فلسفه نظری
🔴تناقض ملاحد در سو استفاده از علم جهت رد وجود خدا! ♨️ #قسمت_دوم. ⬅️در علم فیزیک، دترمینیسم به نام
🔴تناقض ملاحد در سو استفاده از علم جهت رد وجود خدا!
♨️ #قسمت_سوم.
⬅️انکار علت و معلولی توسط (فیزیک)کوانتوم:
⬅️برخی فیزیک دانان ادعا میکنند که مکانیک کوانتومی نقض قانون علت و معلولی را عملی میکند.
⬅️مکانیک کوانتومی اصل علت و معلولی را رد میکند ومی تواند از هیچ، چیزی بوجود آورد.
⬅️به عنوان مثال، لاورنس کراوس می نویسد:
💠... فضا-زمان می تواند از هیچ به عنوان یک نتیجه از یک انتقال کوانتومی ظاهر شود... ذرات می توانند از هیچ جا بدون علت خاص پدید آیند و گویا همینطور به نظر می رسد...!
💠با این حال دنیای مکانیک کوانتوم هرگز چیزی از هیچ بوجود نمی آورد ،این سوء استعمالی بزرگ از مکانیک کوانتوم است.
⬅️مکانیک کوانتوم هیچ وقت چیزی از هیچ، چیزی تولید نمیکند.
💠 پل دیویس و دیوید آلبرت تاکیید کردند که داستان تخیلی و عجیب غریب کراوس پذیرفته نیست، و اصلا نباید جدی گرفته شود.
💠فرضیه هایی که ادعا میکنند جهان یک نوسان کوانتومی است باید این پیش فرض را داشته باشند که چیزی که برای نوسان از خود خلاء کوانتومی 'بسیاری از /potential/ماده/پاد ماده وجود دارد و "هیچ چیز" نمی باشد.
💠همچنین، مقدار زیادی از تجربه نظری و عملی در مکانیک کوانتومی (QM) وجود دارد به عنوان مثال، طیف سنجی رامان یک پدیده QM(=کوانتوم مکانیک) است، اما از موج و شدت باندهای طیفی، ما می توانیم عامل کار کردن حجم اتم ها و نیروی ثابت از اوراق قرضه باعث باند بشویم.
⬅️برای کمک به موقعیت ملحدانه که جهان به وجود آمده بدون علت است آنان باید این پیش فرض را داشته باشند که اثبات کنند پیدا کردن ذرات بدون باند رامان ظاهر می شوند ،بدون اینکه انتقال در حالات کوانتومی ارتعاش، و یا ذرات آلفا که بدون هسته از پیش موجود بوده و غیره اگر QM(=کوانتوم مکانیک) عنوان acausal بود باعث است و همانطور در عنوانی که برخی همینگونه فکر میکنند، پس ما باید فرض کنیم که این پدیده یک علت است.
⬅️ به علاوه، اگر جهان بی علت است باید همه مجلات طیف سنجی ترک کار کنند و هیچ پژوهشی در عرصه فیزیک هسته ای صورت نگیرد.
♨️Actually, the word ‘cause’ has several different meanings in philosophy. But in this article, I am referring to the efficient cause, the chief agent causing something to be made.
♨️http://creation.mobi/if-god-created-the-universe-then-who-created-god
⬅️و تناقض الحاد و نادانی ملاحد در کجای کار است؟!
💠همه فیزیکدانان می دانند که فیزیک هسته ای بیان کوانتوم است و در فیزیک هسته ای قانون علیت حکم فرماست!
⬅️فیزیک هسته ای در حقیقت همان فیزیک کوانتوم است...!⬇️
♨️https://www.patana.ac.th/secondary/science/anrophysics/ntopic13/commentary.htm
⬅️چطور در فیزیک کوانتوم ذرات بدون علت پدید می آیند؟!
💠توجه كنيد همانطور که در پست قبلی گفتیم كه عليت در مكانيک كوانتوم به معنای قابليت پيش بينی است .
⬅️يعنی اگر نتوانستيم رابطه ای را پيش بينی كنيم عليتی در كار نيست كه با عليت فلسفی متفاوت است و باعث خلط بحث می شود.
⬅️مبنايی که ملحدین از مکانیک كوانتومی می گویند مبنای غلطی است .
💠اين ها می گويند اگر بتوانيم وقايع را پيش بينی كنيم خدایی در كار نيست...!
یعنی اگر نتوانيم پيش بينی كنيم پای خدا وسط می آید...!
⬅️اين ادعا ها را قبول و منتشر نكنيد.
💠این اشخاص به ظاهر متخصص حتی تعریف خدا را هم نیز نمی دانند و "واجب بالذات" را با "خدای حفره ها" خلط میکنند و فقر سواد فلسفی خود را به نمایش می گذارند.
💠و همانطور که بالاتر اشاره کردیم حتی اگر این فرض را هم در نظر بگیریم به معنی نبود علت(علت مادی) نیست به معنی نتوانستن در پیدا کردن آن است.
#فیزیک.
#فلسفه.
#پیدایش.
#دترمینیسم.
#علیت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت دوازدهم. ⬅️نحوه ی ادراک مفهوم وجود! ⬅️در اثر ارتباط اندام های حسی با چیزی ، مفا
🔴شرح فلسفه.
♨️قسمت سیزدهم.
⬅️اینجا به نقل مویدات متون دینی برای طرز اکتساب مفهوم وجود میپردازیم .
«وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»(نحل : ۷۸)
و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که هیچ چیز نمیدانستید؛ و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید!
💠شرح : قرآن کریم وجود بالفعل و تحقق هرگونه مفهوم قبل از تولد را نفی میکند ، بنابراین مفهوم وجود یا از اولیات و همراه با سایر تصورات ماهوی است و یا بعد از مفاهیمی کسب و انتزاع میشود ، صورت دوم باطل است ، چون داشتن هر مفهومی بدون داشتن تصوری از وجود آن ممکن نیست ، پس فقط صورت اول میماند .
⬅️آگاهان میدانند که معرفت شناسی کانت و پیروان او ، مبنی بر فطری بودن مفهوم وجود ، با مبنای ما نمیخواند .
💠مفاهیم بدیهی و اولیات ، "خود موجه" هستند .یعنی تعریف محتوایی تصورات اولیه مانند "وجود" و استدلال برای پذیرش تصدیقات اولیه مانند "اصل هویت" و "اصل تناقض" امکان ندارد ، اولیات خودشان واضح هستند و نیازی برای تعریف و استدلال ندارند.
💠این اولیات در توجیه و درستی ، به خودشان متکی هستند ، از این جهت "نیازی به توجیه با استفاده از مفاهیم دیگر" ندارند .
💠نکته ی بسیار دقیقی که باید مد نظر قرار داد این است که در ذهن ما ، علیت نیز برقرار است . علیت در ذهن همان دلالت و استدلال است.
💠یعنی مفهومی داریم که بدیهی و اولی نیست و برای توجیه و پذیرش آن نیاز به مفاهیم دیگری داریم (معلول) . اولیات در توجیه ، معلول مفاهیم دیگر نیستند بلکه علت توجیه مفاهیم دیگر میشوند و در توجیه به خودشان متکی هستند (همانند واجب الوجود که علت هستی مخلوقات است ، اما چیزی هستی بخش آن نیست).
⬅️با فهم دقیق نکته ی بالا ، برهان علیت نیز به خوبی فهمیده میشود و تسلسل در معلول ها نیز واضح البطلان میشود . چه اینکه اگر تسلسل در معلول ها ممکن میبود ، آنگاه اولیات نیز در توجیه نیاز به علت میداشتند و این باعث انکار معرفت میشود.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#علیت.
#قانون_علیت.
#معرفت_شناسی.
#تسلسل.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴تعریف تصادف در علم و تفاوت آن با تصادف در فلسفه ، نتیجه از برهان نظم
💠هرگاه وجودی عملکردی داشته باشد خارج از هرگونه نظم، طراحی و قابلیت پیشبینی، به خاصیت حاکم بر عملکرد این وجود، تصادف میگویند.
💠وجود تصادفی صرفا یک فرض است. هیچ وجود تصادفی تا به حال مشاهده نشده است؛ بلکه اثبات وجود وجود تصادفی غیر ممکن است.
💠نظم را میتوان اثبات کرد؛ اما نمیتوان اثبات کرد که آنچه ظاهراً نامنظم است، واقعاً از هیچ رابطه ای پیروی نمیکند(تمام رابطه های جهان در دستان ما نیست).
💠عملکرد تصادفی به گونه ی دیگری نیز تعریف میشود و آن این که هرگاه رفتار جسمی مستقل از فاکتور A باشد و امکان رخداد رفتارها در حیطه ای مشخص با هم برابر باشند، رفتار جسم نسبت به A تصادفی ست.
💠این نوع تصادف، تصادف حقیقی نیست و منظور از تصادف در فلسفه این نیست، زیرا رابطه ای کاملا عَرَضی است.
⬅️مثال:
💠میخواهیم به هر سانتی متر از یک خط کش عددی تصادفی و مستقل از طول بین 1 و6 نسبت بدهیم. برای هر سانتی متر خط کش یک بار چشم بسته تاس میاندازیم و عدد را ثبت میکنیم. عدد تاس، تابع وضعیت تاس در دست و چگونگی انداختن تاس است؛ و این ها هیچ یک تابع طول نیستند. از طرفی، امکان رخ داد شش وجه تاس برابر داشت؛ لذا عمل ما یک عمل تصادفی(تصادف غیر فلسفی) محسوب میشود.
💢 "روح الله جربان."
💠پ.ن: اما نتایج محتمل و قضایای اصلی، و بی نظمی در فیزیک و ارتباط عِلّی آن با نظم فلسفی، تصادف فلسفی، و تصادف علمی چیست؟!
به این پست، به قلم سینا حیدری رجوع کنید:
♨️ https://eitaa.com/falsafeh_nazari/31
#نظم.
#برهان_نظم.
#تصادف.
#علیت.
#روح_الله_جربان.
#سینا_حیدری.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴مسأله عليت در نزد حکما و عرفا
⬅️از نظر حکما صدور و مصدر و صادر و ... مطرح است؛ يعنی فلاسفه معتقد به نظامی از موجوداتند که به ترتيب از ذات حق صادر شدهاند: صادر اول، دوم، سوم ...،عرفا نه به صدور و معلوليت اعتقاد دارند و نه به تکثّر صادرها.
💠عارف دشمن کثرت است و مخالف قول به وجود ثانی براي حق هر چند اين ثانی معلول باشد، معلولی صادر از حق. عارف هرگونه موجودی را در جنب حق، شريک الباری و اعتقاد به آن را شرک میداند، بنابر اين با هرگونه علّيتی مخالف است.
💠عارف معتقد به تجلّی است. مفهوم «خلق» که در قرآن آمده، از نظر حکيم «علّيت» ذات حق است و از نظر عارف «تجلّی» ذات حق است.
💠آيا اين نزاع، لفظی است؟ يعنی «خلق» قرآن را عارف «تجلّی» و حکيم «علّيت» نام نهاده است؟ نه.
💠در تجلی و ظهور، نوعی وحدت ميان ظاهر و مظهر حکم فرماست؛ مظهر همان ظاهر است؛ حقيقت جلوه، خود متجلّی است؛ جلوه شئ، ثانی شئ نيست؛ جلوه يک حقيقت، مرتبهای از مراتب همان حقيقت است نه اينکه موجودی باشد در جنب آن حقيقت.
💠از کارهای بزرگ ملاصدرا اين بود که مفهوم «علّيت» و «تجلّی» را به هم نزديک کرد و ثابت کرد که معلول واقعی «ليس الّا شأنا من شؤون العلّة و ظهورا من ظهورات العلّة و وجها من وجوه العلّة». در واقع او علّيت را به تجلّی برگرداند.
💠قبلًا میپنداشتند که پيوندی علت و معلول را به هم میپيوندد؛ ذات معلول ذاتي است جداگانه و مرتبط با علت است و اين پيوند زائد بر ذات معلول است؛ مثلًا اگر الف علت و ب معلول باشد ب منتسب است به الف؛ ب حقيقتی است دارای انتساب به الف.
💠ملاصدرا ثابت کرد که معلول واقعی با تمام حقيقتش عين انتساب به علت است.
حقيقت معلول عين اضافه به علت است؛ چنان نيست که علت اشراق کند معلول را و معلول چيزی باشد که اشراق بدان تعلّق گرفته باشد؛ ايجاد عين موجد است و اضافه عين مضاف؛ در اينجا «اشراق» عين «اشراق شده» است؛ معلول، ذاتی نيست که اشراق بدان تعلق گرفته باشد. صدرا با برهان اثبات میکند که حقيقت علّيت به تجلّی برمیگردد.
⬅️عرفا با عليتب که فلاسفه قبل میگفتند، مخالفند. بنا بر آنچه فلاسفه قبل میگفتند ذات حق علت اشياء است؛ ذات حق که علت است خود چيزی است و عليت او يعنی خلق و ايجاد او چيز ديگر است و وجود مخلوق چيز سوم.
اما با ديد ملاصدرا خلق و مخلوق يکی میشود و خلق و مخلوق از شئون علت است، جدا و ثانی علت نيست؛ به اين معنی که تفاوت عليت با معلول، يعنی تفاوت ايجاد با وجود، ذهنی محض است؛کثرت ايجاد و وجود صرفاً ساخته ذهن میباشد اما کثرت علت و معلول کثرتی است واقعی و در عين حال از نوعی وحدت خالی نيست، به اين معنی که معلول ثانی علت نيست بلکه شأن اوست و به منزله اسم و صفت اوست و مانند هر موصوف و صفت و مسمّی و اسم، مرتبهاي از مراتب اوست. اگر ما به حقيقت اشياء (وجود آنها) برسيم نمیتوانيم آنها را از مضافاليهشان (خدا) جدا کنيم؛ ولي چون ما ماهيات موجودات را درک میکنيم، کثرت را مینگريم نه وحدت را.
💠در فلسفه ملاصدرا بين عقيده فلاسفه و عرفا آشتی داده شد، او دريافت که عليت جز تجلّی نيست و تجلّی جز عليت نتواند بود.
#علیت.
#علت.
#عرفا.
#فلاسفه.
#حکما.
#ملاصدرا.
#حکمت_متعالیه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴اهميت اصل عليت در عالم
⬅️محور همه تلاشهای علمی را كشف روابط علّی و معلولی بين پديدهها تشكيل میدهد و اصل عليت به عنوان يک اصل كلی و عام، مورد استناد همه علومی است كه درباره احكام موضوعات حقيقی بحث میكنند.
⬅️از سوی ديگر، كليت و قطعيت هر قانون علمی، مرهون قوانين عقلی و فلسفی عليت است و بدون آنها نمیتوان هيچ قانون كلی و قطعي را در هيچ علمی به اثبات رسانيد، اين يكی از مهمترين نيازهای علوم به فلسفه میباشد.
بعضی از كسانیچكه منكر اصالت عقل و احكام عقلی مستقل از تجربه هستند و يا اساساً برای مسائل فلسفی و متافيزيكی ارزش علمی و يقينی قائل نيستند، تلاش میكنند كه اعتبار اصل عليت را از راه تجربه ثابت نمايند.
💠اما چنانكه بارها اشاره شده، اينگونه تلاشها بيهوده و نازاست؛ زيرا از سويی اثبات وجود حقيقی براي اشياءعينی و خارج از نفس، مرهون اصل عليت است و بدون آن راهی براي اثبات حقايق عينی باقی نمیماند و هميشه جای اين شبهه وجود خواهد داشت كه از كجا فراسوی ادراكات و صور ذهنی، حقايقی وجود داشته باشد تا مورد تجربه قرار گيرد؟ و از سوی ديگر اثبات مطابقت ادراكات با اشياء خارجی(بعد از پذيرفتن آنها) نيازمند به قوانين فرعی عليت است و مادامی كه اين قوانين به ثبوت نرسيده باشد، جاي اين شبهه باقي است كه از كجا ادراكات و پديدههای ذهنی ما مطابق با اشياء خارجی باشند تا بتوان از راه آنها حقايق خارجی را شناخت؟ و سرانجـام با شـک در قـوانين ،عليـت نمیتوان كليـت و قطعيت نتايج تجربه را اثبات كرد و اثبات قوانين عليت از راه تجربه، مستلزم دور است؛ يعنی كليت نتايج تجربه، متوقف بر قوانين عليت است و فرض اين است كه میخواهيم آن قوانين را از راه تعميم نتايج تجربه و كليت آنها ثابت كنيم.
💠به ديگر سخن استفاده از تجربه در صورتی ممكن است، كه وجود اشياء مورد تجربه ثابت باشد و نتايج تجربه هم بهطور قطعی شناخته شود، و اين هردو متوقف بر پذيرفتن اصل عليت قبل از اقدام به تجربه است؛ زيرا در صورتی كه آزمايشگر به اصل عليت معتقد نباشد و بخواهد آن را از راه آزمايش اثبات كند، نمیتواند وجود حقيقی اشياء مورد تجربه را احراز نمايد، چون در پرتو اين اصل است كه ما از راه وجود معلول (پديدههای ادراكی) به وجود علت آنها (اشياءِ خارجی) پی میبريم، چنانكه در درس بيست و سوم توضيح داده شد. نيز تا به كمک قوانين عليت ثابت نشود كه علت پديده های ادراكی، مختلف و متغير و حاكی از ابعاد و اشكال گوناگون اشياء مادی متناسب با آنهاست، نمیتوانيم صفات و ويژگی های اشياء مورد تجربه را بهطور قطعي و يقيني بشناسيم تا درباره نتايج تجربه های مربوط به آنها قضاوت كنيم. گذشته از اينها، نهايت چيزی كه از تجارب حسی بهدست میآيد، تقارن يا تعاقب منظم دو پديده در حوزه تجربههای انجاميافته است، ولی چنان كه دانستيم تقارن يا تعاقب پديدهها، اعم از عليت است و از راه آنها نمیتوان رابطه عليت را اثبات كرد.
💠سرانجام اين اشكال باقي میماند كه تجربه حسی هرقدر هم تكرار شود، نمیتواند امكان تخلف معلول را از علت نفی كند، يعنی همواره اين احتمال وجود خواهد داشت كه در موارد تجربه نشده، معلولی بدون علت تحقق يابد يا اينكه با وجود علت، معلول آن تحقق نيابد، يعنی تجربه حسی از اثبات رابطه كلی و ضروری بين دو پديده هم عاجز است، چه رسد به اينكه قانون كلی عليت را در مورد همه علل و معلولات اثبات نمايد.
💠از اين رو اشخاصی مانندهيوم كه عليت را بهمعنای تقارن يا تعاقب دو پديده دانستهاند، راهی برای رهايی از اين شكوک و شبهات ندارند و بههمين جهت اينگونه مسائل فلسفی را لاينحل قلمداد كردهاند.
⬅️همچنين كسانی كه گرايش های پوزيتويستی دارند و تنها به دادههای حواس اكتفا میكنند، نمیتوانند هيچ قانون كلی و قطعی را در هيچ علمی اثبات كنند.
#علیت.
#اصل_علیت.
#قانون_علیت.
#هیوم.
#استقرا.
#حواس.
#حقیقت.
#پوزیتویسم.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
✅حقیقت ظهوری علیت
نزد #ارسطو اساسِ #علیت عبارت است از(صورت)موجود.مجموعه ویژگیهای ذاتی وعرضی که باعث میشود موجودآنچیزی باشد که هست.واین یعنی صورت یاماهیت شیء.او درسوال از عامل ثبوت موجود(علت فاعلی)واینکه چرا مثلا مجسمه، مجسمه میباشد، صورت راعلت فاعلی میداند.(البته او منکروجود خدا نیست، بلکه علت فاعلی رااینگونه معنا میکند)وهمچنین غایت موجود راچیزی میداند که هست.یعنی صورت شیء.
بنابراین ارسطومعلول راماهیت مستقلی دانسته،که ازخودحکایت میکند وغایتش، تبدیل شدن به آنچیزی است که هست.
اما نزد حکمای مسلمان اساس علیت عبارت از(حکایت)میباشد.یعنی معلول،خودرانشان نمیدهد، بلکه تماما نشان دهنده صفات وقدرت علت میباشد.گویی معلول(موجودات)آینهای میباشدکه جمال علت خویش(خداوند) راتصویرمیکند، دیدن آن به مثابه مشاهده علت است. #واجب_الوجود ،حقیقت پنهانی میباشد که ازمجلای ماسوایش ظاهرمیشود.ماسوای او، به مثابه ماهیات غیرمرتبط بااونیستندبلکه همگی ظهورات وتجلیات اسمائیاش میباشند که صفت واسمی ازاورا نشان میدهند.به اعتقاد #شیخ_الرئیس_بوعلی_سینا ،موجودات همگی هالک بوده وهیچ شانی ازوجوداستقلالی غیرمرتبط وخارج از موضوع، نسبت به باریتعالی ندارند.حقیقت موجودات، #امکان وسرگردانی بین #وجودو #عدم است.به تنهایی ضرورتی بر وجودشان نیست واستحقاق عدم ندارند.فاقدهرگونه اقتضایی هستند وبالذات ممکن الوجودند.اگر #موجود میشوند، این وجودبالغیراست.یعنی موجود دیگری راههای #عدم رابه رویشان بسته وراه #وجود رابرایشان بازکرده، وبااین کاربه موجودیتشان #ضرورت بخشیده و آنهارااز سرگردانی بین وجودوعدم خارج کرده وآنهارابه عرصه هستی آورده. الشیءُ مالمیجبلمیوجد...واین یعنی موجودات،ممکن بالذات و واجببالغیر هستند.حقیقت چیزی جزظهور علت نیست.زیرا موجودات که حقایق عالم میباشند هرکدام بالذات خودنما نبوده بلکه حاکی از وجودمتعالی میباشند.
معلول هیچشان استقلالی حکائی ازخودش ندارد.هرچه هست حکایت از جمال وجلال یارمیباشد. #علیت نزدحکیمان مسلمان به معنای حکایتگری است.گویی الفاظی هستند که از حق تعالی صادر شده وبرای اواظهار مافیالضمیر میکنند.وهرگاه قدرت وجلال ویا زیبایی وجمال امرپوشیدهای راآشکار سازیم، این آشکارگی به معنای(حمد)اومیباشد.حمد یعنی اظهارکمالات محمود. این حمدیابه نحوزبانی وقولی است یابه نحوفعلی ورفتاری ویابه صورت وجودی وذاتی.اگر معلول حاکی از علت است یعنی کمالات اورا نشان میدهد پس وجود معلول حمدِ علت است.لذا ماسویالله، همگی وجودشان به مثابه حمدوتسیبح خداوند متعال میباشد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
#معلول هیچ شانِ استقلالیحکائی ازخودش ندارد. هرچه هست حکایت از #جمال و #جلال یار میباشد. #علیت نزد حکیمان مسلمان به معنای حکایتگری است. گویی الفاظی هستند که از حقتعالی صادر شده وبرای او اظهارمافیالضمیر میکنند.
@bahrami_eshragh
┄═❁#پرسش_و_پاسخ❁࿇༅═┅─
🔻 #پرسش:
یکی از نقدهایی که به #علیت می شود و نقد جدیی است، بحث #زمان است. یعنی #علت هر معلولی از نظر زمانی بر آن تقدم دارد. مسئله ای که مطرح است این است که در #فیزیک پیش از #بیگ_بنگ زمان وجود نداشته است، فضا-زمان بعد از بیگ بنگ موجودیت پیدا کرده است و بنابراین علیت را بی معنا می دانند.
࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─
🔸 #پاسخ:
اولا: زمان وصفِ موجودات #جسمانی و #مادی است، لذا موجودات غیرجسمانی (مجردات) متصف به زمان نمیشوند، پس #خداوند زمانمند نیست وفراتر از زمان است. براین اساس چه زمان باشد(بعد از بیگ بنگ) وچه نباشد (قبل از بیگبنگ) در علیت وخالقیت حق تعالی خللی ایجاد نمیکند. زیرا زمان محمولِ موجودات جسمانی است، وجسم واوصاف ماهوی آن، یعنی ابعاد قار (مکان_ابعادثلاث: طول،عرض،ارتفاع) وابعاد غیرقار(زمان) همگی مخلوق خداوند هستند.
ثانیا: تقدم زمانی به تنهایی مقوم مفهوم علتالعلل نیست بلکه عارض ذاتی آن است. یعنی امر دیگری سبب شده که علت به تقدم زمانی متصف شود. وآن تقدم رُتبی و وجودی است. علت یعنی موجودی که از حیث #وجود تقدم و اولویت بر #معلول دارد. وجودِ علت، وجودِ معلول را ایجاد میکند. چون علت از لحاظ هستی برتری و تقدم وشرافت بر معلول دارد (زیرا معلول، فعل واثر اوست) لذا این تقدم رتبی سبب تقدم زمانی هم میشود. پس تقدم زمانی مقوم ومعرِف علت نیست، بلکه تقدم وجودی ورتبی ذاتی اصلی مفهوم علیت است.
تمام موجودات (حتی ذره اولیه یاموج کوآنتومی یا.... که براثرانفجار آن بیگ بنگ آغازشد) از حیث وجودی #ممکن_الوجود هستند، این بدان معناست که ذاتاً نیازمند به #واجب_الوجود یاخداوند هستند.
ثالثا: علم فیزیک، نمیتواند پیرامون مساله علیت عالم یا وجود #خدا سخن بگوید. زیرا این علم از حیث مبانی معرفتی #آمپریستی و از حیث متد ومبنای روشی #پوزیتیویستی میباشد. یعنی از نگاه فیزیک، موضوعی علمی است که مبتنی بر اندازهگیری کمی (ریاضیوار و فرمولپذیر) وهمچنین قابلیت مشاهده و یا آزمایش داشته باشد. لذا فیزیک به توصیف حالات جسم وانرژی وماده میپردازد.
حال آنکه خداوند موجود مادی وجسمانی نیست که با زبان کمیت و #ریاضی وآزمایش قابل وصف باشد. درباره خداوند (چه برای اثبات وچه برای نفی) فقط باید بازبان #فلسفه سخن گفت. لذا کشفیات علم فیزیک وسایر علوم جزئی صلاحیت ورود به حیطه #الهیات را ندارند.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟