eitaa logo
فلسفه نظری
2.2هزار دنبال‌کننده
517 عکس
83 ویدیو
118 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴اخلاق غیر دینی وجود ندارد ♨️پاسخ به شبهات ملاحد و پیروان کانت. ⬅️گاهی گفته می‌شود که در اخلاق یک سری اصول اخلاقی وجود دارند که هر انسانی فارغ از گرایشات و اعتقاداتش این اصول را می‌پذیرد. 💠این اصول اخلاقی، اصولی عام هستند که چه دیندار و چه بی دین می‌توانند آنها را بپذیرند و با توجه به این مسأله می‌توان گفت اصول کلی اخلاقی ربطی به دین ندارد. 💠اما در بررسی این سخن باید گفت که اساس دین توحید است و توحید امری فطری است. به تعبیر دیگر انسان در اعمال خود همیشه دنبال رسیدن به وضعیتی بهتر است (گرچه ممکن است در مصداق آن اشتباه کند). 💠در اینجا سوال می‌شود که چگونه فهمیدید این وضعیت بهتر از آن است و چرا این گزینه را انتخاب کردید؟ جواب این لست که چون "بهتر بودن" را می‌فهمیم. 💠 بنابراین درک وضعیت بهتر ممکن نیست جز اینکه اصل "بهتر بودن" فهمیده شود، چه اینکه اگر بهتر بودن فهم نشود نمی‌توان هیچگاه عملی انجام داد زیرا انسان در هر عملی وضعیت بعد از عمل را با وضعیت فعلی مقایسه می کند و چون وضعیت بعدی را بهتر می داند آن کار را انجام می‌دهد‌، و اگر اینگونه نباشد و وضعیت بعدی نسبت به وضعیت فعلی ترجیحی نداشته باشد، ترجیح بلامرجح می‌شود که محال است. 💠بنابراین همه انسانها قبول دارند که باید به سمت وضعیت مطلوب بروند و مطلوب بودن را هم درک می‌کنند. 💠حال، ما اسم بهتر بودن را کمال می‌گذاریم و به این تعبیر می‌توان گفت که هر انسانی در هر عملی که انجام می دهد به دنبال رسیدن به کمال بیشتر است‌، و کمال بیشتر درک نمی‌شود جز اینکه کمال مطلق فهمیده شود(زیرا کمال بیشتر یعنی کمال مطلق به علاوه یکسری از محدودیت ها). 💠بنابراین هر انسانی در هر عملی که انجام می دهد به دنبال کمال است و از این مسأله به کمال طلبی انسان یاد می‌شود. از طرف دیگر، کمال مطلق (یا به تعبیر دیگر بالاترین کمال) نمی تواند دو تا شود! زیرا تمایز و دوتا شدن در امور محدود است اما ما از کمال بی نهایت صحبت می‌کنیم. 💠 این مسأله همان توحید است که و به تعبیر علامه طباطبایی(ره)اساس دین بوده و اگر کل دین را جمع کنیم توحید می‌شود و اگر توحید را مفصل کنیم کل دین می‌شود. 💠نتیجه بحث اینست که هر عملی که با توجه به کمال مطلقی که انسان درک می‌کند انجام شود اخلاقی و توحیدی است و هر عملی که از روی غفلت از آن کمال مطلق انجام شود عملی غیر اخلاقی است بنابراین اخلاق غیر دینی و غیر توحیدی وجود ندارد. 💠 این نسخه اخلاقی عام بوده و قابل تجویز برای هر انسان و هر جامعه ای می باشد.♥️ ⬅️منبع: ترجمه تفسير الميزان، ج۱، ص۵۳۳. . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴خدای ادیان ابراهیمی ⬅️شبهه: "گاهی ادعا می شود که خدای ادیان ابراهیمی خدای متشخص است. متشخص به این معنا که سخن می گوید و می شنود و می بیند و ... و همه این صفات را انسان ها نیز دارا می باشند. بنابراین خدای ادیان ابراهیمی خدایی انسان وار و دارای صفات انسانی است. برخی نیز این مسأله را دلیلی بر مغایرت خدای ادیان ابراهیمی با خدای عقلی و فلسفی دانسته اند." 💠در جواب این شبهه می‌گوییم: 💠از نظر عقلی همه ادیان ابراهیمی خداوند را بی نهایت می‌دانند به این معنا که هیچ محدودیتی ندارد، بر اساس این اعتقاد گرچه خدا می‌بیند اما دیدن او محدود به ابزار خاص یا محدودیت خاصی نیست و همینطور بقیه صفات. 💠ذات خداوند نیز متشخص است اما نه به معنای محدود بودن بلکه در عین بی نهایت بودن شخصی است! چنین خدایی همیشه و در همه مکانها وجود دارد و در عین حال این محدودیت های اعتباری را ندارد. 💠همانطور که وجود، همیشه موجود است ،اما زمان ندارد، چنین خدایی نزدیک ترین موجود به انسان است. 💠اگر مبنای بحث را برهان صدیقین بگذاریم این نزدیکی و تشخص باز هم قوی تر می‌شود. 💠 زیرا قبول اصل واقعیت قبل از قبول هر چیزی است و هر ادراکی، ادراک واقعیت را نیز در خود دارد. 💠بر این اساس، امکان ندارد که انسان خدا را ادراک و قبول نکند، و در واقع هر لحظه و در هر ادراکی خدا را نیز ادراک کرده است. 💠چنین خدایی فقط در باطن عالم نیست(!)، بلکه در ظاهر هم هست و اصلا هیچ چیزی خالی از او نیست، انسان هر لحظه با این واقعیت زندگی می‌کند و با او حرف می‌زند و حتی می‌توان با این خدا شوخی هم کرد(همانطور که در برخی مطالب عرفانی بیان می‌شود). 💠اگر محدودیت نداشتن در ادیان به درستی فهمیده شود تشخص خداوند منافاتی با براهین عقلی و فلسفی ندارد، بلکه خدای فلسفی بهتر تشخص را معنا می‌کند البته تشخصِ بدون محدودیت. 💠نکته این است که ذهن انسان، به دلیل انس با عالم ماده، صفات را در قالب محدود دیده است و درک صفت بدون محدودیت برایش سخت است. 💠از نظر نقلی به طور خاص، در دین اسلام ،آیات و روایاتی ناظر بر خدایی هستند که در عین تشخص، محدود نیست: 💠۱.مثلا آیه ای که می‌گوید خداوند چهارمی سه نفر است نه چهارمی چهارتا(مجادله آیه 7)، یعنی در عین اینکه در کنار همه موجودات است اما محدوده خاصی ندارد تا به آنها یکی اضافه کند. 💠۲.آیاتی که بیان می‌کند که خداوند مالک همه چیز است، و ملکیت خدا مثل ملکیت ما اعتباری نیست، بلکه حقیقتا وجود و قوام همه موجودات به خداوند است، بنابراین خداوند است که در هر لحظه و در هر موجودی وجود دارد و به آن قوام می‌دهد و با این مبنا هیچ موجودی خالی از خدا نیست. . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت اول. 💠 بی‌خدایی یا همان آتئیسم در حالت کلی به معنای نپذیرفتن و باور نداشتن به هرگونه خدا، آفریدگار، انرژی برتر و فرا طبیعی است و در معنای جزء، عدم باور به امور غیرقابل مشاهده و ملموس است. واژه آتئیسم در انگلیسی از واژه یونانی «Atheos» که مفهوم بی‌خدایی دارد، گرفته شده است. 💠آتئیست‌ها در غرب پس از رنسانس با گسترش آزادی اندیشه و با توجه به مطرح‌شدن استدلال‌های شک‌گرایانه درباره وجود خالق، به نبودن خدا رو آوردند. ⬅️ اگرچه بسیاری از آتئیست‌ها فلسفه سکولار را مطابق عقاید خود می‌دانند ولی برخلاف آن خود هیچ ایدئولوژی واحد و مشخصی در رابطه با مسلکشان ندارند. 💠 آتئیسم تنها یک طرز نگرش به جهان است، نه مکتب، دین یا ایدئولوژی. به همین دلیل است که یک آتئیست در کنار این بینش کلی خود یکی از جنبش‌های فلسفی و یا ایدئولوژیکی را در کنار آن برمی‌گزیند، مثلاً یک آتئیست می‌تواند اگزیستانسیالیست، اومانیست، لیبرالیست، سوسیالیست و… باشد. 💠بسیاری از بی‌خدایان خود را نسبت به خداباوران کامل‌تر می‌بینند، به‌طوری‌که خود را ملزم به اثبات عقاید و ادعاهای خویش نمی‌دانند و بار اثبات و دلیل را تنها بر دوش خداباوران می‌اندازند! 📖 متن کامل مقاله به همراه عكس و مستندات: http://yon.ir/Atheism 💢 #ادامه_دارد... #یهود. #آتئیسم. #الحاد. #توحید. ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت اول. 💠 بی‌خدایی یا همان آتئیسم در حالت کلی به معنای نپذیرف
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت دوم. ⬅️برخی بی‌خدایان صاحب ‌نام ازجمله برتراند راسل، کریستوفر هیچنز، دنیل دنت، سم هریس و ریچارد داوکینز، با استناد به آنچه جنبه‌های مضر آموزه‌ها و اعمال دینی می‌دانند به انتقاد از ادیان پرداخته‌اند! ⬅️ معمولاً جدل بی‌خدایان با مدافعان دین بر سر این است که آیا ادیان منفعت خاصی برای افراد و جامعه دارند یا خیر؟ 💠تعریف بی‌خدایی را می‌توان بستگی به درجه و اهمیتی که فرد برای خدا و خالق قائل است، بیان کرد که چنین تعریف گسترده‌ای، نوزادان و کسانی که تا به‌حال در معرض ایده‌های خداباورانه قرار نگرفته‌اند را هم شامل می‌شود! ⬅️ گاهی بی‌خدایی، نبود اعتقاد به وجود خدا و خالق تعریف می‌شود و گاهی بی‌خدایی، از زبان خداباوران تعریفی غیر از این دارد، مثلاً رومیان باستان، مسیحیان را متهم به بی‌خدایی می‌کردند زیرا مسیحیان، خدایان پگان (Pgana) را پرستش نمی‌کردند؛ اما این برداشت از آتئیسم باز هم دچار پارادوکس است و آتئیسم به کلی تعریفی غیر از خود می‌گیرد! 💢 ... . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت دوم. ⬅️برخی بی‌خدایان صاحب ‌نام ازجمله برتراند راسل، کریست
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت سوم. ⬅️ندانم گرایی یا آگنوستیک. ⬅️ندانم‌گرایی دیدگاهی است که دانستن درستی یا نادرستیِ برخی ادعاها و به‌طور ویژه ادعاهای مربوط به امور فراطبیعی مانند الهیات، زندگی پس از مرگ، وجود خدا و یا حتی حقیقت نهایی را نامعلوم و از اساس ناممکن می‌داند. 💠این اصطلاح برای نخستین بار توسط توماس هنری هاکسلی به مفهوم غیرقابل‌شناخت بودن ماوراء طبیعت به‌کار رفت، اما پس از آن، در ادبیات فلسفی در معنای غیرقابل‌شناخت بودن جهان مادی به‌کار می‌رود؛ که انواع آن عبارتند از: 🔸 قوی. 🔸 ضعیف. 🔸 اپاتئیسم. 🔸 خداباوری ندانم‌گرایانه. 🔸 خداناباوری ندانم‌گرایانه. ⬅️تفاوت آگنوستیک و آتئیسم: 💠آتئیسم یک اعتقاد است و به معنی نداشتن ایمان و اعتقاد به وجود خداوند، درحالی‌که آگنوستیک یک نگرش و به معنی نداشتن دانش کافی برای اثبات خداوند است. 💠طبق این تعاریف ندانم‌گرا ها درعین‌حال هم می‌توانند خداباور باشند و هم آن را نفی کنند! ⬅️به اين ترتیب آتئیست‌ها، افراد آگنوستیک را هم جزء جمعیت اندک خود به حساب می‌آورند و همین امر باعث افزایش نموداری جمعیت آتئیست‌ها در سراسر جهان می‌شود(گرچه به صورت کلی ،آتئیسم در جهان رو به افول و محو شدن است). 💢 ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت سوم. ⬅️ندانم گرایی یا آگنوستیک. ⬅️ندانم‌گرایی دیدگاهی است
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت چهارم. ⬅️یهودیت و بی‌خدایی! 💠بی‌خدایی یهودی نوعی بی‌خدایی است که در آن فرد تنها از نظر نژادی یهودی است، چون امروزه یهودی بودن یک مؤلفه نژادی است نه یک دین. 💠بسیاری از یهودیان فرد بی‌خدایی را که مادر یهودی داشته باشد، کاملاً یهودی می‌دانند زیرا یهودیت بر اساس شرع یهود، از طریق نژاد منتقل می‌شود (نه عقیده به خدا). ⬅️حتی برخی از شاخه‌های یهودیت بر این باورند که اعتقاد به خداوند لازمه‌ی انجام عبادات یهودی نیست. 💠با توجه به تعاریف یادشده از انکار وجود خدا از طرف یهود و با استناد بر مؤلفه‌های شرع یهود، می‌توان نتیجه گرفت که نگرش و بینش آتئیسم از نژاد یهود سرچشمه می‌گیرد. 💠یهودیت در قرن 21 دیگر نه یک دین بلکه یک نژاد بوده که افرادی با دین یهودی نیز در آن وجود دارند، یک نژاد کوچک و هدفمند. 💢 #ادامه_دارد... #یهود. #الحاد. #آتئیسم. #نژاد. #توحید. ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت چهارم. ⬅️یهودیت و بی‌خدایی! 💠بی‌خدایی یهودی نوعی بی‌خدایی
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت پنجم. ⬅️یهودیان مشهور آتئیست! ⬅️در طول تاریخ، یهودیان بسیاری وجود خدا را انکار کرده‌اند. 💠 از فیلسوف معروف یهود باروخ اسپینوزا گرفته تا کارل مارکس (رهبر جنبش کمونیسم) و گلدا مایر (رئیس‌جمهور سابق رژیم صهیونیستی) همگی وجود پروردگار را انکار کردند. 💠در دنیا تنها چهارده میلیون یهودی وجود دارد؛ هفت میلیون در آمریکا، پنج میلیون در آسیا، دو میلیون در اروپا و یکصد هزار نفر در آفریقا. ⬅️طبق آمارها بیش از 50 درصد یهودیان آتئیست هستند. 💠 در میان این افراد، بسیاری جزء افراد مشهور و شناخته شده‌ی این قوم به حساب می‌آیند كه در پست‌های بعدی بعنوان نمونه با چند نفر آشنا می‌شويم. 💢 ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت ششم. ⬅️ری کرزویل. 💠ری کرزویل نویسنده، مخترع و آینده‌پژوه
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت هفتم. ⬅️برتراند راسل! 💠برتراند راسل فیلسوف، جامعه‌شناس و فعّال صلح‌طلب بریتانیایی بود که در قرن بیستم می‌زیست. ⬅️پدرش، جان راسل، لرد آمبرلی که مردی بی‌دین بود نیز از اشراف‌زادگان محسوب می‌شد. ⬅️برتراند راسل یکی از مشهورترین فیلسوفان خداناباور قرن بیستم؛ و از منتقدان برجسته اعتقاد و عمل مسیحی بوده است. 💠پاره‌ای از نوشته‌های وی در این زمینه در کتابی تحت عنوان «چرا مسیحی نیستم؟» جمع‌آوری شده‌اند. 💠راسل در پاسخ به سؤال: «من یک خداناباورم یا یک ندانم‌گرا؟» می‌گوید: به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنونده‌های فلسفه محض سخن بگویم باید بگویم که خود را یک ندانم‌گرا توصیف می‌کنم چرا که فکر نمی‌کنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد. از سوی دیگر اگر بخواهم برای افراد معمولی در خیابان اثری صحیح بگذارم فکر می‌کنم که باید بگویم من یک خداناباور هستم چرا که وقتی می‌گویم نمی‌توانم اثبات کنم که خدایی وجود ندارد مجبورم که همچنین به همانسان بگویم که نمی‌توانم اثبات کنم که خدایان هومری وجود ندارند. ⬅️راسل، فیلسوف سطحی بین و حس گرا نیز بود که در مبانی فلسفی او، شاهد تناقضات و کج فهمی زیادی از ادیان هستیم ،حتی در مباحث فلسفی نیز بسیار تناقض دارد ، و به قول شهید مطهری می‌توان گفت "راسل و امثال راسل، در حد دبستانیان مسلمان هم نیستند." 💠شاید بتوان گفت از دلایل مهم گسترش الحاد در غرب، یهودیت و مسیحیت تحریف شده باشند، به خصوص یهودیت. 💢 ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴شر، فلاسفه، و مقصود آنان از عدمی بودن شر ⬅️مرحوم آخوند پس از نقل اين اقوال می‌‌‌‌‌گويد بعد از اينکه ما مسئله ماده و صورت را به آن شکل اثبات کرديم که محال است ماده قدیم ذاتی باشد، لذا ممتنع است چنين اموری و بنابراين چنين چيزهایی نبوده است. ⬅️بعد مطرح می‌کنند آيا «شر بالقوه» خير از «شر بالفعل» است؟ ⬅️در تتمه اين فصل، مرحوم آخوند مطلبی را تحت عنوان‌‌‌‌‌ «وهم و اندفاع»مطرح می‌‌‌‌‌کنند که در واقع يک اشکال و جواب است. ⬅️مستشکل‌‌‌‌‌ می‌‌‌‌‌گويد ما قبول نداريم که هر فعليتي بر قوه خودش فضيلت دارد. گاهی بر عکس است؛ يعنی قوه، خير از فعل است و فعل، شر از قوه است، زيرا خود شر ممکن است بالفعل باشد و ممکن است بالقوه باشد. آيا «قوه شر» بهتر است يا «فعليت شر»؟ آيا می‌‌‌‌‌توانيم بگوييم فعليت ظلم اشرف از قوه ظلم است؟ 💠مرحوم آخوند جواب می‌دهد که اصل سخن شما درست است ولی اگر همين را خوب تحليل کنيد، می‌‌‌‌‌بينيد که حتی در اينجا هم در نهايت امر، باز شريت به عدم و قوه بر می‌‌‌‌‌گردد و خيريت به وجود و فعليت. 💠لذا ما برای توضيح پاسخ مرحوم آخوند بايد مطالبی را عرض کنيم!می‌دانیم که فلاسفه می‌‌‌‌‌گويند که شرور به اعدام(معدومیت)، و خيرات به وجودات منتهی می‌‌‌‌‌شوند. 💠تحليل اين امر ساده است و نیاز به شرح نیست، اما در جاهايی مثل اينجا و حتی در مبحث «خير و شر»، مرحوم آخوند اين مطلب را مکرر می‌‌‌‌‌گويد که «منشأ همه شرور قوه است». ايشان در مورد هيولای اولی که قوه محض است گاهی چنين تعبير می‌‌‌‌‌کند که هيولی منبع ظلمات و منشأ شرور است و تمام شرور و ظلمات از هيولای اولی سرچشمه می‌گيرد. 💠 اين را ممکن است بگوييم از يک نظر درست است، برای اينکه ما ديديم که شر در جايی است که عدم باشد ولی نه عدم مطلق، بلکه عدم چيزی که شأنيت وجود دارد. 💠اگر چيزی شأنيت وجود نداشته باشد، شريتی هم ندارد، مثل جاهل بودن ديوار است. ⬅️پس اين سخن که مي‌‌‌‌‌گويند شر به عدم برمب‌‌‌‌‌گردد ولی عدمی که توأم با قوه باشد و به بيان ديگر عدمی که شأنيت داشته باشد (عدم ملکه) نه عدم مطلق، سخن درستی است. اگر هر موجودی هرچه نداشت استعدادش را هم نمی‌‌‌‌‌داشت، يعنی همه چيز بالفعلِ محض بود، ديگر شری در عالم نمی‌‌‌‌‌بود. در شرور اضافی مثل ظلم، وقتی موجودی به موجود ديگر شر وارد می‌‌‌‌‌کند، اگر در موجود دوم، استعداد پذيرش شر نمی‌‌‌‌‌بود شری پديد نمی‌‌‌‌‌آمد. 💠اگر استعدادی نبود، معنايش اين بود که با هيچ يک از تيغ های عالم هرگز رگ گردنی بريده نمی‌‌‌‌‌شد! بنابراين، اين هم حرف درستی است که استعداد است که شرور را به وجود آورده است. . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴دلایل رد شر ♨️قسمت اول. ⬅️قصد بر آن داریم که دلایلی که شر را رد می‌کنند، به صورت اجمالی مرور نمای
🔴دلایل رد شر ♨️قسمت دوم. 💠۳.اصل کليت: اشتباه ديگر انسان که از مقايسه خدا با خودش پيدا می‌‌‌‌‌شود اين است که انسان تصميم می‌‌‌‌‌گيرد در زمان معين و مکان معين و البته تحت شرايط حاکم معين، مثلًا خانه ‌‌‌‌‌ا بسازد و می‌‌‌‌‌سازد. يک مقدار آجر و گِل و سيمان و آهن را که هيچ رابطه ذاتی با يکديگر ندارند با يک سلسله پيوندهای مصنوعی به يکديگر مربوط می‌سازد و نتيجه آنها ساختمان معينی است به نام خانه مسکونی. خداوند چطور؟ آيا کار خداوند از اين قبيل است؟ آيا صنع متقن الهی از نوع پيوند مصنوعی و عاريتی ايجاد کردن ميان چند امر بيگانه است؟ ايجاد اين‌‌‌‌‌گونه پيوندهای مصنوعی و عاريتی کار مخلوقی از قبيل انسان است که جزئی از اين نظام است و در محدوده ‌‌‌‌‌ای معين، از قوا و نيروها و خاصيت های موجود و مخلوق اشياء بهره‌‌‌‌‌ گيری می‌‌‌‌‌کند؛ کار مخلوقی است که فاعليتش و خالقيتش در حد فاعليت حرکت است نه در حد فاعليت ايجادی؛ يعنی در اين حد است که حرکتی آن هم قَسْری نه طبعی در يک شی‌‌‌‌‌ء موجود به وجود می‌‌‌‌‌آورد. اما خداوند، فاعل ايجادی است، او ايجاد کننده اشياء با همه قوا و نيروها و خاصيت ها و خصلت های آنهاست. مثلًا انسان از آتش موجود و برق موجود بهره‌‌‌‌‌گيری می‌‌‌‌‌کند و ترتيب اين کار جزئی خود را طوری می‌‌‌‌‌دهد که در يک لحظه و يک مورد که برايش مفيد است از آن استفاده کند و در لحظه ديگر و شرايط ديگر که مضر به حال اوست اثر آتش يا برق ظاهر نشود. ولی خداوند، خالق و به‌‌‌‌‌وجود آورنده برق و آتش است با همه خاصيت های آنهاست. لازمه وجود برق و آتش اين است که گرم کنند يا حرکت ايجاد کنند يا بسوزانند. خدا برق يا آتش را برای شخص خاص و مورد خاص نيافريده که مثلًا کلبه فقير را گرم کند اما جامه او را اگر در آتش افتاد نسوزاند. خدا آتش را خلق کرده که خاصيتش احتراق است. پس آتش را در کلّيتش در نظام عالم بايد درنظر گرفت که وجودش لازم و مفيد و موافق حکمت است نه در جزئيتش که در فلان مورد جزئی برای فلان غرض فردی و شخص آيا مفيد و خير و حکمت است يا نه؟ به عبارت ديگر، علاوه بر اينکه در حکمت الهی، غايت را بايد غايت فعل گرفت نه غايت فاعل، و حکيم بودن خدا به معنی ايجاد بهترين نظام برای رسانيدن موجودات به غايات آنهاست نه به معنی فراهم کردن بهترين وسيله برای خروج خودش از نقص به کمال و از قوّه به فعل و برای وصول به اهداف کماليه خود؛ آری، علاوه بر اين بايد بدانيم که غايات افعال الهی غايات کلّيه است نه غايات جزئيه. غايت خلق آتش، احتراق است به طور کلی، نه فلان احتراق جزئی که احياناً به حال يک فرد مفيد است و يا احتراق جزئی ديگر که احياناً به حال فرد ديگر زيانبار است. 💢 ... . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴دلایل رد شر ♨️قسمت دوم. 💠۳.اصل کليت: اشتباه ديگر انسان که از مقايسه خدا با خودش پيدا می‌‌‌‌‌شود ا
🔴دلایل رد شر ♨️قسمت سوم. 💠۴.برای وجود يافتن يک حقيقت و واقعيت، تنها فياضيت و تام‌‌‌‌‌ الفاعليه بودن فاعل کافی نيست، قابليت قابل هم شرط است. عدم قابليت قابل در موارد زيادی منشأ محروميت برخی موجودات از برخی خيرات و کمالات می‌‌‌‌‌گردد. راز پيدايش برخی نقص ها از قبيل جهل ها، عجزها، از نظر نظام کلی و جنبه ارتباط با واجب‌‌‌‌‌الوجود، همين است. 💠۵.خداوند متعال همان‌‌‌‌‌طور که واجب بالذات است واجب من جميع ‌‌‌‌‌الجهات است؛ از اين رو محال است که موجودی قابليت وجود پيدا کند و از ناحيه او افاضه وجود نشود و امساک گردد. 💠۶.شرور و بديها يا خود از سنخ نيستی ‌‌‌‌‌اند، مانند جهل ها، عجزها، فقرها، و يا از سنخ هستی اند اما شريت آنها از آن نظر است که منشأ نيستی ها می‌‌‌‌‌گردند مانند زلزله‌‌‌‌‌ها، ميکروب ها، سيل ها، تگرگ ها و امثال اينها. هستی هايی که منشأ نيستی ها می‌‌‌‌‌گردند، شرّيت‌شان از نظر وجود اضافی و نسبی آنها به اشياء ديگر است نه از نظر وجود فی‌‌‌‌‌نفسه آن‌ها؛ يعنی هر چيزی که شر است، برای خود شر نيست، برای چيز ديگر شر است. وجود حقيقی هر شی‌‌‌‌‌ء وجود فی‌‌‌‌‌نفسه اوست؛ وجود اضافی و نسبی او امری اعتباری و انتزاعی است و لازمه لاينفک وجود حقيقی اوست. 💠۷.خيرات و شرور دو صف جداگانه و مستقل از يکديگر را تشکيل نمی‌‌‌‌‌دهند، بلکه شرور لوازم و اوصاف لاينفک خيرات می‌باشند. ريشه شروری که خود از سنخ نيستی می‌‌‌‌‌باشند عدم قابليت قابل هاست و به محض قابليت قابل، افاضه وجود از ناحيه ذات واجب‌‌‌‌‌الوجود، حتمی و لايتخلف است؛ اما ريشه شروری که از سنخ نيستی نيستند، لاينفک بودن و جدايی ناپذيری آنها از خيرات است. 💠۸.هيچ شری شر محض نيست؛ عدم ها و نيستی ها به نوبه خود مقدمه هستی ها و خيرات و کمالات ‌‌‌‌‌اند؛ شرور به نوبه خود مقدمه و پله تکامل‌‌‌‌‌اند. اين است که گفته می‌شود در هر شری خيری نهفته و در هر نيستی هستی ‌‌‌‌‌ای پنهان است. 💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پوزيتويسم ⬅️در اوايل قرن نوزدهم ميلادی اگوست کنت فرانسوی که «‌پدر جامعه‌شناسی» لقب يافت
🔴‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پوزيتويسم ⬅️در اوايل قرن نوزدهم ميلادی اگوست کنت فرانسوی که «‌پدر جامعه‌شناسی» لقب يافته است، يک مکتب تجربی افراطی را به‌نام «‌پوزيتويسم‌» (‌اثباتی، تحصلی، تحققی) بنياد نهادکه اساس آن را اکتفا به داده‌های بی ‌واسطه حواس تشکيل می‌داد و از يک نظر، نقطه مقابل ايده آليسم به‌شمار می‌رفت. 💠کنت ‌حتی مفاهيم انتزاعی علوم را که از مشاهده مستقيم به‌دست نمی‌آيد، متافيزيکی و غيرعلمی می‌شمرد و کار به‌جايی رسيد که اصولاً قضايای متافيزيکی، الفاظی پوچ و بی‌معنا به حساب آمد. 💠اگوست کنت برای فکر بشر، سه مرحله قائل شد:نخست، مرحله الهی و دينی، که حوادث را به علل ماورايی نسبت می‌دهد؛ دوم، مرحله فلسفی، که علت ‌حوادث را در جوهر نامرئی و طبيعت اشياء می‌جويد؛ و سوم مرحله علمی که به‌ جای جست‌وجو از چرايی پديده‌ها، به چگونگی پيدايش و روابط آنها با يکديگر می‌پردازد، و اين همان مرحله اثباتی و تحققی است. ⬅️شگفت‌آور اين است که وی سرانجام به ضرورت دين برایـبشر اعتراف کرد، ولی معبود آن را «‌انسانيت‌» قرار داد و خودش عهده‌ دار رسالت اين آيين شد و مراسمی برای پرستش فردی و گروهی تعيين کرد. آيين انسان‌پرستی که نمونه کامل اومانيسم است، در فرانسه، انگلستان، سوئد و امريکای شمالی و جنوبی، پيروانی پيدا کرد که رسماً به آن گرويدند و معابدی برای پرستش انسان بنا نهادند، ولی تأثيرات غيرمستقيمی در ديگران هم به‌جای گذاشت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari