنی هیولی فاقد علائم هستی، و عاری از آن است) است همانطور كه حد خداوند در بى حدى و اطلاق او مىباشد.
💠پس عالم هستى در دو قوس صعود و نزول از ذات اقدس الهى شروع و به پایین ترین مراتب وجود كه هيولى است ختم مىشود.
💠و اگر یک موجود، انسان شد ديگر درخت و بقر و جماد نخواهد بود، پس حد وجودى انسان ملازم با نبود چيزهاى فراوان ديگر است همراه با وجود انسان!
💠 به عدد ماهيات بى شمار ديگر سلبها و عدمها وجود دارند، اما آمیختگى وجود انسان با عدم چيزهاى ديگر، تركيبى است غير از تركيب اصطلاحى كه ميان اجزاى خارجى، مانند ماده و صورت، يا اجزاى عقلى، مانند جنس و فصل يا اجزاى وهمى، مانند آن كه وهم براى خط متصل كه اجزاى بالفعل ندارد در قوه واهمه اجزاى كم يا زياد فرض مىنمايد، وجود دارد.
💠 عدم، ناقض وجود است و محال است كه یک چيز با نقيض خودش در آميزد.
💠تعبير به تركيب ميان وجود یک شئی و عدمهایى كه ملازم با آن است، یک تعبير مسامحىست.
💠 اصطلاحا ،تركيب ميان دو شئی كه هر يک با هم از جهتى مغايرت دارند، صورت مىگيرد، مثلا در خارج، آب و شكر با هم تركيب مىشوند، يا ماده و صورت به عنوان اجزاى خارجى جسم مادى با هم تركيب مىشوند، يا در ذهن، اجزاى تحليلى ماهيت چون جنس و فصل با هم ترکیب مىشوند و ماهيت را پديد مىآورند.
💠اما بين وجود و عدم كه هر یک ديگرى را طرد مىكند ،تركيب، معنا ندارد، و مراد از تركيب در اينجا ملازمت و معیت است.♥️
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#عشق_فلسفه.
#آموزش_فلسفه.
#اصالت_وجود.
#حقیقت_وجود.
#کثرت_وجود.
#تشکیک_وجود.
#مراتب_وجود.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari